#کتاب_بخوانیم
حتما با من همعقیدهاید که از خصوصیات بارز و قطعی شهرنشینی و جامعهی مدنی، #اثرگذاری هریک از اعمال شهرنشینان در زندگی دیگر شهروندان است.
اتوموبیلی که دود اگزوزش فضا را تیره و تار میکند، صدای بلندگوی اتوموبیل تازه به دوران رسیدهای که موزیک کر کنندهاش را به گوش رهگذران دور و برش مینشاند، و هکذا فرقی نمیکند صدای بلندگوی عروسی باشد یا عزای همسایهها و هزاران مورد مشابه دیگر، یک امر خصوصی و شخصی تلقی نمیشود؛ این به یک "ما"ی دریافت کنندهی صدا هم مربوط میشود؛ مایی که احتمالا بیمار هم در خانه داریم و یا بعد از یک روز سخت کاری میخواهیم بخوابیم و اصلا به هر دلیل علاقهای به شرکت در جشن و یا عزای همسایه را نداریم.
اینجا، این در حد اختیارات فردی یک شهروند #مسئول نیست که شانههایش را بالا بیاندازد و بگوید به کسی مربوط نیست! و اگر گفت، باید جلویش ایستاد و اجازه نداد که حقوق شهروندان یک شهر را به سخره بگیرد...
خوب، برای این منظور باید چه کنیم ؟ از برای هریک نفر و یک خانه، یک پلیس انضباطی استخدام کنیم ؟ این که نمیشود...
تازه این پلیسها به هر حال از همین آدمها انتخاب شدهاند، که در بسیاری از مواقع نیاز به بازداشتشان از این اعمال است...
پس چه کنیم؟جواب ساده است: #فرهنگ_اعتراض را در خود مردم گسترش دهیم. مدام نگوییم به من چه، و به تو چه. باور کنیم که به ما خیلی هم مربوط است.
متاسفانه اکثر مردم گمان میکنند اعتراضات الزاما باید از سوی ماموران حکومتی و دولتی باشد.
وقتی به خانم بسیار شیک و لابد تحصیل کردهای که جلوی چشم من پوست پرتقالش را از ماشین آخرین مدلش توی جوی خیابان ریخت، اعتراض کردم، با قیافهای جدی و متعجب پرسید: ببخشید، مگر شما مأمور شهرداری هستید؟ یعنی واقعا حقی برای اعتراض من قایل نبود...
بیایید بپذیریم که سکه همواره دو رو دارد. نباید فقط به یک طرف قضیه نگاه کرد و رای نهایی را داد. اگر ظلمی در کار است و ظالمی وجود دارد، به این خاطر است که پذیرنده ظلم هم وجود دارد...
سرچشمه بسیاری از ناعدالتیها، همین ضعف بزرگ اجتماعی است که وقتی لازممان آمد نمیتوانیم بگوییم"نه"...
🗂 #کتاب پینکتههایی بر جامعه شناسی خودمانی، #مقاله بررسی فرهنگ اعتراض، #نویسنده حسن نراقی #نشر کتاب آمه
@systemsthinking
حتما با من همعقیدهاید که از خصوصیات بارز و قطعی شهرنشینی و جامعهی مدنی، #اثرگذاری هریک از اعمال شهرنشینان در زندگی دیگر شهروندان است.
اتوموبیلی که دود اگزوزش فضا را تیره و تار میکند، صدای بلندگوی اتوموبیل تازه به دوران رسیدهای که موزیک کر کنندهاش را به گوش رهگذران دور و برش مینشاند، و هکذا فرقی نمیکند صدای بلندگوی عروسی باشد یا عزای همسایهها و هزاران مورد مشابه دیگر، یک امر خصوصی و شخصی تلقی نمیشود؛ این به یک "ما"ی دریافت کنندهی صدا هم مربوط میشود؛ مایی که احتمالا بیمار هم در خانه داریم و یا بعد از یک روز سخت کاری میخواهیم بخوابیم و اصلا به هر دلیل علاقهای به شرکت در جشن و یا عزای همسایه را نداریم.
اینجا، این در حد اختیارات فردی یک شهروند #مسئول نیست که شانههایش را بالا بیاندازد و بگوید به کسی مربوط نیست! و اگر گفت، باید جلویش ایستاد و اجازه نداد که حقوق شهروندان یک شهر را به سخره بگیرد...
خوب، برای این منظور باید چه کنیم ؟ از برای هریک نفر و یک خانه، یک پلیس انضباطی استخدام کنیم ؟ این که نمیشود...
تازه این پلیسها به هر حال از همین آدمها انتخاب شدهاند، که در بسیاری از مواقع نیاز به بازداشتشان از این اعمال است...
پس چه کنیم؟جواب ساده است: #فرهنگ_اعتراض را در خود مردم گسترش دهیم. مدام نگوییم به من چه، و به تو چه. باور کنیم که به ما خیلی هم مربوط است.
متاسفانه اکثر مردم گمان میکنند اعتراضات الزاما باید از سوی ماموران حکومتی و دولتی باشد.
وقتی به خانم بسیار شیک و لابد تحصیل کردهای که جلوی چشم من پوست پرتقالش را از ماشین آخرین مدلش توی جوی خیابان ریخت، اعتراض کردم، با قیافهای جدی و متعجب پرسید: ببخشید، مگر شما مأمور شهرداری هستید؟ یعنی واقعا حقی برای اعتراض من قایل نبود...
بیایید بپذیریم که سکه همواره دو رو دارد. نباید فقط به یک طرف قضیه نگاه کرد و رای نهایی را داد. اگر ظلمی در کار است و ظالمی وجود دارد، به این خاطر است که پذیرنده ظلم هم وجود دارد...
سرچشمه بسیاری از ناعدالتیها، همین ضعف بزرگ اجتماعی است که وقتی لازممان آمد نمیتوانیم بگوییم"نه"...
🗂 #کتاب پینکتههایی بر جامعه شناسی خودمانی، #مقاله بررسی فرهنگ اعتراض، #نویسنده حسن نراقی #نشر کتاب آمه
@systemsthinking
Forwarded from مدرسه آب و آينه؛ تصویر مدرسه آینده (Ameneh Salimi)
موضوع: متن کتابهای درسی، داستان زندگی ما بود!
#مهارتهای_کشف_و_حل_مسئله #سبک_زندگی #اوقات_فراغت #مدرسه
@AboAyenehSchool
#مهارتهای_کشف_و_حل_مسئله #سبک_زندگی #اوقات_فراغت #مدرسه
@AboAyenehSchool
Forwarded from كانال علی میرزاخانی
رابطه دلار با ارزش پول ملی*
علی میرزاخانی
آیا نرخ دلار نشانگر ارزش پول ملی است؟ آیا میتوان گفت که افزایش نرخ دلار باعث کاهش ارزش پول ملی میشود؟ یا اینکه کاهش ارزش پول ملی ریشه در جای دیگری دارد که اغلب ناگفته میماند؟ پاسخ به این پرسشها از آن جهت اهمیت دارد که «ارزش پول ملی» مسالهای حیثیتی است و چنانچه تعریف غلطی از آن حاکم باشد، سیاستگذاری را به بیراهه خواهد برد.
به زبان ساده میتوان گفت که ارزش پول ملی یعنی قدرت خرید ریال. اگر قدرت خرید ریال در یک دوره زمانی مشخص ثابت بماند، میتوان گفت که ارزش پول ملی ثابت مانده است و چنانچه قدرت خرید ریال کاهش یابد به مفهوم کاهش ارزش پول ملی یعنی ریال است. بهعنوان مثال یک برش زمانی خاص از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ را در نظر بگیریم. آمارهای رسمی نشان میدهد که شاخص قیمتها یعنی قیمت سبد مصرفی خانوارها در این دوره بیش از ۲ برابر شده است. مفهوم ساده این گزاره آن است که اگر ارزش یک سبد کالایی در سال ۸۴ معادل ۱۰۰ هزار تومان بود برای خرید همین سبد کالا در سال ۸۹ باید ۲۰۰ هزار تومان تخصیص داد. بهعبارت دیگر، با ۱۰۰ هزار تومان پول در سال ۸۴ میشد سبدی از کالاها را خریداری کرد که با همان پول در سال ۸۹ فقط نصف آن سبد کالایی را میتوان خرید. معنی همه این گزارهها آن است که قدرت خرید ریال در فاصله زمانی ۸۴ تا ۸۹ نصف شده است یا به بیانی دیگر، ارزش پول ملی (ریال) کاهش یافته و به نصف رسیده است.
اما در سوی دیگر قضیه میتوان به نرخ دلار در همین برش زمانی توجه کرد که تقریبا ثابت و حدود ۱۰۰۰ تومان بوده است. آیا دلار ۱۰۰۰ تومانی در آن دوره زمانی به مفهوم این است که ارزش پول ملی کاهش نیافته و ثابت بوده است؟ اگرچه خیلیها تمایل دارند پاسخ مثبت به این پرسش بدهند، اما فقط با یک پیشفرض غلط میتوان این پاسخ مثبت را تایید کرد؛ اینکه ارزش پول ملی را معادل قدرت خرید ریال در خارج از ایران یا از کالاهای وارداتی بدانیم نه معادل قدرت خرید ریال در داخل ایران یا از کالاهای تولید داخل. این نامعادله باعث استحاله ریال از پول ملی به یک پول دوتابعیتی میشود که به رغم کاهش ارزش آن در داخل ایران، شاهد حفظ ارزش آن برای خرید در خارج یا از کالاهای خارجی خواهیم بود.
با کمال تاسف باید گفت مفهوم مدنظر اکثر دولتها از ارزش پول ملی نه حفظ قدرت خرید ریال در داخل و در برابر کالاهای داخلی بلکه حفظ قدرت خرید ریال در خارج از ایران و برای کالاهای وارداتی بوده است. این تعریف که سیاستگذاری متناسب با این مفهوم را به دنبال آورده عمدتا به سود مصرفکنندگان کالای خارجی، قاچاقچیان، واردکنندگان و ایرانیان دوتابعیتی است که عمده مخارجشان با ارز خارجی است. متضرر اصلی پول دوتابعیتی هم تولیدکنندگان داخلی و همه ایرانیان مقیم داخل کشور است و قابلباور نیست که منافع این اکثریت عظیم در سیاستگذاری اقتصادی قربانی زیادهخواهی گروهی خاص بشود.
راهحل چیست؟ شکی نیست که بهترین راهحل، مهار کامل تورم و حفظ ارزش پول در داخل کشور است. در این صورت بهصورت اتوماتیک از ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی نیز محافظت خواهد شد. اما چنانچه سیاستهای تورمی همچنان در دستور کار باشد، باید سیاست واحدی را برای قدرت خرید ریال در داخل و خارج دنبال کرد تا پول ملی تبدیل به پول دوتابعیتی نشود؛ چراکه در این صورت همانطور که توضیح داده شد منافع عمومی و رونق تولید داخلی قربانی منافع ذینفعانی معدود خواهد شد.
*سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد
در روز دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶
http://T.me/eghtesademirzakhani
علی میرزاخانی
آیا نرخ دلار نشانگر ارزش پول ملی است؟ آیا میتوان گفت که افزایش نرخ دلار باعث کاهش ارزش پول ملی میشود؟ یا اینکه کاهش ارزش پول ملی ریشه در جای دیگری دارد که اغلب ناگفته میماند؟ پاسخ به این پرسشها از آن جهت اهمیت دارد که «ارزش پول ملی» مسالهای حیثیتی است و چنانچه تعریف غلطی از آن حاکم باشد، سیاستگذاری را به بیراهه خواهد برد.
به زبان ساده میتوان گفت که ارزش پول ملی یعنی قدرت خرید ریال. اگر قدرت خرید ریال در یک دوره زمانی مشخص ثابت بماند، میتوان گفت که ارزش پول ملی ثابت مانده است و چنانچه قدرت خرید ریال کاهش یابد به مفهوم کاهش ارزش پول ملی یعنی ریال است. بهعنوان مثال یک برش زمانی خاص از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ را در نظر بگیریم. آمارهای رسمی نشان میدهد که شاخص قیمتها یعنی قیمت سبد مصرفی خانوارها در این دوره بیش از ۲ برابر شده است. مفهوم ساده این گزاره آن است که اگر ارزش یک سبد کالایی در سال ۸۴ معادل ۱۰۰ هزار تومان بود برای خرید همین سبد کالا در سال ۸۹ باید ۲۰۰ هزار تومان تخصیص داد. بهعبارت دیگر، با ۱۰۰ هزار تومان پول در سال ۸۴ میشد سبدی از کالاها را خریداری کرد که با همان پول در سال ۸۹ فقط نصف آن سبد کالایی را میتوان خرید. معنی همه این گزارهها آن است که قدرت خرید ریال در فاصله زمانی ۸۴ تا ۸۹ نصف شده است یا به بیانی دیگر، ارزش پول ملی (ریال) کاهش یافته و به نصف رسیده است.
اما در سوی دیگر قضیه میتوان به نرخ دلار در همین برش زمانی توجه کرد که تقریبا ثابت و حدود ۱۰۰۰ تومان بوده است. آیا دلار ۱۰۰۰ تومانی در آن دوره زمانی به مفهوم این است که ارزش پول ملی کاهش نیافته و ثابت بوده است؟ اگرچه خیلیها تمایل دارند پاسخ مثبت به این پرسش بدهند، اما فقط با یک پیشفرض غلط میتوان این پاسخ مثبت را تایید کرد؛ اینکه ارزش پول ملی را معادل قدرت خرید ریال در خارج از ایران یا از کالاهای وارداتی بدانیم نه معادل قدرت خرید ریال در داخل ایران یا از کالاهای تولید داخل. این نامعادله باعث استحاله ریال از پول ملی به یک پول دوتابعیتی میشود که به رغم کاهش ارزش آن در داخل ایران، شاهد حفظ ارزش آن برای خرید در خارج یا از کالاهای خارجی خواهیم بود.
با کمال تاسف باید گفت مفهوم مدنظر اکثر دولتها از ارزش پول ملی نه حفظ قدرت خرید ریال در داخل و در برابر کالاهای داخلی بلکه حفظ قدرت خرید ریال در خارج از ایران و برای کالاهای وارداتی بوده است. این تعریف که سیاستگذاری متناسب با این مفهوم را به دنبال آورده عمدتا به سود مصرفکنندگان کالای خارجی، قاچاقچیان، واردکنندگان و ایرانیان دوتابعیتی است که عمده مخارجشان با ارز خارجی است. متضرر اصلی پول دوتابعیتی هم تولیدکنندگان داخلی و همه ایرانیان مقیم داخل کشور است و قابلباور نیست که منافع این اکثریت عظیم در سیاستگذاری اقتصادی قربانی زیادهخواهی گروهی خاص بشود.
راهحل چیست؟ شکی نیست که بهترین راهحل، مهار کامل تورم و حفظ ارزش پول در داخل کشور است. در این صورت بهصورت اتوماتیک از ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی نیز محافظت خواهد شد. اما چنانچه سیاستهای تورمی همچنان در دستور کار باشد، باید سیاست واحدی را برای قدرت خرید ریال در داخل و خارج دنبال کرد تا پول ملی تبدیل به پول دوتابعیتی نشود؛ چراکه در این صورت همانطور که توضیح داده شد منافع عمومی و رونق تولید داخلی قربانی منافع ذینفعانی معدود خواهد شد.
*سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد
در روز دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶
http://T.me/eghtesademirzakhani
Telegram
كانال علی میرزاخانی
سردبیر «فردای اقتصاد»
@mir1350
اینستاگرام:
Instagram.com/alimirzakhani1400
@mir1350
اینستاگرام:
Instagram.com/alimirzakhani1400
ایران از تسلیت خسته است
«آنقدر عزا بر سرمان ریخته که فرصت زاری نداریم»
اولین اصل در #مدیریت_بحران، پیشگیری از بحران است.
ستاد مدیریت بحرانی که هر روز درگیر یک بحران است، همان بهتر که تعطیلش کنند و به جایش یک ستاد کفن و دفن راه بیاندازند.
t.me/systemsthinking
«آنقدر عزا بر سرمان ریخته که فرصت زاری نداریم»
اولین اصل در #مدیریت_بحران، پیشگیری از بحران است.
ستاد مدیریت بحرانی که هر روز درگیر یک بحران است، همان بهتر که تعطیلش کنند و به جایش یک ستاد کفن و دفن راه بیاندازند.
t.me/systemsthinking
#اقتصاد_ایران
#نه_به_سود_بانکی
حرکتی ارزشمند از مجلس شورای اسلامی:
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مصوبهای حسابهای بانکی دستگاههای اجرایی شامل حسابهای جاری پشتیبان، سپرده گذاری کوتاه مدت و بلندمدت را از دریافت سود ممنوع کردند
این پیشنهاد در این پست مطرح شده بود:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1137
امیدوارم قوه قضاییه و نهادهای حکومتی هم به این حرکت ارزشمند و اثرگذار بپیوندند و به سود بانکی «نه» بگویند.
منبع خبر:
www.isna.ir/news/96120200855
@systemsthinking
#نه_به_سود_بانکی
حرکتی ارزشمند از مجلس شورای اسلامی:
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مصوبهای حسابهای بانکی دستگاههای اجرایی شامل حسابهای جاری پشتیبان، سپرده گذاری کوتاه مدت و بلندمدت را از دریافت سود ممنوع کردند
این پیشنهاد در این پست مطرح شده بود:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1137
امیدوارم قوه قضاییه و نهادهای حکومتی هم به این حرکت ارزشمند و اثرگذار بپیوندند و به سود بانکی «نه» بگویند.
منبع خبر:
www.isna.ir/news/96120200855
@systemsthinking
#حکمت
حکمتی از سعدی که به کار این روزهای کشور میآید:
«چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است، تو جمع باش
و گر جمع شوند، از پریشانی اندیشه کن»
(گلستان سعدی، باب هشتم: در آداب صحبت)
توجه نکردن به این نصیحت سعدی، آسیبهای بزرگی میتواند برای کشور به وجود آورد.
t.me/systemsthinking
حکمتی از سعدی که به کار این روزهای کشور میآید:
«چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است، تو جمع باش
و گر جمع شوند، از پریشانی اندیشه کن»
(گلستان سعدی، باب هشتم: در آداب صحبت)
توجه نکردن به این نصیحت سعدی، آسیبهای بزرگی میتواند برای کشور به وجود آورد.
t.me/systemsthinking
#حکمت
حکمتی از سعدی:
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده، تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همیخواندند، در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون. وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت، چگونه برو مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست، تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست.
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد. روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
گلستان سعدی، باب اول: در سیرت پادشاهان
t.me/systemsthinking
حکمتی از سعدی:
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده، تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همیخواندند، در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون. وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت، چگونه برو مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست، تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست.
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد. روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
گلستان سعدی، باب اول: در سیرت پادشاهان
t.me/systemsthinking
نقش #پلیس مراقبت از آرامش جامعه و اجرای قانون است، نه #اخلال در نظم عمومی و ایجاد #تشویش در اذهان مردم جامعه
هزاران پلیس در جامعه ما به مراقبت از آرامش جامعه همت دارند و برای اجرای قانون تلاش می کنند و ثابت کردهاند که در این راه از آسیب و شهادت هم ابایی ندارند.
با این حال هر از گاهی اقدام نابخردانه چند نفری، به ذهنیت مردم جامعه در مورد پلیس آسیب میزند.
سالها پیش زمانی که کمتر از ده سال سن داشتم، نزدیک میدان گمرک تهران، دو افسر پلیس موتورسوار را دیدم که مردی را در خیابان تنبیه بدنی میکردند. یکی از آنها مرد را که روی زمین افتاده بود زیر لگد گرفته بود و با زنجیر کلفتی که در دست داشت به شدت به او ضربه می زد. پلیس دیگر هم ایستاده بود و دور او میچرخید و نمی گذاشت مردمی که با تحیر این صحنه را نگاه میکردند به آنها نزدیک شوند و گاهی هم به سمت مرد میرفت و لگدی به او میزد.
نمیدانم که آن مرد چه جرمی مرتکب شده بود. با این حال میدانم که پلیس حق نداشت در خیابان و بدون حکم قاضی، راسا اقدام به تنبیه بدنی کند.
دیدن این صحنهی انزجار آور باعث شد که تا سالها از پلیس بترسم و نگاهم را از پلیس بدزدم و با دیدن پلیس راهم را به سمت دیگری کج کنم.
در واقع نتیجه آن تجربه کودکی این شده بود که من به عنوان یک شهروند عادی که جرمی مرتکب نشده بودم، با دیدن پلیس استرس میگرفتم و در خیابانی که پلیس حضور داشت، احساس آرامش نمیکردم.
از دیروز صحنه دیگری در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
در این صحنه، پلیس دختری که روسریاش را در دست گرفته، با ضربهای ناگهانی از بلندی به پایین پرتاب میکند و واهمهای از اینکه این دختر با سر به زمین بخورد و ضربه مغزی شود هم ندارد.
فرض کنیم که پلیس ماموریت دارد این دختر را بازداشت کند.
آیا پلیس حق دارد با چنین روش وحشیانهای کسی را بازداشت کند؟
آیا پروتکلهایی وجود ندارند که نحوه بازداشت کردن و لزوم حفظ امنیت افراد را مشخص کرده باشند؟
آیا پلیس در شرایط دفاع از خود بوده است که به این نحو واکنش نشان داده است؟
آیا نمیتوانستند #صبر کنند تا یکی از همکاران خانمشان برسد و با همکاری ایشان بازداشت را انجام دهند؟
در این زمینه حرف برای گفتن زیاد است اما من فقط به ذکر یک نکته اکتفا میکنم:
این نحوهی بازداشت افراد، #اخلال در نظم عمومی و #تشویش در اذهان مردم جامعه است.
هزاران پلیس خدمتگزار، سالها باید تلاش کنند تا این تصویر خشن و مشوش از پلیس را، در ذهن صدها هزار نفری که از دیروز در شبکههای اجتماعی شاهد این تصاویر بودهاند، تغییر دهند.
t.me/systemsthinking
هزاران پلیس در جامعه ما به مراقبت از آرامش جامعه همت دارند و برای اجرای قانون تلاش می کنند و ثابت کردهاند که در این راه از آسیب و شهادت هم ابایی ندارند.
با این حال هر از گاهی اقدام نابخردانه چند نفری، به ذهنیت مردم جامعه در مورد پلیس آسیب میزند.
سالها پیش زمانی که کمتر از ده سال سن داشتم، نزدیک میدان گمرک تهران، دو افسر پلیس موتورسوار را دیدم که مردی را در خیابان تنبیه بدنی میکردند. یکی از آنها مرد را که روی زمین افتاده بود زیر لگد گرفته بود و با زنجیر کلفتی که در دست داشت به شدت به او ضربه می زد. پلیس دیگر هم ایستاده بود و دور او میچرخید و نمی گذاشت مردمی که با تحیر این صحنه را نگاه میکردند به آنها نزدیک شوند و گاهی هم به سمت مرد میرفت و لگدی به او میزد.
نمیدانم که آن مرد چه جرمی مرتکب شده بود. با این حال میدانم که پلیس حق نداشت در خیابان و بدون حکم قاضی، راسا اقدام به تنبیه بدنی کند.
دیدن این صحنهی انزجار آور باعث شد که تا سالها از پلیس بترسم و نگاهم را از پلیس بدزدم و با دیدن پلیس راهم را به سمت دیگری کج کنم.
در واقع نتیجه آن تجربه کودکی این شده بود که من به عنوان یک شهروند عادی که جرمی مرتکب نشده بودم، با دیدن پلیس استرس میگرفتم و در خیابانی که پلیس حضور داشت، احساس آرامش نمیکردم.
از دیروز صحنه دیگری در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
در این صحنه، پلیس دختری که روسریاش را در دست گرفته، با ضربهای ناگهانی از بلندی به پایین پرتاب میکند و واهمهای از اینکه این دختر با سر به زمین بخورد و ضربه مغزی شود هم ندارد.
فرض کنیم که پلیس ماموریت دارد این دختر را بازداشت کند.
آیا پلیس حق دارد با چنین روش وحشیانهای کسی را بازداشت کند؟
آیا پروتکلهایی وجود ندارند که نحوه بازداشت کردن و لزوم حفظ امنیت افراد را مشخص کرده باشند؟
آیا پلیس در شرایط دفاع از خود بوده است که به این نحو واکنش نشان داده است؟
آیا نمیتوانستند #صبر کنند تا یکی از همکاران خانمشان برسد و با همکاری ایشان بازداشت را انجام دهند؟
در این زمینه حرف برای گفتن زیاد است اما من فقط به ذکر یک نکته اکتفا میکنم:
این نحوهی بازداشت افراد، #اخلال در نظم عمومی و #تشویش در اذهان مردم جامعه است.
هزاران پلیس خدمتگزار، سالها باید تلاش کنند تا این تصویر خشن و مشوش از پلیس را، در ذهن صدها هزار نفری که از دیروز در شبکههای اجتماعی شاهد این تصاویر بودهاند، تغییر دهند.
t.me/systemsthinking
کارگاه آموزشی #تفکر_سیستمی برای سازمانهای مردمنهاد (سمنها) به همت معاونت اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی شاهرود و مؤسسه مطالعاتی حامیان فردا، ۳ اسفند ۹۶
@systemsthinking
@systemsthinking
از قلب خود یاد میگیرید؟
#کتاب_بخوانیم
اگر شما دائما رفتارهای زیر را که بوسیلهی #فریدمن و #روزنمن طبقهبندی شدهاند را از خود نشان میدهید، برای سلامتیتان گران تمام میشود:
🔹 همیشه وول زدن و تندتند غذا خوردن.
🔹 ناشکیبایی نسبت به سرعت رخ دادن وقایع، وسط حرف دیگران پریدن، مدام سرتان را به علامت بله تکان دادن و جملههای دیگران را برایشان تمام کردن.
🔹 ادای کلمات با شدت و هیجان، تاکید بر روی بعضی کلمات اساسی و به سرعت ادا کردن کلمات آخر جمله که نشان از ناشکیبایی شما در مورد زمان لازم برای بیان سخنان خودتان دارد.
🔹 دو سه کار را با هم انجام دادن، آیا حتی وقتی که نشستهاید یک ساندویچ بخورید، حتما باید کتاب یا روزنامه بخوانید؟ بسیاری از افراد عمرشان تمام میشود و باز هم نمیفهمند که غذا خوردن یعنی چه.
🔹 همیشه این مشکل را داشتن که نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید و به هر حال موضوع را به چیزی میکشانید که مورد علاقهی خودتان است.
🔹 هنگام استراحت، #احساس_گناه کردن.
🔹به دلیل دلمشغولیهای خود، #نظارهگر خوبی نبودن. نه غروب آفتاب را میبینید، نه گلهای زیبای حیاط را، و ...
🔹 برای فرصتهای کوتاه و کوتاهتر، برنامهریزیهای بیشتر و بیشتر کردن.
🔹 فکهای به هم فشرده، دندان قروچه کردن و شق و رق بودن.
🔹 ترس از متوقف کردن کارهایی که تندتر و تندتر انجام میدهید.
🔹 محرومیت از حق انتخاب به دلیل بردهی اعداد و ارقام شدن.
🔹 و...
اگر شما طبق این الگوها رفتار میکنید، آیا میخواهید که از دست آنها خلاص شوید؟ آیا میتوانید #تصمیم بگیرید که اینطور زندگی نکنید؟ بعضیها میگویند دوست دارند زیر فشار باشند، میگویند بدین ترتیب کارهای بیشتری میتوانند انجام دهند...
♦️ اما اگر شما میخواهید از دست انها خلاص شوید، از #قلب خود یاد بگیرید. بهترین نمونه برای تنظیم #وقت، قلب خودتان است. قلب یک سوم از طول مدت چرخهی سه مرحلهای ضربان خود را کار میکند و دو سوم بقیه را استراحت میکند. اگر بخواهیم از قلب خود پیروی کنیم، بهتر است هر شبانه روز را به سه بخش تقسیم کنیم: هشت ساعت برای کار، هشت ساعت برای خواب و هشت ساعت برای فعالیتهای تجدید قوا کننده...
🗂 با اقتباس از #کتاب ماندن در وضعیت آخر، #نویسنده امی ب. هریس و تامس ای.هریس #مترجم اسماعیل فصیح #نشر نو
@systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
اگر شما دائما رفتارهای زیر را که بوسیلهی #فریدمن و #روزنمن طبقهبندی شدهاند را از خود نشان میدهید، برای سلامتیتان گران تمام میشود:
🔹 همیشه وول زدن و تندتند غذا خوردن.
🔹 ناشکیبایی نسبت به سرعت رخ دادن وقایع، وسط حرف دیگران پریدن، مدام سرتان را به علامت بله تکان دادن و جملههای دیگران را برایشان تمام کردن.
🔹 ادای کلمات با شدت و هیجان، تاکید بر روی بعضی کلمات اساسی و به سرعت ادا کردن کلمات آخر جمله که نشان از ناشکیبایی شما در مورد زمان لازم برای بیان سخنان خودتان دارد.
🔹 دو سه کار را با هم انجام دادن، آیا حتی وقتی که نشستهاید یک ساندویچ بخورید، حتما باید کتاب یا روزنامه بخوانید؟ بسیاری از افراد عمرشان تمام میشود و باز هم نمیفهمند که غذا خوردن یعنی چه.
🔹 همیشه این مشکل را داشتن که نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید و به هر حال موضوع را به چیزی میکشانید که مورد علاقهی خودتان است.
🔹 هنگام استراحت، #احساس_گناه کردن.
🔹به دلیل دلمشغولیهای خود، #نظارهگر خوبی نبودن. نه غروب آفتاب را میبینید، نه گلهای زیبای حیاط را، و ...
🔹 برای فرصتهای کوتاه و کوتاهتر، برنامهریزیهای بیشتر و بیشتر کردن.
🔹 فکهای به هم فشرده، دندان قروچه کردن و شق و رق بودن.
🔹 ترس از متوقف کردن کارهایی که تندتر و تندتر انجام میدهید.
🔹 محرومیت از حق انتخاب به دلیل بردهی اعداد و ارقام شدن.
🔹 و...
اگر شما طبق این الگوها رفتار میکنید، آیا میخواهید که از دست آنها خلاص شوید؟ آیا میتوانید #تصمیم بگیرید که اینطور زندگی نکنید؟ بعضیها میگویند دوست دارند زیر فشار باشند، میگویند بدین ترتیب کارهای بیشتری میتوانند انجام دهند...
♦️ اما اگر شما میخواهید از دست انها خلاص شوید، از #قلب خود یاد بگیرید. بهترین نمونه برای تنظیم #وقت، قلب خودتان است. قلب یک سوم از طول مدت چرخهی سه مرحلهای ضربان خود را کار میکند و دو سوم بقیه را استراحت میکند. اگر بخواهیم از قلب خود پیروی کنیم، بهتر است هر شبانه روز را به سه بخش تقسیم کنیم: هشت ساعت برای کار، هشت ساعت برای خواب و هشت ساعت برای فعالیتهای تجدید قوا کننده...
🗂 با اقتباس از #کتاب ماندن در وضعیت آخر، #نویسنده امی ب. هریس و تامس ای.هریس #مترجم اسماعیل فصیح #نشر نو
@systemsthinking
#بحران #آب از آنچه به نظر میرسد نزدیکتر است.
@systemsthinking
«ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ عبرت ها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک!»
امام علی (ع)
https://goo.gl/3x2xyD
@systemsthinking
«ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ عبرت ها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک!»
امام علی (ع)
https://goo.gl/3x2xyD
عصر ايران
روز صفر بی آبی در پایتخت آفریقای جنوبی و زنگ هشداری برای ما
شهر کیپ تاون آفریقای جنوبی با 4 میلیون جمعیت در صورت مواجه شدن با قطحی کامل آب، نخستین شهر بزرگ دنیا خواهد بود که به" روز صفر بی آبی" می رسد.
Forwarded from ایسنا (Isna4)
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Uspace.ir)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞چگونه از حبابهای اطلاعاتی خارج شویم؟
گاه در فضای مجازی به نظر میرسد جامعه آبستن تحولی شگرف است، در حالی که در دنیای واقعی همه چیز آرام و امور مثل همیشه در جریان است.
🆔 @eastartups 🎯
گاه در فضای مجازی به نظر میرسد جامعه آبستن تحولی شگرف است، در حالی که در دنیای واقعی همه چیز آرام و امور مثل همیشه در جریان است.
🆔 @eastartups 🎯
#مجله_رشد
در شماره بهمن ماه ۱۳۹۶ از مجله رشد مدرسه فردا به موضوع «پشتیبانی از کارآفرینی در مدرسه» پرداختهایم.
برای مشاهده متن، روی عکس کلیک کنید و ورق بزنید.
@systemsthinking
در شماره بهمن ماه ۱۳۹۶ از مجله رشد مدرسه فردا به موضوع «پشتیبانی از کارآفرینی در مدرسه» پرداختهایم.
برای مشاهده متن، روی عکس کلیک کنید و ورق بزنید.
@systemsthinking
#خشونت ممنوع!
روایت شده است که وقتی ابن ملجم پس از ضربتی که به امیر مومنان زده بود دستگیر شد، امیرالمومنین برای آن ملعون به امام حسن علیه السلام سفارش کرد و فرمود:
او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن
«بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا»
امیدوارم افرادی که این روزها در مورد توجیه خشونت با دستگیر شدگان (اسیران) صحبت میکنند، به خاطر بیاورند که ما راه و بیراه و درست و غلط را از امیر مومنان میآموزیم.
وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
سوره مائده آیه ۸
t.me/systemsthinking
روایت شده است که وقتی ابن ملجم پس از ضربتی که به امیر مومنان زده بود دستگیر شد، امیرالمومنین برای آن ملعون به امام حسن علیه السلام سفارش کرد و فرمود:
او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن
«بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا»
امیدوارم افرادی که این روزها در مورد توجیه خشونت با دستگیر شدگان (اسیران) صحبت میکنند، به خاطر بیاورند که ما راه و بیراه و درست و غلط را از امیر مومنان میآموزیم.
وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
سوره مائده آیه ۸
t.me/systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#تفکر_در_طول_زمان
آموزش #حلقههای_مثبت و منفی به دانشآموزان
بعد از اینکه دانشآموزان با مفهوم سیستم آشنا شدند، آنها را با حلقههای مثبت و منفی آشنا کردم.
خب حلقههای مثبت و منفی چیست؟
یکی از ابزارهای درک ساختارهای یک سیستم، نمودارهای علت و معلولی است. این نمودارها روابط علی بین پدیدهها را به نمایش میگذارند.
برای آموزش این مفاهیم به دانشآموزان، از فیلم «دو راهحل برای یک مسئله» مرحوم کیارستمی استفاده کردم. دارا و نادر دو شخصیت این نمایش هستند. بچهها ابتدا نمایش را دیدند و بعد بازی حلقههای مثبت و منفی را انجام دادیم(ویدئو هر دو نمایش را در پست بعدی به اشتراک خواهم گذاشت).
سوال بعدی این بود که کدام راه حل به کدام بازی شباهت دارد؟
خب بچهها سریع راهحل اول را به بازی اول و راه حل دوم را به بازی دوم نسبت دادند.
پای تخته با کمک بچهها حلقههای علت و معلول را کشیدم. همان طور که در فعالیت مشاهده میکنید ویژگی حلقههای مثبت این است که با یک تغییر در یکی از متغیرها در درون حلقه، با ادامه دادن این تغییرات درون حلقه تغییر اولیه هم چنان تشدید مییابد. مثلا در این مثال با افزایش ناراحتی نادر پس از یک دور ناراحتی او بیشتر میشود. ناراحتی نادر، موجب تلاش او برای انتقام شد. اقدام نادر موجب ناراحتی دارا شد و ناراحتی دارا نیز اقدام تلافی جویانه او را موجب شد که نادر را ناراحت کرد.
از طرف دیگر در #حلقههای_منفی با ایجاد یک تغییر در یک متغیر و ادامه دادن تغییرات در درون حلقه، تغییر اولیه خلاف جهت عمل میکند. نادر ناراحت میشود و علت را جویا میشود. دارا تلاش میکند ناراحتی نادر را با بهبود وضع کتاب کاهش دهد.
در ادامه برای بچهها مثال پویاییهای جمعیت را زدم. پویاییهای جمعیت را با دو متغیر و ثابت فرض کردن بقیه متغیرها بررسی کردیم، افزایش نرخ تولد باعث افزایش جمعیت میشود و افزایش جمعیت نیز نرخ تولد را افزایش میدهد. اگر رفتار این متغیرها را در طول زمان رسم کنیم، رفتار آنها شبیه رشد نمایی میشود و بنابراین یک حلقه مثبت است.
اما سیستمها نمیتوانند برای همیشه رشدنمایی کنند و حلقههای منفی مانع رشد آنها میشوند. بچهها خیلی عجیب مرگ و میر را عامل محدود کننده رشد جمعیت اعلام کردند و من حلقهاش را کشیدم. با افزایش جمعیت نرخ مرگ و میر افزایش مییابد و با افزایش آن جمعیت کاهش مییابد که این نیز یک حلقه منفی شد.
در ادامه تجربیات دانش آموزان را با شما عزیزان به اشتراک خواهم گذاشت.
http://t.me/systemsthinking
#تفکر_در_طول_زمان
آموزش #حلقههای_مثبت و منفی به دانشآموزان
بعد از اینکه دانشآموزان با مفهوم سیستم آشنا شدند، آنها را با حلقههای مثبت و منفی آشنا کردم.
خب حلقههای مثبت و منفی چیست؟
یکی از ابزارهای درک ساختارهای یک سیستم، نمودارهای علت و معلولی است. این نمودارها روابط علی بین پدیدهها را به نمایش میگذارند.
برای آموزش این مفاهیم به دانشآموزان، از فیلم «دو راهحل برای یک مسئله» مرحوم کیارستمی استفاده کردم. دارا و نادر دو شخصیت این نمایش هستند. بچهها ابتدا نمایش را دیدند و بعد بازی حلقههای مثبت و منفی را انجام دادیم(ویدئو هر دو نمایش را در پست بعدی به اشتراک خواهم گذاشت).
سوال بعدی این بود که کدام راه حل به کدام بازی شباهت دارد؟
خب بچهها سریع راهحل اول را به بازی اول و راه حل دوم را به بازی دوم نسبت دادند.
پای تخته با کمک بچهها حلقههای علت و معلول را کشیدم. همان طور که در فعالیت مشاهده میکنید ویژگی حلقههای مثبت این است که با یک تغییر در یکی از متغیرها در درون حلقه، با ادامه دادن این تغییرات درون حلقه تغییر اولیه هم چنان تشدید مییابد. مثلا در این مثال با افزایش ناراحتی نادر پس از یک دور ناراحتی او بیشتر میشود. ناراحتی نادر، موجب تلاش او برای انتقام شد. اقدام نادر موجب ناراحتی دارا شد و ناراحتی دارا نیز اقدام تلافی جویانه او را موجب شد که نادر را ناراحت کرد.
از طرف دیگر در #حلقههای_منفی با ایجاد یک تغییر در یک متغیر و ادامه دادن تغییرات در درون حلقه، تغییر اولیه خلاف جهت عمل میکند. نادر ناراحت میشود و علت را جویا میشود. دارا تلاش میکند ناراحتی نادر را با بهبود وضع کتاب کاهش دهد.
در ادامه برای بچهها مثال پویاییهای جمعیت را زدم. پویاییهای جمعیت را با دو متغیر و ثابت فرض کردن بقیه متغیرها بررسی کردیم، افزایش نرخ تولد باعث افزایش جمعیت میشود و افزایش جمعیت نیز نرخ تولد را افزایش میدهد. اگر رفتار این متغیرها را در طول زمان رسم کنیم، رفتار آنها شبیه رشد نمایی میشود و بنابراین یک حلقه مثبت است.
اما سیستمها نمیتوانند برای همیشه رشدنمایی کنند و حلقههای منفی مانع رشد آنها میشوند. بچهها خیلی عجیب مرگ و میر را عامل محدود کننده رشد جمعیت اعلام کردند و من حلقهاش را کشیدم. با افزایش جمعیت نرخ مرگ و میر افزایش مییابد و با افزایش آن جمعیت کاهش مییابد که این نیز یک حلقه منفی شد.
در ادامه تجربیات دانش آموزان را با شما عزیزان به اشتراک خواهم گذاشت.
http://t.me/systemsthinking