گفتمان جريان سوم – Telegram
گفتمان جريان سوم
110 subscribers
2.61K photos
806 videos
36 files
1.4K links
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Download Telegram
Forwarded from جمهورى سوم
وضعیت ناحجابی به مثابه حجاب مقاومتی:
مقاومت زنانه در برابر سلطه مردسالارانه دولت و بازار



🔴با آنها که به بهانه مطرح شدن «ماسک اجباری»، حجاب را با ماسک مقایسه می‌کنند موافقم. بالاتر از این معتقدم که حجاب نه به ماسک که حتی بیشتر به زره شبیه است و این شرایط کرونایی که مردان یک ساعت ماسک را هم در تابستان به سختی روی دهان خود نگه می‌دارندبه اندازه اندکی کمک می‌کند برای فهم شرایطی که زنانمان در آن به سر می‌برند. به راستی ما چرا زنانمان را وادار می‌کنیم که همیشه با زره در خیابان ظاهر شوند؟


1⃣در واقع تشبیه حجاب به ماسک از این مفهوم پایه برمی‌خیزد که حجاب در اصل نوعی مقاومت اجتماعی و سیاسی است: مقاومت زنان دربرابر مردان هیزی که با نگاه و رفتار خود زنان را بعنوان ابژه‌‌های جنسی می‌نگرند و می‌خواهند رایگان بهره‌کشی کنند. بنابراین در میدان جنسیتی که حجاب به درستی نوعی ماسک تلقی می‌شود، باید در نظر گرفت که "ویروس"، مردان هستند و در جامعه سالمی که مردان به چنان بلوغی رسیده‌اند که زیبایی زنان را بدون تجاوز و هتک حرمت آن احترام بگذارند، نیازی به زره پوشیدن زنان نیست.


2⃣نکته دوم اینکه حجاب بعنوان یک مقاومت زنانه، به هیچوجه درمان بیماریهای جامعه مردان نیست، بلکه اتفاقاً فرض کاربست همشیگی آن به معنی مفروض گرفتن بیماری و شیوع بیشتر آن است. این ویروس است که باید ریشه‌کن شود و سیاست مقاومتیِ استفاده افراد سالم از ماسک در بلندمدت، باعث مسلط شدن طبقه بیماران متجاوز بر سالمانِ ماسک‌پوشِ محجوب می‌شود. این همان کاری است که سیاستهای کنونی حجاب در ایران کرده. یعنی نه‌تنها کمکی به کم شدن بهره‌کشی مردان از زنان نکرده، بلکه برعکس زنان را بعنوان ابژه جنسی تثبیت کرده، به لحاظ حقوقی مردان را در موقعیتهای آزار جنسی در موضع بالاتر نشانده و قلمرو بی‌پروایی آنان را به وسعت کل جامعه رسمیت بخشیده و بلحاظ ساختاری مردان را بعنوان طبقه آزاد و بی‌ملاحظه و زنان را بعنوان طبقه درقیدی تعریف کرده که اگر بیمار شوند هم مشکل از خودشان است چون ماسکشان را برداشته‌اند! از این حیث سیاست حجاب اجباری را باید درون چارچوب گسترده‌تری فهمید که مردان دیندار فارس‌زبان میانسال ایرانی می‌کوشند بعنوان مردان آزاد و متقی سیاسی در مرکز بمانند و باقی را به ابژه قدرت خود تبدیل کنند و در همه دعاوی حقوقی هم شاکی را به جای متهم محاکمه کنند. (در این سیستم قربانی‌ای که ضجه کند و بیداد بکشد، اعدام می‌شود)


3⃣ نکته سوم اینکه در راستای یادداشت «چرخه بازتولید شاهان» در جهان مثلثی مردانه، مقاومت هم مثلثی و مردانه است. یعنی مقاومت در برابر بی‌حجابی اجباری، با تبدیل به سیاست حجاب اجباری به ضد خودش تبدیل می‌شود. در شرایط سلطه و مقاومت مثلثی، همیشه این مفاهیم انسانیند که ذبح می‌شوند و در هر حال همه چیز مصرف قدرت می‌شود و هر تکه ای از جامعه مستقل از ماهیت فرهنگی آن یکی از اشکال سلطه است. بنابراین واقعیت این است که درجهان مثلثی مردانه ما اصلا با حجاب مقاومتی مواجه نیستیم، بلکه با اشکال متفاوت پوشش اجباری برای بازتولید استیت و مثلث مرکزی مواجهیم. پس نباید میان چادر سیاه یونیفرم دولت-ملتی و حجاب مقاومتی خلط کرد.


4⃣ نکته چهارم اینکه مقاومت زنانه هر لحظه توسط زنان ایرانی در حال طراحی و اجراست. حجابِ مقاومتی امروز در مقابل دو ساخت مردسالارانه می‌جنگد: هردو زنان را ابژه جنسی می‌دانند اما اولی با نگاهی سرمایه‌دارانه زن را به عروسک جنسی جمعی تبدیل می‌کند و دومی با نگاهی سنتی زن را از عرصه عمومی حذف و در خانه به عروسک جنسی تبدیل می‌کند (اینجا تحلیل هانا آرنت از نحوه بسط خانواده به بازار در جامعه مدرن می‌تواند برای علاقه مندان به تحقیق بیشتر جالب باشد) در چنین شرایطی حجاب مقاومتی با ماهیت ضدمثلثی آن، لاجرم نه شباهتی به حجاب دولتی و نه شباهتی به بی‌حجابی بازاری خواهد داشت. نوعی «ناحجابی» است که می‌کوشد حجاب را به امری باطنی، ضدبهره‌کشی مردانه و در عین حال غیرقابل تصرف توسط دولت و بازار تبدیل کند. این مقاومت طولانی مدت زنان فهیم ایرانی در صد سال گذشته از طریق حجاب خاصی است که برگزیده‌اند و هیچگاه از سوی دولت مدرن قبل از انقلاب و دولت اسلامی بعد از انقلاب فهمیده نشد اما قبل، بعد و در خود انقلاب همواره فراسوی حجاب اسلامی سنتی و بی‌حجابی مدرن در هر دو شکل دولتی و بازاری آن، تجلی داشت و تداوم یافت.
🌐 خبرهای ساختار بین الملل: جهان از هر نظر شاهد هرج و مرج است/ فرصتی نادر برای ساخت یک جهان برابرتر پیش رو داریم
🔹 آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد: همه گیری ویروس کرونا، گسست فاجعه باری را میان منافع خودی و منافع عمومی در جهانی که ساخته ایم، فاش کرده است
♦️ گوترش که در نشست بنیاد نلسون ماندلا سخنرانی می کرد گفت: این بحران همچنین فرصتی نادر برای ساخت یک جهان برابرتر فراهم کرده است.
♦️ آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل همچنین شدیداً از قدرت‌های بزرگ جهان به خاطر عدم همکاری برای مقابله با ویروس کرونا انتقاد کرد.
♦️ دبیر کل سازمان ملل در این رابطه به بی‌بی‌سی گفت: روابط بین آمریکا، چین و روسیه هرگز چنین ناسازگار نبوده است.
♦️ وی با انتقاد از عدم همکاری قدرت‌های بزرگ جهان گفت: از هر نظر شاهد هرج و مرج هستیم.
#آنتونیو_گوترش_دبیر_کل_سازمان_ملل_متحد
#خبرهای_ساختار_بین_الملل
#جهان_شاهد_گسست_منافع_خودی_و_منافع_عمومی_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 رؤیا و توسعه/ دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی معنی‌بخش ندارند/ شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهم‌تر است
🔹 دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔹 بخش اول
♦️ تفاوت اصلی انسان و سایرموجودات زنده دارای هوش، قدرت داستان پردازی و ظرفیت رویا اندیشی اوست. انسان بی رؤیا انسان بی سرنوشتی است: سرگردان و معلق و بی معنا. رویا به فرد معنا می‌دهد، انگیزه می‌دهد.
♦️ اما برای هر فرد، معمولا یک رویا، مرکزیت دارد. بخش اعظم زندگی اجتماعی ما نیز پیرامون رویاهای جمعی شکل گرفته است. تنها جوامعی توسعه می یابند که رویا دارند.
♦️ و البته هر جامعه ای به تعداد محدودی و حداقل یک «رویای جمعی معنی‌بخش» یا «رویای جمعی وحدت‌بخش» نیاز دارد که همه رویاهای جمعی دیگرش را جهت بدهد و معنی کند. به چنین رویایی، «رویای ملی» می‌گوییم.
♦️ راستی ما ایرانیان اکنون کدام رویای ملی وحدت بخش و معنی‌بخش را داریم؟ می خواهیم تمدن هخامنشیان را احیا کنیم؟ می خواهیم مدینه نبوی بسازیم؟ می خواهیم ژاپن اسلامی بشویم؟ می خواهیم یک جامعه عادلانه بسازیم یا یک جامعه دموکراتیک؟
♦️ واقعیت اینست که دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی معنی‌بخش ندارند؛ و تا زمانی که رویای ملی معنی بخش نداشته باشیم سخن گفتن از توسعه بی‌معنا خواهد بود.
♦️ از نظر من یکی از شروط اولیه توسعه‌خواه بودن حکومت این است که بتواند دستکم یک رویای ملی معنی‌بخش و وحدت آفرین، خلق کند.
♦️ برای خلق یک رویای ملی وحدت آفرین، خیلی کارها باید کرد. یکی از آن کارها، خلق یک سرود ملی فراگیر، محبوب، شاد و حماسی است.
♦️ هیچ تعبیر انحصارگرانه در آن نباشد .
♦️ جمهوری اسلامی نیز تنها در دوران طلایی‌ جنگ توانست رویای ملی وحدت بخش خلق کند.
♦️ پس از جنگ ما دیگر رویای ملی وحدت بخش نداشته ایم و اکنون نیز حکومت دیگر توان خلق رویای ملی وحدت بخش ندارد.
♦️ هنر این است که حکومت بتواند با ساختن رویاهای جمعی، جامعه را ساماندهی ومدیریت کند و نظم بلندمدت و کم‌هزینه برقرار کند.
♦️ شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهم‌تر است و هم سخت‌تر. موشک را می توان با پول نفت به فضا پرتاپ کرد.
♦️ اما ساختن رویای جمعی کاری بسیار ظریف و دقیق است و نیازمند آن است که نخست، مردم به حکومت اعتماد داشته باشند.
♦️ و متأسفانه ما هم فاقد چنین مهارتی هستیم و دغدغه‌ای برای آن نداریم./ تلخیص شد.
#دکتر_محسن_رنانی_استاد_اقتصاد_دانشگاه_اصفهان
#ایرانیان_رؤیای_ملی_معنی‌_بخش_ندارند
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from نمای آینده
افزایش شاخص فلاكت تعجب ندارد!

حسین‌راغفر:

🔹در طول دو سال گذشته اقتصاد ایران گرفتار ركود تورمی بوده است. یعنی به صورت توأمان هم نرخ تورم و هم نرخ بیكاری روندی افزایشی داشته‌اند. با این تفاسیر ركورد‌زنی شاخص فلاكت در ماه‌های اخیر جای تعجب ندارد.

🔸از آنجا كه فعالیت‌های اقتصادی در طول دو سال گذشته منجر به ایجاد شغل نشده و عمده سرمایه‌گذاری‌ها به دلیل بازدهی بالا در حوزه‌های غیر‌مولد صورت گرفته است. بنابراین تولید كمترین بهره را از نقدینگی موجود در كشور برده است.

🔹با افزایش سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیر مولد به تعداد بیكاران كشور افزوده خواهد شد كه نتیجه آن رشد هزینه‌های معیشتی خانوارهاست. از سوی دیگر خرید ارز، طلا و سكه موجب افزایش نرخ این كالاها در بازار می‌شوند كه آثار تورمی به دنبال داشته و موجب افزایش فاصله طبقاتی است.
https://news.1rj.ru/str/namayeAyandeh
Forwarded from راه سوم
🔴 انسان خانه‌نشین

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

🔹هومو (Homo) پیشوندی برای انواع انسان‌هاست. برخی از انواع انسان که به این ترتیب طبقه‌بندی شده‌اند عبارتند از هومو-اِرِکتوس (Homo-erectus) و هومو-هابیلیس (Homo-habilis) که از میلیون‌ها سال پیش زیسته‌اند و مشهورترین آن‌ها هوموساپینس (Homo-sapiens)، انسان خردمند یا انسانی است که امروز بر روی کره زمین زندگی می‌کند.

🔹هر گونه انسان بر قابلیتی متکی شده و انسان خردمند به توانایی اندیشیدن، خلق فناوری و ... تکیه کرده است. هومو-ساپینس اما امروز باید خصیصه دیگری به خود بگیرد و به سیاق نام‌گذاری گونه‌های پیشین او را می‌شود هومو-هاوسباوند (Homo-housebound) یا «انسان خانه‌نشین» نامید.

🔹هاوسباوند (Housebound) در انگلیسی به انسانی می‌گویند که به دلیل بیماری یا پیری خانه‌نشین شده است. دانش اندک زبان انگلیسی من به واژه بهتری قد نمی‌دهد. هومو-هاوسباوند شاید آورده‌ای برای تفکر درباره وضعیت انسان روزگار کرونا داشته باشد.

🔹هومو-ساپینس به جهان سرک کشید و فتح کرد و هومو-هاوسباوند رمز بقایش ماندن در خانه و انزواست. انسان خانه‌نشین اگر طبیعت را فتح نکند بخت بیشتری برای بقا دارد. انزوای نجات‌بخش هومو-هاوسباوند محصول پیروزی‌های هومو-ساپینس است. او باید اکنون خانه‌نشینی را تجربه و تمرین کند و حتی در ریخت خانه‌اش هم تغییراتی ایجاد کند.

🔹هومو-هاوسباوند باید در ورودی خانه‌اش جایی برای آویختن لباس‌ها بسازد و شاید یک دست‌شویی و حمام پشت در ورودی برای آن‌که ویروس‌ها را با خودش تا ته خانه نبرد. او حالا باید برای زنده ماندن ساعت‌ها سرگرم شدن در محیط خانه را تمرین کند، کتاب بخواند، موسیقی گوش دهد، اینترنت را زیر و رو کرده و حتی در خانه ورزش کند. هومو-هاوسباوند باید بیشتر تحمل کردن یکدیگر در خانه را نیز یاد بگیرد.

🔹انسان‌ خانه‌نشین نهادها، فناوری، علائق، رفتارها و عادات جدید نیاز دارد. وابستگی‌اش به اینترنت بیشتر می‌شود، حساسیت‌هایش هم تغییر می‌کنند. او حالا نمی‌تواند برای گذران فراغت به رستوران، ورزشگاه یا حتی مراسم مذهبی برود. او به دوز زیستن از طریق فضای مجازی عادت می‌کند تا زنده بماند و آن‌که علیه خانه‌نشینی می‌شورد، جانش را به خطر می‌اندازد.

🔹انسان خانه‌نشین حالا در چارچوب الزامات خانه‌نشینی باید به نهادهایی فکر کند که نیاز به خروج از خانه را به حداقل می‌رسانند، سازمان‌هایی که بر اساس دورکاری‌اند. نظم طبقاتی جدید شاید بر بنیان تناسب مشاغل برای دورکاری (احتمالاً یقه‌سفیدها) و غیر آن شکل می‌گیرد. هوموساپینس‌ جهان را فتح کرد، توریسم را گسترش داد، زیر و زبر کره زمین را کاوید و انواع جمع‌ها (همایش، کنفرانس، ورزشگاه، تئاتر، ‌سینما، عروسی، عزا، راهپیمایی و ...) خلق کرد. هومو-هاوسباوند در خانه گیر می‌افتد و جهانش را در انزوای بسیار تجربه می‌کند.

🔹انسان خانه‌نشین در فلسفه زیستن هم با فلسفه زیست هومو-ساپینس مدرن تعارض پیدا می‌کند. لذت‌های هومو-ساپینس در غوغای حضور جمعی، غلبه بر طبیعت و برون‌گرایی نهفته‌اند و هومو-هاوسباوند به ناچار برای زنده ماندن به درون خود می‌خزد. زندگی برای هوموهایی که به غایت برون‌گرا باشند و راهی به درون خود ندارند، سخت یا توأم با مخاطره مرگ می‌شود. هومو-ساپینس‌ می‌کوشد جهانی مطمئن و قابل اعتماد بسازد و هومو-هاوسباوند هم‌زیستی با بی‌اعتمادی به همه چیز را تجربه و نهادینه می‌کند. نزدیک‌ترین‌ها غیرقابل اعتماد می‌شوند زیرا کرونا از هر نزدیکی، نزدیک‌تر است.

🔹هومو-ساپینس قرن‌ها برای دور و حتی فراموش کردن مرگ از زندگی تلاش کرده و هومو-هاوسباوند سازگاری با مخاطره دائمی مرگ را که قابل عادی‌سازی هم نیست، تجربه می‌کند. «مرگ‌زیستی» بخشی از تجربه او می‌شود. هاوسباوند تنهایی را نه فقط در زندگی بلکه در مرگ نیز تجربه می‌کند. عزاداری جمعی هم تابوست همان گونه که عروسی و هر گونه شادی جمعی تابو می‌شود.

🔹ساپینس‌ها به قول مارکس «با هم» کار کردند تا جهان را تغییر دهند؛ هاوسباوندها از هم فاصله می‌گیرند تا زنده بمانند اما جهان تغییر می‌کند در حالی که بسیاری فقیرتر، جهان نابرابرتر و مستعدتر برای خشونت می‌شود. تصور از سن مناسب برای مرگ هم تغییر کرده است. مرگ زیر سن پیری هم ممکن و معمول شده است.

🔹خودنمایی غیرضروری‌تر می‌شود، عروسی یا عزایی برای نمایش لباس و مُد تا عظمت و شکوه خانه و تالار نیست. هاوسباوند حتی شکوه خانه‌اش را هم به میهمان عرضه نمی‌کند و شاید بی‌پیرایه‌تر زندگی کند. تصور از زیبایی هم عوض می‌شود و اصلاً زیبایی پشت ماسک چه معنایی دارد؟


@rahsevom
Forwarded from دولت بهار
🔴 شریان حیاتی اقتصاد کشور را ترمیم کنیم

✍️ دکتر محمد خوش‌چهره

در شرایط فعلی آنچه به‌عنوان گام نخست حائز اهمیت است آسیب شناسی عالمانه از شرایط، مشکلات و موانع پیش روی اقتصاد ایران است. این آسیب شناسی خود مبتنی بر عوامل درون زا و برون زاست. در بحث عوامل درون زا مقصود مسائلی است که ناشی از تصمیم گیری‌ها، سیاستگذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و قانونگذاری‌ها است.

عوامل برون زا هم معطوف به عوامل خارج از سیستم و تصمیم عناصر داخل است. مانند تحریم، نوسان قیمت نفت، رکود اقتصاد جهانی و کرونا. حال فعلی اقتصاد کشور را می‌توان به مثابه بیماری در نظر گرفت که عارضه‌ها، آسیب‌ها و شکستگی‌های فراوان دارد اما مهم‌ترین مسأله بیمار پارگی‌های شریان‌های خون است. بنابراین ما هم پیش از آنکه به داد تورم و مسائلی از این دست برسیم باید پارگی شریان حیاتی اقتصاد کشور که همان سقوط ارزش پول ملی است، مداوا شود.

تناقضات جدی ناشی از سیاست‌های مالی و پولی و تجاری در اهم وظایف بانک مرکزی وجود دارد. عاملی که سبب نادیده گرفتن حفظ ارزش پول ملی شده است و این توجه نداشتن به پیامدهایی چون به وجود آمدن تورم‌های لجام گسیخته و به هم زدن مناسبات اقتصادی و بی‌انگیزگی برای سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی را رقم زده است که به‌دنبال آن تحریک انگیزه‌های سودا گری است که با اقتصاد سالم منافات دارد. با این حال به‌نظر می‌رسد چالش اصلی که نیازمند اقدام آنی است تمرکز نظام تأثیرگذار و قانونگذار بر تشخیص دلایل و سقوط ارزش پول ملی است. چالشی که نیازمند راهکارهای آنی، میان مدت و بلند مدت است.

در تبیین دلایل این سقوط باید به این موضوع اشاره کرد که سقوط ارزش پول ملی ناشی از ایجاد یک جنگ روانی است که دنیای سلطه به وجود آورده است و کشور با غفلت دستگاه‌های اطلاعاتی، امنیتی، نظارتی و قانونگذاری رو به رو است. سال گذشته ترامپ رئیس جمهوری امریکا به صراحت گفت علیه ایران عملیات نظامی انجام نمی‌دهیم اما در عوض ارزش پول ملی را چند برابر پایین آورده‌ایم. اقدامی سازمان یافته که با همکاری امریکا، امارات متحده عربی، اسرائیل و عربستان پایه‌ریزی شد. البته چگونگی اجرا و تحقق این هدف باید بررسی شود و اهمیت دارد اما از مجال این نوشته خارج است. پس در تحلیل کاهش ارزش پول ملی علاوه بر عامل خارجی که جنبه سیاسی دارد باید به چگونگی مدیریت تقاضای ارز هم اشاره کرد.

ارز در سیاست‌ها ابزاری برای صادرات و واردات است بنابراین اگر هر نوع خرید سوداگرانه برای حفظ ارزش پول ملی یا برای ذخیره سازی‌ها صورت بگیرد می‌بایست با آن برخورد واقعی شود چون با منافع ملی در تضاد است. ضرورت دارد دلایلی که منجر به افزایش ارز شده پیدا شود که بخشی از آن هم کمبود صادرات و واردات است اما بخش عمده آن تقاضا‌هایی است که بواسطه رفتارهای سوداگرانه انجام شده است. به‌عنوان مثال هم‌اکنون بانک‌ها، شرکت‌های دولتی و نیمه دولتی و شرکت‌های خصوصی منابع ریالی‌شان را به ارز تبدیل می‌کنند. تقاضا‌هایی که باید جرم تلقی شود. همه اینها یعنی تحلیل سقوط ارزش پول ملی یک جنگ سازمان یافته اقتصادی است و برای مقابله با آن باید یک تیم استراتژیک داشته باشیم چرا که در حال حاضرعوامل و متغیرهای غیر اقتصادی در اقتصاد هستند.

@dolatebahar
🌐 توئیترهای ساختاری: مسائل اقتصاد ایران، راه حل اقتصادی ندارند
🔹 کامران بارنجی
@kamranbaranji
♦️ دکتر علی طیب‌نیا یک بار آمد گفت ‌و ‌گوی ویژه بخش خبری شبکه دو
♦️ و در پاسخ سوال مجری که پرسید راه حل اقتصاد ایران چیست؟
♦️ گفت: اقتصاد ایران "راه حل علمی" ندارد که من بلد باشم، راه‌حل سیاسی دارد. این سؤال را از من نپرسید.
♦️ طیب نیا جزء معدود نخبه های اقتصادی دنیا بود.
♦️ چند ماه بعد از آن هم پست وزارت اقتصاد را رها کرد و رفت.
#کامران_بارنجی
#مسائل_اقتصاد_ایران_راه_حل_اقتصادی_ندارند
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from قبل انقلاب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝"مساله اصلی سربازی اجباری است"

وقتی چندصدهزار نفر را در بهترین سن جوانی با اجبار دو سال وقت‌شان را می‌گیریم آنهم با حقوق ماهی دویست هزار تومن اصلا فرقی نمی‌کند برای‌شان کلاس عقاید و اخلاق بگذاریم یا جلوبندی‌ سازی. این آموزش بهره وری ندارد.

مساله اصلی #سربازی_اجباری است. چیزی که ما زمان رضاخان از یک سری کشورها وام گرفتیم. حالا همه آنهایی که ما ازشان الگو گرفتیم تجدید نظر کرده‌اند و ۲۰۰ کشور، دیگر چنین شکلی از سربازی ندارند ولی ما با ده پانزده کشور کماکان دست بردار نیستیم.

ضربه‌ای که این سربازی دارد به اشتغال کشور می‌زند بیکاری‌ای که خودش ایجاد می‌کند ضربه‌ای که به خانواده می‌زند به نظام آموزش کشور می‌زند و هزینه‌ای که روی دست کشور گذاشته هیچ‌جا محاسبه نمی‌شود.

معاون وزیر کار مصاحبه کرده و گفته نیمی از محصلان دانشگاه صرفا بخاطر عقب انداختن سربازی دارند درس می‌خوانند. ما محاسبه کردیم حدود ۳ هزارمیلیارد ....... (و قطع شد و قطع شد و .....)

🔹پی‌نوشت:
عیبی ندارد. همینکه پای لغو #سربازی_اجباری به تلویزیون باز شد فتح باب خوبی است. این ماجرا حالا حالا ها قطع بشو نیست.

🔴 @ghabl_enghelab
🖋آنان که برای ناکام ماندن برجام تمام‌ تلاش خود را کردند ، امروز جواب معیشت و تورم و قعل شدن چرخ تولید و مسدود شدن ارتباطات بین المللی را به مردم بدهند ..


دلایل ناکام ماندن برجام از زبان مرتضی اولویری

🔴نگذاشتند سرمایه گذاران امریکایی به ایران بیایند

🔴 مخالفت با #برجام از پیش از تولدش آغاز شد


🗣مرتضی الویری عضو شورای شهر تهران:

مخالفت با برجام از پیش از تولدش آغاز شد و کسی منتظر نتایج آن باقی نماند. در شرایطی که نیاز بود با سرمایه‌گذاری شرکت‌های متعلق به کشورهای طرف برجام این توافق بیمه شود اعلام شد که شرکت های امریکایی حق حضور و سرمایه‌گذاری در ایران را ندارند. به علاوه با برخی اقدامات حاشیه‌ای این جریان‌ها شرایط به نحوی شد که احساسات رأی‌دهندگان امریکایی به نفع جریان‌های مخالف برجام در امریکا تحریک شود. به این ترتیب من معتقدم جریان‌های تندرو کشور ما در روی کار آمدن ترامپ مؤثر بودند.

امروز کسانی که برجام را اتش زدند یا مخالف سرسخت برجام بودند و ان را نافی منافع کشور می دانستند خود می دانند بر اساس همین برجام است که امریکا و اروپا مستاصل از اجماع جهانی و جنگ علیه کشورند
نسل سوم
نسل اگاه
Forwarded from راه سوم
🔴فرشاد مومنی مشاور اقتصادی میرحسین موسوی در گفتگوی تفصیلی با امتداد مطرح کرد: قیاس جنگ اقتصادی با جنگ هشت ساله؛ از رجزخوانی سیاسی تا واقعیت/ با اعمال تحریم‌ها و با بحران کرونا، چند میلیون ایرانی شغل خود را از دست دادند؟/ صداهای هتاکانه و غیرکارشناسی در مجلس، بلندتر به گوش می‌رسد

🔹️فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگویی، تفصیلی با امتداد، اظهار داشت:

🔹️مسئله دلارهای نفتی، همیشه کانون اصلی تمرکز توجهات ساختار قدرت بوده است. با مسئله دلارهای نفتی، چه از نظرمقداردلارهای در اختیار و تحت کنترل ساختار قدرت و هم از نظر قیمتی که برای آن در نظر گرفته می‌شود، همواره یک مولفه سرنوشت‌ساز است و چگونگی مواجهۀ ساختار قدرت در این باب است که مشخص می‌کند ما به سمت توسعه و بالندگی تولید حرکت می‌کنیم، یا به سوی اضمحلال.

🔹️صداهای هتاکانه و غیرکارشناسی در مجلس، بلندتر به گوش می‌رسد

🔹️متاسفانه برخوردی که گاه در مجلس جدید شاهد آن هستیم، به غیر از استثناهایی از نمایندگان که انصاف و علم را مبنای واکنش‌های خود قرار می‌دهند و با تاسف، صدای این گروه در مجلس کمتر شنیده می‌شود، صدای آن دسته که فرافکنانه، هتاکانه و غیرکارشناسانه، موضع‌گیری می‌کنند، بسیار بلندتر به گوش می‌رسد. اگر بخواهیم، انصاف و علم را مبنا قرار دهیم، محور قرار دادن همۀ حمله‌ها روی قوه مجریه، غیر کارشناسی و غیرمنصفانه است و نادیده گرفتن سهم و نقش سایر قوا و عناصر و ارکان دیگر ساختار قدرت نسبتی با عدالت گرایی ندارد.

🔹️همه قوا در شرایط اقتصادی فعلی نقش دارند

🔹️ چرا که دست کم به ویژه در یکی، دو سال اخیر، حیاتی‌ترین تصمیم‌گیری‌ها در حوزه اقتصاد در جلسه سران قوا نهایی می‌شود و بنابراین، قوای دیگر نیز در این ماجرا سهم دارند. اگر فقط و فقط قوه مجریه نقد شود، نسبتی با انصاف نخواهد داشت و عملا اصلاح و بهبودی را نیز شاهد نخواهیم بود.

🔹️قیاس جنگ اقتصادی با جنگ هشت ساله؛ از رجزخوانی سیاسی تا واقعیت

🔹️اما، ما طی سه دهه گذشته، شاهد شبیه‌سازی‌هایی هستیم که واقعا هیچ پایه و اعتبار علمی نداشته و به همین دلیل نیز، بیشتر به کار سیاست‌زدگی و بازی‌های سوداگرانه و گرفتن امتیاز از محافل رانتی شبیه است. مثلا در یک دوره‌ای، کسانی را با امیرکبیر مقایسه می‌کردند و این درحالی بود که جهت‌گیری‌های امیرکبیر در اداره کشور از زمین تا آسمان با آنچه در قالب برنامه تعدیل ساختاری در ایران به اجرا درمی‌آمد، متفاوت بود.

🔹️با مقایسه برخی با شهید رجایی از خدا برای خانواده این شهید صبر خواستم

🔹️در یک دوره‌ای، کسانی خود را با شهید رجایی مقایسه کردند و من در آن ایام، همیشه در تعقیبات نمازهای خود از خدا می‌خواستم که به خانواده شهید رجایی و آن‌هایی که ایشان را از نزدیک می‌شناختند، صبر عطا فرماید. انقدر این مقایسه‌ها، مجعول و بی‌پایه بود. الان هم کسانی، آنچه در این دولت اجرا می‌شود را با تجربۀ دولت زنده یاد محمد مصدق مقایسه می‌کنند که به صورت نسبی، از نظر شدت نامربوطی و بی‌پایه بودن ، حتی گوی سبقت را از شبیه‌سازی‌های قبلی نیز، ربوده است.

برای خواندن متن کامل این گفت و گو روی "INSTANT" بزنید:

yun.ir/5p3qqa



🆔
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴مامور خط کیست؟
✍️دکتر علی فرحبخش

🔹️فرض کنید می‌خواهیم در شهر تهران یک مغازه کبابی راه‌اندازی کنیم در این صورت برای دریافت مجوز باید به اتحادیه صنف کبابی‌ مراجعه و از رقبای آینده خود کسب تکلیف کنیم. بدیهی است که هیچ کاسبی علاقه‌ای ندارد دستی بالای دست او برود و به همین دلیل به لطایف الحیل سعی می‌کند مرا از درخواستم منصرف کند. به هر حال اگر کفش آهنین پا کرده باشم و بر خواسته خود اصرار ورزم، ادعا می‌کنند در بسیاری از مناطق تهران به اندازه کافی مغازه کبابی وجود دارد و مرا به منطقه‌ای حواله می‌دهند که شاید کسی هفته‌ای یکبار برای خوردن کباب به آنجا مراجعه نکند. ابزاری تنبیهی برای اینکه عطای کار را به لقای آن ببخشم و در حوزه دیگری به کار مشغول شوم.

🔹️نه تنها برای مشاغل سطح پایین، بلکه برای مشاغل تخصصی نیز همین رویه حکمفرما است.در بسیاری از انجمن‌های صنفی دیگر از جمله کانون وکلای دادگستری، کانون سردفتران رسمی و کانون کارگزاران بورس سال‌هاست همین انحصارها وجود دارد و نکته ظریف آنکه ظاهرا اعضای شورای رقابت به چیزی جز قیمت‌گذاری پراید فکر نمی‌کنند و همه این موانع ورود به بازار را به فراموشی سپرده‌اند. چند سال پیش که به داروخانه محل مراجعه کرده بودم، پزشک داروخانه شکایت فراوان داشت که می‌خواهد مجوز داروخانه شبانه‌روزی بگیرد؛ ولی مسوولان وزارتخانه به وی گفته‌اند، در این محل به داروخانه شبانه‌روزی نیازی نیست. جالب است که چند بار داروخانه را در روز جمعه باز کرده بود که مسوولان ذی‌ربط به بهانه نداشتن مجوز داروخانه شبانه‌روزی سعی در پلمب مغازه وی کرده بودند. به وی پیشنهاد کردم که با جمعی دیگر از پزشکان که مشکل مشابهی دارند، شکوائیه‌ای را به شورای رقابت ارائه کنند. چندی پیش نتیجه را از وی جویا شدم که گفت چند بار از سوی شورای رقابت مسوولان را برای ادای توضیح فراخوانده‌اند و از آنجا که هیچ مسوولی از وزارت بهداشت در جلسه حاضر نشده است، اقدام به جریمه نقدی مسوولان کرده‌اند و در نهایت هم هیچ‌گونه اقدامی برای لغو انحصار داروخانه‌های شبانه‌روزی انجام نداده‌اند.

🔹️در کانون وکلای دادگستری نیز مشابه همین انحصار موجود است. برای مقایسه بدنیست نگاهی تطبیقی به کانون وکلای دادگستری ایران و آمریکا بیندازیم. در آمریکا امتحانات متعددی از فارغ‌التحصیلان حقوق برای کسوت وکالت برگزار می‌شود، ولی هیچ‌گونه محدودیت کمی برای ورود وجود ندارد در‌حالی‌که در ایران کانون وکلای هر استان سهمیه‌ای را برای پذیرش وکیل اعلام می‌کند و از آنجا که می‌خواهد تعداد رقبای خود را در آینده تعیین کند، تلاش می‌کند این سهمیه را تا حد امکان کوچک تعریف کند. سهمیه‌ای که مشخص نیست بر اساس کدام فرمول محاسبه شده است و چه کسی بر آن نظارت می‌کند. در مورد دفاتر اسناد رسمی موضوع از این هم جالب‌تر است گاه در یک سال تعداد زیادی پذیرفته و گاه برای سال‌ها امتحان ورود به این حرفه برگزار نمی‌شود و گاه حتی برخی با دریافت سهمیه‌های ویژه می‌توانند خارج از نوبت پروانه خود را دریافت کنند. جالب‌تر آنکه مجوز دفتر اسناد رسمی که گاه ارزش آن به میلیاردها تومان می‌رسد به ورثه هم منتقل می‌شود؛ بدون آنکه آنان اساسا بهره‌ای از علم حقوق برده باشند. این امر همانند آن است که مجوز یک جراح قلب از سوی نظام پزشکی به همسر و فرزندان وی منتقل شود و آنان نیز بتوانند همچون مورث خود به جراحی قلب بپردازند!

🔹️درخصوص کارگزاری‌های بورس نیز همین موانع ورود وجود دارد و در حالی که در دو دهه اخیر بورس تهران هم به لحاظ تعداد سهامداران و هم به لحاظ ارزش بازار با افزایش خیره‌کننده‌ای روبه‌رو بوده است. سازمان بورس تهران به هیچ کارگزاری جدیدی مجوز ارائه نکرده است. جالب آنکه نه مشخص است کارگزاری‌های موجود بر مبنای کدام معیار رقابتی انتخاب شده‌اند و نه مشخص است که درخواست‌های جدید بر اساس کدام معیار رقابتی رد شده است. همین امر باعث شده که حداقل سرقفلی کارگزاری‌ها به ارقام ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد تومان برسد و مشخص نیست این ثروت بادآورده چگونه از سوی مسوولان امر به برخی از کارگزاری‌های خاص رسیده است.

🔹️هر زمان که از کنار تاکسی‌های خطی تهران رد می‌شوم، چشمم به مامور خطی می‌افتد که تعیین می‌کند کدام تاکسی‌ها حق دارند در این مسیر مسافرکشی کنند و چنانچه فرد غریبه‌ای اقدام به مسافرکشی کند، آن‌چنان ضرباتی بر وی می‌نوازند که هیچ گاه تفاوت یک بازار رقابتی را با یک بازار انحصاری فراموش نکند. امیدواریم که این ماموران خط که در بسیاری از اصناف ایران وجود دارند از سوی نهادهای رگولاتور مجبور به تعیین قواعد منصفانه در بازار شوند و از ایجاد موانع ورود برای رقبای پرتلاش آینده خودداری کنند./دنیای اقتصاد


🆔
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید

📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 علیه اعدام‌گستری و سیاست ارعاب‌

✍️ احسان شریعتی:

🔹️زندگی در ذات خود خود پدیده‌ی است حیرت‌انگیز، یگانه و ارج‌مند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فی‌نفسه، در جهان‌بینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همین‌رو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچ‌گونه دوگانگی‌ای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همین‌رو، کسی جز خدا یا طبیعت نمی‌تواند آن‌را از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آن‌که کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری‌ کرده باشد)، گویی جان همه‌ی مردم را یکجا می‌گیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»‌ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.

🔹️در این روزگار «وانفسا»(زمانه‌ی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکه‌ی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز می‌شنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی می‌افتیم که به‌جرم یک ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضع‌گیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر می‌شد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر می‌شود؟

🔹️آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی می‌توان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بی‌باکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.

🔹️این مسیر خوش‌(و شوم)‌بختانه طی دهه‌ی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزه‌ی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونت‌پرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.

🔹️در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دوره‌ی به‌نسبت کوتاه تاریخی به‌معنای بازگشت‌ناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوباره‌ی علت‌ها و دلایل رخدادها و دوره‌های گذشته نیست؛ چنان‌که افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیت‌های مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار به‌شکل همانند تکرار نمی‌شود مگر به‌شکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه‌ فرومی‌ریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت به‌دلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمی‌بندد.

🔹️پس به‌جای لغزیدن به ورطه‌ی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونت‌زا» به‌نوبه‌ی‌خود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمی‌کند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تاب‌آوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاری‌ها و بحران‌های ناگوار و تحمل‌ناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که به‌جای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیان‌گذار تمدن بود!»

🆔
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید

📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴یورگن هابر ماس فیلسوف آلمانی از چگونگی در افتادن با کرونا سخن‌می گوید

🔹️یورگن هابرماس آلمانی که اینک از ٩٠ سالگی عبور کرده، یکی از مهم‌ترین فیلسوفان در قید حیات دنیای امروز محسوب می‌شود. او که به تازگی در آلمان "تاریخ فلسفه"ی بزرگ خود را در دو جلد منتشر کرده، در گفتگویی با روزنامۀ فرانسوی لوموند، نتایج اخلاقی و فکری اپیدمی جهانی کووید ١٩ را می‌شکافد و قبل از هر چیز بر "نادانی" انسان تأکید می‌کند.

🔹️روزنامۀ لوموند در نخستین سؤال از هابرماس می‌پرسد: این بحران بیماری جهانی از نظر اخلاقی، فلسفی و سیاسی چه به ما می‌آموزد؟ هابرماس پاسخ می‌دهد: "از نظر فلسفی، می‌بینیم که این اپیدمی جهانی، اندیشیدن را نزد همه تقویت کرده. نوع تفکری که تاکنون منحصر به کارشناسان بود، حالا نزد مردم عادی بیشتر شده: هر کس باید تصمیم بگیرد و دست به عمل بزند، آنهم با آگاهی از ندانستن"...

🔹️هابرماس تأکید می‌کند که دولت‌ها و یا کارشناسان همه چیز را در مورد ویروس کرونا نمی‌دانند. دولت‌ها کاملاً آگاهند که متخصصان ویروس‌شناس که به آنها مشاوره می‌دهند دانسته‌های محدودی دارند و بنابراین باید با اتکاء به همین دانسته‌های محدود تصمیم‌گیری کنند. شهروندان نیز این وضعیت را به خوبی می‌بینند. هیچوقت مردم به این روشنی ندیده بودند که تصمیم‌گیری سیاسی در شک و تردید و "ندانستن" انجام می‌شود. به باور هابرماس "شاید این تجربۀ کم‌سابقه تأثیری بر آگاهی عمومی داشته باشد".

🔹️چالش‌های اخلاقی اپیدمی
هابرماس در ادامۀ گفتگو با لوموند، گوشزد می‌کند که به طور کلی "حق هر انسان برای زیستن و برخوردار بودن از سلامتی جسمی" یک اصل بنیادین است که مثلاً در قانون اساسی آلمان هم ذکر شده است. اما شرایط کنونی، گاه شبیه به وضعیت جنگی است: پزشکان گاه ناچار می‌شوند که گزینشی عمل کنند و اصل "برابری درمانی و بهداشتی" را زیر پا بگذارند. مثلاً مجبور می‌شوند که به بیمار جوان‌تر الویت بدهند. هابر ماس می‌افزاید: "ولی حتی در مواردی که بیمار سالخورده داوطلبانه از حق خود می‌گذرد – که این رفتاری تحسین‌آمیز است – باز هم باید پرسید: یک پزشک چگونه می‌تواند زندگی یک انسان را ارزش‌گذاری کند؟"

🔹️هابرماس بدون اینکه پزشکان را محکوم کند، می‌گوید که در این نوع داوری یا ارزش‌گذاری نباید واقعیت را از چشم پزشک، که از سوی بیمار نگریست. هابرماس در عین حال تأیید می‌کند که در "شرایط فاجعه‌بار"، پزشک چارۀ دیگری ندارد و باید تا جایی که ممکن است فقط با اتکاء به معیارهای حرفه‌ای و علمی تصمیم بگیرد.

🔹️بازگشت به وضعیت عادی: چالشی دیگر
هابرماس به دوران پایانی اپیدمی نیز می‌اندیشد و در اینجا نیز چالش اخلاقی و سیاسی بزرگی می‌بیند. تصمیم به خروج از شرایط اضطراری و به‌راه انداختن چرخ اقتصاد، الزاماً خطرهایی در پی دارد: از جمله بعید نیست که بیمارستان‌ها ناگهان به حد اشباع برسند و شمار تلفات افزایش یابد. هابرماس می‌گوید: "مسئولان سیاسی وقتی از یکسو به زیان‌های اقتصادی و اجتماعی فکر می‌کنند و از سوی دیگر به تعداد تلفاتی که می‌تواند قابل جلوگیری باشد، باید از وسوسۀ تفکر ابزاری و فایده‌گرا (اوتیلیتاریستی) بپرهیزند".

🔹️پرسش اصلی از نظر هابرماس چنین است: آیا ما حاضریم که به خاطر رونق مادّی و اجتناب از فجایع اجتماعی ناشی از بحران اقتصادی، شمار مرگ و میر بیشتری را بپذیریم؟

🔹️اتحادیۀ اروپا و اصل همبستگی
یورگن هابرماس که سخت طرفدار اتحادیۀ اروپاست و تاکنون مطالب زیادی در این باره نوشته، معتقد است که تنها راه‌حل عملی، ایجاد یک "صندوق مشترک کرونا" در سطح اروپایی است تا کشورهایی که اقتصاد شکننده‌تر و یا بدهی‌های بیشتر دارند، بتوانند از پس هزینه‌های کمرشکن مقابله با اپیدمی برآیند. او به شدت از مخالفت‌های دولت آلمان با این صندوق انتقاد می‌کند و به وزیر اقتصاد فرانسه توصیه می‌کند که مبادا نظریات آلمانی را بپذیرد.

🔹️هابرماس می‌گوید که وی و یارانش (گروهی از روشنفکران) آنگلا مرکل و وزیر اقتصاد آلمان را در این مورد مؤاخذه کرده‌اند. هابرماس تأسف می‌خورد که نگرش‌های ناسیونالیستی و خودخواهی‌های ملی‌گرایانۀ دولت آلمان مانع همبستگی بیشتر اروپایی‌ها می‌شود. او می‌گوید: "اگر امانوئل ماکرون در روابط با آلمان تنها یک خطا کرده باشد، همانا نادیده گرفتن میزان ناسیونالیسم آنگلا مرکل است".

🔹️هابرماس درپایان گفتگو با روزنامۀ لوموند بار دیگر اصرار می‌ورزد که تنها راه منطقی برای اروپا، تأکید بر دموکراسی و اتحاد است و تنها "چنین شهامتی است که می‌تواند ما را از این بن‌بست پسادموکراسی برهاند".


📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️

📢@rahsevom
محمد علی مرادی: فیلسوف کف خیابان

شاید هنوز زود باشد درباره این فیلسوف شوریده سخن بگوئیم زیرا بیوگرافی او به گونه ای بازآفریده شده است که "اکنون" ظرفیت بازنمایی تام و کمال او را ندارد. وضع انسان ایرانی به گونه ای در افق تاریخیش برساخته شده است که تا اطلاع ثانوی "ممکنات وجودی" ناممکنِ جامعوی می باشد. بنابراین در این دلنوشته موجز من بر یک ساحت متدولوژیک مرادی متمرکز خواهم شد که تقاطع بسیار بنیادین "فلسفه" و "جامعه شناسی" است که او مدام بر آن تکیه داشت و به زبان ساده می گفت: "ما باید شکست های خود را بفلسفیم". این سخن در دستگاه فلسفی مرادی به چه معناست؟ او بخشی از تاریخ معاصر ایران بود که جریان های اجتماعی کشور را یا تجربه کرده بود و یا با آنها مواجهه داشت. بزرگترین حادثه ای که ایران کنونی را تحت تاثیر خود قرار داد "انقلاب" بود و مرادی جزیی از این رخداد شگرف در تاریخ معاصر ایران بود و تا پایان عمر به آن می اندیشید و تلاش می کرد علل ناکامی انقلاب را بفلسفد. او می گفت:

"ما انقلاب کردیم، ما زندان رفتیم، ما جنگ کردیم، ما عاشق شدیم و و و ... اما در همه آنها شکست خوردیم ... و کار فلسفه فلسفیدن این شکست ها و یافتن علل این ناکامی ها می باشد".

چرا او چنین می پنداشت؟ زیرا او مبنایی برای فلسفه خود داشت و آن این جمله ساده بود که دائم آن را تکرار می کرد:

"ما نیز مردمانی هستیم".

"ما" اروپایی یا آمریکایی و هندی و چینی نیستیم ولی این بدین معنا نیست که "مایِ ما" تهی و خالی و بدون تاریخ باشد بل مایِ ما داستانی دارد که اکنون و اینجای ما بدون فهم این داستان ممکن نخواهد بود و دقیقاً در این نقطه است که جامعه شناس ایرانی باید بتواند این "مایِ ایرانی" را بدون تکیه بر "لنزِ اورینتالیستی" بکاود و برای این کار باید تاریخ تحولات ایران را بداند ولی نه آن ایرانی که برساخته نگاه اروپامدارانه است. هنگامیکه فهمی از این مایِ ما پیدا کرد آنگاه قادر خواهد بود که شکست های کنونی انسان ایرانی را به درستی بفلسفد و او می گفت این کاری بود که هگل و کانت در باب تجربه مردمان دیار خود کردند. به سخن دیگر، او این انتزاعی ترین ساحت اندیشه (فلسفه) را به عینی ترین وجه ممکن تدریس می کرد و با او تو می توانستی کانت و هگل و هایدگر را در افق ایرانی بازخوانی کنی و انقلاب ایران را بفلسفی. اجازه بدهید مثالی از تجربه زیسته خویش در باب "جنس فلسفیدن" محمد علی مرادی برایتان بزنم تا با افق فکری این فیلسوف کف خیابان بیشتر آشنا شویم. روزی در انجمن جامعه شناسی نشستی در باب "جنگ و جامعه" بود و سخنرانان هر کدام در باب جنگ جهانی اول و دوم سخن گفتند ولی هنگامیکه نوبت به مرادی رسید او به نکته نغزی اشاره کرد که کماکان در علوم انسانی ایران مغفول است و آن این بود که

"ما هشت سال جنگ را تجربه کردیم و چرا هیچ یک از شما در باب جنگ در ایران تاملی نکردید و دائم به اروپا و روسیه ارجاع دادید؟!"

به سخن دیگر، اگر ما نیز مردمانی هستیم را جدی بگیریم باید تجربه ها و رخدادهای عینی این مردم را نیز باید جدی بگیریم و "جدیت" در این بستر امری اخلاقی و دعوت به اخلاق نیست بل بحثی فلسفی و متافیزیکال است که اشارت به امکان تجربه های متکثر و عدم تجمیع تمامی تجربه های بشری ذیل یک تجربه واحد و تاریخ واحد می باشد که از آن با مفهوم "یوروسنتریسم" یاد می گردد. به سخن دیگر، اگر "ما نیز مردمانی هستیم" مبنایی برای ایستادن در نقطه ای از جغرافیای تاریخ است پس امکان تامل در باب تاریخ غیر غربی امکانی ناممکن نیست بل واقعیتی مطلوب است که به اندیشه جهت و عمق و افق می دهد و این دقیقاً آن نکته ای است که علوم اجتماعی و فلسفه در ایران از آن رنج می برد و علل شکست های جامعه ایران نیز از آنجا نشات می گیرد که "تجربه های مایِ ایرانی" را نمی فلسفد ولی محمد علی مرادی وقتی کانت یا هگل یا هایدگر می خواند تجربه های مایِ ایرانی را می فلسفید و در جستجوی علل ناکامی های جمعی ایرانیان بود که نه با مشروطه و نه با تغییر پادشاهی قاجار به پهلوی و نه با نهضت ملی (به رهبری مصدق) و نه با انقلاب و نه با جنبش اصلاحات حل و مرتفع نشد. فلسفه مرادی آغازی است بر فلسفیدن سوژه ایرانی و این را او به سادگی با جمله "ما نیز مردمانی هستیم" صورتبندی نظری می کرد.


سیدجوادمیری

۳۱ تیر ماه ۱۳۹۹
انتشار: روزنامه اعتماد


@seyedjavadmiri
🌐 توئیترهای ساختاری: دین در پی تحمیل خود بر جامعه نیست/ احکام دینی را که مردم نمی فهمند یا نمی پذیرند نمی توان اجرا کرد
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ دین و شریعت در پی تحمیل خود بر جامعه نیست
♦️ پذیرش و فهم مردم از ارزشها و احکام دینی شرط اجرائی شدن آنهاست.
♦️ گوهر و ارزش دینداری و نیز حکمرانی دینی
♦️ در انتخاب آزادانه و نه تحمیلی آن است
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#احکام_دینی_را_که_مردم_نمی_پذیرند_نمی_توان_اجرا_کرد
#ساخت_شناسی_دین
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from قبل انقلاب
📝"آقای رئیسی حواست هست؟"

‏یکی از اهالی ‎#ده‌_ونک که به تخریب خانه‌اش اعتراض داشت به دو سال حبس محکوم شد؛ امروز مطلع شدم دادگاه تجدید نظر لطف کرد و حکم را تغییر داد. یعنی بعد ۷۰ سال هم خانه طرف خراب شود هم ۴۰ میلیون ریال از جیب بدهد که چرا در اینستاگرام، آوارگی‌اش را اطلاع رسانی کرده است.

‏جالب است بدانید اهالی ‎ده ونک دقیقا مثل همین ۳ جوان اعدامی، که ۴۸ ساعته درخواست اعاده دادرسی‌شان پذیرفته شد بیشتر از یک‌سال است همین درخواست اعاده را ثبت کرده‌اند و به دفتر آقای رئیسی نامه زده‌اند.

ولی چون کسی برای‌شان هشتگ نمی‌زند و خودشان هم نجابت دارند، ‏مقیدند که از ظرفیت رسانه‌های آنوری استفاده نکنند و با هیچ رسانه خارج از ایران مصاحبه نمی‌کنند یحتمل هیچ‌گاه در اولویت دستگاه قضایی کشور قرار نخواهند گرفت.

می‌بینید راه به نتیجه رسیدن اعتراض چیست؟ آقای جمهوری اسلامی ‎#هول_دادن مردم شاخ و دم دارد؟
جناب آقای رئیسی حواست هست؟

🔸‏پی‌نوشت: اتفاق متاخر برای ‎ده ونک نامه آقای جهانگیری بود که نوشت به مردم زمین معوض داده شود و نامه‌ وزیر دادگستری به نفع مردم اما هنوز اتفاقی رخ نداده است.

🔴 @ghabl_enghelab
Forwarded from جمهورى سوم
قیچی دولبه شرق-کیهان برای حذف جریان سوم
تاکید بر دوقطبی تفرقه‌زای ۸۸ ، برای عدم تکرار دوقطبی‌های اصیل ۷۶، ۸۴ و ۹۸




🔴ماجرای خبر دروغ روزنامه شرق و واکنش خشم‌گینانه بقایی را همه دیدیم. چند روز پیش از آن هم روزنامه کیهان حملاتی را علیه رییس جمهور سابق ترتیب داده بود. در سالهای گذشته بر آگاهان سیاسی مستقل و منصف روشن شده که در سالهای پس از ۸۸ توافق پنهانی میان دو جناح حاکم (و شاید به واسطه برجام با بیگانگان) وجود دارد که علی رغم همه اختلافها، زمین بازی را منحصراً در اختیار خود بگیرند و در عملیاتی هماهنگ از ورود هر جریان سومی جلوگیری کنند. در هر حال دو جناح حاکم دو جناح راست و چپِ جناح راستِ حزب جمهوری اسلامی هستند و «منّا»؛ و بهتر می‌دانند که با حفظ سیستم دوحزبی تک‌قبیله‌ای چگونه کشور را اداره کنند. برخی از مهمترین عملیاتهای هماهنگ اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را در سالهای اخیر می‌توان چنین فهرست کرد:


1⃣در برجام هر دو جناح در موضع ریاکارانه طرد مذاکره قبل از برجام و طرد دلواپسان حین برجام مشترک بودند.

2⃣ در بحث ضرورت استعفای حسن روحانی، هر دو جناح متفق‌القول از تداوم دولت ورشکسته یازدهم پشتیبانی کردند و می‌کنند. رییس جمهور که هیچ، حتی وزیر کشور هم استیضاح نشد.

3⃣ در حوادث آبان ۹۸ هردو جناح متفقاً از سیاست افزایش قیمت بنزین حمایت کردند و اعتراض‌کنندگان را محکوم کردند.

4⃣در مسائل سوریه ما یکبار هم از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ندیدیم که سیاست خارجه ایران را از منظر گفتمان انقلاب اسلامی و دموکراسی و بیرون از چارچوب بسته «منافع ملّی» و «اقتدار دولتی» ارزیابی کنند.

5⃣ اخیراً در واکنش به نامه موسوی خوئینی‌ها، هردوجناح مشترکاً به او حمله کردند.

6⃣ در کل چند سال قیام احمدی‌نژاد علیه مفاسد قوه قضائیه آملی لاریجانی، اصلاح‌طلبان (جز یک نفر محمودصادقی) هرگز از اصلاحات حقوقی و پیگیری ریشه فساد و خفقان حمایت نکردند، بلکه با حمله به دولت سابق در کنار آملی لاریجانی ایستادند.

8⃣در جریان مصاحبه با دکتر احمدی‌نژاد، اتهام بهایی‌گری را متفقاًَ جعل کردند در حالیکه او گفته بود نسبت همه افراد با امام زمان برابر است. برعکس هیچیک از دوجناح حاضر نیستند که بهایی‌گری به معنای ادعای انحصار در رابطه با امام عصر را مورد ارزیابی قرار دهند. بعلاوه در تمام این سالها شیوه مواجهه اصلاح‌طلبان با آراء پست‌اسلامیستی مهندس مشایی نیز از همان منطق لجن‌پراکنی و اتهام مبتذل رمالی و جن‌گیری تبعیت می‌کرد.

8⃣ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به رغم رخدادهای ۷۶ و ۸۴ همواره از معماری ناسیونال-نولیبرال توسعه‌ای هاشمی رفسنجانی حمایت کردند و نیروهای چپِ منتقد را حذف کردند.

9⃣ در رسوایی‌های بزرگ یک دهه اخیر که هریک برای نیم قرن بحث و پژوهش سیاسی کافی است هردوجناح متفقاً سکوت کرده‌اند. در رسوایی سقوط هواپیمای اوکراینی، رسوایی حوادث آبان، رسوایی قتل میترا استاد به دست نجفی، رسوایی مازیار ابراهیمی، رسوایی قتل قاضی منصوری، ماجرای سرافراز، رسوایی نامه‌نگاری یزدی-لاریجانی و سپس پرونده فساد طبری-شریفی، رسوایی های امنیتی مربوط به نفوذ دستگاه های اطلاعاتی اسرائیلی و...

🔟در بحث اخیر قرارداد ۲۵ ساله با چین، هردو جناح در پنهان‌کاری سهیم بودند.

1⃣1⃣ به لحاظ مبنایی، رسانه‌های امنیتی-ژورنالیستیِ سیاست‌نامه/فرهنگ امروز هر دو در حمایت از سیدجواد طباطبایی و سرکوب منتقدین او مثل دکتر سیدجواد میری هماهنگند. قوچانی (سردبیر اولی) مشاور روحانی است و رسولی (سردبیر دومی) مشاور قالیباف. در بحث از دکتر شریعتی هم هردوجناح به طریق مشابه از هرنوع احیای تفکر شریعتی هراسانند.


🔴این فهرست قطعاً در جهات مختلف قابل گسترش است. عجیب نیست که کسی مثل تاجزاده با همه تفاوتهایش با کسی مثل محسنی اژه‌ای همواره در این آدرس غلط مشترکند که تنها قاضیِ فاسد و ملعون، مرتضوی است که اتفاقاً رسواکننده خاندان لاریجانی در آن یکشنبه معروف مجلس بود؟ مسأله اصلی اینجاست که دو جناح حاکم با هماهنگی کامل، همه تلاش خود را به کار بسته‌اند که رویدادهای دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ دیگر در این کشور تکرار نشود. آنها اصرار دارند که شکافهای سیاسی عمودی ۷۶، ۸۴ و ۹۸ که نوزایش انقلاب اسلامی، طرد جناح راست و به هم پیوستن همه دلدادگان انقلاب ۵۷ را در پی داشت و می‌توانست داشته باشد، حتماً لجن‌مال و منکوب شوند و به جای آن بر شکاف ایدئولوژیک و اجتماعی و افقی ۸۸ اصرار می‌کنند که در آن طبقه متوسط در برابر طبقات فرودست، آزادی در برابر عدالت، و دو جناح چپ انشعابی را در روبروی هم قرار دادند تا از این طریق امر سیاسی به کلی حذف، و دهه نود در انحصار دو جناح راست در قدرت قرار گیرد.


♦️برجوانان نسل ما و بعد از ما واجب است که یوغ این سازماندهیهای منحط رسانه‌ای در تداوم شکاف ۸۸ را از گردن باز کنند و به نحوی مستقل و اساسی درباره مسائل کشور خویش بیندیشند.
Forwarded from راه سوم
🔴 از قرارداد چین با کامبوج درس بگبریم

🔹️پس از مطالعه فراوان درباره چین و قرارداد آنها با ایران به یک مورد مشابه رسیدیم : کامبوج

🔹️حدود دو دهه پیش ، کشور کامبوج با چین قرارداد مشابهی امضا کرد و نتایج قرارداد کامبوج با چین بسیار سهمگین و غم انگیز است :

🔹️اول : بیش از یک میلیون کارگر چینی در کامبوج مشغول بکار شدند و مردم کامبوج تنها کارهایی چون خودفروشی و قاچاق مواد مخدر به چینی ها را انجام می دادند. مافیای چین اجازه نمی دهد که غیر از چینی کسی در کارگاهش کار کند.

🔹️دوم: منابع جنگلی کامبوج بطور کامل پایان یافت. دهها پارک جنگلی به بیابان تبدیل شد و چین زباله های کشور خود را در خاک کامبوج دفن نمود. امروز این زباله ها یک سوم (بله یک سوم😐) خاک کامبوج را گرفته است.

🔹️سوم: جزایر کامبوج به تفریحگاه برای چین تبدیل شد و هیچ شهروند کامبوجی بدون مجوز چین نمی تواند به این جزایر تفریحی سفر کند. کامبوج پس از ماکائو ، دومین کازینوی چینی ها است و از این جزایر هیچ چیز جز زباله و آلودگی به مردم کامبوج نمی رسد. ماهیگیران کامبوجی همگی ورشکست شدند، چون توانایی رقابت با کشتی های جاروب کننده چینی را نداشتند و پس از آن هم دریای منطقه همانند صحرایی بی آب و علف خالی از هر موجودی شد!

🔹️چهارم: بدلیل بدهی سنگین دولت کامبوج، آنها مجبور شدند این قرارداد را تمدید نمایند و این به معنای پایان حاکمیت کامبوج بر منابع خود است.

🔹️پنجم : چین نه تنها به فقر فزاینده در کامبوج اعتنایی نکرد بلکه بازار تجارت کودکان و دختران کامبوجی به چین آنچنان گرم است که دختران کوچک تن فروش کامبوجی در هر گوشه پکن و شانگهای در حال معامله شدن هستند. بدترین و خشن ترین رفتار با کودکان کامبوجی می شود.

🔹️چندی پیش نیز روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در گزارشی مدعی شد که نیروی دریایی چین یک پایگاه نظامی در کامبوج احداث میکند. مقامات آمریکایی، پیش نویس اولیه این قرارداد را که ظاهراً بهار سال گذشته به امضا رسیده است را دریافت نموده است و طبق آن کامبوج به مدت 30 سال به چین اجازه دسترسی به پایگاه دریایی خود واقع در ریم در خلیج تایلند را می دهد که این قرارداد هر 10 سال یکبار به طور اتوماتیک تمدید می گردد.

📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️

📢@rahsevom
🌐 ما یک جامعه توسعه نایافته تاریخی هستیم/ نسل وارث ما یک نسل سردرگم خواهد بود، سؤالات اساسی و تصمیمات بزرگ برای جهت گیری های کلی را پاسخ نداده ایم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
♦️مسئله امروز ما مسئله «توسعه نایافتگی تاریخی» است؛ ما یک جامعه توسعه نایافته هستیم لذا هرنوع رابطه ای که داریم همه و همه ناعادلانه است.
♦️بسیاری از این روابط ناعادلانه به دلیل همین «توسعه نایافتگی تاریخی» است.
♦️تا نتوانیم بر معضل و مشکل توسعه نایافتگی تاریخی خودمان غلبه پیدا کنیم، این مشکلات کما کان وجود خواهد داشت.
♦️مسئله اصلی ما امروز توزیع عادلانه ثروت نیست بلکه مسأله نبود ثروت و عدم تولید ثروت است.
♦️امروز مسئله اصلی ما این است که هشتادوپنج میلیون هستیم، درآمدمان صرفا نفت است.
♦️در واقع همه ملت دهن های گشادی برای مصرف اند و بخش عمده در مسیر تولید هیچ نقشی ندارند و فقط مصرف کننده هستند.
♦️متأسفانه راه اصلی یعنی "مسیر توسعه" را هنوز پیدا نکرده ایم./ خبرگزاری مهر
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures