کتابی تازه با ترجمه و تدوین #مرتضا_مردیها منتشر شده که عنوانی جالب دارد: لیبرالیسم محافظهکار. پیشتر در جستاری به رابطه محافظهکاری و لیبرالیسم پرداخته بودم.
@interventions
@interventions
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
این نوشته که عنوان «دیالکتیک محافظهکاری ـ لیبرالیسم» را بر خود دارد دو هدف را پی گرفته است: اول، بحثی تاریخی درباره ریشهها و روندهای همپیوندی میان #لیبرالیسم و #محافظهکاری و دوم، نقد مقالهای از #فردریش_فون_هایک با عنوان «چرا محافظهکار نیستم». به نظرم خواندناش میتواند چرخشهای تاریخی لیبرالیسم را به سمت محافظهکاری و همچنین #نئولیبرالیسم نشان دهد.
@interventions
http://problematicaa.com/conservatismandliberalism/
@interventions
http://problematicaa.com/conservatismandliberalism/
Problematicaa
دیالكتیكِ محافظهكاری-لیبرالیسم پروبلماتیکا - پروبلماتیکا
Forwarded from SocioMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
[زیرنویس فارسی اختصاصی]
«روی باسکار» از «رئالیسم انتقادی» میگوید
.
ترجمۀ: روزبه آقاجری
.
🔶 تماشا در آپارات [بدون نیاز به فیلترشکن و با کیفیت بالاتر] :
🔺 https://aparat.com/v/3I7GS
.
🔶 تماشا در یوتیوب:
🔺 https://www.youtube.com/watch?v=EXGSChiB-Rw
.
🆔 @SocioMedia
«روی باسکار» از «رئالیسم انتقادی» میگوید
.
ترجمۀ: روزبه آقاجری
.
🔶 تماشا در آپارات [بدون نیاز به فیلترشکن و با کیفیت بالاتر] :
🔺 https://aparat.com/v/3I7GS
.
🔶 تماشا در یوتیوب:
🔺 https://www.youtube.com/watch?v=EXGSChiB-Rw
.
🆔 @SocioMedia
در اینجا دربارهی کتاب شعرم «اسفار کلمه و رویا» حرف زدم و چند قطعه از آن را هم خواندم.
@interventions
https://www.instagram.com/tv/CCq2reHJZZC/?igshid=z6pewpkd5ih1
@interventions
https://www.instagram.com/tv/CCq2reHJZZC/?igshid=z6pewpkd5ih1
Instagram
نشــر سیب سرخ on Instagram: “🍎 معرفي كتاب و شعرخواني #روزبه_آقاجري از كتاب #اسفار كلمه و رويا مجموعه #شعر_امروز_فارسي ______…
215 Likes, 11 Comments - نشــر سیب سرخ (@sibesorkhpublication) on Instagram: “🍎 معرفي كتاب و شعرخواني #روزبه_آقاجري از كتاب #اسفار كلمه و رويا مجموعه #شعر_امروز_فارسي ______…”
گاهنامه اجتماعی فرهنگی «بیخ» که با خوشحالی یادداشتی کوتاه برای آن نوشتم. همواره پیروز و استوار باشند!
@interventions
@interventions
Forwarded from "بیخ"
بیخ(1).pdf
5.2 MB
شمارهی یکم گاهنامهی بیخ
"زیستنِ فاجعه"
بهار و تابستان ۹۹
[نسخهی کم حجم]
ما را در تلگرام و اینستاگرام به آدرس زیر دنبال کنید:
Telegram: https://news.1rj.ru/str/Biikhjournal
Instagram: https://instagram.com/biikh.journal
🔴 نشریهی دانشجویی بیخ
"زیستنِ فاجعه"
بهار و تابستان ۹۹
[نسخهی کم حجم]
ما را در تلگرام و اینستاگرام به آدرس زیر دنبال کنید:
Telegram: https://news.1rj.ru/str/Biikhjournal
Instagram: https://instagram.com/biikh.journal
🔴 نشریهی دانشجویی بیخ
چند سال قبل یادداشتی کوتاه نوشتم با عنوان «پیدیافسازی، فردیسازی تملک و آلترناتیوها» که در پروبلماتیکا منتشر شد. چند روز پیش به نوشتهای برخوردم که آن یادداشت را نقد کرده بود. لینک آن را در زیر میگذارم. اما کاش نویسنده این نقد لطفی میکرد و آن را به پروبلماتیکا هم میفرستاد تا از وجود چنین نقدی باخبر شوم. به هر حال، هر چند زمان زیادی از نوشتن این نقد میگذرد، چیزی دربارهاش خواهم نوشت.
@interventions
https://cutt.ly/jaA24vM
@interventions
https://cutt.ly/jaA24vM
مجله هفته
آلترناتیو توخالیِ آقاجری یا چگونه هم ژست چپ داشت، هم نگرانِ سرمایهدار بود
عباس اکبری در چند وقت گذشته نامهای توسط برخی نویسندگان و مترجمان در رابطه با پیدیاف (PDF) سازی کتابها مطرح شده (1) و بعضاً جوابهایی به آن نامه داده شده است. اخیراً مقالهای به نام «پیدیافسا…
این هم یادداشت کوتاه «پیدیافسازی، فردیسازی تملک و آلترناتیوها»
@interventions
http://problematicaa.com/copyleft/
@interventions
http://problematicaa.com/copyleft/
Problematicaa
پیدیافسازی، فردیسازی تملک و آلترناتیوها - پروبلماتیکا
هنوز یک ماه نشده، نسخه پیدیافِ بهاصطلاح رایگاناش دستبهدست در شبکههای مجازی و نیمهمجازی میچرخد. بارها دربارهی باید و نباید چنین کاری بحثهایی در گرفته است. آنهایی که میگویند باید چنین کرد یا میگویند راهی جز این نداریم، استدلال […]
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
♦بازنشر چند متن از پروبلماتیکا به مناسبت سالروز امضای فرمان مشروطیت♦
___
🔺چپِ دموکراتیک و پروژهی ناتمامِ مشروطهخواهی: ایدههایی به مناسبتِ
صدونهمین سالگردِ انقلابِ مشروطه (مرداد ۱۲۸۵)
✍🏼عباس شهرابی فراهانی
🔺دموکراتها در مجلس دوم: تفکیک قوهی سیاسیه از قوهی روحانیه
✍🏼مهسا اسدالهنژاد
🔺ملاحظاتی در بابِ تصویب متممِ قانون اساسیِ مشروطه
✍🏼محمد ایروانی
🔺بازخوانی جریانهای چپ در دوران مشروطه: گفتگوی «پروبلماتیکا» با
محمدحسین خسروپناه
✍🏼مهسا علیبیگی
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
___
🔺چپِ دموکراتیک و پروژهی ناتمامِ مشروطهخواهی: ایدههایی به مناسبتِ
صدونهمین سالگردِ انقلابِ مشروطه (مرداد ۱۲۸۵)
✍🏼عباس شهرابی فراهانی
🔺دموکراتها در مجلس دوم: تفکیک قوهی سیاسیه از قوهی روحانیه
✍🏼مهسا اسدالهنژاد
🔺ملاحظاتی در بابِ تصویب متممِ قانون اساسیِ مشروطه
✍🏼محمد ایروانی
🔺بازخوانی جریانهای چپ در دوران مشروطه: گفتگوی «پروبلماتیکا» با
محمدحسین خسروپناه
✍🏼مهسا علیبیگی
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
Forwarded from عباس وریج کاظمی
جامعه_به_تغییرات_بنیادین_نیازمند_است_دکتر_گودرزی.pdf
1.3 MB
مصاحبه محسن گودرزی با روزنامه شهروند در باب گسیختگی اجتماعی در ایران ۲۹ بهمن ۱۳۹۶
بایگانی برخی نشریات دوران مشروطه و کمی پس از آن
Persian Online Periodicals — Institut für Orient und Asienwissenschaften der Universität Bonn
https://www.translatio.uni-bonn.de/online-zeitschriften/persische-online-zeitschriften۰
Persian Online Periodicals — Institut für Orient und Asienwissenschaften der Universität Bonn
https://www.translatio.uni-bonn.de/online-zeitschriften/persische-online-zeitschriften۰
#باب_جسوپ از رئالیستهای انتقادی بسیار مهم و نظریهپرداز مشخصاً نومارکسیست اقتصاد سیاسی دولت است. از آثار مهم او میتوان به «دولت: حال، گذشته و آینده»، «به سوی اقتصاد سیاسی فرهنگی»، «قدرت دولت» و «دولت سرمایهداری: نظریهها و روشهای مارکسیستی» نام برد.
گرایش جسوپ به رئالیسم انتقادی را میتوان در مقالهای مثل «رئالیسم انتقادی و رویکرد رابطهای - استراتژیک» (۲۰۰۵) و کل رویکردش به دولت دید.
مقالهی زیر را باب جسوپ به همراه نیل برنر و م.ر. جونز در سال ۲۰۰۸ نوشته است و بهرغم دشواری نظریاش اهمیت فوقالعادهای دارد. ترجمه مهسا اسدالهنژاد عزیز آنقدر روان است که به سهم خود از این دشواری بکاهد.
@interventions
گرایش جسوپ به رئالیسم انتقادی را میتوان در مقالهای مثل «رئالیسم انتقادی و رویکرد رابطهای - استراتژیک» (۲۰۰۵) و کل رویکردش به دولت دید.
مقالهی زیر را باب جسوپ به همراه نیل برنر و م.ر. جونز در سال ۲۰۰۸ نوشته است و بهرغم دشواری نظریاش اهمیت فوقالعادهای دارد. ترجمه مهسا اسدالهنژاد عزیز آنقدر روان است که به سهم خود از این دشواری بکاهد.
@interventions
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
نظریهپردازی دربارهی روابط اجتماعی-فضامند
باب جسوپ/ ترجمهی مهسا اسدالهنژاد
از متن:
این جستار میکوشد مباحثات اخیر دربارهی نظریهی اجتماعی-فضامند را از طریق معرفی رویکردی صورتبندی کند که بتواند ویژگیِ چندبُعدی و چندریختیِ درونبودِ روابط اجتماعی-فضامند را به چنگ آورد. همانگونه که پیشتر طرفداران چرخش به سمتِ مقیاس برتری ابعادِ دیگر را زیر سوال بردند، ما برتریِ هر بُعدِ منحصری از فرایندهایِ اجتماعی-فضامند را در هر شکلی زیر سوال میبریم؛ فرقی نمیکند بُعد مقیاس باشد یا بُعد دیگری. «چرخشهایِ» مختلف پیچیده را درون علم اجتماعی انتقادی بررسی و محدودیتهای روششناختی هر یک را نشان خواهیم داد و در عین حال جریانهای مهم گوناگونی را برجسته خواهیم کرد که تلاش کردهاند از محدودیتهایِ نظریهی اجتماعی-فضامند فرابگذرند. بر این مبنا، ما در راستایِ بازشناسیِ سیستماتیکتر سازمانِ چندریختیِ روابط اجتماعی-فضامند درونِ نظریهی اجتماعی-فضامندِ به چندین نوع فرمیابنده، بحث را پیش خواهیم برد و مشخصاً پیشنهاد میکنیم که قلمروها (T)، مکانها (P)، مقیاسها (S) و شبکهها (N) بهمثابهی ابعادی دیده شوند که در تعامل با هم ساخته و در ارتباط با هم درهمتنیده میشوند. ما این طرح را بهعنوانِ بسطِ مشارکتهایِ نظریِ اخیر پیرامونِ فضامندشدنِ رویکردِ استراتژیک-رابطهای (SRA) ارائه میکنیم و برخی از دلالتهایِ روششناختیِ آن را برخواهیم شمرد. در نهایت، بحث را تمام خواهیم کرد با توضیحِ مختصر اینکه چارچوبِ TPSN میتواند در قلمروهایِ مختلف تحقیق دربارهی فرایندهایِ اجتماعی-فضامند در سرمایهداری معاصر به کار بسته شود.
متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/spatio-social-relations/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://telegram.me/problematica/
باب جسوپ/ ترجمهی مهسا اسدالهنژاد
از متن:
این جستار میکوشد مباحثات اخیر دربارهی نظریهی اجتماعی-فضامند را از طریق معرفی رویکردی صورتبندی کند که بتواند ویژگیِ چندبُعدی و چندریختیِ درونبودِ روابط اجتماعی-فضامند را به چنگ آورد. همانگونه که پیشتر طرفداران چرخش به سمتِ مقیاس برتری ابعادِ دیگر را زیر سوال بردند، ما برتریِ هر بُعدِ منحصری از فرایندهایِ اجتماعی-فضامند را در هر شکلی زیر سوال میبریم؛ فرقی نمیکند بُعد مقیاس باشد یا بُعد دیگری. «چرخشهایِ» مختلف پیچیده را درون علم اجتماعی انتقادی بررسی و محدودیتهای روششناختی هر یک را نشان خواهیم داد و در عین حال جریانهای مهم گوناگونی را برجسته خواهیم کرد که تلاش کردهاند از محدودیتهایِ نظریهی اجتماعی-فضامند فرابگذرند. بر این مبنا، ما در راستایِ بازشناسیِ سیستماتیکتر سازمانِ چندریختیِ روابط اجتماعی-فضامند درونِ نظریهی اجتماعی-فضامندِ به چندین نوع فرمیابنده، بحث را پیش خواهیم برد و مشخصاً پیشنهاد میکنیم که قلمروها (T)، مکانها (P)، مقیاسها (S) و شبکهها (N) بهمثابهی ابعادی دیده شوند که در تعامل با هم ساخته و در ارتباط با هم درهمتنیده میشوند. ما این طرح را بهعنوانِ بسطِ مشارکتهایِ نظریِ اخیر پیرامونِ فضامندشدنِ رویکردِ استراتژیک-رابطهای (SRA) ارائه میکنیم و برخی از دلالتهایِ روششناختیِ آن را برخواهیم شمرد. در نهایت، بحث را تمام خواهیم کرد با توضیحِ مختصر اینکه چارچوبِ TPSN میتواند در قلمروهایِ مختلف تحقیق دربارهی فرایندهایِ اجتماعی-فضامند در سرمایهداری معاصر به کار بسته شود.
متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/spatio-social-relations/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://telegram.me/problematica/
شعری از دفتر «اسفار کلمه و رویا»
۱. درونجا. خانهی اموات.
انبوهِ کلاغهایِ بعدازظهر اند،
درختهایِ ناپیدایی که صدایشان هست
و خورشیدِ بیغروب
چراغِ صدوُلتِ کوچکیست در ابتدایِ سقف.
آنجا تهیترین جایِ جهان است،
با اشیایی که میاندیشند و
چهرهای که به یاد میآورد:
پرندگانِ موهوم آواز میخوانند،
رویاها بیرونِ تو اند،
و هر صدایِ پایی، انگار
تکرارِ نامِ توست در راهرویِ سیمانی.
۲. درونجا. رویِ پتویِ کهنه.
کلمات در تو نیستند، کنارِ تو اند؛
قطعههایی کوچک اند از خاطره و خیال
تا در چشمهایِ خاموشات
هزار پرنده و بوسه و باد
رها شود.
۳. درونجا. نامهایی بر دیوارها.
گاهی به یادشان میآوری،
ـ «آنها» را میگویم ـ
نامیرایانِ سحرگاه،
نامیرایانِ «نه، امضا نمیکنم!»
نامیرایانِ تبعید...
فرا میخوانیشان، با آتشزدنِ کلمهای
و تمامیشان
در زمزمهی سرودی،
با تو همآواز میشوند.
۴. بیرونجا. ما.
ما اینجا ایم:
انبوهِ اشباحِ بعدازظهرها، کلاغها
و خورشیدمان هنوز بر میآید و فرو میرود.
اینجا سرشارترین جایِ جهان است،
با اشیایی که خاموش اند و
چهرهای که دیگر نیست.
در باد میگذرند خیابانها
و چیزی شبیهِ دلتنگی.
فرا میخوانمتان با گیراندنِ سیگاری
و با هزار پرندهی موهوم
همآواز میشوم.
@interventions
۱. درونجا. خانهی اموات.
انبوهِ کلاغهایِ بعدازظهر اند،
درختهایِ ناپیدایی که صدایشان هست
و خورشیدِ بیغروب
چراغِ صدوُلتِ کوچکیست در ابتدایِ سقف.
آنجا تهیترین جایِ جهان است،
با اشیایی که میاندیشند و
چهرهای که به یاد میآورد:
پرندگانِ موهوم آواز میخوانند،
رویاها بیرونِ تو اند،
و هر صدایِ پایی، انگار
تکرارِ نامِ توست در راهرویِ سیمانی.
۲. درونجا. رویِ پتویِ کهنه.
کلمات در تو نیستند، کنارِ تو اند؛
قطعههایی کوچک اند از خاطره و خیال
تا در چشمهایِ خاموشات
هزار پرنده و بوسه و باد
رها شود.
۳. درونجا. نامهایی بر دیوارها.
گاهی به یادشان میآوری،
ـ «آنها» را میگویم ـ
نامیرایانِ سحرگاه،
نامیرایانِ «نه، امضا نمیکنم!»
نامیرایانِ تبعید...
فرا میخوانیشان، با آتشزدنِ کلمهای
و تمامیشان
در زمزمهی سرودی،
با تو همآواز میشوند.
۴. بیرونجا. ما.
ما اینجا ایم:
انبوهِ اشباحِ بعدازظهرها، کلاغها
و خورشیدمان هنوز بر میآید و فرو میرود.
اینجا سرشارترین جایِ جهان است،
با اشیایی که خاموش اند و
چهرهای که دیگر نیست.
در باد میگذرند خیابانها
و چیزی شبیهِ دلتنگی.
فرا میخوانمتان با گیراندنِ سیگاری
و با هزار پرندهی موهوم
همآواز میشوم.
@interventions
خنجر مینشیند بر آهوی گرسنه
با عطر خُتن
بر حاشیهی دفتر.
سروها قامت انداختهاند در صلات مرگ
و شبح سرد بینامها
از کوچه رد میشود
از گلوله رد میشود
از سپر رد میشود
و میپیچد در ازدحام نرگسهای قرمز.
چاه نیست
هاویهی برادرانهی تصلیب است
با تذهیب فراموشی
و کمی خون بیمقدار نجیب
بر چِلتکهی پاییز
@interventions
با عطر خُتن
بر حاشیهی دفتر.
سروها قامت انداختهاند در صلات مرگ
و شبح سرد بینامها
از کوچه رد میشود
از گلوله رد میشود
از سپر رد میشود
و میپیچد در ازدحام نرگسهای قرمز.
چاه نیست
هاویهی برادرانهی تصلیب است
با تذهیب فراموشی
و کمی خون بیمقدار نجیب
بر چِلتکهی پاییز
@interventions
🔸عکاسی و روششناسی پژوهش اجتماعی
🔹در این یادداشت به مسأله پژوهشهایی پرداختهام که عکس را به مثابه منبع و دادهی تحلیل بر میگزینند و از این طریق قرار است واقعیت را فهم یا تبیین کنند یا حتا به توصیف آن بپردازند.
این یادداشت که بهزودی در مجلهی عکاسی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، #کلوتیپ، منتشر میشود، دربردارندهی مواجههای انتقادی با این مسأله است.
https://www.instagram.com/p/CFxO4YdgZYZ/?igshid=1vjv44hemkxac
@interventions
🔹در این یادداشت به مسأله پژوهشهایی پرداختهام که عکس را به مثابه منبع و دادهی تحلیل بر میگزینند و از این طریق قرار است واقعیت را فهم یا تبیین کنند یا حتا به توصیف آن بپردازند.
این یادداشت که بهزودی در مجلهی عکاسی دانشجویان دانشگاه هنر تهران، #کلوتیپ، منتشر میشود، دربردارندهی مواجههای انتقادی با این مسأله است.
https://www.instagram.com/p/CFxO4YdgZYZ/?igshid=1vjv44hemkxac
@interventions
Instagram
Calotype Magazine | كالوتيپ
شماره دوازدهم نشریه کالوتیپ بهزودی منتشر میشود: عکاسی و کلمه، مهرماه ۱۳۹۹ همکاران این شماره: روزبه آقاجری؛ بامداد امینزاده؛ سیمین بنا؛ آرش حیدری؛ حنانه حیدری؛ حسن خوبدل؛ حسامالدین رضایی؛ زروان روحبخشان؛ سودابه شایگان؛ نجف شکری قبادی؛ وحید طباطبایی؛…
Calotype 12.pdf
21.8 MB
شمارهی جدید مجله «کالوتیپ» که من هم یادداشتی در آن دارم که در بالا دربارهاش کمی توضیح دادم.
@interventions
@interventions
همراه شو عزیز
محمدرضا شجریان
معاصربودن در میدان هنری سالگشتهی موسیقی سنتی و حرفهایبودنی خلاقانه در این میدان و ایستادن در کنار حق و راستی، آنچیزهایی اند که #محمدرضا_شجریان را از خیلیهای دیگر متمایز میکند.
صدای مردماش بود و آنطور که خودش میگفت: «من صدای این خس و خاشاکم. این صدا همیشه برای خس و خاشاک بوده و هست و به رادیو و تلویزیون شما اجازه نمیدهم صدای مرا پخش کنید.» تاریخاش را بهتمامی زیست و زندگیاش را کامل کرد.
او رویاگزار روشنی و امید بود و این را نمیشود بدون حضور کسانی مثل حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج، پرویز مشکاتیان و دیگران در کنار او درک کرد. بینش خاص و روشنگرانهی او در کنار اینها شکلی زایا به خود گرفت. یادش گرامی!
@interventions
صدای مردماش بود و آنطور که خودش میگفت: «من صدای این خس و خاشاکم. این صدا همیشه برای خس و خاشاک بوده و هست و به رادیو و تلویزیون شما اجازه نمیدهم صدای مرا پخش کنید.» تاریخاش را بهتمامی زیست و زندگیاش را کامل کرد.
او رویاگزار روشنی و امید بود و این را نمیشود بدون حضور کسانی مثل حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج، پرویز مشکاتیان و دیگران در کنار او درک کرد. بینش خاص و روشنگرانهی او در کنار اینها شکلی زایا به خود گرفت. یادش گرامی!
@interventions
شامگاه
به مهدی
غریق سوگ عزیزش
نقطهی سبز فرو میرود و بالا میآید
غریقی بر نمایشگر
که موجاموج مرگ را پس میراند.
او برای خودش میجنگد
ما برای ما
و دستگاهها و دیوارها
ناظران تلخ جدال تنهایان.
آرام در نقطهی سبز مینشیند در انتهای دریغ
زمینهْ در هم میریزد
و دیگر نیست برای آنیده که میخودش جنگ.
دریای تلخ فرو مینشیند
@interventions
به مهدی
غریق سوگ عزیزش
نقطهی سبز فرو میرود و بالا میآید
غریقی بر نمایشگر
که موجاموج مرگ را پس میراند.
او برای خودش میجنگد
ما برای ما
و دستگاهها و دیوارها
ناظران تلخ جدال تنهایان.
آرام در نقطهی سبز مینشیند در انتهای دریغ
زمینهْ در هم میریزد
و دیگر نیست برای آنیده که میخودش جنگ.
دریای تلخ فرو مینشیند
@interventions
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
💢یادداشت ماه:
🔺همصدا با مردم، همنوا با ایران
✍محسن گودرزی
(مدیر گروه جامعه شناسی مردم مدار انجمن جامعه شناسی ایران)
دی ماه سال 1382 زلزله مهیبی بم را لرزاند و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. شجریان برای کمک به زلزلهزدگان پا پیش گذاشت و با همکاری حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، کنسرت «همنوا با بم» را برگزار کرد. در این کنسرت «مرغ سحر» با فرم متفاوتی اجرا شد. از سالها پیش، شجریان در کنسرتهای خود تصنیف مرغ سحر را به عنوان قطعه پایانی اجرا میکرد و سالیان طولانی این تصنیف پای ثابت برنامههای او بود. در پایان کنسرت «همنوا با بم»، حاضران در سالن، تقاضا میکنند که شجریان این تصنیف را اجرا کند. این بار اما یک اتفاق تازه در کنسرت روی میدهد و این تصنیف با شکل تازهای اجرا میشود. مثل همیشه، از گوشه و کنار سالن، چند نفر با صدای بلند میگویند مرغ سحر. رفته رفته این تفاضا فراگیر میشود و تعداد بیشتری به این جمع میپیوندند. بعضی از آنها به سوی صحنه هجوم میآورند و میخواهند از نزدیکترین فاصله شجریان را ببینند و با او در خواندن تصنیف همراهی کنند. در آن سالها به تازگی موبایلهای دوربیندار به بازار آمده بود، افرادی که در جلوی صحنه تجمع کردهاند – و گروهی از کسانی که روی صندلیهای خود نشستهاند- با دوربین موبایل از این اتفاق هنری فیلم میگیرند. هنوز اینترنت موبایل نیامده بود ولی تعدادی از افراد شماره تلفن یکی از عزیزان خود را میگیرند و مستقیم صدای شجریان را برای او پخش میکنند. شور و هیجان جمعیت را در بر میگیرد، گروهی از شنوندگان با شجریان همخوانی میکنند و وقتی به آن بیت معروف تصنیف میرسند بخشی از جمعیت سالن همراه با شجریان از خدا و طبیعت و فلک میخواهند که شام تاریکشان را سحر کند. فضای احساسی کل سالن را در بر میگیرد و تک تک حضار در این کنسرت چیزی را تجربه میکنند که پیش از آن سابقهای در کنسرتهای متعارف موسیقی کلاسیک یا سنتی ایران نداشته است. شجریان مانع همراهی جمعیت نمیشود و حتی وقتی که به مصرع معروف «ای خدا، ای فلک، ای طبیعت...» می رسد با حرکت دست دعوت میکند که با او همراهی کنند.
در موسیقی پاپ چنین الگویی رایج است اما تا آن زمان سابقهای از این نوع اجرا در موسیقی سنتی دیده نمیشود. موسیقی ایرانی- به خصوص موسیقی آوازی- هم به لحاظ محتوا و هم از حیث فرم به گونهای است که جای چندانی برای مشارکت شنوندگان نمیگذارد. دو چیز است که این فرم را متمایز میکند. اول این که تصنیف مرغ سحر با عباراتی کلی مثل شبِ تاریک، ظلمِ ظالم، قفس، آزادی، بلبلِ پربسته و... به وضعیت معین و خاصی اشاره نمیکند ولی به خاطر همین کلی بودن، مخاطب میتواند آن را اعتراض به شرایط موجود تعبیر کند و آن را بیان حال خود بداند. همین که شجریان این تصنیف را در کنسرتهای خود تکرار میکرد نشان میدهد که او این تصنیف را به تعبیرِ خودش، دردِ زمانه و اعتراض به شرایط میداند. دوم آن که تغییر در فرمِ اجرا، معنای تازهای را ایجاد میکند و شجریان از شنوندگان دعوت میکند که در ساختن این معنا مشارکت کنند. برای بیان این تغییر از عبارت «خواننده/ شنونده» و «شنونده/ خواننده» استفاده میکنم. مقصودم از عبارت اول این است که خواننده نقش اصلی دارد و زبان شنونده میشود و اعتراض او را بیان میکند. منظور از عبارت دوم این است که خواننده مجالی ایجاد میکند که شنونده نیز به صدا در آید، همراه با خواننده شود و ترکیبی واحد را شکل دهند. اگر در موقعیت اول، نوعی جدایی بین خواننده و شنونده وجود دارد و شنونده نقش منفعل دارد، در موقعیت دوم، شنونده فعال است و در کنار خواننده صاحب صدا میشود.
آثار شجریان در بیشتر موارد از پدیدهای صرفاً هنری فراتر می روند و دلالتهای اجتماعی سیاسی دارند. شجریان همواره در متن و زمینه ای اجتماعی سیاسی فهمیده میشود. موسیقی او حتی آن هنگام که نوای عاشقانه سر می دهد، باز هم مستعد چنین تعابیری است. در اغلب موارد، بحث از شجریان به نقشهای اجتماعی و سیاسی او کشیده میشود. کمتر میتوان نوشته یا بحثی را درباره شجریان پیدا کرد که از تفسیرهای سیاسی اجتماعی خالی باشد. در عین حال، این نکته را نباید از نظر دور داشت که آثار شجریان چنان تنوعی دارد که هر گروه یا سلیقه میتواند خود را در آن بیابد.
او در طول چندین دهه در فراز و نشیب تحولات فرهنگی اجتماعی با مردم بوده و آثارش ترجمان حالات و تجربههای متنوع اجتماعی است.
ادامه دارد👇
https://bit.ly/2I9VIWG
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
🔺همصدا با مردم، همنوا با ایران
✍محسن گودرزی
(مدیر گروه جامعه شناسی مردم مدار انجمن جامعه شناسی ایران)
دی ماه سال 1382 زلزله مهیبی بم را لرزاند و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. شجریان برای کمک به زلزلهزدگان پا پیش گذاشت و با همکاری حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، کنسرت «همنوا با بم» را برگزار کرد. در این کنسرت «مرغ سحر» با فرم متفاوتی اجرا شد. از سالها پیش، شجریان در کنسرتهای خود تصنیف مرغ سحر را به عنوان قطعه پایانی اجرا میکرد و سالیان طولانی این تصنیف پای ثابت برنامههای او بود. در پایان کنسرت «همنوا با بم»، حاضران در سالن، تقاضا میکنند که شجریان این تصنیف را اجرا کند. این بار اما یک اتفاق تازه در کنسرت روی میدهد و این تصنیف با شکل تازهای اجرا میشود. مثل همیشه، از گوشه و کنار سالن، چند نفر با صدای بلند میگویند مرغ سحر. رفته رفته این تفاضا فراگیر میشود و تعداد بیشتری به این جمع میپیوندند. بعضی از آنها به سوی صحنه هجوم میآورند و میخواهند از نزدیکترین فاصله شجریان را ببینند و با او در خواندن تصنیف همراهی کنند. در آن سالها به تازگی موبایلهای دوربیندار به بازار آمده بود، افرادی که در جلوی صحنه تجمع کردهاند – و گروهی از کسانی که روی صندلیهای خود نشستهاند- با دوربین موبایل از این اتفاق هنری فیلم میگیرند. هنوز اینترنت موبایل نیامده بود ولی تعدادی از افراد شماره تلفن یکی از عزیزان خود را میگیرند و مستقیم صدای شجریان را برای او پخش میکنند. شور و هیجان جمعیت را در بر میگیرد، گروهی از شنوندگان با شجریان همخوانی میکنند و وقتی به آن بیت معروف تصنیف میرسند بخشی از جمعیت سالن همراه با شجریان از خدا و طبیعت و فلک میخواهند که شام تاریکشان را سحر کند. فضای احساسی کل سالن را در بر میگیرد و تک تک حضار در این کنسرت چیزی را تجربه میکنند که پیش از آن سابقهای در کنسرتهای متعارف موسیقی کلاسیک یا سنتی ایران نداشته است. شجریان مانع همراهی جمعیت نمیشود و حتی وقتی که به مصرع معروف «ای خدا، ای فلک، ای طبیعت...» می رسد با حرکت دست دعوت میکند که با او همراهی کنند.
در موسیقی پاپ چنین الگویی رایج است اما تا آن زمان سابقهای از این نوع اجرا در موسیقی سنتی دیده نمیشود. موسیقی ایرانی- به خصوص موسیقی آوازی- هم به لحاظ محتوا و هم از حیث فرم به گونهای است که جای چندانی برای مشارکت شنوندگان نمیگذارد. دو چیز است که این فرم را متمایز میکند. اول این که تصنیف مرغ سحر با عباراتی کلی مثل شبِ تاریک، ظلمِ ظالم، قفس، آزادی، بلبلِ پربسته و... به وضعیت معین و خاصی اشاره نمیکند ولی به خاطر همین کلی بودن، مخاطب میتواند آن را اعتراض به شرایط موجود تعبیر کند و آن را بیان حال خود بداند. همین که شجریان این تصنیف را در کنسرتهای خود تکرار میکرد نشان میدهد که او این تصنیف را به تعبیرِ خودش، دردِ زمانه و اعتراض به شرایط میداند. دوم آن که تغییر در فرمِ اجرا، معنای تازهای را ایجاد میکند و شجریان از شنوندگان دعوت میکند که در ساختن این معنا مشارکت کنند. برای بیان این تغییر از عبارت «خواننده/ شنونده» و «شنونده/ خواننده» استفاده میکنم. مقصودم از عبارت اول این است که خواننده نقش اصلی دارد و زبان شنونده میشود و اعتراض او را بیان میکند. منظور از عبارت دوم این است که خواننده مجالی ایجاد میکند که شنونده نیز به صدا در آید، همراه با خواننده شود و ترکیبی واحد را شکل دهند. اگر در موقعیت اول، نوعی جدایی بین خواننده و شنونده وجود دارد و شنونده نقش منفعل دارد، در موقعیت دوم، شنونده فعال است و در کنار خواننده صاحب صدا میشود.
آثار شجریان در بیشتر موارد از پدیدهای صرفاً هنری فراتر می روند و دلالتهای اجتماعی سیاسی دارند. شجریان همواره در متن و زمینه ای اجتماعی سیاسی فهمیده میشود. موسیقی او حتی آن هنگام که نوای عاشقانه سر می دهد، باز هم مستعد چنین تعابیری است. در اغلب موارد، بحث از شجریان به نقشهای اجتماعی و سیاسی او کشیده میشود. کمتر میتوان نوشته یا بحثی را درباره شجریان پیدا کرد که از تفسیرهای سیاسی اجتماعی خالی باشد. در عین حال، این نکته را نباید از نظر دور داشت که آثار شجریان چنان تنوعی دارد که هر گروه یا سلیقه میتواند خود را در آن بیابد.
او در طول چندین دهه در فراز و نشیب تحولات فرهنگی اجتماعی با مردم بوده و آثارش ترجمان حالات و تجربههای متنوع اجتماعی است.
ادامه دارد👇
https://bit.ly/2I9VIWG
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
www.isa.org.ir
انجمن جامعه شناسی ایران - همصدا با مردم، همنوا با ایران