تکنولوژی و معنا (تمنا) – Telegram
تکنولوژی و معنا (تمنا)
1K subscribers
90 photos
6 videos
10 files
34 links
یادداشت‌هایی از یاسر خوشنویس درباره تکنولوژی، معنا و نمو
@sts1394
Download Telegram
زن مطلقه عفیفه‌ای سرپرست سه فرزند است؛ در خانه‌های مردم کار می‌کند، اما درآمدش کفاف نمی‌دهد. دخترش نیز نامزد کرده و مادر در حال تهیه جهیزیه است. او پیشنهادهای آنچنانیِ بسیاری را رد کرده و از نظر مالی و عاطفی در تنگناست.

دوستانی کمک کردند؛ مجموعا ۲۸ میلیون برایش واریز شد تا  اجاره‌خانه عقب‌افتاده و بخشی از یک چک موعدگذشته را بپردازد و خریدهای نسیه‌اش را تسویه کند. یک کوچ متخصص زنان شاغل و یک بانوی محترم نیز با او صحبت کرده‌اند و می‌کنند تا قدری آرامش پیدا کند. اما به کمک‌های بیشتری نیاز است.

راحت از این نگذرید که سیر می‌خورید و او و فرزندانش سیر نمی‌خورند و خود یا اهل‌تان در امنیت‌اید و او در امان نیست.

خلاصه و سرراست بگویم که از سر پشتیبانی از تنهاماندگان بود که خداوند بر من رحم کرد و ایمانم را بازگرداند. کار بندگان خدا را راه بیندازید تا خدا کارتان را راه بیندازد. دین صرفا مجموعه‌ای از گزاره‌ها و دانش‌ها و احکام نیست؛ دین انجام‌دادنی و ورزیدنی است.

دوستانی که قصد کمک دارند، لطفا با من تماس بگیرند.
گفته‌اند یاسر شیدا و مانیک شده و گفته‌اند از شدت مشکلات و تنهایی، پریشان شده و حالا به ایمان پناه آورده. اولی نادرست است: با روانپزشکم مشورت کردم و شیدا نیستم. اما دومی دقیقا درست است که خداوند می‌گوید: فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون. مومنان ثابت‌قدم در اولین مواجهه با سختی و شدت، به یاد خدا می‌افتند، اما نادانِ متفرعنی چون یاسر، مدت‌ها بیهوده دست‌وپا می‌زد و تدابیر بی‌حاصل می‌کرد و زمانی که همه تیرهایش به سنگ خورد، به یاد خدا افتاد. خدا بینی مدعی را به خاک مالید تا تسلیم و مسلمان شد و این برای خداوند آسان بود.

و عجیب‌تر از همه، با واسطه شنیدم که گفته‌اند: ما تازه پس از سال‌ها، به الحاد رسیده‌ایم و حالا یاسر مسلمان شده؟! شگفت‌زمانه‌ای است که در آن، ملحد شدن دستاورد و افتخار به شمار می‌رود. از منی که سال‌ها ملحدی فخور بودم، بشنوید که به رغم همه دستاوردهای فکری و مالی و داشتن اعتبار و برند شخصی، هیچ روزی آرامش نداشتم و از زندگی‌ام لذت نمی‌بردم؛ چراکه بت درونی‌ام بیشتر و بیشتر می‌خواست و هیچ دستاوردی او را راضی نمی‌کرد. این آیه را سال‌ها به جان چشیده‌ام که من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا. معیشتی ضنک داشتم که بیرونش دیگران به را رشک و حسد وامی‌داشت و درونش من و همسر سابقم را می‌فشرد.

در تجربه زیسته من، نشانه‌ای برای اهل فکر است. دقت کنید و بنگرید. اگرچه امروزه الحاد مایه افتخار شده، ساده به رنگ جماعت درنیایید. برای خوش‌آمد دیگران و همنوایی با مدهای زمانه، نه مومن شوید و نه کافر.

و درخواستی دارم: هر کس از آنچه نوشته‌ام و می‌نویسم شگفت‌زده شده، از روی دلسوزی و محبت نگرانم شده یا قصد محاجه و نقادی دارد یا هر چیزی از این دست، مستقیم و بی‌واسطه با خودم تماس بگیرد که من حی و حاضرم. از قضاوت کردن از راه دور و پراکندن شایعه و افسانه‌پردازی دست بردارید و به خودم پیام دهید. با هیچ کسی سر مجادله ندارم، اما در بیان کردن آنچه در این بیست سال بر سرم رفته، صداقت خواهم داشت.
اینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیده
پرسیده‌اند که چگونه یک‌باره مومن شدی. می‌گویم که یک‌باره نشد، بلکه به تدریج و به زحمت شد.

از جمله اینکه یکی از استادانم را پس از حدود بیست سال، ملاقات کردم. به من گفت: "خاموش باش؛ نه فقط در زبان که در سرت." گفت تو مدبر عالمیان نیستی؛ تو تنها مدبر اعمال خودت هستی. پس، کاری نداشته باش که دیگران چه می‌کنند: نامزدت فلان خطا را کرده یا مردم بد رانندگی می‌کنند یا حاکمان ناکارآمدند یا آمریکا به فلان کشور حمله کرده. تنها متوجه خودت و اعمالت باش. به زبان من، "اصلاحات از خانه آغاز می‌شود."

گوش کردم و همه ظرفیت پردازشم را بر افکار و کردار خودم متمرکز کردم. به سرعت دریافتم که چه شرورم و همه آتش‌ها از گور خودم بلند می‌شود. دو هفته بیشتر طول نکشید که گام نهایی را برداشتم و یاسر سرکش را جایی در جاده فیروزکوه، نزدیک به زیرآب دفن کردم.

آیا زودتر نمی‌شد این گامِ دوهفته‌ای را برداشت؟ می‌پندارم که نه. اگر استادم را زودتر دیده بودم و همان‌ها را گفته بود، نشنیده می‌گرفتم و به سرگرانی ادامه می‌دادم. فشار پنج‌ساله خردم کرده بود، تیرهایم همه به سنگ خورده بود و همه هوش و حواسم جمع این بود که چه باید بکنم. به هر کسی که چیزی می‌گفت با دقت گوش می‌کردم. چنین بود که وقتی استادم چنان گفت، پذیرفتم. برخی تنها با کتک و زجر دادن آدم می‌شوند، آن هم کتک و زجری پنج‌ساله. هر چه فخورتر، سرسختیِ بیشتر و در نتیجه، زجری طولانی‌تر.
در باب "پیمان منع گسترش ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی" صحبت خواهم کرد.
پرسیده‌اند که چگونه یک‌باره مومن شدی. می‌گویم که یک‌باره نشد و به تدریج و به زحمت شد.

روزی روان‌درمانگرم گفت که هر کس در هر لحظه، بهترینِ چیزی است که می‌تواند باشد و بهترین کاری را می‌کند که می‌تواند بکند. پس اگر به تو صدمه‌ای می‌زند، بهتر از این نمی‌توانسته عمل کند. این حکمت درخشان خشم سالیان طولانی را فرونشاند: هرگز از نیش عقرب خشمگین نشو که اقتضای طبیعتش است و هرگز از آسیب دیگران مرنج که آن لحظه، بهتر از این نمی تواتستند عمل کنند.

مدت‌ها در پی عدالت بودم و دریافتم که عدالت همان است که رخ می‌دهد نه آنکه من می‌خواهم باشد. حکمت روان‌درمانگرم را کنار حکمت استادم گذاشتم: هم خاموش باش و هم خشمگین نشو که همه چیز در بهترین وضعیت ممکن برای آدمیان است.

هفته بعد، حکیمی به من گفت که بزرگ‌ترین گناه عجب و کبر است. ابتدا به دنبال عجب در دیگران بودم. حکمت حکیم را پیش حکمت استادم گذاشتم: تنها مدبر خودت هستی، پس به دنبال عجب در خودت باش.

چند روزی بیشتر نگذشت که دریافتم شرور اصلی خودم بوده‌ام: مستکبر و فخوری بیست‌ساله؛ تو خود حجاب خودی، از میان برخیز. گشتالت سویچ اواخر شهریور رخ داد و بامداد اول مهر، ایمان آوردم.
Forwarded from شبکه‌های مجازی کرگدن
🎉🎉 در دست انتشار
بازدید و خرید از سایت نشر:
www.kargadanpub.com
Forwarded from نشر کرگدن
ما کلان‌داده‌ایم
آیندۀ جامعۀ اطلاعاتی
زاندر کلوس، نارت ویلارد
ترجمۀ یاسر خوشنویس
۲۲۴ صفحه/ قیمت پست جلد: ۲۸۰۰۰۰ تومان
قیمت در ایام پیش‌خرید: ۲۳۵۰۰۰ تومان
بازدید و خرید از سایت نشر:
www.kargadanpub.com

🔸 تا این اواخر گردآوری، تحلیل و ذخیره‌سازی داده‌ها کاری زمان‌بر و پرهزینه بود. برای همین، برای پاسخ دادن به پرسش‌هایمان، تا جایی که امکان داشت، داده‌های کمی گردآوری می‌کردیم. درواقع، در عصر خُرده‌داده‌ها، نمادها و فرایندها و نیز نحوۀ حصول نتیجه از دل داده‌ها همگی بر این پیش‌فرض بنا شده بود که داده‌ها کمیاب‌اند. بنابراین، برای هر کاری، از کنترل کیفیت گرفته تا نظرسنجیِ پیش از رأی‌گیری، نمونه‌هایی از داده‌ها را به کار می‌گرفتیم، نه همۀ آنها را. بدین‌ترتیب، به‌ندرت می‌توانستیم نگاه عمیق‌تری به اموری داشته باشیم که جالب توجه اما پیچیده به نظر می‌رسیدند.، به این دلیل ساده که دادۀ کافی در اختیار نداشتیم.
🔸 امروزه، بسیاری از موانع موجود پیشِ پای گردآوری، تحلیل و ذخیرۀ مقادیر عظیم داده به‌شدت کاهش یافته است. این تحولْ گردآوری تمامی داده‌ها و درک پیچیدگی جهانمان را بسیار ساده‌تر کرده است و دیگر نیازی نیست تنها با نمونۀ کوچکی از واقعیت کنار بیاییم. در موارد متعدد، می‌توانیم داده‌هایی بیشتر، اگرچه آشفته‌تر، گرد آوریم، به‌جای آنکه به مقادیری محدود از داده‌ها بسنده کنیم. درنتیجه، می‌توانیم با در دست داشتن حجمی بی‌سابقه از جزئیات به جهان بنگریم.
🔸 اما تحلیل‌های مبتنی بر کلان‌داده پرسش‌های جدیدی نیز پدید آورده‌اند. در بخش بزرگی از این تحلیل‌ها نمی‌توانیم از تحلیلِ معلول‌ها به علت آنها پی ببریم. تحلیل داده‌ها معمولاً نمی‌تواند به ما بگوید «چرا»، بلکه تنها می‌گوید «چگونه». اما این تحلیل‌ها به‌شکلی شگفت‌انگیز در اغلب موارد به‌اندازۀ کافی خوب‌اند و می‌توانند تصمیم‌گیری‌های ما را بهبود ببخشند.
🔸 علاقه‌مندان می‌توانند برای پیش‌خرید کتاب به سایت نشر کرگدن مراجعه کنند. در ایام پیش‌خرید تخفیف ویژه‌ای برای کتاب‌ها در نظر گرفته شده است.

#نشر_کرگدن، #در_دست_انتشار، #ما_کلان‌داده‌ایم، #زاندر_کلوس، #نارت_ویلارد، #حسین‌شیخ‌رضایی، #جامعه_اطلاعاتی، #مطالعات_علم_و_فناوری، #تحلیل_داده، #تحلیل_داده، #فلسفه_علم، #کتاب_فلسفه
به لطف و مشارکت همه دوستان عزیز، مرد سالمند اکنون در منزل است و دوره نقاهت را می‌گذراند. خانم سرپرست خانوار هم بدهی‌های خود را ادا کرد، آرامشی یافته و در حال تنظیم طرح کسب‌وکار خویش است. هنگامی که طرحش را تنظیم کرد، اطلاع خواهم داد.

از من می‌شنوید، پول و مال دنیا را جدی نگیرید که باارزش‌ترین روزی‌تان نیست. مال انباشته در دنیا دردسر است و در آخرت، به کارتان نمی‌آید. روزی‌های معنوی را جدی‌تر بگیرید که در دنیا آرامش می‌آورد و در آخرت هم به کار می‌آید.

هر کس از شما کمک مالی خواست، سخت نگیرید، کندوکاو زیادی نکنید و تا حدی که در توان‌تان هست، راحت ببخشید. خداوند کم شما را زیاد خواهد کرد و به حساب‌تان خواهد نوشت.

هر کس از شما کمک غیرمالی خواست، از معرفی کردن و مشورت دادن و مرتبط کردن و اصلاح امور، دریغ نکنید. بلکه پرتلاش باشید و کارش را تا جایی که می‌توانید، دنبال کنید. خداوند از همه قبول کند.

کار بندگان خدا را راه بیندازید تا خدا کارتان را راه بیندازد.
می‌پرسند چگونه شد که یک‌باره مومن شدی. باز هم می‌گویم یک‌باره نشد و به تدریج و به زحمت شد.

از جمله اینکه درآمدم را حلال کردم و خصوصا، از سال ۹۸، نان حکومت جور را نخوردم. زمانی کارشناسی ارشد در معاونت علمی بودم. می‌خواستند لقمه‌ای ۳۰۰هزار دلاری برای یکی از معتمدان نظام بگیرند که یک کاردستی هایتک بسازد و پرونده در کارتابل من بود. بررسی کردم و دریافتم پروژه بی‌حاصل است. ایستادم و گفتم امضا نمی‌کنم و حتی حکم معاون وقت رییس جمهور را بی‌اثر کردم. این را در حال کفر کردم، نه برای رضای خدا که برای اینکه پرداخت را غیراخلاقی و علیه منفعت مردم می‌دانستم و خودم را امانتدار ۸۰ میلیون شهروند. به آنچه می‌دانستم عمل کردم و خدا آنچه نمی‌دانستم را به من آموخت.

مدتی بعد، استعفا دادم‌ که هر روز بساط نادانی و شرارت بود. از آن پس، روزی من همیشه رسیده و همواره بیش از توانم، پیشنهاد کار دارم و البته، شب‌ها هم راحت می‌خوابم.

و می‌پرسند مگر فقیهی که فتوا می‌دهی که حکومت حکومت جور است. می‌‌گویم اگرچه معمم نیستم، اما سال‌ها دروس حوزوی خوانده‌ام و بیش از آنچه در حوزه‌ها مرسوم است، قرآن و حدیث می‌دانم تا جایی که اگر متنی صدخطی به عربی ببینم، می‌گویم این سه کلمه خاص از قرآن است که زبان قرآن با عربی آدمیان تفاوت دارد. نه اینکه نوری ببینم، زبان قرآن را از انس بسیار تشخیص می‌دهم.
اما گذشته از این، احکام دین کلی است و تشخیص مصداق بر مومنان است. و این بدعتی متاخر است که مومنان کار خود را راحت کرده‌اند و از مرجع تقلید می‌خواهند مصداق را بیان کند.

و باز گذشته از این، از هیچ مرجع تقلیدی انتطار نداشته باشید که بگوید حکومت کنونی حکومت جور است که یا مواجب بگیر همین حکومت‌اند یا تقیه می‌کنند یا می‌گویند نباید شیعه تضعیف شود. همگی ماجورند انشالله‌.

از من می‌شنوید، همکاری با حکومت، خصوصا کارمندی آن، جز برای مضطران، نادرست است. هر کس که منتظر حقوق آخر ماهِ دولتی است و مضطر نیست و می‌تواند کار دیگری کند، همچون صفوان است که شتر به عباسیان کرایه می‌داد. از مناصب دولتی فاصله بگیرید و آقای خود باشید، باشد که رستگار شوید. 
در مطالعات فناوری، تنشی قدیمی میان دو دیدگاه تعین‌گرایی فناورانه و اراده‌گرایی اجتماعی در میان است. همچون بسیاری از دوگانه‌های فلسفی دیگر، به نظر می‌رسد که هر دو دیدگاه در حالت افراطی نادرست‌اند و آنچه رخ می‌دهد امری بین امرین است. توسعه سریع هوش مصنوعی و کاربست‌های آن مناقشه مذکور را مجددا به میان آورده است: در مسیر توسعه هوش مصنوعی، توانمندی‌های فناورانه حرف اول را خواهد زد یا موضع‌گیری‌های نهادهای اجتماعی؟ آیا ممکن است توسعه هوش مصنوعی و کاربردهای آن شبیه به آنچه درباره انرژی هسته‌ای و شبیه‌سازی انسان دیده‌ایم، به نحوی با توافقات اجتماعی محدود شود؟ در این سخنرانی، ترس‌ها از هوش مصنوعی و نبرد قدرت موجود بر سر این حوزه را خواهیم کاوید.
Forwarded from شبکه‌های مجازی کرگدن
🎊🎊 منتشر شد
خرید کتاب و استفاده از تخفیف ناشر:
www.kargadanpub.com
از روز اول مهر که موحد شدم، هر روزم بهتر از روز پیش است. چون کودکی‌ام که هر روز با ذوق و شوق بیدار می‌شود، تا جان دارد بازی می‌کند، همه چیز برایش شگفت است و چون گرسنه و خسته می‌شود، می‌خورد و می‌خوابد.

نوشته‌های گاه‌وبیگاهم واکنش برمی‌انگیخت. می‌گفتند چرا می‌نویسی. می‌گفتم آنگاه که ملحد و فخور بودم، برخی در اثر بی‌ایمانی‌ام، در ایمان خود تردید کردند یا بر لاادری‌گری یا کفرشان مصمم شدند. اکنون می‌خواهم به همه خبر دهم که  بینی فخور لجوج به خاک مالیده شد و مسلمان گشت.

اکنون، خبر رسیده و دیگر نیازی به گفتنِ عمومی نیست. پس آنها که از دیدن پیام‌هایم آزرده می‌شدند، خیال‌شان راحت باشد که دیگر در این باره نخواهم نوشت؛ و آنها که نگرانم بودند، خیال‌شان راحت باشد که سالمم و مشکلی نیست؛ و آنها که پرسشی دارند یا پیام‌هایم به کارشان می‌آمد، خیال‌شان راحت باشد که در دسترسم و خصوصی پیام دهند، پاسخ خواهم داد. پس همه خیال‌شان راحت باشد‌.

مسلمانم و با کسی اعم از مسلم و اهل کتاب و لاادری و دهری و متدین به دین طبیعی سر جنگ کلامی و غیرکلامی ندارم که همه بندگان خدایند، حتی اگر خود معترف نباشند‌. و جنگ تنها با کافر حربی است، آن هم به حکم پیامبر یا امام معصوم؛ و هر کس سرخود و به رای خود، حکم به جنگی از هر نوع دهد، تنها وقت و آرامش و خون مردمان را هدر می‌دهد.

آخرین کلام اینکه رب‌های انسانی را چه از قدما و چه از معاصران و چه از فلاسفه و چه از ملبسان رها کنید که خداوند کسانی را که احبار و رهبان‌شان را اربابانی من دون الله می‌گیرند، نکوهش می‌کند. خدا و کتابش و اهل بیت برای مومنان کافی‌اند.

در کار خیر شتاب می‌کنم و در حال تشکیل یک گروه واکنش سریعِ داوطلبانه برای کمک‌رسانی و گره‌گشایی هستیم. هر کس می‌خواهد به دست یا زبان یا مال یا تخصصش در این باره کمک کند، با من تماس گیرد.

خیر پیش راه همه.
نیکمردی که کارگاه تولید لوازم‌التحریر دارد، به دلیل پذیرفتن چک‌های بی‌محل، درگیر بدهی شده است. عمده بدهی‌ها را از محل حراج اجناس و قرض گرفتن از خانواده پرداخت کرده است. اکنون ۳۰۰ میلیون تومان از بدهی باقی مانده است. آیا دوست یا دوستانی هستند که بتوانند کل یا بخش‌هایی از این مبلغ را به او وام دهند؟ از آنجا که کارگاه برپاست، ایشان وام را سه ماه بعد، بازپس خواهد داد و حاضر است برای تضمین سفته دهد.
اگر امکان دادن قرض‌الحسنه دارید، با من تماس بگیرید.
🔷 یادداشت و مقالات

📚 "استارلینک: نسخه جدید بازی موش و گربه" 📚

🔹 یاسر خوشنویس؛ مدیر کارگروه حکمرانی

✍🏻 یک بازی موش و گربه جدید آغاز شد:
فیلتر در برابر فیلترشکن؛ فیلترگر در برابر فیلترگریز.
نسل‌های پیاپیِ ابزارهای فیلترینگ و نسل‌های پیاپیِ ابزارهای فیلترشکن به کار گرفته شدند. آخرین نسخه این بازیِ تکراری استارلینک است.

✍🏻 جرم‌انگاریِ استفاده از استارلینک کار ساده‌ای است؛ همچنانکه استفاده از ماهواره و تلگرام و مانند آن‌ها جرم انگاشته شد.
اما هنگامی که ۷۰ یا ۸۰ درصد از مردم یک جامعه مجرم انگاشته شوند و هنگامی که حکام و وزرای کشور خود در شبکه‌های اجتماعی فیلترشده صفحه رسمی دارند و پست می‌گذارند، جرم‌انگاری چنین کاری به کلی مضحک خواهد بود.

✍🏻 استارلینک پایان بازی موش و گربه نخواهد بود؛ اما مانند همیشه، پیامی که باید منتقل شود، منتقل می‌شود.

📌 برای دسترسی به متن کامل مقاله به سایت اندیشکده رستا مراجعه نمایید.

💫 این تصویر در تیم گرافیک اندیشکده و توسط هوش مصنوعی طراحی شده است.

برای مطالعه کلیک کنید

#اندیشکده_رستا
#کارگروه_حکمرانی
#یادداشت_و_مقالات
#استارلینک

🌐Rasta-tt.ir
و می‌پندارد که دانشی بینهایت دارد و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در علم و می‌گوید در قرآن، خطا و تناقض هست.

و می‌پندارد که مهندسی بی‌نقص است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در خلق و می‌گوید جهان بد خلق شده و اگر به دست من بود، بهتر می‌ساختم.

و می‌پندارد زیباترینِ دختران است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در جمال و مدام سلفی می‌گیرد و شهرآشوبی می‌کند و عشاقش را به هلاکت می‌کشاند.

و می‌پندارد که سخاوتمند و روزی‌رسان است و زیاد می‌بخشد و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در رازقیت و می‌گوید خدا به فلانی کم داده بود، من جبران کردم.

و می‌پندارد فرهمند است و راه انجام کارها را بهتر از همه می‌داند و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حکمت و می‌گوید امور جهان بد پیش می‌رود، اگر به دست من بهتر پیش می‌راندم.

و می‌پندارد مهربان‌ترین است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در رحمت و می‌گوید آیات خلد ظالمین در نار استعاری‌اند و از رحمت خدا بعید است که کسانی را در آتش جاودانه کند.

و می‌پندارد بهترین حاکم است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حکم و می‌گوید سرنوشت آدمیان عادلانه نیست و اگر به دست من بود، بهتر حکم می‌راندم.

و می‌پندارد قدرقدرت است و هر چه بخواهد، می‌شود و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در قدرت و می‌گوید آنکه را بخواهم بالا می‌برم و آنکه را بخواهم پست می‌کنم.

و می‌پندارد هر کاری می‌کند، عالی نیست و پرفکشنیست است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در علو و می‌گوید این جهان عالی نیست و می‌توانست بهتر از این باشد.

و می‌پندارد زندگی و مرگ آدمیان به دست اوست و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حیات و موت و می‌گوید فلانی زود مرد و هنوز باید زنده می‌ماند و بهمانی پیر و فرتوت یا بیمار لاعلاج است و بهتر است بمیرد.

و همگی هوی و هوس‌شان را اله خود قرار داده‌اند و همگی سرنگون خواهند شد. اگر خدا به واسطه اعمال‌شان بر آنها رحم کند، همینجا بینی‌شان به خاک مالیده می‌شوند و موحد خواهند شد و اگر خدا بر آنها غضب کند، خالد در آتش خواهند بود.

و همه اینها برای خداوند آسان است.
انه علی کل شیئ قدیر.
از اول مهر که ایمان آوردم، روزگارم عجیب‌وغریب شده. هر روز، چیزهای جدیدی می‌یابم و می‌بینم.

از جمله چند روز پیش، سید روشن‌بینی مرا دید و در میان کلامش گفت: مادرت هنوز در اعماق قلبش با تو صاف نیست. بیشتر و بهتر محبت کن تا دلش را به دست آوری. گفتم چشم و چندان برایم عجیب نبود که همه فرزندان نوعا به پدرومادرشان بدهی دارند.

و بعد گفت شهاب‌نامی هست که نزدش کار می‌کردی و از تو ناراضی است. از حق‌الناس بترس که خدا از حق خودش می‌گذرد، اما از حق‌الناس نمی‌گذرد.

ماتم برد که بی‌مقدمه، نام شهاب جوانمردی را برده بود. راست می‌گفت. من با شهاب و تیمش مشکل داشتم و می‌پندارم که حق با من بود، اما هرچه بود، پشت درهای بسته در برجی در جردن رخ داد. تابستان ۱۴۰۰، خطا کردم و ماجرا را از سر آزردگی و خشم به فضای عمومی آوردم. اگرچه ماه پیش در دیرکتِ اینستاگرام از دکتر جوانمردی عذرخواهی کردم و او ظاهرا بخشید، اما این کافی نیست که خبطی که در جمع انجام شده، عذرخواهی‌اش هم باید در جمع باشد.

پس، ای شهاب جوانمردی! نزد همگان می‌گویم که من خطا کردم و موجب تخفیف شانت نزد اهالی اکوسیستم هایتک شدم. عذرخواهم. لطفا مرا ببخش که از سرگردانی روز قیامت می‌ترسم و اگر امروز به پایت بیفتم و عذر بخواهم، بهتر است تا آن روز. هر چه بگویی و بتوانم، انجام خواهم داد تا از من درگذری.

پاینده و برقرار باشی.
زندگی در دنیای دیجیتال،‌ چگونه؟
معرفی کتاب «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی»

📚 تا همین دو دهه پیش گردآوری، تحلیل و ذخیره‌سازی داده‌ها کاری زمان‌بر و پرهزینه بود. برای همین، برای پاسخ دادن به پرسش‌هایمان، تا جایی که امکان داشت، داده‌های کمی گردآوری می‌کردیم.

📚 امروزه، بسیاری از موانع موجود پیش پای گردآوری، تحلیل و ذخیرۀ مقادیر عظیم داده به‌شدت کاهش یافته است.

📚 ما می‌توانیم داده‌هایی بیشتر، اگرچه آشفته‌تر، گرد آوریم، به‌جای آنکه به مقادیری محدود از داده‌ها بسنده کنیم. درنتیجه، می‌توانیم با در دست داشتن حجمی بی‌سابقه از جزئیات به جهان بنگریم.

📚 «زاندر کلوس» و «نارت ویلارد» دو نویسنده هلندی سال 2014 کتابی با عنوان «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» را نوشتند.
📚 این کتاب زمانی نوشته شد که تلفن‌های همراه هوشمند به تازگی روانه بازار شده بود و افراد سطح بالایی از اطلاعات دیجیتال را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک می‌گذاشتند.

📚 گسترش ردپای دیجیتال به دنبال خود بحث‌های حکمرانی و حقوقی را در کنار چالش‌های اجتماعی به همراه داشته و همین موضوع سبب شده است «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» همچنان اثری زنده و قابل کاربرد باشد.

📚 خوانندگان این اثر می‌توانند کسانی باشند که به مسائل مرتبط با هوش مصنوعی علاقه‌مندند و یا کسانی که بحث‌های مربوط به سیاستگذاری فضای مجازی را دنبال می‌کنند.

📚 «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» در 224 صفحه با ترجمه «یاسر خوشنویس» توسط نشر «کرگدن» با قیمت 280 هزار تومان منتشر شده است. معرفی این کتاب را در پست بعدی با صدای «یاسرخو‌شنویس» مترجم این اثر می‌شنوید...

#معرفی_کتاب

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM