یک چارچوب تصمیمگیری فرآیندی است که به سازمانها کمک میکند تا روشهای چابک را به شیوهای مقیاسپذیر و مناسب برای سازمانهای بزرگ اتخاذ کنند. این چارچوب اصول چابک و ناب را برای تیمها و سازمانهای با پیچیدگیهای متفاوت توسعه داده و بهینه میکند. DAD توسط اسکات امبلر و مارک لاینز توسعه یافته و بخشی از ابزار گستردهتر چابک منضبط (Disciplined Agile - DA) است.
آغاز: برنامهریزی، هماهنگی با ذینفعان و ایجاد دید اولیه.
ساخت: توسعه و تحویل تکرارشونده.
انتقال: استقرار، انتشار و پشتیبانی.
چابک (مبتنی بر اسکرام)
ناب (مبتنی بر کانبان)
تحویل مستمر: چابک و ناب
اکتشافی (مبتنی بر Lean Startup)
برنامهای (مبتنی بر تیمهای چندگانه)
زمینه اهمیت دارد: تصمیمات باید با نیازها و محدودیتهای خاص سازمان هماهنگ باشند.
با ترکیب رویکردهای چابک و ناب، DAD یک چارچوب جامع ارائه میدهد که به سازمانها کمک میکند در تلاشهای تحول چابک خود موفق شوند.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
متدولوژی PRiSM یا Projects integrating Sustainable Methods یک رویکرد نوین در مدیریت پروژه است که توسط GPM Global معرفی شد. تفاوت اصلی آن با متدهای سنتی (مثل PMBOK یا PRINCE2) این است که تمرکز را تنها روی مثلث کلاسیک زمان–هزینه–دامنه قرار نمیدهد، بلکه پایداری (Sustainability) را بهعنوان محور کلیدی وارد چرخهی مدیریت پروژه میکند.
به بیان ساده، PRiSM میگوید: پروژه موفق فقط پروژهای نیست که به موقع و در بودجه تمام شود، بلکه باید به محیط زیست، جامعه و اقتصاد بلندمدت نیز ارزش مثبت اضافه کند.
🔹 اصول کلیدی PRiSM
🔹 چارچوب P5: قلب PRiSM
🔹 مزایای استفاده از PRiSM
🔹 کاربردهای PRiSM
این رویکرد کمک میکند پروژهها علاوه بر موفقیت عملیاتی، به آیندهی جامعه و محیط زیست نیز متعهد باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تمدید زمان (EOT): یک شرط قراردادی که به پیمانکار اجازه میدهد تاریخ تکمیل پروژه را بدون مواجهه با جریمه یا خسارتهای تعیینشده بهدلیل تأخیرهای قابل توجیه، تمدید کند.
نظارت بر پیشرفت پروژه: بهطور منظم برنامه پروژه را با برنامه اولیه مقایسه کنید تا تأخیرهای احتمالی را زود تشخیص دهید.
تحلیل علت: تعیین کنید آیا تأخیر توجیهپذیر است (مانند تغییرات کارفرما، قوه قاهره) یا غیرقابل توجیه (خطای پیمانکار).
تأثیر بر مسیر بحرانی: ارزیابی کنید که آیا تأخیر بر مسیر بحرانی پروژه تأثیر میگذارد؛ زیرا این امر تعیین میکند که آیا EOT ضروری است یا خیر.
ارتباط بهموقع: به محض شناسایی تأخیری که ممکن است نیاز به EOT داشته باشد، کارفرما و سایر ذینفعان را مطلع کنید.
ارسال اطلاع اولیه: مطابق با الزامات قرارداد، اطلاعیه اولیه تأخیر را در بازه زمانی تعیینشده (معمولاً ۷ تا ۱۴ روز) ارسال کنید.
ابزارها: پلتفرمهای ارتباطی، ایمیل، نامههای رسمی.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بررسی توسط کارفرما/مشاور: کارفرما یا نماینده آن درخواست EOT را بررسی میکند.
مذاکره: برای مذاکره در مورد مدت تمدید و هزینههای مرتبط آماده باشید.
تأیید: پس از توافق، EOT بهطور رسمی تأیید شده و برنامه پروژه بهروزرسانی میشود.
ابزارها: نرمافزار مدیریت قرارداد، مهارتهای مذاکره، و مشاوره حقوقی در صورت لزوم.
بازبینی برنامه: برنامه پروژه را برای منعکسکردن EOT تأییدشده، از جمله مهلتهای جدید و تاریخهای تکمیل بهروزرسانی کنید.
باز تخصیص منابع: تخصیص منابع را مطابق با برنامه جدید تنظیم کنید.
اطلاعرسانی به تیم: برنامه بهروزشده را به تمام ذینفعان پروژه از جمله تیم سایت، پیمانکاران فرعی و تأمینکنندگان اطلاع دهید.
ابزارها: نرمافزار مدیریت پروژه، ابزارهای مدیریت منابع.
شناسایی زودهنگام تأخیرهای احتمالی ازطریق؛
نظارت فعال: پیشرفت پروژه را بهطور منظم بررسی کرده و مسائل احتمالی را قبل از بزرگشدن شناسایی کنید.
حفظ سوابق کامل: اسناد دقیق از تمام فعالیتها، ارتباطات و تصمیمات پروژه نگهداری کنید.
استفاده از فناوری: از نرمافزارهای مدیریت پروژه و مستندسازی برای سازماندهی و ذخیره سوابق استفاده کنید.
تعامل با ذینفعان: همه ذینفعان را در جریان روند قرار دهید و مطمئن شوید دلایل EOT و
تأثیر آن را میفهمند.
بهروزرسانیهای منظم: وضعیت درخواست EOT و هرگونه تغییر در برنامه پروژه را بهطور منظم اطلاع دهید.
آگاهی از تعهدات قراردادی و آشنایی با قرارداد: شرایط و ضوابط خاص مربوط به EOT در قرارداد پروژه را بفهمید، از جمله دورههای اطلاعرسانی، الزامات مستندسازی، و مکانیسمهای حل اختلاف.
تصور کنید در یک پروژه ساخت برج بلند، کارفرما تغییرات قابلتوجهی در طراحی درخواست میکند. این تغییرات به کارهای اضافی سازهای نیاز دارد که باعث تأخیر در مسیر بحرانی میشود.
بهعنوان مهندس
برنامهریزی:
شناسایی تأخیر: متوجه شوید تغییرات طراحی باعث تأخیر در پروژه میشود.
اطلاعرسانی به کارفرما: اطلاعیه اولیه تأخیر را به کارفرما ارسال کنید و نیاز احتمالی به EOT را توضیح دهید.
تهیه درخواست EOT: تحلیل دقیق انجام دهید، علت و تأثیر تأخیر را مستندسازی کنید و درخواست رسمی EOT را ارسال کنید.
مذاکره: با کارفرما و مشاور او درباره مدت EOT و هزینههای مرتبط توافق کنید.
تنظیم برنامه: برنامه پروژه را برای منعکسکردن EOT تأییدشده بهروزرسانی کنید و تغییرات را به تیم پروژه اطلاع دهید.
EOT برای مدیریت تأخیرهای خارج از کنترل پیمانکار ضروری است.
شناسایی زودهنگام و ارتباط بهموقع برای مدیریت موفق EOT حیاتی هستند.
مستندسازی و تحلیل دقیق برای ارائه درخواست EOT قوی ضروری است.
مهارتهای مذاکره برای دستیابی به نتیجهای عادلانه و توافقی مهم هستند.
آگاهی از شرایط قراردادی، فرآیند EOT را در چارچوب توافقنامه پروژه تضمین میکند.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ذینفعان پروژه افراد یا سازمان های درگیر در پروژه و عواملی هستند که به نحوی اثر پذیر و یا اثر گذار بر فعالیت های پروژه و یا علاقه مندی در قبال پروژه دارند و حتی افراد یا سازمان هایی که از اجرای پروژه ضرر می کنند ذینفع پروژه محسوب می شوند. ذینفعان ممکن است در سطوح مختلفی، درون سازمان بوده و دارای سطوح قدرتی متفاوتی نیز داشته باشند و یا اینکه آن ها می توانند خارج سازمان اجرایی پروژه باشند. موفقیت در اجرای پروژه مستلزم شناسایی ذینفعان و در نظر گرفتن نیازها ، علایق و خواسته های آنان در طول چرخه حیات پروژه می باشد.
📌 ذینفعان پروژه به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:
1- ذینفعان مستقیم(داخلی):
افراد یا سازمان هایی هستند که بطور مستقیم درگیر پروژه هستند و به واسطه قراردادهای قانونی با پروژه در ارتباط هستند و شامل موارد زیر می باشد:(محدود به این موارد نمی شود)
▪️حامی مالی پروژه(Project Sponsor)
▪️کارفرما(Client)
▪️مدیر پروژه(Project Manager)
▪️تیم پروژه(Project Team)
▪️مشتریان پروژه(Customers)
▪️مشاور (Consultant)
▪️پیمانکاران(Contractors)
2-ذینفعان غیر مستقیم(خارجی)
شامل گروه هایی هستند که از پروژه تأثیر می پذیرند و یا بر آن اثر می گذارند اما از لحاظ قانونی بر پروژه دخالت ندارند مانند:رقبا،خریداران،نهاد ها شهروندان ، طرفداران محیط زیست و …
📌 در دسته بندی دیگری می توان ذینفعان را به 4 گروه زیر تقسیم نمود:
1- قدرت/علاقه:Power/Interest
ذینفعان را بر اساس سطح اختیار آن ها (قدرت) و سطح علاقه آن ها نسبت به نتایج پروژه گروه بندی می کند.
2- قدرت/تأثیر:Power/Influence
ذینفعان را بر اساس سطح اختیار آن ها (قدرت) و سطح درگیری فعال آن ها (تأثیر) در پروژه گروه بندی می کند.
3- تأثیر/ضربه: Influence/Impact
ذینفعان را بر اساس سطح درگیری فعال آن ها (تأثیر) در پروژه و توانایی آن ها در اثرگذاری بر تغییرات در برنامه ریزی و اجرای پروژه(ضربه) گروه بندی می کند.
4- مدل salience (برجسته):
ذینفعان را بر اساس قدرت آن ها (توانایی تحمیل خواسته ها)، فوریت (نیاز به توجه بلافاصله) و مشروعیت(درگیری آن ها مناسب است) تشریح می کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
درصد قابل توجهی از پروژه ها پیش از رسیدن به مرحله برنامه ریزی تفصیلی لغو می شوند. دلیل اصلی اکثر این توقف های ناخواسته به تعریف نا دقیق محدوده پروژه و فقدان پشتیبان مالی است. بنابراین شروع سریع و موثر پروژه بسیار مهم و حیاتی است. ۶ مرحله زیر می توانند در این راه به شما کمک کنند:
🔘 تهیه توجیه اقتصادی (Develop a Business Case)
اولین گام در هنگام شروع یک پروژه جدید، تهیه یک توجیه اقتصادی جامع است. توجیه اقتصادی مشکل کسب و کار را توصیف می کند و فرصتهایی را که با اجرای پروژه ایجاد می شود را بیان می کند. و راه حلهای جایگزین را نشان می دهد. هزینه ها و درآمدهای بالقوه هر یک از راهکارهای پیشنهادی برای حل مسئله در این مستند تشریح می شوند. توجیه اقتصادی پایه و اساس پروژه است همچنین در این مستند دلایل اجرای پروژه و مزایای اصلی آن آورده می شود. پس از تکمیل توجیه اقتصادی می بایست به تایید پشتیبان مالی پروژه قبل از تخصیص بودجه، برسد.
🔘 انجام مطالعه امکان سنجی (Undertake a Feasibility Study)
مطالعه امکان سنجی به منظور تخمین احتمال دستیابی به سود و منفعت هر یک از راه حلهای پیشنهادی که در سند توجیه اقتصادی آمده است، انجام می شود. بر اساس نتایج مطالعه امکان سنجی و محاسبات سود و زیانی که در توجیه اقتصادی انجام می شود، بهترین راه حل شناسایی و پس از تایید نهایی توسط پشتیبان مالی، به عنوان راه حل قابل اجرا معرفی می گردد.
در صورت تکمیل یک مطالعه امکان سنجی جامع، شانس تحویل موفقیت آمیز پروژه بسیار بالا می رود.
🔘 تهیه منشور پروژه (Establish Project Charter)
پس از آنکه مشکل شناسایی شد و راه حل آن تعیین گردید، پروژه جدید برای ارائه راه حل تعریف می شود. منشور پروژه مستندی است که در آن، مجموعه ی آنچه برای دستیابی به اهداف پروژه انجام می شود را بیان می کند.
چشم انداز پروژه، اهداف، محدوده، اقلام قابل عرضه، سازماندهی پروژه و برنامه پیاده سازی، همه و همه در سند منشور پروژه آورده می شوند.
🔘 انتصاب اعضای تیم پروژه (Appoint the Project Team)
حال که پروژه تعریف شده است زمان تشکیل تیم پروژه فرا رسیده است. هیئت مدیره، مدیر پروژه را استخدام می کند تا مسئولیت پروژه را بر عهده گیرد. و مدیر پروژه، رهبر تیم را بر می گزیند و او نیز در استخدام کارکنان پروژه به او کمک می کند. هر یک از اعضای تیم شرح کار مشخص خود را دارد که در آن نقش و مسئولیتهای او در پروژه آورده شده است.
🔘 تاسیس دفتر پروژه (Set up a Project Office)
در این مرحله محیط کار دفتر پروژه به عنوان محل فیزیکی استقرار تیم پروژه در مدت زمان پروژه آماده می شود. این محیط باید دارای محوطه، تجهیزات، مواد، ابزارها و فرایندهایی مناسبی باشد تا تیم پروژه را در تکمیل وظایفشان در جهت موفقیت پروژه یاری دهد. چک لیستهایی وجود دارد که برای اطمینان از اینکه دفتر پروژه به خوبی تاسیس شده است به کار می روند.
🔘 بازبینی (Perform Phase Review)
پس از تعریف پروژه و استخدام افراد تیم، نوبت به مرحله بازبینی می رسد. مرحله بازبینی به منظور اطمینان از انجام صحیح فعالیتهای آغازین و دریافت تاییدیه رسمی برای رفتن به سوی فاز بعدی، برنامه ریزی پروژه، است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱. فرآیند مناقصه منظمتر و دقیقتر
با بررسی قابلیت اجرا (constructability) و شفاف کردن طراحیها پیش از ارسال برای مناقصه، مبنای مناقصهها یکسانتر و شفافتر میشود. تفاوت بین پیشنهادها کمتر شده و قیمتها واقعیتر خواهند بود.
۲. دیدگاههای متعدد و تخصصیتر
ورود افراد با تجربهی پیمانکاری یا اجرا خیلی زود به پروژه باعث میشود نکات عملیاتی، مسائل دسترسی، مسائل نگهداری و فرایند کارگاهی زودتر دیده شوند.
۳. ارتباط مؤثرتر بین ذینفعان
زمان مناسب برای جمعآوری تمام مستندات، طراحیها و نظرات مختلف است. وقتی همه درک یکسانی داشته باشند، خطاهای ناشی از ابهام کمتر میشود.
۴. کاهش ریسک و هزینههای غیرمنتظره
با پیشبینی مشکلات احتمالی، طراحی مجدد و ویرایش زودهنگام، تغییرات بعدی که هزینهبر و زمانبرند کمتر خواهند بود.
۵. بهبود زمانبندی و برنامهریزی عملیاتی
برنامهریزی مراحل، ترتیب اجرا، استفاده از منابع و مواد، تأمین مصالح و مراحل دریافت مجوزها پیش از مناقصه زندگی پروژه را منظمتر میکند.
۶. صرفهجویی در هزینه و تمرکز بر ارزش مهندسی (Value Engineering)
وقتی زمان کافی برای بررسی جایگزینها، مصالح متفاوت یا روشهای ساخت بهینه وجود داشته باشد، میتوان کیفیت را حفظ یا بهتر کرد بدون هزینهی اضافی زیاد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برنامهریزی هزینههای پروژه، گامی اساسی در ترسیم بودجه پروژه است. برای انجام این کار، باید لیستی از موارد مربوط به پروژه را ایجاد کنید. در اینجا دستههای معمول هزینه پروژه آورده شده است:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی صحبت از مدیریت پروژه میشود، یکی از مهمترین بخشها شناخت و کنترل هزینهها است. بدون درک درست از انواع هزینهها، هیچ مدیر پروژهای نمیتواند بودجه را دقیق برنامهریزی کند یا عملکرد مالی پروژه را زیر نظر داشته باشد. انجمن AACE (Association for the Advancement of Cost Engineering) که یکی از معتبرترین مراجع در حوزه مدیریت هزینه و کنترل پروژه است، طبقهبندیهای استانداردی برای هزینهها ارائه کرده است.
در ادامه، نگاهی به مهمترین دستهبندیها خواهیم داشت:
⸻
۱. هزینههای مستقیم (Direct Costs)
این هزینهها به طور مستقیم به فعالیت یا محصول خاص پروژه مرتبط هستند. یعنی اگر آن فعالیت انجام نشود، این هزینه هم وجود نخواهد داشت.
🔹 مثال: مصالح، حقوق کارگران در کارگاه، تجهیزات مورد استفاده در عملیات ساخت.
⸻
۲. هزینههای غیرمستقیم (Indirect Costs)
این دسته هزینهها به طور مستقیم قابل ردیابی به یک فعالیت نیستند، اما برای پیشبرد پروژه ضروریاند.
🔹 مثال: هزینههای اداری، بیمه، مالیات، خدمات عمومی یا هزینههای دفتر مرکزی.
⸻
۳. هزینههای ثابت (Fixed Costs)
هزینههایی که مستقل از میزان فعالیت یا حجم کار هستند.
🔹 مثال: اجاره ماهانه تجهیزات یا ساختمان پروژه.
⸻
۴. هزینههای متغیر (Variable Costs)
این هزینهها متناسب با مقدار فعالیت تغییر میکنند.
🔹 مثال: سوخت ماشینآلات یا دستمزد ساعتی نیروها.
⸻
۵. هزینههای سرمایهای (Capital Costs)
سرمایهگذاری اولیهای که برای ایجاد زیرساخت یا داراییهای پروژه صرف میشود.
🔹 مثال: خرید زمین، احداث ساختمانها، خرید ماشینآلات اصلی.
⸻
۶. هزینههای عملیاتی (Operating Costs)
بعد از تکمیل پروژه و شروع بهرهبرداری، این هزینهها بهطور مرتب برای نگهداری و استفاده از داراییها صرف میشوند.
🔹 مثال: هزینه انرژی، تعمیرات، حقوق پرسنل بهرهبردار.
⸻
۷. ذخیره احتیاطی و هزینههای غیرقابل پیشبینی (Contingency & Reserve)
پروژه همیشه با ریسک و عدمقطعیت همراه است. برای همین باید بخشی از بودجه را به عنوان ذخیره احتیاطی کنار گذاشت.
🔹 این بخش با استفاده از تحلیل ریسک کمی برآورد میشود تا از غافلگیری مالی جلوگیری کند.
⸻
۸. هزینههای غرقشده (Sunk Costs)
هزینههایی که قبلاً پرداخت شدهاند و دیگر قابل بازیابی نیستند. این هزینهها نباید مبنای تصمیمگیریهای آینده باشند.
🔹 مثال: هزینههای مطالعات امکانسنجی انجامشده.
⸻
۹. هزینههای چرخه عمر (Life Cycle Costs)
مدیریت پروژه تنها به هزینههای زمان اجرا محدود نمیشود. گاهی باید کل چرخه عمر دارایی را دید؛ از سرمایهگذاری اولیه تا بهرهبرداری، نگهداری و حتی برچیدن یا جایگزینی آن.
⸻
✨ جمعبندی
استاندارد AACE تأکید میکند که شناسایی درست انواع هزینهها به مدیر پروژه کمک میکند تا:
• بودجهبندی دقیقتری انجام دهد،
• منابع را بهینه تخصیص دهد،
• و در نهایت، پروژه را در محدوده هزینه و زمانبندی مصوب به پایان برساند.
شناخت این طبقهبندیها نهتنها در پروژههای بزرگ عمرانی یا صنعتی، بلکه حتی در کسبوکارهای کوچک هم میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در مدیریت پروژه، وقتی درباره فعالیتها صحبت میکنیم، اغلب ذهن ما به سمت کارهای تولیدی، تحویلی یا قابل اندازهگیری میرود. اما نوع دیگری از فعالیتها وجود دارد که به آنها فعالیتهای سطح تلاش یا LOE (Level of Effort) گفته میشود. این فعالیتها بهطور مستقیم محصول یا تحویلدادنی (Deliverable) ایجاد نمیکنند، اما برای پیشبرد روان پروژه کاملاً ضروریاند.
تعریف LOE
فعالیتهای LOE به کارهایی اشاره دارند که ماهیتشان پشتیبانیکننده، مستمر و همراه با سایر فعالیتها است. این فعالیتها معمولاً با یک بازه زمانی مشخص همپوشانی دارند و مقدار تلاش صرفشده در آنها وابسته به طول فعالیتهای دیگر است. به بیان ساده، LOE بیشتر شبیه “زمان صرفکردن برای پشتیبانی” است تا “کار تولیدی مستقل.”
نمونههایی از LOE در پروژهها
نظارت و بازرسی مستمر: کار تیم نظارت که هر روز حضور دارد اما خروجی ملموس روزانه تولید نمیکند.
مدیریت پروژه و گزارشدهی: جلسات هماهنگی، بهروزرسانی برنامه زمانبندی، کنترل هزینهها.
پشتیبانی لجستیکی و اداری: هماهنگیهای سفر، تهیه تجهیزات اداری یا نگهداری از دفتر کارگاه.
فعالیتهای ایمنی و HSE: حضور مداوم تیم ایمنی در محل پروژه که نقش کلیدی دارد ولی خروجی آن در قالب محصول نهایی قابل لمس نیست.
ویژگیهای کلیدی LOE
فاقد مسیر بحرانی مستقل: این فعالیتها معمولاً روی مسیر بحرانی قرار نمیگیرند چون خروجی زمانمند و قابل تحویل ندارند.
وابسته به سایر فعالیتها: مدت آنها بر اساس طول فعالیتهای دیگر تعیین میشود.
اندازهگیری با زمان یا هزینه ثابت: معمولاً براساس نفر-روز یا هزینههای جاری تعریف میشوند.
چالشها در مدیریت LOE
گاهی مدیران پروژه در شناسایی و اندازهگیری LOE دچار مشکل میشوند. چون خروجی قابللمسی تولید نمیشود، این خطر وجود دارد که ارزش آن دستکم گرفته شود یا در برنامهریزی نادیده گرفته شود. از سوی دیگر، بزرگنمایی LOE هم میتواند باعث تورم هزینهها گردد.
چرا LOE مهم است؟
اگرچه LOE تحویلدادنی مستقیم ندارد، اما نبود آنها میتواند پروژه را مختل کند. تصور کنید پروژهای بدون مدیریت مستمر، بدون هماهنگی لجستیک یا بدون تیم ایمنی! بنابراین LOE بهنوعی ستونهای نامرئی پروژهاند که بستر کارآمدی سایر فعالیتها را فراهم میکنند.
🔹فعالیتهای سطح تلاش (LOE) بخشی حیاتی از مدیریت پروژهاند. اگرچه محصول ملموسی ایجاد نمیکنند، اما پایداری، ایمنی و نظم پروژه را تضمین میکنند. هنر یک مدیر پروژه این است که LOE را دقیق شناسایی، اندازهگیری و در برنامه لحاظ کند، تا پروژه بدون وقفه و با کارایی بالا به سرانجام برسد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سندی است که در فاز آغازین پروژه تولید شده و توضیحات سطح بالا و اطلاعات کلی پروژه را بیان می کند تا با مطالعه آن همه ذینفعان و اعضای تیم پروژه بتوانند واقعاً آنچه را که از پروژه انتظار می رود درک کنند.
⭕ بیانیه محدوده یا Project Scope Statement
سندی است که جزئیات بیشتری از آنچه در SOW پروژه بیان شده بود را به همراه محدودیت ها و فرضیات پروژه، ارائه می دهد و این سند ممکن است در طول چرخه حیات پروژه هنگامی که شناخت بیشتری نسبت به الزامات، محدودیت ها، جزئیات و … جمع آوری شد، به تدریج تکمیل شود.
در این بیانیه به موارد زیر اشاره می شود:
اهداف پروژه
محدوده پروژه
محدوده محصول
الزامات
مرزبندی
اقلام قابل تحویل
معیارهای پذیرش
محدودیت ها
فرضیات
میل استون ها
نحوه برآورد هزینه
مشخصات فنی
الزامات مدیریت پیکربندی
الزامات تائیدی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت فرهنگ در پروژه یکی از جنبههای کلیدی موفقیت در مدیریت پروژه است، بهویژه در محیطهای چندفرهنگی یا پروژههایی با تیمهای متنوع. فرهنگ تأثیر قابل توجهی بر رفتار افراد، نحوه برقراری ارتباط، تصمیمگیری، و عملکرد تیمی دارد. در ادامه برخی از اصول و راهکارهای مدیریت فرهنگ در پروژه آورده شده است:
1. درک تفاوتهای فرهنگی
آگاهی از تفاوتهای فرهنگی میان اعضای تیم، از جمله ارزشها، باورها، آدابورسوم و انتظارات.
شناخت فرهنگ سازمانی و نحوه تأثیرگذاری آن بر روند پروژه.
2. ارتباط مؤثر
استفاده از زبان شفاف و ساده برای جلوگیری از سوءتفاهمهای فرهنگی.
تشویق به برگزاری جلسات باز و تشریح دقیق اهداف پروژه بهگونهای که برای همه قابلفهم باشد.
3. ایجاد محیطی فراگیر
احترام به دیدگاهها و عقاید مختلف و ایجاد حس مشارکت برای همه اعضای تیم.
جلوگیری از تبعیض یا تعصب فرهنگی در تصمیمگیریها و تعاملات.
4. ارزیابی نیازهای فرهنگی پروژه
شناسایی تأثیرات فرهنگی بر زمانبندی، بودجه و اجرای پروژه.
تطبیق برنامهریزی پروژه با نیازها و الزامات فرهنگی خاص.
5. آموزش فرهنگی
فراهم کردن آموزشهای بینفرهنگی برای اعضای تیم، بهویژه در پروژههای بینالمللی.
ایجاد فرصت برای یادگیری و درک بهتر فرهنگهای دیگر.
6. حل تعارضات فرهنگی
شناسایی سریع تعارضات فرهنگی و رسیدگی به آنها از طریق گفتوگو و میانجیگری.
استفاده از رهبران تیم با مهارتهای بینفرهنگی برای مدیریت مؤثر چالشها.
7. هماهنگی ارزشها و اهداف
ایجاد توافق بین اعضای تیم در مورد ارزشهای اصلی پروژه و اهداف مشترک.
ترویج فرهنگ یکپارچگی و مسئولیتپذیری در تیم.
8. تأکید بر رهبری فرهنگی
رهبران پروژه باید توانایی درک و مدیریت تفاوتهای فرهنگی را داشته باشند.
تشویق به اتخاذ سبک رهبری منعطف و سازگار با شرایط فرهنگی.
نتیجهگیری:
مدیریت مؤثر فرهنگ در پروژه میتواند به افزایش همکاری، کاهش تعارضات، و بهبود نتایج پروژه کمک کند. با درک و تطبیق با تنوع فرهنگی، مدیران پروژه قادر خواهند بود تیمهای متنوع را به بهترین نحو مدیریت کنند و موفقیت پروژه را تضمین نمایند.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت پروژه دیجیتال فرایند سادهای برای مدیریت پروژههای آنلاین از شروع تا پایان، در بودجه و با استفاده از مقدار مشخصی منابع است. این مدیریت شامل برنامهریزی ،محول کردن وظایف، پیگیری، بررسی و اندازهگیری نتایج با استفاده از نرمافزارهای مدیریت پروژه است.
هدف هر پروژه متفاوت است، اما هدف اصلی و مشترک بین پروژهها، رشد تجارت و بازگشت سرمایه باارزش از پروژه است.
🔺 یک مدیر پروژه دیجیتال چه کاری انجام میدهد؟
نقش یک مدیر پروژه دیجیتال اطمینان از این است که کلیه تحویل دادنیهای یک پروژه تکمیل و به موقع و در بودجه تحویل داده شود. اخیراً، مدیران پروژه مسئولیت اطمینان از این را دارند که پروژه با اهداف کاری نیز هماهنگ باشد.
مدیران پروژه دیجیتال اطمینان میدهند که همه عناصر پروژه به طور درست حرکت میکنند. این وظایف میتواند شامل موارد زیر باشد:
• ایجاد برنامه کاری، زمانی و بودجهای برای پروژه و برقراری ارتباط بین آنها
• تعیین وظایف و مهلتها
• برنامهریزی و کنترلهای مکرر
• پاکسازی موانع راه انجام پروژه
• ارائه گزارش وضعیت به مدیران بالادستی
• مدیریت دامنه پروژه
• مدیریت کیفیت همه تحویل دادنیهای پروژه
• دریافت و عمل به پیشنهادات و انتقاداتهای مشتری
• ارزیابی موفقیت پروژه
توصیف شغلی مدیر پروژه دیجیتال میتواند براساس نوع پروژه و ابزاری که شرکت برای مدیریت پروژههایش استفاده میکند، متغیر باشد. برخی از شرکتها نیاز دارند که نحوه کار یک برنامه خاص را بلد باشید؛ اما برخی دیگر از شرکت ها نیز نرمافزارهای مورد نظر را به کاندیدای مناسب آموزش میدهند.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍️ مهرداد اسکندری
یکی از صاحبنظران برجسته در حوزه مدیریت پروژه James P. Lewis جملهای دارد ماهیت واقعی کنترل پروژه را روشن میکند:
”Real control is not about what has happened, it’s about what will happen if nothing changes.”
به بیان ساده، کنترل یعنی پیشبینی آینده بر اساس روند حال، نه مرور گذشته.
در اغلب پروژهها، تیم کنترل پروژه هر ماه گزارشهایی از عملکرد ارائه میکند: شاخص ارزش کسبشده، هزینه واقعی، درصد پیشرفت و دهها عدد و نمودار. اما این کار فقط «پایش» است، نه «کنترل».
کنترل یعنی تأثیرگذاری بر آینده، در حالی که پایش فقط توصیف گذشته است.
وقتی مدیر پروژه صرفاً دادهها را جمعآوری میکند، در واقع هنوز هیچ تصمیم مدیریتی اتخاذ نکرده است. شاخصها باید ذهن مدیر را به سمت پرسش ببرند، نه قضاوت.
اگر شاخص عملکرد هزینه کمتر از یک است، باید پرسید چرا؟ در چه سطحی از ساختار شکست؟ آیا مشکل در بهرهوری است یا در تأخیر تأمین؟ آیا روند پایدار است یا گذرا؟ Lewis میگوید:
“Metrics are not verdicts — they are hypotheses about system behavior.”
شاخصها فقط داده نیستند، بلکه فرضیهای درباره رفتار سیستماند.
کنترل مؤثر یک حلقه بازخورد هوشمند دارد:
دادهها اندازهگیری میشوند، روند تحلیل میشود، تصمیم اصلاحی گرفته میشود، و نتیجه آن دوباره پایش میشود.
وقتی این چرخه بهصورت نظاممند اجرا شود، کنترل از سطح واکنشی به سطح پیشبینانه ارتقا پیدا میکند.
او در بخش دیگری میگوید:
“Project data without interpretation is noise.”
در بسیاری از پروژهها، حجم زیادی از داده تولید میشود اما هیچکس آن را به بینش مدیریتی تبدیل نمیکند. ارزش واقعی داده زمانی آشکار میشود که بتوان از آن آینده پروژه را پیشبینی کرد.
مدیریت پروژه در عصر جدید متعلق به کسانی است که بتوانند داده را به پیشبینی تبدیل کنند، نه فقط به گزارش.
در همین مسیر، ابزارهای تحلیلی و هوش مصنوعی در حال تغییر ماهیت کنترل پروژهاند: از گزارش گذشته، به شبیهسازی آینده.
کنترل پروژه واقعی زمانی است که بتواند پیش از وقوع انحراف، هشدار دهد.
به تعبیر Lewis:
“The best project managers don’t react to problems — they detect the pattern that causes them.”
بنابراین کنترل یعنی دیدن الگوها، نه فقط عددها.
و این همان نقطهای است که علم کنترل پروژه به هنر پیشبینی آینده تبدیل میشود. چیزی که همه متخصصان این حوزه باید آن را یاد بگیرند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تغییر اجتنابناپذیر است، و هر چه به عنوان یک مدیر پروژه انعطافپذیرتر باشید، در طول حرفه خود موفقتر خواهید بود. این استراتژیهای برنامهریزی انعطافپذیر میتوانند به شما کمک کنند تا در زمانهای عدم پیشبینی پروژه خود را مدیریت کنید:
ارزیابی محدودیتهای خارجی
هنگام برنامهریزی پروژه، رویدادهای خارجی مانند تعطیلات ملی، مرخصیها و بیماری اعضای تیم را در نظر بگیرید. پیشبینی زمان اضافی برای این رویدادهای اجتنابناپذیر از ابتدا میتواند تاثیر آنها را بر پروژه شما به حداقل برساند.
برنامهریزی برای ریسکها و چالشها
اگر ریسکهایی که ممکن است رخ دهند را در نظر بگیرید، ممکن است بتوانید از پیش برای آنها راهحل پیدا کنید. برای مثال، اگر یکی از اعضای تیم شما بیمار شود یا تصمیم به ترک کار بگیرد، چه کار خواهید کرد؟ آیا میتوانید او را از داخل شرکت جایگزین کنید؟ اگر نه، آیا میتوانید یک پیمانکار مستقل استخدام کنید؟ لیستی از افرادی که ممکن است بتوانند به تیم شما بپیوندند، تهیه کنید تا اگر یکی از اعضای تیم شما در دسترس نبود، آماده باشید. همچنین میتوانید با بررسی دادههای تاریخی، ریسکها را ارزیابی کنید. پروژههای گذشته خود را مرور کنید و چالشهایی که با آنها مواجه شدید را بررسی کنید. سپس ارزیابی کنید که آیا چالشهای مشابهی میتوانند در این پروژه رخ دهند و مطابق آن آماده شوید. مدیریت ریسک را بهطور مفصلتر در دورههای بعدی بررسی خواهیم کرد.
محاسبه "شناوری" در برنامه زمانی
شناوری، یا زمان اضافی، به مدت زمانی اشاره دارد که میتوانید قبل از شروع یک وظیفه منتظر بمانید، بدون اینکه برنامه زمانی پروژه را تحت تاثیر قرار دهید و نتیجه پروژه را به خطر بیندازید. شناسایی شناوری در برنامه زمانی شما میتواند به مدیریت منابع، زمانبندی و حفظ مسیر پروژه کمک کند. در دورههای آینده، زمانی که درباره ایجاد مسیر بحرانی برای وظایف پروژه بحث میکنیم، درباره محاسبه شناوری بیشتر یاد خواهید گرفت.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چطور تیمهای اَجایل با Miro جلسات روزانه و بازبینی اسپرینت را متحول میکنند؟
در دنیای اَجایل (Agile)، ریتم تیم تعیینکنندهی موفقیت است. جلسات استندآپ روزانه (Daily Standup) و بازبینی اسپرینت (Sprint Review) نقش کلیدی در هماهنگی و ارتباط دارند، اما بسیاری از تیمها هنوز با مشکلاتی چون جلسات طولانی، ابزارهای پراکنده و بازخوردهای گمشده مواجهاند. پلتفرم Miro به یکی از کارآمدترین ابزارها برای حل این چالشها تبدیل شده است.
🔹 مزیت اصلی Miro در ترکیب همکاری و تصویرسازی است؛ جایی که اعضای تیم میتوانند در یک فضای کاری مشترک، از برنامهریزی تا بازبینی اسپرینت را در محیطی پویا انجام دهند.
در استندآپهای روزانه، تیمها بهجای گزارش شفاهی، از تابلوهای تعاملی Miro استفاده میکنند. هر عضو ناحیهای برای وظایف، پیشرفت و موانع دارد. با جابهجایی یادداشتها از «To Do» به «In Progress» و سپس «Done»، همه اعضا در لحظه از وضعیت پروژه مطلع میشوند. رنگها یا ایموجیها موانع را مشخص میکنند و اتصال مستقیم با ابزارهایی مانند Jira، Asana و Trello از دوبارهکاری جلوگیری میکند.
در بازبینی اسپرینتها (Sprint Reviews)، Miro جلسات خشک و تکراری را به گفتوگوهای تعاملی تبدیل میکند. تیمها میتوانند داستانهای کاربری، تصاویر و گردشکارها را روی بُرد نمایش دهند، بازخورد ذینفعان را بهصورت یادداشت چسبان جمعآوری کنند و مستقیماً تصمیمهای جدید را روی همان بُرد ثبت نمایند.
در رتروسپکتیوها (Sprint Retrospectives)، تیمها از قالبهای آمادهی Miro مانند Start–Stop–Continue یا Sailboat استفاده میکنند تا دربارهی عملکرد خود گفتوگو کرده و ایدههای بهبود را اولویتبندی کنند. این بُردها در طول زمان قابل بازبینیاند و پیشرفت بلوغ اَجایل تیم را نشان میدهند.
برای تیمهای دورکار و هیبریدی، Miro تعامل را زنده نگه میدارد؛ اعضا در مناطق زمانی مختلف میتوانند پیش از ورود دیگران یادداشتهای خود را بهروز کنند، بازبینیها ضبط و حاشیهنویسی شوند، و رتروسپکتیوها تا ۴۸ ساعت باز بمانند تا همه فرصت مشارکت داشته باشند.
پلتفرم Miro اکنون یک اکوسیستم کامل اَجایل است:
از Product Backlog Board برای اولویتبندی گرفته تا Sprint Planning، Standup، Review و Retrospective Boards، همگی در یک فضا گرد آمدهاند.
با ادغام یکپارچه با Jira، Trello و Slack، Miro به مرکز دید بصری پروژه تبدیل شده است. مربیان اَجایل و اسکرام مسترها از آن برای مشاهدهی درگیری تیم، هدایت جلسات و ردیابی بهبود مستمر استفاده میکنند.
در نهایت، Miro آینهی سلامت اَجایل تیم است؛ نشان میدهد همکاری کجا رشد میکند و کجا نیاز به تقویت دارد.
🤩 به مدرسه مدیریت پروژه و ساخت بپیوندید👇
📱 @project_school
در دنیای اَجایل (Agile)، ریتم تیم تعیینکنندهی موفقیت است. جلسات استندآپ روزانه (Daily Standup) و بازبینی اسپرینت (Sprint Review) نقش کلیدی در هماهنگی و ارتباط دارند، اما بسیاری از تیمها هنوز با مشکلاتی چون جلسات طولانی، ابزارهای پراکنده و بازخوردهای گمشده مواجهاند. پلتفرم Miro به یکی از کارآمدترین ابزارها برای حل این چالشها تبدیل شده است.
🔹 مزیت اصلی Miro در ترکیب همکاری و تصویرسازی است؛ جایی که اعضای تیم میتوانند در یک فضای کاری مشترک، از برنامهریزی تا بازبینی اسپرینت را در محیطی پویا انجام دهند.
در استندآپهای روزانه، تیمها بهجای گزارش شفاهی، از تابلوهای تعاملی Miro استفاده میکنند. هر عضو ناحیهای برای وظایف، پیشرفت و موانع دارد. با جابهجایی یادداشتها از «To Do» به «In Progress» و سپس «Done»، همه اعضا در لحظه از وضعیت پروژه مطلع میشوند. رنگها یا ایموجیها موانع را مشخص میکنند و اتصال مستقیم با ابزارهایی مانند Jira، Asana و Trello از دوبارهکاری جلوگیری میکند.
در بازبینی اسپرینتها (Sprint Reviews)، Miro جلسات خشک و تکراری را به گفتوگوهای تعاملی تبدیل میکند. تیمها میتوانند داستانهای کاربری، تصاویر و گردشکارها را روی بُرد نمایش دهند، بازخورد ذینفعان را بهصورت یادداشت چسبان جمعآوری کنند و مستقیماً تصمیمهای جدید را روی همان بُرد ثبت نمایند.
در رتروسپکتیوها (Sprint Retrospectives)، تیمها از قالبهای آمادهی Miro مانند Start–Stop–Continue یا Sailboat استفاده میکنند تا دربارهی عملکرد خود گفتوگو کرده و ایدههای بهبود را اولویتبندی کنند. این بُردها در طول زمان قابل بازبینیاند و پیشرفت بلوغ اَجایل تیم را نشان میدهند.
برای تیمهای دورکار و هیبریدی، Miro تعامل را زنده نگه میدارد؛ اعضا در مناطق زمانی مختلف میتوانند پیش از ورود دیگران یادداشتهای خود را بهروز کنند، بازبینیها ضبط و حاشیهنویسی شوند، و رتروسپکتیوها تا ۴۸ ساعت باز بمانند تا همه فرصت مشارکت داشته باشند.
پلتفرم Miro اکنون یک اکوسیستم کامل اَجایل است:
از Product Backlog Board برای اولویتبندی گرفته تا Sprint Planning، Standup، Review و Retrospective Boards، همگی در یک فضا گرد آمدهاند.
با ادغام یکپارچه با Jira، Trello و Slack، Miro به مرکز دید بصری پروژه تبدیل شده است. مربیان اَجایل و اسکرام مسترها از آن برای مشاهدهی درگیری تیم، هدایت جلسات و ردیابی بهبود مستمر استفاده میکنند.
در نهایت، Miro آینهی سلامت اَجایل تیم است؛ نشان میدهد همکاری کجا رشد میکند و کجا نیاز به تقویت دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امروز را به همه مدیران پروژهای تبریک میگوییم که با برنامهریزی دقیق، رهبری مؤثر و پشتکار بیوقفه، مسیر ایده تا واقعیت را هموار میکنند.
به افتخار همه کسانی که باور دارند موفقیت تصادفی نیست، بلکه نتیجهی مدیریت حرفهای است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
منبع: صفحه لینکداین PMI
اکثر مدیران پروژه در ابتدا فهرستی از خطرات و احتمالات بالقوه تهیه میکنند و سپس به جلو حرکت میکنند. یک گام مهم که اغلب نادیده گرفته میشود، ایجاد یک بودجه ریسک واقعبینانه است. این موضوع اغلب منجر به کمبود منابع یا زمان کافی برای مقابله صحیح با خطرات پس از وقوع آنها میشود.
بودجه ریسک را میتوان به چهار دسته عمده تقسیم کرد:
1. اجتناب یا Avoidance: اقداماتی که برای جلوگیری از وقوع یک خطر انجام میشود. این نیاز به برنامهریزی اولیه دارد، زیرا بسیاری از استراتژیهای اجتناب باید درست قبل از شروع پروژه اجرا شوند. ممکن است برای شناسایی گزینههای جایگزین، مذاکره در مورد شرایط مختلف قرارداد و انتخاب فناوریها یا رویکردهای خاص، بودجه مورد نیاز باشد.
2. کاهش یا Mitigation: اقداماتی که برای کاهش احتمال وقوع خطر یا تأثیر آن در صورت وقوع انجام میشود. کاهش شامل اقدامات پیشگیرانه و پیشنگرانه در طول عمر پروژه است.
3. شناسایی/محرک یا Detection/Triggering: اقداماتی که برای تعیین احتمال وقوع خطر یا اینکه آیا خطر قبلاً رخ داده است انجام میشود. شناسایی یا تحریک تکنیکی برای تعیین احتمال وقوع خطر و تأثیر بالقوه آن است. اغلب این آزمایش را میتوان فقط قبل از زمانی که احتمال وقوع خطر وجود دارد، آغاز کرد.
4. بودجه ذخیره یا Contingency: اقداماتی که برای رسیدگی به نتایج پس از وقوع یک رویداد ریسک انجام میشود. اجرای یک استراتژی احتمالی اغلب پرهزینهتر از سرمایهگذاری در اجتناب یا کاهش و شناسایی است. هر چه سرمایهگذاری در پیشگیری بیشتر باشد، هزینه ریسک کمتر میشود.
نکته کلیدی در این دستهبندی، اجتناب از تخصیص درصدی از بودجه پروژه برای ریسک است. در عوض، باید به درستی برآورد و بودجه برای اقدامات اجتنابی، کاهشی، محرک و احتمالی را انجام داد.
در نهایت، این بودجه ریسک باید با طرح پروژه شما ادغام شود. بسیاری از مدیران پروژه جدا از بقیه پروژه، فایل، ابزار و فرآیند جداگانهای برای مدیریت ریسک دارند. در نتیجه، طرحهای ریسک اغلب فراموش میشوند، بیاثر میشوند یا فقط برای اهداف اداری استفاده میشوند و نمیتوانند ابزار مدیریت مفیدی باشند. علاوه بر این، زمانی که به طرح پروژه متصل میشود، احتمال کاهش بودجه ریسک کمتر است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در مدیریت پروژه، «راهاندازی» (Launching) یک پروژه به معنای تحویل نتایج نهایی پروژه به مشتری یا کاربر است. با این حال، نمیتوان موفقیت یک پروژه را فقط بر اساس پذیرش آن توسط مشتری قضاوت کرد. کار شما روی یک پروژه تا زمانی که آن را «فرود» نیاورید، یعنی نتایج را بهطور کامل اندازهگیری نکنید، کامل نمیشود. در این مرحله، معیارهای موفقیت و شاخصهایی که در ابتدا هنگام تعیین اهداف SMART مشخص کرده بودید، مفید خواهند بود.
تیمها باید واضح بدانند که چه چیزی را میخواهند به دست آورند، فراتر از فقط راهاندازی یک محصول برای کاربران. آیا پروژه شما نرخ نگهداری مشتری را افزایش میدهد؟ آیا پروژه شما سرعت ارائه یک ویژگی محصول را افزایش میدهد؟ بسته به محصول و شرایط، پاسخها متفاوت خواهد بود، اما مهم است که تیم شما هماهنگ باشد و به سمت یک هدف قابل اندازهگیری مشترک حرکت کند.
بیایید یک مثال را بررسی کنیم: تصور کنید شما مدیر پروژه یک سازمان دوستدار محیط زیست هستید. سازمان از شما میخواهد یک برنامه آموزشی برای دانشآموزان مدارس راهنمایی در شهرستان خود طراحی کنید تا آنها را با تأثیرات بازیافت آشنا کنید. هدف شهرستان این است که طی پنج سال آینده میزان بازیافت را ۲۰ درصد افزایش دهد. شما تیم خود را جمع میکنید و شروع به توسعه محتوای آموزشی برای ایجاد این برنامه میکنید. شما و تیمتان یک سال را صرف تحقیق، توسعه و تولید این آموزش میکنید. هنگامی که این آموزش را به منطقه آموزشی تحویل میدهید، پروژه را راهاندازی کردهاید.
برای اینکه بدانید پروژه شما واقعاً به هدف مورد نظر رسیده است، باید در طول پنج سال آینده به طور دورهای بررسی کنید که آیا این برنامه آموزشی در مسیر رسیدن به افزایش ۲۰ درصدی بازیافت در شهرستان است یا خیر.
یکی از اشتباهات رایج بسیاری از تیمهای پروژه این است که پروژه را «راهاندازی کرده و فراموش میکنند». این اتفاق زمانی رخ میدهد که مدیر پروژه، پروژه را به مشتری تحویل داده و مشتری تحویل پروژه را میپذیرد، اما مدیر پروژه ارزیابی نمیکند که آیا نتایج پروژه نیاز مشتری یا کاربر را برآورده میکند یا خیر. در مثال بالا، اگر شما طی پنج سال نتایج را به طور دورهای بررسی نکنید، تنها پروژه را راهاندازی کردهاید و آن را فرود نیاوردهاید. راهاندازی و فرود به صورت مکمل عمل میکنند تا موفقیت واقعی را تضمین کنند.
اگر به درستی انجام شود، فرود باعث ایجاد هماهنگی بیشتر در بین تیمها در مورد نتایج نهایی مورد نظر شما میشود و دید بهتری به همه اعضای تیم میدهد که چگونه موفقیت را محقق کنند.
@project_school
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM