قصهی باران
سالار عقیلی
#موسیقی
🌈 قصهی باران
🎤 خواننده: سالار عقیلی
🎬 آهنگساز: امین بیات
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هستیام، وسعت پر غرور من
جان من ای وطن صبور من
ای تمام فصلهای تو بهار
ای همیشه سربلند روزگار
تن بی روح من و جان از تو
تشنهام قصه باران از تو
بشنو این نغمه زمرغان چمن
که به دشمن ندهم مام وطن
مهر تو خون شده در جان و تنم
هستیام ایرانم،
هستیام ایرانم،
هستیام ایرانم🇮🇷❤️
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
🌈 قصهی باران
🎤 خواننده: سالار عقیلی
🎬 آهنگساز: امین بیات
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هستیام، وسعت پر غرور من
جان من ای وطن صبور من
ای تمام فصلهای تو بهار
ای همیشه سربلند روزگار
تن بی روح من و جان از تو
تشنهام قصه باران از تو
بشنو این نغمه زمرغان چمن
که به دشمن ندهم مام وطن
مهر تو خون شده در جان و تنم
هستیام ایرانم،
هستیام ایرانم،
هستیام ایرانم🇮🇷❤️
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
#دانستنی
#انجمنهای_پنهان
🔲 انجمنهای پنهان (secret societies)
3⃣ بخش سوم: چرا انجمنهای پنهان؟ پیشدرآمد
🔻از دورانهای باستان تا به امروز، بشر به دنبال این بودهاست تا خود را در میان همراهانی همدل، همسو، همهدف و با ارزشهایی یکسان جای دهد و از پشتیبانی آنان بهرهمند گردد. این یکی از راههای معنابخشی به زندگی و آفریدن احساس دلگرمی، تعلق، شادی و معنا بوده است.
بنابراین نخستین انگیزهی برپایی انجمنها در درون جوامع انسانی، دستیابی به دلگرمی، شادی، احساس معنا و تعلق و نیز برخورداری از پشتیبانی دوستان و برادران بوده است. در سادهترین نمونهها، مردان قبیلههای نخستین گرایش به برپایی انجمنهای مردانهای داشتند که در آن به مهارتهایی همچون شکار، نوشیدن یا رقابت با قبیلهی همسایه پرداخته میشد.
🔻با برپایی یک انجمن [چه آشکار و چه پنهان]، هموندان انجمن به راه کنشگری برای پاسداری و نگهبانی از ارزشهای بزرگ زندگی خود گام میگذارند و با گفتگو و همپیمان شدن بر روی آن ارزشها، بر نیرومندسازی و گسترش آن ارزش(ها) توانا میگردند. در این دنیای نوین با تردیدها و ناپایداریهای پلیدش، هیچ چیز بیشتر از یافتن دیگرانی که دیدگاهها، باورها و ارزشهای یکسانی داشته باشند و ساختن پیوندهای دوستانه با آنان پایدار و دلگرم کننده نیست. هموند انجمن به دنبال گرما، توان و معنایی است که با پذیرفتن بندهای دوستی، وفاداری، رازداری و پیگیری هدفهای مقدس در درون یک انجمن پنهان میتواند به آنها دست یابد. همچنین در زمانهای نیاز و گرفتاری، آرامش خاطر در آگاهی از بودن دیگرانی است که به کمک شما خواهند آمد. پس هر کس به خود میگوید "با این تعهد شایسته و پیمان استوار، من از سردیِ تنهایی بیرون آمده، به گرمای انجمن برادری میپیوندم. امیدوارم دیگرانی که هدفشان همانا هدف من است و شایستگیهای اخلاقیِ بایسته را دارند، پیدا کنم و ایشان را به خود بپیوندم"
🔻با گذر زمان، تمدن بشری پیچیده شد. در مصر، ایران و روم برپایی انجمنها به پیدایش طبقهی کاهنان و مغان انجامید -کسانی که خود را تنها کسانی میدانستند که توانا به پیوندگیری با خدایان و دنیای نادیدنی میباشند. سپس انجمنهای دیگری از دل مغان و کاهنان بیرون آمدند که باورها و آیینهایشان در زمان خودشان نیز هرزه و گمراهکننده شمرده میشد (همچون جادوگران، کیمیاگران، حتا درمانگران و پزشکان). از اینرو اینان ناچار به پنهانکاری و پوشاندن رازهای خود گردیدند.
چند سده بعدتر، نخست در ایران و سپس در مصر و روم، ملتها و امپراتوریها پدید آمدند. جنگها رخ داد و جوامع بشری باز هم پیچیدهتر شدند. فرمانروایان برای پایدارسازی و گسترش قلمروی خود، به سرزمینهای دیگر لشگر کشیدند. همچنین درون کشورها، آشوبهایی برای سرنگون ساختن پادشاهان و حکومتها رخ داد، هنچنین برنامههایی برای فروانداختن دولتها، کوتاه کردن دست بلند کلیسا، یا ساخت روشهای فرمانروایی بر جهان اندیشیده شد.
از اینجا بود که انجمنهای ساده و آشکار گذشته، به سوی هدفهایی پیچیدهتر و رازداری و پنهانکاری بیشتر گرویدند. چرا که برانداختن حکومت یا کلیسا، بیرون راندن دشمن اشغالگر، پیادهسازی هدفهای ناهمساز با خواست گروههای قدرتمند و پراکندن دیدگاهها و آیینهای نوین با سرکوب سنگینی روبرو میگردید.
[دنبالهدارد...]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
📍این نوشتار برگردان آزاد و چکیده شدهای از کتاب زیر است:
- How to Start Your Own Secret Society by Nick Harding
#بخشی_از_یک کتاب
@ThinkTogether🌱
#انجمنهای_پنهان
🔲 انجمنهای پنهان (secret societies)
3⃣ بخش سوم: چرا انجمنهای پنهان؟ پیشدرآمد
🔻از دورانهای باستان تا به امروز، بشر به دنبال این بودهاست تا خود را در میان همراهانی همدل، همسو، همهدف و با ارزشهایی یکسان جای دهد و از پشتیبانی آنان بهرهمند گردد. این یکی از راههای معنابخشی به زندگی و آفریدن احساس دلگرمی، تعلق، شادی و معنا بوده است.
بنابراین نخستین انگیزهی برپایی انجمنها در درون جوامع انسانی، دستیابی به دلگرمی، شادی، احساس معنا و تعلق و نیز برخورداری از پشتیبانی دوستان و برادران بوده است. در سادهترین نمونهها، مردان قبیلههای نخستین گرایش به برپایی انجمنهای مردانهای داشتند که در آن به مهارتهایی همچون شکار، نوشیدن یا رقابت با قبیلهی همسایه پرداخته میشد.
🔻با برپایی یک انجمن [چه آشکار و چه پنهان]، هموندان انجمن به راه کنشگری برای پاسداری و نگهبانی از ارزشهای بزرگ زندگی خود گام میگذارند و با گفتگو و همپیمان شدن بر روی آن ارزشها، بر نیرومندسازی و گسترش آن ارزش(ها) توانا میگردند. در این دنیای نوین با تردیدها و ناپایداریهای پلیدش، هیچ چیز بیشتر از یافتن دیگرانی که دیدگاهها، باورها و ارزشهای یکسانی داشته باشند و ساختن پیوندهای دوستانه با آنان پایدار و دلگرم کننده نیست. هموند انجمن به دنبال گرما، توان و معنایی است که با پذیرفتن بندهای دوستی، وفاداری، رازداری و پیگیری هدفهای مقدس در درون یک انجمن پنهان میتواند به آنها دست یابد. همچنین در زمانهای نیاز و گرفتاری، آرامش خاطر در آگاهی از بودن دیگرانی است که به کمک شما خواهند آمد. پس هر کس به خود میگوید "با این تعهد شایسته و پیمان استوار، من از سردیِ تنهایی بیرون آمده، به گرمای انجمن برادری میپیوندم. امیدوارم دیگرانی که هدفشان همانا هدف من است و شایستگیهای اخلاقیِ بایسته را دارند، پیدا کنم و ایشان را به خود بپیوندم"
🔻با گذر زمان، تمدن بشری پیچیده شد. در مصر، ایران و روم برپایی انجمنها به پیدایش طبقهی کاهنان و مغان انجامید -کسانی که خود را تنها کسانی میدانستند که توانا به پیوندگیری با خدایان و دنیای نادیدنی میباشند. سپس انجمنهای دیگری از دل مغان و کاهنان بیرون آمدند که باورها و آیینهایشان در زمان خودشان نیز هرزه و گمراهکننده شمرده میشد (همچون جادوگران، کیمیاگران، حتا درمانگران و پزشکان). از اینرو اینان ناچار به پنهانکاری و پوشاندن رازهای خود گردیدند.
چند سده بعدتر، نخست در ایران و سپس در مصر و روم، ملتها و امپراتوریها پدید آمدند. جنگها رخ داد و جوامع بشری باز هم پیچیدهتر شدند. فرمانروایان برای پایدارسازی و گسترش قلمروی خود، به سرزمینهای دیگر لشگر کشیدند. همچنین درون کشورها، آشوبهایی برای سرنگون ساختن پادشاهان و حکومتها رخ داد، هنچنین برنامههایی برای فروانداختن دولتها، کوتاه کردن دست بلند کلیسا، یا ساخت روشهای فرمانروایی بر جهان اندیشیده شد.
از اینجا بود که انجمنهای ساده و آشکار گذشته، به سوی هدفهایی پیچیدهتر و رازداری و پنهانکاری بیشتر گرویدند. چرا که برانداختن حکومت یا کلیسا، بیرون راندن دشمن اشغالگر، پیادهسازی هدفهای ناهمساز با خواست گروههای قدرتمند و پراکندن دیدگاهها و آیینهای نوین با سرکوب سنگینی روبرو میگردید.
[دنبالهدارد...]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
📍این نوشتار برگردان آزاد و چکیده شدهای از کتاب زیر است:
- How to Start Your Own Secret Society by Nick Harding
#بخشی_از_یک کتاب
@ThinkTogether🌱
National Geographic
These 5 secret societies changed the world—from behind closed doors
From the Oracle at Delphi to the Freemasons, covert cults and clandestine clubs have existed in different cultures for millennia.
زندانیان جغرافیا - غرب آسیا (۲)
تیم مارشال
#کتاب شنیداری
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
8⃣ بخش هشتم:خاورمیانه (۲) [غرب آسیا (۲)]
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
8⃣ بخش هشتم:
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
#تاریخ
دارالفنون نام آموزشگاهی است که با پشتیبانی میرزا تقیخان امیرکبیر، برای آموزش فن و دانشهای نوین بنیانگذاری شد و میتوان آن را پایهی دانشگاه نوین در ایران دانست.
پس از شکستهای اندوهبار ایران از روسیه و جدایی بخشهایی از #وطن که تا امروز نیز جدا ماندهاند، نیاز به روزآمدسازی ارتش و صنایع ایران بیش از همیشه از سوی اندیشمندان و دلسوزان ایران دریافت میشد. امیرکبیر نیز که به این نیاز فوری کشور هشیار بود، از آغاز صدارت خود برای برپایی یک کانون آموزش دانش و فنون نوین تلاش نمود. ولی شوربختانه ایشان آغاز به کار آن را ندید، چرا که نخستین دسته از استادان دارالفنون، دو روز پس از دستگیری و تبعید امیر، به تهران رسیدند و با پیشواز گرمی روبرو نشدند.
دارالفنون که روز یکشنبه ششم دیماه سال ۱۲۳۰، سیزده روز پیش از شهادت امیرکبیر در حضور ناصرالدین شاه و با ۳۰ نفر شاگرد گشایش یافت، سرچشمهی نیکیهای بسیار برای #وطن و پرورش بزرگانی همچون چهرههای میهنپرست جنبش مشروطه و شماری از وزیران کاردان و کارآمد دورهی رضاشاه بوده است.
🕯 به روان نورانی همهی خدمتگزاران #وطن درود میفرستیم. راهشان پررهرو💕
@ThinkTogether🌱
دارالفنون نام آموزشگاهی است که با پشتیبانی میرزا تقیخان امیرکبیر، برای آموزش فن و دانشهای نوین بنیانگذاری شد و میتوان آن را پایهی دانشگاه نوین در ایران دانست.
پس از شکستهای اندوهبار ایران از روسیه و جدایی بخشهایی از #وطن که تا امروز نیز جدا ماندهاند، نیاز به روزآمدسازی ارتش و صنایع ایران بیش از همیشه از سوی اندیشمندان و دلسوزان ایران دریافت میشد. امیرکبیر نیز که به این نیاز فوری کشور هشیار بود، از آغاز صدارت خود برای برپایی یک کانون آموزش دانش و فنون نوین تلاش نمود. ولی شوربختانه ایشان آغاز به کار آن را ندید، چرا که نخستین دسته از استادان دارالفنون، دو روز پس از دستگیری و تبعید امیر، به تهران رسیدند و با پیشواز گرمی روبرو نشدند.
دارالفنون که روز یکشنبه ششم دیماه سال ۱۲۳۰، سیزده روز پیش از شهادت امیرکبیر در حضور ناصرالدین شاه و با ۳۰ نفر شاگرد گشایش یافت، سرچشمهی نیکیهای بسیار برای #وطن و پرورش بزرگانی همچون چهرههای میهنپرست جنبش مشروطه و شماری از وزیران کاردان و کارآمد دورهی رضاشاه بوده است.
🕯 به روان نورانی همهی خدمتگزاران #وطن درود میفرستیم. راهشان پررهرو💕
@ThinkTogether🌱
♤اندیشهی میهن♡
#تاریخ دارالفنون نام آموزشگاهی است که با پشتیبانی میرزا تقیخان امیرکبیر، برای آموزش فن و دانشهای نوین بنیانگذاری شد و میتوان آن را پایهی دانشگاه نوین در ایران دانست. پس از شکستهای اندوهبار ایران از روسیه و جدایی بخشهایی از #وطن که تا امروز نیز جدا ماندهاند،…
به یادکرد سالروز شهادت میرزا تقیخان امیرکبیر (زادهی ۱۱۸۶ خورشیدی در اراک - شهادت ۲۰ دیماه ۱۲۳۰ در کاشان) 💕🕯
#یادداشت
#دیدگاه
💮 داستان قدرت
هر کشور گمانی از قدرت خود داشته و بر پایهی آن، جایگاهی شایسته و آرزومند برای خود در منطقه و جهان در نگر میآورد. در واقع افزایش قدرت یک کشور به ساختن "قدرتِ آرزومند" میانجامد. همین قدرتِ آرزومند و گمان به نیرومندی خود است که کشورها را به سوی درخواستِ نقشآفرینی در منطقه و جهان میراند.
نقش (role) ولی همچون واحد پولی، نیازمند به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگران است. نقش منطقهای یک کشور با پذیرش منافع یک کشور از سوی کشورهای همسایه، به آن داده میشود.
نپذیرفتن چنین نقشی [از سوی دیگر کشورها] است که به پدیدار شدن پیوستهی تنش میانجامد. آنگاه که کشوری قدرت داشته باشد ولی نقش دلخواه خود را به دست نیاورده باشد، همواره آنجا جانمایهای برای تنش و کشمکش خواهد بود. یعنی قدرت داری ولی تو را به رسمیت نمیشناسند! جنگ از دل چنین ناهمخوانیای برمیخیزد.
پس دستیابی به نقش دلخواه، آسان به دست نمیآید. گام نخست از راه دستیابی به نقشی دلخواه برای کشورمان، دریافتی تاریخی و ناایدئولوژیک از ایران است. دریافتی که توان نظامی، توان اقتصادی، گفتمان فرهنگی و پیشرفت فناورانه را زیربنای قدرت بداند. قدرت را در چهارگانه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و تکنوپلیتیک بیابد. در کنار چنین آمیزهای از نیرومندیهای چهارگانه، هماهنگی و همپوشانی میان میدان و دیپلماسی میتواند مهرِ انجام بر مرکزیت ایران در منطقه بزند.
بنیان چنین قدرتی بر پایهی آگاهی یافتن به درونی بودنِ عمق راهبردی ایران و رسیدن به نگرشی نوین است. [...]
بزرگی [تنها] در بازپسگیری خاک از دست رفته نیست. بزرگی [تنها] به گرفتن انتقام شکستها نیست. [بلکه] بزرگی به بازآفرینی جامعهایست که شهروندانش در رفاه و شادی زیست نمایند. در سایهی چنین نگاهی است که میتوان ایران را همچون قدرتی الهامبخش در نگرِ خود و دیگران آورد.
و آنگاه که الهامبخش گردی، رهبری تو را نیز خواهند پذیرفت.
✍ آرش رییسینژاد، پژوهشگر روابطبینالملل و ژئوپولتیک (ویرایش شده)
@ThinkTogether🌱
#دیدگاه
💮 داستان قدرت
هر کشور گمانی از قدرت خود داشته و بر پایهی آن، جایگاهی شایسته و آرزومند برای خود در منطقه و جهان در نگر میآورد. در واقع افزایش قدرت یک کشور به ساختن "قدرتِ آرزومند" میانجامد. همین قدرتِ آرزومند و گمان به نیرومندی خود است که کشورها را به سوی درخواستِ نقشآفرینی در منطقه و جهان میراند.
نقش (role) ولی همچون واحد پولی، نیازمند به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگران است. نقش منطقهای یک کشور با پذیرش منافع یک کشور از سوی کشورهای همسایه، به آن داده میشود.
نپذیرفتن چنین نقشی [از سوی دیگر کشورها] است که به پدیدار شدن پیوستهی تنش میانجامد. آنگاه که کشوری قدرت داشته باشد ولی نقش دلخواه خود را به دست نیاورده باشد، همواره آنجا جانمایهای برای تنش و کشمکش خواهد بود. یعنی قدرت داری ولی تو را به رسمیت نمیشناسند! جنگ از دل چنین ناهمخوانیای برمیخیزد.
پس دستیابی به نقش دلخواه، آسان به دست نمیآید. گام نخست از راه دستیابی به نقشی دلخواه برای کشورمان، دریافتی تاریخی و ناایدئولوژیک از ایران است. دریافتی که توان نظامی، توان اقتصادی، گفتمان فرهنگی و پیشرفت فناورانه را زیربنای قدرت بداند. قدرت را در چهارگانه ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و تکنوپلیتیک بیابد. در کنار چنین آمیزهای از نیرومندیهای چهارگانه، هماهنگی و همپوشانی میان میدان و دیپلماسی میتواند مهرِ انجام بر مرکزیت ایران در منطقه بزند.
بنیان چنین قدرتی بر پایهی آگاهی یافتن به درونی بودنِ عمق راهبردی ایران و رسیدن به نگرشی نوین است. [...]
بزرگی [تنها] در بازپسگیری خاک از دست رفته نیست. بزرگی [تنها] به گرفتن انتقام شکستها نیست. [بلکه] بزرگی به بازآفرینی جامعهایست که شهروندانش در رفاه و شادی زیست نمایند. در سایهی چنین نگاهی است که میتوان ایران را همچون قدرتی الهامبخش در نگرِ خود و دیگران آورد.
و آنگاه که الهامبخش گردی، رهبری تو را نیز خواهند پذیرفت.
✍ آرش رییسینژاد، پژوهشگر روابطبینالملل و ژئوپولتیک (ویرایش شده)
@ThinkTogether🌱
Telegram
♤ پیوستها ♡
سکههای ایرانی در بازهی میان سدهی نخست پیش از میلاد مسیح تا سدهی دوم میلادی
Forwarded from خرمگس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"برای اینکه یک فرهنگ اصالت خود را حفظ کند و در عین حال مولد نیز باشد، میباید که هم خود فرهنگ و هم اعضای آن به اصالت خود (و حتی تا حدودی به برتری خود بر دیگران) معتقد باشد."
(کلود لوی استروس)
پ.ن: مهم نیست که با سخن «استروس» یا زرتشت (که از زبان استاد جلال الدین کزاری بیان می شود) همدل باشیم یا نه، اما تا زمانی که اکثریت ساکنان یک سرزمین چنین نگاهی به تاریخ و سرزمین و فرهنگ خویش نداشته باشند، احتمالا در مسیر توسعه و سعادت و پیشرفت و رفاه و آزادی قرار نخواهند گرفت..
@kharmagaas
(کلود لوی استروس)
پ.ن: مهم نیست که با سخن «استروس» یا زرتشت (که از زبان استاد جلال الدین کزاری بیان می شود) همدل باشیم یا نه، اما تا زمانی که اکثریت ساکنان یک سرزمین چنین نگاهی به تاریخ و سرزمین و فرهنگ خویش نداشته باشند، احتمالا در مسیر توسعه و سعادت و پیشرفت و رفاه و آزادی قرار نخواهند گرفت..
@kharmagaas
Forwarded from 🇮🇷 وکیل مدافع ایران 🇮🇷 (وحید داروگری)
«کشوری که برای جنگیدن مهیّا نشود، در واقع به دیگران اطّلاع میدهد که برای مُردن آماده است.»
مرحوم دکتر ابومحمّد عسگرخانی
#کلاهک_هستهای_حق_مسلم_ماست
مرحوم دکتر ابومحمّد عسگرخانی
#کلاهک_هستهای_حق_مسلم_ماست
زندانیان جغرافیا - غرب آسیا (۳)
تیم مارشال
#کتاب شنیداری
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
9⃣ بخش نهم:خاورمیانه (۳) [غرب آسیا (۳)]
📎 نکتهای که شنونده و خوانندهی هشیار در برخورد با دیدگاههای کارشناسان آمریکایی و اروپایی در مییابد، سوگیری میهنپرستانهای است که بر اندیشه و نگاه و سخن آنان سایه افکنده است.
پرورش کارشناسان در کشورهای پیشرو به گونهای است که در آنچه میکنند و میگویند، همواره سود و بزرگی و زمینهسازی برای چیرگی کشور خود را پیش چشم دارند. بنابراین -به ویژه در دو حوزهی تاریخ و ژئوپولتیک- روایتی را برجسته میکنند که سبب گرفتاری رقیبانشان گردد، و نیز از توانمندیها و کامیابیها و زمینههای خیزش رقیبان، گنگ و ناروشن سخن میگویند و گاه ناگفته از روی آن میپرند.
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
9⃣ بخش نهم:
📎 نکتهای که شنونده و خوانندهی هشیار در برخورد با دیدگاههای کارشناسان آمریکایی و اروپایی در مییابد، سوگیری میهنپرستانهای است که بر اندیشه و نگاه و سخن آنان سایه افکنده است.
پرورش کارشناسان در کشورهای پیشرو به گونهای است که در آنچه میکنند و میگویند، همواره سود و بزرگی و زمینهسازی برای چیرگی کشور خود را پیش چشم دارند. بنابراین -به ویژه در دو حوزهی تاریخ و ژئوپولتیک- روایتی را برجسته میکنند که سبب گرفتاری رقیبانشان گردد، و نیز از توانمندیها و کامیابیها و زمینههای خیزش رقیبان، گنگ و ناروشن سخن میگویند و گاه ناگفته از روی آن میپرند.
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
Forwarded from سروستان
#رابرت_کاپلان: قبل از اینکه بتوان بر جغرافیا غلبه کرد،باید به آن احترام گذاشت. نخبگان سیاست خارجی خود ما،بیش از حد شیفته ایده های زیبا هستند و حقایق فیزیکی روی زمین و تفاوت های فرهنگی ناشی از آنها را بسیار نادیده می گیرند.اگر میخواهید بدانید روسیه،چین یا ایران در مرحله بعدی چه خواهند کرد،روزنامههای آنها را نخوانید یا نپرسید که جاسوسان ما چه چیزی را کاوش کردهاند؟ به نقشه مراجعه کنید. جغرافیا می تواند به اندازه شوراهای مخفی[دولت ها]،اهداف یک دولت را فاش کند. بیش از ایدئولوژی یا سیاست داخلی،آنچه اساساً یک دولت را تعریف می کند،جایگاه آن در جهان است. نقشه ها حقایق کلیدی تاریخ،فرهنگ و منابع طبیعی را ثبت می کنند.[در بستر] تحولات خاورمیانه و یک گذار سیاسی پر فراز و نشیب در چین،برای درک همه چیز به جغرافیا نگاه کنید.
Robert D. Kaplan(2012)
https://news.1rj.ru/str/Sarvestan_z
Robert D. Kaplan(2012)
https://news.1rj.ru/str/Sarvestan_z
Forwarded from سروستان
در حالی که فضای مجازی و بازارهای مالی هیچ حد و مرزی نمی شناسند، کوه های کارپات هنوز اروپای مرکزی را از بالکان جدا می کند و به ایجاد دو الگوی بسیار متفاوت از توسعه کمک می کند و هیمالیا هنوز بین هند و چین قرار دارد و یادآور دو تمدن بسیار متفاوت است.
فناوری فاصله را از بین برده است، اما به سختی جغرافیا را نفی کرده است. بلکه ارزش قلمرو مورد مناقشه را افزایش داده است. همانطور که پل براکن محقق دانشگاه ییل مشاهده می کند: "اندازه محدود زمین" اکنون خود نیرویی برای بی ثباتی است.
چرا تیترها درباره جزایر دریای چین جنوبی فریاد می زنند؟ این دریا به عنوان antechamber اقیانوس آرام به اقیانوس هند، خاور میانه غنی از انرژی و طبقه متوسط در حال ظهور شرق آسیا را به هم متصل می کند. همچنین تصور می شود که حاوی ذخایر قابل توجهی از هیدروکربن ها باشد.
چین به دریای جنوبی چین فکر می کند همانطور که ایالات متحده به دریای کارائیب فکر می کند: به عنوان یک امتداد آبی در سرزمین اصلی خود. ویتنام و فیلیپین نیز در کنار این آب حیاتی قرار دارند.
این نبرد نه ایده ها، بلکه نبرد فضای فیزیکی است. همین را می توان در مورد ادامه مناقشه ژاپن و روسیه بر سر جزایر کوریل جنوبی نیز گفت. چرا پرزیدنت ولادیمیر پوتین به مناطق حائل در اروپای شرقی و قفقاز علاقه دارد، درست مانند تزارها و کمیسرها قبل از او؟
زیرا روسیه هنوز فضای قارهای وسیعی را تشکیل میدهد که توسط کوهها و رودخانهها محافظت نشده است. نئو امپریالیسم پوتین بیانگر یک ناامنی عمیق جغرافیایی است.
یا دهه بعد از 11 سپتامبر را در نظر بگیرید که جدا از کوه ها و بیابان های افغانستان و عراق قابل درک نیست. کوههای هندوکش شمال افغانستان را که تاجیکها و ازبکها سکنه دارند، از جنوب و شرق افغانستان که پشتونها سکنه دارند جدا میکند.
طالبان، تندروهای سنی مانند القاعده هستند که در روزهای قبل از 11 سپتامبر به آنها پناه دادند، اما بیشتر از آن، آنها یک جنبش ملی پشتون هستند که محصول شکاف جغرافیایی شدید افغانستان است.
با حرکت به سمت شرق، از دشت های مرتفع افغانستان به دره بخارآلود رودخانه سند پاکستان فرود می آییم. اما تغییر زمین به قدری تدریجی است که افغانستان و پاکستان به جای اینکه عملاً توسط یک مرز بین المللی از هم جدا شوند، همان جهان هند و اسلامی را تشکیل می دهند.
از دیدگاه جغرافیایی، ساده لوحانه به نظر می رسد که فکر کنیم دیپلماسی یا فعالیت نظامی آمریکا به تنهایی می تواند این سرزمین های طولانی مدت به هم پیوسته را به دو دولت با عملکرد خوب تقسیم کند.
در مورد عراق، از زمان های قدیم، شمال کوهستانی و جنوب و مرکز رودخانه اش معمولاً درگیر نبردهای تن به تن بوده است.در دنیای باستان با درگیری میان سومری ها، اکدی ها و آشوری ها آغاز شد. امروز، دشمنان:شیعه، سنی و کُرد هستند. نام گروه ها تغییر کرده است اما نقشه جنگ تغییر نکرده است.
خود ایالات متحده نیز از این نوع تحلیل ها مستثنی نیست. چرا ما قدرت برتر جهان هستیم؟ آمریکایی ها تمایل دارند فکر کنند که این به خاطر شخصیت ماست. من اعلام میکنم که دلیل آن محل زندگی ما نیز هست.
در مورد چالش راهبردی که چین برای غرب ایجاد کرده است، بهتر است بیش از حد روی اقتصاد و سیاست تمرکز نکنیم. جغرافیا عدسی وسیع تری ارائه می دهد.
چین از یک جهت بزرگ است: جمعیت، شرکت های تجاری و انرژی و اقتصاد آن به طور کلی در حال ایجاد مناطق نفوذ در بخش های به هم پیوسته خاور دور روسیه، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی هستند.
اما خود رهبران چین اغلب کشورشان را نسبتاً کوچک و شکننده میبینند: در داخل مرزهای آن، اقلیتهای قابل توجهی از تبتیها در جنوب غربی، تُرکهای اویغور در غرب و قومی مغولستانی در شمال وجود دارند.
این مناطق اقلیت نشین - فلات های مرتفعی هستند که هسته قومی چینی هان را احاطه کرده اند - بیشتر آب شیرین، هیدروکربن ها و سایر منابع طبیعی چین از آنجا می آیند.
غرب با کمال میل به رهبری چین می گوید که نظام سیاسی خود را آزاد کنید. اما رهبران چینی جغرافیای خود را می دانند. آنها میدانند که democratization حتی در خفیفترین شکل، تهدید خشم قومی را برمی انگیزد.
از آنجا که اقلیت های قومی در چین در مناطق خاصی زندگی می کنند، چشم انداز تجزیه چین دور از ذهن نیست. به همین دلیل است که پکن مهاجران هان را به شهرهای بزرگ تبت و استان سین کیانگ میریزد. حتی در شرایطی هم دوزهای کمی از خودمختاری را ارائه می کند.
این سیاستها ممکن است ناپایدار باشند، اما در نهایت از یک جغرافیای قارهای وسیع و متنوع سرچشمه میگیرند، که تا غرب اقیانوس آرام گسترش مییابد، جایی که چین خود را در محاصره زنجیرهای از متحدان دریایی ایالات متحده از ژاپن تا استرالیا میبیند.
فناوری فاصله را از بین برده است، اما به سختی جغرافیا را نفی کرده است. بلکه ارزش قلمرو مورد مناقشه را افزایش داده است. همانطور که پل براکن محقق دانشگاه ییل مشاهده می کند: "اندازه محدود زمین" اکنون خود نیرویی برای بی ثباتی است.
چرا تیترها درباره جزایر دریای چین جنوبی فریاد می زنند؟ این دریا به عنوان antechamber اقیانوس آرام به اقیانوس هند، خاور میانه غنی از انرژی و طبقه متوسط در حال ظهور شرق آسیا را به هم متصل می کند. همچنین تصور می شود که حاوی ذخایر قابل توجهی از هیدروکربن ها باشد.
چین به دریای جنوبی چین فکر می کند همانطور که ایالات متحده به دریای کارائیب فکر می کند: به عنوان یک امتداد آبی در سرزمین اصلی خود. ویتنام و فیلیپین نیز در کنار این آب حیاتی قرار دارند.
این نبرد نه ایده ها، بلکه نبرد فضای فیزیکی است. همین را می توان در مورد ادامه مناقشه ژاپن و روسیه بر سر جزایر کوریل جنوبی نیز گفت. چرا پرزیدنت ولادیمیر پوتین به مناطق حائل در اروپای شرقی و قفقاز علاقه دارد، درست مانند تزارها و کمیسرها قبل از او؟
زیرا روسیه هنوز فضای قارهای وسیعی را تشکیل میدهد که توسط کوهها و رودخانهها محافظت نشده است. نئو امپریالیسم پوتین بیانگر یک ناامنی عمیق جغرافیایی است.
یا دهه بعد از 11 سپتامبر را در نظر بگیرید که جدا از کوه ها و بیابان های افغانستان و عراق قابل درک نیست. کوههای هندوکش شمال افغانستان را که تاجیکها و ازبکها سکنه دارند، از جنوب و شرق افغانستان که پشتونها سکنه دارند جدا میکند.
طالبان، تندروهای سنی مانند القاعده هستند که در روزهای قبل از 11 سپتامبر به آنها پناه دادند، اما بیشتر از آن، آنها یک جنبش ملی پشتون هستند که محصول شکاف جغرافیایی شدید افغانستان است.
با حرکت به سمت شرق، از دشت های مرتفع افغانستان به دره بخارآلود رودخانه سند پاکستان فرود می آییم. اما تغییر زمین به قدری تدریجی است که افغانستان و پاکستان به جای اینکه عملاً توسط یک مرز بین المللی از هم جدا شوند، همان جهان هند و اسلامی را تشکیل می دهند.
از دیدگاه جغرافیایی، ساده لوحانه به نظر می رسد که فکر کنیم دیپلماسی یا فعالیت نظامی آمریکا به تنهایی می تواند این سرزمین های طولانی مدت به هم پیوسته را به دو دولت با عملکرد خوب تقسیم کند.
در مورد عراق، از زمان های قدیم، شمال کوهستانی و جنوب و مرکز رودخانه اش معمولاً درگیر نبردهای تن به تن بوده است.در دنیای باستان با درگیری میان سومری ها، اکدی ها و آشوری ها آغاز شد. امروز، دشمنان:شیعه، سنی و کُرد هستند. نام گروه ها تغییر کرده است اما نقشه جنگ تغییر نکرده است.
خود ایالات متحده نیز از این نوع تحلیل ها مستثنی نیست. چرا ما قدرت برتر جهان هستیم؟ آمریکایی ها تمایل دارند فکر کنند که این به خاطر شخصیت ماست. من اعلام میکنم که دلیل آن محل زندگی ما نیز هست.
در مورد چالش راهبردی که چین برای غرب ایجاد کرده است، بهتر است بیش از حد روی اقتصاد و سیاست تمرکز نکنیم. جغرافیا عدسی وسیع تری ارائه می دهد.
چین از یک جهت بزرگ است: جمعیت، شرکت های تجاری و انرژی و اقتصاد آن به طور کلی در حال ایجاد مناطق نفوذ در بخش های به هم پیوسته خاور دور روسیه، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی هستند.
اما خود رهبران چین اغلب کشورشان را نسبتاً کوچک و شکننده میبینند: در داخل مرزهای آن، اقلیتهای قابل توجهی از تبتیها در جنوب غربی، تُرکهای اویغور در غرب و قومی مغولستانی در شمال وجود دارند.
این مناطق اقلیت نشین - فلات های مرتفعی هستند که هسته قومی چینی هان را احاطه کرده اند - بیشتر آب شیرین، هیدروکربن ها و سایر منابع طبیعی چین از آنجا می آیند.
غرب با کمال میل به رهبری چین می گوید که نظام سیاسی خود را آزاد کنید. اما رهبران چینی جغرافیای خود را می دانند. آنها میدانند که democratization حتی در خفیفترین شکل، تهدید خشم قومی را برمی انگیزد.
از آنجا که اقلیت های قومی در چین در مناطق خاصی زندگی می کنند، چشم انداز تجزیه چین دور از ذهن نیست. به همین دلیل است که پکن مهاجران هان را به شهرهای بزرگ تبت و استان سین کیانگ میریزد. حتی در شرایطی هم دوزهای کمی از خودمختاری را ارائه می کند.
این سیاستها ممکن است ناپایدار باشند، اما در نهایت از یک جغرافیای قارهای وسیع و متنوع سرچشمه میگیرند، که تا غرب اقیانوس آرام گسترش مییابد، جایی که چین خود را در محاصره زنجیرهای از متحدان دریایی ایالات متحده از ژاپن تا استرالیا میبیند.
Telegram
سروستان
گَهی پِیدا گَهی پِنهان
https://twitter.com/Amirsalar__?s=09
https://twitter.com/Amirsalar__?s=09
Forwarded from سروستان
به دلایل واقعی سیاسی جغرافیایی است که چین مصمم است تایوان را در قلمرو خود بگنجاند.
اطلاع از سیاست آمریکا از نگاه جغرافیا در هیچ نقطهای از جهان به اندازه خاورمیانه ضروری نیست.از آنجایی که مدافعان مداخله در سوریه همچنان اصراردارند،یادآوری این نکته مفید است که کشور مدرن به این نام،یک شبح جغرافیایی پس از عثمانی است که شامل لبنان، اردن و اسرائیل کنونی می شود.
دولت مدرن سوریه شامل تمام شکافهای مشترک منطقه قدیمی عثمانی است. ساختار قومی-مذهبی آن از زمان استقلال در سال 1944 - علوی ها در شمال غربی، سنی ها در راهروی مرکزی، دروزی ها در جنوب - آن را به یک یوگسلاوی عربی تبدیل کرده است.
این تقسیمبندیها همان چیزی است که مدتها سوریه را به قلب تپنده پان عربیسم و دولت نفیگرای نهایی در برابر اسرائیل تبدیل کرد. تنها با توسل به هویت رادیکال عربی فراتر از دعوت فرقه ای، سوریه می تواند نیروهایی را که همیشه تهدیدی برای تجزیه کشور بوده اند، آرام کند.
اما این بدان معنا نیست که سوریه اکنون باید در هرج و مرج فرو رود، زیرا جغرافیا داستان های زیادی برای گفتن دارد. سوریه و عراق هر دو ریشههای عمیقی در زمینهای خاصی دارند که قدمت چند هزار ساله دارند و آنها را کمتر مصنوعی میکند.
سوریه هنوز می تواند به عنوان معادل قرن بیست و یکم بیروت، اسکندریه و اسمیرنا در اوایل قرن بیستم زنده بماند: با دنیای شامی متشکل از هویت های چندگانه که توسط تجارت متحد شده و به دریای مدیترانه متصل شده، می توان بر تقسیمبندیهای قومی مبتنی بر جغرافیا غلبه کرد.
در نهایت، مشکلی [به نام] ایران وجود دارد که از زمان انقلاب اسلامی 1979 سیاست گذاران آمریکایی را آزار می دهد. ایالات متحده تمایل دارد قدرت ایران را در قالب ایدئولوژیک ببیند، اما می توان چیزهای خوبی از مزیت های جغرافیایی سهمگین این کشور آموخت.
دولت ایران منطبق بر فلات ایران است، یک قلعه طبیعی تسخیرناپذیر که در هر دو منطقه نفت خیز خاورمیانه قرار دارد: "خلیج فارس و دریای خزر." ضمناً از سمت غرب فلات ایران همه راهها به سمت پایین پایین به سمت عراق باز است.
و از سمت شرق و شمال شرق فلات ایران،همه راه ها به سمت آسیای مرکزی باز است،جایی که ایران در حال ساخت جاده ها و خطوط لوله به چندین جمهوری شوروی سابق است.جغرافیا ایران را در موقعیت مطلوبی برای تسلط بر عراق و غرب افغانستان قرار می دهد که درحال حاضر به خوبی این کار را انجام می دهد.
خط ساحلی ایران در تنگه هرمز خلیج فارس 1356 مایل دریایی طول دارد و ورودیهای آن برای پنهان کردن دستهای از قایقهای کوچک انتحاری در حضور نیروی دریایی آمریکا مناسب است. این امر به ایران اجازه می دهد تا بر خلیج فارس حکومت کند.
ایران همچنین دارای 300 مایل frontage دریای عرب است که آن را برای دسترسی آینده آسیای مرکزی به آب های بین المللی حیاتی می کند. هند به ایران کمک کرده است تا بندر چاه بهار در بلوچستان ایران را توسعه دهد که روزی به میادین گازی و نفتی حوزه خزر متصل خواهد شد.
ایران، محور جغرافیایی خاورمیانه بزرگ است و رسیدن ایالات متحده به توافق با آن ضروری است. مردم ایران و رژيم آيتاللهها از مادها، اشكانيان، هخامنشيان و ساسانيان قديم - كه حوزه نفوذشان از صحرای سوريه تا شبه قاره هند بر اساس جغرافيای مشخصی بنا شده بود[نشات می گیرد.]
با این حال، یک تفاوت اساسی وجود دارد: شبه امپراتوری کنونی ایران بر پایه ترس و حکومت خفقان روحانی بنا شده است، که هر دو جذابیت آن را بسیار محدود می کند و به سقوط نهایی آن اشاره می کند.
در این رژیم،Technicolorاز چشم انداز ایران ناپدید شده و سیاه و سفید دانه دانه جایگزین آن شده است. غرب باید کمتر نگران توقف برنامه هسته ای ایران باشد تا توسعه یک استراتژی بزرگ برای تغییر رژیم.
در این بررسی بسیار کوتاه از جهان از دیدگاه جغرافیا، من نمی خواهم سوء تفاهم ایجاد شود: جغرافیا،عقل سلیم است،اما سرنوشت نیست. انتخاب فردی در یک زمینه جغرافیایی و تاریخی خاص عمل می کند و بر تصمیم گیری ها تأثیر می گذارد اما احتمالات زیادی را باز می گذارد.
ریموند آرون،فیلسوف فرانسوی، این روحیه را با مفهوم «جبر احتمالی»، که فضای زیادی برای اختیار انسان باقی می گذارد،[شرح می دهد.]
قبل از اینکه بتوان بر جغرافیا غلبه کرد، باید به آن احترام گذاشت. نخبگان سیاست خارجی خود ما، بیش از حد شیفته ایده های زیبا هستند و حقایق فیزیکی روی زمین و تفاوت های فرهنگی ناشی از آنها را بسیار نادیده می گیرند.
پیمایش موفقیتآمیز در دنیای امروز مستلزم آن است که ابتدا روی محدودیتها تمرکز کنیم و این به معنای توجه به نقشههاست.تنها در این صورت می توان راه حل های نجیبانه را دنبال کرد.هنر دولتمردی این است که فقط در لبه چیزی که ممکن است کار کنید،بدون اینکه هرگز از لبه پرتگاه گام بردارید.
https://news.1rj.ru/str/Sarvestan_z
اطلاع از سیاست آمریکا از نگاه جغرافیا در هیچ نقطهای از جهان به اندازه خاورمیانه ضروری نیست.از آنجایی که مدافعان مداخله در سوریه همچنان اصراردارند،یادآوری این نکته مفید است که کشور مدرن به این نام،یک شبح جغرافیایی پس از عثمانی است که شامل لبنان، اردن و اسرائیل کنونی می شود.
دولت مدرن سوریه شامل تمام شکافهای مشترک منطقه قدیمی عثمانی است. ساختار قومی-مذهبی آن از زمان استقلال در سال 1944 - علوی ها در شمال غربی، سنی ها در راهروی مرکزی، دروزی ها در جنوب - آن را به یک یوگسلاوی عربی تبدیل کرده است.
این تقسیمبندیها همان چیزی است که مدتها سوریه را به قلب تپنده پان عربیسم و دولت نفیگرای نهایی در برابر اسرائیل تبدیل کرد. تنها با توسل به هویت رادیکال عربی فراتر از دعوت فرقه ای، سوریه می تواند نیروهایی را که همیشه تهدیدی برای تجزیه کشور بوده اند، آرام کند.
اما این بدان معنا نیست که سوریه اکنون باید در هرج و مرج فرو رود، زیرا جغرافیا داستان های زیادی برای گفتن دارد. سوریه و عراق هر دو ریشههای عمیقی در زمینهای خاصی دارند که قدمت چند هزار ساله دارند و آنها را کمتر مصنوعی میکند.
سوریه هنوز می تواند به عنوان معادل قرن بیست و یکم بیروت، اسکندریه و اسمیرنا در اوایل قرن بیستم زنده بماند: با دنیای شامی متشکل از هویت های چندگانه که توسط تجارت متحد شده و به دریای مدیترانه متصل شده، می توان بر تقسیمبندیهای قومی مبتنی بر جغرافیا غلبه کرد.
در نهایت، مشکلی [به نام] ایران وجود دارد که از زمان انقلاب اسلامی 1979 سیاست گذاران آمریکایی را آزار می دهد. ایالات متحده تمایل دارد قدرت ایران را در قالب ایدئولوژیک ببیند، اما می توان چیزهای خوبی از مزیت های جغرافیایی سهمگین این کشور آموخت.
دولت ایران منطبق بر فلات ایران است، یک قلعه طبیعی تسخیرناپذیر که در هر دو منطقه نفت خیز خاورمیانه قرار دارد: "خلیج فارس و دریای خزر." ضمناً از سمت غرب فلات ایران همه راهها به سمت پایین پایین به سمت عراق باز است.
و از سمت شرق و شمال شرق فلات ایران،همه راه ها به سمت آسیای مرکزی باز است،جایی که ایران در حال ساخت جاده ها و خطوط لوله به چندین جمهوری شوروی سابق است.جغرافیا ایران را در موقعیت مطلوبی برای تسلط بر عراق و غرب افغانستان قرار می دهد که درحال حاضر به خوبی این کار را انجام می دهد.
خط ساحلی ایران در تنگه هرمز خلیج فارس 1356 مایل دریایی طول دارد و ورودیهای آن برای پنهان کردن دستهای از قایقهای کوچک انتحاری در حضور نیروی دریایی آمریکا مناسب است. این امر به ایران اجازه می دهد تا بر خلیج فارس حکومت کند.
ایران همچنین دارای 300 مایل frontage دریای عرب است که آن را برای دسترسی آینده آسیای مرکزی به آب های بین المللی حیاتی می کند. هند به ایران کمک کرده است تا بندر چاه بهار در بلوچستان ایران را توسعه دهد که روزی به میادین گازی و نفتی حوزه خزر متصل خواهد شد.
ایران، محور جغرافیایی خاورمیانه بزرگ است و رسیدن ایالات متحده به توافق با آن ضروری است. مردم ایران و رژيم آيتاللهها از مادها، اشكانيان، هخامنشيان و ساسانيان قديم - كه حوزه نفوذشان از صحرای سوريه تا شبه قاره هند بر اساس جغرافيای مشخصی بنا شده بود[نشات می گیرد.]
با این حال، یک تفاوت اساسی وجود دارد: شبه امپراتوری کنونی ایران بر پایه ترس و حکومت خفقان روحانی بنا شده است، که هر دو جذابیت آن را بسیار محدود می کند و به سقوط نهایی آن اشاره می کند.
در این رژیم،Technicolorاز چشم انداز ایران ناپدید شده و سیاه و سفید دانه دانه جایگزین آن شده است. غرب باید کمتر نگران توقف برنامه هسته ای ایران باشد تا توسعه یک استراتژی بزرگ برای تغییر رژیم.
در این بررسی بسیار کوتاه از جهان از دیدگاه جغرافیا، من نمی خواهم سوء تفاهم ایجاد شود: جغرافیا،عقل سلیم است،اما سرنوشت نیست. انتخاب فردی در یک زمینه جغرافیایی و تاریخی خاص عمل می کند و بر تصمیم گیری ها تأثیر می گذارد اما احتمالات زیادی را باز می گذارد.
ریموند آرون،فیلسوف فرانسوی، این روحیه را با مفهوم «جبر احتمالی»، که فضای زیادی برای اختیار انسان باقی می گذارد،[شرح می دهد.]
قبل از اینکه بتوان بر جغرافیا غلبه کرد، باید به آن احترام گذاشت. نخبگان سیاست خارجی خود ما، بیش از حد شیفته ایده های زیبا هستند و حقایق فیزیکی روی زمین و تفاوت های فرهنگی ناشی از آنها را بسیار نادیده می گیرند.
پیمایش موفقیتآمیز در دنیای امروز مستلزم آن است که ابتدا روی محدودیتها تمرکز کنیم و این به معنای توجه به نقشههاست.تنها در این صورت می توان راه حل های نجیبانه را دنبال کرد.هنر دولتمردی این است که فقط در لبه چیزی که ممکن است کار کنید،بدون اینکه هرگز از لبه پرتگاه گام بردارید.
https://news.1rj.ru/str/Sarvestan_z
Telegram
سروستان
گَهی پِیدا گَهی پِنهان
https://twitter.com/Amirsalar__?s=09
https://twitter.com/Amirsalar__?s=09
زندانیان جغرافیا - هند و پاکستان
تیم مارشال
#کتاب شنیداری
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
🔟 بخش دهم: هند و پاکستان
🔻جرج فریدمن، تحلیلگر ژئوپولتیک: هند یک کشور واقعی نیست، بلکه دهها کشور است که به خواست و زیر پرچم امپراتوری بریتانیا، یک کشور شدند. من به هندیها پیشنهاد میکنم که از این فرصت شکوفایی اقتصادی بهره ببرند و یک کشور شوند.
🔻محمدعلی جناح: هندوستان نه یک کشور است و نه یک ملت، بلکه شبهقارهای در برگیرندهی چندین ملت است.
📎 یکی از انگیزههای همراهی و هماهنگی بیچون و چرای هند با تمدن دریایی، همین است که آن کشور از درون بسیار ناهمگون و همچون جزیرههایی جداجدا میباشد، پس ناگزیر برای مانایی خود، با تمدن دریایی همراهی سراسری مینماید. پیشرفت و شکوفایی امروز هند، مانند چین یک شکوفایی درونزا نیست. بلکه یک پیشرفت یارانهای و یک لطف از سوی انگلستان و آمریکا است که همیشه میتواند پس گرفته شود.
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
🔟 بخش دهم: هند و پاکستان
🔻جرج فریدمن، تحلیلگر ژئوپولتیک: هند یک کشور واقعی نیست، بلکه دهها کشور است که به خواست و زیر پرچم امپراتوری بریتانیا، یک کشور شدند. من به هندیها پیشنهاد میکنم که از این فرصت شکوفایی اقتصادی بهره ببرند و یک کشور شوند.
🔻محمدعلی جناح: هندوستان نه یک کشور است و نه یک ملت، بلکه شبهقارهای در برگیرندهی چندین ملت است.
📎 یکی از انگیزههای همراهی و هماهنگی بیچون و چرای هند با تمدن دریایی، همین است که آن کشور از درون بسیار ناهمگون و همچون جزیرههایی جداجدا میباشد، پس ناگزیر برای مانایی خود، با تمدن دریایی همراهی سراسری مینماید. پیشرفت و شکوفایی امروز هند، مانند چین یک شکوفایی درونزا نیست. بلکه یک پیشرفت یارانهای و یک لطف از سوی انگلستان و آمریکا است که همیشه میتواند پس گرفته شود.
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
زندانیان جغرافیا - هند، پاکستان و افغانستان
تیم مارشال
#کتاب شنیداری
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
1⃣1⃣ بخش یازدهم: هند، پاکستان و افغانستان
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
#ژئوپولتیک
📖 زندانیان جغرافیا
✍ تیم مارشال
1⃣1⃣ بخش یازدهم: هند، پاکستان و افغانستان
📍 برگرفته از: کانال یوتیوبی کتاب اول
@ThinkTogether🌱
#دانستنی
#انجمنهای_پنهان
🔲 انجمنهای پنهان (secret societies)
4⃣ بخش چهارم: کارکرد انجمنهای پنهان برای برآوردن هدفهای ارزشمند و سازنده
🔻ده نفر همدل و همسو که برادرانه به همه گونه پشتیبان یکدیگر باشند، از صد هزار نیکاندیش تنها و گوشهگیر، اثر و سازندگی بیشتری میتوانند داشت.
🔻کشورهایی که با دریاها و اقیانوسها از دیگر بخشهای دنیا جدا شدهاند را در نگر بیاورید (انگلستان، آمریکا، ژاپن، استرالیا) این کشورها، در پایهریزی ساختارهای کارآمد و پاکیزه و پیشرفته از کشورهایی که با خشکیها دوره شدهاند کامیابتر بودهاند. یکی از انگیزههای این کامیابی، این است که دوره شدن با آب، سبب شده تا این کشورها از دسیسه و تازشهای غافلگیرکنندهی بیرونی دور بمانند و بدینگونه پرورش ساختارهای نوپا در آنها شدنی گردد. پنهان بودن یک انجمن نیز همین کارکرد را برای پرورش دیدگاههای نو دارد. یعنی یک رویکرد تازه، یک دیدگاه نوین، یک مکتب اندیشگی را تا زمان آزموده شدن و جان گرفتن از دسیسهها و آسیبهای بیرونی دور نگاه میدارد.
🔻انجمنهای پنهان -با ویژگیهایی که در آینده خواهیم گفت- میتوانند نقش اندیشکدههایی برای هدفگذاری، راهبردسازی و برنامهریزی برای برونرفت از بنبستهای بزرگ را داشته باشند.
🔻انجمنهای پنهان میتوانند همچون یک دستگاه پرورنده (incubator)، جوانهی حزبهای کارآمد بعدی باشند و آنگاه که به پختگی رسیدند، در قالب یک حزب به دنبال رسیدن به جایگاههای قدرت بروند.
🔻کنشگری سازندهی میهنی را از برپایی حزب آغاز کردن، مانند این است که نوشتن یک کتاب را از فصل چهارم آغاز کنید. روشن است که هم نویسنده و هم خواننده سرگردان خواهند شد و داستان، ریخت نخواهد یافت.
نخست باید بنیانهای اندیشگی را استوار نمود، کانونی شدن روی هدف را تمرین کرد و روشها را در سنجههای کوچک آزمود.
🔻انجمنهای پنهان میتوانند در آرامش و بدون شتابزدگی، ساختارهایی را پایهریزی نمایند که در هنگام نیاز، به گونهای کارآمد از میهن و داراییهای میهنی و ملی پدافند نمایند.
🔻کنشگری برای برآوردن هدفهای بزرگ در چارچوب انجمنهای پنهان، راهی است که بارها و بارها کامیابانه در ایران و اروپا آزموده شده است. تا جایی که میتوان گفت به هدفهای بزرگ نمیتوان دست یافت، مگر از راه برپایی انجمنهای پنهان.
🔻در کشورهایی که #فساد_و_نفوذ در نهادهای رسمی آنها گسترده است، نمیتوان پیگیری سود ملی را از نهادهای آلوده انتظار داشت و میهنپرستان خود باید در اندیشهی آینده باشند. از سوی دیگر هر جریان و دیدگاهی که کنشگری آشکار را برگزیند، خود را سادهدلانه در برابر بداندیشان و فاسدان (که ساختارمند میباشند) آسیبپذیر خواهد نمود. بنابراین کسانی که میخواهند کاری سازنده و سودمند برای کشور خود انجام دهند، ناگزیر از کنشگری در قالب انجمنهای پنهان هستند.
[دنباله دارد...]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشهای پیشین این رشته فرسته:
بخش۱ l بخش۲ l بخش۳
@ThinkTogether🌱
#انجمنهای_پنهان
🔲 انجمنهای پنهان (secret societies)
4⃣ بخش چهارم: کارکرد انجمنهای پنهان برای برآوردن هدفهای ارزشمند و سازنده
🔻ده نفر همدل و همسو که برادرانه به همه گونه پشتیبان یکدیگر باشند، از صد هزار نیکاندیش تنها و گوشهگیر، اثر و سازندگی بیشتری میتوانند داشت.
🔻کشورهایی که با دریاها و اقیانوسها از دیگر بخشهای دنیا جدا شدهاند را در نگر بیاورید (انگلستان، آمریکا، ژاپن، استرالیا) این کشورها، در پایهریزی ساختارهای کارآمد و پاکیزه و پیشرفته از کشورهایی که با خشکیها دوره شدهاند کامیابتر بودهاند. یکی از انگیزههای این کامیابی، این است که دوره شدن با آب، سبب شده تا این کشورها از دسیسه و تازشهای غافلگیرکنندهی بیرونی دور بمانند و بدینگونه پرورش ساختارهای نوپا در آنها شدنی گردد. پنهان بودن یک انجمن نیز همین کارکرد را برای پرورش دیدگاههای نو دارد. یعنی یک رویکرد تازه، یک دیدگاه نوین، یک مکتب اندیشگی را تا زمان آزموده شدن و جان گرفتن از دسیسهها و آسیبهای بیرونی دور نگاه میدارد.
🔻انجمنهای پنهان -با ویژگیهایی که در آینده خواهیم گفت- میتوانند نقش اندیشکدههایی برای هدفگذاری، راهبردسازی و برنامهریزی برای برونرفت از بنبستهای بزرگ را داشته باشند.
🔻انجمنهای پنهان میتوانند همچون یک دستگاه پرورنده (incubator)، جوانهی حزبهای کارآمد بعدی باشند و آنگاه که به پختگی رسیدند، در قالب یک حزب به دنبال رسیدن به جایگاههای قدرت بروند.
🔻کنشگری سازندهی میهنی را از برپایی حزب آغاز کردن، مانند این است که نوشتن یک کتاب را از فصل چهارم آغاز کنید. روشن است که هم نویسنده و هم خواننده سرگردان خواهند شد و داستان، ریخت نخواهد یافت.
نخست باید بنیانهای اندیشگی را استوار نمود، کانونی شدن روی هدف را تمرین کرد و روشها را در سنجههای کوچک آزمود.
🔻انجمنهای پنهان میتوانند در آرامش و بدون شتابزدگی، ساختارهایی را پایهریزی نمایند که در هنگام نیاز، به گونهای کارآمد از میهن و داراییهای میهنی و ملی پدافند نمایند.
🔻کنشگری برای برآوردن هدفهای بزرگ در چارچوب انجمنهای پنهان، راهی است که بارها و بارها کامیابانه در ایران و اروپا آزموده شده است. تا جایی که میتوان گفت به هدفهای بزرگ نمیتوان دست یافت، مگر از راه برپایی انجمنهای پنهان.
🔻در کشورهایی که #فساد_و_نفوذ در نهادهای رسمی آنها گسترده است، نمیتوان پیگیری سود ملی را از نهادهای آلوده انتظار داشت و میهنپرستان خود باید در اندیشهی آینده باشند. از سوی دیگر هر جریان و دیدگاهی که کنشگری آشکار را برگزیند، خود را سادهدلانه در برابر بداندیشان و فاسدان (که ساختارمند میباشند) آسیبپذیر خواهد نمود. بنابراین کسانی که میخواهند کاری سازنده و سودمند برای کشور خود انجام دهند، ناگزیر از کنشگری در قالب انجمنهای پنهان هستند.
[دنباله دارد...]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
بخشهای پیشین این رشته فرسته:
بخش۱ l بخش۲ l بخش۳
@ThinkTogether🌱
Telegram
♤ پیوستها ♡
نیایشگاه آناهیتا، بیشابور، استان فارس
در ایران باستان، از پیش از زرتشت تا سدهی چهار میلادی، دستکم برای چهار هزار سال آیین مهر (میتراییسم ) جاری بوده است. در زمان اشکانیان مهرپرستی از مرزهای ایران گذشت و سراسر اروپای آن زمان را فراگرفت تا جایی که مهرپرستی…
در ایران باستان، از پیش از زرتشت تا سدهی چهار میلادی، دستکم برای چهار هزار سال آیین مهر (میتراییسم ) جاری بوده است. در زمان اشکانیان مهرپرستی از مرزهای ایران گذشت و سراسر اروپای آن زمان را فراگرفت تا جایی که مهرپرستی…
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
سمت درست تاریخ!
یکی از جملاتی که در این سالهای اخیر لقلقه زبان بسیاری شده است و از سلبریتیها تا رسانههای در خدمت بیگانگان و شومنهای شبکههای ویرانیطلب مدعی آن هستند، ایستادن در «سمت درست تاریخ» است.
اینکه سمت درست تاریخ کدام سمت است و چه کسی در آن سو ایستاده است با گذر زمان مشخص خواهد شد، اما یکی از بدیهیات فراموش شده در این مغلطه فراگیر که کسی علاقه ای به یادآوری آن ندارد، این است که شخص، حزب یا گروهی می تواند از تاریخ و سمت درست تاریخ سخن بگوید که اندک درک و شعور تاریخی داشته باشد.
کسی میتواند از سَمتهای درست و غلط تاریخ باید صحبت کند که حداقل در تمام عمرش چهار کتاب تاریخی و فلسفی تورق کرده باشد، کسی که اندکی شعور و توانایی فهم تاریخ و سنت را داشته باشد و به شناختی حداقلی از مکانمندی و زمانمندی و تاریخمندی انسان داشته باشد وگرنه تکرار طوطی وار جملات و تکهکلامهایی که در میان غربی ها رواج دارد، نه تنها به نتیجه درست منتهی نمی شود، بلکه گاهی ممکن است به فاجعه ای بزرگ و غیرقابل بازگشت منتهی شود.
و نکته مهمتر اینکه اگر سیاستمدار و شهروند و متفکر غربی از سمت درست تاریخ سخن میگوید، با در نظر گرفتن جایگاه خود در جهان و تاریخ و سنت و منافع ملی خود است و سمت درست تاریخ آنها شاید برای ملتی مانند ایران مسیر و سمتی کاملا نادرست و رو به زوال و فروپاشی باشد.
برای مثال برای یک سیاستمدار آلمانی یا انگلیسی سمت درست تاریخ نابودی فلسطین و غزه و ایجاد آشوب و ناامنی دائمی در ایران است و پیگیری سیاست آنها و تکرار طوطیوار سخن آنها، دقیقا سمت غلط و نادرست تاریخ برای یک ایرانی است.
@kharmagaas
سمت درست تاریخ!
یکی از جملاتی که در این سالهای اخیر لقلقه زبان بسیاری شده است و از سلبریتیها تا رسانههای در خدمت بیگانگان و شومنهای شبکههای ویرانیطلب مدعی آن هستند، ایستادن در «سمت درست تاریخ» است.
اینکه سمت درست تاریخ کدام سمت است و چه کسی در آن سو ایستاده است با گذر زمان مشخص خواهد شد، اما یکی از بدیهیات فراموش شده در این مغلطه فراگیر که کسی علاقه ای به یادآوری آن ندارد، این است که شخص، حزب یا گروهی می تواند از تاریخ و سمت درست تاریخ سخن بگوید که اندک درک و شعور تاریخی داشته باشد.
کسی میتواند از سَمتهای درست و غلط تاریخ باید صحبت کند که حداقل در تمام عمرش چهار کتاب تاریخی و فلسفی تورق کرده باشد، کسی که اندکی شعور و توانایی فهم تاریخ و سنت را داشته باشد و به شناختی حداقلی از مکانمندی و زمانمندی و تاریخمندی انسان داشته باشد وگرنه تکرار طوطی وار جملات و تکهکلامهایی که در میان غربی ها رواج دارد، نه تنها به نتیجه درست منتهی نمی شود، بلکه گاهی ممکن است به فاجعه ای بزرگ و غیرقابل بازگشت منتهی شود.
و نکته مهمتر اینکه اگر سیاستمدار و شهروند و متفکر غربی از سمت درست تاریخ سخن میگوید، با در نظر گرفتن جایگاه خود در جهان و تاریخ و سنت و منافع ملی خود است و سمت درست تاریخ آنها شاید برای ملتی مانند ایران مسیر و سمتی کاملا نادرست و رو به زوال و فروپاشی باشد.
برای مثال برای یک سیاستمدار آلمانی یا انگلیسی سمت درست تاریخ نابودی فلسطین و غزه و ایجاد آشوب و ناامنی دائمی در ایران است و پیگیری سیاست آنها و تکرار طوطیوار سخن آنها، دقیقا سمت غلط و نادرست تاریخ برای یک ایرانی است.
@kharmagaas
تاریخ پاکستان، پر از فساد و ناکارامدی
علی بندری
#دانستنی
🇵🇰 پاکستان، کشوری سرشار از ناکارآمدی و فساد
🎙 علی بندری
💬 این داستان کشوری است که در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷م) از هند جدا شد و تا امروز پیوسته با کودتا، ناآرامی، فساد و نیازمندی درگیر بوده است.
📍 برگرفته از کانال یوتیوبی بیپلاس
@ThinkTogether🌱
🇵🇰 پاکستان، کشوری سرشار از ناکارآمدی و فساد
🎙 علی بندری
💬 این داستان کشوری است که در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷م) از هند جدا شد و تا امروز پیوسته با کودتا، ناآرامی، فساد و نیازمندی درگیر بوده است.
📍 برگرفته از کانال یوتیوبی بیپلاس
@ThinkTogether🌱
Forwarded from صدای قفقاز
⭕️ چند نکته درباره خوانش خبر و تله رسانهای
به عنوان کسی که ۲۵ سال پیوسته در سطوح مختلف و رسانههای مختلف با خبر و گزارش درگیر بودهام عرض میکنم که اساسا رسانه برای آگاهی نیست.
به قول دوستی خود رسانه منبع ناآگاه است و این یک قاعده جهانی است با این تفاوت که برخی میدانند آنچه تولید میکنند برای ناآگاهی است و برخی نمیدانند و بازی را جدی میگیرند و امان از مخاطبی که در تله چنین مجموعه دست دومی گیر کرده باشد. آن وقت طوری به محصولات رنگارنگش نگاه میکند که انگار کودکی به بستنی.
این طور مخاطبی با یک حبه غوره رسانه سردی میکند و با یک دانه مویز گرمی. درست مثل کسی که در یک بازی مجازی هیجانزده میشود و برای حریفی که وجود خارجی ندارد کری میخواند.
مخاطب گرامی خبر را بخوان و لبخند بزن و برو سراغ خبر بعدی که زیرآب خبر اولی را زده. اگر دنبال خبر راستینی، از پای کامپیوتر بلند شو یا تلویزیون را ببند و برو سراغ یکی از کتابهای مقدس و دعا بخوان و استخوانی سبک کن. رسانه یک ماتریکس است. قشنگ است، شیرین است اما یادت باشد ماتریکس است. شبیهسازی شده است. واقعیت مصنوعی است. به قول بودریار حاد واقعیت است.
رسانهها بازی را به گونهای میچینند که برنده نهایی خودشان باشند. یکی مثل بی بی سی با زیرکی و ظرافت یکی هم مثل تلویزیون ما با دگنک و چک و لگد. اما درنهایت هیچ کدام نمیدانند بازیگرند نه بازی گردان. منبع ناآگاهند نه منبع آگاه. هوش مصنوعیاند ماتریکساند.
برای رهایی از این ماتریکس چه باید کرد؟ باید از روزنه بین خبرها بیرون گریخت. چیزی که در ادبیات سفیدخوانی و در رسانه به تقاطعگیری خبری معروف است و البته مردم ایران آن را خوب بلدند؛ بی بی سی و شبکه یک خودمان و چند کانال تلگرامی را باهم میبینند بعد به ریش همه میخندند و تحلیل خودشان را ارائه میکنند.
مسئله بعدی گریز از نگاه میکروسکوپی و رو آوردن به نگاه تلسکوپی است. اینکه ما کجا را در پاکستان زدهایم و آنها کجا را زدهاند و چند به چندیم و وزیر خارجه آنها چه گفته و سخنگوی ما چه واکنشی داشته و فلان روزنامه چطور بازتاب داده و آه و واویلا آبرویمان رفت و به به چه کردیم، یعنی فرو رفتن در باتلاق خبر. نگذارید خبر سوارتان شود، خبر را پالان کنید و سوارش شوید. بو بکشید ببینید چه خبر است؟ ببینید چه چیزی در خبرها نوشته نمیشود، با تلسکوپ به دوردستها نگاه کنید. یادتان باشد خود رسانه ناآگاهترین منبع است.
🔸@farsighafghaz
به عنوان کسی که ۲۵ سال پیوسته در سطوح مختلف و رسانههای مختلف با خبر و گزارش درگیر بودهام عرض میکنم که اساسا رسانه برای آگاهی نیست.
به قول دوستی خود رسانه منبع ناآگاه است و این یک قاعده جهانی است با این تفاوت که برخی میدانند آنچه تولید میکنند برای ناآگاهی است و برخی نمیدانند و بازی را جدی میگیرند و امان از مخاطبی که در تله چنین مجموعه دست دومی گیر کرده باشد. آن وقت طوری به محصولات رنگارنگش نگاه میکند که انگار کودکی به بستنی.
این طور مخاطبی با یک حبه غوره رسانه سردی میکند و با یک دانه مویز گرمی. درست مثل کسی که در یک بازی مجازی هیجانزده میشود و برای حریفی که وجود خارجی ندارد کری میخواند.
مخاطب گرامی خبر را بخوان و لبخند بزن و برو سراغ خبر بعدی که زیرآب خبر اولی را زده. اگر دنبال خبر راستینی، از پای کامپیوتر بلند شو یا تلویزیون را ببند و برو سراغ یکی از کتابهای مقدس و دعا بخوان و استخوانی سبک کن. رسانه یک ماتریکس است. قشنگ است، شیرین است اما یادت باشد ماتریکس است. شبیهسازی شده است. واقعیت مصنوعی است. به قول بودریار حاد واقعیت است.
رسانهها بازی را به گونهای میچینند که برنده نهایی خودشان باشند. یکی مثل بی بی سی با زیرکی و ظرافت یکی هم مثل تلویزیون ما با دگنک و چک و لگد. اما درنهایت هیچ کدام نمیدانند بازیگرند نه بازی گردان. منبع ناآگاهند نه منبع آگاه. هوش مصنوعیاند ماتریکساند.
برای رهایی از این ماتریکس چه باید کرد؟ باید از روزنه بین خبرها بیرون گریخت. چیزی که در ادبیات سفیدخوانی و در رسانه به تقاطعگیری خبری معروف است و البته مردم ایران آن را خوب بلدند؛ بی بی سی و شبکه یک خودمان و چند کانال تلگرامی را باهم میبینند بعد به ریش همه میخندند و تحلیل خودشان را ارائه میکنند.
مسئله بعدی گریز از نگاه میکروسکوپی و رو آوردن به نگاه تلسکوپی است. اینکه ما کجا را در پاکستان زدهایم و آنها کجا را زدهاند و چند به چندیم و وزیر خارجه آنها چه گفته و سخنگوی ما چه واکنشی داشته و فلان روزنامه چطور بازتاب داده و آه و واویلا آبرویمان رفت و به به چه کردیم، یعنی فرو رفتن در باتلاق خبر. نگذارید خبر سوارتان شود، خبر را پالان کنید و سوارش شوید. بو بکشید ببینید چه خبر است؟ ببینید چه چیزی در خبرها نوشته نمیشود، با تلسکوپ به دوردستها نگاه کنید. یادتان باشد خود رسانه ناآگاهترین منبع است.
🔸@farsighafghaz
Forwarded from Middle East Spectator — MES
— 🇮🇷/⚠️ NEW: Nuclear Analysts say it's becoming 'inevitable' that Iran will be a nuclear power in the near future; several of Iran's ballistic missiles are already capable of carrying nuclear warheads
The analysts also said that Iran's recent development of its space program, with frequent SLV (Satellite Launch Vehicle) rocket launches could be a cover for testing ICBM components.
@Middle_East_Spectator
The analysts also said that Iran's recent development of its space program, with frequent SLV (Satellite Launch Vehicle) rocket launches could be a cover for testing ICBM components.
@Middle_East_Spectator
مژدهی باران
محمد معتمدی
#موسیقی
🎼 مژدهی باران
🎤 محمد معتمدی
🎬 آهنگساز: عماد توحیدی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
میهنم ایران، به دل خستهی دنیا
بنشان مرهم خود را، بگشا راه نفسها
مثل سیاوش تنها، بگذر از این آتشها
تندی طوفان بشکن، ای وطنم ایران
شمع دعا روشن کن، نام خدا جوشن کن
پنجه دیوان بشکن، ای وطنم ایران
@ThinkTogether🌱
🎼 مژدهی باران
🎤 محمد معتمدی
🎬 آهنگساز: عماد توحیدی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
میهنم ایران، به دل خستهی دنیا
بنشان مرهم خود را، بگشا راه نفسها
مثل سیاوش تنها، بگذر از این آتشها
تندی طوفان بشکن، ای وطنم ایران
شمع دعا روشن کن، نام خدا جوشن کن
پنجه دیوان بشکن، ای وطنم ایران
@ThinkTogether🌱
Forwarded from ♤اندیشهی میهن♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تلنگر
#دانستنی
بشنوید سخنان دکتر مجید تفرشی، تاریخپژوه را دربارهی هدف رسانههای دشمن ایران. و مزدورانی که نقاب دفاع از حقوق مردم و آزادی و ... به چهره زدهاند ولی حقوقبگیران و وطنفروشانی بیش نیستند که در ازای پول و گذرنامهی خارجی، به شغل کثیف وطنفروشی مشغول هستند. (بیبیسی، سعودیاینترنشنال، گوناز، منوتو، رادیو فردا، امبیسی پرشیا، صدای آمریکا و ...)
هدف سربازان رسانهای دشمن: از بین بردن انگیزهی دفاع از میهن در مردم ایران و جلوگیری از تکرار حماسههای تاریخی پاسداری از ایران.
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱
#دانستنی
بشنوید سخنان دکتر مجید تفرشی، تاریخپژوه را دربارهی هدف رسانههای دشمن ایران. و مزدورانی که نقاب دفاع از حقوق مردم و آزادی و ... به چهره زدهاند ولی حقوقبگیران و وطنفروشانی بیش نیستند که در ازای پول و گذرنامهی خارجی، به شغل کثیف وطنفروشی مشغول هستند. (بیبیسی، سعودیاینترنشنال، گوناز، منوتو، رادیو فردا، امبیسی پرشیا، صدای آمریکا و ...)
هدف سربازان رسانهای دشمن: از بین بردن انگیزهی دفاع از میهن در مردم ایران و جلوگیری از تکرار حماسههای تاریخی پاسداری از ایران.
#وطنپرستم
@ThinkTogether🌱