یادداشتهای سیستمی
https://youtu.be/mNUN7W5Wzz0
توصیه دکتر فاضلی یک قاعده سیستمی است: ایجاد سازمان/ساختار درست برای بهبود رفتار سیستم.
Forwarded from چُراز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶 آقای علم الهدی راست میگه؟!
🔹ایرانی ها بعد از انقلاب میتونن بیشتر کباب بخورن؟
🔸قدرت خرید ایرانی ها بالاخره زیاد شده یا کم؟
📍 نظر شما راجع به این ویدئو و حرف آقای علم الهدی چیه؟
Youtube: Choraz
Instagram: Chorazmedia
Twitter: Chorazmedia
📱@choraz
🔹ایرانی ها بعد از انقلاب میتونن بیشتر کباب بخورن؟
🔸قدرت خرید ایرانی ها بالاخره زیاد شده یا کم؟
📍 نظر شما راجع به این ویدئو و حرف آقای علم الهدی چیه؟
Youtube: Choraz
Instagram: Chorazmedia
Twitter: Chorazmedia
📱@choraz
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیرو بحث استرمن در خصوص سیاستهای جمعیتی رومانی
👍5
Forwarded from اتاق آینده / شیرعلینیا
گزارش به رهبر باید تلخ باشد
«حتی اگر یک خانه سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد.» این جملهایست از آیتالله خمینی در میانهی جنگ در جمع مسئولان، برگرفته از سند سپاه به نقل از کتاب «آغاز تا پایان» اثر سردار محمد درودیان.
هرگاه تردیدها دربارهی امکان ادامهی جنگ جدی میشد، آیتالله خمینی با جملههایی از این جنس با تردیدها مقابله میکرد؛ اما چرا در نهایت با تصمیمی که گفت برایش از زهر کشندهتر است قطعنامهی 598 را پذیرفت؟ ذهنیت او در زمانی که بر ادامهی جنگ تاکید میکرد و در زمانی که قطعنامه را پذیرفت چگونه شکل گرفت؟
امام دربارهی پذیرش قطعنامه گفت که تصمیمش «با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور» بوده است.(صحیفه، ج21، ص92)
در پیامی که برای مسئولین نوشت معلوم شد چند گزارش تلخ و یک گزارش تکاندهنده او را با حقایقی تلخ روبهرو کرده که بهسرعت نظرش را تغییر داده است.
یکی از گزارشها از دولت بود که در آن وضع مالی نظام زیر صفر اعلام شد. گزارشی دیگر از مسئولین سیاسی که با شرح وضعیت جنگ نوشته بودند: «شوق رفتن به جبهه» در مردم کم شده است. یک نامه هم از فرماندهی سپاه که امام آن را تکاندهنده توصیف کرد. در آن نامه امکاناتِ بسیار زیاد و خواستههای عجیبی مطرح شده بود و امام نوشت این فرمانده «مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیهی بهموقع بودجه و امکانات دانسته است... البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید، که این دیگر شعاری بیش نیست.» (نشریهی نگین، ش21، ص43)
همین جملههای مختصر فضای پذیرش قطعنامه را بهخوبی نشان میدهد؛ اما شاید سوال مهمتر این باشد که ذهنیت امام برای تاکید بر ادامهی جنگ چگونه شکل گرفته بود؟
سال 94 از هاشمی رفسنجانی پرسیدم گویا در آن مقطع گزارش دقیقی به امام رسید. آیا امکان نداشت که آن گزارشها زودتر به امام برسد؟ جواب داد: «بعضیها بودند که نمیخواستند واقعیت وجودی ذهن خود را پیش امام رو کنند. به من میگفتند که نیازهای زیادی داریم و نمیتوانیم بجنگیم، اما به امام که میرسیدند، میگفتند: عاشورایی میجنگیم.»
آیا آیتالله خمینی در مقابل واقعیتهای ویرانگر جنگ، تنها با تکیه بر بحثهای شعاری بر ادامهی جنگ تاکید میکرد؟ در این میان هاشمی رفسنجانی و مسئولان عالیرتبه تا چه حد قبل از گزارشهای تلخ سال 67، امام را در جریان واقعیتهای تلخ جنگ قرار داده بودند؟
بر اساس یادداشت روزانهی هاشمی در 21 فروردین66، او و حسن روحانی دونفری قدم میزدند و روحانی میگفت باید جنگ را از موضع قدرت خاتمه داد و منتظر فتحِ سرنوشتساز نماند. هاشمی نوشته چون حرف روحانی برخلاف نظر امام بود صراحت نداشت. (دفاع و سیاست، ص61)
وقتی حسن روحانی در قدم زدن دو نفره با هاشمی از صراحتش کم میکند، مسئولین در حضور امام خمینی چگونه سخن میگفتهاند؟
روغنی زنجانی، مسئول برنامه و بودجه در دولت موسوی، میگوید سال 65 در نامهای برای نخستوزیر موسوی استدلال کرده که نمیتوان جنگ را ادامه داد و یا باید جنگ را تمام کرد یا ادامه داد که نتیجهی آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است.(اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی، ص169) او فکر میکند نخستوزیر در باطن با حرفهای او موافق بود اما «نمیتوانست بهصورت رسمی نظر مخالف دولتِ خود را دربارهی جنگ عنوان کند.»(همان، ص184)
آیا مذاکرات مجلس و بحثهای داخل دولت میتوانست آیتالله خمینی را در جریان عمق فاجعه قرار دهد؟ با روایت روغنی زنجانی این مسیر نیز عمق فاجعه را آشکار نمیکرد. او میگوید در اتاقی که پشت محل برگزاری جلسات هیات دولت بود و اعضای کابینه برای استراحت و یا سیگار کشیدن از آن استفاده میکردند، نظرات با صراحت در انتقاد از ادامهی جنگ بود اما در اتاق رسمیِ جلسه صحبتها از آمادگی برای ادامهی جنگ بود؛ با چاشنی آیه، حدیث و شعرهای حماسی. او میگوید: «در مجلس نیز همینطور بود، تمام نطقهای پیش از دستورِ نمایندگان در دفاع از ادامهی جنگ بود.» اما خارج از آنجا كه با آنها گفتگو میکردی و وضعیت را توضیح میدادی آنها هم ادامهی جنگ را نقد میکردند؛ «فکر میکنم همه درگیر خودسانسوری بودند.»(همان، ص183)
نکتهی آخر اینکه در هیچ شرایطی مسئولیت از رهبری سلب نمیشود و او بیش از همه مسئول گرفتن اطلاعات واقعی از مدیران کشور است و باید این مسیر را هموار کند تا مبادا مسئولین جرات گزارشِ عمق تلخیها را نداشته باشند.
حتی اگر بپذیریم برای جلوگیری از فروپاشی ذهنی جامعه باید قدری از تلخی گزارش به مردم کاست؛ اما با رهبر باید تلخیها را تلخِ تلخ گفت تا از عمق بلاهایی که بر سر مردم میآید باخبر باشد.
https://news.1rj.ru/str/jafarshiralinia
«حتی اگر یک خانه سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد.» این جملهایست از آیتالله خمینی در میانهی جنگ در جمع مسئولان، برگرفته از سند سپاه به نقل از کتاب «آغاز تا پایان» اثر سردار محمد درودیان.
هرگاه تردیدها دربارهی امکان ادامهی جنگ جدی میشد، آیتالله خمینی با جملههایی از این جنس با تردیدها مقابله میکرد؛ اما چرا در نهایت با تصمیمی که گفت برایش از زهر کشندهتر است قطعنامهی 598 را پذیرفت؟ ذهنیت او در زمانی که بر ادامهی جنگ تاکید میکرد و در زمانی که قطعنامه را پذیرفت چگونه شکل گرفت؟
امام دربارهی پذیرش قطعنامه گفت که تصمیمش «با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور» بوده است.(صحیفه، ج21، ص92)
در پیامی که برای مسئولین نوشت معلوم شد چند گزارش تلخ و یک گزارش تکاندهنده او را با حقایقی تلخ روبهرو کرده که بهسرعت نظرش را تغییر داده است.
یکی از گزارشها از دولت بود که در آن وضع مالی نظام زیر صفر اعلام شد. گزارشی دیگر از مسئولین سیاسی که با شرح وضعیت جنگ نوشته بودند: «شوق رفتن به جبهه» در مردم کم شده است. یک نامه هم از فرماندهی سپاه که امام آن را تکاندهنده توصیف کرد. در آن نامه امکاناتِ بسیار زیاد و خواستههای عجیبی مطرح شده بود و امام نوشت این فرمانده «مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیهی بهموقع بودجه و امکانات دانسته است... البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید، که این دیگر شعاری بیش نیست.» (نشریهی نگین، ش21، ص43)
همین جملههای مختصر فضای پذیرش قطعنامه را بهخوبی نشان میدهد؛ اما شاید سوال مهمتر این باشد که ذهنیت امام برای تاکید بر ادامهی جنگ چگونه شکل گرفته بود؟
سال 94 از هاشمی رفسنجانی پرسیدم گویا در آن مقطع گزارش دقیقی به امام رسید. آیا امکان نداشت که آن گزارشها زودتر به امام برسد؟ جواب داد: «بعضیها بودند که نمیخواستند واقعیت وجودی ذهن خود را پیش امام رو کنند. به من میگفتند که نیازهای زیادی داریم و نمیتوانیم بجنگیم، اما به امام که میرسیدند، میگفتند: عاشورایی میجنگیم.»
آیا آیتالله خمینی در مقابل واقعیتهای ویرانگر جنگ، تنها با تکیه بر بحثهای شعاری بر ادامهی جنگ تاکید میکرد؟ در این میان هاشمی رفسنجانی و مسئولان عالیرتبه تا چه حد قبل از گزارشهای تلخ سال 67، امام را در جریان واقعیتهای تلخ جنگ قرار داده بودند؟
بر اساس یادداشت روزانهی هاشمی در 21 فروردین66، او و حسن روحانی دونفری قدم میزدند و روحانی میگفت باید جنگ را از موضع قدرت خاتمه داد و منتظر فتحِ سرنوشتساز نماند. هاشمی نوشته چون حرف روحانی برخلاف نظر امام بود صراحت نداشت. (دفاع و سیاست، ص61)
وقتی حسن روحانی در قدم زدن دو نفره با هاشمی از صراحتش کم میکند، مسئولین در حضور امام خمینی چگونه سخن میگفتهاند؟
روغنی زنجانی، مسئول برنامه و بودجه در دولت موسوی، میگوید سال 65 در نامهای برای نخستوزیر موسوی استدلال کرده که نمیتوان جنگ را ادامه داد و یا باید جنگ را تمام کرد یا ادامه داد که نتیجهی آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است.(اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی، ص169) او فکر میکند نخستوزیر در باطن با حرفهای او موافق بود اما «نمیتوانست بهصورت رسمی نظر مخالف دولتِ خود را دربارهی جنگ عنوان کند.»(همان، ص184)
آیا مذاکرات مجلس و بحثهای داخل دولت میتوانست آیتالله خمینی را در جریان عمق فاجعه قرار دهد؟ با روایت روغنی زنجانی این مسیر نیز عمق فاجعه را آشکار نمیکرد. او میگوید در اتاقی که پشت محل برگزاری جلسات هیات دولت بود و اعضای کابینه برای استراحت و یا سیگار کشیدن از آن استفاده میکردند، نظرات با صراحت در انتقاد از ادامهی جنگ بود اما در اتاق رسمیِ جلسه صحبتها از آمادگی برای ادامهی جنگ بود؛ با چاشنی آیه، حدیث و شعرهای حماسی. او میگوید: «در مجلس نیز همینطور بود، تمام نطقهای پیش از دستورِ نمایندگان در دفاع از ادامهی جنگ بود.» اما خارج از آنجا كه با آنها گفتگو میکردی و وضعیت را توضیح میدادی آنها هم ادامهی جنگ را نقد میکردند؛ «فکر میکنم همه درگیر خودسانسوری بودند.»(همان، ص183)
نکتهی آخر اینکه در هیچ شرایطی مسئولیت از رهبری سلب نمیشود و او بیش از همه مسئول گرفتن اطلاعات واقعی از مدیران کشور است و باید این مسیر را هموار کند تا مبادا مسئولین جرات گزارشِ عمق تلخیها را نداشته باشند.
حتی اگر بپذیریم برای جلوگیری از فروپاشی ذهنی جامعه باید قدری از تلخی گزارش به مردم کاست؛ اما با رهبر باید تلخیها را تلخِ تلخ گفت تا از عمق بلاهایی که بر سر مردم میآید باخبر باشد.
https://news.1rj.ru/str/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
👍8
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک مدل علی که توضیح می دهد پرداخت هزینه برای استفاده از خودروی شخصی در دانشگاه چه اثراتی را در بردارد.
👍4👎1
Forwarded from مجتبی لشکربلوکی
دغدغه ایران.amr
7.4 MB
🔲⭕️گفتگوی محمد فاضلی و مجتبی لشکربلوکی در پادکست دغدغه ایران
عنوان: توسعه ایران: چرا کار به اینجا کشید؟
ایران چرا عقب ماند؟ و چگونه توسعه پیدا کنیم؟ نظریهپردازان مختلف به این سؤال پاسخهای متفاوت دادهاند. مجتبی لشکربلوکی در کتاب «استراتژی توسعه ایران: چرا ایران عقب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟» پاسخهای محققان را تحلیل و صورتبندی کرده و در نهایت مدلی ترکیبی و چندسطحی از عقبماندگی ایران ارائه می کند. لشکربلوکی بر مبنای همین بررسی استراتژی هایی عملگرایانه و شدنی (و نه آرزواندیشانه و نشدنی) برای پیشرفت ایران هم ارائه میکند. این گفتوگو در دو اپیزود ۷۲ و ۷۳ ارائه میشود. اپیزود ۷۲ به علل عقبماندگی ایران می پردازد.
لینک حمایت از پادکست
شنیدن اپیزود در کست باکس
مکان ضبط: استودیوی مؤسسه نیکوکاری رعد
موسیقی آغازین: قطعه «سلام» استاد حسن کسائی
مدیر پادکست: محمد فاضلی
میهمان این اپیزود: مجتبی لشکربلوکی
امور فنی: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین
کد تخفیف کتاب: diran
(۱۰٪ تخفیف + ارسال رایگان)
روش سفارش: پیغام در تلگرام به @nashrshams یا تماس با ۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴ یا ۰۲۱۸۸۴۰۶۰۵۵
عنوان: توسعه ایران: چرا کار به اینجا کشید؟
ایران چرا عقب ماند؟ و چگونه توسعه پیدا کنیم؟ نظریهپردازان مختلف به این سؤال پاسخهای متفاوت دادهاند. مجتبی لشکربلوکی در کتاب «استراتژی توسعه ایران: چرا ایران عقب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟» پاسخهای محققان را تحلیل و صورتبندی کرده و در نهایت مدلی ترکیبی و چندسطحی از عقبماندگی ایران ارائه می کند. لشکربلوکی بر مبنای همین بررسی استراتژی هایی عملگرایانه و شدنی (و نه آرزواندیشانه و نشدنی) برای پیشرفت ایران هم ارائه میکند. این گفتوگو در دو اپیزود ۷۲ و ۷۳ ارائه میشود. اپیزود ۷۲ به علل عقبماندگی ایران می پردازد.
لینک حمایت از پادکست
شنیدن اپیزود در کست باکس
مکان ضبط: استودیوی مؤسسه نیکوکاری رعد
موسیقی آغازین: قطعه «سلام» استاد حسن کسائی
مدیر پادکست: محمد فاضلی
میهمان این اپیزود: مجتبی لشکربلوکی
امور فنی: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین
کد تخفیف کتاب: diran
(۱۰٪ تخفیف + ارسال رایگان)
روش سفارش: پیغام در تلگرام به @nashrshams یا تماس با ۰۹۱۰۱۹۳۲۱۱۴ یا ۰۲۱۸۸۴۰۶۰۵۵
👍4
در خصوص عارضه جانبی مداخله فرد نیکوکار، می توانید فیلم میلیونر زاغه نشین را از دیدگاه آشنایی با شبکه کودکان کار و کمک ناخودآگاه به بسط این شبکه از طریق افزایش درآمد این شبکه با کمکهای دلسوزانه ببینید:
https://www.imdb.com/noscript/tt1010048/
https://www.imdb.com/noscript/tt1010048/
👍6
Audio
این فایل صوتی توضیح میدهد که چگونه ساختار قیمتگذاری دولتی سبب شده است که سود فروش ضایعات از سود فروش محصول یک شرکت تولیدی بیشتر باشد (ساختار سیستم رفتار سیستم را به وجود می آورد)
😢4👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✔کلیپ بالانس، بسیاری از مفاهیم تفکر سیستمی را به سادگی به ما نشان میدهد.
✔از جمله اینکه وقتی هر یک از اجزای سیستم، فقط به منافع خود فکر کند و بخواهد منافع خود را بهینه کند، الزاماً منافع سیستم بهینه نخواهد شد.
✔نکتهی دیگری که در فیلم به خوبی میبینیم و میآموزیم، اهمیت رابطهی بین اجزاء یا Inter-relation است. این رابطه به شکلی است که هرگز نمیتوانید به صورت مطلق، دربارهی درست یا نادرست بودن جابجایی یک فرد نظر بدهید و قضاوت کنید.
motamem.org
✔از جمله اینکه وقتی هر یک از اجزای سیستم، فقط به منافع خود فکر کند و بخواهد منافع خود را بهینه کند، الزاماً منافع سیستم بهینه نخواهد شد.
✔نکتهی دیگری که در فیلم به خوبی میبینیم و میآموزیم، اهمیت رابطهی بین اجزاء یا Inter-relation است. این رابطه به شکلی است که هرگز نمیتوانید به صورت مطلق، دربارهی درست یا نادرست بودن جابجایی یک فرد نظر بدهید و قضاوت کنید.
motamem.org
👍8
✅حلقه مرگ حمل و نقل عمومی: کاهش درآمد حمل و نقل عمومی (به دلیل هزینه پایین استفاده از خودروی شخصی، قیمتگذاری دستوری و ...) باعث کاهش کفایت و کیفیت شبکه حمل و نقل عمومی میشود و این سیکل تباهکار ادامه مییابد.
✅ نگاه سیستمی به ما میآموزد که رخداد (event) را در بستر الگو (pattern) ببینیم و اینکه شکلگیری الگو دلایل ساختاری (structure) دارد.
✅ نگاه سیستمی به ما میآموزد که رخداد (event) را در بستر الگو (pattern) ببینیم و اینکه شکلگیری الگو دلایل ساختاری (structure) دارد.
👍7
✅در خصوص مثالی برای الگوی موفقیت برای موفق و نقش دولتها برای تسهیل رقابت ویدیوی دعوای اسنپ فود و چیلیوری توصیه میشود.
👍4
⭕ عادت می کنیم
کیبورد QWERTY توسط Christopher Sholes در دهه 1870 برای ماشینهای تایپ مکانیکی طراحی شده است. به دلیل محدودیتهای مکانیکی و برای جلوگیری از گیر کردن قطعات مکانیکی در اثر تایپ سریع، حروف پرتکراری که معمولا پشت سر هم در کلمات استفاده می شوند در چیدمان کیبورد دور از هم جایابی شده اند به گونه ای که سرعت تایپ را کاهش دهد. هر چند امروزه کیبوردهای الکترونیکی دیگر محدودیت دستگاههای مکانیکی را ندارند اما به دلیل اینکه تایپیستها به QWERTY عادت کرده اند کیبوردهای مدرن تری همچون Dvorak نتوانسته اند جایگزین QWERTY شوند.
⭕ مطابق کهن الگوی موفقیت برای موفق به دلیل کسب مهارت در تایپ با QWERTY انگیزه برای استفاده از آن در طول زمان در طی یک حلقه مثبت افزایش می یابد و ما به سادگی می توانیم به یک طراحی دارای اشکال عادت کنیم!
❌ چه بسیار ناخالصی هایی که می تواند در سبک زندگی/مدیریت/حکمرانی ما وجود داشته باشد که صرفا بر حسب تکرار به آن عادت کرده و در جستجوی رویکرد جدید نمی رویم.
✅ گاهی باید خود را به صفر رساند. حرف آخری وجود ندارد تا زمانی که زندگی وجود دارد، همه چیز میتواند از نو شروع شود.
کیبورد QWERTY توسط Christopher Sholes در دهه 1870 برای ماشینهای تایپ مکانیکی طراحی شده است. به دلیل محدودیتهای مکانیکی و برای جلوگیری از گیر کردن قطعات مکانیکی در اثر تایپ سریع، حروف پرتکراری که معمولا پشت سر هم در کلمات استفاده می شوند در چیدمان کیبورد دور از هم جایابی شده اند به گونه ای که سرعت تایپ را کاهش دهد. هر چند امروزه کیبوردهای الکترونیکی دیگر محدودیت دستگاههای مکانیکی را ندارند اما به دلیل اینکه تایپیستها به QWERTY عادت کرده اند کیبوردهای مدرن تری همچون Dvorak نتوانسته اند جایگزین QWERTY شوند.
⭕ مطابق کهن الگوی موفقیت برای موفق به دلیل کسب مهارت در تایپ با QWERTY انگیزه برای استفاده از آن در طول زمان در طی یک حلقه مثبت افزایش می یابد و ما به سادگی می توانیم به یک طراحی دارای اشکال عادت کنیم!
❌ چه بسیار ناخالصی هایی که می تواند در سبک زندگی/مدیریت/حکمرانی ما وجود داشته باشد که صرفا بر حسب تکرار به آن عادت کرده و در جستجوی رویکرد جدید نمی رویم.
✅ گاهی باید خود را به صفر رساند. حرف آخری وجود ندارد تا زمانی که زندگی وجود دارد، همه چیز میتواند از نو شروع شود.
👍11
⭕ نگاه سیستمی به شعر حافظ
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
جمله "ساختار سیستم رفتار سیستم را به وجود می آورد" بن مایه تفکر سیستمی است. بیت بالا از نقطه نظری مربوط به ساختار خلقت انسان است و رفتاری که از این ساختار نشات می گیرد. به تعبیر دکتر سروش، حافظ خلقت را بدون نقص و خلل نمی بیند و در خصوص انسان نیز می گوید که مستعد خطاست و می گوید که "معصوم" مفعول است یعنی اینکه معصوم توسط یک وجود بیرونی حفاظت می شود. حافظ می گوید که ملائک گل خلقت آدمی را با "می" آماده کرده اند. بنابراین مستی و خطاکاری در ذات (ساختار) انسان هست. مطابق قانون مورفی هر خطای ممکن رخ خواهد داد.
⭕ بنابراین اساسا حافظ سهل گیر است و معتقد است که نباید به انسان در گناهان فقهی سخت گرفت و بنابراین تاکیدش بیشتر متوجه بحثهای اخلاقی است. مثلا به شدت با ریاکاری مشکل دارد.
واعظان کاین جمله در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست.
✅ سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست
معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
جمله "ساختار سیستم رفتار سیستم را به وجود می آورد" بن مایه تفکر سیستمی است. بیت بالا از نقطه نظری مربوط به ساختار خلقت انسان است و رفتاری که از این ساختار نشات می گیرد. به تعبیر دکتر سروش، حافظ خلقت را بدون نقص و خلل نمی بیند و در خصوص انسان نیز می گوید که مستعد خطاست و می گوید که "معصوم" مفعول است یعنی اینکه معصوم توسط یک وجود بیرونی حفاظت می شود. حافظ می گوید که ملائک گل خلقت آدمی را با "می" آماده کرده اند. بنابراین مستی و خطاکاری در ذات (ساختار) انسان هست. مطابق قانون مورفی هر خطای ممکن رخ خواهد داد.
⭕ بنابراین اساسا حافظ سهل گیر است و معتقد است که نباید به انسان در گناهان فقهی سخت گرفت و بنابراین تاکیدش بیشتر متوجه بحثهای اخلاقی است. مثلا به شدت با ریاکاری مشکل دارد.
واعظان کاین جمله در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست.
✅ سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست
معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟
YouTube
جلسه اول نگاهی به حافظ، دکتر عبدالکریم سروش
سلسله سخنرانی های عبدالکریم سروش
با عنوان «نگاهی تازه به حافظ»
آبان ، آذر ، دی ۱۳۸۷
.
با عنوان «نگاهی تازه به حافظ»
آبان ، آذر ، دی ۱۳۸۷
.
👍9
⭕️ کلانتصویر (Big Picture)
تفکر سیستمی میتواند در ایجاد یک کلانتصویر برای یک مسئله کمک کند. در واقع تفاوت در کلانتصویرها میتواند سیاستهای اجرایی متفاوتی را به وجود آورد. در مدل کوه یخ، کلانتصویر در واقع تصور ما از ساختاری (Structure) است که الگوها (Trends) و رخدادها (Events) را میسازد.
⭕️ یک بخش از کلانتصویر خصوصیسازی در ایران توجه به این نکته است که برای سرمایهگذار بخش خصوصی، امنیت سرمایه و پیشبینیپذیری در فضای کسب و کار عاملی بسیار تعیین کننده است. تحریم و احتمال اعمال و رفع متناوب آن ابرریسکی است که پیشبینیپذیری را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین سرمایهگذار بخش خصوصی سرمایهاش را درگیر کارخانه صنعتی بزرگمقیاس نمیکند و نهایتا در بخش کوچک و متوسط و خدمات سرمایهگذاری میکند.
⭕️"الگو" هم نشان میدهد که خصوصیسازی کارخانههای بزرگ مقیاس در واقع منجر به خصولتی سازی شده است. چرا که عملا سرمایهگذار واقعی بخش خصوصی "حتی اگر اجازه حضور هم داشته باشد"، چنین ریسکی را نمیپذیرد.
✳️ تصور کنید که فردی بدون داشتن این کلانتصویر، با علاقه و انگیزه مشغول "رخداد" مستندسازی و بهبود فرایندهای خصوصیسازی است و خوب خانه از پایبست در مدلهای ذهنی (Mental Models) و "ساختارها" نیاز به اصلاح دارد.
تفکر سیستمی میتواند در ایجاد یک کلانتصویر برای یک مسئله کمک کند. در واقع تفاوت در کلانتصویرها میتواند سیاستهای اجرایی متفاوتی را به وجود آورد. در مدل کوه یخ، کلانتصویر در واقع تصور ما از ساختاری (Structure) است که الگوها (Trends) و رخدادها (Events) را میسازد.
⭕️ یک بخش از کلانتصویر خصوصیسازی در ایران توجه به این نکته است که برای سرمایهگذار بخش خصوصی، امنیت سرمایه و پیشبینیپذیری در فضای کسب و کار عاملی بسیار تعیین کننده است. تحریم و احتمال اعمال و رفع متناوب آن ابرریسکی است که پیشبینیپذیری را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین سرمایهگذار بخش خصوصی سرمایهاش را درگیر کارخانه صنعتی بزرگمقیاس نمیکند و نهایتا در بخش کوچک و متوسط و خدمات سرمایهگذاری میکند.
⭕️"الگو" هم نشان میدهد که خصوصیسازی کارخانههای بزرگ مقیاس در واقع منجر به خصولتی سازی شده است. چرا که عملا سرمایهگذار واقعی بخش خصوصی "حتی اگر اجازه حضور هم داشته باشد"، چنین ریسکی را نمیپذیرد.
✳️ تصور کنید که فردی بدون داشتن این کلانتصویر، با علاقه و انگیزه مشغول "رخداد" مستندسازی و بهبود فرایندهای خصوصیسازی است و خوب خانه از پایبست در مدلهای ذهنی (Mental Models) و "ساختارها" نیاز به اصلاح دارد.
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
اپیزود هشتادوسوم پادکست دغدغه ایران (نسخه mp3)
توسعه در تله سیاست: هویت، امنیت و بیثباتی
چرا اقتصاد ایران دچار وضعیت بحرانی درازمدت است؟ چرا دولتها و سیاستگذاران اقتصادی در ایران علیرغم تفاوتهای سیاسی و سر دادن شعارهای متفاوت، خطاهای سیاستی را تکرار…
توسعه در تله سیاست: هویت، امنیت و بیثباتی
چرا اقتصاد ایران دچار وضعیت بحرانی درازمدت است؟ چرا دولتها و سیاستگذاران اقتصادی در ایران علیرغم تفاوتهای سیاسی و سر دادن شعارهای متفاوت، خطاهای سیاستی را تکرار…
👍7
۱۹ گرفتم، ۱۲ داد.
⭕️ پروفسور لوری سانتوس استاد دانشگاه Yale در این ویدیو به تحقیقی از گیلبرت و همکاران (۱۹۹۸) اشاره میکند که در آن به بررسی تاثیر رد شدن افراد در مصاحبه شغلی روی کاهش شادی آنها میپردازند. آنها امتیاز ۱۰ را حد بالای شادی و امتیاز ۱ را پایینترین میزان آن در نظر میگیرند. نتایج نشان میدهد که اگر افراد احساس کنند که مصاحبه شغلی کاملا منصفانه بوده است و دلیل رد شدن آنها به دلایل بررسی درست صلاحیتها باشد میزان شادی آنها ۰.۶۸ واحد به نسبت قبل کاهش مییابد. اما اگر مصاحبه را غیرمنصفانه بدانند و دلایلی مانند پارتیبازی و عدم درک مصاحبهکنندگان از قابلیتهایشان را مسبب رد شدنشان بدانند میزان شادی آنها بعد از رد شدن هیچ تغییری به نسبت قبل نمیکند!
بنابراین به نظر میرسد مغز انسان برای حفظ سطح شادمانی به سمت اینکه قضاوتهای دیگران را غیرمنصفانه بداند، سوگیری دارد.
⭕️ وقتی نمره پایینی کسب میکنیم تاثیر آن روی ناشادمانی ما وابسته به این خواهد بود که چه میزان این نمره را منصفانه بدانیم. بنابراین اثر "۱۲ گرفتم" روی کاهش شادمانی ما بیشتر از "۱۲ داد" است.
✅ غرض این نیست که بگوییم قضاوت غیرمنصفانه نداریم، این است که اگر ذهن به مکانیسم "دشمن همواره جایی آن بیرون است" عادت کند، مانع از دریافت بازخورهای بهبود دهنده و درک درونزای عوامل شکست میشود و پایان این شب سیه، سپید نخواهد بود.
⭕️ پروفسور لوری سانتوس استاد دانشگاه Yale در این ویدیو به تحقیقی از گیلبرت و همکاران (۱۹۹۸) اشاره میکند که در آن به بررسی تاثیر رد شدن افراد در مصاحبه شغلی روی کاهش شادی آنها میپردازند. آنها امتیاز ۱۰ را حد بالای شادی و امتیاز ۱ را پایینترین میزان آن در نظر میگیرند. نتایج نشان میدهد که اگر افراد احساس کنند که مصاحبه شغلی کاملا منصفانه بوده است و دلیل رد شدن آنها به دلایل بررسی درست صلاحیتها باشد میزان شادی آنها ۰.۶۸ واحد به نسبت قبل کاهش مییابد. اما اگر مصاحبه را غیرمنصفانه بدانند و دلایلی مانند پارتیبازی و عدم درک مصاحبهکنندگان از قابلیتهایشان را مسبب رد شدنشان بدانند میزان شادی آنها بعد از رد شدن هیچ تغییری به نسبت قبل نمیکند!
بنابراین به نظر میرسد مغز انسان برای حفظ سطح شادمانی به سمت اینکه قضاوتهای دیگران را غیرمنصفانه بداند، سوگیری دارد.
⭕️ وقتی نمره پایینی کسب میکنیم تاثیر آن روی ناشادمانی ما وابسته به این خواهد بود که چه میزان این نمره را منصفانه بدانیم. بنابراین اثر "۱۲ گرفتم" روی کاهش شادمانی ما بیشتر از "۱۲ داد" است.
✅ غرض این نیست که بگوییم قضاوت غیرمنصفانه نداریم، این است که اگر ذهن به مکانیسم "دشمن همواره جایی آن بیرون است" عادت کند، مانع از دریافت بازخورهای بهبود دهنده و درک درونزای عوامل شکست میشود و پایان این شب سیه، سپید نخواهد بود.
👍18