پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
آمونیت‌ها در موتور جستجو

امشب در برنامه موتور جستجو در کنار کاظم کوکرم و سیاوش صفاریان‌پور درباره زندگی و تکامل سرپایان، به خصوص سنگواره‌های آمونیت‌ها صحبت کردیم.
در جایی از برنامه، وقتی به توانایی ترمیم اندام‌های آسیب‌دیده در هشت‌پاها اشاره شد، من هم اضافه کردم که این توانایی به صورت محدود (ترمیم انگشت قطع شده) در کودک انسان هم وجود دارد که موجب واکنش‌های فراوان دوستان شده است.
در این مورد بد نیست در برنامه‌های بعد روشنگری کنیم، ولی مختصر اشاره کنم که امکان ترمیم بند انگشت در کودک انسان استثنا نیست و در صورتی که پزشکان حین درمان زخم، بافت زاینده را از بین نبرند، انگشت خود به خود ترمیم می‌شود. مواردی که این اتفاق نیافتاده، استثنایی و ناشی از دخالت پزشکان بوده است. سینتیا ایلینگ‌ورث در مقاله‌ای در سال هفتاد و چهار میلادی در مجله جراحی اطفال، این موضوع را گزارش و تشریح کرد.

https://www.instagram.com/p/Bie7psiDirO/

برای مطالعه بیشتر درباره ترمیم انگشت کودکان، به مقاله‌های زیر نگاه کنید:

Illingworth C.M. (1974). Trapped fingers and amputated finger tips in children. J Pediatr Surg, 9, 853–858
nnen U. & Wiese A. (1993). Fingertip injuries management with semi‐occlusive dressing. J Hand Surg Br, 18, 416–422
al P. & Dickson M.G. (1993). Regeneration of the distal phalanx. A case report. J Hand Surg Br, 18, 230–233
Lee L.P., Lau P.Y. & Chan C.W. (1995). A simple and efficient treatment for fingertip injuries. J Hand Surg Br, 20, 63–71

اون موقع که داروین نظریه انتخاب طبیعی رو مطرح کرد، خیلی انتقادات بی‌ربط و غیرعلمی نسبت به نظریه داروین مطرح شد؛ اما تا مدت‌ها هیچ انتقاد علمی به فکر کسی نرسید. با وجود این، امروز می‌دونیم…

خودتون برید تو صفحه «یک دقیقه علم» و ببینید اشتباه داروین کجا بود!

https://www.instagram.com/p/BipxHzYBpLP/

t.me/oneminscience
Forwarded from S Gems
افتتاح موزه دیرینه شناسی کامبرین

اولین موزه دیرینه شناسی فسیل های رسوب برداری شده ایران در یزد....دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱
پارینه/پالئوگرام
واژه‌هایی_از_ریشه_گوشت_و_خون،_عرفان.pdf
همو ساپین چیست؟

همو ساپین (با تلفظ Hemo sapien) نامی است که بسیاری درس‌خوانده‌های ایران به گونه انسان داده‌اند. البته چنین نامی در هیچ مرجع زیست‌شناسی ثبت نشده است.
متأسفانه ما زیست‌شناس‌ها انسان را به نام دیگری (Homo sapiens) می‌شناسیم؛ Homo (با H بزرگ و o پس از آن که در لاتین اُمُو تلفظ می‌شود) یعنی انسان و sapiens صفت گونه‌ای آن است که از نظر دستوری وجه وصفی معلوم مصدر sapere یعنی اندیشنده و ذوق‌مند است؛ خود sapere در اصل یعنی چشیدن و ذوق‌داشتن و حس‌کردن.
اما hemo چیست؟ معنی آن در لاتین خون است، مثل هِموگلوبین که اتفاقاً بسیاری از ما ایرانی‌ها آن را هوموگلوبین تلفظ می‌کنند؛ homo (با h کوچک) نیز پیش‌وندی است به معنی «هم‌ـ». این «هوموگلوبین» مهمل است و زمانی که از دهان دانشجوی تحصیل‌کرده زیست‌شناسی بیرون می‌آید، برای مخاطب غیرایرانی، قطعاً خنده‌آورنده خواهد بود.
بیگانگی ما ایرانی‌ها و حتی درس‌خوانده‌های ما با زبان لاتین و پافشاری‌مان بر این بیگانه‌ماندن تا جایی است که نام این زبان را به عنوانی عمومی برای زبان‌های امروزی اروپا تعمیم داده‌ایم، که البته چنین نیست. این ناآگاهی سبب شده درک درستی از بسیاری عبارات علمی و اشتقاق واژه‌های اروپایی نداشته باشیم و نهایتاً برخی از آن‌ها را که پرکاربردتر هستند، بر سر لق‌لقه زبان چنان قلب کنیم که نشانی از اصل در آن‌ها نماند. لاتین که البته پیش‌کش، کمی واقع‌بینی و انصاف کافی است تا بفهمیم درک و کاربرد انگلیسی و فرانسه هم، حتی در سطح تلفظ واژه‌های علمی، برای قاطبه تحصیل‌کردگان ایرانی فوق توانایی‌های روزمره است.
پیش از آن که رگ غیرتی قلمبه شود تا رسم انصاف را به من یادآوری کند، تصور کنید جمعی دانشجوی تخیلی اهل اروپا را که به سودای آموختن دانشی به زبان فارسی (مثلاً تاریخ ادبیات ایران) فارسی را دست و پا شکسته آموخته‌اند ولی هیچ درکی از عربی و ترکی ندارند و تصور می‌کنند اصلا چه کاری است که نسبت به اشتقاق واژه‌های عربی یا ریشه‌های ترکی کمی آگاهی کسب کنند. بعضاً ایشان به فارسی می‌گویند عربی، درحالی که خبر ندارند جایی دیگر واقعاً زبانی متفاوت به نام عربی هست که اتفاقاً هم تأثیر زیادی بر فارسی داشته، هم متن‌های فراوان و مهمی هم مرتبط به کارشان به این زبان نگاشته شده.
وضع ما، مثال این دانشجوهای تخیلی است که عرض کردم.

https://www.instagram.com/p/BitRpz4hOiN/
S Gems
افتتاح موزه دیرینه شناسی کامبرین اولین موزه دیرینه شناسی فسیل های رسوب برداری شده ایران در یزد....دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱
موزه‌ای با هزینه خانوادگی
بخشی از نمونه‌های آقای پژمان‌پور در موزه دیرینه‌شناسی کامبرین در یزد

تصویرها از اینستاگرام دکتر شاهین زمان
@zaman_treasure

نمونه‌های به نمایش درآمده در موزه کامبرین همگی طی پی‌جویی‌های علمی آقای پژمان‌پور کشف‌شده و پس از طی مراحل دشوار رسوب‌برداری و آماده‌سازی در آزمایشگاه شخصی ایشان، به این سطح هیجان‌انگیز از زیبایی رسیده که حتی برای چشم‌های ناآشنا نیز جالب نظر هستند.

هزینه تأسیس این موزه نیز مصداق همت خانوادگی است؛ همت خانواده‌ای که به ترمیم یکی از مهم‌ترین قطعه‌های گمشده جورچین ترویج علم در ایران کمر‌بسته‌اند: موزه‌های تاریخ طبیعی.

این نخستین‌بار نیست که در ایران شاهدیم مجاهدت شخصی و همت خانواده‌ای علم‌دوست متوجه بنیان موزه‌ای علمی و ترویج شوق و ذوق و علاقه به آثار طبیعی می‌شود. نمونه دیگرش، موزه تاریخ طبیعی اصفهان است که زنده‌یاد پروفسور محمدعلی جعفریان تأسیس کرد و بار نگهداری و حفظ آن به جای سازمان‌های دولتی، به دوش خانواده ایشان افتاد.

واقعیت تلخ درباره باورهای علمی-فرهنگی و سیاست‌های پژوهشی در کشور ما این است که نهادهای متولی علم و ترویج علم، چنان درگیر چنبره کاغذبازی و دغدغه سطحی «تولید اقتصادی» شده‌اند که اصل داستان به محاق فراموشی غلتیده. اگر هم وقتی خبر حمایتی شنیده‌ایم، مصدر این پشتی‌های دولتی به دلیل پلشتی فکر و فقر بینش علمی، نتوانسته آب باریک جوی اقتصاد را به باغ علم هدایت کند؛ بلکه آن را به شوره‌زارهایی بی‌حاصل و دروغ‌آگین از قبیل همان تکه‌سنگ‌های بی‌ارزشی رانده که رندی مدعی اما بی‌سواد و ناآگاه به جای استخوان‌های سنگواره به رسانه‌ها و مردم کرمان نشان‌داده بود.

در چنین شرایطی که نهادهای متولی از سر بی‌سامانی، تفاوتی میان سره و ناسره نمی‌بینند، بلکه خرمهره‌ را هزار بار به کان لعل و عقیق نادر ارزان ترجیح می‌دهند، بالابردن عَلَم ِ عِلم، البته که مجاهدت است. باید به آقای پژمان‌پور و پدر ایشان دست‌مریزاد گفت و همه‌نوعی به پشتی ایشان برخاست! دمشان گرم و دست‌هایشان پربرکت! زیرا که هم در پژوهش علمی، هم در ترویج علم، آستین خود را بالازده و چراغ خانه سنگواره‌ها را روشن نگاه داشتند.

نشانی موزه کامبرین: یزد، میدان شهید بهشتی، خیابان دهم فروردین، جنب آب‌انبار شش بادگیری، کوچه سوم، شهید زینی، کاشی ۲۰
تلفن: ۳۶۲۶۱۷۵۸-۰۳۵
@cambrian_museum

https://www.instagram.com/p/BiyY6T_hptt/
در جستجوی سنگواره‌ها
دیرینه‌شناسی در موتور جستجو

همه آنچه که می‌خواستید درباره سنگواره‌ها بدانید، اما خجالت می‌کشیدید بپرسید! به لطف سیاوش صفاریان‌پور عزیز که پیشنهاد کرد این‌بار به جای پرداختن به روایت یا موضوعی خاص، به پرسش‌های ساده، اما اغلب فراموش‌شده درباره دیرینه‌شناسی بپردازیم؛ مثلا: دیرینه‌شناسی به چه درد بشریت می‌خورد؟ تفاوت دیرینه‌شناسی با باستان‌شناسی چیست؟ ربط دیرینه‌شناسی با زمین‌شناسی و زیست‌شناسی چیست؟ دیرینه‌شناس از کجا پول درمی‌آورد؟ چطور به جستجوی سنگواره برویم؟ قدمت سنگواره‌ها چطور مشخص می‌شود؟

در این برنامه به جز سه تا از کتاب‌هایم، چند قطعه سنگواره منحصر به فرد هم همراه برده بودم، به ویژه ردپای سی و پنج میلیون ساله یک پرنده ساحلی و چند پستاندار کوچک از سازند قرمز بالایی در طالقان، سنگواره دویست میلیون ساله برگ سرخس و اندام تولیدمثلی (گل) سیکاد از تشکیلات رسوبی شمشک در البرز مرکزی، سنگواره پنجاه میلیون ساله ماهی از سازند پابده در باباحیدر، قطعه‌ای از سنگواره دویست میلیون ساله استخوان دایناسور از سازند بیدو در کرمان و قطعه‌ای از سنگواره نه میلیون ساله استخوان پستاندار از سازند استخوانی در مراغه.

این برنامه خاص به خاطر لطف سیاوش و موضوع آن که جانب بی‌جانبی در محیط دیرینه‌شناسی است، برای من که خیلی جالب بود؛ امیدوارم برای شما هم جالب باشد! امشب ساعت نُه شب از شبکه آموزش و بازپخش آن ساعت یک بامداد خواهد بود.

https://www.instagram.com/p/BizGCb_ByxB/
سنگواره‌ها و ژن‌ها
پیشرفت‌های دیرینه‌شناسی در سایه مطالعات مولکولی

کتاب انسان خردمند «یووال نواخ هراری» دوبار به فارسی ترجمه شده و یکی از این ترجمه‌ها، به چاپ نهم یا شاید دهم رسیده است. به‌عنوان نسخه‌ای مقدماتی برای آشنایی با موضوع، کتاب بدی نیست، اما یکی از عمودهای اصلی خیمه آن؛ یعنی نظریه انقلاب شناختی، روزبه‌روز سست‌تر می‌شود، به‌خصوص که یافته‌های دیرینه‌شناسی مولکولی از نظریه رقیب آن حمایت می‌کند. انقلاب شناختی به روایت هراری می‌گوید ۷۰هزار سال پیش، احتمالا جهشی در ژن‌های انسان‌های خردمند روی داد و سیم‌کشی مغزشان عوض شد (بدون اینکه اثری بر ریخت‌شناسی مشهود در سنگواره‌ها بگذارد) و این‌طوری توانستند بهتر فکر کنند، بهتر سخن بگویند، ابزارهای بهتری از قبیل قایق، سوزن، تیغه و تیر بسازند، به مفاهیم انتزاعی بیندیشند، ماهیگیری کنند، هنر بیافرینند و دنیا را فتح کنند. نظریه رقیب می‌گوید چنین انقلابی در بازه زمانی ۷۰ یا حتی صدهزار سال پیش رخ نداده.

میخ آخر این نظریه را فقط یک‌ جور می‌توان کوبید و آن هم با کمک دیرینه‌شناسی مولکولی است. یکی از مهم‌ترین ژن‌هایی که تصور می‌کنیم جهش و تغییر آن در توسعه ارتباط قشر مخ با هسته‌های پایه‌ای مغز و در نتیجه توانایی تفکر و سخن‌گفتن ما دخالت داشته، ژنی است به نام FOXP2 که در بسیاری از جانوران وجود دارد و نسخه‌ خاصی از آن مخصوص ما انسان‌هاست. نسخه‌ای از این ژن که در انسان پیدا می‌شود، پروتئینی می‌سازد که تنها در دو اسیدآمینه با شمپانزه‌ها تفاوت دارد و تنها یکی از این دو تفاوت، در هیچ جانور دیگری پیدا نمی‌شود؛ اما همین تفاوت اندک، نقش بزرگی در توسعه عملکرد شناختی و گفتاری انسان داشته است. اگر نسخه مشابهی از این ژن در گونه‌های دیگر مثل نئاندرتال‌ها هم بوده باشد، با یا بدون شواهدی از قبیل نقاشی غارها و سفرهای دریایی، ناچاریم بپذیریم آنها هم مثل ما بوده‌اند. خوشبختانه قطعاتی که از ژنوم نئاندرتال‌ها در سنگواره‌هایشان به دست آمده، حاوی بقایای این ژن هم هست و شواهدی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، نشان می‌دهد نئاندرتال‌ها هم «خردمند» بوده‌اند. اگر هراری (که البته استاد تاریخ است، نه دیرینه‌انسان‌شناسی یا انسان‌شناسی تکاملی) قبل از نگارش کتابی درباره تکامل انسان، دست‌کم همین مقاله را درباره دیرینه‌شناسی مولکولی دیده بود، کتابش را بر اساس نظریه انقلاب شناختی استوار نمی‌کرد.

https://www.instagram.com/p/Bi3RSuBB_VR/

متن کامل این یادداشت بنده را در کنار یادداشت‌های دیگری از عطا کالیراد و احسان سنایی در شرق بخوانید:

http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/187638/
پارینه/پالئوگرام
در جستجوی سنگواره‌ها دیرینه‌شناسی در موتور جستجو همه آنچه که می‌خواستید درباره سنگواره‌ها بدانید، اما خجالت می‌کشیدید بپرسید! به لطف سیاوش صفاریان‌پور عزیز که پیشنهاد کرد این‌بار به جای پرداختن به روایت یا موضوعی خاص، به پرسش‌های ساده، اما اغلب فراموش‌شده…
ردپای دایناسور کوچولو

وقتی می‌گویم این ردپای دایناسور ۳۵میلیون سال قدمت دارد، سیاوش سوال فی‌البداهه، دقیق و مهمی می‌پرسد که فقط به ذهن یک ژورنالیست علم حرفه‌ای و نکته‌سنج می‌رسد: «مگر دایناسورها آن زمان منقرض نشده بودند؟»؛ این سوال چالش‌برانگیز، درحقیقت پاس گلی بود که کاپیتان برای من فرستاد تا دروازه هوش و حواس بیننده را با پاسخ بعدی بگشاییم. می‌گویم: «اغلب دایناسورها ۶۶میلیون سال پیش منقرض شدند اما… پرنده‌ها باقی ماندند».
اگر باقی صحبت‌های ما را هم ببینید، شاید بدتان نیاید. چند لحظه بعد از این قطعه که اینجا بریده‌ام، سیاوش پاس گل بعدی را می‌فرستد: «یعنی پرنده‌ها از دوران دایناسورها باقی مانده‌اند؟»، می‌گویم: «پرنده‌ها جزء دایناسورها هستند، اما همه موجودات دیگر عصر حاضر هم، بازماندگانی از همان دوران دایناسورها هستند».

https://www.instagram.com/p/Bi3gZOehI-W/

قسمت ۶۲ «موتور جستجو» را در تلوبیون ببینید:

http://www.telewebion.com/episode/1818630
پارینه/پالئوگرام
بارقه‌هایی متأخر از طرز فکری متقدم دامن‌گیرترین کژفهمی‌ها نسبت به نظریه تکامل عرفان خسروی رشد آموزش زیست‌شناسی، ش ۱۰۸، بهار ۹۷، صص ۲۷-۳۳ آموزش زیست‌شناسی در کشور ما میراث فکری ارنست میر است. بسیاری از تناقض‌هایی نیز که در آموزش زیست‌شناسی با آن روبرو هستیم،…
بارقه‌هایی متاخر از طرز فکری متقدم: دامن گیرترین کژفهمی‌ها نسبت به نظریه تکامل

بیش از یک و نیم سده از انتشار کتاب معروف داروین، با عنوان اختصاری «خاستگاه گونه‌ها» می‌گذرد. طی این مدت، نظریه تکامل داروین متحول، روزآمد و کامل‌تر از روایت خود داروین شده و سرانجام گفتمان غالب در دنیای زیست شناسی را از آن خود کرده است. جدال بر سر درستی این نظریه اکنون بحثی حاشیه‌ای و خارج از حوزه علم زیست‌شناسی شمرده می‌شود و محل نزاع آخرین منتقدان این نظریه، حقانیت یا بطلان علم‌گرایی و چند و چون متافیزیک علم (مثلاًَ فرض های پیشینی مترتب بر نظریات علمی) است. کارل پوپر، یکی از مهمترین فیلسوفان علم سده بیستم، نظریه انتخاب طبیعی داروین را در دوره‌ای «ابطال ناپذیر» تلقی‌کرد و آن را «برنامه پژوهشی متافیزیکی» نامید؛ اما بعدها معترف شد که اشتباه کرده و نظریه انتخاب طبیعی را نظریه‌ای علمی دانست. برخی حتی عقیده دارند بازنمایی انتخاب طبیعی در قالب معادله پرایس آن را اثبات و تبدیل به اصلی علمی می‌کند. اما با وجود این اقبال نظری، هنوز در ادبیات زیست‌شناسی معاصر ردپای باورهایی دیده می‌شود که در تعارضی جدی با نظریه تکامل قراردارند؛ گویی که این نظریه هنوز محتاج تبیین است، حتی برای کسانی که آن را پذیرفته‌اند.

http://www.roshdmag.ir/fa/article/20613