Forwarded from کتابهای در دستِ ترجمۀ حوزۀ فلسفه
ptmbr-v4n0p209-fa.pdf
306.1 KB
معرفی و نقد کتاب «هایدگر واپسین» اثر جولیان یانگ، با ترجمه: بهنام خداپناه
نویسنده: مرضیه افراسیابی
@preparing
نویسنده: مرضیه افراسیابی
@preparing
مسووليت اخلاقي ما در برابر تغييرات آب و هوايي
نويسندگان: پيتر سينگر، تِنگ فی
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد 1392/5/2
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2782301
👇👇👇👇👇
نويسندگان: پيتر سينگر، تِنگ فی
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد 1392/5/2
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2782301
👇👇👇👇👇
مسووليت اخلاقي ما در برابر تغييرات آب و هوايي
پرينستون- گرچه دركي از بي طرفي [fairness] در ميان انسان ها مشترك است، اما آنها اغلب درباره اينكه كدام نوع از بي طرفي در موقعيتي خاص نياز است با يكديگر متفاوتند. اين اختلاف نظر در هيچ جا آشكارتر از بحث بر سر نياز براي كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي (GHG) براي اجتناب از تغييرات آب و هوايي خطرناك نيست. چين و ايالات متحده دو تن از بزرگ ترين انتشاردهنده هاي گازهاي گلخانه يي هستند، و بعيد به نظر مي رسد كه هرگونه توافق جهاني براي كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي بدون مشاركت آنها موثر باشد. اما در معاهدات بين المللي مرتبط با آب و هوا، ديدگاه هاي آنها راجع به اينكه هركدام بايد در اين خصوص چه كاري انجام دهند مختلف و متفاوت به نظر مي رسد. ما به عنوان اساتيد علاقه مند به مساله تغييرات آب و هوايي كه يكي از ما از دانشگاهي برجسته از چين است (تِنگ في) و ديگري نيز از دانشگاهي برجسته از ايالات متحده (پيتر سينگر) - بر اين باوريم كه رسيدگي به اين مساله كه آيا ما مي توانيم بر سر اصلي بي طرفانه براي تنظيم انتشار گازهاي گلخانه يي به توافق برسيم جالب توجه خواهد بود. به اين منظور تصميم گرفتيم كه از ضريب جيني [Gini coefficient] (يعني مقياسي متعارف براي اندازه گيري ناعدالتي)، براي اندازه گيري ناعدالتي در انتشار كربن استفاده كنيم. پايين ترين عدد ممكن ضريب جيني صفر است كه در اشاره به اين مطلب است كه همه افراد دقيقا درآمد مشابهي دارند و بالاترين عدد ممكن در اين ضريب يك است كه در اشاره به اين مطلب است كه يك شخص واحد همه درآمدها را به خود اختصاص داده و هيچ كس ديگري هيچ درآمدي ندارد. طبيعتا همه جوامع موجود به نحوي ميان اين دو عدد قرار مي گيرند، به عنوان مثال كشورهاي نسبتا برابرخواهي همچون دانمارك عددي در حدود 25/0 را به خود اختصاص مي دهند و كشورهايي كه ضريب برابرخواهي در آنها كمتر است همچون ايالات متحده و تركيه عددي در حدود 4/0 را كسب مي كنند. اصول متفاوت بي طرفي سبب شكل گيري توزيعات متفاوت انتشار گازهاي گلخانه يي براي هر جمعيت خواهد شد و «ضريب هاي جيني متفاوتي در توزيع كربن» را سبب خواهد شد. با استفاده از بازه يي زماني ميان سال هاي 2050-1850 براي محاسبه ضريب جيني در توزيع كربن، ما مي توانيم اصل پاسخگويي تاريخي را تحليل كنيم كه انتشار كربن در گذشته كه روي جو زمين تاثير گذاشته است را مورد بررسي قرار مي دهد، اصلي كه مورد حمايت كشورهايي همچون چين، هند و برزيل است. ما سه روش عموما مورد بحث درباره اختصاص سهم انتشار گازهاي گلخانه يي به كشورهاي مختلف را انتخاب كرده ايم: 1- رهيافت حقوق سرانه برابر انتشار، حقوق انتشار را به كشورها متناسب با جمعيت شان اختصاص مي دهد، اما تنها با توجه به سهم باقيمانده «بودجه جهاني كربن»- يعني، با توجه به مقدار كربني كه بين زمان اكنون و سال 2050 همچنان مي تواند انتشار يابد، بدون اينكه سبب تغييرات آب و هوايي خطرناك و برگشت ناپذيري شود. (اين محدوده معمولابه عنوان افزايش دمايي در حدود 20 درجه سانتيگراد در دماي جهاني بيان شده است.) 2- رهيافت سرانه برابر انتشار انباشتي در جست وجوي برابري در طول زمان است. بدينسان، اين رهيافت پاسخگويي به انتشار كربن در گذشته را با حقوق سرانه برابر تركيب مي كند و سهم برابري از بودجه جهاني كربن را با توجه به سهمي كه هر يك از كشورها پيش تر مصرف كرده اند به آنها اختصاص مي دهد. 3) رهيافت پدرخواندگي، حقوق انتشار گازهاي گلخانه يي را بر الگوهاي موجود مبتني مي كند. اين طرح به رهيافتي واقعي تبديل شده است كه بر كشورهاي توسعه يافته در پروتكل كيوتو به كار بسته شده است و آنها را ملزم به كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي نسبت به سطح شان در سال 1990 مي كند. بدينسان، كشورهايي كه در سال 1990 گازهاي بيشتري توليد كرده اند در مقايسه با كشورهايي كه گازهاي كمتري در سال 1990 انتشار داده اند سزاوار انتشار گازهاي بيشتري هستند. دومين رهيافت-رهيافت سرانه برابر انتشار انباشتي- بنا به تعريف، شيوه يي است براي توليد برابري كامل در بين همه كشورها در سهمي كه آنها در تغييرات آب و هوايي در طول زمان ايجاد خواهند كرد. از اين رو اين رهيافت به سوي عدد صفر در ضريب جيني انتشار كربن رهنمون مي شود. نخستين رهيافت-رهيافت حقوق سرانه برابر انتشار از اكنون به بعد-عددي در حدود 4/0 را در ضريب جيني انتشار كربن نتيجه مي دهد. اين تفاوت نشان مي دهد كه مناقشه بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بر سر اصل مسووليت پذيري تاريخي مسوول 40 درصد انتشار گازهاي گلخانه يي در جهان است كه از سال 1850 تا 2050 بدون افزايش بودجه كربن مي تواند رخ دهد. رهيافت غالب-اصل پدرخواندگي-به بزرگ ترين ضريب جيني در توزيع كربن، يعني عددي در حدود 7/0 رهنمون مي شود.
پرينستون- گرچه دركي از بي طرفي [fairness] در ميان انسان ها مشترك است، اما آنها اغلب درباره اينكه كدام نوع از بي طرفي در موقعيتي خاص نياز است با يكديگر متفاوتند. اين اختلاف نظر در هيچ جا آشكارتر از بحث بر سر نياز براي كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي (GHG) براي اجتناب از تغييرات آب و هوايي خطرناك نيست. چين و ايالات متحده دو تن از بزرگ ترين انتشاردهنده هاي گازهاي گلخانه يي هستند، و بعيد به نظر مي رسد كه هرگونه توافق جهاني براي كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي بدون مشاركت آنها موثر باشد. اما در معاهدات بين المللي مرتبط با آب و هوا، ديدگاه هاي آنها راجع به اينكه هركدام بايد در اين خصوص چه كاري انجام دهند مختلف و متفاوت به نظر مي رسد. ما به عنوان اساتيد علاقه مند به مساله تغييرات آب و هوايي كه يكي از ما از دانشگاهي برجسته از چين است (تِنگ في) و ديگري نيز از دانشگاهي برجسته از ايالات متحده (پيتر سينگر) - بر اين باوريم كه رسيدگي به اين مساله كه آيا ما مي توانيم بر سر اصلي بي طرفانه براي تنظيم انتشار گازهاي گلخانه يي به توافق برسيم جالب توجه خواهد بود. به اين منظور تصميم گرفتيم كه از ضريب جيني [Gini coefficient] (يعني مقياسي متعارف براي اندازه گيري ناعدالتي)، براي اندازه گيري ناعدالتي در انتشار كربن استفاده كنيم. پايين ترين عدد ممكن ضريب جيني صفر است كه در اشاره به اين مطلب است كه همه افراد دقيقا درآمد مشابهي دارند و بالاترين عدد ممكن در اين ضريب يك است كه در اشاره به اين مطلب است كه يك شخص واحد همه درآمدها را به خود اختصاص داده و هيچ كس ديگري هيچ درآمدي ندارد. طبيعتا همه جوامع موجود به نحوي ميان اين دو عدد قرار مي گيرند، به عنوان مثال كشورهاي نسبتا برابرخواهي همچون دانمارك عددي در حدود 25/0 را به خود اختصاص مي دهند و كشورهايي كه ضريب برابرخواهي در آنها كمتر است همچون ايالات متحده و تركيه عددي در حدود 4/0 را كسب مي كنند. اصول متفاوت بي طرفي سبب شكل گيري توزيعات متفاوت انتشار گازهاي گلخانه يي براي هر جمعيت خواهد شد و «ضريب هاي جيني متفاوتي در توزيع كربن» را سبب خواهد شد. با استفاده از بازه يي زماني ميان سال هاي 2050-1850 براي محاسبه ضريب جيني در توزيع كربن، ما مي توانيم اصل پاسخگويي تاريخي را تحليل كنيم كه انتشار كربن در گذشته كه روي جو زمين تاثير گذاشته است را مورد بررسي قرار مي دهد، اصلي كه مورد حمايت كشورهايي همچون چين، هند و برزيل است. ما سه روش عموما مورد بحث درباره اختصاص سهم انتشار گازهاي گلخانه يي به كشورهاي مختلف را انتخاب كرده ايم: 1- رهيافت حقوق سرانه برابر انتشار، حقوق انتشار را به كشورها متناسب با جمعيت شان اختصاص مي دهد، اما تنها با توجه به سهم باقيمانده «بودجه جهاني كربن»- يعني، با توجه به مقدار كربني كه بين زمان اكنون و سال 2050 همچنان مي تواند انتشار يابد، بدون اينكه سبب تغييرات آب و هوايي خطرناك و برگشت ناپذيري شود. (اين محدوده معمولابه عنوان افزايش دمايي در حدود 20 درجه سانتيگراد در دماي جهاني بيان شده است.) 2- رهيافت سرانه برابر انتشار انباشتي در جست وجوي برابري در طول زمان است. بدينسان، اين رهيافت پاسخگويي به انتشار كربن در گذشته را با حقوق سرانه برابر تركيب مي كند و سهم برابري از بودجه جهاني كربن را با توجه به سهمي كه هر يك از كشورها پيش تر مصرف كرده اند به آنها اختصاص مي دهد. 3) رهيافت پدرخواندگي، حقوق انتشار گازهاي گلخانه يي را بر الگوهاي موجود مبتني مي كند. اين طرح به رهيافتي واقعي تبديل شده است كه بر كشورهاي توسعه يافته در پروتكل كيوتو به كار بسته شده است و آنها را ملزم به كاهش انتشار گازهاي گلخانه يي نسبت به سطح شان در سال 1990 مي كند. بدينسان، كشورهايي كه در سال 1990 گازهاي بيشتري توليد كرده اند در مقايسه با كشورهايي كه گازهاي كمتري در سال 1990 انتشار داده اند سزاوار انتشار گازهاي بيشتري هستند. دومين رهيافت-رهيافت سرانه برابر انتشار انباشتي- بنا به تعريف، شيوه يي است براي توليد برابري كامل در بين همه كشورها در سهمي كه آنها در تغييرات آب و هوايي در طول زمان ايجاد خواهند كرد. از اين رو اين رهيافت به سوي عدد صفر در ضريب جيني انتشار كربن رهنمون مي شود. نخستين رهيافت-رهيافت حقوق سرانه برابر انتشار از اكنون به بعد-عددي در حدود 4/0 را در ضريب جيني انتشار كربن نتيجه مي دهد. اين تفاوت نشان مي دهد كه مناقشه بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بر سر اصل مسووليت پذيري تاريخي مسوول 40 درصد انتشار گازهاي گلخانه يي در جهان است كه از سال 1850 تا 2050 بدون افزايش بودجه كربن مي تواند رخ دهد. رهيافت غالب-اصل پدرخواندگي-به بزرگ ترين ضريب جيني در توزيع كربن، يعني عددي در حدود 7/0 رهنمون مي شود.
اين ضريب هاي جيني انتشار كربن كه به شكل گسترده يي از يكديگر متفاوتند به اين مطلب اشاره دارند كه جهان فاقد فهمي مشترك در آن چيزي است كه رهيافتي بي طرفانه نسبت به برخورد با تغييرات آب و هوايي در سطح جهاني است. موفقيت معاهدات بين المللي منوط به آن خواهد بود كه چگونه اعضا- و شهرونداني كه آنها نمايندگي مي كنند- معدودي از اصول حياتي برابري را در نظر مي گيرند، خصوصا اصل مسووليت پذيري تاريخي و حقوق سرانه برابر. در معاهداتي كه تاكنون نگاشته شده اند، از قبل مشخص است كه دلمشغولي هاي بلندمدت برابري به شكلي كافي مورد توجه قرار نگرفته اند. زماني كه اصل پدرخواندگي كه درحال حاضر مورد عمل قرار مي گيرد مورد پذيرش قرار گيرد، ضريب جيني ما در توزيع كربن به اين مطلب اشاره دارد كه در حدود 70% بودجه جهاني كربن همچنان ميان كشورهاي فقير و غني مورد مناقشه است. اگر اثبات شود كه رسيدن به توافق بر سر اصلي از برابري كه قائم بالذات باشد خيلي دشوار است، پس توافقي كه بي طرفانه باشد مي تواند اساس يك توافق حداقلي را شكل دهد. به عنوان مثال، ما مي توانيم ضريب جيني انتشار كربن در اصل پدرخواندگي كه 7/0 است را با ضريب جيني ايالات متحده، كه بيشتر مردم آن را قويا غيربرابرخواهانه مي يابند، مقايسه كنيم ضريبي كه با وجود مطلوب نبودنش خيلي پايين تر از سطح ضريب جيني در اصل پدرخواندگي است عددي در حدود 38/0. از سوي ديگر سرانه برابر انتشار سالانه گازهاي گلخانه يي مبتني بر اصلي است كه حداقل ادعاي آن را دارد كه بايد بي طرفانه ملاحظه شود و ضريب جيني اي كمتر از عدد 4/0 دارد.
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/fair-distribution-of-rights-to-carbon-emissions-by-peter-singer-and-teng-fei
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/fair-distribution-of-rights-to-carbon-emissions-by-peter-singer-and-teng-fei
Project Syndicate
Fairness and Climate Change
A sense of fairness is universal among humans, but people often differ about exactly what fairness requires in a specific situation. Nowhere is this more apparent than in the debate over the need to reduce emissions of greenhouse gases in order to avoid dangerous…
Forwarded from دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
دوره «مهارتهای کاربردیِ ترجمه با محوریت متون علوم انسانی» (متون فلسفی)
هدف از این دوره 10 جلسه ای آشنایی با ساختارها و ترکیبهای پرکاربرد و پیچیده زبان انگلیسی به صورت کاربردی است
مدرس: بهنام خداپناه
هدف از این دوره 10 جلسه ای آشنایی با ساختارها و ترکیبهای پرکاربرد و پیچیده زبان انگلیسی به صورت کاربردی است
مدرس: بهنام خداپناه
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
هایدگر واپسین نویسنده: جولیان یانگ ترجمه: بهنام خداپناه تعداد صفحات: 208 صفحه ناشر: حکمت، بهار 1394
نگاهی به کتاب «هایدگر واپسین» اثر جولیان یانگ
نوشته: دانیل دالستروم (دانشگاه بوستون)
برگردان و کوتاهسازی: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 1/12/91
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2682989
👇👇👇👇
نوشته: دانیل دالستروم (دانشگاه بوستون)
برگردان و کوتاهسازی: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 1/12/91
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2682989
👇👇👇👇
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
هایدگر واپسین نویسنده: جولیان یانگ ترجمه: بهنام خداپناه تعداد صفحات: 208 صفحه ناشر: حکمت، بهار 1394
نگاهی به کتاب «هایدگر واپسین» اثر جولیان یانگ
اين دفاعيه درخشان از فلسفه واپسين هايدگر كه عنوان كامل آن به زبان انگليسي عبارت است از: (Heidegger’s Later Philosophy (Cambridge Uni Press، 2002 كامل كننده سه گانه يي است در تلاش هايي مجزا براي فهم انديشه هاي اين فيلسوف. اما با وجود اينكه اين اثر جزو آخرين سه گانه از اين مجموعه به شمار مي رود، مطالعه دو اثر ابتدايي تر اين مجموعه با عناوين «هايدگر، فلسفه، نازيسم» و «فلسفه هنر هايدگر»براي مطالعه، اثر جاري ضروري نيست. حداقل مي توان سه مزيت اساسي را براي اين مطالعه ارزشمند برشمرد. نخستين مزيت كتاب حاضر به سبك فوق العاده روشن و واضح نويسنده و همچنين ساختار مختصر و كوتاه آن مربوط مي شود. يقينا اين فضيلت مرهون اين واقعيت است كه نويسنده در حالي كه گهگاهي منتقد هايدگر به شمار مي رود، عموما با مواضع او موافق است و همين مساله خواننده را از مباحث پرلغتي كه بيشتر مطالعات درباره هايدگر به آنها گرفتار هستند رها مي كند. با اين حال، نويسنده در طرح ريزي چندين درونمايه اساسي انديشه هايدگر واپسين در استدلالي موثر كامياب مي شود. اين استدلال مرا به سوي دومين مزيت اصلي اين اثر، يعني تلاش آن براي اثبات يگانگي فلسفه واپسين هايدگر مي كشاند. در فصل آغازين، نويسنده نگاهي مختصر به اين مساله مي اندازد كه هايدگر چگونه درباره حقيقت و هستي در شيوه يي مي انديشد كه در مخالفت با متافيزيك (به معناي سوءتفسير افق خاصي از ناپوشيدگي به عنوان «ساختار خود واقعيت») قرار دارد. در مابقي كتاب، نويسنده به اثبات ارتباط ميان اين انديشه ضد- متافيزيكي با انتقادات فرهنگي هايدگر مي پردازد. در فصل هاي 2 تا 4 (به ترتيب با عناوين «فلاكت مدرنيته»، «ذات تكنولوژي»، و «اقامت گزيدن») نويسنده مرور انتقادي خود از نشانه هاي بيماري فرهنگ معاصر را به سوي نتيجه گيري درباره تشخيص متافيزيك به عنوان علت فقدان خدايان مدرنيته، خشونت تكنولوژي آن، و بي خانماني اش مي كشاند. به ويژه اينكه او در فصل 3 حرفه عالي توضيح (الف) خشونت رفتار با هر چيزي به عنوان هيچ چيز مگر منبع صرف و (ب) جشنواره شاعرانه به عنوان پادزهري براي تصوير متافيزيكي از چيزها كه اين خشونت موجود در جهان مدرن به خاطر آن است را مطابق اصطلاحات هايدگر به خوبي انجام مي دهد. سومين مزيت اساسي اين كتاب به قدرداني آن از اعتماد مشروط هايدگر به قدرت انضمامي انديشه انساني مربوط مي شود. اين قدرداني بر پنج فصل پاياني غلبه دارد، آنچنان كه نويسنده از تشخيص امراض فرهنگ مدرن از ديدگاه هايدگر به سوي تجويز درماني براي آن از ناحيه او عطف توجه مي كند. يانگ اين گونه استدلال مي كند كه هايدگر، در بهترين حالاتش، حامي چرخش نه از ناپوشيدگي تكنولوژيكي هستي بل از تفسير متافيزيكي از اين ناپوشيدگي است، كه به موجب آن هرچيزي به عنوان منبعي محض مورد تفسير قرار مي گيرد. نويسنده اذعان دارد به اينكه زماني كه هايدگر- به واسطه شخصيت فلسفي و آن گونه كه من خواهم افزود، مخالفت با برداشت ابتدايي اش از فيزيك رياضي- علم طبيعي را (به عنوان مركزيت ناپوشيدگي تكنولوژيكي) با متافيزيك گردهم مي آورد نتايج ديگري پديد مي آيند. اما او ادعايي قوي داير بر اين مطلب را مطرح مي سازد كه «چرخش» هايدگر با وجود شيدايي مختصر و بي راهش به لاديسم در اوايل دهه 1930 و با وجود گرايشي كه به شكلي هوشيارانه منتقد تكنولوژي بود، فسخ به شمار مي رود، آن هم نه فسخ تكنولوژي مدرن بل فسخ متافيزيك (فصل 5: «چرخش»). يانگ به درستي مي افزايد كه اين فسخ، مستلزم تغييراتي چشمگير و پيشنهاداتي بي سابقه در رويه تكنولوژي خواهد بود. به ديگر بيان، بر اساس اين تفسير از هايدگر، نويسنده به دنبال برقراري آشتي ميان تاييد فراگير تكنولوژي مدرن با عقب نشيني به سبك زندگي كشاورزي در قرن نوزدهم است. بر همين اساس، نويسنده به مخالفت با اين مطلب مي پردازد كه اصرار هايدگر بر ناتواني انسان ها براي نجات فرهنگ معاصر نوعي سرنوشت باوري در خود فرو رفته يا كناره گيري رضامندانه و عقب نشيني از كنش مندي باشد. به عكس، فراخوان هايدگر براي چرخش شخصي شيوه يي از «مراقبت» يا به بيان دقيق تر كلمه، «شاعرانه اقامت گزيدن» است كه چرخش در جهان را مي پروراند. يانگ با هدف نشان دادن اينكه براي اين پرورش چيزي بسيار بيشتر از دفاعيه يي پرهيزكارانه براي احترام به چيزها وجود دارد، به روشن سازي آن چيزي مي پردازد كه بايد مورد مراقبت قرار گيرد (فصل 7: «اخلاق اقامت گزيدن») و اينكه اين مراقبت بايد چگونه انجام گيرد (فصل 8: «نگاهبان بودن») نويسنده به ما مي گويد كه آنچه بايد مورد مراقبت قرار گيرد همان چيزي است كه هايدگر قدسيت چهارگانه مي انگارد: طبيعت («زمين و آسمان»)، بشريت («ميرندگان») و خدايان.
اين دفاعيه درخشان از فلسفه واپسين هايدگر كه عنوان كامل آن به زبان انگليسي عبارت است از: (Heidegger’s Later Philosophy (Cambridge Uni Press، 2002 كامل كننده سه گانه يي است در تلاش هايي مجزا براي فهم انديشه هاي اين فيلسوف. اما با وجود اينكه اين اثر جزو آخرين سه گانه از اين مجموعه به شمار مي رود، مطالعه دو اثر ابتدايي تر اين مجموعه با عناوين «هايدگر، فلسفه، نازيسم» و «فلسفه هنر هايدگر»براي مطالعه، اثر جاري ضروري نيست. حداقل مي توان سه مزيت اساسي را براي اين مطالعه ارزشمند برشمرد. نخستين مزيت كتاب حاضر به سبك فوق العاده روشن و واضح نويسنده و همچنين ساختار مختصر و كوتاه آن مربوط مي شود. يقينا اين فضيلت مرهون اين واقعيت است كه نويسنده در حالي كه گهگاهي منتقد هايدگر به شمار مي رود، عموما با مواضع او موافق است و همين مساله خواننده را از مباحث پرلغتي كه بيشتر مطالعات درباره هايدگر به آنها گرفتار هستند رها مي كند. با اين حال، نويسنده در طرح ريزي چندين درونمايه اساسي انديشه هايدگر واپسين در استدلالي موثر كامياب مي شود. اين استدلال مرا به سوي دومين مزيت اصلي اين اثر، يعني تلاش آن براي اثبات يگانگي فلسفه واپسين هايدگر مي كشاند. در فصل آغازين، نويسنده نگاهي مختصر به اين مساله مي اندازد كه هايدگر چگونه درباره حقيقت و هستي در شيوه يي مي انديشد كه در مخالفت با متافيزيك (به معناي سوءتفسير افق خاصي از ناپوشيدگي به عنوان «ساختار خود واقعيت») قرار دارد. در مابقي كتاب، نويسنده به اثبات ارتباط ميان اين انديشه ضد- متافيزيكي با انتقادات فرهنگي هايدگر مي پردازد. در فصل هاي 2 تا 4 (به ترتيب با عناوين «فلاكت مدرنيته»، «ذات تكنولوژي»، و «اقامت گزيدن») نويسنده مرور انتقادي خود از نشانه هاي بيماري فرهنگ معاصر را به سوي نتيجه گيري درباره تشخيص متافيزيك به عنوان علت فقدان خدايان مدرنيته، خشونت تكنولوژي آن، و بي خانماني اش مي كشاند. به ويژه اينكه او در فصل 3 حرفه عالي توضيح (الف) خشونت رفتار با هر چيزي به عنوان هيچ چيز مگر منبع صرف و (ب) جشنواره شاعرانه به عنوان پادزهري براي تصوير متافيزيكي از چيزها كه اين خشونت موجود در جهان مدرن به خاطر آن است را مطابق اصطلاحات هايدگر به خوبي انجام مي دهد. سومين مزيت اساسي اين كتاب به قدرداني آن از اعتماد مشروط هايدگر به قدرت انضمامي انديشه انساني مربوط مي شود. اين قدرداني بر پنج فصل پاياني غلبه دارد، آنچنان كه نويسنده از تشخيص امراض فرهنگ مدرن از ديدگاه هايدگر به سوي تجويز درماني براي آن از ناحيه او عطف توجه مي كند. يانگ اين گونه استدلال مي كند كه هايدگر، در بهترين حالاتش، حامي چرخش نه از ناپوشيدگي تكنولوژيكي هستي بل از تفسير متافيزيكي از اين ناپوشيدگي است، كه به موجب آن هرچيزي به عنوان منبعي محض مورد تفسير قرار مي گيرد. نويسنده اذعان دارد به اينكه زماني كه هايدگر- به واسطه شخصيت فلسفي و آن گونه كه من خواهم افزود، مخالفت با برداشت ابتدايي اش از فيزيك رياضي- علم طبيعي را (به عنوان مركزيت ناپوشيدگي تكنولوژيكي) با متافيزيك گردهم مي آورد نتايج ديگري پديد مي آيند. اما او ادعايي قوي داير بر اين مطلب را مطرح مي سازد كه «چرخش» هايدگر با وجود شيدايي مختصر و بي راهش به لاديسم در اوايل دهه 1930 و با وجود گرايشي كه به شكلي هوشيارانه منتقد تكنولوژي بود، فسخ به شمار مي رود، آن هم نه فسخ تكنولوژي مدرن بل فسخ متافيزيك (فصل 5: «چرخش»). يانگ به درستي مي افزايد كه اين فسخ، مستلزم تغييراتي چشمگير و پيشنهاداتي بي سابقه در رويه تكنولوژي خواهد بود. به ديگر بيان، بر اساس اين تفسير از هايدگر، نويسنده به دنبال برقراري آشتي ميان تاييد فراگير تكنولوژي مدرن با عقب نشيني به سبك زندگي كشاورزي در قرن نوزدهم است. بر همين اساس، نويسنده به مخالفت با اين مطلب مي پردازد كه اصرار هايدگر بر ناتواني انسان ها براي نجات فرهنگ معاصر نوعي سرنوشت باوري در خود فرو رفته يا كناره گيري رضامندانه و عقب نشيني از كنش مندي باشد. به عكس، فراخوان هايدگر براي چرخش شخصي شيوه يي از «مراقبت» يا به بيان دقيق تر كلمه، «شاعرانه اقامت گزيدن» است كه چرخش در جهان را مي پروراند. يانگ با هدف نشان دادن اينكه براي اين پرورش چيزي بسيار بيشتر از دفاعيه يي پرهيزكارانه براي احترام به چيزها وجود دارد، به روشن سازي آن چيزي مي پردازد كه بايد مورد مراقبت قرار گيرد (فصل 7: «اخلاق اقامت گزيدن») و اينكه اين مراقبت بايد چگونه انجام گيرد (فصل 8: «نگاهبان بودن») نويسنده به ما مي گويد كه آنچه بايد مورد مراقبت قرار گيرد همان چيزي است كه هايدگر قدسيت چهارگانه مي انگارد: طبيعت («زمين و آسمان»)، بشريت («ميرندگان») و خدايان.
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
هایدگر واپسین نویسنده: جولیان یانگ ترجمه: بهنام خداپناه تعداد صفحات: 208 صفحه ناشر: حکمت، بهار 1394
او به تشخيص دو جنبه از «چگونه مورد مراقبت قرار دادن» مي پردازد: يكي محافظت و ديگري توانمندسازي براي مداخله (كه تقريبا با تمايز يونانيان ميان دو حالت پوئسيس (poiesis) تناظر دارد: يعني فيزيس (physis) و تخنه (techne)) . از آنجايي كه هايدگر كاركردهاي اين مراقبت را صراحتا در معماري مطرح كرده است، نويسنده در اين سه نحوه از مراقبت، ميان نمونه هاي ساختماني (معمارانه) و غيرساختماني تمايز قائل مي شود (محافظت و توانمندسازي براي مداخله) و از طريق توضيح نمونه هاي انضمامي هر كدام از نحوه هاي مراقبت از زمين، آسمان، ميرندگان و خدايان (كه مجموعا 16 مقوله را به همراه مثال شكل مي دهد)، به اثبات اين مطلب متعهد مي شود كه انديشه هايدگر درباره اقامت گزيدن نوعي از «اخلاق» محسوب مي شود (فصل 9: «پرورش نيروي نجات بخش»).
منبع:
مقاله جاری ترجمه ایست از نیمی از مرور انتقادی به اثر جولیان یانگ از مجموعه مرورهای انتقادی به آثار فلسفی در دانشگاه نوتردام, که کل مقاله در آدرس زیر موجود است:
http: //ndpr. nd. edu/
منبع:
مقاله جاری ترجمه ایست از نیمی از مرور انتقادی به اثر جولیان یانگ از مجموعه مرورهای انتقادی به آثار فلسفی در دانشگاه نوتردام, که کل مقاله در آدرس زیر موجود است:
http: //ndpr. nd. edu/
شركت هاي بزرگ غذايي و اخلاق
نويسنده: پيتر سينگر
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 2/2/92
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2713655&ref=Author
👇👇👇👇👇
نويسنده: پيتر سينگر
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 2/2/92
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2713655&ref=Author
👇👇👇👇👇
شركت هاي بزرگ غذايي و اخلاق
پرينستون- ماه گذشته، آكسفام (Oxfam)، سازمان خيريه بين المللي، كمپيني را با نام «در پس برندها» آغاز كرد. هدف از راه اندازي اين كمپين ارزيابي شفافيت ده مورد از بزرگ ترين شركت هاي غذايي و آشاميدني در ارتباط با مسائلي همچون چگونگي توليد كالاهاي آنها و ارزيابي علمكردشان درباره مسائل حساسي همچون معامله با كشاورزان خرده پا، استفاده مجدد از آب و استفاده از زمين و بهره كشي از زنان بوده است. مصرف كنندگان براي آگاهي از اينكه چگونه غذايشان توليد مي شود مسووليت اخلاقي دارند و برندهاي بزرگ نيز تكليف مشابهي دارند كه درباره تهيه كنندگان ملزومات شان شفاف تر باشند، به آن نحوي كه مشتريان شان بتوانند درباره آنچه مي خورند انتخاب هايي آگاهانه داشته باشند. در بيشتر موارد، خود شركت هاي بزرگ تهيه غذا نيز در زمينه اين مسائل نمي دانند كه چگونه عمل كنند و فقدان عميقي از مسووليت اخلاقي از ناحيه آنها باقي مي ماند. شركت غذايي نِستله (Nestlé) از لحاظ شفافيت بالاترين امتياز را به خود اختصاص داد، اما حتي امتياز اين شركت تنها در حد «متوسط» است. شركت جنرال ميلز (General Mills) در انتهاي اين رده بندي قرار گرفته است. گزارش آكسفام، علاوه بر فقدان شفافيت، نقايص گوناگون مشتركي را براي هر ده شركت بزرگ غذايي تشخيص مي دهد. آنها براي كشاورزان خرده پا فرصت برابري را براي فروش زنجيره هاي فرآورده اي شان مهيا نمي كنند و زماني كه اين كشاورزان فرصت فروش محصولات شان را به تهيه كنندگان برندهاي بزرگ نداشته باشند، ممكن است مبلغ عادلانه يي براي توليدات شان دريافت نكنند. همچنين اين ده شركت بزرگ به اندازه كافي مسووليت تضمين اين مساله را بر عهده نمي گيرند كه تهيه كنندگان اصلي منابع شان مزد كافي براي امرار معاش كارگران شان پرداخت مي كنند. در سرتاسر جهان 450 ميليون كارگر مزدبگير در عرصه كشاورزي وجود دارد و در بيشتر كشورها اغلب به آنها مزد كافي پرداخت نمي شود و 60درصد آنها در فقر زندگي مي كنند. تعدادي از اين ده شركت بزرگ براي توسعه سياست هاي اخلاقي در زمينه هايي از اين دست، كارهاي بيشتري در قياس با بقيه انجام مي دهند. شركت يونيليور (Unilever) خود را متعهد به منبع يابي بيشتر مواد خام خود از كشاورزهاي خرده پا كرده است و وعده منبع يابي قابل احيايي را تا 100درصد ممكن براي همه كالاهاي اصلي اش تا سال 2020 داده است. اين سياست به شركت يونيليور بالاترين امتياز را درباره گشودگي براي كشاورزان كوچك داد، با نمره ارزشيابي اي در حد «متوسط». شركت هاي دنون (Danone) ، جنرال ميلز و كلاگ (Kellogg) با امتيازي در حد «بسيار ضعيف» در انتهاي جدول ارزشيابي قرار گرفتند. نستله براي ساليان متمادي، به خاطر تجارت غذاهاي آماده نوزادان در كشورهاي در حال توسعه كه در آنها غذا دادن به كودك با شيرمادر دسترس پذيرتر و سالم تر از غذا دادن با شيرخشك و ديگر غذاهاي آماده نوزدان بود، مورد انتقاد قرار مي گرفت. در واكنش به اين انتقادات نستله در سياست هاي خود تجديدنظر كرد، اما اخيرا به خاطر استفاده از كودكان و نيروي كار اجباري براي توليد كاكائوهاي خود دوباره هدف انتقاد منتقدان قرار گرفته است. اين شركت در سال 2012 براي ارزيابي زنجيره توليدي خود از انجمن نيروي كار عادلانه (Fair Labor Association) استفاده كرد. اين ارزيابي تاييد كرد كه بيشتر تدارك كنندگان شركت نستله از كودكان و نيروي كار اجباري استفاده مي كردند و شركت نستله نيز اكنون رسيدگي به اين مساله را آغاز كرده است. نتيجه اينكه، نسلته همراه با يونيليور و كوكاكولا، درباره مساله حقوق كارگران نمره «متوسط» را كسب كرد. هيچ يك از ده شركت بزرگ توليد محصولات غذايي نمره بهتري كسب نكردند. كلاگ از اين لحاظ پايين ترين امتياز را به خود اختصاص داده است. كشاورزي، بيش از كل بخش حمل و نقل، منبع عمده انتشار گازهاي گلخانه يي و همچنين يكي از بخش هايي است كه درباره تغييرات آب و هوايي در بيشترين خطر قرار دارد، آن گونه كه تغييرات اخير در الگوهاي بارش اين مطلب را آشكار كرده است. پاكسازي جنگل هاي باراني براي چراي دام يا توليد روغن نخل حجم بسيار بالايي از كربن انباشته شده را به جو زمين مي فرستد. چراي جانوران پستانداري همچون چارپايان و گوسفندان نيز به شكل قابل توجهي سهمي در تغييرات آب و هوايي ايفا مي كند. برندهاي بزرگ، درباره اين مساله نيز، تقريبا به خاطر قصور در پيگيري انتشار گازهاي گلخانه يي كه آنها مستقيما يا به شكلي غيرمستقيم مسوول آن هستند، نمرات پاييني از آكسفام دريافت مي كنند.
پرينستون- ماه گذشته، آكسفام (Oxfam)، سازمان خيريه بين المللي، كمپيني را با نام «در پس برندها» آغاز كرد. هدف از راه اندازي اين كمپين ارزيابي شفافيت ده مورد از بزرگ ترين شركت هاي غذايي و آشاميدني در ارتباط با مسائلي همچون چگونگي توليد كالاهاي آنها و ارزيابي علمكردشان درباره مسائل حساسي همچون معامله با كشاورزان خرده پا، استفاده مجدد از آب و استفاده از زمين و بهره كشي از زنان بوده است. مصرف كنندگان براي آگاهي از اينكه چگونه غذايشان توليد مي شود مسووليت اخلاقي دارند و برندهاي بزرگ نيز تكليف مشابهي دارند كه درباره تهيه كنندگان ملزومات شان شفاف تر باشند، به آن نحوي كه مشتريان شان بتوانند درباره آنچه مي خورند انتخاب هايي آگاهانه داشته باشند. در بيشتر موارد، خود شركت هاي بزرگ تهيه غذا نيز در زمينه اين مسائل نمي دانند كه چگونه عمل كنند و فقدان عميقي از مسووليت اخلاقي از ناحيه آنها باقي مي ماند. شركت غذايي نِستله (Nestlé) از لحاظ شفافيت بالاترين امتياز را به خود اختصاص داد، اما حتي امتياز اين شركت تنها در حد «متوسط» است. شركت جنرال ميلز (General Mills) در انتهاي اين رده بندي قرار گرفته است. گزارش آكسفام، علاوه بر فقدان شفافيت، نقايص گوناگون مشتركي را براي هر ده شركت بزرگ غذايي تشخيص مي دهد. آنها براي كشاورزان خرده پا فرصت برابري را براي فروش زنجيره هاي فرآورده اي شان مهيا نمي كنند و زماني كه اين كشاورزان فرصت فروش محصولات شان را به تهيه كنندگان برندهاي بزرگ نداشته باشند، ممكن است مبلغ عادلانه يي براي توليدات شان دريافت نكنند. همچنين اين ده شركت بزرگ به اندازه كافي مسووليت تضمين اين مساله را بر عهده نمي گيرند كه تهيه كنندگان اصلي منابع شان مزد كافي براي امرار معاش كارگران شان پرداخت مي كنند. در سرتاسر جهان 450 ميليون كارگر مزدبگير در عرصه كشاورزي وجود دارد و در بيشتر كشورها اغلب به آنها مزد كافي پرداخت نمي شود و 60درصد آنها در فقر زندگي مي كنند. تعدادي از اين ده شركت بزرگ براي توسعه سياست هاي اخلاقي در زمينه هايي از اين دست، كارهاي بيشتري در قياس با بقيه انجام مي دهند. شركت يونيليور (Unilever) خود را متعهد به منبع يابي بيشتر مواد خام خود از كشاورزهاي خرده پا كرده است و وعده منبع يابي قابل احيايي را تا 100درصد ممكن براي همه كالاهاي اصلي اش تا سال 2020 داده است. اين سياست به شركت يونيليور بالاترين امتياز را درباره گشودگي براي كشاورزان كوچك داد، با نمره ارزشيابي اي در حد «متوسط». شركت هاي دنون (Danone) ، جنرال ميلز و كلاگ (Kellogg) با امتيازي در حد «بسيار ضعيف» در انتهاي جدول ارزشيابي قرار گرفتند. نستله براي ساليان متمادي، به خاطر تجارت غذاهاي آماده نوزادان در كشورهاي در حال توسعه كه در آنها غذا دادن به كودك با شيرمادر دسترس پذيرتر و سالم تر از غذا دادن با شيرخشك و ديگر غذاهاي آماده نوزدان بود، مورد انتقاد قرار مي گرفت. در واكنش به اين انتقادات نستله در سياست هاي خود تجديدنظر كرد، اما اخيرا به خاطر استفاده از كودكان و نيروي كار اجباري براي توليد كاكائوهاي خود دوباره هدف انتقاد منتقدان قرار گرفته است. اين شركت در سال 2012 براي ارزيابي زنجيره توليدي خود از انجمن نيروي كار عادلانه (Fair Labor Association) استفاده كرد. اين ارزيابي تاييد كرد كه بيشتر تدارك كنندگان شركت نستله از كودكان و نيروي كار اجباري استفاده مي كردند و شركت نستله نيز اكنون رسيدگي به اين مساله را آغاز كرده است. نتيجه اينكه، نسلته همراه با يونيليور و كوكاكولا، درباره مساله حقوق كارگران نمره «متوسط» را كسب كرد. هيچ يك از ده شركت بزرگ توليد محصولات غذايي نمره بهتري كسب نكردند. كلاگ از اين لحاظ پايين ترين امتياز را به خود اختصاص داده است. كشاورزي، بيش از كل بخش حمل و نقل، منبع عمده انتشار گازهاي گلخانه يي و همچنين يكي از بخش هايي است كه درباره تغييرات آب و هوايي در بيشترين خطر قرار دارد، آن گونه كه تغييرات اخير در الگوهاي بارش اين مطلب را آشكار كرده است. پاكسازي جنگل هاي باراني براي چراي دام يا توليد روغن نخل حجم بسيار بالايي از كربن انباشته شده را به جو زمين مي فرستد. چراي جانوران پستانداري همچون چارپايان و گوسفندان نيز به شكل قابل توجهي سهمي در تغييرات آب و هوايي ايفا مي كند. برندهاي بزرگ، درباره اين مساله نيز، تقريبا به خاطر قصور در پيگيري انتشار گازهاي گلخانه يي كه آنها مستقيما يا به شكلي غيرمستقيم مسوول آن هستند، نمرات پاييني از آكسفام دريافت مي كنند.
شركت Associated British Foods با نمره «بسيار ضعيف» در انتهاي اين جدول قرار گرفت. هركسي كه به اينترنت دسترسي داشته باشد مي تواند به وب سايت آكسفام رفته و شاهد اين باشد كه چگونه برندهاي بزرگ درباره هر يك از هفت شاخص مهم اخلاقي چه نمره يي كسب كرده اند . در حال حاضر بالاترين امتياز، امتياز «متوسط» است و هيچ يك از اين 10 شركت بزرگ در هيچ مقوله يي نتوانسته اند نمره «خوب» را كسب كنند. مصرف كنندگان تشويق مي شوند كه مستقيما با اين شركت ها ارتباط برقرار كرده و آنها را ملزم به اثبات مسووليت خطيرشان درباره شيوه كسب مواد اوليه شان كنند. آكسفام اميدوار است كه در اين شيوه، كمپين «در پس برندها» «مسابقه يي را براي كسب بالاترين جايگاه» به راه اندازد كه در آن بنگاه هاي بزرگ براي كسب بالاترين امتياز ممكن و براي شناخته شدن به عنوان بازيگران حقيقتا شفافي كه خوراك و آشاميدني ها را با درجه بالاي مسووليت اخلاقي توليد مي كنند با يكديگر به رقابت بپردازند. تغييراتي كه پيش تر رخ داده است نشان از آن دارد كه اگر بنگاه هاي بزرگ بدانند كه مشتريان شان از آنها مي خواهند كه به شكل اخلاقي تري عمل كنند، آنها نيز اين گونه عمل خواهند كرد. موثر بودن چنين كمپيني مستلزم آن است كه مشتريان به خود جرات آگاه تر شدن از خوراك و آشاميدني ا ي كه مصرف مي كنند، جرات اينكه صدايشان را به گوش اين شركت هاي بزرگ برسانند و جرات انتخاب در خريد آن دسته از محصولاتي را بدهند كه علاوه بر قيمت و طعم مولفه اخلاق نيز در آنها لحاظ شده است.
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/the-top-ten-food-companies--ethical-performance-by-peter-singer?barrier=true
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/the-top-ten-food-companies--ethical-performance-by-peter-singer?barrier=true
Project Syndicate
The Ethics of Big Food
Last month, Oxfam launched a campaign to assess the transparency of the world’s ten biggest food and beverage companies concerning how their goods are produced, and to rate their performance on seven sensitive issues, including their treatment of small-scale…
Forwarded from کتابهای در دستِ ترجمۀ حوزۀ فلسفه
عنوان اصلی اثر: The Death of God and the Meaning of Life
نویسنده: Julian Young
ناشر: Routledge, Revised edition 2014
عنوان احتمالی به زبان فارسی: فلسفه قاره ای و معنای زندگی
مترجم: بهنام خداپناه
ناشر: حکمت
وضعیت: ترجمه شده
"معنای زندگی چیست؟ در جهان علمی و سکولار این روزها, این پرسش تبدیل به مشغله ای جدی شده است. این پرسش, تاریخی عریض و طویل دارد: همانگونه که جولیان یانگ در این اثر درآمدوارِ روشن و الهام بخش خود به این موضوع به روشنی توضیح می دهد, فیلسوفان اصلیِ بسیاری از افلاطون تا هایدگر به این موضوع عمیقا اندیشیده اند.
بخش نخست این کتاب مروری تاریخی بر فیلسوفانی از افلاطون تا به مارکس است که به معنای زندگی یا در شکل جهان «دیگریِ» مفروضی باور داشتند و یا در صورت «آینده» این جهان. بخش دوم به ارزیابی این مطلب می پردازد که زمانیکه ساختارهای سنتی که به زندگی معنا می بخشیدند فرسودن آغاز کردند و خطر پوچ گرایی و بی معنایی زندگی سربرآورد چه رخ داد. جولیان یانگ در بخشهای مربوط به نیچه, هایدگر, سارتر, کامو, فوکو و دریدا به این مطلب نگاهی می اندازد.
این کتاب, اثری ایدئال برای هرآنکسی محسوب می شود که تاکنون برای خود این پرسش را مطرح کرده است که معنای زندگی (اگر مجاز باشیم از آن سخن بگوییم) واقعا در کجاست. این اثر همچنین درآمدی بسیار سودمند برای برخی درونمایه های کلیدی در فلسفه قاره ای, و همچنین فلسفه ادبیات و فلسفه دین محسوب می شود."
فهرست عناوین اثر از این قرار است:
بخش اول: فلسفه ی قاره ای محافظه کار
1. افلاطون
بودن در مقابل شدن/ این ادعا که عشق جنون است/
عشق آسمانی/ ساختمان نفس/ هبوط و صعود نفس/
زندگی فلسفی/ عشق افلاطونی/ نقد و بررسی/ معنای زندگی/
افلاطون و مسیحیت
2. کانت و مسیحیّت
آزار و اذیت گالیله/ مسئله علم/ چگونه میتوان به خدا و علم
باور داشت/ استدلال اخلاقی برای وجود خدا/ نقد و بررسی
3. کی یرکگارد
زندگی زیبایی شناختیِ دون جیووانی/ خاطرات اغواگر/ نقد
کی یرکگارد بر زندگی زیبایی شناختی/ زندگی اخلاقی/ زندگی
دینی/ تعلیق امر اخلاقی/ تفاوت میان امر اخلاقی و امر دینی/
نقد کی یرکگارد بر امر اخلاقی/ غلبه بر ناامیدیِ ضعف/ خدا و
فناناپذیری/ دینداریِ A در مقابل دینداریِ B/ نقد و بررسی
4. شوپنهاور
امکان متافیزیک/ جهان به مثابه خواست/ خواستن رنج کشیدن
است/ رستگاری/ نقد و بررسی
5. فروید
پرسش: آیا مدنیت ارزشش را داشت؟/ مدنیت چیست؟/ میل جنسی/
پرخاشگری/ پاسخ/ نقد و بررسی
6. نیچه ی نخستین
یونانی مآبی و بدبینی/ راه حل آپولونی برای پوچ گرایی/ راه حل
دیونوسی برای پوچ گرایی/ بودیسم اروپایی/ جهان به مثابه
پدیداری زیبایی شناختی/ نقد و بررسی بودیسم اروپایی
7. هگل
ایدئالیسم مطلق/ آنتیگونه و دولت یونانی/ دیالکتیک خواجه-برده/
غلبه بر بیگانگی/ نقد و بررسی
8. مارکس
ماده¬باوری دیالکتیکی/ سرمایه داری/ پس از انقلاب/ آرمان شهرِ
کمونیستی/ اعتراض باکونِین/ اعتراض فروید/ آنارشی و فشار هم گروهی ها
بخش دوم: فلسفه ی قاره ای رادیکال
9. نیچه¬ی واپسین
سرگردانی/ یادگیری از هنرمندان/ خود-آفرینندگی/ شفاف بودن
درباره کیستی/ بازگشت جاودان همان/ عشق به سرنوشت/
تقدیر شخصی/ ابرانسان/ نقد و بررسی
10. نیچه ی منتشره پس از مرگ
جهان به مثابه خواستِ قدرت/ جهان به مثابه قدرت و بازگشت
جاودان/ معنای زندگی قدرت است/ نقد و بررسی
11. هایدگر نخستین
در-جهان-بودن/ نااصالتی/ نااصیل-بودن-بسوی-مرگ/
اصیل- بودن-بسوی-مرگ / اصالت/ میراث/ نقد و بررسی
12. سارتر
برای-خود-بودن در مقابل در-خود-بودن/ سارتر-اول/
واقع¬بودگی و آزادی/ ارزشها انتخابی اند/ عذری نیست/
دلهره ی آزادی/ امر پوچ/ باور نادرست/ خود-فریبی
13. سارتر (ادامه)
شوری عبث/ ترکیبیْ ناممکن/ نگاه/ چرا پوچی مهم است/
سارتر در مقابل هایدگر
14. کامو
مسئله خودکشی/ امر پوچ/ کامو و کی یرکگارد/ سیزیف/
دون ژوان و هنرپیشه/ خدایان الجزایری/ سوختن در مقابل
ساختن
15. فوکو
هدف فوکو/ روش فوکو/ جنون/ نقد و بررسی/ میل جنسی/
زندان/ بدنهای مطیع/ آزادی و زیبایی/ نقد و بررسی
16. دریدا
تفاوط/ ساختارشکنی/ ساختارشکنی به مثابه شیوه ای از زندگی
17. هایدگر واپسین
تکنولوژی باستان/ تکنولوژی مدرن/ کار/ حقیقت/ متافیزیک/
جشنواره/ نگاهبانی به عنوان معنای زندگی/ و باز هم دینداری A
نویسنده: Julian Young
ناشر: Routledge, Revised edition 2014
عنوان احتمالی به زبان فارسی: فلسفه قاره ای و معنای زندگی
مترجم: بهنام خداپناه
ناشر: حکمت
وضعیت: ترجمه شده
"معنای زندگی چیست؟ در جهان علمی و سکولار این روزها, این پرسش تبدیل به مشغله ای جدی شده است. این پرسش, تاریخی عریض و طویل دارد: همانگونه که جولیان یانگ در این اثر درآمدوارِ روشن و الهام بخش خود به این موضوع به روشنی توضیح می دهد, فیلسوفان اصلیِ بسیاری از افلاطون تا هایدگر به این موضوع عمیقا اندیشیده اند.
بخش نخست این کتاب مروری تاریخی بر فیلسوفانی از افلاطون تا به مارکس است که به معنای زندگی یا در شکل جهان «دیگریِ» مفروضی باور داشتند و یا در صورت «آینده» این جهان. بخش دوم به ارزیابی این مطلب می پردازد که زمانیکه ساختارهای سنتی که به زندگی معنا می بخشیدند فرسودن آغاز کردند و خطر پوچ گرایی و بی معنایی زندگی سربرآورد چه رخ داد. جولیان یانگ در بخشهای مربوط به نیچه, هایدگر, سارتر, کامو, فوکو و دریدا به این مطلب نگاهی می اندازد.
این کتاب, اثری ایدئال برای هرآنکسی محسوب می شود که تاکنون برای خود این پرسش را مطرح کرده است که معنای زندگی (اگر مجاز باشیم از آن سخن بگوییم) واقعا در کجاست. این اثر همچنین درآمدی بسیار سودمند برای برخی درونمایه های کلیدی در فلسفه قاره ای, و همچنین فلسفه ادبیات و فلسفه دین محسوب می شود."
فهرست عناوین اثر از این قرار است:
بخش اول: فلسفه ی قاره ای محافظه کار
1. افلاطون
بودن در مقابل شدن/ این ادعا که عشق جنون است/
عشق آسمانی/ ساختمان نفس/ هبوط و صعود نفس/
زندگی فلسفی/ عشق افلاطونی/ نقد و بررسی/ معنای زندگی/
افلاطون و مسیحیت
2. کانت و مسیحیّت
آزار و اذیت گالیله/ مسئله علم/ چگونه میتوان به خدا و علم
باور داشت/ استدلال اخلاقی برای وجود خدا/ نقد و بررسی
3. کی یرکگارد
زندگی زیبایی شناختیِ دون جیووانی/ خاطرات اغواگر/ نقد
کی یرکگارد بر زندگی زیبایی شناختی/ زندگی اخلاقی/ زندگی
دینی/ تعلیق امر اخلاقی/ تفاوت میان امر اخلاقی و امر دینی/
نقد کی یرکگارد بر امر اخلاقی/ غلبه بر ناامیدیِ ضعف/ خدا و
فناناپذیری/ دینداریِ A در مقابل دینداریِ B/ نقد و بررسی
4. شوپنهاور
امکان متافیزیک/ جهان به مثابه خواست/ خواستن رنج کشیدن
است/ رستگاری/ نقد و بررسی
5. فروید
پرسش: آیا مدنیت ارزشش را داشت؟/ مدنیت چیست؟/ میل جنسی/
پرخاشگری/ پاسخ/ نقد و بررسی
6. نیچه ی نخستین
یونانی مآبی و بدبینی/ راه حل آپولونی برای پوچ گرایی/ راه حل
دیونوسی برای پوچ گرایی/ بودیسم اروپایی/ جهان به مثابه
پدیداری زیبایی شناختی/ نقد و بررسی بودیسم اروپایی
7. هگل
ایدئالیسم مطلق/ آنتیگونه و دولت یونانی/ دیالکتیک خواجه-برده/
غلبه بر بیگانگی/ نقد و بررسی
8. مارکس
ماده¬باوری دیالکتیکی/ سرمایه داری/ پس از انقلاب/ آرمان شهرِ
کمونیستی/ اعتراض باکونِین/ اعتراض فروید/ آنارشی و فشار هم گروهی ها
بخش دوم: فلسفه ی قاره ای رادیکال
9. نیچه¬ی واپسین
سرگردانی/ یادگیری از هنرمندان/ خود-آفرینندگی/ شفاف بودن
درباره کیستی/ بازگشت جاودان همان/ عشق به سرنوشت/
تقدیر شخصی/ ابرانسان/ نقد و بررسی
10. نیچه ی منتشره پس از مرگ
جهان به مثابه خواستِ قدرت/ جهان به مثابه قدرت و بازگشت
جاودان/ معنای زندگی قدرت است/ نقد و بررسی
11. هایدگر نخستین
در-جهان-بودن/ نااصالتی/ نااصیل-بودن-بسوی-مرگ/
اصیل- بودن-بسوی-مرگ / اصالت/ میراث/ نقد و بررسی
12. سارتر
برای-خود-بودن در مقابل در-خود-بودن/ سارتر-اول/
واقع¬بودگی و آزادی/ ارزشها انتخابی اند/ عذری نیست/
دلهره ی آزادی/ امر پوچ/ باور نادرست/ خود-فریبی
13. سارتر (ادامه)
شوری عبث/ ترکیبیْ ناممکن/ نگاه/ چرا پوچی مهم است/
سارتر در مقابل هایدگر
14. کامو
مسئله خودکشی/ امر پوچ/ کامو و کی یرکگارد/ سیزیف/
دون ژوان و هنرپیشه/ خدایان الجزایری/ سوختن در مقابل
ساختن
15. فوکو
هدف فوکو/ روش فوکو/ جنون/ نقد و بررسی/ میل جنسی/
زندان/ بدنهای مطیع/ آزادی و زیبایی/ نقد و بررسی
16. دریدا
تفاوط/ ساختارشکنی/ ساختارشکنی به مثابه شیوه ای از زندگی
17. هایدگر واپسین
تکنولوژی باستان/ تکنولوژی مدرن/ کار/ حقیقت/ متافیزیک/
جشنواره/ نگاهبانی به عنوان معنای زندگی/ و باز هم دینداری A
اخلاق و كشاورزي
نويسنده: پيتر سينگر
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 24/11/91
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2678027&ref=Author
👇👇👇👇👇
نويسنده: پيتر سينگر
مترجم: بهنام خداپناه
منتشره در روزنامه اعتماد به تاریخ 24/11/91
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2678027&ref=Author
👇👇👇👇👇
اخلاق و كشاورزي
ملبورن- آيا كشورهاي ثروتمند-يا سرمايه گذاران خارجي- بايد زمين هاي زراعي كشورهاي در حال توسعه را خريداري كنند؟ اين پرسش در گزارشي تحت عنوان «معاملات فراملي زمين كشاورزي در نيمكره جنوبي» مطرح شد كه سال گذشته توسط ائتلافِ لند ماتريكس (Land Matrix) كنسرسيومي از نهادهاي پژوهشي و سازمان هاي غيردولتي اروپايي، صادر شده بود. اين گزارش حاكي از آن است كه از سال 2000 ميلادي، سرمايه گذاران يا بدنه هاي دولتي در كشورهاي ثروتمند يا قدرت هاي نوظهور اقتصادي بيش از 83 ميليون هكتار از زمين هاي كشاورزي در كشورهاي فقيرتر در حال توسعه را خريداري كرده اند. اين مقدار برابر است با 7/1 درصد از زمين هاي كشاورزي جهان. بيشتر اين خريدها در آفريقا صورت گرفته اند كه دو سوم آنها در كشورهايي در حال وقوع هستند كه گرسنگي در آنها شايع است و نهادها براي تحقق مالكيت رسمي زمين اغلب ضعيف هستند. مجموع معاملاتي كه در آفريقا صورت گرفته به تنهايي به قلمرويي از زمين هاي كشاورزي به وسعت كشور كنيا مي رسد. اين گونه ادعا شده است كه سرمايه گذاران خارجي زمين هايي را خريداري مي كنند كه بيهوده به حال خود رها شده اند: و با زير كشت قرار دادن آنها، معاملات اين زمين ها ميزان كل غذا را افزايش مي دهد. اما گزارش ائتلاف لند ماتريكس پي برده است كه اين مطلب صحت ندارد: تقريبا 45 درصد خريدهاي صورت گرفته شامل زمين هاي حاصلخيز كشاورزي بوده است و به طور كلي يك سوم زمين هاي خريداري شده پوشيده از جنگل بوده اند، كه اين مطلب حاكي از آن است كه توسعه خريد چنين زمين هايي ممكن است خطراتي براي تنوع گونه هاي زيستي (biodiversity) باشد. سرمايه گذاران هم عمومي هستند و هم خصوصي (به عنوان مثال، به وسيله شركت هاي دولتي) و از سه گروه متفاوت از كشورهاي مختلف مي آيند: اقتصادهاي نوظهوري مثل چين، هند، برزيل، آفريقاي جنوبي، مالزي و كره جنوبي: كشورهاي نفتخيز حاشيه خليج فارس و كشورهاي توسعه يافته ثروتمندي همچون ايالات متحده و چندين كشور اروپايي مختلف ديگر. به طور ميانگين، درآمد سرانه كشورهايي كه منبع اين سرمايه گذاري ها هستند چهار برابر كمتر از كشورهاي هدف است. هدف بيشتر اين سرمايه گذاران توليد غذا يا ديگر محصولات كشاورزي براي صادرات از كشورهايي است كه منبع زمين براي آنها محسوب مي شوند، آن هم به اين دليل آشكار كه كشورهاي ثروتمندتر مي توانند براي اين محصولات پول بيشتري پرداخت كنند. هدف بيش از 40 درصد اين پروژه ها صادرات غذا به كشور منبع سرمايه است-مطلبي كه در پيشنهاد به اين مطلب است كه امنيت غذايي دليل اصلي خريد اين زمين هاست. بنياد بين المللي آكسفام (Oxfam) برخي از اين معاملات را «زمين خواري» مي نامد. گزارش خود اين بنياد با نام «زمين ما، زندگاني ما» اشاره دارد به اينكه، از سال 2008، جماعت هايي كه تحت تاثير پروژه هاي بانك جهاني بوده اند 21 شكايت رسمي را در ارتباط با نقض حقوق زمين هايشان تحويل داده اند. آكسفام، با توجه به خريد زمين در مقياس هاي كلان كه نقض مستقيم حقوق را سبب شده است، از بانك جهاني تقاضا كرده است كه سرمايه گذاري ها در فروش زمين را تا زماني مسدود سازد كه آن بتواند معيارهايي را تنظيم كند كه مطمئن مي سازد به جماعت هاي محلي از قبل و با گزينه امكان سرباز زدن از پذيرش چنين گزينه يي، اطلاع رساني شده است. آكسفام همچنين از بانك جهاني مي خواهد تضمين بدهد كه معاملات اين زمين ها نه به امنيت غذايي محلي آسيب مي زند و نه به امنيت غذايي ملي. بانك جهاني در پاسخ به اين درخواست، پذيرفت كه نمونه هايي از سوءاستفاده در خريد زمين وجود دارد، خصوصا در كشورهاي در حال توسعه كه در آنها دولت ضعيف است و گفت كه از مشاركت شفاف تر و فراگيرتر حمايت مي كند. در عين حال، به نياز براي افزايش توليد غذا براي تغذيه دو ميليارد جمعيت افزون بر جمعيت كنوني كه تا سال 2050 انتظار مي رود، اشاره كرد و پيشنهاد داد كه سرمايه گذاري بيشتر در كشاورزي در كشورهاي در حال توسعه براي پيشرفت بهره وري لازم است. بانك جهاني ايده در نظر گرفتن مهلت قانوني براي سرمايه گذاران در عرصه كشاورزي را با اين استدلال رد كرد كه اين امر دقيقا آنهايي را هدف قرار مي دهد كه به احتمال بسيار زياد كار درست را انجام مي دهند. ممكن است اين پرسش مطرح شود كه آيا شفافيت و شرط اينكه زمين داران محلي با فروش زمين هايشان موافق باشند براي حمايت از مردمي كه در فقر زندگي مي كنند كافي است يا نه. حاميان بازار آزاد اين گونه استدلال خواهند كرد كه اگر زمينداران محلي خواستار فروش زمين خود باشند، چنين گزينه يي انتخابي است با خود آنها.
ملبورن- آيا كشورهاي ثروتمند-يا سرمايه گذاران خارجي- بايد زمين هاي زراعي كشورهاي در حال توسعه را خريداري كنند؟ اين پرسش در گزارشي تحت عنوان «معاملات فراملي زمين كشاورزي در نيمكره جنوبي» مطرح شد كه سال گذشته توسط ائتلافِ لند ماتريكس (Land Matrix) كنسرسيومي از نهادهاي پژوهشي و سازمان هاي غيردولتي اروپايي، صادر شده بود. اين گزارش حاكي از آن است كه از سال 2000 ميلادي، سرمايه گذاران يا بدنه هاي دولتي در كشورهاي ثروتمند يا قدرت هاي نوظهور اقتصادي بيش از 83 ميليون هكتار از زمين هاي كشاورزي در كشورهاي فقيرتر در حال توسعه را خريداري كرده اند. اين مقدار برابر است با 7/1 درصد از زمين هاي كشاورزي جهان. بيشتر اين خريدها در آفريقا صورت گرفته اند كه دو سوم آنها در كشورهايي در حال وقوع هستند كه گرسنگي در آنها شايع است و نهادها براي تحقق مالكيت رسمي زمين اغلب ضعيف هستند. مجموع معاملاتي كه در آفريقا صورت گرفته به تنهايي به قلمرويي از زمين هاي كشاورزي به وسعت كشور كنيا مي رسد. اين گونه ادعا شده است كه سرمايه گذاران خارجي زمين هايي را خريداري مي كنند كه بيهوده به حال خود رها شده اند: و با زير كشت قرار دادن آنها، معاملات اين زمين ها ميزان كل غذا را افزايش مي دهد. اما گزارش ائتلاف لند ماتريكس پي برده است كه اين مطلب صحت ندارد: تقريبا 45 درصد خريدهاي صورت گرفته شامل زمين هاي حاصلخيز كشاورزي بوده است و به طور كلي يك سوم زمين هاي خريداري شده پوشيده از جنگل بوده اند، كه اين مطلب حاكي از آن است كه توسعه خريد چنين زمين هايي ممكن است خطراتي براي تنوع گونه هاي زيستي (biodiversity) باشد. سرمايه گذاران هم عمومي هستند و هم خصوصي (به عنوان مثال، به وسيله شركت هاي دولتي) و از سه گروه متفاوت از كشورهاي مختلف مي آيند: اقتصادهاي نوظهوري مثل چين، هند، برزيل، آفريقاي جنوبي، مالزي و كره جنوبي: كشورهاي نفتخيز حاشيه خليج فارس و كشورهاي توسعه يافته ثروتمندي همچون ايالات متحده و چندين كشور اروپايي مختلف ديگر. به طور ميانگين، درآمد سرانه كشورهايي كه منبع اين سرمايه گذاري ها هستند چهار برابر كمتر از كشورهاي هدف است. هدف بيشتر اين سرمايه گذاران توليد غذا يا ديگر محصولات كشاورزي براي صادرات از كشورهايي است كه منبع زمين براي آنها محسوب مي شوند، آن هم به اين دليل آشكار كه كشورهاي ثروتمندتر مي توانند براي اين محصولات پول بيشتري پرداخت كنند. هدف بيش از 40 درصد اين پروژه ها صادرات غذا به كشور منبع سرمايه است-مطلبي كه در پيشنهاد به اين مطلب است كه امنيت غذايي دليل اصلي خريد اين زمين هاست. بنياد بين المللي آكسفام (Oxfam) برخي از اين معاملات را «زمين خواري» مي نامد. گزارش خود اين بنياد با نام «زمين ما، زندگاني ما» اشاره دارد به اينكه، از سال 2008، جماعت هايي كه تحت تاثير پروژه هاي بانك جهاني بوده اند 21 شكايت رسمي را در ارتباط با نقض حقوق زمين هايشان تحويل داده اند. آكسفام، با توجه به خريد زمين در مقياس هاي كلان كه نقض مستقيم حقوق را سبب شده است، از بانك جهاني تقاضا كرده است كه سرمايه گذاري ها در فروش زمين را تا زماني مسدود سازد كه آن بتواند معيارهايي را تنظيم كند كه مطمئن مي سازد به جماعت هاي محلي از قبل و با گزينه امكان سرباز زدن از پذيرش چنين گزينه يي، اطلاع رساني شده است. آكسفام همچنين از بانك جهاني مي خواهد تضمين بدهد كه معاملات اين زمين ها نه به امنيت غذايي محلي آسيب مي زند و نه به امنيت غذايي ملي. بانك جهاني در پاسخ به اين درخواست، پذيرفت كه نمونه هايي از سوءاستفاده در خريد زمين وجود دارد، خصوصا در كشورهاي در حال توسعه كه در آنها دولت ضعيف است و گفت كه از مشاركت شفاف تر و فراگيرتر حمايت مي كند. در عين حال، به نياز براي افزايش توليد غذا براي تغذيه دو ميليارد جمعيت افزون بر جمعيت كنوني كه تا سال 2050 انتظار مي رود، اشاره كرد و پيشنهاد داد كه سرمايه گذاري بيشتر در كشاورزي در كشورهاي در حال توسعه براي پيشرفت بهره وري لازم است. بانك جهاني ايده در نظر گرفتن مهلت قانوني براي سرمايه گذاران در عرصه كشاورزي را با اين استدلال رد كرد كه اين امر دقيقا آنهايي را هدف قرار مي دهد كه به احتمال بسيار زياد كار درست را انجام مي دهند. ممكن است اين پرسش مطرح شود كه آيا شفافيت و شرط اينكه زمين داران محلي با فروش زمين هايشان موافق باشند براي حمايت از مردمي كه در فقر زندگي مي كنند كافي است يا نه. حاميان بازار آزاد اين گونه استدلال خواهند كرد كه اگر زمينداران محلي خواستار فروش زمين خود باشند، چنين گزينه يي انتخابي است با خود آنها.
اما با فرض فشارهاي فقر و اغوايي كه پول با خود دارد، چه چيزي مردم را قادر مي سازد كه انتخابي حقيقتا آزادانه و آگاهانه را درباره فروش چيزي به مهمي حق زمين هايشان صورت دهند؟ و اين در حالي است كه، ما به مردم فقير اجازه فروش كليه هايشان را به كساني كه حاضرند بيشترين پول را در قبال آن پرداخت كنند، نمي دهيم. چرا فروش قسمت هاي بدن سبب محكوميت هاي بين المللي مي شود در حالي كه فروش زمين كشاورزي چنين محكوميتي را برنمي انگيزد-حتي زمانيكه چنين عملي شامل كوتاه كردن دست زمينداران محلي از زمين هايشان و توليد غذا براي صادرات به كشورهاي ثروتمند به جاي مصرف محلي مي شود؟ بانك جهاني حقيقتا ممكن است بيشتر متوجه حقوق زمينداران محلي باشد تا ديگر سرمايه گذاران خارجي. اگر اين گونه باشد، 21 شكايتي كه عليه پروژه هاي بانكي مطرح شده اند به احتمال بسيار زياد نوك مشهود كوه يخ عظيم نقض حقوق زمينداري است كه در كشورهاي در حال توسعه در طرح هاي كشاورزي به وسيله سرمايه گذاران خارجي صورت گرفته است- و اين در حالي است كه موارد نامشهود بسيار ديگري باقي مي مانند زيرا قربانيان به هيچ فرآيندي از دادخواهي دسترسي ندارند. يك چنين موردي با تاخير مورد توجه شوراي حقوق بشر سازمان ملل قرار گرفت. در ماه نوامبر، اين شورا به اين نتيجه رسيد كه آلمان در نظارت بر گروه قهوه نومان (Neumann Kaffee Gruppe) در ارتباط با مشاركتش در تخليه اجباري روستاهاي متعددي در اوگاندا براي مهيا كردن شرايط براي كشت قهوه در مقياس بزرگ ناكام مانده است. اما اين تخليه هاي اجباري در سال 2001 اتفاق افتادند و روستاييان همچنان در فقر شديد زندگي مي كنند. آنها هيچ راه علاجي را نه در اوگاندا و نه در آلمان، براي نقض حقوقي كه بر اساس ميثاق بين المللي حقوق سياسي و شهروندي واجد آن هستند و آلمان امضاكننده آن به شمار مي رود نيافتند. آيا قرار است باور كنيم كه زمينداران با سرمايه گذاران چيني يا عربستاني، بهتر گذران مي كنند؟
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/agricultural-investment-or-third-world-land-grab-by-peter-singer?barrier=true
منبع:
https://www.project-syndicate.org/commentary/agricultural-investment-or-third-world-land-grab-by-peter-singer?barrier=true
Project Syndicate
Ethics and Agriculture
Should rich countries – or investors based there – be buying agricultural land in developing countries? While it has been claimed that foreign investors bring idle land into production, thereby increasing food production, much of this land was rich in biodiversity…
Forwarded from کتابهای در دستِ ترجمۀ حوزۀ فلسفه
مشخصات کتاب:
Understanding Hermeneutics
By: Lawrence K. Schmidt
Pub: ACUMEN
Year:2010
عنوان احتمالی اثر به زبان فارسی: درآمدی بر هرمنوتیک
مترجم: بهنام خداپناه
ناشر: ققنوس
وضعیت: ترجمه شده
این کتاب درآمدی است نسبتا پیشرفته بر نظریه فهم و «هرمنوتیک» در فلسفه قاره ای و نزد فیلسوفان قاره ای.
فهرست مطالب:
درآمد: هرمنوتیک چیست؟
1. هرمنوتیک عام شلایرماخر
2.فهم هرمنوتیکی دیلتای
3.هستی شناسی هرمنوتیکی هایدگر
4.هرمنوتیک در هایدگر واپسین
5.نظریه تجربه هرمنوتیکی گادامر
6.چرخش هستی شناسانه گادامر به سوی زبان
7.مناقشات هرمنوتیکی (شامل نقدهای هِرش، ریکور، هابرماس و دریدا بر هرمنوتیک گادامر)
Understanding Hermeneutics
By: Lawrence K. Schmidt
Pub: ACUMEN
Year:2010
عنوان احتمالی اثر به زبان فارسی: درآمدی بر هرمنوتیک
مترجم: بهنام خداپناه
ناشر: ققنوس
وضعیت: ترجمه شده
این کتاب درآمدی است نسبتا پیشرفته بر نظریه فهم و «هرمنوتیک» در فلسفه قاره ای و نزد فیلسوفان قاره ای.
فهرست مطالب:
درآمد: هرمنوتیک چیست؟
1. هرمنوتیک عام شلایرماخر
2.فهم هرمنوتیکی دیلتای
3.هستی شناسی هرمنوتیکی هایدگر
4.هرمنوتیک در هایدگر واپسین
5.نظریه تجربه هرمنوتیکی گادامر
6.چرخش هستی شناسانه گادامر به سوی زبان
7.مناقشات هرمنوتیکی (شامل نقدهای هِرش، ریکور، هابرماس و دریدا بر هرمنوتیک گادامر)
اگر کارمایی در کار باشد، اگر افعالِ ما انسانها، خصوصا افعال نادرست و ناشایستمان، باید در همین دنیا مکافاتی بیابد، دلیلِ درد و رنجی که بیشتر ما به انحاء گوناگون و در مراحل گوناگون زندگی گرفتار آن میشویم مسلما در آزار و اذیتِ کلان، سازماندهی شده و نظام مندی خواهد بود که بر گونه های دیگر به اشکال و انحاء مختلف و در ازمنه و امکنه مختلف وارد میکنیم.
امروز یکی از آشنایان میگفت که در محل تولد من، که شهرستانی است از توابع استان اصفهان، تنها یک هیئت عزاداری به تنهایی 150 راس گوسفند را برای محرم سلاخی کرده است. 150 گوسفند میدانی یعنی چه؟ یعنی 150 موجودِ گوشت و خون داری که همچون من و شما از خشونت، از درد، رنج و محنت بیزارند. همان دردی که وقتی من و شما در دُز بسیار پایین آنرا تجربه میکنیم به انواع مسکن ها و آرام بخش ها روی می آوریم که شدت آنرا، به هر ترتیب ممکنی که شده، ولو به قیمت آسیب رساندن به قسمتهای دیگر بدنمان در اثر مصرف این داروها، کم کنیم. دردِ سلاخی شدن آنهم به شیوه های بدویِ مرسوم در این روزها و در این مراسمات جای خود دارد. کاری به این ندارم که در همین زادگاه من چه تعداد پیرمرد و پیرزن بی سرپرستی هستند که به نان شب محتاجند و در این روزها توانایی نگهداری از خود را ندارند و این 150 گوسفند، یعنی چیزی معادل 150 میلیون تومان، تا چه اندازه میتواند برای تاسیس یک سازمان خیریه نگهداری از سالمندان در آنجا مفید فایده واقع شود! همه اینها به کنار. اما اگر روزی پس از اتفاقی ناگوار، یا دردی و محنتی به دنبال پاسخ برای این پرسشِ خود بودید که «مگر من چه گناه (یا بهتر خطایی) کرده بودم که این اتفاق بر من روی داد؟» ، یک نگاه به بشقاب غذایتان بیاندازید تا دلیلِ آنرا متوجه شوید!
امروز یکی از آشنایان میگفت که در محل تولد من، که شهرستانی است از توابع استان اصفهان، تنها یک هیئت عزاداری به تنهایی 150 راس گوسفند را برای محرم سلاخی کرده است. 150 گوسفند میدانی یعنی چه؟ یعنی 150 موجودِ گوشت و خون داری که همچون من و شما از خشونت، از درد، رنج و محنت بیزارند. همان دردی که وقتی من و شما در دُز بسیار پایین آنرا تجربه میکنیم به انواع مسکن ها و آرام بخش ها روی می آوریم که شدت آنرا، به هر ترتیب ممکنی که شده، ولو به قیمت آسیب رساندن به قسمتهای دیگر بدنمان در اثر مصرف این داروها، کم کنیم. دردِ سلاخی شدن آنهم به شیوه های بدویِ مرسوم در این روزها و در این مراسمات جای خود دارد. کاری به این ندارم که در همین زادگاه من چه تعداد پیرمرد و پیرزن بی سرپرستی هستند که به نان شب محتاجند و در این روزها توانایی نگهداری از خود را ندارند و این 150 گوسفند، یعنی چیزی معادل 150 میلیون تومان، تا چه اندازه میتواند برای تاسیس یک سازمان خیریه نگهداری از سالمندان در آنجا مفید فایده واقع شود! همه اینها به کنار. اما اگر روزی پس از اتفاقی ناگوار، یا دردی و محنتی به دنبال پاسخ برای این پرسشِ خود بودید که «مگر من چه گناه (یا بهتر خطایی) کرده بودم که این اتفاق بر من روی داد؟» ، یک نگاه به بشقاب غذایتان بیاندازید تا دلیلِ آنرا متوجه شوید!