Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
83 files
649 links
Download Telegram
#اقتصاد_ایران
#نه_به_سود_بانکی

حرکتی ارزشمند از مجلس شورای اسلامی:

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مصوبه‌ای حساب‌های بانکی دستگاه‌های اجرایی شامل حساب‌های جاری پشتیبان، سپرده گذاری کوتاه مدت و بلندمدت را از دریافت سود ممنوع کردند

این پیشنهاد در این پست مطرح شده بود:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1137

امیدوارم قوه قضاییه و نهادهای حکومتی هم به این حرکت ارزشمند و اثرگذار بپیوندند و به سود بانکی «نه» بگویند.

منبع خبر:
www.isna.ir/news/96120200855

@systemsthinking
#حکمت

حکمتی از سعدی که به کار این روزهای کشور می‌آید:

«چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است، تو جمع باش
و گر جمع شوند، از پریشانی اندیشه کن»
(گلستان سعدی، باب هشتم: در آداب صحبت)

توجه نکردن به این نصیحت سعدی، آسیب‌های بزرگی می‌تواند برای کشور به وجود آورد.

t.me/systemsthinking
#حکمت

حکمتی از سعدی:

یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده، تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.

هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش

باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی‌خواندند، در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون. وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت، چگونه برو مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست، تو مر خلق را پریشان برای چه می‌کنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟

همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری

ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست.

نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند

ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد. روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.

پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
‌‏
گلستان سعدی، باب اول: در سیرت پادشاهان

t.me/systemsthinking
نقش #پلیس مراقبت از آرامش جامعه و اجرای قانون است، نه #اخلال در نظم عمومی و ایجاد #تشویش در اذهان مردم جامعه

هزاران پلیس در جامعه ما به مراقبت از آرامش جامعه همت دارند و برای اجرای قانون تلاش می کنند و ثابت کرده‌اند که در این راه از آسیب و شهادت هم ابایی ندارند.
با این حال هر از گاهی اقدام نابخردانه چند نفری، به ذهنیت مردم جامعه در مورد پلیس آسیب می‌زند.

سال‌ها پیش زمانی که کمتر از ده سال سن داشتم، نزدیک میدان گمرک تهران، دو افسر پلیس موتورسوار را دیدم که مردی را در خیابان تنبیه بدنی می‌کردند. یکی از آنها مرد را که روی زمین افتاده بود زیر لگد گرفته بود و با زنجیر کلفتی که در دست داشت به شدت به او ضربه می زد. پلیس دیگر هم ایستاده بود و دور او می‌چرخید و نمی گذاشت مردمی که با تحیر این صحنه را نگاه می‌کردند به آنها نزدیک شوند و گاهی هم به سمت مرد می‌رفت و لگدی به او می‌زد.

نمی‌دانم که آن مرد چه جرمی مرتکب شده بود. با این حال می‌دانم که پلیس حق نداشت در خیابان و بدون حکم قاضی، راسا اقدام به تنبیه بدنی کند.

دیدن این صحنه‌ی انزجار آور باعث شد که تا سال‌ها از پلیس بترسم و نگاهم را از پلیس بدزدم و با دیدن پلیس راهم را به سمت دیگری کج کنم.
در واقع نتیجه آن تجربه کودکی این شده بود که من به عنوان یک شهروند عادی که جرمی مرتکب نشده بودم، با دیدن پلیس استرس می‌گرفتم و در خیابانی که پلیس حضور داشت، احساس آرامش نمی‌کردم.

از دیروز صحنه دیگری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.
در این صحنه، پلیس دختری که روسری‌اش را در دست گرفته، با ضربه‌ای ناگهانی از بلندی به پایین پرتاب می‌کند و واهمه‌ای از اینکه این دختر با سر به زمین بخورد و ضربه مغزی شود هم ندارد.

فرض کنیم که پلیس ماموریت دارد این دختر را بازداشت کند.
آیا پلیس حق دارد با چنین روش وحشیانه‌ای کسی را بازداشت کند؟
آیا پروتکل‌هایی وجود ندارند که نحوه بازداشت کردن و لزوم حفظ امنیت افراد را مشخص کرده باشند؟
آیا پلیس در شرایط دفاع از خود بوده است که به این نحو واکنش نشان داده است؟
آیا نمی‌توانستند #صبر کنند تا یکی از همکاران خانمشان برسد و با همکاری ایشان بازداشت را انجام دهند؟

در این زمینه حرف برای گفتن زیاد است اما من فقط به ذکر یک نکته اکتفا می‌کنم:
این نحوه‌ی بازداشت افراد، #اخلال در نظم عمومی و #تشویش در اذهان مردم جامعه است.

هزاران پلیس خدمتگزار، سال‌ها باید تلاش کنند تا این تصویر خشن و مشوش از پلیس را، در ذهن صدها هزار نفری که از دیروز در شبکه‌های اجتماعی شاهد این تصاویر بوده‌اند، تغییر دهند.

t.me/systemsthinking
کارگاه آموزشی #تفکر_سیستمی برای سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن‌ها) به همت معاونت اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی شاهرود و مؤسسه مطالعاتی حامیان فردا، ۳ اسفند ۹۶

@systemsthinking
از قلب خود یاد می‌گیرید؟

#کتاب_بخوانیم

اگر شما دائما رفتارهای زیر را که بوسیله‌ی #فریدمن و #روزنمن طبقه‌بندی شده‌اند را از خود نشان می‌دهید، برای سلامتی‌تان گران تمام می‌شود:

🔹 همیشه وول زدن و تندتند غذا خوردن.
🔹 ناشکیبایی نسبت به سرعت رخ دادن وقایع، وسط حرف دیگران پریدن، مدام سرتان را به علامت بله تکان دادن و جمله‌های دیگران را برایشان تمام کردن.
🔹 ادای کلمات با شدت و هیجان، تاکید بر روی بعضی کلمات اساسی و به سرعت ادا کردن کلمات آخر جمله که نشان از ناشکیبایی شما در مورد زمان لازم برای بیان سخنان خودتان دارد.
🔹 دو سه کار را با هم انجام دادن، آیا حتی وقتی که نشسته‌اید یک ساندویچ بخورید، حتما باید کتاب یا روزنامه بخوانید؟ بسیاری از افراد عمرشان تمام می‌شود و باز هم نمی‌فهمند که غذا خوردن یعنی چه.
🔹 همیشه این مشکل را داشتن که نمی‌توانید جلوی خودتان را بگیرید و به هر حال موضوع را به چیزی می‌کشانید که مورد علاقه‌ی خودتان است.
🔹 هنگام استراحت، #احساس_گناه کردن.
🔹به دلیل دلمشغولی‌های خود، #نظاره‌گر خوبی نبودن. نه غروب آفتاب را می‌بینید، نه گلهای زیبای حیاط را، و ...
🔹 برای فرصت‌های کوتاه و کوتاه‌تر، برنامه‌ریزی‌های بیشتر و بیشتر کردن.
🔹 فک‌های به هم فشرده، دندان قروچه کردن و شق و رق بودن.
🔹 ترس از متوقف کردن کارهایی که تندتر و تندتر انجام می‌دهید.
🔹 محرومیت از حق انتخاب به دلیل برده‌ی اعداد و ارقام شدن.
🔹 و...

اگر شما طبق این الگوها رفتار می‌کنید، آیا می‌خواهید که از دست آنها خلاص شوید؟ آیا می‌توانید #تصمیم بگیرید که اینطور زندگی نکنید؟ بعضی‌ها می‌گویند دوست دارند زیر فشار باشند، می‌گویند بدین ترتیب کارهای بیشتری می‌توانند انجام دهند...

♦️ اما اگر شما می‌خواهید از دست انها خلاص شوید، از #قلب خود یاد بگیرید. بهترین نمونه برای تنظیم #وقت، قلب خودتان است. قلب یک سوم از طول مدت چرخه‌ی سه مرحله‌ای ضربان خود را کار می‌کند و دو سوم بقیه را استراحت می‌کند. اگر بخواهیم از قلب خود پیروی کنیم، بهتر است هر شبانه روز را به سه بخش تقسیم کنیم: هشت ساعت برای کار، هشت ساعت برای خواب و هشت ساعت برای فعالیت‌های تجدید قوا کننده...


🗂 با اقتباس از #کتاب ماندن در وضعیت آخر، #نویسنده امی ب. هریس و تامس ای.هریس #مترجم اسماعیل فصیح #نشر نو

@systemsthinking
Forwarded from ایسنا (Isna4)
📸 کاهش سطح آب سد «زاینده رود»، زنگ خطر برای ایران

عکس از مرتضی زنگنه
http://bit.ly/2Cke96P

@isna94
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Uspace.ir)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞چگونه از حباب‌های اطلاعاتی خارج شویم؟


گاه در فضای مجازی به نظر می‌رسد جامعه آبستن تحولی شگرف است، در حالی که در دنیای واقعی همه چیز آرام و امور مثل همیشه در جریان است.


🆔 @eastartups 🎯
#مجله_رشد

در شماره بهمن ماه ۱۳۹۶ از مجله رشد مدرسه فردا به موضوع «پشتیبانی از کارآفرینی در مدرسه» پرداخته‌ایم.

برای مشاهده متن، روی عکس کلیک کنید و ورق بزنید.

@systemsthinking
#خشونت ممنوع!

روایت شده است که وقتی ابن ملجم پس از ضربتی که به امیر مومنان زده بود دستگیر شد، امیرالمومنین برای آن ملعون به امام حسن علیه السلام سفارش کرد و فرمود:
او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن

«بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا»

امیدوارم افرادی که این روزها در مورد توجیه خشونت با دستگیر شدگان (اسیران) صحبت می‌کنند، به خاطر بیاورند که ما راه و بی‌راه و درست و غلط را از امیر مومنان می‌آموزیم.

وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ

دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!
سوره مائده آیه ۸

t.me/systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#تفکر_در_طول_زمان


آموزش #حلقه‌های_مثبت و منفی به دانش‌آموزان

بعد از اینکه دانش‌آموزان با مفهوم سیستم آشنا شدند، آنها را با حلقه‌های مثبت و منفی آشنا کردم.

خب حلقه‌های مثبت و منفی چیست؟

یکی از ابزار‌های درک ساختارهای یک سیستم، نمودارهای علت و معلولی است. این نمودارها روابط علی بین پدیده‌ها را به نمایش می‌گذارند.

برای آموزش این مفاهیم به دانش‌آموزان، از فیلم «دو راه‌حل برای یک مسئله» مرحوم کیارستمی استفاده کردم. دارا و نادر دو شخصیت این نمایش هستند. بچه‌ها ابتدا نمایش را دیدند و بعد بازی حلقه‌های مثبت و منفی را انجام دادیم(ویدئو هر دو نمایش را در پست بعدی به اشتراک خواهم گذاشت).

سوال بعدی این بود که کدام راه حل به کدام بازی شباهت دارد؟

خب بچه‌ها سریع راه‌حل اول را به بازی اول و راه حل دوم را به بازی دوم نسبت دادند.

پای تخته با کمک بچه‌ها حلقه‌های علت و معلول را کشیدم. همان طور که در فعالیت مشاهده می‌کنید ویژگی‌ حلقه‌های مثبت این است که با یک تغییر در یکی از متغیر‌ها در درون حلقه، با ادامه دادن این تغییرات درون حلقه تغییر اولیه هم چنان تشدید می‌یابد. مثلا در این مثال با افزایش ناراحتی نادر پس از یک دور ناراحتی او بیشتر می‌شود. ناراحتی نادر، موجب تلاش او برای انتقام شد. اقدام نادر موجب ناراحتی دارا شد و ناراحتی دارا نیز اقدام تلافی جویانه او را موجب شد که نادر را ناراحت کرد.

از طرف دیگر در #حلقه‌های_منفی با ایجاد یک تغییر در یک متغیر و ادامه دادن تغییرات در درون حلقه، تغییر اولیه خلاف جهت عمل می‌کند. نادر ناراحت می‌شود و علت را جویا می‌شود. دارا تلاش می‌کند ناراحتی نادر را با بهبود وضع کتاب کاهش دهد.

در ادامه برای بچه‌ها مثال پویایی‌های جمعیت را زدم. پویایی‌های جمعیت را با دو متغیر و ثابت فرض کردن بقیه متغیرها بررسی کردیم، افزایش نرخ تولد باعث افزایش جمعیت می‌شود و افزایش جمعیت نیز نرخ تولد را افزایش می‌دهد. اگر رفتار این متغیرها را در طول زمان رسم کنیم، رفتار آن‌ها شبیه رشد نمایی می‌شود و بنابراین یک حلقه مثبت است.

اما سیستم‌ها نمی‌توانند برای همیشه رشدنمایی کنند و حلقه‌های منفی مانع رشد آنها می‌شوند. بچه‌ها خیلی عجیب مرگ و میر را عامل محدود کننده رشد جمعیت اعلام کردند و من حلقه‌اش را کشیدم. با افزایش جمعیت نرخ مرگ و میر افزایش می‌یابد و با افزایش آن جمعیت کاهش می‌یابد که این نیز یک حلقه منفی شد.

در ادامه تجربیات دانش آموزان را با شما عزیزان به اشتراک خواهم گذاشت.

http://t.me/systemsthinking
Movie.wmv
9 MB
فعالیت حلقه‌های مثبت و منفی
نمودار علت و معلول
@sysytemsthinking
«من که جیک و جیک می کنم برات
تخم کوچیک میذارم برات، بذارم برم...؟»

#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت

ریشه تمام مشکلات امروز کشور از همینجا شروع شد: یک تبصره ساده
مثل تخفیف ۹۰ درصدی برای یک گروه خاص
به همین سادگی

این روزها دولت دوازدهم و شورای شهر تهران به سرعت مشغول تهیه مطالعات موردی برای درس سیستم ها هستند.
سرعت تولید محتوایشان هم آنقدر زیاد است که ما معلم‌های سیستم نمی‌رسیم تمام این موارد را مکتوب کنیم و اسلایدهایش را برای کلاس‌هایمان بسازیم.
عزیزان لطفا کمی آهسته‌تر...

خلاصه درس:
یکی از درس‌های پایه سیستم‌ها این است که: «فرقی نمی‌کند چه کسی مسوول باشد، تا زمانی که «ساختار» تغییر نکند، هر کسی که مسوول باشد سیستم همان رفتار را از خودش نشان خواهد داد.»

بررسی مطالعه موردی:
اعضای شورای شهر جدید تهران وقتی سر کار آمدند، از مسوولین قبلی و از رانت‌ها و ویژه خواری‌ها در شهرداری تهران انتقاد کردند.
طولی نکشید که خودشان در معرض آزمون ساده‌ای قرار گرفتند.
طرح ترافیک جدید تهران که قرار بود جلوی رانت‌ها را بگیرد، در معرض یک درخواست ساده قرار گرفت: تخفیف ۹۰ درصدی برای خبرنگاران.
اعضای شورای شهر هم تحت فشار ایجاد شده، ترجیح دادند از خیر ماجرا بگذرند و رانت خواسته شده را واگذار کنند.

مهم نیست که این رانت به چه کسی واگذار شده.
مهم نیست که این رانت به چه بهانه‌ای واگذار شده.
همیشه همینقدر ساده است.
از همین تبصره‌های ساده شروع می‌شود.
بعد می‌شود خانه خاله پیر زن قصه‌ها که بعد از آن شب بارانی با تقاضای حیوانات برای ماندن در خانه‌اش مواجه شد.
و نهایتا پیرزن قصه ما مجبور می شود به همه مجوز ماندن بدهد.

البته یک فرق کوچک هم وجود دارد: خاله پیرزن خانه خودش را با حیوانات شریک شد و شورای شهر، حقوق جمعی شهر تهران را با گروه‌های خاص به اشتراک می‌گذارد.

گروه‌های قبلی که در دام ایجاد رانت افتادند، به این علت نبود که افراد بدی بودند.
اما فشار ذینفعان آنقدر زیاد بود که ترجیح دادند به جای مقاومت در مقابل ذینفعان، به آنها باج بدهند.
وقتی باج اول را دادند، فشار برای باج خواهی‌های بعدی بیشتر هم می‌شود.
نهایتا هر کسی که توان باج خواهی دارد، به خواسته‌اش می‌رسد.
و همیشه در این موارد، تنها کسانی که سرشان بی کلاه می‌ماند، مردم عادی هستند که دستشان به بوقی بند نیست و صدایشان را کسی نمی‌شنود.

عدالتی که رهبری فرمودند در کشور نیست و باید به خاطر نبودنش از مردم عذرخواهی کنیم، با همین توجیهات و مصوبات کوچک به قربانگاه رفته است.
امیدوارم شورای شهر هم شجاعت عذرخواهی از مردم و لغو چنین مصوباتی را داشته باشد.

t.me/systemsthinking
Forwarded from دفتر يادداشت - پدرام سلطانى
🖌 یادداشتی از پدرام سلطانی

"قهرمانان بى جواب"

دیروز و پریروز در مشهد همایش بهبود محیط کسب و کار برگزار شد و من هم در آن حضور داشتم. همزمان با برگزاری همایش خبر استعفای رسول خادم از ریاست فدراسیون کشتی منتشر شد. این خبر و دلیل آن در تمام همایش فکر من را به خود مشغول کرده بود. در حالی که به این موضوع فکر می کردم و به سخنرانی سخنرانان همایش گوش می کردم، به این می اندیشیدم که ما چه باید بکنیم. رسول خادم برای سئوالی که کمتر از یک ماه پیش پرسیده بود و پاسخی نشنیده بود تصمیم به استعفا گرفت. ما که سالهاست پاسخ سئوالهایمان را نگرفته ایم چه باید بکنیم؟

تازه او یک سئوال کرد و ما صدها سئوال. پرسیدیم: چرا عدالت مالیاتی برقرار نیست؟ چرا بنگاههای عمومی شفاف نیستند؟ چرا بخش خصوصی و کارگران از مدیریت تأمین اجتماعی حذف شدند؟ چرا قانون تجارت اصلاح نمی شود؟ چرا قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار اجرا نمی شود؟ چرا با مؤسسات پولی غیر مجاز برخورد قانونی نمی شود؟ چرا با بنگاهداری بانکها برخورد نمی شود؟ چرا دولت به تکلیف خود در مقررات زدایی عمل نمی کند؟ چرا تکلیف سیاستهای ارزی کشور مشخص نمی شود؟ چرا و چرا و چرا؟

در حالیکه در سخنانم در بخش افتتاحی همایش گفته بودم: "در کشور روش و مسیر مشخص و قابل اجماعی بین دولت، قوا و بخش خصوصی برای اصلاح محیط کسب و کار وجود ندارد." در بازاندیشی به ریشه های نابهبودی محیط کسب و کار و ارتباط آن به سئوالات بی پاسخ، به این فکر می کردم که وقتی یک کشتی گیر روی تشک بلاتکلیف می شود، چطور یک اقتصاد به این بزرگی با این همه پرسش بی پاسخ می تواند روی تشک جهانی برود و در بازارهای پررقابت با رقبایش کشتی بگیرد؟

اقتصاد ما اقتصاد سئوالهای بی جواب است. هرچه فکر کردم که یک موضوع مهم در اقتصاد کشورمان بیابم که در طول حداقل یک دهه، و نه بیشتر، پاسخ مشخص و واحدی از سوی دولتها و ارکان کشور به آن داده شده باشد، موضوعی نیافتم. یادم افتاد گاهی که در جلسات با مسئولین دولتی، واقعیتهای اقتصاد کشور و نقدهای وارد بر آن را می گفتم، پس از جلسه، در گفتگوی خودمانی با مسئولین، مكرر از ایشان می شنیدم که: "ما این حرفهایی که شما می زنید را نمی توانیم بزنیم." باز با خودم گفتم: "چطور یک مسئول دولتی با سانسور نظراتش می تواند درست کار کند و در تصمیم سازی کمک کند؟ اگر تفکر با تصمیم، منطبق نباشد، آیا عمل می تواند با تصمیم منطبق باشد؟" و بعد به این نتیجه رسیدم که بی دلیل نیست که بسیاری از قوانین و مقررات کشور توسط خود مجریان عمل نمی شود و اين همه تناقض در بخشنامه ها و مصوبات دولتى به چشم مى خورد.

در ادامه ی سخنرانیها، یکی از کارافرینان خوشنام و باسابقه ی مشهد در حالی که از مشکلات صنعت می گفت حرف از مهاجرت جوانان زد و بغض گلویش را گرفت. یادم آمد که چند روز پیش خبری منتشر شده بود که یک و نیم میلیون نفر ایرانی در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا هستند. باز با خود فکر کردم که، جوانان هم سالهاست پاسخ سئوالهایشان را نگرفته اند. لابد برای همین از ماندن و تلاش کردن خسته شده اند.

در تمام آن دو روز احساس کردم که ما قهرمانان بازنده ایم. مشکل اصلی محیط کسب و کار ما ضعف آن نیست، ابهام است، بلاتکلیفی است، تناقض است، خرواری سئوال بی پاسخ و پاسخ پراما و اگر است. در جمع این یک و نیم میلیون نفر درخواست کننده ى مهاجرت، بخش قابل توجهی هم فعالان اقتصادی هستند که دارند تشک را ترک می کنند، بخشی هم در داخل همین کار را کرده اند، آردها را بیخته اند و الک را آویخته و اموالشان را یک به یک می فروشند و روزگار می گذرانند. اما بايد قدر كارافرين را بيشتر دانست. زيرا هنوز بسیارند کارافرینانی که خستگی در چهره شان موج می زند و بیم شکست دارند اما دلاورانه می جنگند. آنها مرتب با خود تکرار می کنند که: "نباید ببازی! تو اگر ببازى كارگرانت از نان خوردن مى افتند. بجنگ مرد، بجنگ!" .....

https://news.1rj.ru/str/pedram_soltani
#کتاب_بخوانیم

ما همه با دیزرائلی هم عقیده‌ایم که "زندگی کوتاهتر از آن است که کوچک باشد" با وجود این بزرگترین چیزی که ما را کفری می‌کند، درست همین است. شاید مهمتر از مسئله‌ی استفاده از #فضا این باشد که ما تحقیقاتی دربارۀ چگونگی استفاده از #زمان به عمل بیاوریم. "جان هاو" می‌گوید: " چه حماقتی! ما از اینکه نکند تمام زندگیمان به هدر برود وحشت داریم، اما هر روز از تکه تکه دور ریختن آن ابائی نداریم " 
 

🗂 #کتاب وضعیت آخر. #نویسنده تامس. ای هریس #مترجم اسماعیل فصیح. #نشر فرهنگ نشر نو

@systemsthinking
پایان زمستان و آغاز بهار
هفت پیشنهاد برای مدیر یک مدرسه

(بخش اول)
#مدیریت_مدرسه #نوروز

روزهای پایانی اسفند و ایام نوروز برای خیلی‌ها از جمله کسانی که در موقعیت سرپرستی هستند، رنگ و بوی متفاوتی دارد. در این یادداشت به طور اختصاصی هفت پیشنهاد به مدیران مدارس ارائه می‌دهم و از ایشان درخواست می‌کنم با تاملی درباره سی روز آینده، متناسب با شرایط خود به اجرای این پیشنهادها و یا ایده‌های تازه‌ی دیگری برای بهبود عملکردشان اقدام کنند.

یک. ظرف زمان
فرقی نمی‌کند چند سال و چند ماه است که تجربه مدیریت یک مدرسه را بر عهده دارید، یک برگه کاغذ بردارید و چکیده‌ای از سال ۹۶ خود را در دوازده سطر بیان کنید. برای هر ماه سال یک سطر در نظر بگیرید. می‌توانید از کلیدواژه هایی استفاده کنید. این برگه برای شما خواهد بود و کاملا شخصی. حتما بنویسید. پس از انجام این فعالیت نگاهی به ۱۲ ماه گذشته بیندازید. برای هر کدام از مواردی که نوشته‌اید - چه رخدادها، چه دغدغه‌ها، چه مشغله‌ها، چه آغازها و چه انجام‌ها - به نوعی زمانی را اختصاص داده‌اید. حالا برگه مرور سال ۹۶ خود را از یک منظر تحلیل کنید: مدیریت زمان.
مدیریت زمان شما در سال ۹۶ چگونه بوده است؟ چه قوت‌ها و ضعف‌هایی داشته‌اید؟ در عمل چه کرده‌اید و چه یاد گرفته‌اید؟ پس از این تحلیل، برای به بهبود مدیریت زمان خود در سال ۹۷ فکر کنید. و آنچه به نظرتان باید انجام دهید، در این روزهای پایانی اسفند آزمایش کنید. آزمایش کنید و ببینید آیا تاثیر دارد؟ برای آزمایش کردن ایده خودتان سخت گیر نباشید. یک شبیه سازی کوچک است. به امتحانش می‌ارزد. شما می‌توانید مدیریت زمان خود را بهبود دهید.

دو. مدرسه‌تکانی
در مدرسه خود قدم بزنید. قدم بزنید و خوب مشاهده کنید. آیا از فضای مدرسه خود به خوبی استفاده می‌کنید؟ شاید در قدم زدنتان باید درباره چیزهای بلااستفاده‌ای که انبار شده است، تصمیم‌گیری کنید. به بعدها موکول نکنید. تصمیم بگیرید. استفاده موثر از فضای فیزیکی و امکانات مجموعه آموزشی تحت مدیریت شما، موجب بهره‌وری خواهد شد. شاید ایده‌ای به نظرتان برسد که در سال نو، با در نظر گرفتن شرایطی، از فضای فیریکی و امکانات مدرسه شما، اهالی محله هم بهره‌مند شوند. نمی‌دانم چه ایده‌ای! فقط خواستم یادآوری کنم که در مرز دیوارهای مدرسه گرفتار نشوید.

سه. یک فعالیت مشارکتی با همه دانش آموزان و معلمان
نسیم نوروزی، نشاط دیگری دارد. به طراحی و اجرای یک فعالیت با جلب مشارکت دانش آموزان و معلمان فکر کنید. با دانش آموزان و همکارانتان مشورت کنید. از رنگ آمیزی دیوار حیاط مدرسه تا ملاقات با بیماران یک مرکز مراقبت و توانبخشی در نزدیکی مدرسه. من اگر جای شما باشم یک زنگ ایده‌پردازی تعریف می‌کنم. سپس یک جلسه با حضور نمایندگان معلمان و نمایندگان دانش آموزان ترتیب می‌دهم و با بررسی ایده‌ها، درباره فعالیت مشارکتی به جمع بندی می‌رسم. نوروز بهانه است؛ این فعالیت یک فرصت یادگیری جمعی است.

چهار. سواد رسانه‌ای
به عنوان مدیر یک مدرسه، سواد و آموزش رسانه‌ای خود را ارتقا دهید. دکتر یونس شکرخواه می نویسند: «سواد رسانه‌ای یا Media Literacy در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این درک به چه کاری می‌آید؟ به زبان ساده، سواد رسانه‌ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه‌ای می‌تواند به مخاطبان رسانه‌ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه‌ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه‌ای کمک می‌کند تا از سفره رسانه‌ها به گونه‌ای هوشمندانه و مفید بهره‌مند شد. در فضای رسانه‌ای باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانه‌های مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی را از آن‌ها برداشت.»

بخش دوم:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1195


@kashizad | سیدعلیرضا کاشی‌زاد
-------------------------------------------
کانال تفکر سیستمی
@systemsthinking