Forwarded from عدالتخانه
🔺گفتگوی لایو حسین شهبازی زاده با سیدمهدی صدرالساداتی
🔴 حسین شهبازی زاده:
🔹 نام نویسی در انتخابات بعد از فاجعه آبان هیچ معنایی ندارد. بسیاری از این دوستان، از دوستان بنده بودند اما باید تعارف را کنار بگذاریم. در شرایطی که مجلس کاره ای نیست، مشتی لابیست اند که شور خودشان را می زنند و کاری هم نمی توانند بکنند، تا زمانی که مجلس انتخاباتش انتخابات نیست، مسئولان کشور مسئولیتپذیر نیستند، ورود به انتخابات معنایی ندارد.
🔹تایید صلاحیت شدن در این شرایط عار است.
🔴 از چیزی که غلط است باید ناامید شد.
🔹 اتفاقا زیباست. چرا می خواهی هی امید بدهی؟ وقتی یک چیزی بنیانی غلط است باید به آن گفت امیدی ندارم. من به آقای آملی لاریجانی امیدی ندارم. به آقای یزدی امیدی ندارم. به کسانی که در برابر خون مردم مسئولیتی حس نمیکنند امیدی ندارم.
🔴 تا مادامی که این تقدس بخشی ها وجود داشته باشد، وضع همین است.
🔹از نظر ما هیچ احدی تقدس ندارد، هیچ کس مصون از پرسش مردم نیست.
🔹سیستم امنیتی دنبال ایجاد عدالت خواه دلبخواه خود هستند. عدالت خواه کرنش کن و حرف گوش کن. این کارها عدالتخواهی نیست. بازی امنیتی است. پروژه بگیری است.
@adalat_khaneh
🔴 حسین شهبازی زاده:
🔹 نام نویسی در انتخابات بعد از فاجعه آبان هیچ معنایی ندارد. بسیاری از این دوستان، از دوستان بنده بودند اما باید تعارف را کنار بگذاریم. در شرایطی که مجلس کاره ای نیست، مشتی لابیست اند که شور خودشان را می زنند و کاری هم نمی توانند بکنند، تا زمانی که مجلس انتخاباتش انتخابات نیست، مسئولان کشور مسئولیتپذیر نیستند، ورود به انتخابات معنایی ندارد.
🔹تایید صلاحیت شدن در این شرایط عار است.
🔴 از چیزی که غلط است باید ناامید شد.
🔹 اتفاقا زیباست. چرا می خواهی هی امید بدهی؟ وقتی یک چیزی بنیانی غلط است باید به آن گفت امیدی ندارم. من به آقای آملی لاریجانی امیدی ندارم. به آقای یزدی امیدی ندارم. به کسانی که در برابر خون مردم مسئولیتی حس نمیکنند امیدی ندارم.
🔴 تا مادامی که این تقدس بخشی ها وجود داشته باشد، وضع همین است.
🔹از نظر ما هیچ احدی تقدس ندارد، هیچ کس مصون از پرسش مردم نیست.
🔹سیستم امنیتی دنبال ایجاد عدالت خواه دلبخواه خود هستند. عدالت خواه کرنش کن و حرف گوش کن. این کارها عدالتخواهی نیست. بازی امنیتی است. پروژه بگیری است.
@adalat_khaneh
Forwarded from نمای آینده
⭕️دادسرای محیط زیست تشکیل می شود
🔹سمیه رفیعی منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم در نشست اعلام موجودیت فراکسیون محیط زیست اظهار داشت: عرصه محیط زیست در حوزه صنایع به زدوبند و باجخواهیها تبدیل شده است ضمن اینکه اگر محیط زیست زورش به صنایع برسد و باج بگیرد به ظاهر مشکل حل میشود ولی اصل مشکل روی زمین باقی مانده است.
🔹معصومه پاشایی فام منتخب مردم مرند در مجلس یازدهم در این نشست گفت: محیط زیست ارث رسیده به ما است که باید آن را به عنوان امانت به آیندگان تحویل دهیم.
اقبال شاکری منتخب مردم تهران نیز در این نشست گفت: باید از طریق ضابط قضایی و اصلاح قوانین، قوانین حوزه محیط زیست را تقویت کنیم.
🔹روحالله ایزدخواه منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم در این نشست گفت: باید دارای راهبرد اساسی در حوزه محیط زیست باشیم این در حالی است که عمده قوانین محیط زیست مربوط به رژیم پهلوی است
وی افزود:هماکنون قانون شکاری که در کشور به آن استناد میشود مربوط به سال 1346 است.
🔹منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم تصریح کرد: دادسرای محیط زیست در کشور نداریم این در حالی است که محیط زیست هماکنون هم ناظر است، هم مجری و هم پیمانکار.
https://news.1rj.ru/str/namayeAyandeh
🔹سمیه رفیعی منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم در نشست اعلام موجودیت فراکسیون محیط زیست اظهار داشت: عرصه محیط زیست در حوزه صنایع به زدوبند و باجخواهیها تبدیل شده است ضمن اینکه اگر محیط زیست زورش به صنایع برسد و باج بگیرد به ظاهر مشکل حل میشود ولی اصل مشکل روی زمین باقی مانده است.
🔹معصومه پاشایی فام منتخب مردم مرند در مجلس یازدهم در این نشست گفت: محیط زیست ارث رسیده به ما است که باید آن را به عنوان امانت به آیندگان تحویل دهیم.
اقبال شاکری منتخب مردم تهران نیز در این نشست گفت: باید از طریق ضابط قضایی و اصلاح قوانین، قوانین حوزه محیط زیست را تقویت کنیم.
🔹روحالله ایزدخواه منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم در این نشست گفت: باید دارای راهبرد اساسی در حوزه محیط زیست باشیم این در حالی است که عمده قوانین محیط زیست مربوط به رژیم پهلوی است
وی افزود:هماکنون قانون شکاری که در کشور به آن استناد میشود مربوط به سال 1346 است.
🔹منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم تصریح کرد: دادسرای محیط زیست در کشور نداریم این در حالی است که محیط زیست هماکنون هم ناظر است، هم مجری و هم پیمانکار.
https://news.1rj.ru/str/namayeAyandeh
Forwarded from دولت بهار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 سعید زیباکلام: بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی با آویزان شدن به حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نبی اکرم (ص) ابتدای ترین حقوق مردم را زیرپا میگذارند
@dolatebahar
@dolatebahar
Forwarded from دولت بهار
🔴 دکتر احمدینژاد زادروز مالکوم ایکس را تبریک گفت
دکتر محمود احمدینژاد در توییتر نوشت:
نود و پنجمین سالگرد تولد مالکوم ایکس مبارک!
"من با حقیقت هستم ، مهم نیست که چه کسی آن را بگوید. من باعدالت هستم، مهم نیست که به نفع یا ضرر چه کسی باشد".
@dolatebahar
دکتر محمود احمدینژاد در توییتر نوشت:
نود و پنجمین سالگرد تولد مالکوم ایکس مبارک!
"من با حقیقت هستم ، مهم نیست که چه کسی آن را بگوید. من باعدالت هستم، مهم نیست که به نفع یا ضرر چه کسی باشد".
@dolatebahar
Forwarded from سیدجواد میری مینق
#ما در ایران با سه سنخ از امر جمعی بعد از مشروطه روبرو هستیم
امر جمعی به مثابه ملّة (امر دینی)
امر جمعی به مثابه ملت (امر مدرن)
امر جمعی به مثابه پاترم (امر باستان)
این سه سنخ از امر جمعی از میانه قرن ۱۳ شمسی با ما بودند و هر کدام نظام معنایی خاص خود و استعاره ها و الهیات سیاسی (نظریه مشروعیت قدرت) خود را دارند. البته همپوشانی های بعضاً میان این نیروها در جامعه معاصر رخ داده است ولی دو جهانبینی مدرن و دینی قویترین جریانها را در ایران شکل داده اند و دو انقلاب مشروطه و اسلامی مرهون این دو نیرو بوده است. ولی سه گفتمان اصلی در رقابت دائم به سر می برند و کماکان سنتز مبنایی هنوز میان این سنوخ رخ نداده است. ایران همچون اژدهایی سه سر بوده است که هر کدام به سویی این پیکر را کشیده اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
امر جمعی به مثابه ملّة (امر دینی)
امر جمعی به مثابه ملت (امر مدرن)
امر جمعی به مثابه پاترم (امر باستان)
این سه سنخ از امر جمعی از میانه قرن ۱۳ شمسی با ما بودند و هر کدام نظام معنایی خاص خود و استعاره ها و الهیات سیاسی (نظریه مشروعیت قدرت) خود را دارند. البته همپوشانی های بعضاً میان این نیروها در جامعه معاصر رخ داده است ولی دو جهانبینی مدرن و دینی قویترین جریانها را در ایران شکل داده اند و دو انقلاب مشروطه و اسلامی مرهون این دو نیرو بوده است. ولی سه گفتمان اصلی در رقابت دائم به سر می برند و کماکان سنتز مبنایی هنوز میان این سنوخ رخ نداده است. ایران همچون اژدهایی سه سر بوده است که هر کدام به سویی این پیکر را کشیده اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
#ما در ایران با سه سنخ از امر جمعی بعد از مشروطه روبرو هستیم
امر جمعی به مثابه ملّة (امر دینی)
امر جمعی به مثابه ملت (امر مدرن)
امر جمعی به مثابه پاترم (امر باستان)
این سه سنخ از امر جمعی از میانه قرن ۱۳ شمسی با ما بودند و هر کدام نظام معنایی خاص خود و استعاره ها و الهیات سیاسی (نظریه مشروعیت قدرت) خود را دارند. البته همپوشانی های بعضاً میان این نیروها در جامعه معاصر رخ داده است ولی دو جهانبینی مدرن و دینی قویترین جریانها را در ایران شکل داده اند و دو انقلاب مشروطه و اسلامی مرهون این دو نیرو بوده است. ولی سه گفتمان اصلی در رقابت دائم به سر می برند و کماکان سنتز مبنایی هنوز میان این سنوخ رخ نداده است. ایران همچون اژدهایی سه سر بوده است که هر کدام به سویی این پیکر را کشیده اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
امر جمعی به مثابه ملّة (امر دینی)
امر جمعی به مثابه ملت (امر مدرن)
امر جمعی به مثابه پاترم (امر باستان)
این سه سنخ از امر جمعی از میانه قرن ۱۳ شمسی با ما بودند و هر کدام نظام معنایی خاص خود و استعاره ها و الهیات سیاسی (نظریه مشروعیت قدرت) خود را دارند. البته همپوشانی های بعضاً میان این نیروها در جامعه معاصر رخ داده است ولی دو جهانبینی مدرن و دینی قویترین جریانها را در ایران شکل داده اند و دو انقلاب مشروطه و اسلامی مرهون این دو نیرو بوده است. ولی سه گفتمان اصلی در رقابت دائم به سر می برند و کماکان سنتز مبنایی هنوز میان این سنوخ رخ نداده است. ایران همچون اژدهایی سه سر بوده است که هر کدام به سویی این پیکر را کشیده اند.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from سیدجواد میری مینق
نزدیک به ۱۳۲ سال پیش روزنامه سوئدی Bohusläns Allehanda به نقل از نشریات چاپ لندن نوشت که یک تولیدکننده فنلاندی موفق شده است فناوری بافت فرش ایرانی را به اسکاندیناوی وارد کند و خبر از افتتاح اولین کارخانه فرش ایرانی در فنلاند داد.
این خبر روز پنج شنبه ۷ ژوئن ۱۸۸۸ در صفحه سوم این روزنامه محلی در شهر اوده والا در حومه یوتبوری منتشر شد. بر اساس این خبر یک تاجر فنلاندی به نام رونن برای مدت دو سال به ایران فرستاده شد تا فنون بافت فرش اصیل ایرانی را از متخصصین و فرش بافان ماهر بیاموزد. اما از آنجایی که تاجران و هنرمندان ایرانی رمز و راز و شیوه بافت فرش ها را فاش نمیکردند، او مجبور شد که با لباس مبدل و به عنوان یک کارگر ساده در کارگاه های فرشبافی ایران مشغول به کار شود. جالب است بدانید که هزینه سفر و اقامت او نیز از سوی دولت فنلاند تامین شده بود.
رونن تاجر فنلاندی پس از دو سال و زمانی که به بافتن فرش ایرانی تسلط پیدا کرده بود بار و بندیل خود
جاسوسی برای ...
https://www.khabar.se/%d8%ac%d8%a7%d8%b3%d9%88%d8%b3%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8
@Akhbar_Sweden
@seyedjavadmiri
این خبر روز پنج شنبه ۷ ژوئن ۱۸۸۸ در صفحه سوم این روزنامه محلی در شهر اوده والا در حومه یوتبوری منتشر شد. بر اساس این خبر یک تاجر فنلاندی به نام رونن برای مدت دو سال به ایران فرستاده شد تا فنون بافت فرش اصیل ایرانی را از متخصصین و فرش بافان ماهر بیاموزد. اما از آنجایی که تاجران و هنرمندان ایرانی رمز و راز و شیوه بافت فرش ها را فاش نمیکردند، او مجبور شد که با لباس مبدل و به عنوان یک کارگر ساده در کارگاه های فرشبافی ایران مشغول به کار شود. جالب است بدانید که هزینه سفر و اقامت او نیز از سوی دولت فنلاند تامین شده بود.
رونن تاجر فنلاندی پس از دو سال و زمانی که به بافتن فرش ایرانی تسلط پیدا کرده بود بار و بندیل خود
جاسوسی برای ...
https://www.khabar.se/%d8%ac%d8%a7%d8%b3%d9%88%d8%b3%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8
@Akhbar_Sweden
@seyedjavadmiri
✅رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان
✍عباس كاظمي - عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران
بدنه اجتماعی احزاب اصلاح طلب در جامعه، که تغییر از طریق صندوق آراء را بی حاصل یافت، ابزار قهر با صندوق را جای گزین ساخته، اکثریت احزاب اصلاح طلب همراه شدند و به تفکر و تدبیر وا داشت . در روزنامه اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۹۹ شاهد نظرات سخنگویان چهار حزب اصلاح طلب هستیم، که می توان آنرا نشانی از رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان دانست.
سخنگوی حزب اعتماد ملی ، حزبش را عدالت گرا و حمایت گرا می داند و می گوید: در بررسی ها یشان بیشترین استقبال از اقتصادهای سوسیال دموکراتیک شده است. در بسیاری از کشورهای مدرن شاهد این هستیم که سیاست های اقتصادی سوسیالیستی جواب داده است و این در حالی است که شاید در چند کشور مشخص با نگاه لیبرالی توانسته باشند، گام هایی در راستای برقراری عدالت و توزیع عادلانه ثروت برداشته باشند .. در شرایط امروز و بحران کرونا هم زندگی ومعیشت مردم در کشور هایی با نظام سوسیال دمکرات نسبت به کشورهایی با سیستم لیبرالی کمتر به خطر افتاده.
دراین سخنان به وضوح همدلی با نظام سوسیال دمکراسی مشاهده می شود، اما می گوید : نمی توان گفت اعتماد ملی حزبی لیبرال یا معتقد به سوسیال دمکراسی است. چرا؟. آیا حزب اعتماد ملی هنوز به یقین نرسیده و یا ملاحظاتی در کار است.
سخنگوی کارگزاران سازندگی، ضمن اینکه نظام های اقتصادی کاپیتالیستی را خالص نمی داند و آزادترین آنها را نیز دارای محدویت هایی در شرایط بحرانی می داند و خیلی شفاف همدلی اش را با نظام اقتصادی لیبرالیسم بیان می دارد و توسعه چین را نیز نه ناشی از نظام سوسیالیستی بلکه ناشی از اقتصاد لیبرالی می داند. در حالی که چین بیشترین دخالت دولت را در نظام اقتصادی و برنامه ریزی دارد و دارای کمپانی دولتی بسیار بزرگی می باشد از منابع مواد اولیه زیادی برخوردار است. البته در بخش هایی برای جلب سرمایه گذاری و دریافت تکنولوژی از سیاست درهای بازی استفاده کرده و به محض یافتن توانایی مالی هم تکنولوژی را بومی کرد و هم سرمایه گذاری ها را درونی ساخت . بنا به پیش بینی صاحب نظران در آینده ای نزدیک چین به جایگاه اول در دنیا دست خواهد یافت. چین توانسته با اقتصاد صنعتی پرقدرت خود بخشی از بازارهای جهانی را از آن خود سازد و هرسال بخش عظیمی از جمعیت فقیر خود را به جایگاه اقشار متوسط انتقال دهد، همه این دستاوردها اقتصادی بدون تردید ناشی از دخالت حداکثری دولت و نظام برنامه ریزی متکی بر سوسیالیسم است .گرچه در حوزه دمکراسی انتقادات جدی به چین وارد است.
سخنگوی حزب اتحادملت ضمن انتقاد از مواضع گذشته احزاب که لیبرالی بودن آنها را القاء می کرده است ، از گره زدن مطالبات دموکراسی خواهانه و توسعه سیاسی با نان شب مردم می گوید و تفکیک این دو را نادرست می داند و مواضع کنونی حزب اتحاد ملت را متاثر از نظریه عدالت « جان رالز» می داند و می گوید : امروزه دولت هایی که با عنوان « سوسیال دمکرات» شناخته می شوند از همین طرز تفکر الهام گرفته اند و عنوان می کند: در این شرایط اصلاح طلبان باید دغدغه بیشتری در باره مسائل معیشتی و اقتصادی مردم نشان دهند و در واقع ارتباط مطالبات آزادیخواهانه و دموکراسی خواهانه خود را با معیشت مردم پیوند دهند . و البته در بیانیه های اخیر و در سخنان برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، به دور از تردید و با استحکام نظری بیشتری بر مناسب بودن نظام سوسیال دمکراسی تاکید ورزیده اند .
عضو دفتر نهضت آزادی با صراحت بیشتری به دفاع از مقوله آزادی و اولویت آن تاکید ورزیده و می گوید: (مردم ) نخست باید مراتب شهروند بودن را محقق کرده و به اثبات برسانند. تا زمانی که آزادی و دموکراسی بعنوان نیازهای حداقلی ملت محقق نشود می توان بطور موردی مطالبات عدالت خواهانه را مطرح کرد. وی براین نظر است که بدون توسعه سیاسی به توسعه اقتصادی نمی توان دست یافت. به نظر می رسد که عدم مطالبه توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و فقط تاکید بر مطالبه توسعه سياسي و هم چنين اقتصاد ليبرالي و نئوليبرالی، از جمله دلایل رویگردانی بدنه اجتماعی از جبهه اصلاح طلبان بوده .برای جمعیت حاشیه نشین و جمعیت عظیم زیر خط فقر جامعه و .. که اولویت اول آنان نان شب است این گونه مواضع بیشتر به طنزی سیاسی شبیه است. و آنان را از همراهی با احزاب سیاسی باز می دارد. جامعه ایران با تکیه بر منابع مواد اولیه سرشار و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی مناسب، با سیستم برنامه ریزی متمرکز در جهت توليد صنعتي و پرهیز از سلطه سرمایه داری مالی و تجاری، و پذیرش دموکراسی و عدالت اجتماعی می تواند راه توسعه را هموار سازد. دموکراسی بدون عدالت اجتماعی و یا عکس هرگز نه مقدور و نه ممکن است .
https://news.1rj.ru/str/Moallem_Photo/619
سازمان معلمان ایران:
@sokhanemoallem
http://www.iranto.ir
✍عباس كاظمي - عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران
بدنه اجتماعی احزاب اصلاح طلب در جامعه، که تغییر از طریق صندوق آراء را بی حاصل یافت، ابزار قهر با صندوق را جای گزین ساخته، اکثریت احزاب اصلاح طلب همراه شدند و به تفکر و تدبیر وا داشت . در روزنامه اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۹۹ شاهد نظرات سخنگویان چهار حزب اصلاح طلب هستیم، که می توان آنرا نشانی از رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان دانست.
سخنگوی حزب اعتماد ملی ، حزبش را عدالت گرا و حمایت گرا می داند و می گوید: در بررسی ها یشان بیشترین استقبال از اقتصادهای سوسیال دموکراتیک شده است. در بسیاری از کشورهای مدرن شاهد این هستیم که سیاست های اقتصادی سوسیالیستی جواب داده است و این در حالی است که شاید در چند کشور مشخص با نگاه لیبرالی توانسته باشند، گام هایی در راستای برقراری عدالت و توزیع عادلانه ثروت برداشته باشند .. در شرایط امروز و بحران کرونا هم زندگی ومعیشت مردم در کشور هایی با نظام سوسیال دمکرات نسبت به کشورهایی با سیستم لیبرالی کمتر به خطر افتاده.
دراین سخنان به وضوح همدلی با نظام سوسیال دمکراسی مشاهده می شود، اما می گوید : نمی توان گفت اعتماد ملی حزبی لیبرال یا معتقد به سوسیال دمکراسی است. چرا؟. آیا حزب اعتماد ملی هنوز به یقین نرسیده و یا ملاحظاتی در کار است.
سخنگوی کارگزاران سازندگی، ضمن اینکه نظام های اقتصادی کاپیتالیستی را خالص نمی داند و آزادترین آنها را نیز دارای محدویت هایی در شرایط بحرانی می داند و خیلی شفاف همدلی اش را با نظام اقتصادی لیبرالیسم بیان می دارد و توسعه چین را نیز نه ناشی از نظام سوسیالیستی بلکه ناشی از اقتصاد لیبرالی می داند. در حالی که چین بیشترین دخالت دولت را در نظام اقتصادی و برنامه ریزی دارد و دارای کمپانی دولتی بسیار بزرگی می باشد از منابع مواد اولیه زیادی برخوردار است. البته در بخش هایی برای جلب سرمایه گذاری و دریافت تکنولوژی از سیاست درهای بازی استفاده کرده و به محض یافتن توانایی مالی هم تکنولوژی را بومی کرد و هم سرمایه گذاری ها را درونی ساخت . بنا به پیش بینی صاحب نظران در آینده ای نزدیک چین به جایگاه اول در دنیا دست خواهد یافت. چین توانسته با اقتصاد صنعتی پرقدرت خود بخشی از بازارهای جهانی را از آن خود سازد و هرسال بخش عظیمی از جمعیت فقیر خود را به جایگاه اقشار متوسط انتقال دهد، همه این دستاوردها اقتصادی بدون تردید ناشی از دخالت حداکثری دولت و نظام برنامه ریزی متکی بر سوسیالیسم است .گرچه در حوزه دمکراسی انتقادات جدی به چین وارد است.
سخنگوی حزب اتحادملت ضمن انتقاد از مواضع گذشته احزاب که لیبرالی بودن آنها را القاء می کرده است ، از گره زدن مطالبات دموکراسی خواهانه و توسعه سیاسی با نان شب مردم می گوید و تفکیک این دو را نادرست می داند و مواضع کنونی حزب اتحاد ملت را متاثر از نظریه عدالت « جان رالز» می داند و می گوید : امروزه دولت هایی که با عنوان « سوسیال دمکرات» شناخته می شوند از همین طرز تفکر الهام گرفته اند و عنوان می کند: در این شرایط اصلاح طلبان باید دغدغه بیشتری در باره مسائل معیشتی و اقتصادی مردم نشان دهند و در واقع ارتباط مطالبات آزادیخواهانه و دموکراسی خواهانه خود را با معیشت مردم پیوند دهند . و البته در بیانیه های اخیر و در سخنان برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، به دور از تردید و با استحکام نظری بیشتری بر مناسب بودن نظام سوسیال دمکراسی تاکید ورزیده اند .
عضو دفتر نهضت آزادی با صراحت بیشتری به دفاع از مقوله آزادی و اولویت آن تاکید ورزیده و می گوید: (مردم ) نخست باید مراتب شهروند بودن را محقق کرده و به اثبات برسانند. تا زمانی که آزادی و دموکراسی بعنوان نیازهای حداقلی ملت محقق نشود می توان بطور موردی مطالبات عدالت خواهانه را مطرح کرد. وی براین نظر است که بدون توسعه سیاسی به توسعه اقتصادی نمی توان دست یافت. به نظر می رسد که عدم مطالبه توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و فقط تاکید بر مطالبه توسعه سياسي و هم چنين اقتصاد ليبرالي و نئوليبرالی، از جمله دلایل رویگردانی بدنه اجتماعی از جبهه اصلاح طلبان بوده .برای جمعیت حاشیه نشین و جمعیت عظیم زیر خط فقر جامعه و .. که اولویت اول آنان نان شب است این گونه مواضع بیشتر به طنزی سیاسی شبیه است. و آنان را از همراهی با احزاب سیاسی باز می دارد. جامعه ایران با تکیه بر منابع مواد اولیه سرشار و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی مناسب، با سیستم برنامه ریزی متمرکز در جهت توليد صنعتي و پرهیز از سلطه سرمایه داری مالی و تجاری، و پذیرش دموکراسی و عدالت اجتماعی می تواند راه توسعه را هموار سازد. دموکراسی بدون عدالت اجتماعی و یا عکس هرگز نه مقدور و نه ممکن است .
https://news.1rj.ru/str/Moallem_Photo/619
سازمان معلمان ایران:
@sokhanemoallem
http://www.iranto.ir
Telegram
عکس-سازمان معلمان ایران
عباس کاظمی
Forwarded from گفتمان جريان سوم
✅رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان
✍عباس كاظمي - عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران
بدنه اجتماعی احزاب اصلاح طلب در جامعه، که تغییر از طریق صندوق آراء را بی حاصل یافت، ابزار قهر با صندوق را جای گزین ساخته، اکثریت احزاب اصلاح طلب همراه شدند و به تفکر و تدبیر وا داشت . در روزنامه اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۹۹ شاهد نظرات سخنگویان چهار حزب اصلاح طلب هستیم، که می توان آنرا نشانی از رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان دانست.
سخنگوی حزب اعتماد ملی ، حزبش را عدالت گرا و حمایت گرا می داند و می گوید: در بررسی ها یشان بیشترین استقبال از اقتصادهای سوسیال دموکراتیک شده است. در بسیاری از کشورهای مدرن شاهد این هستیم که سیاست های اقتصادی سوسیالیستی جواب داده است و این در حالی است که شاید در چند کشور مشخص با نگاه لیبرالی توانسته باشند، گام هایی در راستای برقراری عدالت و توزیع عادلانه ثروت برداشته باشند .. در شرایط امروز و بحران کرونا هم زندگی ومعیشت مردم در کشور هایی با نظام سوسیال دمکرات نسبت به کشورهایی با سیستم لیبرالی کمتر به خطر افتاده.
دراین سخنان به وضوح همدلی با نظام سوسیال دمکراسی مشاهده می شود، اما می گوید : نمی توان گفت اعتماد ملی حزبی لیبرال یا معتقد به سوسیال دمکراسی است. چرا؟. آیا حزب اعتماد ملی هنوز به یقین نرسیده و یا ملاحظاتی در کار است.
سخنگوی کارگزاران سازندگی، ضمن اینکه نظام های اقتصادی کاپیتالیستی را خالص نمی داند و آزادترین آنها را نیز دارای محدویت هایی در شرایط بحرانی می داند و خیلی شفاف همدلی اش را با نظام اقتصادی لیبرالیسم بیان می دارد و توسعه چین را نیز نه ناشی از نظام سوسیالیستی بلکه ناشی از اقتصاد لیبرالی می داند. در حالی که چین بیشترین دخالت دولت را در نظام اقتصادی و برنامه ریزی دارد و دارای کمپانی دولتی بسیار بزرگی می باشد از منابع مواد اولیه زیادی برخوردار است. البته در بخش هایی برای جلب سرمایه گذاری و دریافت تکنولوژی از سیاست درهای بازی استفاده کرده و به محض یافتن توانایی مالی هم تکنولوژی را بومی کرد و هم سرمایه گذاری ها را درونی ساخت . بنا به پیش بینی صاحب نظران در آینده ای نزدیک چین به جایگاه اول در دنیا دست خواهد یافت. چین توانسته با اقتصاد صنعتی پرقدرت خود بخشی از بازارهای جهانی را از آن خود سازد و هرسال بخش عظیمی از جمعیت فقیر خود را به جایگاه اقشار متوسط انتقال دهد، همه این دستاوردها اقتصادی بدون تردید ناشی از دخالت حداکثری دولت و نظام برنامه ریزی متکی بر سوسیالیسم است .گرچه در حوزه دمکراسی انتقادات جدی به چین وارد است.
سخنگوی حزب اتحادملت ضمن انتقاد از مواضع گذشته احزاب که لیبرالی بودن آنها را القاء می کرده است ، از گره زدن مطالبات دموکراسی خواهانه و توسعه سیاسی با نان شب مردم می گوید و تفکیک این دو را نادرست می داند و مواضع کنونی حزب اتحاد ملت را متاثر از نظریه عدالت « جان رالز» می داند و می گوید : امروزه دولت هایی که با عنوان « سوسیال دمکرات» شناخته می شوند از همین طرز تفکر الهام گرفته اند و عنوان می کند: در این شرایط اصلاح طلبان باید دغدغه بیشتری در باره مسائل معیشتی و اقتصادی مردم نشان دهند و در واقع ارتباط مطالبات آزادیخواهانه و دموکراسی خواهانه خود را با معیشت مردم پیوند دهند . و البته در بیانیه های اخیر و در سخنان برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، به دور از تردید و با استحکام نظری بیشتری بر مناسب بودن نظام سوسیال دمکراسی تاکید ورزیده اند .
عضو دفتر نهضت آزادی با صراحت بیشتری به دفاع از مقوله آزادی و اولویت آن تاکید ورزیده و می گوید: (مردم ) نخست باید مراتب شهروند بودن را محقق کرده و به اثبات برسانند. تا زمانی که آزادی و دموکراسی بعنوان نیازهای حداقلی ملت محقق نشود می توان بطور موردی مطالبات عدالت خواهانه را مطرح کرد. وی براین نظر است که بدون توسعه سیاسی به توسعه اقتصادی نمی توان دست یافت. به نظر می رسد که عدم مطالبه توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و فقط تاکید بر مطالبه توسعه سياسي و هم چنين اقتصاد ليبرالي و نئوليبرالی، از جمله دلایل رویگردانی بدنه اجتماعی از جبهه اصلاح طلبان بوده .برای جمعیت حاشیه نشین و جمعیت عظیم زیر خط فقر جامعه و .. که اولویت اول آنان نان شب است این گونه مواضع بیشتر به طنزی سیاسی شبیه است. و آنان را از همراهی با احزاب سیاسی باز می دارد. جامعه ایران با تکیه بر منابع مواد اولیه سرشار و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی مناسب، با سیستم برنامه ریزی متمرکز در جهت توليد صنعتي و پرهیز از سلطه سرمایه داری مالی و تجاری، و پذیرش دموکراسی و عدالت اجتماعی می تواند راه توسعه را هموار سازد. دموکراسی بدون عدالت اجتماعی و یا عکس هرگز نه مقدور و نه ممکن است .
https://news.1rj.ru/str/Moallem_Photo/619
سازمان معلمان ایران:
@sokhanemoallem
http://www.iranto.ir
✍عباس كاظمي - عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران
بدنه اجتماعی احزاب اصلاح طلب در جامعه، که تغییر از طریق صندوق آراء را بی حاصل یافت، ابزار قهر با صندوق را جای گزین ساخته، اکثریت احزاب اصلاح طلب همراه شدند و به تفکر و تدبیر وا داشت . در روزنامه اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۹۹ شاهد نظرات سخنگویان چهار حزب اصلاح طلب هستیم، که می توان آنرا نشانی از رویکرد های نوپدید در مواضع اصلاح طلبان دانست.
سخنگوی حزب اعتماد ملی ، حزبش را عدالت گرا و حمایت گرا می داند و می گوید: در بررسی ها یشان بیشترین استقبال از اقتصادهای سوسیال دموکراتیک شده است. در بسیاری از کشورهای مدرن شاهد این هستیم که سیاست های اقتصادی سوسیالیستی جواب داده است و این در حالی است که شاید در چند کشور مشخص با نگاه لیبرالی توانسته باشند، گام هایی در راستای برقراری عدالت و توزیع عادلانه ثروت برداشته باشند .. در شرایط امروز و بحران کرونا هم زندگی ومعیشت مردم در کشور هایی با نظام سوسیال دمکرات نسبت به کشورهایی با سیستم لیبرالی کمتر به خطر افتاده.
دراین سخنان به وضوح همدلی با نظام سوسیال دمکراسی مشاهده می شود، اما می گوید : نمی توان گفت اعتماد ملی حزبی لیبرال یا معتقد به سوسیال دمکراسی است. چرا؟. آیا حزب اعتماد ملی هنوز به یقین نرسیده و یا ملاحظاتی در کار است.
سخنگوی کارگزاران سازندگی، ضمن اینکه نظام های اقتصادی کاپیتالیستی را خالص نمی داند و آزادترین آنها را نیز دارای محدویت هایی در شرایط بحرانی می داند و خیلی شفاف همدلی اش را با نظام اقتصادی لیبرالیسم بیان می دارد و توسعه چین را نیز نه ناشی از نظام سوسیالیستی بلکه ناشی از اقتصاد لیبرالی می داند. در حالی که چین بیشترین دخالت دولت را در نظام اقتصادی و برنامه ریزی دارد و دارای کمپانی دولتی بسیار بزرگی می باشد از منابع مواد اولیه زیادی برخوردار است. البته در بخش هایی برای جلب سرمایه گذاری و دریافت تکنولوژی از سیاست درهای بازی استفاده کرده و به محض یافتن توانایی مالی هم تکنولوژی را بومی کرد و هم سرمایه گذاری ها را درونی ساخت . بنا به پیش بینی صاحب نظران در آینده ای نزدیک چین به جایگاه اول در دنیا دست خواهد یافت. چین توانسته با اقتصاد صنعتی پرقدرت خود بخشی از بازارهای جهانی را از آن خود سازد و هرسال بخش عظیمی از جمعیت فقیر خود را به جایگاه اقشار متوسط انتقال دهد، همه این دستاوردها اقتصادی بدون تردید ناشی از دخالت حداکثری دولت و نظام برنامه ریزی متکی بر سوسیالیسم است .گرچه در حوزه دمکراسی انتقادات جدی به چین وارد است.
سخنگوی حزب اتحادملت ضمن انتقاد از مواضع گذشته احزاب که لیبرالی بودن آنها را القاء می کرده است ، از گره زدن مطالبات دموکراسی خواهانه و توسعه سیاسی با نان شب مردم می گوید و تفکیک این دو را نادرست می داند و مواضع کنونی حزب اتحاد ملت را متاثر از نظریه عدالت « جان رالز» می داند و می گوید : امروزه دولت هایی که با عنوان « سوسیال دمکرات» شناخته می شوند از همین طرز تفکر الهام گرفته اند و عنوان می کند: در این شرایط اصلاح طلبان باید دغدغه بیشتری در باره مسائل معیشتی و اقتصادی مردم نشان دهند و در واقع ارتباط مطالبات آزادیخواهانه و دموکراسی خواهانه خود را با معیشت مردم پیوند دهند . و البته در بیانیه های اخیر و در سخنان برخی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، به دور از تردید و با استحکام نظری بیشتری بر مناسب بودن نظام سوسیال دمکراسی تاکید ورزیده اند .
عضو دفتر نهضت آزادی با صراحت بیشتری به دفاع از مقوله آزادی و اولویت آن تاکید ورزیده و می گوید: (مردم ) نخست باید مراتب شهروند بودن را محقق کرده و به اثبات برسانند. تا زمانی که آزادی و دموکراسی بعنوان نیازهای حداقلی ملت محقق نشود می توان بطور موردی مطالبات عدالت خواهانه را مطرح کرد. وی براین نظر است که بدون توسعه سیاسی به توسعه اقتصادی نمی توان دست یافت. به نظر می رسد که عدم مطالبه توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و فقط تاکید بر مطالبه توسعه سياسي و هم چنين اقتصاد ليبرالي و نئوليبرالی، از جمله دلایل رویگردانی بدنه اجتماعی از جبهه اصلاح طلبان بوده .برای جمعیت حاشیه نشین و جمعیت عظیم زیر خط فقر جامعه و .. که اولویت اول آنان نان شب است این گونه مواضع بیشتر به طنزی سیاسی شبیه است. و آنان را از همراهی با احزاب سیاسی باز می دارد. جامعه ایران با تکیه بر منابع مواد اولیه سرشار و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی مناسب، با سیستم برنامه ریزی متمرکز در جهت توليد صنعتي و پرهیز از سلطه سرمایه داری مالی و تجاری، و پذیرش دموکراسی و عدالت اجتماعی می تواند راه توسعه را هموار سازد. دموکراسی بدون عدالت اجتماعی و یا عکس هرگز نه مقدور و نه ممکن است .
https://news.1rj.ru/str/Moallem_Photo/619
سازمان معلمان ایران:
@sokhanemoallem
http://www.iranto.ir
Telegram
عکس-سازمان معلمان ایران
عباس کاظمی
Forwarded from عدالتخانه
⭕️فلسطین و مسئله سلطه
✍ #علی_نانوایی
🔹 دفاع از فلسطین و مبارزه با صهیونیست، موضوعی برای خصومتها و رقابتهای ملی، مذهبی و قومی نیست بلکه مسئله سلطهگر و مردم تحت سلطه است. سلطه ای که حاصل آن کشته شدن روزانه، آوارگی دهها ساله و رنج و مصیبت مردم فلسطین است.
🔹 در نتیجه همه آزادیخواهان، عدالتطلبان و سلطهستیزان جهان، دفاع از آرمان فلسطین را که همانا مقاومت مستمر در مقابل سلطه است را مسئله خود میدانند.
🔹 بنابرین، پیشنیاز درک #آرمان_فلسطین، فهم مسئله سلطه و لزوم #مقاومت در برابر مقابل آن است.
🔹 سلطه یعنی تحمیل ترجیحات و منافع گروهی بر سایر مردم و برخلاف اراده آنها؛ یعنی انحصار قدرت، ثروت و فرصتها در دست معدودی؛ یعنی حذف عموم جامعه از تأثیرگذاری بر مناسبات اجتماعی خود؛ یعنی زیر پا گذاشتن آزادی و حق انتخاب بیشتر مردم؛ یعنی طاغوت، ظلم، تمامیتخواهی، برتری جویی و استبداد.
🔹 سلطه همیشه همانند صهیونیسم به مدد ایدئولوژیها و اسطورههای مقدس به خود مشروعیت میدهد.
🔹 و اما در پی هر نیروی سلطهگری، نیروهای سلطهستیز از دل تاریخ برخواهند آمد...✌️🇵🇸
@adalat_khaneh
✍ #علی_نانوایی
🔹 دفاع از فلسطین و مبارزه با صهیونیست، موضوعی برای خصومتها و رقابتهای ملی، مذهبی و قومی نیست بلکه مسئله سلطهگر و مردم تحت سلطه است. سلطه ای که حاصل آن کشته شدن روزانه، آوارگی دهها ساله و رنج و مصیبت مردم فلسطین است.
🔹 در نتیجه همه آزادیخواهان، عدالتطلبان و سلطهستیزان جهان، دفاع از آرمان فلسطین را که همانا مقاومت مستمر در مقابل سلطه است را مسئله خود میدانند.
🔹 بنابرین، پیشنیاز درک #آرمان_فلسطین، فهم مسئله سلطه و لزوم #مقاومت در برابر مقابل آن است.
🔹 سلطه یعنی تحمیل ترجیحات و منافع گروهی بر سایر مردم و برخلاف اراده آنها؛ یعنی انحصار قدرت، ثروت و فرصتها در دست معدودی؛ یعنی حذف عموم جامعه از تأثیرگذاری بر مناسبات اجتماعی خود؛ یعنی زیر پا گذاشتن آزادی و حق انتخاب بیشتر مردم؛ یعنی طاغوت، ظلم، تمامیتخواهی، برتری جویی و استبداد.
🔹 سلطه همیشه همانند صهیونیسم به مدد ایدئولوژیها و اسطورههای مقدس به خود مشروعیت میدهد.
🔹 و اما در پی هر نیروی سلطهگری، نیروهای سلطهستیز از دل تاریخ برخواهند آمد...✌️🇵🇸
@adalat_khaneh
Forwarded from راه سوم
🔴بازیابی وجدان واگذار شده
✍جواد کاشی
🔹️مردم تهیدستان را یک واقعیت اجتماعی و طبیعی میپندارند. تهی دستی اما به یک مساله تبدیل میشود اگر با روند پرشتاب تهی دست شدن مواجه شویم. هنگامی که از کنار تو، حتی از بالاسر تو اقشاری به شتاب سقوط کنند و بر جمع تهی دستان بیافزایند. اگر در جمله سقوط کنندگان هم نباشی، تحمل زندگی برایت دشوار میشود. وجدانت به شدت برانگیخته میشود و هر چه در توان داشته باشی در جهت کمک به تهی دستان و محرومان به کار میبندی.
🔹️کرونا در همه جای جهان منجمله در ایران، با شتاب دست به کار افزودن بر شمار تهی دستان است. روندی که در ایران قبل از کرونا با فشار تحریمها آغاز شده بود. تهی دستی اینک به یک مساله در ایران تبدیل شده است.
🔹️تحت تاثیر چنین شرایطی مشاهده میکنیم که به نحوی چشمگیر میل مردم برای کمک به تهی دستان با عناوینی نظیر خیریه فزونی گرفته است. آنها گردهم جمع میشوند و به انحاء مختلف کمکهای مالی مردم را جمع میکنند و به دست تهی دستان میرسانند.
🔹️نکته قابل توجه بدگمانی مسئولان نظام به چنین قرایندی است. هم مسئول قوه قضائیه و هم مسئول قوه مجریه در دیدار با گروهی از مردم، با بیانهای مختلف نسبت به اهداف بدخواهانه خیریههای جدید هشدار دادند.
🔹️رئیس قوه قضائیه در جمع گروههایی سخن گفت که با نام «جهادی» متمایز شده بودند. ایشان حساب این گروهها را از بنیادهای خیریهای جدا دانست که اهداف سیاسی و پلید کشورهای اروپایی را دنبال میکنند. کم و بیش حسن روحانی نیز با بیانی متفاوت ابراز نگرانی کرد. چرا ظهور روزافزون چنین گروههایی باید برای نظام سیاسی نگران کننده باشد؟
🔹️دولتهای مدرن از همان نخست با داعیه نمایندگی مردم زاده شدند. نماینده مردم در اعمال اراده سیاسیشان، در تامین منافع عمومیشان و همچنین در تامین آسودگی وجدان اخلاقیشان. مردم پیشترها در حدی که چشمشان به تهی دستی میافتاد کمک میکردند و وجدان خود را آسوده میکردند.
🔹️اما حجم اخبار و اطلاعات در سطح ملی، و حتی بین المللی، وجدانهای عمومی را بیش از حد توانایی فردی برمیانگیزد. مردم دولت را به نمایندگی از خود فراخواندند تا در تنظیم امور عمومی، اقل امکانات ممکن را برای اقشار تهیدست فراهم کند و از سقوط اقشار تازه به میان اقشار تهی دست ممانعت به عمل آورد.
🔹️دولتهای مدرن اما به ندرت در نمایندگی سیاسی مردم و در تامین منافع عمومی شان موفق عمل کردند. آنها کم و بیش در اکثر نقاط جهان نماینده خود بودند نه مردم. وجه فاجعه آمیز ماجرا آن بود که نماینده وجدان عمومی مردم هم نبودند. مردم وجدان خود را به دولت واگذار کردند، اما وقتی دولت در ایفای نقش نمایندگی درست عمل نمیکند، فاجعه آغاز میشود. مردم با وجدانهای واگذار کرده، زندگی میکنند. مالیاتشان را میدهند و انتظار دارند حکومت آن کند که موجب آسودگی وجدانهای مردم شود. اما حکومت آن نمیکند که باید. مردم لخت و بی حس میشوند. کم کم نهال وجدان در درونشان خشک میشود و جامعه رو به زوال و توحش میرود.
🔹️سرعت سقوط به تهی دستی اما همانند یک شوک بزرگ جامعه ایران را به خود آورده است. زورشان به حکومت نمیرسد. همانطور که نمیتوانند حکومت را وادار کنند در نمایندگی سیاسی شان درست عمل کند، در نمایندگی تامین منافع عمومیشان خوب ظاهر شود، در وادار کردن حکومت به ایفای خوب نقش وجدان عمومی نیز ناتوانند. چنین است که خود دست به کار شدهاند.
🔹️ظهور پرشمار گروههای خیریه داوطلبانه، سرآغاز یک روند مهم در جامعه ایران است. این روند البته یکی دو دهه است در ایران آغاز شده اما شتاب آن در ماههای اخیر جالب توجه است. مردم خود مستقیما بدون واسطه حکومت دست به کار تامین آسودگی وجدان انسانیشان شدهاند. یک شخصیت ورزشی، هنرمند، روشنفکر، یا هر چهره و نامی که به هر دلیل وجاهتی در میان مردم کسب کرده، در میان میایستد، و در حدی که سرمایه نمادین دارد، مردم را گرد خود جمع میآورد. حکومت این روند را تاب نمیآورد. مردم خود منویات وجدانیشان را در عرصه جامعه ایفا میکنند و در این زمینه حکومت را یار خود نمییابند. اعاده حیات اخلاقی و وجدانی بدون وساطت نظم مستقر سیاسی، قدرت و اعتماد به نفس از دست رفته جامعه را اعاده خواهد کرد. این چیزی نیست که حکومتها بپذیرند. اغلب حکومتها نمیپذیرند جمهوری اسلامی نیز نمیپذیرد.
🔹️جامعه ناتوانی حکومتها در حل مشکلات مردم را فرصتی یافته تا خود را دوباره بازیابد.کم جان است، اما پیشرونده است. افقی ندارد اما پیش میرود. راهی جز آن ندارد. باشد تا دست تقدیر به تغییر مناسبات سیاسی بیانجامد و زمان اعطا نمایندگی به حکومتها به ویژه در امور اخلاقی و وجدانی خاتمه پیدا کند. حکومتها اگر در تامین منافع عمومی صادقانه عمل نمیکنند و جز خود را نمیبینند دست کم نتوانند لباس ریاکارانه اخلاقی به تن کنند
@rahsevom
✍جواد کاشی
🔹️مردم تهیدستان را یک واقعیت اجتماعی و طبیعی میپندارند. تهی دستی اما به یک مساله تبدیل میشود اگر با روند پرشتاب تهی دست شدن مواجه شویم. هنگامی که از کنار تو، حتی از بالاسر تو اقشاری به شتاب سقوط کنند و بر جمع تهی دستان بیافزایند. اگر در جمله سقوط کنندگان هم نباشی، تحمل زندگی برایت دشوار میشود. وجدانت به شدت برانگیخته میشود و هر چه در توان داشته باشی در جهت کمک به تهی دستان و محرومان به کار میبندی.
🔹️کرونا در همه جای جهان منجمله در ایران، با شتاب دست به کار افزودن بر شمار تهی دستان است. روندی که در ایران قبل از کرونا با فشار تحریمها آغاز شده بود. تهی دستی اینک به یک مساله در ایران تبدیل شده است.
🔹️تحت تاثیر چنین شرایطی مشاهده میکنیم که به نحوی چشمگیر میل مردم برای کمک به تهی دستان با عناوینی نظیر خیریه فزونی گرفته است. آنها گردهم جمع میشوند و به انحاء مختلف کمکهای مالی مردم را جمع میکنند و به دست تهی دستان میرسانند.
🔹️نکته قابل توجه بدگمانی مسئولان نظام به چنین قرایندی است. هم مسئول قوه قضائیه و هم مسئول قوه مجریه در دیدار با گروهی از مردم، با بیانهای مختلف نسبت به اهداف بدخواهانه خیریههای جدید هشدار دادند.
🔹️رئیس قوه قضائیه در جمع گروههایی سخن گفت که با نام «جهادی» متمایز شده بودند. ایشان حساب این گروهها را از بنیادهای خیریهای جدا دانست که اهداف سیاسی و پلید کشورهای اروپایی را دنبال میکنند. کم و بیش حسن روحانی نیز با بیانی متفاوت ابراز نگرانی کرد. چرا ظهور روزافزون چنین گروههایی باید برای نظام سیاسی نگران کننده باشد؟
🔹️دولتهای مدرن از همان نخست با داعیه نمایندگی مردم زاده شدند. نماینده مردم در اعمال اراده سیاسیشان، در تامین منافع عمومیشان و همچنین در تامین آسودگی وجدان اخلاقیشان. مردم پیشترها در حدی که چشمشان به تهی دستی میافتاد کمک میکردند و وجدان خود را آسوده میکردند.
🔹️اما حجم اخبار و اطلاعات در سطح ملی، و حتی بین المللی، وجدانهای عمومی را بیش از حد توانایی فردی برمیانگیزد. مردم دولت را به نمایندگی از خود فراخواندند تا در تنظیم امور عمومی، اقل امکانات ممکن را برای اقشار تهیدست فراهم کند و از سقوط اقشار تازه به میان اقشار تهی دست ممانعت به عمل آورد.
🔹️دولتهای مدرن اما به ندرت در نمایندگی سیاسی مردم و در تامین منافع عمومی شان موفق عمل کردند. آنها کم و بیش در اکثر نقاط جهان نماینده خود بودند نه مردم. وجه فاجعه آمیز ماجرا آن بود که نماینده وجدان عمومی مردم هم نبودند. مردم وجدان خود را به دولت واگذار کردند، اما وقتی دولت در ایفای نقش نمایندگی درست عمل نمیکند، فاجعه آغاز میشود. مردم با وجدانهای واگذار کرده، زندگی میکنند. مالیاتشان را میدهند و انتظار دارند حکومت آن کند که موجب آسودگی وجدانهای مردم شود. اما حکومت آن نمیکند که باید. مردم لخت و بی حس میشوند. کم کم نهال وجدان در درونشان خشک میشود و جامعه رو به زوال و توحش میرود.
🔹️سرعت سقوط به تهی دستی اما همانند یک شوک بزرگ جامعه ایران را به خود آورده است. زورشان به حکومت نمیرسد. همانطور که نمیتوانند حکومت را وادار کنند در نمایندگی سیاسی شان درست عمل کند، در نمایندگی تامین منافع عمومیشان خوب ظاهر شود، در وادار کردن حکومت به ایفای خوب نقش وجدان عمومی نیز ناتوانند. چنین است که خود دست به کار شدهاند.
🔹️ظهور پرشمار گروههای خیریه داوطلبانه، سرآغاز یک روند مهم در جامعه ایران است. این روند البته یکی دو دهه است در ایران آغاز شده اما شتاب آن در ماههای اخیر جالب توجه است. مردم خود مستقیما بدون واسطه حکومت دست به کار تامین آسودگی وجدان انسانیشان شدهاند. یک شخصیت ورزشی، هنرمند، روشنفکر، یا هر چهره و نامی که به هر دلیل وجاهتی در میان مردم کسب کرده، در میان میایستد، و در حدی که سرمایه نمادین دارد، مردم را گرد خود جمع میآورد. حکومت این روند را تاب نمیآورد. مردم خود منویات وجدانیشان را در عرصه جامعه ایفا میکنند و در این زمینه حکومت را یار خود نمییابند. اعاده حیات اخلاقی و وجدانی بدون وساطت نظم مستقر سیاسی، قدرت و اعتماد به نفس از دست رفته جامعه را اعاده خواهد کرد. این چیزی نیست که حکومتها بپذیرند. اغلب حکومتها نمیپذیرند جمهوری اسلامی نیز نمیپذیرد.
🔹️جامعه ناتوانی حکومتها در حل مشکلات مردم را فرصتی یافته تا خود را دوباره بازیابد.کم جان است، اما پیشرونده است. افقی ندارد اما پیش میرود. راهی جز آن ندارد. باشد تا دست تقدیر به تغییر مناسبات سیاسی بیانجامد و زمان اعطا نمایندگی به حکومتها به ویژه در امور اخلاقی و وجدانی خاتمه پیدا کند. حکومتها اگر در تامین منافع عمومی صادقانه عمل نمیکنند و جز خود را نمیبینند دست کم نتوانند لباس ریاکارانه اخلاقی به تن کنند
@rahsevom
Forwarded from دانشکده حقوق و علوم سیاسی
🏢 "باید #دانشکده_پزشکی را و #دانشکده_حقوق را در میان زاغهها ساخت، تا دانشجویان پزشکی و حقوق، از نزدیک، با وضع زنگی محرومان آشنا گردند و چون به مقام پزشکی و قضاوت رسیدند و در مطب و بیمارستان یا دادگستری مشغول کار شدند؛ با مردم محروم و نادار سرگِرانی نکنند و از احقاق حقّ آنان تن نزنند و از ستمگران هراسی به خود راه ندهند و از عواطف انسانی تهی نباشند."
#استاد_محمدرضا_حکیمی
کتاب راه خورشید، صفحه۶۴
✅ @Lawpol_ut
#استاد_محمدرضا_حکیمی
کتاب راه خورشید، صفحه۶۴
✅ @Lawpol_ut
Forwarded from وادی|جواد درویش
🔴سوالاتی از جریان ولایتگرا و یک هشدار
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/640
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/640
Telegram
ميلاد دخانچی
صوت مناظره میلاد دخانچی و علی مهدیان که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه شریف برگزار شد. از منظر دخانچی این صوت، مناظره دو شخص نیست بلکه مناظره دو گفتمان است: گفتمان چپ نو مسلمان و راست جدید.
@miladdokhanchi
@miladdokhanchi
Forwarded from راه سوم
🔴 شاخصی برای پیشرفت
✍ محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 نوشتههای گذشته را مرور میکردم و به احتمالاً کوتاهترین نوشتهام در کانال دغدغه ایران (به تاریخ آبان نود و شش) برخوردم: «این فقط ما نیستیم که مسألهها را حل میکنیم، مسألههایی که حل نشوند ما را در خود حل میکنند.
🔹حل کردن مسألهها یا حل شدن در مسألهها، مسأله این است. متغیر کلیدی، زمان است. زمان گاه برای حل کردن، و گاه برای حل شدن سپری میشود. آستانه بحرانی زمان چنان است که پیش از آن زمان در دست شماست، و پس از آن شما در دستان زمان؛ دروغ بزرگ آن است که ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است.»
🔹 دو روز پیش هم در گفتوگویی با یکی از روزنامهها گفتم: هیچ کشوری هیچگاه در یک جا (نقطه بقا) باقی نمیماند، کشورها در حال قهقرا (به عقب برگشتن) یا ارتقا (پیش رفتن) هستند.
🔹 ایستادن در یک نقطه وجود ندارد. اگر حتی مطلقاً در یک نقطه بمانید، دیگر کشورها هستند که پیش میروند و شما بهطور نسبی از آنها عقب میمانید، یا دیگران حرکت قهقرایی دارند و شما بهطور نسبی جلو میافتید. هیچگاه کشوری در یک نقطه باقی نمیماند، قهقرا یا ارتقا.
🔹 این دو توضیح را که کنار هم بگذارید، نتیجهگیری مهمی امکانپذیر میشود:
🔹 الف. اگر با گذشت زمان مسألهها حل نمیشوند، پایدار ماندهاند و بر شدتشان افزوده میشود، شما در مسائل حل میشوید و مسیرتان قهقرایی است. حال اکثریت هم خوب نیست.
🔹 ب. اگر زمان به نفع حل مسألهها سپری میشود و احساس میکنید تشدید نمیشوند و ظرفیت سیستم برای حل مسألهها افزایش مییابد، مسیرتان ارتقایی است. حال اکثریت هم خوب است.
⭕️ نتیجهگیری
🔹میتوان برای سنجش وضعیت سیستمها و کشورها، از این شاخص استفاده کرد: نرخ حل شدن مسألهها (یا پایداری و تشدیدشان) به زمان سپریشده. این زمان هم میتواند نسبی شده و در مقایسه با زمان سپریشده برای حل (یا تعدیل) مسأله در سایر کشورها محاسبه شود.
🔹مقدار این شاخص، سنجشگر مناسبی برای تخمین زدن مسیر قهقرا یا ارتقا، و برآورد حال عموم مردم است. این میتواند شاخصی برای سنجش پیشرفت باشد.
@rahsevom
✍ محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 نوشتههای گذشته را مرور میکردم و به احتمالاً کوتاهترین نوشتهام در کانال دغدغه ایران (به تاریخ آبان نود و شش) برخوردم: «این فقط ما نیستیم که مسألهها را حل میکنیم، مسألههایی که حل نشوند ما را در خود حل میکنند.
🔹حل کردن مسألهها یا حل شدن در مسألهها، مسأله این است. متغیر کلیدی، زمان است. زمان گاه برای حل کردن، و گاه برای حل شدن سپری میشود. آستانه بحرانی زمان چنان است که پیش از آن زمان در دست شماست، و پس از آن شما در دستان زمان؛ دروغ بزرگ آن است که ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است.»
🔹 دو روز پیش هم در گفتوگویی با یکی از روزنامهها گفتم: هیچ کشوری هیچگاه در یک جا (نقطه بقا) باقی نمیماند، کشورها در حال قهقرا (به عقب برگشتن) یا ارتقا (پیش رفتن) هستند.
🔹 ایستادن در یک نقطه وجود ندارد. اگر حتی مطلقاً در یک نقطه بمانید، دیگر کشورها هستند که پیش میروند و شما بهطور نسبی از آنها عقب میمانید، یا دیگران حرکت قهقرایی دارند و شما بهطور نسبی جلو میافتید. هیچگاه کشوری در یک نقطه باقی نمیماند، قهقرا یا ارتقا.
🔹 این دو توضیح را که کنار هم بگذارید، نتیجهگیری مهمی امکانپذیر میشود:
🔹 الف. اگر با گذشت زمان مسألهها حل نمیشوند، پایدار ماندهاند و بر شدتشان افزوده میشود، شما در مسائل حل میشوید و مسیرتان قهقرایی است. حال اکثریت هم خوب نیست.
🔹 ب. اگر زمان به نفع حل مسألهها سپری میشود و احساس میکنید تشدید نمیشوند و ظرفیت سیستم برای حل مسألهها افزایش مییابد، مسیرتان ارتقایی است. حال اکثریت هم خوب است.
⭕️ نتیجهگیری
🔹میتوان برای سنجش وضعیت سیستمها و کشورها، از این شاخص استفاده کرد: نرخ حل شدن مسألهها (یا پایداری و تشدیدشان) به زمان سپریشده. این زمان هم میتواند نسبی شده و در مقایسه با زمان سپریشده برای حل (یا تعدیل) مسأله در سایر کشورها محاسبه شود.
🔹مقدار این شاخص، سنجشگر مناسبی برای تخمین زدن مسیر قهقرا یا ارتقا، و برآورد حال عموم مردم است. این میتواند شاخصی برای سنجش پیشرفت باشد.
@rahsevom
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نگاهی به یادداشتِ «نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعهشناسی» /۱
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دوست و برادر نادیدهام، جناب دکتر نظام بهرامی کمیل، در تاریخ 15 دیماه 1398، یادداشتی انتقادی را در خصوص نقدی از اینجانب به اصحاب جامعه شناسی کشورمان، مبنی بر سیطره تفسیرهای جزءنگرانه، فردی، روانشناختی، غیرتاریخی، غیرساختاری و غیرفرآیندی به جای تفسیرهای کل نگرانه، جامعه شناختی، تاریخی، ساختاری و فرآیندی، نوشته بودند که متأسفانه تازه به چشمم خورد. اما از آنجا که عزیزانی در گروه منسوب به اینجانب، در بحبوحه مباحث اخیرم با عنوان «ایران به منزله یک پروبلماتیک» و همزمان با تکرار انتقاد پیشینم به حوزه بسیار گرانقدر و ارزشمند علم جامعه شناسی در کشور، احتمالا مجددا آن را بازنشر داده اند، گفتم شاید بد نباشد با یکدیگر نگاهی به این یادداشت داشته باشیم. لیکن امیدوارم این بحث در سطح گسترده تری در محافل علمی و جامعه شناختی کشور صورت پذیرد. در اینجا، به اختصار صرفاً نظر همهی مخاطبان را به چند نکته جلب میکنم:
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
1. دکتر بهرامی عزیز فرموده اند: «جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم (کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد (وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن (پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن وجود دارد». لیکن بحث بنده در خصوص علم بسیار ارزشمند و ضروری جامعه شناسی و جامعه شناسی بما هو جامعهشناسی نبود بلکه در خصوص وضعیت علم جامعهشناسی در کشورمان ایران بود. بنده نگفته ام که علم جامعهشناسی به فرایندها و ساختارها توجه ندارد، بلکه از قضا از آنجا که معتقدم علم بسیار مهم، اساسی و حیاتی جامعهشناسی علم به ساختارها و فرآیندها و نهادهای اجتماعی است و این علم به شدت نیازمند دریافتی تاریخی از مسائل اجتماعی است، دوستان بسیار عزیزم در حوزه جامعهشناسی کشور را، به دلیل انجام ندادن همین وظیفهشان و با تکیه بر الگوهای معرفت جامعه شناختی جامعهشناسان بزرگی چون مارکس، وبر، گیدنز، زیمل و دیگران، مورد نقادی قرار دادهام.
2. جامعهشناس برجسته کشورمان، دکتر بهرامی گرامی، فرموده اند: «تفاوت جامعهشناسی با روانشناسی هم از زمان دورکیم و مباحثه او با تارد مشخص شده و تا امروز ادامه دارد. آنجا که سی. رایت. میلز میگوید: اگر در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر بیکار باشند مساله ای فردیست که احتمالا با حضور روانکاو و مددکار مشکل حل میشود. اما اگر در این شهر پنجاه هزار نفری، پنج هزار نفر بیکار باشند مشکل فردی نیست؛ ساختاری است و به جامعهشناس و سیاستگذار اجتماعی نیاز است.» باز هم فکر می کنم ناقد عزیز و گرامی، به محل بحث اینجانب، اصلا عنایتی نکردهاند. بنده که نگفته ام علم محترم و برای بنده بسیار عزیز جامعه شناسی، همان روانشناسی است و میان این دو علم تفاوتی وجود ندارد، بلکه از قضا چون شدیداً اعتقاد دارم علم جامعه شناسی با علم روانشناسی و نیز علم اخلاق یکی نیست و وقتی بیکاری در جامعهای چون ایران بیداد می کند آن را نباید به عنوان یک مسأله روانشناسانه و اخلاقی و فرضاً به دلیل بی شعوری (پایین بودن آی کیو، که امری روانشناختی است)، یا احساس بی مسئولیتی یا فساد و دزدی مسئولین سیاسی و حکومتی (که اموری اخلاقی است) تلقی کرد بلکه باید همچون استاد بزرگ علم جامعه شناسی، سی. رایت میلز آن را به منزلة یک مسأله جامعه شناختی و نه سیاسی و روان شناختی و اخلاقی تلقی کرد. لذا بنده هرگز نگفته ام که علم جامعهشناسی از آن نظر که علم جامعه شناسی است باید تعطیل شود و به جای آن علم روانشناسی رونق یابد (سخنی احمقانه تر از این نمی توان گفت)، بلکه بنده به شوخی و طنز (در فضای خشن اجتماعی خودمان) و به زبان مجاز و نه به زبان حقیقت، و به جهت بیان ایجاد نوعی انگیزه برای تأمل و احیاناً برقراری دیالوگ گفته ام و باز هم تکرار می کنم از آن جهت که جامعه شناسان و اساتید بزرگ جامعهشناسی در کشورمان، کمتر به مواجهه ای غیر روانشناسانه و غیراخلاقی با مسائل سیاسی و اجتماعی ما می پردازند، بهتر است (البته به طنز و شوخی و مجاز) تابلوی گروه جامعهشناسی را از سر دپارتمانهای جامعهشناسی برداشته، به جای آن تابلوی گروه روانشناسی یا علم اخلاق بزنند)!
ادامه دارد.👇
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۹
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دوست و برادر نادیدهام، جناب دکتر نظام بهرامی کمیل، در تاریخ 15 دیماه 1398، یادداشتی انتقادی را در خصوص نقدی از اینجانب به اصحاب جامعه شناسی کشورمان، مبنی بر سیطره تفسیرهای جزءنگرانه، فردی، روانشناختی، غیرتاریخی، غیرساختاری و غیرفرآیندی به جای تفسیرهای کل نگرانه، جامعه شناختی، تاریخی، ساختاری و فرآیندی، نوشته بودند که متأسفانه تازه به چشمم خورد. اما از آنجا که عزیزانی در گروه منسوب به اینجانب، در بحبوحه مباحث اخیرم با عنوان «ایران به منزله یک پروبلماتیک» و همزمان با تکرار انتقاد پیشینم به حوزه بسیار گرانقدر و ارزشمند علم جامعه شناسی در کشور، احتمالا مجددا آن را بازنشر داده اند، گفتم شاید بد نباشد با یکدیگر نگاهی به این یادداشت داشته باشیم. لیکن امیدوارم این بحث در سطح گسترده تری در محافل علمی و جامعه شناختی کشور صورت پذیرد. در اینجا، به اختصار صرفاً نظر همهی مخاطبان را به چند نکته جلب میکنم:
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
1. دکتر بهرامی عزیز فرموده اند: «جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم (کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد (وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن (پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن وجود دارد». لیکن بحث بنده در خصوص علم بسیار ارزشمند و ضروری جامعه شناسی و جامعه شناسی بما هو جامعهشناسی نبود بلکه در خصوص وضعیت علم جامعهشناسی در کشورمان ایران بود. بنده نگفته ام که علم جامعهشناسی به فرایندها و ساختارها توجه ندارد، بلکه از قضا از آنجا که معتقدم علم بسیار مهم، اساسی و حیاتی جامعهشناسی علم به ساختارها و فرآیندها و نهادهای اجتماعی است و این علم به شدت نیازمند دریافتی تاریخی از مسائل اجتماعی است، دوستان بسیار عزیزم در حوزه جامعهشناسی کشور را، به دلیل انجام ندادن همین وظیفهشان و با تکیه بر الگوهای معرفت جامعه شناختی جامعهشناسان بزرگی چون مارکس، وبر، گیدنز، زیمل و دیگران، مورد نقادی قرار دادهام.
2. جامعهشناس برجسته کشورمان، دکتر بهرامی گرامی، فرموده اند: «تفاوت جامعهشناسی با روانشناسی هم از زمان دورکیم و مباحثه او با تارد مشخص شده و تا امروز ادامه دارد. آنجا که سی. رایت. میلز میگوید: اگر در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر بیکار باشند مساله ای فردیست که احتمالا با حضور روانکاو و مددکار مشکل حل میشود. اما اگر در این شهر پنجاه هزار نفری، پنج هزار نفر بیکار باشند مشکل فردی نیست؛ ساختاری است و به جامعهشناس و سیاستگذار اجتماعی نیاز است.» باز هم فکر می کنم ناقد عزیز و گرامی، به محل بحث اینجانب، اصلا عنایتی نکردهاند. بنده که نگفته ام علم محترم و برای بنده بسیار عزیز جامعه شناسی، همان روانشناسی است و میان این دو علم تفاوتی وجود ندارد، بلکه از قضا چون شدیداً اعتقاد دارم علم جامعه شناسی با علم روانشناسی و نیز علم اخلاق یکی نیست و وقتی بیکاری در جامعهای چون ایران بیداد می کند آن را نباید به عنوان یک مسأله روانشناسانه و اخلاقی و فرضاً به دلیل بی شعوری (پایین بودن آی کیو، که امری روانشناختی است)، یا احساس بی مسئولیتی یا فساد و دزدی مسئولین سیاسی و حکومتی (که اموری اخلاقی است) تلقی کرد بلکه باید همچون استاد بزرگ علم جامعه شناسی، سی. رایت میلز آن را به منزلة یک مسأله جامعه شناختی و نه سیاسی و روان شناختی و اخلاقی تلقی کرد. لذا بنده هرگز نگفته ام که علم جامعهشناسی از آن نظر که علم جامعه شناسی است باید تعطیل شود و به جای آن علم روانشناسی رونق یابد (سخنی احمقانه تر از این نمی توان گفت)، بلکه بنده به شوخی و طنز (در فضای خشن اجتماعی خودمان) و به زبان مجاز و نه به زبان حقیقت، و به جهت بیان ایجاد نوعی انگیزه برای تأمل و احیاناً برقراری دیالوگ گفته ام و باز هم تکرار می کنم از آن جهت که جامعه شناسان و اساتید بزرگ جامعهشناسی در کشورمان، کمتر به مواجهه ای غیر روانشناسانه و غیراخلاقی با مسائل سیاسی و اجتماعی ما می پردازند، بهتر است (البته به طنز و شوخی و مجاز) تابلوی گروه جامعهشناسی را از سر دپارتمانهای جامعهشناسی برداشته، به جای آن تابلوی گروه روانشناسی یا علم اخلاق بزنند)!
ادامه دارد.👇
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۹
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعه شناسی
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نگاهی به یادداشت "نقد عبدالکریمی، ظلم مضاعف به جامعهشناسی" /۲
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر بهرامی عزیز در دفاع از جامعهشناسی کشور میفرمایند، جامعهشناسان برجستهی کشور ما، و نه دلقک جامعهشناسان و دلقک فیلسوفان، «به حد توان خود راهکار و پیشنهاداتی برای ایجاد دموکراسی، قانونمداری، تفکیک و استقلال قوا، احترام به آزادی بیان و رسانهها، مبارزه با فساد و....ارایه میدهند.»
اما آیا بنده حق دارم بپرسم این مفاهیمی که شما و دیگر روشنفکران و جامعهشناسان دائماً ردیف کرده و بر تحقق آنها تأکید میورزید، پدیدارهایی انسانیاند یا مجموعهای از اشیا هستند؟ آیا بنده حق دارم از جامعهشناسان عزیز کشورم، که یکایکشان از دوستان و نزدیکان و پارههای تن بنده هستند، بپرسم که فرق علوم انسانی، بالاخص جامعهشناسی با علوم مهندسی و شیمی و مکانیک چست؟ آیا علوم انسانی و علوم اجتماعی با علم الاشیاء تفاوت و تمایزات بنیادینی ندارد؟ آیا ما حق داریم با پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و قانونمداری و تفکیک قوا درست مثل ابزارهایی چون ماشین و یخچال و موبایل و هواپیما برخورد کنیم؟ یعنی آیا ما میتوانیم همانگونه که اتومبیل و هواپیما و موبایل و دیگر اشیا را از غرب وارد میکنیم، می توانیم دمکراسی و پارلمانتاریسیم و آزادی احزاب و... را از غرب وارد کشور کنیم؟ آیا پدیدارهای انسانی و اجتماعیای چون دمکراسی و آزادی احزاب و ژورنالیسم حقیقی و آزادیهای مدنی و... با تاریخ و فرآیندهای تاریخی هزار ساله و رشد سرمایهداری و ظهور و رشد طبقه متوسط و ... نهادهایی که این فرآیندهای تاریخی شکل دادهاند نسبتی ندارند؟ آیا جامعهشناسان ما بر این امر اندیشیدهاند که در جوامع شبه مدرنی چون ایران که فاقد آن تاریخ و نهادهایی هستند که در طی یک تاریح حداقل هشتصد ساله در غرب شکل گرفته اند پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و ... چه معنایی می یابند؟ آیا جامعهشناسان ما هیچ تحلیلی ساختاری و فرآیندی و غیرسیاسی و غیراخلاقی و غیر از تکیه بر خوی استبدادی حاکمان ایران و از این گونه تحلیلهای روانشناختی به این پرسش داده اند که چرا جامعه ایران بعد از دویست سال هنوز به مطالبات خودش نرسیده است؟ آیا نباید ما به ساختارها و فرآیندهایی بیندیشیم که تا اصلاح نشوند امکان تحقق هیچ یک از مطالبات جامعه ما در حوزه سیاسی وجود نخواهد داشت؟
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
در آخر باز هم از خود آقای دکتر بهرامی کمیل مدد می گیرم و جملهی خود ایشان را تکرار میکنم: «متاسفانه روحیه پوپولیستی، محافظهکاری، قدرتطلبی، مریدپروری، کاسبکاری و شوآف کردن، بخشی از فرهنگ ماست. فرق چندانی هم بین روحانی و فیلسوف و روانشناس و "جامعه شناس" و...نیست.»
ادامه دارد. 👇
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر بهرامی عزیز در دفاع از جامعهشناسی کشور میفرمایند، جامعهشناسان برجستهی کشور ما، و نه دلقک جامعهشناسان و دلقک فیلسوفان، «به حد توان خود راهکار و پیشنهاداتی برای ایجاد دموکراسی، قانونمداری، تفکیک و استقلال قوا، احترام به آزادی بیان و رسانهها، مبارزه با فساد و....ارایه میدهند.»
اما آیا بنده حق دارم بپرسم این مفاهیمی که شما و دیگر روشنفکران و جامعهشناسان دائماً ردیف کرده و بر تحقق آنها تأکید میورزید، پدیدارهایی انسانیاند یا مجموعهای از اشیا هستند؟ آیا بنده حق دارم از جامعهشناسان عزیز کشورم، که یکایکشان از دوستان و نزدیکان و پارههای تن بنده هستند، بپرسم که فرق علوم انسانی، بالاخص جامعهشناسی با علوم مهندسی و شیمی و مکانیک چست؟ آیا علوم انسانی و علوم اجتماعی با علم الاشیاء تفاوت و تمایزات بنیادینی ندارد؟ آیا ما حق داریم با پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و قانونمداری و تفکیک قوا درست مثل ابزارهایی چون ماشین و یخچال و موبایل و هواپیما برخورد کنیم؟ یعنی آیا ما میتوانیم همانگونه که اتومبیل و هواپیما و موبایل و دیگر اشیا را از غرب وارد میکنیم، می توانیم دمکراسی و پارلمانتاریسیم و آزادی احزاب و... را از غرب وارد کشور کنیم؟ آیا پدیدارهای انسانی و اجتماعیای چون دمکراسی و آزادی احزاب و ژورنالیسم حقیقی و آزادیهای مدنی و... با تاریخ و فرآیندهای تاریخی هزار ساله و رشد سرمایهداری و ظهور و رشد طبقه متوسط و ... نهادهایی که این فرآیندهای تاریخی شکل دادهاند نسبتی ندارند؟ آیا جامعهشناسان ما بر این امر اندیشیدهاند که در جوامع شبه مدرنی چون ایران که فاقد آن تاریخ و نهادهایی هستند که در طی یک تاریح حداقل هشتصد ساله در غرب شکل گرفته اند پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و ... چه معنایی می یابند؟ آیا جامعهشناسان ما هیچ تحلیلی ساختاری و فرآیندی و غیرسیاسی و غیراخلاقی و غیر از تکیه بر خوی استبدادی حاکمان ایران و از این گونه تحلیلهای روانشناختی به این پرسش داده اند که چرا جامعه ایران بعد از دویست سال هنوز به مطالبات خودش نرسیده است؟ آیا نباید ما به ساختارها و فرآیندهایی بیندیشیم که تا اصلاح نشوند امکان تحقق هیچ یک از مطالبات جامعه ما در حوزه سیاسی وجود نخواهد داشت؟
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
در آخر باز هم از خود آقای دکتر بهرامی کمیل مدد می گیرم و جملهی خود ایشان را تکرار میکنم: «متاسفانه روحیه پوپولیستی، محافظهکاری، قدرتطلبی، مریدپروری، کاسبکاری و شوآف کردن، بخشی از فرهنگ ماست. فرق چندانی هم بین روحانی و فیلسوف و روانشناس و "جامعه شناس" و...نیست.»
ادامه دارد. 👇
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعه شناسی
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
Forwarded from ما حامی اصلاح قانون اساسی هستیم
با ویرانی اراده ملی روبرو شده ایم !
روانشناسان و جامعه شناسان وطنی باید راه و روشی بیابند که بتواند ایرانیان را به بازیابی هویت ملی و نجات کشور امیدوار نماید!
در میانه بی مسئولیتی عمومی و رضایت جمعی به ادامه بیراهه رفتن کشور ، ولع چپاول و سرقت منابع ملی به ویژه در میان مسئولان نمی تواند امری عادی باشد.
در کمترین برهه ای از تاریخ ملتی بزرگ چنین بی تفاوت نظاره گر نابودی سرمایه ها و فرصتهای پی درپی خویش بوده است.
چرا جمعی از ایرانیان به چنین ویرانگری بی سابقه ای علیه وطن و هموطنان خویش روی آورده اند؟
شاید روانکاوی بتواند پاسخی به این سوال بیابد ، یا جامعه شناسی نسبتی بین کردار و پیشینه فرهنگی و نژادی مسئولان کنونی ایران پیدا نماید.
اکنون که دیگر حتی مجازات سنگین و اعدام و.... کمترین تاثیر خود را در مهار تبه کاری سیستماتیک از دست داده است ، باید متخصصان اجتماعی بتوانند نقشه راه ارتباط گیری مجدد مابین غیرت فرد و آرمان اجتماع را ترسیم کنند .
باید دنبال دانش و زبان مشترکی باشیم که جامعه متفرق و مأیوس از اصلاح را به سوی وفاق ملی هدایت نمائیم و این کاری است که دیگر از سیاسیون و فعالان بدنام شده این عرصه ساخته نیست!
ادبیات ، روانشناسی و جامعه شناسی باید پیشتاز ملت سازی باشند!
روانشناسان و جامعه شناسان وطنی باید راه و روشی بیابند که بتواند ایرانیان را به بازیابی هویت ملی و نجات کشور امیدوار نماید!
در میانه بی مسئولیتی عمومی و رضایت جمعی به ادامه بیراهه رفتن کشور ، ولع چپاول و سرقت منابع ملی به ویژه در میان مسئولان نمی تواند امری عادی باشد.
در کمترین برهه ای از تاریخ ملتی بزرگ چنین بی تفاوت نظاره گر نابودی سرمایه ها و فرصتهای پی درپی خویش بوده است.
چرا جمعی از ایرانیان به چنین ویرانگری بی سابقه ای علیه وطن و هموطنان خویش روی آورده اند؟
شاید روانکاوی بتواند پاسخی به این سوال بیابد ، یا جامعه شناسی نسبتی بین کردار و پیشینه فرهنگی و نژادی مسئولان کنونی ایران پیدا نماید.
اکنون که دیگر حتی مجازات سنگین و اعدام و.... کمترین تاثیر خود را در مهار تبه کاری سیستماتیک از دست داده است ، باید متخصصان اجتماعی بتوانند نقشه راه ارتباط گیری مجدد مابین غیرت فرد و آرمان اجتماع را ترسیم کنند .
باید دنبال دانش و زبان مشترکی باشیم که جامعه متفرق و مأیوس از اصلاح را به سوی وفاق ملی هدایت نمائیم و این کاری است که دیگر از سیاسیون و فعالان بدنام شده این عرصه ساخته نیست!
ادبیات ، روانشناسی و جامعه شناسی باید پیشتاز ملت سازی باشند!