جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
🔺بر اساس کتاب ارزشمند «دریغ است ایران که ویران شود» نوشته دکتر فرامرز رفیع‌پور می‌توان به روشنی نشان داد که متأسفانه نظام جمهوری اسلامی در دهه نود موبه‌مو در چارچوب نقشه استعمار عمل کرده است.

توضیح بیشتر در پست بعدی
جمهورى سوم
Photo
بازی موبه‌موی نظام در نقشه استعمار در حوادث آبان: از تصمیم بنزینی تا حکم اعدام معترضین


🔴پروفسور فرامرز رفیع‌پور که به لحاظ سیاسی و فکری یک نویسنده محافظه‌کار محسوب می‌شود، کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» را در سال ۱۳۹۳ به شیوه وزیران خردمند اما سلطنت‌طلب قدیم ایرانی، در ژانر «سیاست‌نامه و اندرزنامه ناصحانه» خطاب به مقامات نظام بی‌هیچ چشم‌داشتی در ۹۰۰ صفحه منتشر کرده است تا تنها و تنها این نکته اساسی را هشدار دهد که سیاستهای کلی نظام در دوران جمهوری دوم و پس از جنگ در راستای ریل‌گذاری استعماری است و دارد ایران عزیز را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد.

🔴وی پس از ترسیم چرخه شیطانی و تکرار شونده «استبداد-انتقادناپذیری و تورم شخصیت- دوری از مردم- انباشت انتقاد و نارضایتی-شورش- سرکوب- محبوبیت استعمار-سقوط- و دوباره تشکیل یک حکومت فئودالی، استبدادی جدید» (که نمودار آن ضمیمه شده است) مشخصا در بخشی با عنوان «استعمار و حکومت جمهوری اسلامی» می‌نویسد:

📝حکومت جمهوری اسلامی تنها حکومت مستقل و قوی‌ای است که بعد از بیش از ۲۱۰ سال بعد از آقامحمدخان قاجار در ایران بوجود آمده است، لذا طبیعی است که استعمارگران با آن مخالف باشند. اما از آنجا که ایران از نظر سیاسی به یک کشور مستقل تبدیل شده و از نظر نظامی نیز بسیار قویتر از آن است که کشورهای استعماری بتوانند بدون کسب زخمهای مهلک و غیرقابل تحمل با آن دربیفتند، آنها با نقشه‌های پیچیده و غیرقابل درک برای مسئولان، پیش می‌روند. آنها در این زمینه نیز مانند بقیه زمینه‌ها با اقدامات خودی، مردم علاقه‌مند و ایثارگر را از حکومت جمهوری اسلامی دلزده و آنها را بر ضد آن بسیج می‌نمایند، تا مجددا جامعه غیررسمی بر ضد جامعه رسمی فعال گردد. بدین منظور آنها:

🔺 بر اساس همان سیاست توسعه شاهانه (اما با اسم و ظاهر اسلامی) حکومت را در ریل‌های وزارتخانه‌ها و مؤسسات شاهانه سوق دادند

🔺با فعال کردن فرهنگ ایلی برخی از مسئولان را بدانجا می‌کشانند تا وابستگان ناتوان خود را بر سر کارآورند

🔺مسئولان در ساختار فرهنگی فئودال با تکبر و فخرفروشی و تجمل زیاد رفتاری اربابانه و عمودی را با مردم در پیش می گیرند

🔺حکومت خواسته های خود را با استفاده از نیروهای قهری بر مردم تحمیل نماید و همان افراد قشر پایین که پشتوانه مشروعیت حکومت هستند را با اقداماتی به بهانه ایجاد نظم، زیبایی متجددانه، صرفه‌جویی در انرژی، و اقدامات دیگری که از نظر دولت نمایندگان و مسئولان ضروری به نظر می‌رسند، مردم را ناراضی کنند و ناراضیان را با نیروی انتظامی و روشهای دافعه‌برانگیز و اجباری کنترل نمایند

🔺فساد و رشوه در نظام حکومتی رایج شود

📝اگر این روند پیش رود، در آنصورت حکومت پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد و مردم پش از شنیدن شعارهای بی‌نتیجه و دیدن «دم خروسها» به تدریج از آن روی برمی‌گردانند. لذا بدیهی است که سیاست کشورهای غربی با بسته های سیاسی و اقتصادی ارائه کرده خود، مسئولان ما را بفریبند، در همان ریلها سوق دهند و در تضاد با یکدیگر مشغول سازند. از این طریق آنها به هدفشان که مخالفت مردم با حکومت است دست خواهند یافت و سیاست قدیمی جدایی بخش غیررسمی از بخش رسمی را برای جمهوری اسلامی ایران نیز (خدای ناکرده) تثبیت خواهند نمود. در این صورت این فقط به زمان و اجل مسمی خود بستگی خواهد داشت که مردم را بتوان بر ضد چنین حکومتی شورانید. (ص ۲۹۸ و ۲۹۹)


🔴آیا آشکار نیست که تمام آنچه از اعلام افزایش قیمت بنزین، اعتراضات طبقات فرودست، قطعی اینترنت و نحوه برخورد با نارضایتی، اظهارات پس از آن و حالا اعلام حکم اعدام برای معترضان آبان ۹۸ بدست خود نظام اجرا شده، مو به مو در راستای نقشه استعمار برای فروپاشی ایران و براندازی نظام است؟




.
وضعیت ناحجابی به مثابه حجاب مقاومتی:
مقاومت زنانه در برابر سلطه مردسالارانه دولت و بازار



🔴با آنها که به بهانه مطرح شدن «ماسک اجباری»، حجاب را با ماسک مقایسه می‌کنند موافقم. بالاتر از این معتقدم که حجاب نه به ماسک که حتی بیشتر به زره شبیه است و این شرایط کرونایی که مردان یک ساعت ماسک را هم در تابستان به سختی روی دهان خود نگه می‌دارندبه اندازه اندکی کمک می‌کند برای فهم شرایطی که زنانمان در آن به سر می‌برند. به راستی ما چرا زنانمان را وادار می‌کنیم که همیشه با زره در خیابان ظاهر شوند؟


1⃣در واقع تشبیه حجاب به ماسک از این مفهوم پایه برمی‌خیزد که حجاب در اصل نوعی مقاومت اجتماعی و سیاسی است: مقاومت زنان دربرابر مردان هیزی که با نگاه و رفتار خود زنان را بعنوان ابژه‌‌های جنسی می‌نگرند و می‌خواهند رایگان بهره‌کشی کنند. بنابراین در میدان جنسیتی که حجاب به درستی نوعی ماسک تلقی می‌شود، باید در نظر گرفت که "ویروس"، مردان هستند و در جامعه سالمی که مردان به چنان بلوغی رسیده‌اند که زیبایی زنان را بدون تجاوز و هتک حرمت آن احترام بگذارند، نیازی به زره پوشیدن زنان نیست.


2⃣نکته دوم اینکه حجاب بعنوان یک مقاومت زنانه، به هیچوجه درمان بیماریهای جامعه مردان نیست، بلکه اتفاقاً فرض کاربست همشیگی آن به معنی مفروض گرفتن بیماری و شیوع بیشتر آن است. این ویروس است که باید ریشه‌کن شود و سیاست مقاومتیِ استفاده افراد سالم از ماسک در بلندمدت، باعث مسلط شدن طبقه بیماران متجاوز بر سالمانِ ماسک‌پوشِ محجوب می‌شود. این همان کاری است که سیاستهای کنونی حجاب در ایران کرده. یعنی نه‌تنها کمکی به کم شدن بهره‌کشی مردان از زنان نکرده، بلکه برعکس زنان را بعنوان ابژه جنسی تثبیت کرده، به لحاظ حقوقی مردان را در موقعیتهای آزار جنسی در موضع بالاتر نشانده و قلمرو بی‌پروایی آنان را به وسعت کل جامعه رسمیت بخشیده و بلحاظ ساختاری مردان را بعنوان طبقه آزاد و بی‌ملاحظه و زنان را بعنوان طبقه درقیدی تعریف کرده که اگر بیمار شوند هم مشکل از خودشان است چون ماسکشان را برداشته‌اند! از این حیث سیاست حجاب اجباری را باید درون چارچوب گسترده‌تری فهمید که مردان دیندار فارس‌زبان میانسال ایرانی می‌کوشند بعنوان مردان آزاد و متقی سیاسی در مرکز بمانند و باقی را به ابژه قدرت خود تبدیل کنند و در همه دعاوی حقوقی هم شاکی را به جای متهم محاکمه کنند. (در این سیستم قربانی‌ای که ضجه کند و بیداد بکشد، اعدام می‌شود)


3⃣ نکته سوم اینکه در راستای یادداشت «چرخه بازتولید شاهان» در جهان مثلثی مردانه، مقاومت هم مثلثی و مردانه است. یعنی مقاومت در برابر بی‌حجابی اجباری، با تبدیل به سیاست حجاب اجباری به ضد خودش تبدیل می‌شود. در شرایط سلطه و مقاومت مثلثی، همیشه این مفاهیم انسانیند که ذبح می‌شوند و در هر حال همه چیز مصرف قدرت می‌شود و هر تکه ای از جامعه مستقل از ماهیت فرهنگی آن یکی از اشکال سلطه است. بنابراین واقعیت این است که درجهان مثلثی مردانه ما اصلا با حجاب مقاومتی مواجه نیستیم، بلکه با اشکال متفاوت پوشش اجباری برای بازتولید استیت و مثلث مرکزی مواجهیم. پس نباید میان چادر سیاه یونیفرم دولت-ملتی و حجاب مقاومتی خلط کرد.


4⃣ نکته چهارم اینکه مقاومت زنانه هر لحظه توسط زنان ایرانی در حال طراحی و اجراست. حجابِ مقاومتی امروز در مقابل دو ساخت مردسالارانه می‌جنگد: هردو زنان را ابژه جنسی می‌دانند اما اولی با نگاهی سرمایه‌دارانه زن را به عروسک جنسی جمعی تبدیل می‌کند و دومی با نگاهی سنتی زن را از عرصه عمومی حذف و در خانه به عروسک جنسی تبدیل می‌کند (اینجا تحلیل هانا آرنت از نحوه بسط خانواده به بازار در جامعه مدرن می‌تواند برای علاقه مندان به تحقیق بیشتر جالب باشد) در چنین شرایطی حجاب مقاومتی با ماهیت ضدمثلثی آن، لاجرم نه شباهتی به حجاب دولتی و نه شباهتی به بی‌حجابی بازاری خواهد داشت. نوعی «ناحجابی» است که می‌کوشد حجاب را به امری باطنی، ضدبهره‌کشی مردانه و در عین حال غیرقابل تصرف توسط دولت و بازار تبدیل کند. این مقاومت طولانی مدت زنان فهیم ایرانی در صد سال گذشته از طریق حجاب خاصی است که برگزیده‌اند و هیچگاه از سوی دولت مدرن قبل از انقلاب و دولت اسلامی بعد از انقلاب فهمیده نشد اما قبل، بعد و در خود انقلاب همواره فراسوی حجاب اسلامی سنتی و بی‌حجابی مدرن در هر دو شکل دولتی و بازاری آن، تجلی داشت و تداوم یافت.
قیچی دولبه شرق-کیهان برای حذف جریان سوم
تاکید بر دوقطبی تفرقه‌زای ۸۸ ، برای عدم تکرار دوقطبی‌های اصیل ۷۶، ۸۴ و ۹۸




🔴ماجرای خبر دروغ روزنامه شرق و واکنش خشم‌گینانه بقایی را همه دیدیم. چند روز پیش از آن هم روزنامه کیهان حملاتی را علیه رییس جمهور سابق ترتیب داده بود. در سالهای گذشته بر آگاهان سیاسی مستقل و منصف روشن شده که در سالهای پس از ۸۸ توافق پنهانی میان دو جناح حاکم (و شاید به واسطه برجام با بیگانگان) وجود دارد که علی رغم همه اختلافها، زمین بازی را منحصراً در اختیار خود بگیرند و در عملیاتی هماهنگ از ورود هر جریان سومی جلوگیری کنند. در هر حال دو جناح حاکم دو جناح راست و چپِ جناح راستِ حزب جمهوری اسلامی هستند و «منّا»؛ و بهتر می‌دانند که با حفظ سیستم دوحزبی تک‌قبیله‌ای چگونه کشور را اداره کنند. برخی از مهمترین عملیاتهای هماهنگ اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را در سالهای اخیر می‌توان چنین فهرست کرد:


1⃣در برجام هر دو جناح در موضع ریاکارانه طرد مذاکره قبل از برجام و طرد دلواپسان حین برجام مشترک بودند.

2⃣ در بحث ضرورت استعفای حسن روحانی، هر دو جناح متفق‌القول از تداوم دولت ورشکسته دوازدهم پشتیبانی کردند و می‌کنند. رییس جمهور که هیچ، حتی وزیر کشور هم استیضاح نشد.

3⃣ در حوادث آبان ۹۸ هردو جناح متفقاً از سیاست افزایش قیمت بنزین حمایت کردند و اعتراض‌کنندگان را محکوم کردند.

4⃣در مسائل سوریه ما یکبار هم از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ندیدیم که سیاست خارجه ایران را از منظر گفتمان انقلاب اسلامی و دموکراسی و بیرون از چارچوب بسته «منافع ملّی» و «اقتدار دولتی» ارزیابی کنند.

5⃣ اخیراً در واکنش به نامه موسوی خوئینی‌ها، هردوجناح مشترکاً به او حمله کردند.

6⃣ در کل چند سال قیام احمدی‌نژاد علیه مفاسد قوه قضائیه آملی لاریجانی، اصلاح‌طلبان (جز یک نفر محمودصادقی) هرگز از اصلاحات حقوقی و پیگیری ریشه فساد و خفقان حمایت نکردند، بلکه با حمله به دولت سابق در کنار آملی لاریجانی ایستادند.

8⃣در جریان مصاحبه با دکتر احمدی‌نژاد، اتهام بهایی‌گری را متفقاًَ جعل کردند در حالیکه او گفته بود نسبت همه افراد با امام زمان برابر است. برعکس هیچیک از دوجناح حاضر نیستند که بهایی‌گری به معنای ادعای انحصار در رابطه با امام عصر را مورد ارزیابی قرار دهند. بعلاوه در تمام این سالها شیوه مواجهه اصلاح‌طلبان با آراء پست‌اسلامیستی مهندس مشایی نیز از همان منطق لجن‌پراکنی و اتهام مبتذل رمالی و جن‌گیری تبعیت می‌کرد.

8⃣ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به رغم رخدادهای ۷۶ و ۸۴ همواره از معماری ناسیونال-نولیبرال توسعه‌ای هاشمی رفسنجانی حمایت کردند و نیروهای چپِ منتقد را حذف کردند.

9⃣ در رسوایی‌های بزرگ یک دهه اخیر که هریک برای نیم قرن بحث و پژوهش سیاسی کافی است هردوجناح متفقاً سکوت کرده‌اند. در رسوایی سقوط هواپیمای اوکراینی، رسوایی حوادث آبان، رسوایی قتل میترا استاد به دست نجفی، رسوایی مازیار ابراهیمی، رسوایی قتل قاضی منصوری، ماجرای سرافراز، رسوایی نامه‌نگاری یزدی-لاریجانی و سپس پرونده فساد طبری-شریفی، رسوایی های امنیتی مربوط به نفوذ دستگاه های اطلاعاتی اسرائیلی و...

🔟در بحث اخیر قرارداد ۲۵ ساله با چین، هردو جناح در پنهان‌کاری سهیم بودند.

1⃣1⃣ به لحاظ مبنایی، رسانه‌های امنیتی-ژورنالیستیِ سازندگی/فرهنگ امروز هر دو در حمایت از سیدجواد طباطبایی و سرکوب منتقدین او مثل دکتر سیدجواد میری هماهنگند. قوچانی (سردبیر اولی) مشاور روحانی است و رسولی (سردبیر دومی) مشاور قالیباف. در بحث از دکتر شریعتی هم هردوجناح به طریق مشابه از هرنوع احیای تفکر شریعتی هراسانند.


🔴این فهرست قطعاً در جهات مختلف قابل گسترش است. عجیب نیست که کسی مثل تاجزاده با همه تفاوتهایش با کسی مثل محسنی اژه‌ای همواره در این آدرس غلط مشترکند که تنها قاضیِ فاسد و ملعون، مرتضوی است که اتفاقاً رسواکننده خاندان لاریجانی در آن یکشنبه معروف مجلس بود؟ مسأله اصلی اینجاست که دو جناح حاکم با هماهنگی کامل، همه تلاش خود را به کار بسته‌اند که رویدادهای دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ دیگر در این کشور تکرار نشود. آنها اصرار دارند که شکافهای سیاسی عمودی ۷۶، ۸۴ و ۹۸ که نوزایش انقلاب اسلامی، طرد جناح راست و به هم پیوستن همه دلدادگان انقلاب ۵۷ را در پی داشت و می‌توانست داشته باشد، حتماً لجن‌مال و منکوب شوند و به جای آن بر شکاف ایدئولوژیک و اجتماعی و افقی ۸۸ اصرار می‌کنند که در آن طبقه متوسط در برابر طبقات فرودست، آزادی در برابر عدالت، و دو جناح چپ انشعابی را در روبروی هم قرار دادند تا از این طریق امر سیاسی به کلی حذف، و دهه نود در انحصار دو جناح راست در قدرت قرار گیرد.


♦️برجوانان نسل ما و بعد از ما واجب است که یوغ این سازماندهیهای منحط رسانه‌ای در تداوم شکاف ۸۸ را از گردن باز کنند و به نحوی مستقل و اساسی درباره مسائل کشور خویش بیندیشند.
👍1👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺روستای مال‌ملا در استان کهکیلویه و بویراحمد که ۸۵ درصد مردم آن در بورسند و به همین خاطر به «مال‌استریت» معروف شده!


سازمان اصل چهار ترومن آمریکاییها و انقلاب سفید شاه با اصلاحات ارضی و سپاه دانش و سپاه سازندگی نتوانست در طول چند دهه کشاورزی و روستاهای ایران را اینطور تخریب کند که دولت در این چند ماه با داغ کردن قمارخانه ملی بورس به توفیق آن دست یافته و خبرگزاری فارس سپاه هم با افتخار برای آن رپرتاز خبری می‌رود.

حضراتی که تفکر غرب‌انتقادی را به چنان ابتذالی کشانده‌اند که ویروس کرونا را هم بزرگ‌نمایی و توطئه آمریکایی‌ها می‌دانند، چطور در مواجهه با این بساط «رباخواری مقدس» خفه شده‌اند؟ آیا ربا جز سیستمی است که پول، بدون زحمت و کار در آن رشد می‌کند و کار، عار است و زیان‌ده؟ این کدام سرمایه‌ایست که در شرایط سقوط تولید و بیکاری گسترده و بیهودگی دانش و فقر عمومی و تحریم بین‌المللی به خودی خود رشد می‌کند؟
آیا جز این است که به نام اقتصاد اسلامی بدترین اشکال سوداگری و سودجویی سرمایه‌دارانه و تکاثر و طرد کار و تولید در دورترین روستاهای کشور پمپاژ شده است تا کار و توسعه و تعاون و خلاقیت در این کشور ریشه‌کن شود؟
🔺مجموعه توییت درباره غائله اخیر #رسوایی_بذرپاش و #باند_شریف


📍‏من بعنوان یکی از فارغ‌التحصیلان ‎بسیج دانشجویی دانشگاه شریف که سوابق خدماتم به این نهاد بر احدی پوشیده نیست، این بیانیه را سندی بر نفوذ ‎پدرخوانده‌های #‎باند_شریف بر این نهاد انقلابی می‌دانم و از همه ادوار آن درخواست دارم برای اعاده حیثیت از بسیج و میراث شهدا کاری بکنید.
جمهوری اسلامی و زوال قوه داوری
به بهانه نامه احمدی‌نژاد درباره یمن


🔴هر جمهوری از سه قوه تشکیل می‌شود: قوه داوری یا قضا، قوه قانونگذاری که در مجلس منعکس است و قوه مجریه که همان حاکمیت است. هریک از این سه، عقلانیت مخصوص به خود را دارند. در یادداشت تفاوت حاکمیت با رژیم نوشتم که ما بخاطر تحولات اعمال شده در پیش‌‎نویس قانون اساسی و بویژه در جمهوری دوم، تنها با قوای سومی یعنی «اراده به حاکمیت» آشناییم و با تبدیل تدریجی جمهوری به ولایت مشروطه و سپس ولایت مطلقه، دو قوه داوری و تقنینی را به بازوان حاکمیت مبدل کرده‌ایم. در نتیجه روش حل مسأله در جمهوری اسلامی تأکید بر اقتدار حاکمیت است و می توان با شواهد تاریخی نشان داد که رشد دو قوه دیگر از حدود سال ۶۰-۶۱ متوقف شده است. حتی در قوه قضائیه ما مهمترین نهاد «دادستانی» است که در مقام مدعی‌العمومی هیچ تصوری از «امر عمومی» ندارد و در یک خلط معرفت‌شناختی بسیار سنگین، امر عامه را با «مصالح دولت» یکی فرض کرده و در عمده پرونده‌ها به طور پیش‌فرض نه جانب «رژیم» و «جمهوری» بلکه جانب «حاکمیت» را می‌گیرد. بر خلاف تصور متشرعین، نهاد دادستانی یک نهاد شرعی نیست، جزئی از قوه قضائیه هم نیست، بلکه یک نهاد حاکمیتی است و عمده مجازاتها در ایران مثل موارد مربوط به اعدام قاچاق مواد مخدر یا مفسد فی‌الارض و جرائم سیاسی در چارچوب همین «گفتمان امنیت ملی» صورت‌بندی می‌شود و نه در چارچوب شرع و نه در چارچوب قوه قضا و داوری.


🔴بنابراین عقلانیت مربوط به قوه داوری در جمهوری اسلامی نه تنها رشدی نیافته بلکه دچار زوالی جدی بوده است. علوم و اندیشه های مربوط به قوه داوری یعنی فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق و همینطور دانشهایی که می‌توانند به رشد انضمامی آن کمک کنند، یعنی جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی و حتی روانکاوی در این چهار دهه هیچ رشدی نیافته‌اند و در عوض علوم امنیتی، سیاستگذاریهای تکنوکراتیک ناظر به نفوذ بیشتر کنترل حاکمیتی در جامعه، مهندسی و پزشکی که در واقع تماماً دانشهایی انضباطی هستند، در مراکز آموزشی و سیاستیِ نظامی و حاکمیتی گسترشی فوق‌العاده یافته‌اند و مع‌الاسف علوم حوزوی که در تقابل با الهیات اهل سنت، قرنها تنها محمل پرداخت به امور اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و قضایی متشرعین در استقلال از دولت بود، در چرخشی ارتجاعی، بعد از انقلاب به دستگاه کلامی اعمال حاکمیت مبدل شد و تمام ظرفیتهای اجتماعی و قضایی و اخلاقی خود را از دست داد.


🔴علاوه بر مسائل داخلی، تبعات ویرانگر زوال قوه داوری در جمهوری اسلامی عریانتر از هرجا خود را در سیاست خارجی نشان می‌دهد، به طوریکه در چهل سال گذشته هیچ گفتمان سیاست خارجی در کشور رشد نکرده که بتواند مسائل جهانی را فراسوی منافع ملی و منافع مذهبی و از منظر قوه داوری مورد ارزیابی قرار دهد. در واقع در ادامه تحلیل گفته شده، سیاست خارجی ایران در چهل سال اخیر، و در ادامه سیاست خارجی دولت مدرن در یک قرن اخیر، سیاست خارجیِ حاکمیت است و نه سیاست خارجیِ جمهوری. سیاست خارجیِ حاکمیت، جهان اطراف خود را (همچون جهان داخل خود) بعنوان «منابعی» برای افزایش اقتدار خود می نگرد و بنابراین مذهب، ملیت، نژاد، ایدئولوژی، آب، نفت و آدمیان را از حیث منافع خویش به دو دسته دوست و دشمن تقسیم می‌کند. عقلانیتِ قوه حاکمیتی در بنیاد خود فاقد توانایی برای گفتگوست چون جهان را به دو شکل «له / علیه»، «سفید/سیاه» و «دوست/دشمن» می‌بیند. عقلانیت حاکمیتی در یک کلام همیشه «جهتدار» است و در هیچ شرایطی نمی تواند «بی‌طرف» باشد.


🔴اما قوه داوری از آنجا که نه بر منافع که بر «حق» استوار است، لاجرم نمی‌تواند طرفدار باشد و باید بی‌طرف بماند. عقلانیت داوری به همین دلیل نمی‌تواند ایدئولوژیک، ناسیونالیستی و دینی باشد، و دقیقاً به همین دلیل عقلانیتی مربوط به عموم انسانها و جهانی است. زوال قوه داوری به تدریج حاکمان را به این نتیجه می‌رساند که هیچ «حق» و «امر مشترک انسانی» در جهان وجود ندارد و همه چیز قدرت است و منافع. انسان گرگ انسان است و نبرد قدرت، همان ناموس طبیعی و حقیقت است. این انحرافی وحشتناک در الهیات رهایی‌بخش انقلاب اسلامی است که به دلایل ساختاری عارض شده، رسوخ یافته و اینک حتی به لحاظ هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی هم از سوی ولایتمداران کتمان می‌شود.

در همین رابطه:
1⃣معمای بی‌طرفی یاجهتداری
2⃣حکومت عدل، الگویی برتر از لویاتان انقلابی
3⃣در رثای جناح چپ دانشگاه و حوزه
4⃣جهانی شدن بدیل
پاسخ به دو نقد.pdf
472.8 KB
🔺لطفاً کمی عینکهایتان را تمیز کنید!
پاسخی به نقدهای دوستان عزیزم حسن‌نژاد و واعظی بر چپ اسلامی


محسن حسن‌نژاد و امیر واعظی، دوستان عزیزم و جوانان خوش‌آتیه‌ای که به لطف الهی و اندک تلاشهای فکری حقیر و دیگر پایمردان عدالتخواه و آزادی‌خواه و البته سلامت عقلی و وجدان نیالوده خود، در چند سال گذشته از اسارت گفتمان پوشالی اصولگرایی خارج شده‌اند و خود مستقلاً پای در عرصه فکر و عمل گذاشته‌اند، منت گذاشته و تیر نقدی در چلّه کمان نهاده و روانه کرده‌اند (دو متن ضمیمه) و من با طیب خاطر تحفه نقدشان را خواندم و به اختصار پاسخ گفته‌ام. این پاسخها در چهار محور زیر تنظیم شده است:

1⃣چپ اسلامی، تاریخ و علم اجتماعی
2⃣ چپ اسلامی و اسلام
3⃣چپ اسلامی و آشفتگی زبانی
4⃣ چپ اسلامی، ویران کردن یا ساختن
Forwarded from تاملات
صورت_بندی_مفهومی_چپ_اسلامی_و_نقادی_آن.pdf
516.8 KB
بسیار خوشحالم که چنین گفت و گویی شکل گرفت. در نوشتار فوق کوشیدم تا با صورت بندی مفهوم چپ اسلامی از منطری دیگر به نقد و بررسی آن بپردازم.
در هر حال، درمان جامعه ما جز از راه گفت و گو میسر نیست و خوشحالم که بادامچی در چنین مسیری مرا همراهی کرده است.
🔺نمودار مالکیت تودرتو و خصولتی شرکت توسکا، دارنده انحصار تبلیغات صداوسیما و مبتکر کلاه‌برداری ملی ستاره‌مربع و ارزش افزوده و روبیکا

وقتی می‌گویم نظام اقتصادی ما نوعی ناسیونال-نولیبرالیسم توده‌ای است، منظورم نه ناسیونالیسم است نه نولیبرالیسم نه فاشیسم؛بلکه ترکیب خاصی از آنهاست که یکی از نمادهای برجسته آن همین شرکت خصوصی توسکاست که در جایی میان صداوسیما و همراه اول و ستاد اجرایی امام توسط سه جوان مؤمن حزب‌اللهی دهه شصتی تأسیس شده و بخش مهمی از کسری بودجه صداوسیما را هم تأمین می‌کند!

🔸غایب اصلی در بازی تقسیم غنایم دولت و بخش خصوصی، امر عمومی است. اینترنت/تلویزیون/مخابرات/ثروت ستاد اجرایی، همگی منابعی مشاع و جزو «مالکیت عمومی» هستند که اینطور در غیاب ما مردم به تاراج می‌رود.

♦️در میان این صدها نهادی که در همین چندساله و در سکوت کامل خبری،روی این زمین مرغوب جدید افتاده‌اند، جای منافع عمومی در «سیاستگذاری فضای مجازی» کجاست؟ آیا شبکه ملی اطلاعات هم مثل خودروی ملی، به شعاری برای غارت اموال عمومی و کلاهبرداری از توده‌ها و استثمار مهندسان تبدیل نشده؟
جالب آنکه سایپا و توسکا در شخصی به نام #بذرپاش به هم می‌رسند!
👍1
🔔 آغاز به کار وب‌سایت کمپین #ابطال_مدرک_بذرپاش/ درخواست دانشگاهیان از وزیر علوم برای مبارزه با سرقت علمی و ابطال مدرک مهرداد بذرپاش

🔹 جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاه با ایجاد کمپینی و امضای نامه به وزیر علوم، خواستار ابطال مدرک مهرداد بذرپاش، رئیس دیوان محاسبات، شدند.

🔴 در بخشی از این نامه آمده است: "جناب آقای وزیر! ما دانشجویان و دانش آموختگان سراسر کشور درخواست داریم با توجه به مدارک مشهود سرقت و تقلب در پایان نامه نامبرده، مدرک دکتری آقای بذرپاش «ابطال» گردد و همه افراد دخیل در فرآیند مشاوره، راهنمایی و داوری این رسوایی علمی مورد بازخواست قرار بگیرند. هم چنین مطابق با قانون «پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۶، به ضمیمه ابطال مدرک تحصیلی ایشان، می بایست از مناصب دولتی نیز برکنار شوند. حیثیت و آبروی اعضای جامعه علمی کشور در گرو چنین اقدام عاجلی است."

⬅️ برای مطالعه متن نامه و امضای آن به سایت زیر مراجعه کنید :
🔗 www.iran-antiplagiarism.com

@iran_antiplagiarism
به مناسبت پنجاهمین سال تالیف "حسین وارث آدم" تلگمیناری در عاشورای ۱۳۹۹ (یکشنبه ۹ شهریور) از ساعت ۹ الی ۲۰ با حضور

۱. حسن محدثی
۲. مصطفی مهرآیین
۳. سیدحسین شهرستانی
۴. محمد حسین بادامچی
۵. حسین حجت پناه
۶. آیدین ابراهیمی
۷. عباس نعیمی جورشری
۸. سیدحسین حسینی
۹. محمد رضا زمردی
۱۰. سیدمحمد هادی گرامی
۱۱. محمد مظفری
۱۲. سیدجواد میری



یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹

ساعت ۹ الی ۲۰

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


@seyedjavadmiri
مصاحبه_با_مرکز_تحقیقات_مدرسه_عالی_شهید_مطهری.m4a
35.4 MB
🔺دوستان پرسیدند راهکار بازسازی اعتماد عمومی و احیای سرمایه اجتماعی در کشور چیست؟ پاسخ من این بود که اول باید به تحلیل آن پارادایم حکمرانی مسلط بپردازید که اساسا سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی “مسأله” آن نیست و امروز ثمرات فاسد این انحراف از اهداف انقلاب در همه جا قابل ملاحظه است .


🔺یک سؤال دیگر این بود که چرا مشارکت سیاسی زنان را مهم می‌دانید؟ گفتم نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و آموزشی ما مثل یک الک برعکس کار می‌کند: هر آنچه بعنوان نخبگان مرکز نگه می‌دارد نیروهای نخاله و مصرفی هستند و هر آنچه بعنوان “دیگری” حذف می‌کند و به حاشیه می‌راند، نیروهای مولد و آتیه‌دار کشور؛ و زنان یکی از این نیروهای مولد عمده هستند که حضور آنها می‌تواند خیلی چیزها را تغییر دهد.

📍مصاحبه محمدحسین بادامچی با مرکز تحقیقات مدرسه عالی شهید مطهری/ بیستم مرداد ۱۳۹۹
‍ ‍ ⭕️📝دربار زروزوروتزویر، یعنی همین!

سعید زیباکلام

🔶 یعنی، دربار زروزور رژیم فاسدِ مفسدِ دست‌نشانده شاه، حالا یه بازوی نیرومند و نقدناپذیر ملکوتی یافته است که فقط یک بند انگشت قدرتش از خدا کمتر است! 

🔴 آیا در آن دوران کسی به خواب می‌دید که در منابر وعظ و موعظه و ترویج دیانت و اخلاق، اختلاس و ارتشاء و تبانی برای تکاثر قدرت و ثروت و اشرافی‌گری توجیه و تطهیر شود، آن هم توسط کلیدداران رسمیِ جوازدارِ دین و تبلیغ دین؟

⭕️ مقامات اعلی و عالی!
شما را به امیرالمؤمنین سوگند می‌دهیم ابوتراب و ائمه هدایت و ایمان و فرقان و تقوی را برای این ملت دست‌نخورده باقی بگذارید.

⭕️ ما قبول می‌کنیم که نظام ما، جامعه ما، سیاست ما، اقتصاد ما، بانک‌های ما، مجلس شورای ما، مجلس خبرگان ما، مجمع تشخیص مصلحت ما، دستگاه‌ قضای ما، نظام اداری ما، نظام آموزش و پرورش ما، شهرسازی ما، حفاظت از محیط زیست ما، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ما، شورای‌عالی معماری و شهرسازی ما، شورای‌عالی امنیت ملی ما، دانشگاه‌های ما، و به‌ویژه حوزه‌های ما، همه با هم و جداگانه اسلامیِ اسلامی هستند! 

⭕️ ما هم‌چنین قبول می‌کنیم هیچ‌یک از مسئولان و مقامات نظام نه اختلاس می‌کند و نه رشوه می‌گیرد و نه در منصب خود تبعیض می‌گذارد و نه سهمی در شبکه‌های ویژه‌خواری دارد و نه با هیچ مقام دیگری برای تکاثر ثروت و قدرت تبانی می‌کند و نه برای حفظ و ارتقای مقام خود تملق و چاپلوسی می‌کند و نه در موارد انگشت‌شماری که مسئولی به بیت‌المال تجاوز و حقوق مردم را تضییع می‌کند مقامات به‌طور هماهنگ آن را توجیه و لاپوشانی و یا اختفا می‌کنند.

🔴 همه اینها را ما اعتراف و اذعان و علناً اعلام می‌کنیم فقط به این شرط که ”خانه گلین فاطمه“، مرکّب از پیامبر امین‌ رحمة للعالمین(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم‌السلام)، را به حال خود بگذارید. 

⭕️ بگذارید این میراث بی‌بدیل تاریخی برای این ملت بماند تا در هنگامه‌هایی که چشمانش باز می‌شود و حاصل اعتمادهای بیکران و بی‌حساب خود را می‌بیند و خود را مغبون و فریب‌خورده و مستضعف‌تر و فقیرتر می‌بیند بتواند برای نجات خود و هویتش و فرهنگش و هم نیز برای معیشتش بدان متمسک شود.

▪️بارخدایا! تو شاهد باش! که ما چگونه مثل بید باید برای هویت و فرهنگمان هم بترسیم و بلرزیم، فرهنگ و هویتی که سال‌هاست اعتبار و ارزش آن به‌ سرعت در میان مردم و به‌ویژه جوانان رو به زوال گذاشته است.

▪️یا ذوالجلال و الاکرام! تو را به جلال و اکرامت سوگند می‌دهم ما را آنی به خودمان وامگذار و شهوات پنج‌گانه ثروت و قدرت و شهرت و محبوبیت و جاه را در دل ما بمیران، و محبت دنیا در دل ما سرد بگردان، و حب و قرب و رضوانت را عطایمان فرما.

▫️قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا، هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون(سورة مبارکه توبه: ۵۱)

والسلام علی من اتبع الهدی

🗓۲۴ مرداد ۱۳۹۹

🆔 @saeidzibakalam
«۱۰۰۰ امضا»

📃 اسامی ۱۰۰۰ نفر اول از اعضای هیأت علمی، پژوهشگران، دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه‌های کشور که به پویش #ابطال_مدرک_بذرپاش پیوسته‌اند، در وب‌سایت پویش منتشر شد:

📄 www.iran-antiplagiarism.com/NameList

🔹 پویش اعتراض به #تقلب_علمی و درخواست #ابطال_مدرک_بذرپاش همچنان ادامه دارد. در نشر آن ما را یاری کنید.

🔸 برای پیوستن به این پویش و مشاهده مستندات تقلب علمی در پایان‌نامه به وب‌سایت زیر مراجعه کنید:
🌐 https://iran-antiplagiarism.com

@iran_antiplagiarism
این قرن چهاردهم لعنتی!

📍بخش اول


🔴این واقعیتی تلختر از زهر برای ملت ایران است که قرن چهاردهم شمسی در شرایطی رو به اتمام است که در بسیاری امور یک قدم هم از موقعیت صد سال پیشمان جلوتر نیامده‌ایم. نه تنها مهمترین مسائلی که پیش روی ماست تفاوت چندانی با مسائل حوالی سالهای ۱۲۹۹ نمی‌کند، بلکه شیوه ما در فهم و حل مسائل هم هیچ تغییری نکرده است. آشکارترین آن همین مسأله برگزاری مناسک محرم در شرایط کرونایی است. علی رغم دو انقلاب بزرگ و چندین نهضت ملی و ده ها جنبش، رابطه سنت و مدرنیته، دین و سکولاریسم در ایران یکصد سال است که مثل یک آونگ میان «استبداد سنتی» و «استبداد مدرن» در نوسان است و جز استهلاک دائمی نیروهای اجتماعی در دوقطبی قشری‌گری مذهبی و قشری‌گری مدرن عایدی برای ما نداشته.


1️⃣دولت در ایران یکصدسال است که در شرایط استثنایی و امنیتی تعریف شده و تمام اختیارات تعلیق حقوق شهروندان که با هزار اما و اگر مربوط به شرایط جنگی است، برای حل کوچکترین مناقشات عادی به کار می‌بندد. ترس از آزادی و فقدان حوزه عمومی یکصدسال است که کشور را در تعلیق نگه داشته. هنوز که هنوز است مدرنیستهای ایرانی مانند اصلاح‌طلبان، دموکراسی را پوپولیسم دانسته و به تأسی از ژورنالیستهای مزدوری مثل فرید زکریا، از ترس آن به دامن دیکتاتوری نولیبرال فرار می‌کنند و اصولگرایان هم اندکی آزادی را مایه به هم خوردن تمام نظامات قدسی عمودی خود تلقی می‌کنند. اندک کشش بوجود آمده بعد از انقلاب برای حل و فصل مدنی موضوعات در فاصله ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۸ به کلی از بین رفت و همچنان مثل صدسال پیش کشور در هر مسأله‌ای مثل برگزاری یا عدم برگزاری مراسم مذهبی در شرایط کرونا مثل بیشتر انتخاباتها، بین دو گزینه بد و بدتر استبداد سنتی ناصرالدین شاهی یا استبداد مدرن رضاشاهی مخیر می شود.

2️⃣فکر دینی در این یکصدسال علی رغم رشد خوب آن در میانه قرن، امروز بسیار عقب مانده تر از یکصد سال پیش است و تنها مقایسه میان حوزوی مقبول آن دوران (مثلاً حجت الاسلام میرزای نائینی) با روحانی مقبول این دوران (مثلاً حجت الاسلام قاسمیان) خیلی چیزها را نمایان می‌کند. آرمانها و مطالباتی مانند مشروطیت، جمهوری‌خواهی، حقوق اساسی، مالکیت عمومی، تعاون، رقابت، دموکراسی، حوزه عمومی، عدالت، استقلال قضایی، آزادی انتقاد از حاکمان، عدم مداخله نیروهای مسلح در سیاست، مشارکت زنان در عرصه عمومی، نظام آموزشی خلاق، مفید و توسعه‌گرا، حقوق اقلیتهای مذهبی، سیاست خارجی مبتنی بر حقوق انسانی، امنیت ملی متناسب با تکثر اجتماعی، رسانه متناسب با حوزه عمومی، فدرالیسم ایالتی و ده ها سرفصل دیگر از این دست یک قدم هم جلو نیامده‌اند و در بسیاری از اینها در یکصد سال اخیر حتی یک رساله پژوهشی نیز وجود ندارد.


3️⃣در عوض ناظران خارجی مثل مورگان شوستر یکصد سال پیش دستگاه اداری ایران را نوعی بازتولید فئودالیسم و تیولداری سنتی توصیف کردند و این وضعیت تا همین امروز ادامه دارد. پارلمان ایران غیر از مجلس اول همیشه پایگاه طبقه اشراف و زمیندار و طبقه نوکیسه رانتخوار شهری بوده که ساخت کلی آن با همه تغییر و تحولات همچنان همان است. دولت در ایران دستگاهی پاتریمونیالیستی و رانتیر تعریف شده که تنها هنر آن توزیع رانتی پول نفت میان حامیان خود است و عرضه توسعه ندارد و هنوز همین است. در آخرین سال قرن چهاردهم شمسی رییس بنیاد مستضعفان حرفهایی می زند که نشان می دهد صندوق رانت بنیاد پهلوی یکصدسال است که در دوره‌های مختلف به نامهای مختلف کارکرد واحدی داشته: کنترل نخبگان سیاسی؛ و انتقادات احسان نراقی به ماهیت و شیوه مدیریت بنیاد پهلوی همچنان بر جای خود باقیست. نظام آموزشی ایران در طول قرن چهاردهم شمسی یک نظام آموزشی ورشکسته و بیگانه با اقتضائات جامعه ایرانی بوده است و با اینکه بسیار باد کرده همچنان تنها کارکردش سر کار گذاشتن جوانان این کشور به امید واهی زندگی کارمندانه بی دردسری است که البته همیشه در طول این قرن در انحصار آقازادگان بوده است. وضعیت حوزه های علمیه را بهتر است صحبتی نکنیم که روایت یکصدسال تحجر و مقاومت قرون وسطایی در برابر تغییر جهان تنها مذاقها را تلخ می کند.


ادامه 👇