Forwarded from رازیک
🔖یادداشت عرفان خسروی در شماره 209 «دانستنیها» را بخوانید.
📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم
آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم
📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با زمین و طبیعت آن مهربان نبودیم و برخی هم میگویند اگر طبیعت را بهتر میشناختیم یا دربارهی آن بیشتر با ما صحبت کرده بودند، شاید اینطوری نمیشد. اما هنوز هم دیر نیست. ما زندهایم، زمین زنده است، نسلهای آینده در راهاند و همهی ما باید به عنوان جزئی از طبیعت سعی کنیم در هماهنگی و صلح با گیاهان و جانوران و زمین و دریا و هوا و منابع انرژی زندگی کنیم.
◽آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم؛ اینها عنصرهایی هستند که زمین و زندگی روی این سیاره را تشکیل میدهند و اگر آنها را بهتر بشناسیم، قطعا آیندهی روشنتری در پیش خواهیم داشت. اگر شما هم اینطوری فکر میکنید حتما طی نیمهی دوم مرداد ماه، سری به موزهی علوم و فناوری* بزنید، چون قرار است رویدادی تابستانی با همین عنوان «آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم» در موزه برگزار شود که برای همهی اعضای خانواده جالب خواهد بود، به خصوص دانشآموزان و البته بزرگترهایی که به طبیعت و علم علاقهمند هستند.
◽برنامهی هر روز این رویداد تابستانی یک قسمت ثابت و یک قسمت متغیر دارد. قسمت ثابت این برنامه شامل چند بازی جذاب است؛ از قبیل کشف سنگوارهی بیش از 20 جانور و گیاه مختلف، آشنایی با ردپای جانوران و دایناسورها، آشنایی با ظاهر و آوای پرندگان بومی تهران، آشنایی با اعصار گذشتهی زمین، حل معماهای علمی دربارهی طبیعت، آشنایی با چگونگی تغییرات ساختار پوستهی زمین و پیدایش کوهها، گسلها و زلزله و البته تمرین قالبگیری و رنگآمیزی سنگوارهها و بقایای جانوران. در قسمت متغیر این برنامه هم هر روز یکی از چند پژوهشگری که دربارهی طبیعت ایران تحقیق میکنند، بعد از پایان بخش ثابت، قصههایی علمی برای مخاطبان برنامه نقالی خواهند کرد؛ برای مثال دکتر «آرش شریفی» قرار است دربارهی داستان زمین و اقلیمشناسی صحبت کند، «علیرضا زمانی» دربارهی عنکبوتهای ایران و من هم در همین بخش، چند روزی دربارهی موضوعاتی مثل دایناسورهای ایران، اهمیت تنوع زیستی و سازوکار فرگشت صحبت خواهم کرد.
*نشانی موزهی علوم و فناوری: تهران، خیابان امام خمینی(ره)، خیابان سی تیر، بالاتر از موزهي ایران باستان و نرسیده به خیابان سرهنگ سخایی، ساختمان سابق کتابخانهی ملی ایران، موزهي علوم و فناوری؛
هماهنگی و اطلاعات بیشتر:
INMOST.ir
۶۶۷۲۴۶۹۴ ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸
#یادداشت
@Danestanihamag
📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم
آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم
📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با زمین و طبیعت آن مهربان نبودیم و برخی هم میگویند اگر طبیعت را بهتر میشناختیم یا دربارهی آن بیشتر با ما صحبت کرده بودند، شاید اینطوری نمیشد. اما هنوز هم دیر نیست. ما زندهایم، زمین زنده است، نسلهای آینده در راهاند و همهی ما باید به عنوان جزئی از طبیعت سعی کنیم در هماهنگی و صلح با گیاهان و جانوران و زمین و دریا و هوا و منابع انرژی زندگی کنیم.
◽آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم؛ اینها عنصرهایی هستند که زمین و زندگی روی این سیاره را تشکیل میدهند و اگر آنها را بهتر بشناسیم، قطعا آیندهی روشنتری در پیش خواهیم داشت. اگر شما هم اینطوری فکر میکنید حتما طی نیمهی دوم مرداد ماه، سری به موزهی علوم و فناوری* بزنید، چون قرار است رویدادی تابستانی با همین عنوان «آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم» در موزه برگزار شود که برای همهی اعضای خانواده جالب خواهد بود، به خصوص دانشآموزان و البته بزرگترهایی که به طبیعت و علم علاقهمند هستند.
◽برنامهی هر روز این رویداد تابستانی یک قسمت ثابت و یک قسمت متغیر دارد. قسمت ثابت این برنامه شامل چند بازی جذاب است؛ از قبیل کشف سنگوارهی بیش از 20 جانور و گیاه مختلف، آشنایی با ردپای جانوران و دایناسورها، آشنایی با ظاهر و آوای پرندگان بومی تهران، آشنایی با اعصار گذشتهی زمین، حل معماهای علمی دربارهی طبیعت، آشنایی با چگونگی تغییرات ساختار پوستهی زمین و پیدایش کوهها، گسلها و زلزله و البته تمرین قالبگیری و رنگآمیزی سنگوارهها و بقایای جانوران. در قسمت متغیر این برنامه هم هر روز یکی از چند پژوهشگری که دربارهی طبیعت ایران تحقیق میکنند، بعد از پایان بخش ثابت، قصههایی علمی برای مخاطبان برنامه نقالی خواهند کرد؛ برای مثال دکتر «آرش شریفی» قرار است دربارهی داستان زمین و اقلیمشناسی صحبت کند، «علیرضا زمانی» دربارهی عنکبوتهای ایران و من هم در همین بخش، چند روزی دربارهی موضوعاتی مثل دایناسورهای ایران، اهمیت تنوع زیستی و سازوکار فرگشت صحبت خواهم کرد.
*نشانی موزهی علوم و فناوری: تهران، خیابان امام خمینی(ره)، خیابان سی تیر، بالاتر از موزهي ایران باستان و نرسیده به خیابان سرهنگ سخایی، ساختمان سابق کتابخانهی ملی ایران، موزهي علوم و فناوری؛
هماهنگی و اطلاعات بیشتر:
INMOST.ir
۶۶۷۲۴۶۹۴ ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸
#یادداشت
@Danestanihamag
رازیک
🔖یادداشت عرفان خسروی در شماره 209 «دانستنیها» را بخوانید. 📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم 📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها» ◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با…
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم
رویداد تابستانی موزه علوم
کشف سنگوارهها
سرگذشت زمین
ردپای جانوران
دایناسورهای ایران
تغییرات اقلیمی
صدای پرندگان
لایههای زمین
اثر گلخانهای… و
همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی
۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BmId2i4HILF/
نشانی: خیابان سی تیر، نرسیده به سرهنگ سخایی، موزه علوم و فناوری
www.inmost.ir
هماهنگی: ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸ - ۰۲۱۶۶۷۲۴۶۹۴
رویداد تابستانی موزه علوم
کشف سنگوارهها
سرگذشت زمین
ردپای جانوران
دایناسورهای ایران
تغییرات اقلیمی
صدای پرندگان
لایههای زمین
اثر گلخانهای… و
همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی
۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BmId2i4HILF/
نشانی: خیابان سی تیر، نرسیده به سرهنگ سخایی، موزه علوم و فناوری
www.inmost.ir
هماهنگی: ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸ - ۰۲۱۶۶۷۲۴۶۹۴
Instagram
Erfan Khosravi
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم رویداد تابستانی موزه علوم کشف سنگوارهها سرگذشت زمین ردپای جانوران دایناسورهای ایران تغییرات اقلیمی صدای پرندگان لایههای زمین اثر گلخانهای… و همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی ۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ نشانی: خیابان…
پارینه/پالئوگرام
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم رویداد تابستانی موزه علوم کشف سنگوارهها سرگذشت زمین ردپای جانوران دایناسورهای ایران تغییرات اقلیمی صدای پرندگان لایههای زمین اثر گلخانهای… و همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی ۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ https://www.i…
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و
جعبه شنبازی!
جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی سنگواره خود آشنا شوند.
این یکی از چندین بازی مختلفی است که این روزها (از پانزدهم تا بیستوپنجم مرداد ۹۷) میتوانید در نمایشگاه تابستانی «آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم» در موزه علوم و فناوری (ابتدای خیابان سی تیر) تجربه کنید.
به نظر من که درنگ نکنید، دست بروبچهها را بگیرید و به موزه علوم بیایید! هر روز از ساعت شش بعد از ظهر تا نُه شب در موزه علوم منتظر شما هستیم.
هر روز یکی از پژوهشگران طبیعیدان در محل موزه برای راهنمایی بچهها، پاسخ به پرسشهای علمی و نقالی علمی کوتاهی درباره کارهای علمیاش حاضر خواهد بود.
راستی خود من هم در روزهای پنجشنبه، هژدهم مرداد و پنجشنبه، بیستوپنجم مرداد در خدمت بازدیدکنندگان عزیز، به خصوص بچههای عاشق دایناسور خواهم بود.
پس اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/p/BmOABgYhUqx
جعبه شنبازی!
جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی سنگواره خود آشنا شوند.
این یکی از چندین بازی مختلفی است که این روزها (از پانزدهم تا بیستوپنجم مرداد ۹۷) میتوانید در نمایشگاه تابستانی «آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم» در موزه علوم و فناوری (ابتدای خیابان سی تیر) تجربه کنید.
به نظر من که درنگ نکنید، دست بروبچهها را بگیرید و به موزه علوم بیایید! هر روز از ساعت شش بعد از ظهر تا نُه شب در موزه علوم منتظر شما هستیم.
هر روز یکی از پژوهشگران طبیعیدان در محل موزه برای راهنمایی بچهها، پاسخ به پرسشهای علمی و نقالی علمی کوتاهی درباره کارهای علمیاش حاضر خواهد بود.
راستی خود من هم در روزهای پنجشنبه، هژدهم مرداد و پنجشنبه، بیستوپنجم مرداد در خدمت بازدیدکنندگان عزیز، به خصوص بچههای عاشق دایناسور خواهم بود.
پس اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/p/BmOABgYhUqx
Instagram
Erfan Khosravi
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و جعبه شنبازی! جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی…
پارینه/پالئوگرام
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و جعبه شنبازی! جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی…
اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/tv/BmN5ysDhfri
https://www.instagram.com/tv/BmN5ysDhfri
پارینه/پالئوگرام
اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید! https://www.instagram.com/tv/BmN5ysDhfri
🦀 در جستجوی فسیل پَشَره!
دیشب مهمان دانشمندان کوچولو در موزه علوم ایران بودیم. بچههایی که با علاقه و توجه به قصههای علمی من درباره حیوانات و سنگوارهها، بهویژه دایناسورها گوش میدادند و من بیشتر بر سر ذوق میآمدم. گرچه گفته بودیم این برنامه برای چهار تا چهارصد سالههاست، ولی دیروز از چهارصدسالهها خبری نبود؛ میزبانهای دانشمند ما همه جوان و سرزنده و بازیگوش بودند. سنگوارههایشان را با چنان جدیت و علاقهای پیدا و شناسایی میکردند که گاهی میترسیدم همین کوچولوها راه خانه ما را هم پیدا کنند و مرا هم در کوزه بیاندازند. بعد که نوبت قصهگویی و نقالی من شد، فهمیدم از این بچهها نباید ترسید! اصلا باید رشته امید را به همینها بست! جدیترین مخاطبان ترویج علم همینهایند.
حالا هژده سالی میشود که در نشریههای علمی مینویسم؛ گاهی در رادیو و تلویزیون درباره علم و ترویج آن صحبت کردهام؛ در نشستهای تخصصی و عمومی درباره معقولات و منقولات بحثها کردهایم و چکوچانه زدیم؛ در مدرسههای مختلف معلمی کردم و اغلب برای المپیادیها از تکامل و ردهبندی و جانورشناسی گفتم؛ حتی به دعوت دوستان مسجدی، در مسجدها از نظریه تکامل داروین دفاع کردم و میخ زیستشناسی تکاملی را پای منبرها کوبیدم؛ این اواخر هم روی کمک بیفرجام صفحهگردانهای بیمعرفت اینترنتی حساب باز کردم و چنان که افتد و دانی، فهمیدم متاع علم پیش شمار پسندها و کلیکها نمیارزد. گاهی به غوص معنا در این بحر سودا گوهرهای فراوان به چنگ آوردم و گاهی هم، تهمایهای ناچیز را به باد ابتذال مهملات یک دقیقهای دادم. خلاصه در این سالها خوب فهمیدم «در این بازار اگر سودی است، با درویش خرسند است» و دیشب به مهمانی پاکترین و خالصترین جویندگان چشمه دانایی، مُنعم گردیدم و درویش و خرسند.
اگر این برگهها را تا آخر ورق بزنید، جایزه شما سخنان فرزند فرهیخته یکی از دوستان دانشمند و هنرمند من خواهد بود که درباره روند انقراض دایناسورها صحبت میکند و یکی دیگر از بچهها هم ماجرای آن شهابسنگ مشهور تأیید میکند.
امید من به شما دبستانیها - و پیشدبستانیها - ست!
https://www.instagram.com/p/BmS_xmwBAD4/
دیشب مهمان دانشمندان کوچولو در موزه علوم ایران بودیم. بچههایی که با علاقه و توجه به قصههای علمی من درباره حیوانات و سنگوارهها، بهویژه دایناسورها گوش میدادند و من بیشتر بر سر ذوق میآمدم. گرچه گفته بودیم این برنامه برای چهار تا چهارصد سالههاست، ولی دیروز از چهارصدسالهها خبری نبود؛ میزبانهای دانشمند ما همه جوان و سرزنده و بازیگوش بودند. سنگوارههایشان را با چنان جدیت و علاقهای پیدا و شناسایی میکردند که گاهی میترسیدم همین کوچولوها راه خانه ما را هم پیدا کنند و مرا هم در کوزه بیاندازند. بعد که نوبت قصهگویی و نقالی من شد، فهمیدم از این بچهها نباید ترسید! اصلا باید رشته امید را به همینها بست! جدیترین مخاطبان ترویج علم همینهایند.
حالا هژده سالی میشود که در نشریههای علمی مینویسم؛ گاهی در رادیو و تلویزیون درباره علم و ترویج آن صحبت کردهام؛ در نشستهای تخصصی و عمومی درباره معقولات و منقولات بحثها کردهایم و چکوچانه زدیم؛ در مدرسههای مختلف معلمی کردم و اغلب برای المپیادیها از تکامل و ردهبندی و جانورشناسی گفتم؛ حتی به دعوت دوستان مسجدی، در مسجدها از نظریه تکامل داروین دفاع کردم و میخ زیستشناسی تکاملی را پای منبرها کوبیدم؛ این اواخر هم روی کمک بیفرجام صفحهگردانهای بیمعرفت اینترنتی حساب باز کردم و چنان که افتد و دانی، فهمیدم متاع علم پیش شمار پسندها و کلیکها نمیارزد. گاهی به غوص معنا در این بحر سودا گوهرهای فراوان به چنگ آوردم و گاهی هم، تهمایهای ناچیز را به باد ابتذال مهملات یک دقیقهای دادم. خلاصه در این سالها خوب فهمیدم «در این بازار اگر سودی است، با درویش خرسند است» و دیشب به مهمانی پاکترین و خالصترین جویندگان چشمه دانایی، مُنعم گردیدم و درویش و خرسند.
اگر این برگهها را تا آخر ورق بزنید، جایزه شما سخنان فرزند فرهیخته یکی از دوستان دانشمند و هنرمند من خواهد بود که درباره روند انقراض دایناسورها صحبت میکند و یکی دیگر از بچهها هم ماجرای آن شهابسنگ مشهور تأیید میکند.
امید من به شما دبستانیها - و پیشدبستانیها - ست!
https://www.instagram.com/p/BmS_xmwBAD4/
Instagram
Erfan Khosravi
🦀 در جستجوی فسیل پَشَره! دیشب مهمان دانشمندان کوچولو در موزه علوم ایران بودیم. بچههایی که با علاقه و توجه به قصههای علمی من درباره حیوانات و سنگوارهها، بهویژه دایناسورها گوش میدادند و من بیشتر بر سر ذوق میآمدم. گرچه گفته بودیم این برنامه برای چهار تا…
Forwarded from Science & Society (H. Fattahi)
Iran Science & Technology Museum
بوی خوش توسعه
دیروز رفته بودیم موزه علم و فناوری ایران. بسیار عالی بود. به همت عدهای از اهل فن و ترویجگر عملی علم، رویداد #آب_باد_خاک_آتش_و_عنصر_پنجم در حال برگزاری است. بلیط ورودی آن پنج هزار تومان است که در موزه دهها و صدها برابر آن را میآموزید. سالنهای مختلف دارد، از اپتیک و مکانیک گرفته تا نجوم قدیم و پزشکی ایران قدیم و زیستشناسی و ... کارشناسان موزه بسیار با حوصله کار با انواع وسایل را توضیح میدهند و از همه مهمتر مراجعهکنندگان و بویژه کودکان میتوانند به راحتی با ابزارها کار کرده، لمس کنند، بارها آزمایش کنند و بیاموزند.
دیروز به دعوت دوست خوب دیرینهشناسم عالیجناب عرفان خسروی، رفته بودیم تا از زبان او داستانهای جذاب دایناسورهای ایران را بشنویم. او راوی داستان برای کودکان بود اما برای ما هم که بزرگسالان کودکی نکرده بودیم، بسیار آموزنده بود.
مخاطبان اصلی رویداد دیروز کودکان بودند. کودکان متولد دههی نود شمسی. کارشناسان موزه، برخلاف روند وزارت آموزشِ نداشته و پرورشِ نکرده، کاملا بچهها را در آزمایشها درگیر کرده و روند یاددهی را با مشارکت آنها پیش میبردند.
عرفان هم، همانطور که در عکسها میبینید، بچه ها را چنان با داستان جذاب دایناسورها جذب کرده بود که باورش سخت است بیست سی تا بچهی بازیگوش دوستداشتنی زیر هفت سال اینگونه یک ساعت زمین بنشینند و قصهی دایناسورها را گوش کنند.
آخرین باری که در یک موزهی علم و فناوری یک صبح تا شب را سپری کرده بودم، در یک کشور اروپایی بود و خوب به خاطر دارم وقتی بخش نجوم یا پزشکی یا اپتیکش را میدیدم، از ندیدن نام های ابوریحان و زکریای رازی و ابن هیثم و قطبالدین حسرت میخوردم. آن موزه واقعا منحصربفرد و عالی بود، اما موزهای با صدای خندهی کودکان سرزمین من نبود. اما دیروز در موزه علم و فناوری خودمان، بوی خوش توسعهی میهن را از لابلای صدای خندهی کودکان سرزمینمان حس کردم.
🕊 @science_and_society
بوی خوش توسعه
دیروز رفته بودیم موزه علم و فناوری ایران. بسیار عالی بود. به همت عدهای از اهل فن و ترویجگر عملی علم، رویداد #آب_باد_خاک_آتش_و_عنصر_پنجم در حال برگزاری است. بلیط ورودی آن پنج هزار تومان است که در موزه دهها و صدها برابر آن را میآموزید. سالنهای مختلف دارد، از اپتیک و مکانیک گرفته تا نجوم قدیم و پزشکی ایران قدیم و زیستشناسی و ... کارشناسان موزه بسیار با حوصله کار با انواع وسایل را توضیح میدهند و از همه مهمتر مراجعهکنندگان و بویژه کودکان میتوانند به راحتی با ابزارها کار کرده، لمس کنند، بارها آزمایش کنند و بیاموزند.
دیروز به دعوت دوست خوب دیرینهشناسم عالیجناب عرفان خسروی، رفته بودیم تا از زبان او داستانهای جذاب دایناسورهای ایران را بشنویم. او راوی داستان برای کودکان بود اما برای ما هم که بزرگسالان کودکی نکرده بودیم، بسیار آموزنده بود.
مخاطبان اصلی رویداد دیروز کودکان بودند. کودکان متولد دههی نود شمسی. کارشناسان موزه، برخلاف روند وزارت آموزشِ نداشته و پرورشِ نکرده، کاملا بچهها را در آزمایشها درگیر کرده و روند یاددهی را با مشارکت آنها پیش میبردند.
عرفان هم، همانطور که در عکسها میبینید، بچه ها را چنان با داستان جذاب دایناسورها جذب کرده بود که باورش سخت است بیست سی تا بچهی بازیگوش دوستداشتنی زیر هفت سال اینگونه یک ساعت زمین بنشینند و قصهی دایناسورها را گوش کنند.
آخرین باری که در یک موزهی علم و فناوری یک صبح تا شب را سپری کرده بودم، در یک کشور اروپایی بود و خوب به خاطر دارم وقتی بخش نجوم یا پزشکی یا اپتیکش را میدیدم، از ندیدن نام های ابوریحان و زکریای رازی و ابن هیثم و قطبالدین حسرت میخوردم. آن موزه واقعا منحصربفرد و عالی بود، اما موزهای با صدای خندهی کودکان سرزمین من نبود. اما دیروز در موزه علم و فناوری خودمان، بوی خوش توسعهی میهن را از لابلای صدای خندهی کودکان سرزمینمان حس کردم.
🕊 @science_and_society
پارینه/پالئوگرام
جانوران سنوزوئیک طراحی و متحرکسازی از Dane Pavitt او این ویدیو را پس از مدتها و به دنبال رژه دایناسورها ساخته که پیشتر در پالئوگرام دیدهاید: t.me/paleogram/201
جانوران سنوزوئیک را در IGTV (تلویزیون اینستاگرام) تماشا کنید
https://www.instagram.com/tv/BmXlqpbBmz6/
https://www.instagram.com/tv/BmXlqpbBmz6/
Instagram
Erfan Khosravi on Instagram: “طراحی و متحرکسازی از Dane Pavitt او این ویدیو را پس از مدتها و به دنبال رژه دایناسورها ساخته است.…
13 Likes, 1 Comments - Erfan Khosravi (@erf_khosravi) on Instagram: “طراحی و متحرکسازی از Dane Pavitt او این ویدیو را پس از مدتها و به دنبال رژه دایناسورها ساخته است.…”
Forwarded from رازیک
🔖سرمقاله شماره 210 «دانستنیها» را بخوانید.
📌آقای دشتبان! چه نام بامسمایی دارید!
عرفان خسروی | دبير علمی «دانستنیها»
◽این خاطره را بارها تعریف کردم که وقتی دبیرستانی بودم، با گنجینهی ارزشمندی از کتابهای دیرینهشناسی و مجلات تخصصی علمی در حوزهی دیرینهشناسی آشنا شدم. این گنجینهی ارزشمند مخزن کتابخانهی ادارهی مرکزی هشتم شرکت نفت یا همان ادارهی اکتشاف بود که آن وقت در کوچه یغما، در خیابان جمهوری قرار داشت و به خاطر شغل پدرم این فرصت طلایی را داشتم که در آن سرک بکشم و دنبال مقالههای علمی در حوزهی مورد علاقهام، یعنی دیرینهشناسی بگردم. اولین آشنایی من با آقای دشتبان زمانی بود که متوجه شدم هر مقالهای که به نظرم جالب میآید، قبلا کسی دیگر هم آن را خوانده است و کاغذی را در صفحهی اول آن قرار داده و امضاء کرده: هوشنگ دشتبان.
◽آن زمان هیچ تصوری از آقای دشتبان نداشتم، ولی خیلی دلم میخواست تنها کسی را ببینم که همهی این مقالهها را قبل از من خوانده بود. یک بار از پدرم پرسیدم: «آقای دشتبان را میشناسی؟» پدرم خندید و گفت: «دشتبان پسر خوبی است، باید باهاش آشنا بشی.».با این توصیف مرموز، کنجکاویام بیشتر شد تا اینکه بالاخره یک روز پدرم مرا به آقای دشتبان معرفی کرد. آقای دشتبان تنها چند سالی از پدرم جوانتر بود، ولی همانقدر که فکر میکردم اهل مطالعه، بهخصوص مطالعهی تخصصی در زمینهی دیرینهشناسی بود. قامت ورزیده و دستهای فوقالعاده عضلانی و قدرتمند آقای دشتبان نشاندهندهی سالها زحمت و جستوجو در کوههای بلند و بیابانهای گرم بود. آقای دشتبان بیشتر از هر کس دیگری که میشناختم، دربارهی دیرینهشناسی ایران میدانست و البته، چیزهایی پیدا کرده بود که هنوز هم بسیاریشان گزارش نشدهاند. از همه جالبتر سنگوارهی استخوانهای دایناسورها و تروسورهایی است که تاکنون کسی جز آقای دشتبان مشابه آنها را در ایران پیدا نکرده و امیدوارم هرچه زودتر فرصت توصیف علمی آنها فراهم شود تا بتوانیم روزی دربارهی این یافتههای فوقالعاده مهم بیشتر صحبت کنیم. اگر دوست دارید بدانید این استخوانها دقیقا مربوط به کدام دایناسورها و تروسورها هستند، میتوانید نگاهی به شمارهی ۷۵ دانستنیها بکنید و در صفحهی ۴۷، راهنمای سفر به ایران عصر دایناسورها را بخوانید (goo.gl/pJUVwD) که در آن به یکی از یافتههای مهم آقای دشتبان اشاره کردهام.
◽سالها از نخستین دیدار من با آقای دشتبان میگذرد و شخصیت این مرد دانشمند هر روز برای من جذابتر شده و نکات علمی، فنی، اخلاقی و حرفهای فراوانی از ایشان آموختهام. وقتی که برای انتخاب موضوع رسالهی دکتریام با آقای دشتبان مشورت کردم، نه تنها از راهنمایی و مشورت ایشان بهرهمند شدم، بلکه با هم سفرهای اکتشافی رفتیم و از همه مهمتر، بخشی از مجموعهی ارزشمند خود را برای تکمیل رسالهام به امانت، در اختیار من قرار دادند و نیز به استاد راهنمای دکتریام، جناب آقای دکتر ساری (که همچون پدرم از قدیم با آقای دشتبان رفاقت دارند) اطمینان دادند که از پس این سنگوارهها برخواهم آمد. خوشحالم که طی این سالهای طولانی، هرجا که قدم گذاشتم، چه در جستوجوی منابع کتابخانهها، چه در دشتها و کوهها و صخرهها، کسی بوده که چندین قدم از من جلوتر باشد و راه را به من نشان دهد. چنین کسانی نه تنها قهرمانها و الگوهای علمی ایران هستند، بلکه وجودشان جزء سرمایههای علمی ماست؛ امیدوارم با خواندن بخش پیشتازان این شماره و گزارش جذاب اشکان خسروپور از ملاقاتش با آقای دشتبان، افراد بیشتری متوجه برکت وجود چنین افرادی شوند.
#سرمقاله
@Danestanihamag
📌آقای دشتبان! چه نام بامسمایی دارید!
عرفان خسروی | دبير علمی «دانستنیها»
◽این خاطره را بارها تعریف کردم که وقتی دبیرستانی بودم، با گنجینهی ارزشمندی از کتابهای دیرینهشناسی و مجلات تخصصی علمی در حوزهی دیرینهشناسی آشنا شدم. این گنجینهی ارزشمند مخزن کتابخانهی ادارهی مرکزی هشتم شرکت نفت یا همان ادارهی اکتشاف بود که آن وقت در کوچه یغما، در خیابان جمهوری قرار داشت و به خاطر شغل پدرم این فرصت طلایی را داشتم که در آن سرک بکشم و دنبال مقالههای علمی در حوزهی مورد علاقهام، یعنی دیرینهشناسی بگردم. اولین آشنایی من با آقای دشتبان زمانی بود که متوجه شدم هر مقالهای که به نظرم جالب میآید، قبلا کسی دیگر هم آن را خوانده است و کاغذی را در صفحهی اول آن قرار داده و امضاء کرده: هوشنگ دشتبان.
◽آن زمان هیچ تصوری از آقای دشتبان نداشتم، ولی خیلی دلم میخواست تنها کسی را ببینم که همهی این مقالهها را قبل از من خوانده بود. یک بار از پدرم پرسیدم: «آقای دشتبان را میشناسی؟» پدرم خندید و گفت: «دشتبان پسر خوبی است، باید باهاش آشنا بشی.».با این توصیف مرموز، کنجکاویام بیشتر شد تا اینکه بالاخره یک روز پدرم مرا به آقای دشتبان معرفی کرد. آقای دشتبان تنها چند سالی از پدرم جوانتر بود، ولی همانقدر که فکر میکردم اهل مطالعه، بهخصوص مطالعهی تخصصی در زمینهی دیرینهشناسی بود. قامت ورزیده و دستهای فوقالعاده عضلانی و قدرتمند آقای دشتبان نشاندهندهی سالها زحمت و جستوجو در کوههای بلند و بیابانهای گرم بود. آقای دشتبان بیشتر از هر کس دیگری که میشناختم، دربارهی دیرینهشناسی ایران میدانست و البته، چیزهایی پیدا کرده بود که هنوز هم بسیاریشان گزارش نشدهاند. از همه جالبتر سنگوارهی استخوانهای دایناسورها و تروسورهایی است که تاکنون کسی جز آقای دشتبان مشابه آنها را در ایران پیدا نکرده و امیدوارم هرچه زودتر فرصت توصیف علمی آنها فراهم شود تا بتوانیم روزی دربارهی این یافتههای فوقالعاده مهم بیشتر صحبت کنیم. اگر دوست دارید بدانید این استخوانها دقیقا مربوط به کدام دایناسورها و تروسورها هستند، میتوانید نگاهی به شمارهی ۷۵ دانستنیها بکنید و در صفحهی ۴۷، راهنمای سفر به ایران عصر دایناسورها را بخوانید (goo.gl/pJUVwD) که در آن به یکی از یافتههای مهم آقای دشتبان اشاره کردهام.
◽سالها از نخستین دیدار من با آقای دشتبان میگذرد و شخصیت این مرد دانشمند هر روز برای من جذابتر شده و نکات علمی، فنی، اخلاقی و حرفهای فراوانی از ایشان آموختهام. وقتی که برای انتخاب موضوع رسالهی دکتریام با آقای دشتبان مشورت کردم، نه تنها از راهنمایی و مشورت ایشان بهرهمند شدم، بلکه با هم سفرهای اکتشافی رفتیم و از همه مهمتر، بخشی از مجموعهی ارزشمند خود را برای تکمیل رسالهام به امانت، در اختیار من قرار دادند و نیز به استاد راهنمای دکتریام، جناب آقای دکتر ساری (که همچون پدرم از قدیم با آقای دشتبان رفاقت دارند) اطمینان دادند که از پس این سنگوارهها برخواهم آمد. خوشحالم که طی این سالهای طولانی، هرجا که قدم گذاشتم، چه در جستوجوی منابع کتابخانهها، چه در دشتها و کوهها و صخرهها، کسی بوده که چندین قدم از من جلوتر باشد و راه را به من نشان دهد. چنین کسانی نه تنها قهرمانها و الگوهای علمی ایران هستند، بلکه وجودشان جزء سرمایههای علمی ماست؛ امیدوارم با خواندن بخش پیشتازان این شماره و گزارش جذاب اشکان خسروپور از ملاقاتش با آقای دشتبان، افراد بیشتری متوجه برکت وجود چنین افرادی شوند.
#سرمقاله
@Danestanihamag
Forwarded from رازیک
🔖با هوشنگ دشتبان آشنا شويد؛ او با 30 سال سفر به مناطق مختلف كشور، بزرگترين كلكسيون سنگوارههای ايران را در اختيار دارد.
📌در شماره 210 «دانستنیها» بخوانید.
@Danestanihamag
📌در شماره 210 «دانستنیها» بخوانید.
@Danestanihamag
پارینه/پالئوگرام
🦀 در جستجوی فسیل پَشَره! دیشب مهمان دانشمندان کوچولو در موزه علوم ایران بودیم. بچههایی که با علاقه و توجه به قصههای علمی من درباره حیوانات و سنگوارهها، بهویژه دایناسورها گوش میدادند و من بیشتر بر سر ذوق میآمدم. گرچه گفته بودیم این برنامه برای چهار تا…
روز پایانی
فردا پنجشنبه، ۲۵ مرداد، آخرین روز از رویداد تابستانی آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم است. از ساعت شش عصر در موزه علوم منتظر شما خواهیم بود.
راستی! فردا قرار است خودم هم درباره سنگوارهها و دیرینهشناسها برای دوستانی که به موزه میآیند، پردهخوانی و نقالی علمی داشته باشم.
سنگوارهها در کنار بازیهای علمی دیگر منتظر شما هستند تا از زیر شنها پیداشان کنید!
https://www.instagram.com/p/BmgMHdehXr9/
فردا پنجشنبه، ۲۵ مرداد، آخرین روز از رویداد تابستانی آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم است. از ساعت شش عصر در موزه علوم منتظر شما خواهیم بود.
راستی! فردا قرار است خودم هم درباره سنگوارهها و دیرینهشناسها برای دوستانی که به موزه میآیند، پردهخوانی و نقالی علمی داشته باشم.
سنگوارهها در کنار بازیهای علمی دیگر منتظر شما هستند تا از زیر شنها پیداشان کنید!
https://www.instagram.com/p/BmgMHdehXr9/
Instagram
Erfan Khosravi
روز پایانی فردا پنجشنبه، ۲۵ مرداد، آخرین روز از رویداد تابستانی آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم است. از ساعت شش عصر در موزه علوم منتظر شما خواهیم بود. راستی! فردا قرار است خودم هم درباره سنگوارهها و دیرینهشناسها برای دوستانی که به موزه میآیند، پردهخوانی…
پارینه/پالئوگرام
تصویر سهبعدی از شقایق دریایی راشد از هرمز آمد، با چند صخره که توی آب دریا خیسانده و صخرهها پر از جانوران ریزند. گفت بیا شقایق را ببین! گفتم صبر کن عکس سهبعدیاش را بگیرم! از هر چشمی تصویری برداشتم و گذاشتم کنار هم. شد این. راهنمایی: چشمهایتان را چپ،…
زولبیاهای ذرهبینی
طفل خردسالی بودم و تنها رسانه فوقبرنامه خانه ما پروژکتور اسلاید بابا بود.
خانه بابابزرگ البته بهمثابه جعبه اسباببازی بزرگی بود، خیالانگیزتر از شگفتآباد پروفسور پارناسوس؛ خصوصا به خاطر آپارات بابابزرگ که مخصوص نمایش فیلمهای عروسی و تولد بچهها و نوهها بود و گاهی هم فیلم جذاب و هیجانانگیز دیزنیلند. پروژکتور اسلاید بابا اما گرچه پیش دمودستگاه آپارات و اسلایدهای بابابزرگ بساط مختصری بود، درعوض محتوایی مفصل داشت که شبیهاش جای دیگر پیدا نمیشد.
اسلایدهای بابا یا از بناهای تاریخی و موزهها و باغهای وحش روسیه بود، یا از کاخها و معبدهای قدیمی ترکیه که قرنهاست مسجد شدهاند. گاهی هم اسلایدهایی از آتشفشانها و گِلفشانها و تختهای دیو و دودکشهای جن که در بیابانهای دوردست و رازآلود از زمین میرویند. همین تصویرهای عجیب آنقدر فکر مرا مشغول کرده بودند که یک بار از بابابزرگ پرسیدم: «یعنی ممکن است وسط حیاط شما هم آتشفشان کوچکی دهان باز کند»؟ بابابزرگ هم گفت: «نه! زیر حیاط آبانبار است بابا». آن زمان همه سؤالهای جدیام را یا از بابابزرگ میپرسیدم، یا از بابا.
فقط یک شب شد که بابا اسلایدهای عجیبی نشان ما داد از سنگهایی صیقلی و گرد که بعضی حجرهدار بودند، برخی شبیه حلزون و بعضی مرا به یاد زولبیا میانداختند. گفتم: «بابا اینها زولبیاست»؟ بابا گفت: «نه! اینها فُرامینیفر هستند». هضم کلمهای مثل فُرامینیفر برای طفلکی چهارساله همانقدر بعید بود که هضم سؤال من برای بابای چهل ساله، ولی هر دو آن چیزی را که باید فهمیدیم.
سالها گذشت تا من فهمیدم فُرامینیفرها گروهی از یوکاریوتهای تکیاخته آمیبمانند اند که صدفهای روزندار دارند و مورد توجه زمینشناسها هم هستند.
چند روز پیش دکتر آرش شریفی مقداری از ماسههای دریای مکران آورده بود. او از فُرامینیفرهای آنها تعریف میکرد و من از میکروسکوپبازیهای خانگیمان با فرزانه که عاشق دنیای ذرهبینی است. آرش هم گفت: «میخواهی ماسهها را ببر، حال کن»! من دیگر درنگ نکردم. هرچه بود زدم زیر بغلم و آمدم.
امشب وقت خوشی دست داد که چشم بر چشمی جادو بساییم و آن زیر، اینها را شکار کنیم. یکی حلزون واقعی است، سه تا فُرامینیفر و یکی هم شاید دندان یا فلس کوسه باشد. هرکدام کوچکتر از نوک سوزنی.
Sand pebbles' people
#stereogram #stereographic #3D
#snail #foraminifera #stereopair #sharktooth
The first pair for parallel ∥ view (or through stereoscope); the second pair for cross-eyed 🔀 view
https://www.instagram.com/p/BmrMjy1Ba-K/
طفل خردسالی بودم و تنها رسانه فوقبرنامه خانه ما پروژکتور اسلاید بابا بود.
خانه بابابزرگ البته بهمثابه جعبه اسباببازی بزرگی بود، خیالانگیزتر از شگفتآباد پروفسور پارناسوس؛ خصوصا به خاطر آپارات بابابزرگ که مخصوص نمایش فیلمهای عروسی و تولد بچهها و نوهها بود و گاهی هم فیلم جذاب و هیجانانگیز دیزنیلند. پروژکتور اسلاید بابا اما گرچه پیش دمودستگاه آپارات و اسلایدهای بابابزرگ بساط مختصری بود، درعوض محتوایی مفصل داشت که شبیهاش جای دیگر پیدا نمیشد.
اسلایدهای بابا یا از بناهای تاریخی و موزهها و باغهای وحش روسیه بود، یا از کاخها و معبدهای قدیمی ترکیه که قرنهاست مسجد شدهاند. گاهی هم اسلایدهایی از آتشفشانها و گِلفشانها و تختهای دیو و دودکشهای جن که در بیابانهای دوردست و رازآلود از زمین میرویند. همین تصویرهای عجیب آنقدر فکر مرا مشغول کرده بودند که یک بار از بابابزرگ پرسیدم: «یعنی ممکن است وسط حیاط شما هم آتشفشان کوچکی دهان باز کند»؟ بابابزرگ هم گفت: «نه! زیر حیاط آبانبار است بابا». آن زمان همه سؤالهای جدیام را یا از بابابزرگ میپرسیدم، یا از بابا.
فقط یک شب شد که بابا اسلایدهای عجیبی نشان ما داد از سنگهایی صیقلی و گرد که بعضی حجرهدار بودند، برخی شبیه حلزون و بعضی مرا به یاد زولبیا میانداختند. گفتم: «بابا اینها زولبیاست»؟ بابا گفت: «نه! اینها فُرامینیفر هستند». هضم کلمهای مثل فُرامینیفر برای طفلکی چهارساله همانقدر بعید بود که هضم سؤال من برای بابای چهل ساله، ولی هر دو آن چیزی را که باید فهمیدیم.
سالها گذشت تا من فهمیدم فُرامینیفرها گروهی از یوکاریوتهای تکیاخته آمیبمانند اند که صدفهای روزندار دارند و مورد توجه زمینشناسها هم هستند.
چند روز پیش دکتر آرش شریفی مقداری از ماسههای دریای مکران آورده بود. او از فُرامینیفرهای آنها تعریف میکرد و من از میکروسکوپبازیهای خانگیمان با فرزانه که عاشق دنیای ذرهبینی است. آرش هم گفت: «میخواهی ماسهها را ببر، حال کن»! من دیگر درنگ نکردم. هرچه بود زدم زیر بغلم و آمدم.
امشب وقت خوشی دست داد که چشم بر چشمی جادو بساییم و آن زیر، اینها را شکار کنیم. یکی حلزون واقعی است، سه تا فُرامینیفر و یکی هم شاید دندان یا فلس کوسه باشد. هرکدام کوچکتر از نوک سوزنی.
Sand pebbles' people
#stereogram #stereographic #3D
#snail #foraminifera #stereopair #sharktooth
The first pair for parallel ∥ view (or through stereoscope); the second pair for cross-eyed 🔀 view
https://www.instagram.com/p/BmrMjy1Ba-K/
Instagram
Erfan Khosravi
Sand pebbles' people #stereogram #stereographic #snail #foraminifera #foram #sharktooth The first pair is arranged for parallel view (or through stereoscope); the second pair for cross-eyed view. زولبیاهای ذرهبینی طفل خردسالی بودم و تنها رسانه فوقبرنامه…