Forwarded from مدرسه مدیریت تصمیم
درسهایی از سازمان Save the Children
سازمان نجات کودکان هماکنون در حدود ۱۱۵ کشور فعالیت دارد و بر اساس گزارشهای این سازمان تنها در سال ۲۰۲۲ توانسته به صورت مستقیم از ۴۸.۸ میلیون کودک حمایت کند.
در سال مالی ۲۰۲۳، ۸۵ درصد کل هزینههای این سازمان مستقیماً صرف خدمات مستقیم شده که نشاندهندۀ تأکید سازمان بر به حداکثر رساندن منابع برای کودکان بهجای هزینههای اداری است.
برای مثال در کمپین «نسل امید »، این سازمان بیش از ۵۴,۰۰۰ کودک و جوان را از ۴۰ کشور، مورد نظرسنجی قرار داد.
#سازمان_موفق
@TasmimSchool
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مقالهای در سایت ترجمان با عنوان هرزهنگاری فقر: خیریهها چطور پیچیدگی مسئله فقر را نادیده میگیرند منتشر شده است.
نویسنده در مقدمه توضیح میدهد که رسانهها گاهی انسانها را به ابزاری برای جلب توجه یا سودآوری تقلیل میدهند؛ رویکردی که شأن انسانی را زیر پا میگذارد. یکی از نمودهای این مسئله، بازنمایی فقر در رسانههاست؛ جایی که رنج انسانها برای برانگیختن احساسات و جذب کمک مالی مصرف میشود. در این نوشتار، به پنج مشکل اصلی این پدیده، موسوم به «هرزهنگاری فقر»، پرداخته میشود.
https://1kb.link/u9xrDQ
نویسنده در مقدمه توضیح میدهد که رسانهها گاهی انسانها را به ابزاری برای جلب توجه یا سودآوری تقلیل میدهند؛ رویکردی که شأن انسانی را زیر پا میگذارد. یکی از نمودهای این مسئله، بازنمایی فقر در رسانههاست؛ جایی که رنج انسانها برای برانگیختن احساسات و جذب کمک مالی مصرف میشود. در این نوشتار، به پنج مشکل اصلی این پدیده، موسوم به «هرزهنگاری فقر»، پرداخته میشود.
https://1kb.link/u9xrDQ
ترجمان
هرزهنگاری فقر: خیریهها چگونه پیچیدگی مسئلۀ فقر را نادیده میگیرند؟
امیلی رونیگ، هافینگتون پست — عموماً باعث تأسف است که رسانه انسانها را استثمار کند و آنها را تا سرحد اشیا پایین بیاورد. دستکم تا حدی ناراحت میشویم وقتی میبینیم رسانه انسانها را -اعم از زن و مرد- به خصوصیاتی فرو میکاهد که بتوان از آن برای اثبات نکتهای،…
👍5
آیا سازمان مردم نهاد، خیریه یا هر سازمانی رو می شناسید که از افراد سالمند یا مسن در کارهای داوطلبانه خودش استفاده بکنه؟
من هنوز در بین موسساتی که میشناسم نیروی داوطلب به این شکل ندیدم. فکر میکنم یک روش خوب برای حفظ ارتباطات اجتماعی و داشتن حس موثر بودن در سالمندانی که وضعیت جسمی نسبتا مناسبی دارند کارهایی از این دست باشه.
و البته میدونم که این در فرهنگ ما جاافتاده نیست. اما شاید بد نباشه که بهش فکر کرد. خیلی از افراد مسن در جامعه ما بعد از بازنشستگی دچار افسردگی میشن و این واقعا دردناکه.
#کار_داوطلبانه
#سالمندی
من هنوز در بین موسساتی که میشناسم نیروی داوطلب به این شکل ندیدم. فکر میکنم یک روش خوب برای حفظ ارتباطات اجتماعی و داشتن حس موثر بودن در سالمندانی که وضعیت جسمی نسبتا مناسبی دارند کارهایی از این دست باشه.
و البته میدونم که این در فرهنگ ما جاافتاده نیست. اما شاید بد نباشه که بهش فکر کرد. خیلی از افراد مسن در جامعه ما بعد از بازنشستگی دچار افسردگی میشن و این واقعا دردناکه.
#کار_داوطلبانه
#سالمندی
👍2
#پیام_همراهان:
یه جایی خوندم که توی چین از سالمندان استفاده میشه توی خدمات اجتماعی
مثلا:
نگهبانان داوطلب محلهها (Neighborhood Watch Volunteers):
سالمندان به عنوان ناظر محله، امنیت و نظم رو تحت نظر میگیرن. مثلاً مراقبت از عبور کودکان از خیابون، گزارش فعالیتهای مشکوک، یا نظم در پارکها.
پاکسازی محیط اطراف (Community Cleaning):
بعضی از سالمندان به صورت داوطلبانه یا با کمکهزینه اندک، در تمیز نگه داشتن کوچهها، پارکها و فضاهای عمومی شرکت میکنن.
راهنمای ترافیک مدرسهها (School Crossing Guards):
این نقش به سالمندانی سپرده میشه که صبحها و ظهرها به کودکان کمک میکنن تا از خیابون رد شن و ایمنی رعایت بشه.
مربیهای فرهنگی و سنتی:
سالمندان اغلب در آموزش فعالیتهای سنتی مثل تایچی، خوشنویسی، یا آوازهای محلی در پارکها فعالیت دارن.
یه جایی خوندم که توی چین از سالمندان استفاده میشه توی خدمات اجتماعی
مثلا:
نگهبانان داوطلب محلهها (Neighborhood Watch Volunteers):
سالمندان به عنوان ناظر محله، امنیت و نظم رو تحت نظر میگیرن. مثلاً مراقبت از عبور کودکان از خیابون، گزارش فعالیتهای مشکوک، یا نظم در پارکها.
پاکسازی محیط اطراف (Community Cleaning):
بعضی از سالمندان به صورت داوطلبانه یا با کمکهزینه اندک، در تمیز نگه داشتن کوچهها، پارکها و فضاهای عمومی شرکت میکنن.
راهنمای ترافیک مدرسهها (School Crossing Guards):
این نقش به سالمندانی سپرده میشه که صبحها و ظهرها به کودکان کمک میکنن تا از خیابون رد شن و ایمنی رعایت بشه.
مربیهای فرهنگی و سنتی:
سالمندان اغلب در آموزش فعالیتهای سنتی مثل تایچی، خوشنویسی، یا آوازهای محلی در پارکها فعالیت دارن.
ما از دادهها برای شنیدن واقعیت استفاده میکنیم، اما گاهی خودِ دادهها ساکتاند.
آمارها میگویند ۹۰٪ کودکان تحت پوشش آموزش قرار گرفتهاند، ولی هیچکدام نمیپرسند چند نفر واقعاً آموختهاند؟
نمودارها میگویند "تعداد خانوارهای برخوردار از کمک مالی افزایش یافته"،
اما دادهای نیست از احساس عزت یا امید آن خانوادهها.
گاهی دادهها فقط به ما میگویند "چه شد"، اما نمیگویند "چه حس شد".
داده خاموش است وقتی که انسانها در آن ناپیدا میشوند.
وظیفهی ما نه فقط جمعآوری داده، بلکه بازگرداندن صدا به آنهاست تا در میان اعداد، انسان گم نشود.
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
آمارها میگویند ۹۰٪ کودکان تحت پوشش آموزش قرار گرفتهاند، ولی هیچکدام نمیپرسند چند نفر واقعاً آموختهاند؟
نمودارها میگویند "تعداد خانوارهای برخوردار از کمک مالی افزایش یافته"،
اما دادهای نیست از احساس عزت یا امید آن خانوادهها.
گاهی دادهها فقط به ما میگویند "چه شد"، اما نمیگویند "چه حس شد".
داده خاموش است وقتی که انسانها در آن ناپیدا میشوند.
وظیفهی ما نه فقط جمعآوری داده، بلکه بازگرداندن صدا به آنهاست تا در میان اعداد، انسان گم نشود.
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
👍4
هر دادهای حاصل یک انتخاب است:
چه چیزی را ببینیم، چه چیزی را نادیده بگیریم و چگونه آن را بسنجیم.
اگر فقط «تعداد بستههای توزیعشده» را اندازه بگیریم، دنیای ما پر میشود از آمار تحویل، نه اثر.
اگر فقط «تعداد دانشآموزان ثبتنامشده» را دنبال کنیم، یادمان میرود بپرسیم چند نفرشان واقعاً یاد گرفتند.
هر شاخص، بخشی از واقعیت را روشن میکند و بخش دیگری را در سایه میگذارد.
دادهها واقعیت را بازتاب نمیدهند، آن را میسازند.
با هر عددی میتوانیم جهان را از زاویهای خاص روایت کنیم.
آیا آنچه اندازه میگیریم، همان چیزی است که برایمان مهم است؟
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
#تفکر_داده_محور
#شاخص_اجتماعی
چه چیزی را ببینیم، چه چیزی را نادیده بگیریم و چگونه آن را بسنجیم.
اگر فقط «تعداد بستههای توزیعشده» را اندازه بگیریم، دنیای ما پر میشود از آمار تحویل، نه اثر.
اگر فقط «تعداد دانشآموزان ثبتنامشده» را دنبال کنیم، یادمان میرود بپرسیم چند نفرشان واقعاً یاد گرفتند.
هر شاخص، بخشی از واقعیت را روشن میکند و بخش دیگری را در سایه میگذارد.
دادهها واقعیت را بازتاب نمیدهند، آن را میسازند.
با هر عددی میتوانیم جهان را از زاویهای خاص روایت کنیم.
آیا آنچه اندازه میگیریم، همان چیزی است که برایمان مهم است؟
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
#تفکر_داده_محور
#شاخص_اجتماعی
👍4
دادهها همیشه با ما حرف میزنند، اما با زبانی که ما برایشان انتخاب کردهایم.
پشت هر عدد، انسانی ایستاده که تصمیم گرفته چه چیزی را بشمارد، چه چیزی را حذف کند و از چه زاویهای ببیند.
وقتی آمار میگوید "بیکاری کاهش یافته"، باید بپرسیم: چه کسانی از تعریف "بیکار" حذف شدهاند؟
وقتی نموداری نشان میدهد "دسترسی به آموزش افزایش یافته" باید بپرسیم: در کدام مناطق؟ برای چه گروههایی؟ و با چه کیفیتی؟
بیطرفی داده، گاهی ما را از پرسیدن بازمیدارد.
دادهها فقط تا جایی صادقاند که ما در انتخابشان صادق باشیم.
داده یعنی قدرت دیدن.
و در کار اجتماعی، هر دیدنی باید با دقت و احترام همراه باشد.
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
#تفکر_انتقادی
#بی_طرفی_داده #اثر_اجتماعی
پشت هر عدد، انسانی ایستاده که تصمیم گرفته چه چیزی را بشمارد، چه چیزی را حذف کند و از چه زاویهای ببیند.
وقتی آمار میگوید "بیکاری کاهش یافته"، باید بپرسیم: چه کسانی از تعریف "بیکار" حذف شدهاند؟
وقتی نموداری نشان میدهد "دسترسی به آموزش افزایش یافته" باید بپرسیم: در کدام مناطق؟ برای چه گروههایی؟ و با چه کیفیتی؟
بیطرفی داده، گاهی ما را از پرسیدن بازمیدارد.
دادهها فقط تا جایی صادقاند که ما در انتخابشان صادق باشیم.
داده یعنی قدرت دیدن.
و در کار اجتماعی، هر دیدنی باید با دقت و احترام همراه باشد.
#داده_برای_اثر
#data4impact
#NGO
#تفکر_انتقادی
#بی_طرفی_داده #اثر_اجتماعی
👍4
ما پشت میز مینشستیم، خیره به نمودارهایی که خطوط رنگی و ستونهای بلند را نشان میدهند. در این نمودارها، عدد ۵۰ یک برآمدگی بود؛ یک نقطه روی منحنی آمار.
این ۵۰ نمایندهی کودکانی بود که امسال تحت پوشش برنامه آموزشی ما قرار گرفته بودند. از لحاظ منطقی، کارمان را انجام داده بودیم، اما وقتی به آن ۵۰ نگاه میکنیم، هیچ حسی نداریم. دادهها خشک، دقیق و تنها هستند.
عدد ۵۰ ناگهان جان میگیرد وقتی با داستانها پیوند میخورد.
۵۰ فقط یک برآمدگی نیست؛ آن خندههای کودکانهای است که هر روز صبح با اشتیاق وارد کلاس میشوند.
۵۰ یک آمار نیست؛ آن چشمهای درخشان کودکی است که برای اولین بار توانست یک جمله کامل را بخواند و از هیجان جیغ کشید.
اعداد بدون روایت، چشمان ما را میبندند. یک نمودار میتواند اثربخشی یک برنامه را نشان دهد، اما فقط یک داستان است که به ما میگوید پشت هر عدد، یک امید، یک تلاش و یک زندگی در حال تغییر است.
ما نیازمند عددیم تا ببینیم چقدر موفق بودهایم.
اما نیازمند داستانیم تا ببینیم چرا موفق بودهایم و قلبهایمان به تپش بیفتد.
این ۵۰ نمایندهی کودکانی بود که امسال تحت پوشش برنامه آموزشی ما قرار گرفته بودند. از لحاظ منطقی، کارمان را انجام داده بودیم، اما وقتی به آن ۵۰ نگاه میکنیم، هیچ حسی نداریم. دادهها خشک، دقیق و تنها هستند.
عدد ۵۰ ناگهان جان میگیرد وقتی با داستانها پیوند میخورد.
۵۰ فقط یک برآمدگی نیست؛ آن خندههای کودکانهای است که هر روز صبح با اشتیاق وارد کلاس میشوند.
۵۰ یک آمار نیست؛ آن چشمهای درخشان کودکی است که برای اولین بار توانست یک جمله کامل را بخواند و از هیجان جیغ کشید.
اعداد بدون روایت، چشمان ما را میبندند. یک نمودار میتواند اثربخشی یک برنامه را نشان دهد، اما فقط یک داستان است که به ما میگوید پشت هر عدد، یک امید، یک تلاش و یک زندگی در حال تغییر است.
ما نیازمند عددیم تا ببینیم چقدر موفق بودهایم.
اما نیازمند داستانیم تا ببینیم چرا موفق بودهایم و قلبهایمان به تپش بیفتد.
👍2
وقتی دادهها جاده را نشان میدهند، و همدلی رانندگی میکند!
دادهها نقشهخوانهای فوقالعادهای هستند. آنها میتوانند با قاطعیت به ما بگویند: "بله، ۸۰٪ خانوارهای روستایی کمک غذایی دریافت کردهاند."
اما این فقط یک نقطه روی نقشه است. اینجاست که تصمیم و اراده انسانی وارد عمل میشود تا مسیر واقعی ساخته شود.
دادهها به ما میگویند که چه کاری انجام شده است، اما نمیتوانند به این سؤالات کلیدی پاسخ دهند:
کدام خانوادهها در این ۸۰٪، به دلیل شرایط خاص، نیاز حیاتیتر داشتند؟
چه زمانی تحویل این کمکها بیشترین حس امید را به دریافتکننده منتقل میکند؟
و مهمتر از همه، تیم اجرایی چگونه باید این بستهها را تحویل دهد تا حس کرامت انسانی حفظ شود؟
دادهها، مسیرهای بالقوه را روشن میکنند، اما تصمیم نیکوکار و همدلی تیم اجرایی است که تعیین میکند ما از کدام مسیر عبور کنیم.
ما دادهها را هدف نمیدانیم؛ آنها ابزارند.
داده بدون اقدام: فقط یک فایل سنگین در کامپیوتر است.
اقدام بدون داده: فقط یک حدس و گمان پر از ریسک است.
اما وقتی دادهها با انتخابهای آگاهانه و همدلی انسانها همراه میشوند، آنگاه است که «تغییر واقعی» ممکن میشود
دادهها نقشهخوانهای فوقالعادهای هستند. آنها میتوانند با قاطعیت به ما بگویند: "بله، ۸۰٪ خانوارهای روستایی کمک غذایی دریافت کردهاند."
اما این فقط یک نقطه روی نقشه است. اینجاست که تصمیم و اراده انسانی وارد عمل میشود تا مسیر واقعی ساخته شود.
دادهها به ما میگویند که چه کاری انجام شده است، اما نمیتوانند به این سؤالات کلیدی پاسخ دهند:
کدام خانوادهها در این ۸۰٪، به دلیل شرایط خاص، نیاز حیاتیتر داشتند؟
چه زمانی تحویل این کمکها بیشترین حس امید را به دریافتکننده منتقل میکند؟
و مهمتر از همه، تیم اجرایی چگونه باید این بستهها را تحویل دهد تا حس کرامت انسانی حفظ شود؟
دادهها، مسیرهای بالقوه را روشن میکنند، اما تصمیم نیکوکار و همدلی تیم اجرایی است که تعیین میکند ما از کدام مسیر عبور کنیم.
ما دادهها را هدف نمیدانیم؛ آنها ابزارند.
داده بدون اقدام: فقط یک فایل سنگین در کامپیوتر است.
اقدام بدون داده: فقط یک حدس و گمان پر از ریسک است.
اما وقتی دادهها با انتخابهای آگاهانه و همدلی انسانها همراه میشوند، آنگاه است که «تغییر واقعی» ممکن میشود
👍3
۶٪ خطا بودجه سال بعد را بیشتر کرد
در خیلی از پروژهها، مسئله اصلی اختلاف عددها نیست.
آنچیزی که اعتماد را میسازد یا خراب میکند، غیبت یک داده کوچک است.
چند وقت پیش در یک پروژهی تجهیز کلاس کامپیوتر یک موسسه، سه رسید خرید پیدا نمیشد.
رقمش مهم نبود، اما نبودنش میتوانست بخشی از هزینهها که حدود ۶ درصد بود را غیرقابل مستندسازی کند.
دو انتخاب وجود داشت:
حذف این بخش از گزارش، یا توضیح صادقانه اینکه این سه قلم رسید گم شده و فرآیند مستندسازی در حال اصلاح است.
در جلسهی ارائه، مدیر پروژه که به حساسیت نیکوکار روی اعداد و ارقام آگاه بود با کمی ترس، بخش ناقص را همانطور که بود گفت.
نیکوکار بعد از چند لحظه سکوت گفت:
همین ۶ درصد برای من از همهچیز مهمتر بود. چون میتوانستید حذفش کنید و من متوجه نشوم. سال بعد بودجه را افزایش میدهم.
اعتماد از کامل بودن نمیآید. اعتماد را عددهای بینقص نمیسازند. نقصهای صادقانه میسازند.
دادهها ابزار تصمیماند،
اما صداقت درباره دادههای ناقص، زیربنای اعتماد است.
#داده_برای_تغییر
#Ngo
در خیلی از پروژهها، مسئله اصلی اختلاف عددها نیست.
آنچیزی که اعتماد را میسازد یا خراب میکند، غیبت یک داده کوچک است.
چند وقت پیش در یک پروژهی تجهیز کلاس کامپیوتر یک موسسه، سه رسید خرید پیدا نمیشد.
رقمش مهم نبود، اما نبودنش میتوانست بخشی از هزینهها که حدود ۶ درصد بود را غیرقابل مستندسازی کند.
دو انتخاب وجود داشت:
حذف این بخش از گزارش، یا توضیح صادقانه اینکه این سه قلم رسید گم شده و فرآیند مستندسازی در حال اصلاح است.
در جلسهی ارائه، مدیر پروژه که به حساسیت نیکوکار روی اعداد و ارقام آگاه بود با کمی ترس، بخش ناقص را همانطور که بود گفت.
نیکوکار بعد از چند لحظه سکوت گفت:
همین ۶ درصد برای من از همهچیز مهمتر بود. چون میتوانستید حذفش کنید و من متوجه نشوم. سال بعد بودجه را افزایش میدهم.
اعتماد از کامل بودن نمیآید. اعتماد را عددهای بینقص نمیسازند. نقصهای صادقانه میسازند.
دادهها ابزار تصمیماند،
اما صداقت درباره دادههای ناقص، زیربنای اعتماد است.
#داده_برای_تغییر
#Ngo
👍3
در کار اجتماعی، وسوسهی گزارش فقط «نتایج خوب» همیشه هست.
اما اثر واقعی در صداقت با دادههاست: در گفتن آنچه جواب نداده و توضیح آنچه هنوز در مسیر یادگیری است.
مثلاً:
«۵۰٪ از نیکوکارانی که کمپین ما را دیدند، حمایت نکردند. اما بازخوردشان به ما نشان داد چرا.»
شفافیت نشانه ضعف نیست، بلکه بلوغ و اخلاق حرفهای است.
سازمانی که با واقعیتها تصمیم میگیرد، به جای نمایش اثر، واقعاً آن را میسازد.
#داده_برای_اثر
اما اثر واقعی در صداقت با دادههاست: در گفتن آنچه جواب نداده و توضیح آنچه هنوز در مسیر یادگیری است.
مثلاً:
«۵۰٪ از نیکوکارانی که کمپین ما را دیدند، حمایت نکردند. اما بازخوردشان به ما نشان داد چرا.»
شفافیت نشانه ضعف نیست، بلکه بلوغ و اخلاق حرفهای است.
سازمانی که با واقعیتها تصمیم میگیرد، به جای نمایش اثر، واقعاً آن را میسازد.
#داده_برای_اثر
👍2