پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
پارینه/پالئوگرام
به بهانه جایزه چراغ و تندیس هیجان‌انگیز آن، بیایید درباره آمونیت‌ها، زندگی و تکامل آن‌ها اطلاعاتی مختصر به دست آوریم! اثر Simon Stålenhag برای موزه تاریخ طبیعی سوئد #جایزه_چراغ
آمونیت‌ها گروهی منقرض شده از نرم‌تنان دریایی هستند. شاخه نرم‌تنان شامل رده‌هایی متنوع از جانوران کرم‌مانند بی‌صدف (کادوفوویت‌ها و سولنوگاسترها) تا جانوران هشت‌صدفی (کیتون‌ها) و صدف‌داران یک یا دو صدفی (مونوپلاکوفورها، شکم‌پایان، سرپایان، دوکفه‌ای‌ها و ناوپایان) می‌شوند. برخی از نمایندگان آشنای نرم‌تنان امروزی، انواع حلزون‌ها (شکم‌پایان)، هشت‌پاها و ماهیان مرکب (سرپایان) و اقسام صدف‌های دوکفه‌ای هستند.
شاید بپرسید سرپایانی مثل هشت‌پا و ماهی مرکب چه‌گونه جزء صدف‌داران رده‌بندی می‌شوند؟
پاسخ این‌جاست که همه سرپایان از نیاکانی صدف‌دار تکامل یافته‌اند، هرچند در برخی گروه‌ها مثل ماهیان مرکب، صدف به ساختاری آهکی و زیرپوستی تکامل یافته که اغلب در کنار سواحل دریاهای آزاد به صورت قطعات دوکی‌شکل، آهکی، متخلخل و کم‌چگال پیدا می‌شود و در برخی دیگر به صورت صدف‌های مارپیچی بسیار ترد و ظریف درآمده که فقط در ماده‌ها دیده می‌شود و در یک نمونه استثنایی، یعنی ناتیلوس، همچنان حضور دارد.
ناتیلوس نوعی نرم‌تن اقیانوسی است که با صدف مارپیچی و توخالی خود، در آب دریا شناور می‌ماند. صدف ناتیلوس سفیدرنگ با تزئیناتی به رنگ نارنجی روشن است.
آمونیت‌ها نیز گروهی از سرپایان بودند، با ظاهری کمابیش شبیه ناتیلوس‌های امروزی، اما نباید تصور کنیم آمونیت‌ها نیاکان و اجداد سرپایان امروزی هستند. اگر بخواهیم درباره خویشاوندی آمونیت‌ها و سرپایان امروزی صحبت کنیم، بهترین تعبیر این است که آمونیت‌ها پسرعموهای قدیمی بقیه سرپایان بودند. درحقیقت رده سرپایان شامل سه زیر رده می‌شود:
ناتیلوئیدها (که از آن‌ها تنها ناتیلوس زنده مانده است)، آمونوئیدها (که همگی منقرض شده‌اند) و کولیوئیدها که شامل دو ابرراسته هشت‌پاها و ده‌پاها می‌شود. این رده‌بندی به این معناست که آمونوئیدها نیای هیچ‌کدام از سرپایان امروزی نبوده‌اند و تبار آن‌ها کاملا منقرض شده‌ است. نخستین آمونوئیدها ۴۷۹ میلیون سال پیش از نیای مشترک همه سرپایان تکامل یافتند و آخرین نمونه‌های آمونوئیدها ۶۶ میلیون سال پیش در انقراض پایان دوره کرتاسه (همزمان با انقراض اغلب دایناسورها) از میان رفتند.
نخستین بار پلینی بزرگ (مرگ در سال ۷۹ میلادی در نزدیکی پمپه) سنگواره این جانوران را آمونیس کورنوا (Ammonis Cornua به معنی شاخ‌های آمون) نامید، زیرا آمون، خدای مصریان، با شاخ‌هایی قوچ‌مانند تصویر می‌شد و سنگواره آمونیت‌ها نیز یادآور شاخ قوچ بودند. به همین دلیل نام علمی بسیاری از سرده‌های آمونیت‌ها نیز به پس‌وند ceras~ ختم می‌شود که از ریشه یونانی κέρας (کراس) به معنی شاخ گرفته‌شده است.
صدف آمونیت‌ها در زمان زندگی آن‌ها ساختاری حجره‌حجره داشته و با رشد بدن جانور، حجره جدید و بزرگ‌تری در امتداد حجره پیشین ساخته می‌شده و به این ترتیب حجره‌ها، یکی بزرگ‌تر از دیگری، ساختار مارپیچی صدف را می‌ساختند. جانور تنها در آخرین حجره می‌زیست و حجره‌های قدیمی‌تر، با دیواره‌ای درونی مسدود می‌شدند. تنها مسیر ارتباط میان حجره‌ها، لوله‌ای بود که از بدن جانور به درون همه آن‌ها امتداد داشت و از درون این لوله، گاز به درون حجره‌ها ترشح می‌شد. تزئینات شیارمانند و فراکتالی که از روی صدف آمونیت‌ها دیده می‌شود، مرز خارجی میان حجره‌ها را مشخص می‌کنند و رده‌بندی آمونیت‌ها با کمک همین طرح‌ها انجام می‌شود.
تصور غالبا نادرستی که با دیدن صدف آمونیت‌ها به ذهن مردم می‌رسد، مقایسه سریع ظاهر این سنگواره‌ها با مارپیچ طلایی است، درحالی‌که مارپیچ طلایی یا مارپیچ فیبوناچی، ظاهری متفاوت دارد و از تکرار مارپیچی مربع‌هایی با نسبت طلایی ساخته می‌شود. به عبارت دیگر، آمونیت‌ها و اغلب ساختارهای مارپیچی دیگر که در طبیعت می‌بینیم، مارپیچ طلایی ندارند.
#جایزه_چراغ
👍1
مارپیچ فیبوناچی یا مارپیچ طلایی از تکرار مارپیچی مربع‌هایی با نسبت طلایی به وجود می‌آید. صدف اغلب آمونیت‌ها چنین نسبت و نرخ خمشی ندارد، پس مارپیچ طلایی نیست.
👍1
آمونیتی بزرگ که به وضوح نسبت و نرخ خمشی متفاوت با مارپیچ طلایی دارد.
👍1
انتخاب سنگواره آمونیت به عنوان جایزه چراغ، از چند جهت قابل توجه است:
۱ - سنگواره‌ها زمانی جزء نمادهای جدانشدنی علم بوده‌اند و علاقه‌مندان به علم، علاقه‌ای سیری‌ناپذیر به جمع‌آوری و مطالعه و کسب دانش درباره سنگواره‌ها داشتند. حتی نجبا و اشراف اروپایی که حمایت از دانشمندان را نشانه فرهنگ‌دوستی خود می‌دانستند، شخصا به جمع‌آوری و مبادله تفننی سنگواره با یکدیگر و دانشمندان می‌پرداختند. خوب است که این اهمیت و جذابیت در جامعه امروز نخبگان علمی کشور ما نیز یادآوری شود.
۲ - سنگواره‌ها نماد قدمت و سابقه هستند. در فضایی که قدیمی‌ها فراموش‌شده و نورسیده‌ها، نورچشمی شده‌اند، تأکید بر جنبه نمادین سنگواره‌ها به عنوان یادگارهایی از دوران باشکوه گذشته، ارزشمند است.
۳ - سنگواره‌ها نشانه و نماد تغییر و تکامل هستند. آن‌ها برش‌هایی از لحظه‌های گذشته تاریخ زمین‌ اند که به ما نشان می‌دهند همه‌چیز درحال تغییر و تکامل است. تأکید بر به‌رسمیت شناختن جنبه تکاملی سنگواره‌ها بسیار مهم است.
۴ - سنگواره‌ها (در کنار ستاره‌ها) نماد بی‌کاربرد بودن علوم پایه هستند. سال‌هاست که کمابیش در همه جهان و به‌خصوص در کشورهای درحال توسعه مثل ایران، بر طبل کاربردگرایی می‌کوبند و تحقیق و پژوهش در رشته‌های کاربردی را به رشته‌هایی که فایده مستقیم اقتصادی ندارند، ترجیح می‌دهند. زیست‌شناسان به دنبال بیوتکنولوژی و پزشکی رفته‌اند، زمین‌شناسان به دنبال نفت و انرژی، فیزیک‌دان‌ها به دنبال مکانیک و مهندسی و استحصال انرژی و شیمی‌دان‌ها کیمیای صنعت را می‌جویند. دیرینه‌شناسی و ستاره‌شناسی دو شاخه بسیار بی‌کاربرد از علم هستند که از سویی به خاطر جذابیت‌های ذاتی و نمادین و از سوی دیگر به خاطر کم‌ترین امکان آلودگی به کامجویی‌های اقتصادی، هم‌چنان جلال و جمال علم را نمایندگی می‌کنند، اما متأسفانه در جوامعی مثل ایران، رشته‌هایی کنارافتاده و از سوی دولتیان نادیده‌گرفته‌شده هستند. وضعیت کنونی رصدخانه ملی و فقدان موزه‌های کارآمد تاریخ طبیعی نشان‌دهنده وضعیت ناگوار موجود است. تأکید بر نماد سنگواره در جامعه‌ای که هنگام صحبت از علم، همه به یاد هسته اتم و ژنوم و سلول بنیادی می‌افتند، نشانه خوبی برای اهمیت دوباره به علوم اصیل پایه و نشاندن حوزه‌های کاربردگرایانه به جای خود است.
#جایزه_چراغ
Forwarded from جايزه چراغ
Forwarded from جايزه چراغ
همه ي برگزيدگانِ نخستين #جایزه_چراغ .
عکس یادگاری شرکت‌کنندگان مراسم اهدای جایزه ترویج علم چراغ در کنار بانیان و برندگان این جایزه ارزشمند
#جایزه_چراغ
جای دکتر مهدی زارع که جایزه دکتر باقری را اهدا کردند، در این تصویر خالی است.
Forwarded from سیتاک (باشگاه علم و فناوری)
در نخستین نشست از سری نشست‌های علمی سیتاک، سیاوش صفاریان‌پور در گفت‌وگو با دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن، به بررسی بحران آب در ایران و جهان خواهد پرداخت و در بخش‌های دیگر برنامه، ژورنالیست‌ها و مروجان علم، دکتر محمدرضا نوروزی، عرفان خسروی و کاظم کوکرم درباره موضوعات مختلف دنیای علم و فناوری صحبت خواهند کرد.

🕓زمان: جمعه 1 بهمن، ساعت 16 تا 18:30
📍مکان: ساختمان موسسه همشهری (خیابان ولیعصر(عج)، نرسیده به چهارراه پارک وی، کوچه تورج، پلاک 14)

اطلاعات بیشتر درباره این برنامه و ثبت نام رایگان در لینک زیر:

https://evand.com/events/sitalk1



کانال سیتاک
@sitalk
Forwarded from سیتاک (باشگاه علم و فناوری)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساینوگنه‌توس (Cynognathus) پستان‌دار نبوده، اما خویشاوند نزدیک پستان‌داران به شمار می‌آید. این شکارچی یک و نیم متری از ۲۴۷ تا ۲۳۷ میلیون سال پیش در اغلب مناطق جهان می‌زیست.
تصویرسازی: Julius Csotonyi
پارینه/پالئوگرام
ساینوگنه‌توس (Cynognathus) پستان‌دار نبوده، اما خویشاوند نزدیک پستان‌داران به شمار می‌آید. این شکارچی یک و نیم متری از ۲۴۷ تا ۲۳۷ میلیون سال پیش در اغلب مناطق جهان می‌زیست. تصویرسازی: Julius Csotonyi
آیا دایناسورها از پستان‌داران قدیمی‌تر هستند؟

تصور غالب این است که پستان‌داران پس از انقراض دایناسورها تکامل‌یافته‌اند. اما این تصور نادرست است. نخستین پستان‌داران واقعی در دوره تریاس و تقریبا هم‌زمان با نخستین دایناسورها تکامل یافتند. نیاکان پستان‌داران، گروهی از مهره‌داران خشکی‌زی بودند که مثل خزندگان روی خشکی تخم می‌گذاشتند و در گذشته (به غلط) «خزندگان پستاندارمانند» نامیده می‌شدند، اما حقیقت این است که این نیاکان «خزنده‌مانند»، صفت‌های آناتومیک خزندگان را نداشتند، بلکه تنها از این جهت «خزنده» نامیده می‌شدند که به اندازه پستان‌داران، تکامل‌یافته نبودند. نام این گروه قدیمی از مهره‌داران که در حقیقت تباری جدا از خزندگان دارند، سیناپسیدها است و تنها نمایندگان زنده آن‌ها، پستان‌داران هستند.
اما ویژگی‌های پستان‌داران از کی در سیناپسیدها ظاهر شد؟
مهم‌ترین ویژگی‌های پستان‌داران عبارتند از غدد شیری، غدد عرق و مو. در حقیقت ریشه هر سه صفت مزبور یک چیز است: پیدایش نخستین موها. مو تنها رشته‌ای باریک از جنس شاخ نیست، بلکه در کنار هر مو، ساختار ماهیچه‌ای ظریفی وجود دارد که باعث سیخ‌شدن مو در زمان لازم (مثلا هنگام ترس، سرما...) می‌شود، به علاوه غده‌ای که از آن چربی ترشح می‌شود. غده‌های چربی ضمیمه موها، منشاء پیدایش غده‌های عرق هستند و غده‌های ترشح‌کننده عرق، منشاء تکامل غده‌های شیر هستند. نیاکان پستان‌داران از ترشح عرق برای مرطوب نگاه‌داشتن تخم‌هایشان و تغذیه جوجه‌های سرازتخم‌برآورده خود استفاده می‌کردند. غده‌های شیری در حقیقت شکل تخصص‌یافته‌ای از غده‌های عرق هستند و غده‌های عرق، شکل تخصص‌یافته‌ای از غده‌های ضمیمه موها. حتی امروز هم در پستان‌داران تخم‌گذار (پلاتی‌پوس و اکیدنه) می‌بینیم که شیر به صورت مایعی شبیه عرق، اما غنی از چربی و پروتئین، از تمام سطح شکمی مادر ترشح می‌شود و جوجه این پستان‌داران، پس از خروج از تخم، باید شکم مادر خود را لیس بزنند. به این ترتیب حدس می‌زنیم ویژگی‌های مهم پستان‌داران، یعنی مو، عرق و شیر، شاید میلیون‌ها سال پیش از نخستین پستان‌داران حقیقی، در سیناپسیدهای ابتدایی‌تر تکامل یافته‌باشند.
سوال آخر این‌جاست که مو در سیناپسیدها چه زمانی تکامل یافت؟ پاسخ این پرسش که در قدیمی‌ترین بقایای کشف‌شده از مو نهفته‌است، می‌تواند بسیار شگفت‌انگیز باشد.
سنگواره‌های مدفوع به‌جامانده از اواخر دوره پرمین حاوی قدیمی‌ترین بقایای موی پستان‌داران هستند. این سنگواره‌ها دست کم حدود ۲۶۰ میلیون سال سن دارند و حدود ۳۰-۴۰ میلیون سال، قدیمی‌تر از نخستین دایناسورها و نیز نخستین موجوداتی هستند که آن‌ها را به‌عنوان «پستان‌داران حقیقی» رده‌بندی کرده‌ایم. بنابراین باید گفت گرچه نخستین پستان‌داران حقیقی، در دوره تریاس ظاهر شدند، اما نخستین جانورانی که ظاهرشان شبیه پستان‌داران بوده، مو داشته‌اند و احتمالا به جوجه‌های تازه‌ازتخم‌برآمده خود، چیزی شبیه شیر می‌داده‌اند، در اواخر دوران پالئوزوئیک و پیش از آغاز دوران مزوزوئیک، ظاهر شده‌اند.

برای مطالعه بیش‌تر:
http://sci-hub.cc/10.1111/let.12156
Microbiota and food residues including possible evidence of pre-mammalian hair in Upper Permian coprolites from Russia
Piotr Bajdek, et al.,
Lethaia, 2015
👍3
Forwarded from رازیک
📏 چرا باید نگران ترویج علم باشیم؟
⁣⁣
(یادداشتی از عرفان خسروی)
📈 ⁣این روزها خیلی‌ها دغدغه‌ی علم دارند، از معلم‌های کنکور بگیرید تا برندهای تجاری تلفن همراه، بازار مکاره‌ای برای علم راه انداخته‌اند که در آن هرچیزی پیدا می‌شود؛ از تبلیغ وسایل الکترونیک با انگ سیب و گلابی تا پروفسورهای خودخوانده‌ای که جملات قصارشان در شبکه‌های اجتماعی معرفت بشری را شخم می‌زند. حتی کسانی که رَطب و یابِس انرژی‌درمانی و موهومات حلقه‌های کیهانی را به هم می‌بافند و آن را با عبارت‌های پرطمطراقی که از اهل علم دزدیده‌اند، بزک‌دوزک می‌کنند. این بازار سیاه که به نامزدی «علم» می‌نازد، مثل آسمان خاکستری تهران، کمابیش یار همیشگی ما شده است و محدود به شبکه‌های اجتماعی و نشست‌های شبه‌روشن‌فکری دانشکده‌ها نیست.

📐 کافی است سری به دکه‌های روزنامه‌فروشی بزنید، 10 عنوان روزنامه‌ی مختلف را به طور اتفاقی بردارید و دنبال صفحه‌ی «علم» بگردید. خواهید دید که بیش از نصف مطالب صفحات علم در مطبوعات ما به بحث‌هایی درباره‌ی عرضه‌ی محصولات جدید الکترونیک، خودرو، هواپیما و تسلیحات نظامی اختصاص پیدا کرده است. اگر بختیار باشید، ممکن است در صفحات اندیشه و علوم انسانی هم چیزهایی درباره‌ی علم پیدا کنید: از نقدهایی که فیلسوف‌های نسبیت‌گرای ضدعلم با نگرانی تمام درباره‌ی تمامیت‌خواهی علم و حقانیت جادوگری و انرژی‌درمانی نوشته‌اند تا نظر روشن‌فکرهایی که مستند به حرف‌های همان پست‌مدرن‌های نسبیت‌گرا، داد سخن را از نسبیت اینشتین ول ‌داده‌اند تا برسد به نسبیت در عقاید و آرای مردمان و همین را چماقی کرده‌اند که بکوبند بر سر آنچه که ما آن را علم می‌نامیم. این وضعیت وخیم درحالی اتفاق می‌افتد که در صفحه‌ی مختص علم، چنان که گفته ‌شد، هر چیزی پیدا می‌شود به جز علم.

🚩 علم از سویی دشمنانی دارد که مدعی‌اند جادوی سیاه فلان قبیله در آفریقا به اندازه‌ی نظریات فیزیک کوانتوم حقیقت دارد و ادعای دانشمندان را دروغ می‌دانند، از سوی دیگر دوستانی که گاهی باید از دست‌شان به نزد همان دشمنان التجا برد. اگر آن دشمنان، خیلی آشکار و بی‌پرده علم را همسنگ جادوگری می‌دانند، دوستان علم با عرضه‌ی نسخه‌ی بدلی به نام فناوری، علم را به مقوله‌ای فراموش‌شدنی و بی‌ارزش کاسته‌اند. حالا اهل علم باید مدام به پرسش‌هایی از این قبیل پاسخ بدهند که «حل این مسئله‌ی علمی چه مشکلی از زندگی ما حل می‌کند؟»، «برای این موضوع چقدر پول می‌دهند؟» و «این حرف‌ها نان و آب هم دارد؟» و دردناک‌تر از همه این‌که نافیان ارزش ذاتی علوم پایه و پرسندگان چنین پرسش‌های سخیفی همان حمایل‌کشان بیرق علم هستند. گواه می‌خواهید؟ صفحات «علم» روزنامه‌ها را تورق کنید!

⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣
#علم
#ترویج_علم
#یادداشت
⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣


@Danestanihamag
🎯کانال رسمی مجله‌ی دانستنیها
👍1
سیاوش صفاریان‌پور یکی از دوست‌داشتنی‌ترین چهره‌های ترویج علم ایران است. این کارزاری است برای تقدیر از او و زحماتی که برای ترویج علم در ایران کشیده است
https://fa.petitions24.com/165137
پارینه/پالئوگرام
سیاوش صفاریان‌پور یکی از دوست‌داشتنی‌ترین چهره‌های ترویج علم ایران است. این کارزاری است برای تقدیر از او و زحماتی که برای ترویج علم در ایران کشیده است https://fa.petitions24.com/165137
چرا سیاوش محبوب است؟
همه ما «آسمان شب» را می‌شناسیم، برنامه‌ای علمی در شبکه چهار که سال‌هاست سیاوش آن را زنده نگاه‌داشته است. خیلی‌ها هنوز طعم شیرین برنامه کندو را به خاطر دارند، مداربسته در حافظه‌ها نقش بسته و چرخ نیز. سیاوش صفاریان‌پور در همه این‌ها و بسیاری دیگر، نقشی محوری داشته و به خاطر این کارنامه فاخر، سربلند و مشهور است؛ اما او فراتر از همه این‌هاست.
سیاوش توانایی و هوش و مهارتی بی‌نظیر در اجرا پیش دوربین زنده تلویزیون دارد، اما فراتر از یک مجری است. این را می‌توان در برخورد هر روزه او با مردم عادی دید. آن‌ها که سیاوش را از نزدیک می‌شناسند، می‌دانند که هنر نخست او برقراری ارتباط با مردم است. راز زیبایی درباره سیاوش وجود دارد که فکر نکنم از افشای آن ناراحت شود: او خود را همکار همه کسانی می‌داند که کارشان با مردم ارتباط دارد؛ او عاشق این مردم است؛ پس نه می‌تواند از بالا به مردم نگاه کند، نه دوست دارد که فاصله‌ای میان او و آدم‌ها باشد. یکی از فوت‌های کوزه‌گری او برای اجرای شیرین و دلنشین پیش دوربین، همین است.
سیاوش هنرمند و باسلیقه است. او زیبایی را می‌شناسد و این شناخت را در همه‌جا، از گفتار و رفتارش (حتی در اوج ناراحتی و دلخوری) تا لباس و حتی طراحی صحنه (فرقی ندارد، پیش دوربین یا پشت آن) به کار می‌بندد. او از آن دسته آدم‌هایی است که هم به عنصرهای زیبا، هم به ترکیب‌های زیبا و هم به توالی‌های زیبا اهمیت می‌دهد. سلیقه او چندبعدی است و این زیبایی‌شناسی را به هم‌نشینان و همکاران خود نیز تسری می‌دهد. همه ما که گاهی کنار او قرار گرفته‌ایم، این را به خوبی می‌دانیم، چون او از جمله کسانی است که زیبایی‌ها را در اطراف و اطرافیان خود می‌بینید و تحسین می‌کند. او نقاد است، ولی نقدهایش را معمولا از زاویه‌ای بیان می‌کند که نیمه پر هرچیزی به چشم آید. او داشته‌ها را تمجید می‌کند، اما نظرهای تیز می‌دانند هر نیمه پُری، نیمه‌ای دیگر دارد که باید پر شود.
سیاوش طبع والایی دارد و این طبع مشکل‌پسند، به اندک و خردک راضی نمی‌شود. او در عملی‌کردن سلیقه زیبایی‌شناسانه خود سخت‌گیر است و از هرچیزی اصل آن را جستجو می‌کند، از آدم‌ها بگیرید تا مکان‌ها و چیزها و کلمه‌ها. از کیفیت کار تصویری بگیرید تا رفتار حرفه‌ای و دقت در فراخواندن واژه‌ها و هرچیزی که در ید سلیقه او گنجایی دارد. خاطره شخصی من از همکاری با او، مصداق عینی همین مشکل‌پسندی است، وقتی که برای ضبط مستندی کوتاه به سفری یک روزه رفته بودیم و هر دو حس می‌کردیم من به قدر کافی خوب حرف نمی‌زنم. او برای کوک‌کردن من که نیاموخته‌بودم پیش دوربین چگونه باشم، یک کلمه گفت و همان بس بود: «اتنبورو باش».
سیاوش عاشق علم است و در نظر او، علم دوست‌داشتنی است. علم در جامعه ما هم‌نشین فناوری و صنعت شده و همه می‌گویند علم برتر از ثروت است، اما به این شرط که ثروت ‌بی‌آفریند. اما علم، آن‌ علمی که سیاوش دوست دارد و من هم، علمی است که نه ثروت می‌آفریند، نه صنعت، نه فناوری؛ علم را دوست دارد، چون زیبا و دوست‌داشتنی و جذاب و هیجان‌انگیز است. سیاوش برنامه‌های علمی می‌سازد و ترویج علم می‌کند، چون علم به مثابه جادویی است که خون را در رگان او به جوش می‌آورد. از قضا او مروج و نماد یکی از بی‌فایده‌ترین و بی‌کاربردترین شاخه‌های علم، یعنی نجوم است، اما من، به عنوان دیرینه‌شناسی که به دوستی سیاوش افتخار می‌کند، می‌خواهم راز کوچک دیگری را با شما در میان بگذارم: سیاوش همان‌قدر که عاشق نجوم است، عاشق و شیفته سنگواره‌ها و دیرینه‌شناسی هم هست و اگر می‌خواست چیزی باشد جز مروج علم، چه بسا چکش زمین‌شناسی به دست می‌گرفت و هر روز به جستجوی سنگواره می‌رفت.
پارینه/پالئوگرام
سیاوش صفاریان‌پور یکی از دوست‌داشتنی‌ترین چهره‌های ترویج علم ایران است. این کارزاری است برای تقدیر از او و زحماتی که برای ترویج علم در ایران کشیده است https://fa.petitions24.com/165137
اما از همه مهم‌تر سیاوش صادق است. این را دیشب فهمیدم. در جلسه‌ای که با هیئت مدیره انجمن ترویج علم داشتیم. سیاوش جایزه‌اش را که چند هفته پیش از انجمن گرفته بود، به دوستان عزیز هیئت مدیره عودت داد؛ چون حس می‌کرد، پس از بیانیه‌ اعتراض‌آلود هشت نفره نسبت به کیفیت و روند انجمن ترویج علم و پاسخی رسمی که انجمن به آن داده بود، جایزه نزد او امانت است؛ همه‌این‌ها نشانه صداقت اوست و بیش از این‌ها. همه ما هشت نفر (و حسین فروتن نیز که در نوشتن بیانیه، همراه و هم‌فکر ما بود) می‌دانستیم سیاوش اگر بخواهد، در جدال‌های لفظی و اقامه دلایل و احتجاج‌های بیانی، نه کم دارد، نه کم می‌آورد، اما سیاوش ناراحت و غمگین بود، صدایش می‌لرزید و از این که ناچار شده بود با دوستان بسیار بسیار عزیز انجمن ترویج علم، صریح و رک سخن بگوید، خرسند نبود. جلسه که تمام شد، همه می‌دانستیم که او می‌توانست کوبنده‌تر و تندتر سخن بگوید و نقل‌هایی کند که برخی شنونده‌ها را خوش نمی‌آید، اما او نکرد؛ گرچه گفته‌های او مملو از احساس ناراحتی و دلخوری بود، اما لحن و بیان خود را محدود کرد به دایره مستندات و شواهد محسوس. به‌نظرم هم این مهم‌ترین جنبه شخصیت اوست، حیایی که او را نمی‌گذارد حتی در تلخ‌ترین لحظه‌ها، چیزی باشد جز «خوب».
سیاوش صفاریان‌پور یکی از دوست‌داشتنی‌ترین چهره‌های ترویج علم ایران است. این کارزاری است برای تقدیر از او و زحماتی که برای ترویج علم در ایران کشیده است. اگر سیاوش و برنامه‌های علمی او مانند آسمان شب، کندو، مداربسته و چرخ را دوست دارید، این نامه را امضا کنید تا نشان دهیم، او چهره‌ای عزیز و مردمی است و این سربلندی بالاتر از هر جایزه و تقدیری است.
https://fa.petitions24.com/165137
استروماتولیت‌ها آب‌سنگ‌هایی هستند که‌ بر اثر فعالیت سیانوباکترها به وجود می‌آیند. تولید اکسیژن و تکامل جانداران پریاخته وابسته به آن‌هاست. اما دلیل افزایش ناگهانی آن‌ها در ۸۰۰ میلیون سال پیش، چیست؟