مجموعه کتابهای «فکر فکر ۳ قصه» توسط انتشارات مدرسه منتشر شد.
@systemsthinking
@systemsthinking
به اطلاع کلیه پژوهشگران و علاقمندان به حوزه تفکر سیستمی و پویایی شناسی سیستم ها می رساند کانال رسمی کنفرانس ملی انجمن ایرانی پویایی شنایی سیستم ها جهت اطلاع رسانی و انتشار آخرین اخبار و اطلاعیه ها پیرامون این کنفرانس سالانه ایجاد و آغاز به کار نموده است.
شما می توانید با عضویت در این کانال در جریان آخرین اخبار و رویدادهای مرتبط با کنفرانس قرار گرفته و همچنین نظرات و پیشنهادات سازنده خود را در راستای ارتقاء کمیت و کیفیت اطلاع رسانی و برگزاری کنفرانس با دبیر اجرایی مطرح نمایید.
@irsdc
شما می توانید با عضویت در این کانال در جریان آخرین اخبار و رویدادهای مرتبط با کنفرانس قرار گرفته و همچنین نظرات و پیشنهادات سازنده خود را در راستای ارتقاء کمیت و کیفیت اطلاع رسانی و برگزاری کنفرانس با دبیر اجرایی مطرح نمایید.
@irsdc
📢📢📢 دبیرخانه دومین کنفرانس ملی پویایی شناسی سیستم ها از مدرسین، دانشجویان، پژوهشگران و فرهیختگان حوزه تفکر سیستمی و پویایی شناسی سیستمها جهت ارسال مقالات دعوت به عمل میآورد.
🎯 این کنفرانس با هدف توسعه کاربردی و تعمیق تفکر سیستمی و روش پویاییشناسی سیستمها در حل مسائل و معضلات جاری کشور، در تاریخ 4 و 5 اردیبهشت ماه 1398 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشود.
📑 از علاقهمندان به روششناسی تفکر سیستمی و پویاییشناسی سیستمها درخواست میشود که مقالات خود را در سامانه کنفرانس به آدرس زیر بارگذاری نمایند.
📥 www.IRSDC2019.ir
🆔 @IRSDC
☎️ 021-40882997
📧 IRSDC2019@gmail.com
🌐 IRSDC2019.ir
🎯 این کنفرانس با هدف توسعه کاربردی و تعمیق تفکر سیستمی و روش پویاییشناسی سیستمها در حل مسائل و معضلات جاری کشور، در تاریخ 4 و 5 اردیبهشت ماه 1398 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشود.
📑 از علاقهمندان به روششناسی تفکر سیستمی و پویاییشناسی سیستمها درخواست میشود که مقالات خود را در سامانه کنفرانس به آدرس زیر بارگذاری نمایند.
📥 www.IRSDC2019.ir
🆔 @IRSDC
☎️ 021-40882997
📧 IRSDC2019@gmail.com
🌐 IRSDC2019.ir
بانک مرکزی یک بار دیگر تلاش برای حذف ۴ صفر از #پول_ملی را شروع کرده است.
کوچک کردن اعدادی که افراد به طور روزمره با آنها مواجه هستند، کار خوبیست.
با این حال زمان مناسبی برای این کار انتخاب نشده.
حذف صفر را زمانی انجام میدهند که اقتصاد به ثبات رسیده و تورم کنترل شده.
در شرایطی که دولت از ترس هیبت غول تورم، جرات اعلام نرخ تورم را هم ندارد و "تا اطلاع ثانوی" جلوی اعلام نرخ #تورم را گرفته، شروع بازی حذف صفر، شوخی بیمزهای است که کسی را نخواهد خنداند.
@systemsthinking
کوچک کردن اعدادی که افراد به طور روزمره با آنها مواجه هستند، کار خوبیست.
با این حال زمان مناسبی برای این کار انتخاب نشده.
حذف صفر را زمانی انجام میدهند که اقتصاد به ثبات رسیده و تورم کنترل شده.
در شرایطی که دولت از ترس هیبت غول تورم، جرات اعلام نرخ تورم را هم ندارد و "تا اطلاع ثانوی" جلوی اعلام نرخ #تورم را گرفته، شروع بازی حذف صفر، شوخی بیمزهای است که کسی را نخواهد خنداند.
@systemsthinking
داستانهای کوتاه را دوست دارم.
مثل #داستان کوتاه «کسی که به اعتماد دیگران خیانت نکرد»، داستان «کسی که از دیگران دستگیری کرد» و داستان «کسی که قناعت پیشه کرد و سفرهاش به حرام آلوده نشد».
هرکدام از این داستانها و بسیاری از داستانهای دیگر، میتوانند داستان کوتاه زندگی ما باشند.
شما داستان کوتاه زندگیتان را چگونه مینویسید؟
@systemsthinking
مثل #داستان کوتاه «کسی که به اعتماد دیگران خیانت نکرد»، داستان «کسی که از دیگران دستگیری کرد» و داستان «کسی که قناعت پیشه کرد و سفرهاش به حرام آلوده نشد».
هرکدام از این داستانها و بسیاری از داستانهای دیگر، میتوانند داستان کوتاه زندگی ما باشند.
شما داستان کوتاه زندگیتان را چگونه مینویسید؟
@systemsthinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
به نام خدا
#شروع
#دوستی_و_عشق
#دریافت_بازخورد
#گفت_وگو
#احترام
امروز شروع ترم دوم سال تحصیلی بود.
بعد از دو هفته امتحانات، دلم خیلی برای همه دانشآموزانم تنگ شده بود.
دیشب شرایط جسمی مناسبی نداشتم اما یک چیز باعث می شد که من انگیزه بهبود شرایطم و همراهی با بچه ها را در خودم تقویت کنم. نگاهی به قلب خودم کردم. احساس کردم چقدر من عاشق یادگیری با بچه ها هستم و چقدر در طول این چند سال قلبم بزرگتر شده است. تصویر لحظه هایی که با هم در کلاس درس هستیم و با فعالیت های مختلف شوق به یادگیری را تقویت می کنیم از مقابل چشمانم گذشت و با همراهی اطرافیانم خودم را سرپا کردم. شکر خدا.
وقتی وارد کلاس شدم به بچه گفتم بیایید یک فعالیت انجام دهیم، هر کدام تان با دستش یک قلب درست کند. قلب ها را درست کردند و گفتم به قلب های هم نگاه کنید. بعد گفتم حالا دو نفری با هم یک قلب درست کنید. دو نفری با هم یک قلب درست کردند و به قلب های هم نگاه کردند. قلب ساخته شده دو نفر از بچه ها می تپید :)بعد گفتم حالا به وسط کلاس بیاید و همه با هم یک قلب درست کنیم. همه با هم یک قلب خیلی بزرگ درست کردیم و آن را به تپش درآوردیم و من از احساس عشق و دوستی و رضایت حاصل از ارتباط با بچه ها و تجربه های یادگیری که آنها در کلاس های مان برای خودشان ساخته اند، گفتم.
از آنها تشکر کردم و خواستم به صندلی خود بازگردند.
سپس پای تخته رفتم و یک سوال نوشتم:
در ترم اول کدام یک از بخش های کلاس را دوست نداشتم و از آنها اذیت می شدم؟
به بچه ها گفتم می خواهم راحت به این سؤال پاسخ دهید، مطمئن باشید پاسخی که می شنوم هیچ تأثیری در دوستی ما ندارد و اتفاقا دوستی مان را بیشتر می کند چون باعث رشد من می شود.
بازی مریخی را دوست نداشتم
پروژه شورا طولانی بود
دوست نداشتم چرخه را یاد بگیرم
دوست نداشتم عقل معاش را یاد بگیرم
تکالیف زیاد بود
تکرار و بازگویی مطالب زیاد بود
ارائه ها مثمر ثمر نبود چون از کارهای هم خبر نداشتیم
بخش کنترل هیجانات خسته کننده بود
دوست داشتم از روی کتاب می خواندیم
نوشتن دفترچه گزارش کلاس سخت بود چون توجه ما را به درس کم می کرد
برای دریافت پاسخ ها #قواعد_گفت_وگو استفاده کردم. به کسی نوبت ندادم و گفتم هر کسی دوست داشت نظرش را بیان کند فقط با هم صحبت نکنید تا من بتوانم این نکات را پای تخته یادداشت کنم و وقتی احساس می کردم بچه ها حرفی برای گفتن ندارند می پرسیدم که آیا نظر دیگری هم هست؟ و به این صورت دو سه نظر دیگر هم به نظرها اضافه شد.
در کنار این ها دانش آموزانی هم بودند که می گفتند همه کلاس ها خوب بود و دوستش داشتیم، بعلاوه دانش آموزانی هم بودند که برخی از موارد مطرح شده را به عنوان بخش دوست نداشتنی کلاس، قبول نداشتند.
از بچه ها تشکر کردم. با هم همفکری کردیم و برای رفع بعضی از این موارد به راه حل های جدیدتر رسیدیم.
سپس از آنها خواستم از امروز تا پایان اردیبهشت هر وقت بخشی از کلاس آنها را اذیت کرد، همانموقع به من اطلاع دهند تا زودتر به راه چاره فکر کنیم.
به این فکر کردم اگر روش آموزشم درباره چرخه ها و عقل معاش را تغییر دهم، شاید فردی که دوست ندارد آن را یادبگیرد، به این موضوع علاقمندی بیشتری نشان دهد.
پایان
بهاره میرزاپور
۲۳ دی ۹۷
@SocialSystemsThinking
#شروع
#دوستی_و_عشق
#دریافت_بازخورد
#گفت_وگو
#احترام
امروز شروع ترم دوم سال تحصیلی بود.
بعد از دو هفته امتحانات، دلم خیلی برای همه دانشآموزانم تنگ شده بود.
دیشب شرایط جسمی مناسبی نداشتم اما یک چیز باعث می شد که من انگیزه بهبود شرایطم و همراهی با بچه ها را در خودم تقویت کنم. نگاهی به قلب خودم کردم. احساس کردم چقدر من عاشق یادگیری با بچه ها هستم و چقدر در طول این چند سال قلبم بزرگتر شده است. تصویر لحظه هایی که با هم در کلاس درس هستیم و با فعالیت های مختلف شوق به یادگیری را تقویت می کنیم از مقابل چشمانم گذشت و با همراهی اطرافیانم خودم را سرپا کردم. شکر خدا.
وقتی وارد کلاس شدم به بچه گفتم بیایید یک فعالیت انجام دهیم، هر کدام تان با دستش یک قلب درست کند. قلب ها را درست کردند و گفتم به قلب های هم نگاه کنید. بعد گفتم حالا دو نفری با هم یک قلب درست کنید. دو نفری با هم یک قلب درست کردند و به قلب های هم نگاه کردند. قلب ساخته شده دو نفر از بچه ها می تپید :)بعد گفتم حالا به وسط کلاس بیاید و همه با هم یک قلب درست کنیم. همه با هم یک قلب خیلی بزرگ درست کردیم و آن را به تپش درآوردیم و من از احساس عشق و دوستی و رضایت حاصل از ارتباط با بچه ها و تجربه های یادگیری که آنها در کلاس های مان برای خودشان ساخته اند، گفتم.
از آنها تشکر کردم و خواستم به صندلی خود بازگردند.
سپس پای تخته رفتم و یک سوال نوشتم:
در ترم اول کدام یک از بخش های کلاس را دوست نداشتم و از آنها اذیت می شدم؟
به بچه ها گفتم می خواهم راحت به این سؤال پاسخ دهید، مطمئن باشید پاسخی که می شنوم هیچ تأثیری در دوستی ما ندارد و اتفاقا دوستی مان را بیشتر می کند چون باعث رشد من می شود.
بازی مریخی را دوست نداشتم
پروژه شورا طولانی بود
دوست نداشتم چرخه را یاد بگیرم
دوست نداشتم عقل معاش را یاد بگیرم
تکالیف زیاد بود
تکرار و بازگویی مطالب زیاد بود
ارائه ها مثمر ثمر نبود چون از کارهای هم خبر نداشتیم
بخش کنترل هیجانات خسته کننده بود
دوست داشتم از روی کتاب می خواندیم
نوشتن دفترچه گزارش کلاس سخت بود چون توجه ما را به درس کم می کرد
برای دریافت پاسخ ها #قواعد_گفت_وگو استفاده کردم. به کسی نوبت ندادم و گفتم هر کسی دوست داشت نظرش را بیان کند فقط با هم صحبت نکنید تا من بتوانم این نکات را پای تخته یادداشت کنم و وقتی احساس می کردم بچه ها حرفی برای گفتن ندارند می پرسیدم که آیا نظر دیگری هم هست؟ و به این صورت دو سه نظر دیگر هم به نظرها اضافه شد.
در کنار این ها دانش آموزانی هم بودند که می گفتند همه کلاس ها خوب بود و دوستش داشتیم، بعلاوه دانش آموزانی هم بودند که برخی از موارد مطرح شده را به عنوان بخش دوست نداشتنی کلاس، قبول نداشتند.
از بچه ها تشکر کردم. با هم همفکری کردیم و برای رفع بعضی از این موارد به راه حل های جدیدتر رسیدیم.
سپس از آنها خواستم از امروز تا پایان اردیبهشت هر وقت بخشی از کلاس آنها را اذیت کرد، همانموقع به من اطلاع دهند تا زودتر به راه چاره فکر کنیم.
به این فکر کردم اگر روش آموزشم درباره چرخه ها و عقل معاش را تغییر دهم، شاید فردی که دوست ندارد آن را یادبگیرد، به این موضوع علاقمندی بیشتری نشان دهد.
پایان
بهاره میرزاپور
۲۳ دی ۹۷
@SocialSystemsThinking
Forwarded from انجمن فارغ التحصيلان شريف | SUT Alumni (انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف)
❇️ گردهمایی زمستانه دانش آموختگان دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف
آزادی اقتصاد و بحران فرسایش امید
اطلاعات بیشتر و ثبت نام👇
https://evand.com/events/gsmealumni-day97
🔺 کانال رسمی اطلاع رسانی انجمن فارغ التحصیلان شریف:
🆔 @SharifAlumniAssociation 🎓
آزادی اقتصاد و بحران فرسایش امید
اطلاعات بیشتر و ثبت نام👇
https://evand.com/events/gsmealumni-day97
🔺 کانال رسمی اطلاع رسانی انجمن فارغ التحصیلان شریف:
🆔 @SharifAlumniAssociation 🎓
Forwarded from SocialSystemsThinking
به نام خدا
#شروع
#یادگیری_برای_حل_مسائل_زندگی_واقعی
#تفکر_درونزا
#گفت_وگو
امروز شروع ترم دوم سال تحصیلی بود.
از آنجا که ما در کلاس های مان به طور ملموس از کتاب درسی استفاده نمی کنیم، فکر کردم بهتر است مسیر حرکت مان را بچه ها یک بار دیگر کنترل کنیم بعلاوه دوست داشتم بدانم کلاسی که امتحانی از آن گرفته نشده است، چقدر یادگیری در بچه ها ایجاد کرده است.
بچه ها درخواست بازی داشتند. به آنها گفتم به جای بازی، یک فعالیت انجام می دهیم و بعد کارمان را پیش می بریم.
کلاس امروزم فقط ۴۰ دقیقه بود و یک فعالیت ۵ دقیقه ای انتخاب کردم.
در کلاس اول به بچه ها گفتم دست های تان را مقابل تان نگه دارید. یک را رو به جلو و یکی را به سمت خودتان بچرخانید.
در کلاس دوم به بچه ها گفتم دست های تان را مقابل خودتانن نگه دارید. با یکی یک مربع و با یکی یک دایره رسم کنید.
برای آنها توضیح خیلی کوتاهی درباره نیمکره راست و چپ مغز و اهمیت هماهنگی بین آنها دادم و سپس گفتم می توانید این کارها را در خانه و با خانواده خود انجام دهید و لحظه های شادی را با خانواده خود بسازید.
سپس وارد گفت و گو شدیم.
از آنها پرسیدم هدف امسال کلاس درس ما چه بود؟
یادگیری برای حل مسأله های واقعی زندگی
بعد پرسیدم یادتان هست اول سال چه طرح کلی ای برای این هدف داشتیم؟
با کمک هم نقشه کلی را رسم کردیم
(این نقشه و چگونگی به کار بستن آن در درس مطالعات اجتماعی و تفکر، در پیام های ابتدایی کانال هست اما جملات آن را در زیر نوشته ام.
یادگیری برای حل مسائل واقعی دنیای واقعی
ارتباط با خود ارتباط با دیگران ارتباط با دنیای واقعی
شناخت نحوه فکر کردن و احساس کردن خود شناخت نحوه فکرکردن و احساس کردن دیگران شناخت دنیای واقعی)
با یکدیگر به این فکر کردیم که گاهی مسأله ها فردی است و گاهی جمعی و گاهی هم جهانی.
تعدادی از مسأله های فردی از نحوه فکرکردن ما ایجاد می شوند، پس اگر خودمان را بشناسیم و نیازهای مان را بدانیم بهتر می توانیم این مسأله ها را رفع کنیم.
از بچه ها پرسیدم از ابتدای سال تا الان نگاه تان به مسأله های فردی چه تغییری کرده است؟
من زودرنج بودم. تا قبل از این فکر می کردم که دیگران هستند که من را زود ناراحت می کنند و باید خودشان را تغییر دهند. با شروع سال تحصیلی و فکر کردن به مسأله های فردی و شناخت خودم، ذهنیتم تغییر پیدا کرده و الان راه هایی برای ناراحت نشدن از دیگران پیدا کردم.
من به درس هایم نمی رسیدم و فکر می کردم که کاری از دست من بر نمی آید چون درس ها زیاد است. وقتی به این موضوع به عنوان مسأله فردی نگاه کردم، فهمیدم من وقتی از مدرسه برمی گردم، وقتم را برای کارهای بی اهمیت می گذارم و در نتیجه به درسم نمی رسم.
من خیلی استرس داشتم و فکر می کردم طبیعی است. وقتی به آن به عنوان یک مسأله فردی نگاه کردم، به این فکر کردم که چه چیزهایی باعث می شود استرس من زیاد شود و سعی کردم آنها را کم کنم.
بعد به آنها گفتم پس مهم است حواس مان به این باشد که زندگی واقعی همراه با چالش لحظه به لحظه با مسأله هایی که به ما و اطرافیان ما و دنیای واقعی مربوط است و ما را ناراحت می کند و می توانیم برای آنها راه حل پیدا کنیم و اگر خدای نکرده حواس مان به این نباشد ممکن است وقتی با مسأله ای روبرو می شویم به جای اینکه ما آن را حل کنیم، او ما را در خودش حل کند. مثل پروژه ای که در رابطه با اعتیاد انجام دادید و در آن فرد در برخورد با مشکل به جای اینکه به راه حل جدید فکر کند به معتاد شدن و خودکشی فکر کرده بود.
بعد از آنها خواستم مثالی در رابطه با حل مسأله هایی که در ارتباط با دیگران بوجود می آید بزنند.
ما در گروه دوستی مان دعوا شد. وقتی به این فکر کردیم که در حل مسأله باید دیگران را بشناسیم، متوجه شدیم که انتظارات و سطح توقع ما از هم متفاوت است و این باعث می شود رابطه دوستی ما خراب شود. قبلا این موضوع باعث قهر می شد اما الان درباره سطح انتظارات مان از هم با یکدیگر گفت و گو می کنیم و دوستی مان محکم تر شده است.
سپس از آنها پرسیدم برای حل این مسأله ها از یک روش استفاده کردیم، آن روش چه بود؟ پاسخ دادند رسم چرخه های علی معلولی و مراحل رسم چرخه را با بچه ها مرور کردیم.
به اینجا که رسیدیم یک جهت نمای افقی پای تخته کشیدم. ابتدای آن نوشتم مهر ۹۷، وسط آن نوشتم دی ۹۷ و انتهای آن نوشتم اردیبهشت ۹۸ و به بچه ها گفتم ابتدای سال سعی کردیم کم کم خودمان، دیگران و دنیای واقعی را بشناسیم و با این شناخت ها چگونگی ارتباط های مان با این ها را کشف کنیم و مسائل مرتبط با آنها را حل کنیم.
در ادامه قصد داریم به امید خدا ابزارهای دیگری را استفاده کنیم و عمق یادگیری مان را بیشتر کنیم تا مسأله ها را عمیق تر حل کنیم و زندگی بهتری برای خودمان و دیگران بسازیم.
پایان
بهاره میرزاپور
۲۳ دی ۹۷
@SocialSystemsThinking
#شروع
#یادگیری_برای_حل_مسائل_زندگی_واقعی
#تفکر_درونزا
#گفت_وگو
امروز شروع ترم دوم سال تحصیلی بود.
از آنجا که ما در کلاس های مان به طور ملموس از کتاب درسی استفاده نمی کنیم، فکر کردم بهتر است مسیر حرکت مان را بچه ها یک بار دیگر کنترل کنیم بعلاوه دوست داشتم بدانم کلاسی که امتحانی از آن گرفته نشده است، چقدر یادگیری در بچه ها ایجاد کرده است.
بچه ها درخواست بازی داشتند. به آنها گفتم به جای بازی، یک فعالیت انجام می دهیم و بعد کارمان را پیش می بریم.
کلاس امروزم فقط ۴۰ دقیقه بود و یک فعالیت ۵ دقیقه ای انتخاب کردم.
در کلاس اول به بچه ها گفتم دست های تان را مقابل تان نگه دارید. یک را رو به جلو و یکی را به سمت خودتان بچرخانید.
در کلاس دوم به بچه ها گفتم دست های تان را مقابل خودتانن نگه دارید. با یکی یک مربع و با یکی یک دایره رسم کنید.
برای آنها توضیح خیلی کوتاهی درباره نیمکره راست و چپ مغز و اهمیت هماهنگی بین آنها دادم و سپس گفتم می توانید این کارها را در خانه و با خانواده خود انجام دهید و لحظه های شادی را با خانواده خود بسازید.
سپس وارد گفت و گو شدیم.
از آنها پرسیدم هدف امسال کلاس درس ما چه بود؟
یادگیری برای حل مسأله های واقعی زندگی
بعد پرسیدم یادتان هست اول سال چه طرح کلی ای برای این هدف داشتیم؟
با کمک هم نقشه کلی را رسم کردیم
(این نقشه و چگونگی به کار بستن آن در درس مطالعات اجتماعی و تفکر، در پیام های ابتدایی کانال هست اما جملات آن را در زیر نوشته ام.
یادگیری برای حل مسائل واقعی دنیای واقعی
ارتباط با خود ارتباط با دیگران ارتباط با دنیای واقعی
شناخت نحوه فکر کردن و احساس کردن خود شناخت نحوه فکرکردن و احساس کردن دیگران شناخت دنیای واقعی)
با یکدیگر به این فکر کردیم که گاهی مسأله ها فردی است و گاهی جمعی و گاهی هم جهانی.
تعدادی از مسأله های فردی از نحوه فکرکردن ما ایجاد می شوند، پس اگر خودمان را بشناسیم و نیازهای مان را بدانیم بهتر می توانیم این مسأله ها را رفع کنیم.
از بچه ها پرسیدم از ابتدای سال تا الان نگاه تان به مسأله های فردی چه تغییری کرده است؟
من زودرنج بودم. تا قبل از این فکر می کردم که دیگران هستند که من را زود ناراحت می کنند و باید خودشان را تغییر دهند. با شروع سال تحصیلی و فکر کردن به مسأله های فردی و شناخت خودم، ذهنیتم تغییر پیدا کرده و الان راه هایی برای ناراحت نشدن از دیگران پیدا کردم.
من به درس هایم نمی رسیدم و فکر می کردم که کاری از دست من بر نمی آید چون درس ها زیاد است. وقتی به این موضوع به عنوان مسأله فردی نگاه کردم، فهمیدم من وقتی از مدرسه برمی گردم، وقتم را برای کارهای بی اهمیت می گذارم و در نتیجه به درسم نمی رسم.
من خیلی استرس داشتم و فکر می کردم طبیعی است. وقتی به آن به عنوان یک مسأله فردی نگاه کردم، به این فکر کردم که چه چیزهایی باعث می شود استرس من زیاد شود و سعی کردم آنها را کم کنم.
بعد به آنها گفتم پس مهم است حواس مان به این باشد که زندگی واقعی همراه با چالش لحظه به لحظه با مسأله هایی که به ما و اطرافیان ما و دنیای واقعی مربوط است و ما را ناراحت می کند و می توانیم برای آنها راه حل پیدا کنیم و اگر خدای نکرده حواس مان به این نباشد ممکن است وقتی با مسأله ای روبرو می شویم به جای اینکه ما آن را حل کنیم، او ما را در خودش حل کند. مثل پروژه ای که در رابطه با اعتیاد انجام دادید و در آن فرد در برخورد با مشکل به جای اینکه به راه حل جدید فکر کند به معتاد شدن و خودکشی فکر کرده بود.
بعد از آنها خواستم مثالی در رابطه با حل مسأله هایی که در ارتباط با دیگران بوجود می آید بزنند.
ما در گروه دوستی مان دعوا شد. وقتی به این فکر کردیم که در حل مسأله باید دیگران را بشناسیم، متوجه شدیم که انتظارات و سطح توقع ما از هم متفاوت است و این باعث می شود رابطه دوستی ما خراب شود. قبلا این موضوع باعث قهر می شد اما الان درباره سطح انتظارات مان از هم با یکدیگر گفت و گو می کنیم و دوستی مان محکم تر شده است.
سپس از آنها پرسیدم برای حل این مسأله ها از یک روش استفاده کردیم، آن روش چه بود؟ پاسخ دادند رسم چرخه های علی معلولی و مراحل رسم چرخه را با بچه ها مرور کردیم.
به اینجا که رسیدیم یک جهت نمای افقی پای تخته کشیدم. ابتدای آن نوشتم مهر ۹۷، وسط آن نوشتم دی ۹۷ و انتهای آن نوشتم اردیبهشت ۹۸ و به بچه ها گفتم ابتدای سال سعی کردیم کم کم خودمان، دیگران و دنیای واقعی را بشناسیم و با این شناخت ها چگونگی ارتباط های مان با این ها را کشف کنیم و مسائل مرتبط با آنها را حل کنیم.
در ادامه قصد داریم به امید خدا ابزارهای دیگری را استفاده کنیم و عمق یادگیری مان را بیشتر کنیم تا مسأله ها را عمیق تر حل کنیم و زندگی بهتری برای خودمان و دیگران بسازیم.
پایان
بهاره میرزاپور
۲۳ دی ۹۷
@SocialSystemsThinking
Forwarded from محمد حسن حسيني
آموزش مهارتهای تفکر و یادگیری با رویکرد تفکر سیستمی بوسیله قصه ، شعر، انیمیشن ، فیلم ، کاریکاتور ، جملات کوتاه و... در:
کانال تفکر و یادگیری
@THINKINGandLEARNING
کانال تفکر و یادگیری
@THINKINGandLEARNING