جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
🔺روى جلد روزنامه شريف ٢٧ آذر- تفصيل گفتگو در
https://news.1rj.ru/str/sharifdaily/2802
Forwarded from 🔆 طرح دانشجویی ابوذر 🔆 (،،)
🔆 طرح دانشجویی "ابوذر"🔆

🔹 دومین دوره🔹

همراه با اساتید برجسته کشوری

📝دانشجویان علاقه مند می توانند جهت ثبت نام به آیدی
@abuzargh
مراجعه کنند. برای اطلاعات بیشتر به کانال های ارتباطی درج شده در پوستر مراجعه فرمایید.

♦️ تهران، ششم و هفتم دی ماه 1397


🆔 @abuzar_ghafari
مصلحت عدالت | 27آذر1397
بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
🎙صوت برنامهٔ مصلحتِ عدالت

🔸محمدحسین بادامچی
🔸مجتبی عرب
🔸مرتضی کیا
🔸میثم مهدیار

🆔 @basijolumejtemaee
بدون روشنفكرى انقلابى جلال، تنها راه پيش روى جامعه ايران پس از كودتا، سياهكل بود

به نظر من آل‌احمد را می‌توان یک لنگرگاه نجات دانست. او یک نقطه‌ی مهم از تاریخ ایران است به طوری که می‌توان آن را به دوران قبل و بعد از آل‌احمد تقسیم کرد. جلال بعد از مرگش به ساختاری منجر شد که آن چیزی نبود که نقطه‌ی عطف جلال طرح کرده بود. از یک نظر ما دوباره در نقطه‌ی عطف جلال قرار گرفته‌ایم. در دهه‌ی 40 جلال در دورانی زندگی کرد که یک دوره‌ی طولانی گذار از قدیم به جدید طی شده است. این دوره‌ی طولانی از مکتب تبریز تا انقلاب سفید ادامه دارد. جلال طرح گذار از دوران جدید به قدیم را یک شکست کامل می‌داند و می‌خواهد طرح جدیدی ارائه دهد.

شکل رادیکال گذار قدیم به جدید تغییر خط و زبان است. در دوران رضاخان به نوعی ابداع زبان شکل می‌گیرد چون از زبان منشیانه‌ی دوران قاجار فاصله می‌گیریم. پس دولت محور گذار است. به اعتقاد جلال نتیجه‌ی این پروژه‌ی دولتی ابتذال زبان است و نماد این ابتذال، رادیو و تلویزیون. جلال در «غربزدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» به این ابتذال اشاره می‌کند. جلال به زبان عامه برمی‌گردد تا گسستی ایجاد کند و با آن به جنگ تکنوکرات‌ها برود.

جلال در این گسست مفهوم مردم را خلق می‌کند. او یک قدم جلوتر از خلیل ملکی است. ملکی مردم را توده‌ای بی‌زبان می‌داند و معتقد است باید به چشم شیء به آن نگاه کرد. در این نوع نگاه باید با دید علمی و تکنیک به مردم نگاه کرد. دولت نیز با همین دید به مردم نگاه می‌کند و برای آنها ارزشی قائل نیست. جلال مردم را از خلق بی‌جان به مردم دارای زبان، اراده و شعور تبدیل می‌کند. جلال مفهوم این گسست را بازگشت به خویشتن می‌داند. این مفهوم در دهه‌ی پنجاه به بحث دیگری به نام اصالت تبدیل شد. این بحث اصالت به بحث‌های ذات‌باوری در شرق‌گرایی و اسلام‌گرایی رسید و به نظر من به نوعی ما را به قهقرا برد. البته گذار قدیم به جدید جلال یک پروژه‌ی ارتجاعی نیست. او عامدانه نشان می‌دهد توجهی که به سنت دارد سنت‌گرایانه و ارتجاعی نیست.

جلال در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» سعی می‌کند به قیام 15 خرداد حیثیت بدهد، چون از نظر روشنفکران آن دوره این قیام یک قیام ارتجاعی بازگشت به عقب بود. مخالفت با اصلاحات ارضی، بازگشت به سیستم‌های فئودالی، بازگشت زن‌ها به خانه و جلوگیری از دادن حق رأی به اقلیت‌های دینی تمام چیزهایی است که روشنفکران آن دوران با آنها مخالفند و در قیام 15 خرداد مطرح می‌شوند. در این دوران خود مذهبیون هم بعد از شکست مشروطه از عقاید مذهبی‌شان دفاع نمی‌کنند. اما قیام 15 خرداد مانند خود جلال نظریات روشنفکران آن دوران را رد می‌کند. به دلیل حمایت جلال از قیام 15 خرداد، توجه تازه‌ی او به سنت سوءتعبیر شده است، در حالی که به واسطه‌ی این حمایت جلال از این زمان به بعد مذهب در روند فعالیت‌های انقلابی مردم شکل و قدرت دیگری می‌گیرد.

جلال در نقطه‌ای پس از رکود سنت و ابتذال مدرنیته قرار گرفته است. نتیجه‌ی کل پروژه‌ی روشنفکری در دوران او به این نقطه رسیده است. جلال معتقد است باید در یک تلاش جدید مدرنیته و تجدد درون خود ما شکل بگیرد. به نظر من این حرکت جلال خیلی مهم است. انقلاب اسلامی و خود امام خمینی مدیون جلال است. قیام 15 خرداد بدون جلال یک پروژه‌ی ارتجاعی بود و زود فراموش می‌شد.

من می‌توانم شواهد تاریخی بیاورم که این حرکت جلال ما را نجات داد. چرا مرگ جلال نزدیک به اتفاقات سیاهکل است؟ چون هیچ راه دیگری پیش پا نبود. انقلاب سفید همه‌چیز را مصادره کرد، یعنی تمام حرف‌هایی که روشنفکران راست و چپ زدند داخلش بود؛ از اصلاحات ارضی، بحث زنان و آموزش که از نظرات چپی‌ها بود تا بحث توسعه، اقتدار، صنعتی شدن و ملی‌گرایی که در بحث‌های راستگرایان وجود داشت. به همین دلیل بعد از 28 مرداد تنها راه سازش نکردن با رژیم سیاهکل بود.

https://news.1rj.ru/str/shahrestanadab/3987

🔻مشروح و گزارش تصویری نوزدهمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
(گفتگو پیرامون دوگانگی در جهانِ جلال)



برای خواندن متن کامل سخنان #محمدحسین_بادامچی، #مجتبی_گلستانی، #محمدقائم_خانی و #علیرضا_سمیعی درباره‌ی دوگانگی در جهانِ جلال این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9849
33934.pdf
1.1 MB
🔺 گزارش روزنامه فرهيختگان از نشست "مصلحت عدالت" كه هفته پيش در دانشكده علوم اجتماعى برگزار شد.

📍 من در اين نشست گفته بودم "در اين ساختار به طور سيستماتيك بى عدالتى توليد مى شود و الهياتى وجود دارد كه به طور سيستماتيك مانع فهم اين بى عدالتى ميشود" و جالب اينكه اين عبارت بدون سانسور در روزنامه درج شده است. هرچند اشاره من به بازداشت آقاى صدرالساداتى حذف شده است اما در مجموع از امانت دارى و سعه صدر روزنامه فرهيختگان ممنونم
سمینار فارابی: بازخوانی روایت قاسم پورحسن از فارابی

۴ دیماه ۱۳۹۷ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری گروه کشورهای اسلامیِ انجمن جامعه شناسی ایران از ساعت ۱۰ الی ۱۹ برگزار خواهد شد. مهمان ویژه این سمینار استاد سید فرید العطاس از دانشگاه ملی سنگاپور است که درباره اهمیت سنت فکری کلاسیک در جهان اسلام در خوانشی غیریوروسنتریک سخنرانی خواهد کرد.


@seyedjavadmiri
فارابی را از زیر آوار «فلسفه تاریخ شرقی-ایرانی» نجات دهید!

محمدحسین بادامچی- دکتری جامعه شناسی فرهنگی و پژوهشگر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف

چکیده:

کتاب «فلسفه فارابی» قاسم پورحسن را باید حاشیه ای بر خوانش رضا داوری اردکانی و سیدجواد طباطبایی از فارابی به حساب آورد. دو خوانشی که هر دو در حاشیه روایتِ هانری کربنی از تاریخ ایران و اسلام دو ستونِ بعد از انقلابیِ گفتمان وسیع و شایعی محسوب می شوند که می توان آنرا «فلسفه تاریخ شرقی-ایرانی» نامید. «فلسفه تاریخ شرقی-ایرانی» ابرروایتی است که در سالهای دهه پنجاه شمسی در حلقه فلسفی سیدحسین نصر و به مثابه فلسفه تاریخ پایه ای برای رژیم پهلوی و «تمدن ایرانی-اسلامی» در حال تکوین است و برنامه پژوهشی بزرگی در دفتر فرح پهلوی، شورای عالی فرهنگ و هنر، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل و دانشگاه تهران حول آن شکل می گیرد که از جمله کنگره بزرگ فارابی در سال 54 و رساله دکتری رضا داوری اردکانی در آن مقطع و همینطور پژوهشهای سیدجوادطباطبایی در یک دهه بعد را می توان بخشی از همین برنامه پژوهشی دانست. 

محور هویتی این روایت کلان ارائه تفسیری فلسفی از «شرق» است که نوعی تلقّی اشراقی، شهودی و وجودی را در تمایز از متافیزیک ارسطویی یونان و سوبجکتیویسم مدرن را به عنوان محور هویتی تاریخ شرق در نظر می گیرد و از طریق حکمت خسروانی و قول به تداوم آن در ابن سینا و سهروردی و با اتکا به حکمت متعالیه ملاصدرا خطی پیوسته از ایران قبل از اسلام تا امروز را به هم متصل می کند. از آنجا که این روایت اساساً صوفیانه، فرافقهی و ضد سیاسی است، «فارابی» در آن به یک مشکل اساسی تبدیل می شود و با توجه به نقش مؤسس او در فلسفه اسلامی، لازم می آید که خوانشی ایرانی-اشراقی از او ارائه شود. رضا داوری اردکانی در رساله دکتری خود و سیدجواد طباطبایی در اولین کتاب خود پس از تحصیل در فرانسه یعنی «زوال اندیشه سیاسی در ایران» تلاش بسیاری در این مسیر به کار می بندند.

مهمترین مشخصه این ابرروایت بی اعتنایی به سیاست، مدینه و فلسفه مدنی منحصر به فرد فارابی و اصالت دادن به متافیزیک او و برجسته کردن آثار مشکوک و منحولی چون فصوص الحکم است. در این روایت اگرچه به جمع دین و فلسفه به عنوان مهمترین نوآوری و وجه مؤسس بودن فارابی اشاره می شود، اما مسأله «نسبت عقل و وحی» به عنوان مسأله ای صرفاً متافیزیکی و قابل پیگیری در معرفت شناسی و هستی شناسی یا به قول فارابی «علوم الهی» شمرده می شود. این در حالیست که ابتکار جاودان و بی نظیر فارابی جمع عقل و دین و سیاست و از حیثی دیگر طبیعت و خدا و انسان نه در عرصه الهیات بلکه در متن مدینه است. فارابی فیلسوف اراده و انسان و مدینه است و تمام دستگاه فلسفه نظری او تمهیدی برای توضیح موقعیت انسان در مدینه و شکل دهی نوعی عقلانیت سیاسی برای توضیح «جهانی است که به دست انسان ساخته می شود». فارابی مؤسس «علوم انسانی» است و حال آنکه در روایت ایدئولوژیک «شرقی-ایرانی» تنها به عنوان جاده باز کن ملاصدرا و الهیات استعلایی و صوفیانه ای معرفی می شود که اگرچه انسان ایرانی را از اراده سیاسی و عقل سیاسی تهی می کند، اما می تواند به عنوان دستگاه مشروعیت بخش هر نوع «نظام تمدن شرقی-ایرانی-اسلامی» که مدعی نمایندگی آن باشد، به کار رود.



@seyedjavadmiri
🔺 معرفى كتاب نظام آموزشى و ساختن ايران مدرن؛ نوشته ديويد مناشرى؛ كلاس تاريخ اجتماعى دكتر سيد مجيد امامى در دانشگاه امام صادق
🔺فايل صوتى در
https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/697
Voice 013.m4a
34.8 MB
سخنرانی محمد حسین بادامچی در فلسفه فارابی

فارابی را از زیر آوار فلسفه تاریخ شرقی-ایرانی نجات دهید!


۴ دیماه ۱۳۹۷

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


@seyedjavadmiri
👍1
🔺 نقد دكتر پورحسن و دكتر سليمان حشمت بر ارائه من در همايش "فلسفه فارابى" درباره وجوه ايدئولوژيك پروژه هانرى كربن، سيدحسين نصر و به تبع آن پورحسن و ماهيت تمدن ايرانى- اسلامى محمدرضاشاه

📍بعد از اين مباحثه به سخنرانى بسيار عالى دكتر ميرى درباره وجوه ناسيوناليستى پروژه خرد ايرانى دكتر پورحسن هم گوش دهيد
https://news.1rj.ru/str/seyedjavadmiri/6037
Forwarded from 🔆 طرح دانشجویی ابوذر 🔆 (طرح دانشجویی ابوذر)
‼️ پیچ و خم‌های #ابوذر_دوم

دومین دوره طرح ابوذر شب گذشته (۹۷/۱۰/۷) با برگزاری تمام نشست‌های برنامه‌ریزی شده به پایان رسید. اما این همه ماجرا نبود!

🔺 صبح روز پنجشنبه پس از افتتاحیه، نشست اول با حضور دکتر داوری تا ساعت ۱۳ برگزار شد. بعد از گذشت دو ساعت از ناهار و نماز در حالی که آماده‌ٔ نشست دوم می‌شدیم به یکباره مسئول حسینیه کنارم آمد و با حالت هراس گفت: "از چند جا تماس گرفته‌اند و مرا تهدید کرده‌اند که اگر همین الان تخلیه نکنید شما را #بازداشت می‌کنیم".

🔺 ما که از قبل چنین اتفاقی را پیش بینی کرده بودیم بلافاصله عزیزان شرکت‌کننده را به #اسکان_دوم منتقل، و نشست دوم را با حضور آقایان محمد یلماز و مجتبی احمدی برگزار کردیم که تا یک ساعت بعد از نماز مغرب ادامه یافت.
در حال صرف شام، مسئول اسکان دوم نیز به کنارم آمد و گفت: " گفته‌اند اینها را بیرون کنید." من متحیر از این اتفاق و متعجب از #پیگیری_باورنکردنی_نهادها، درخواست کردم تا ۹ صبح فرصت داده شود تا عزیزان حاضر در دوره بتوانند برای مراجعت به خانه‌هایشان برنامه‌ریزی کنند.پس از گرفتن این فرصت، آخرین میزگرد روز اول نیز با حضور آقایان حیدر عباسی و هادی مسعودی دایر شد.

🔺 بعد از اتمام میزگرد سوم، بنده در حالی که می‌خواستم پایان طرح را در همین روز اول اعلام کنم یکی از دانشجویان متاهل اعلام کرد #خانه‌اش را حاضر است در اختیار دوره قرار دهد تا برنامه‌های روز دوم نیز برگزار شود. لذا با به انجام رسیدن #تمامی_نشست‌ها در این روز با سخنرانی دکتر امامی، دکتر عبدالکریمی و دکتر زیباکلام دومین دورهٔ طرح ابوذر به پایان رسید.

🔺🔺 این گزارش باید داده می‌شد تا به حسب ظلمی که در حق ابوذری‌ها رخ داد، سکوت شکل نگیرد. هرچند رویش‌های این دوره، برنامه‌ریزی‌ و همکاری همهٔ دوستان برای ادامه یافتن طرح، ما را قانع کرد تا این برخوردها را به حاشیه برانیم و به فکر امتداد دوره حضرت ابوذر علیه‌السلام باشیم.

مجیب دهش

💥 طرح ابوذر محفلی است برای پاسداشت مردم و کرامت انسانی یعنی عشق، آزادی و عدالت. دوستان خود را #ابوذری کنید.

@abuzar_ghafari
Forwarded from دادسخن
🇮🇷 به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌گردد:

🔷 انقلاب و گردش نخبگان در سپهر قدرت
🔶 انقلاب و تمدن نوین اسلامی
🔷 انقلاب و آینده نهاد دانشگاه در ایران
🔶 انقلاب و اسلامی شدن علم و دانشگاه


🕰 ۲۷ تا ۳۰ بهمن ماه
🏢 سالن کنفرانس ساختمان شهید رضایی

--
💥 اخبار دانشگاه شریف @sharifclub
گام دوم و بازگشت به نهضت
بخوانید در
https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/713
مشک آنست که ببوید، نه آنکه عطار بگوید


🔴باید دو سه ساعتی در نوبت مطب، توی ماشین دم در بیمارستان مفید منتظر می ماندیم. دختر کوچکترم نورا، همان چند دقیقه اول عکسی از امام را که سالها از آینه وسط ماشین آویزان بود کند و در دستم گذاشت. به رغم این همه تبلیغات رسمی در چهلمین سال انقلاب، چهره اش هنوز اصیل ‌و زنده به نظر می رسید.‌ ناخودآگاه این ضرب المثل تکراری و آشنای ایرانی به خاطرم افتاد که “مشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید”. خیلی خیلی ظاهر ساده ای دارد ولی عجیب پر مغز است. حداقل آنکه همین تک گزاره ی خردمندانه ی برخاسته از عقل سلیم ایرانی اگر اندکی جدی گرفته میشد، فلسفه وجودی تمام دستگاه عریض و طویلی که امروز در کشور ما مصروف “تبلیغات” است، مورد تردید و بازنگری اساسی قرار می گرفت.


🔴بچه که بودم و این تعبیر شگرف سعدی را در کتاب فارسی می خواندیم، خیلی خوب متوجه نبودم که میان «مشکی که خود ببوید» و «مشکی که عطار بگوید» چه فاصله کهکشانی ای وجود دارد. بعد از سالها غور در مباحث فلسفی و معرفت شناختی و فرهنگی و جامعه شناختی و سیاسی و تاریخی تازه بازگشته ام به عظمت آنچه در این جمله نهفته است، چرا که ما در جامعه عطاران زندگی می کنیم. ما سالهاست که هیچ مشکی را نبوییده ایم. ما اصلا شامه ای نداریم و معنی مشک را فراموش کرده ایم. عطاران مفاهیم را اعدام کرده اند. شامه ها آنچنان سالها بی استفاده مانده اند که می رود که در نسلهای جدید به کلی منقرض شوند. عطاران هر روز از بوی خوش مشک می گویند اما کسی درباره شامه و بوی مشک چیزی نمی داند و طرفه آنکه اندک گروهی که هنوز در خفا چیزی از مشک و بوی آن می دانند به عنوان جماعتی خطرناک، دیوانه یا فتنه گر طرد می شوند. در جامعه عطاران این «الفاظ» هستند که کار می کنند. فلسفه و علم و دانشگاه و حوزه هم همه درباره همین «الفاظ» صحبت می کنند. بحثی درباره «بوی مشک» و اعتبار آن نیست، بلکه بحث بر سر گفته های عطار و فروش کالای دکان عطاری است. کلمات نه آبستن معانی که آبستن «تبلیغات» اند. به راستی در جهان گمگشتگی معانی، قدرت تبلیغات از کجا نشأت می گیرد؟ پاسخ تنها یک چیز است: از گذشته، از تاریخ!


🔴تفاوت مشکی که خود ببوید و مشکی که عطار بگوید، تفاوت نهضت و نظام است. نهضت، «عطار»ی نداشت که تبلیغش را کند و به فروشش رساند، اصلا نهضت مشک دکان عطاری نبود که محتاج تبلیغ عطار باشد. نهضت عطر جهان بود و بی هیچ تبلیغ و سخنی مردمان در تمنای آن بودند. رایگان بود و در عین حال نمی شد روی آن قیمتی گذاشت. مالکی نداشت و در عین حال از آن همگان بود. عطاری نداشت و در عین حال هر دلخسته ای از بوی گند زمانه جان خود را در طبق عطاری آن می گذاشت. اما هر نظامی لاجرم حتی اگر با خوی عطاری بر سرکار نیاید، با خوی عطاری بر سر کار می ماند. نهضت، مشکی شد در دست عطار مشک فروش. اینک مشک آن نبود که خود ببوید بلکه آنی بود که عطار بگوید. صاحب نفسی نبود که مشک را ببوید اما مشک همچنان مشتری داشت. لفظ میان تهی عطار کار می کرد و اما این لفظ میان تهی نبود که اثر می کرد بلکه تاریخ مشک بود که در قامت الفاظ می سوخت و بنای نظام را برپا نگه می داشت.


🔴عطار نه مشکی را که می گفت، بلکه «نام مشکی را که روزگاری خود بوییده بود» فروخته بود. خریداران نه با شامه که با گوش خریده بودند اما رسم جهان این نیست که جهان، آن هم ایران ما، لحظه ای از صاحبان شامه و مشک شناسان خالی باشد. «نام» می سوزد و می سازد و رنگ می بازد و همزمان زمزمه هایی در میان خریداران بالا می گیرد. نورای من که عکس امام خمینی را از آینه می کند و در دست من می گذارد و مرا با آینه تنها می گذارد، به اقتضای کودکی و پاکی فطرتش می بوید اما نمی شنود. ما نسل آن پدران نادانی که گوش را تقدیس و مشام را سرکوب می کردند، پشت سرگذاشته ایم. گام اول را عطاران برداشتند، اما داستان گام دوم، داستان دیگری است.


https://news.1rj.ru/str/IslamicLeft/712
🔆 مدرسه ادبیات، انسان، شهر

🔷 نگاهی به انسان، زندگی، عشق و تمدن، از منظر فردوسی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ

اساتید: خرمشاهی، دینانی، میرشکاک، چاوشی، هادی، اسفندقه، مودب، علی زمانی، وکیلی، شهرستانی و...

📌 ارائه گواهی از #دانشگاه_شریف
شروع مدرسه از یکم اسفند

🔶 ثبت نام و شرایط تخفیف:
🌐 evnd.co/9v2lz

🔸 شرایط تخفیف، پاسخ به سؤالات و اطلاعات بیشتر در:
🆔 @Adabiat_Ensan_Shahr
💠 پیشنهادهایی برای اومانیسم اسلامی

🔶 دومین پیش نشست مدرسه زمستانه علوم انسانی اندیشکده مهاجر
🔸 پروفسور محمد لگنهاوسن

🔹 استاد سابق فلسفه دانشگاه تگزاس امریکا
🔹 عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی

🚪 دانشگاه شریف، آمفی تئاتر مرکزی
سه شنبه، 30 بهمن ماه، ساعت 14:30

🔸 ارائه به زبان فارسی خواهدبود.

💠 ثبت نام جهت هماهنگی برای ورود به دانشگاه(حضور برای عموم رایگان و آزاد است):
http://yon.ir/kaT3a
چه باید کرد با بیماری که دوست و دشمنش را نمی شناسد؟


🔴درباره بیماری که صحبت می کنی، بلافاصله یک کسی که همیشه آن اطراف ایستاده از راه می رسد و می گوید: «حرف بس است نسخه ات چیست؟» بیمار هم یک نگاهی به مکالمه تو و آن جناب می اندازد و می گوید «بله بله حق با ایشان است، نسخه ات کو؟» و با نگاهشان به تو می گویند که «خاطرمان را مکدر کردی، لطفا رفع مزاحمت کن و گرنه طور دیگری باشما برخورد خواهد شد»


🔴اما بیمار در اینجا هم یک بار دیگر اشتباه کرده است. یک سطح معلوم بحث که امروز هر بچه دبستانی هم آنرا می فهمد این است که آشکارا آنکه درباره بیماری صحبت می کند خیرخواه بیمار و آنکه با پیش کشیدن بحث نسخه، دغدغه مند بیمار و بیماری را متواری می کند خائن است و اساسا همین خیانت سیستماتیک است که با خواب کردن بیمار و «خبری نیست» و «همه چیز بر وفق مراد است» خواندن در گوش بیمار، یا به قول مولوی با ضیافت «خر برفت و خربرفت» صاحب مال را بر خر مراد تخیلاندن، نهایتا به مرگ بیمار و بالاکشیده شدن مایملک او توسط همین جماعت منجر خواهد شد.


🔴یک سطح بالاتر مساله که نیمه تاریک و نیمه روشن است و با اشارتی هر طالب علمی آنرا تصدیق خواهد کرد هم مد نظرم نیست و آن اینکه «نسخه» یک مائده آسمانی حاضر و آماده نیست که چون هلویی در گلوی بیماری که مرض تا مغز استخوانش رسوخ کرده برود و او را در دم شفا دهد، بلکه نسخه، محصول مواجهه ی طبیب حاذق با وضع بیمار و مجاهده ی هماهنگ میان طبیب و بیمار و اهل و عیال بیمار برای ریشه کن کردن بیماری و حفظ سلامتی بیمار پس از آن است و طی چنین فرآیندی علاوه بر صبر و تحمل یک چیز اساسی می خواهد و آن «عقل» است که چیزی است در مقابل «هوس » و «نفع» و «ترس» و «عجب» و «طمع» و «کبر» که وجود هریک در بیمار یا اطرافیان یحتمل ذی نفع او، می تواند کل مسیر درمان را به انحرافی بدتر از بیماری سوق دهد.


♦️اما پس از این دو مرحله، سطح بالاتری از مساله هست که طبیب دلسوخته خیرخواه را در تنگنایی عجیب قرار می دهد و محفلی از صاحبان علم و تجربه هم در پاسخ به آن در می ماند و آن مواجهه با بیماری است که دوست را از دشمن تشخیص نمی دهد. به راستی چه باید کرد با بیماری که نه بیماری می شناسد و نه طبیب و نه حتی اراده ای به درمان خویش دارد؟ چه باید کرد با بیماری که پاره تن توست و در تب می سوزد اما ناصحان خیرخواه خویش را می راند و کذابان عنترصفت را مقرب درگاه خویش می کند؟ بحث بر سر نسخه نیست برادران من (که آن هم با همت و هم اندیشی دوستان نه به سهل و سادگی بلکه به جد و جهد دست یافتنی است)، چه باید کرد با آنی که دوست و دشمنش را نمی شناسد و فاجعه آمیزتر آنکه دوست را دشمن و دشمن را دوست می پندارد؟
💢انجمن علمی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات برگزار میکند:

🔺"جلسه بررسی گام دوم انقلاب"🔻

🎙با حضور:
- میلاد دخانچی
-محمد حسین بادامچی
- محمد صادق شهبازی
🗓یکشنبه، ۵ اسفند/از ساعت ۲۰
🆔 @dawat_isu
💠 مدرسه علوم انسانی اندیشکده مهاجر برگزار می کند:

🔸 نقش سنت در علوم انسانی
🔻
علوم انسانی از آن رو که مواجه با اعمال معنادار انسانی و نیازمند تاویل و تفسیر آن است، خواه ناخواه درگیر الگوهای فهم یا فهم واره هایی است که توان شناسایی این امور را برای محقق این علوم فراهم آورد. در واقع علوم انسانی از دو جنبه درگیر مسئله سنت است؛ اولا از این رو که فهم اعمال انسانی در بستر جامعه و در ذیل سنت امکان پذیر است یا به بیان دیگر معناداری و التفاتی بودن اعمال انسانی صرفا در زمینه اجتماعی-زبانی و در بستار سنت ممکن است و ثانیا به این دلیل که الگوهای فهم و تحلیل یا پیش بینی اعمال انسانی و اجتماعی نیز  صرفا یا اغلب در نتیجه انباشت گفتگوها در زمینه ایده ها و نقد و تکمیل آنها به ثمر می رسد ویا به بیان دیگر در ضمن یک سنت فکری تکمیل شده و رشد می یابند.
🔺

⭕️⭕️⭕️
پیش همایش سوم، دو شنبه 6 اسفند، ساعت 15
مدرس شهید مطهری، مسجد دانشگاه شریف
⭕️⭕️⭕️

🔶 مدرسه زمستانه علوم انسانی اندیشکده مهاجر:
@humanities_school

🌐 کارگروه علوم انسانی و توسعه
@humanities_development

🔸جهت هماهنگی ورود از بیرون، با ادمین کانال هماهنگ نمایید.