درباره معنویتگراییهای جدید
سالها قبل نوشته و در سال ۹۳ در #پروبلماتیکا منتشر شد. بحثهای زیادی بر سر موضوع آن در گرفته است و چند وقتی نقل محافل متفکران اجتماعی اسلامی و نهادها و اندیشکدههایشان بود اما چند وقتی است به حاشیه رفته. درباره خود این نوشته باید بگویم که هنوز میتوانم در سطحی آنچه را در آن آمده است، تأیید کنم. به هر حال فکر میکنم میتواند به همان شکل قبلی منتشر شود.
در این نوشته سعی کردهام در چارچوب فهم رابطه #شریعت و #طریقت و شکلهایی که در برخورد با #سرمایهداری متأخر و #منطق_فرهنگیاش پیدا میکنند، مسأله را طرح کنم.
@interventions
yon.ir/QQT7r
سالها قبل نوشته و در سال ۹۳ در #پروبلماتیکا منتشر شد. بحثهای زیادی بر سر موضوع آن در گرفته است و چند وقتی نقل محافل متفکران اجتماعی اسلامی و نهادها و اندیشکدههایشان بود اما چند وقتی است به حاشیه رفته. درباره خود این نوشته باید بگویم که هنوز میتوانم در سطحی آنچه را در آن آمده است، تأیید کنم. به هر حال فکر میکنم میتواند به همان شکل قبلی منتشر شود.
در این نوشته سعی کردهام در چارچوب فهم رابطه #شریعت و #طریقت و شکلهایی که در برخورد با #سرمایهداری متأخر و #منطق_فرهنگیاش پیدا میکنند، مسأله را طرح کنم.
@interventions
yon.ir/QQT7r
Problematicaa
نگاهی به معنویتگراییِ زمانهی نو - پروبلماتیکا
[۱] «در گذشته، احترامی که مردم برایِ مذهب قائل بودند، به این معنی بود که عملِ اخلاقی از طریقِ اکثریتی که پیروِ این یا آن مذهب بودند، استمرار خواهد یافت. اما دیگر چنین نیست. ازاینرو باید در پیِ یافتنِ راههایی […]
Forwarded from ندارضویزاده|نيمنگاهجامعهشناختی (ندا رضویزاده)
📊 ایران؛ جامعهی مداراگر
مرکز پژوهشی #PEW در گزارشی با عنوان «نگاهی نزدیک به افزایش محدودیتهای مذهبی در جهان» که سه روز پیش (15 جولای 2019) منتشر کرده یافتههای مفصلی را درباره محدودیتهای مذهبی در کشورهای جهان در اختیار قرارداده است.
به نظرم خلاصه مفید و مختصر #یافتهها درباره ایران این را میگوید که بهرغم آن که ساختار حاکمیتی #قیدهای_مذهبی در سطح بالا دارد، بافت اجتماعی ایرانی نسبت به تفاوتهای مذهبی بسیار مداراگر است. خصوصا وقتی دادههای این گزارش دربارهی جامعه ایران را با کشورهای اسلامی مشابه در منطقه و خارج از منطقه مقایسه کنیم، #خصومت_مذهبی در بستر اجتماعی در ایران بسیار کمتر از دیگر کشورهای اسلامی است. این یافته بسیار مهم است و ارزش تحلیلی و کاربردی بالایی دارد.
به نظر من وضعیت ویژهی ایران در این #دادهها نشان میدهد که بهرغم تحمیلهای ساختاری، رفتار کنشگران به طور کامل از سوی این قیدهای ساختاری تعیّن نیافته است و #تجارب تاریخی و فرهنگی ایرانیان چه در گذشته دور و چه در دوران معاصر، به علاوهی سطح #توسعه_انسانی به طور کلی، و سطح #تحصیلات و جریانهای فرهنگی و روشنفکری آن به طور خاص، در این مداراگری تاثیر داشته است. اینها فرضیاتی است که مطالعات #تطبیقی و #تاریخی روشمند میتواند شواهد دقیقتری برای درستی یا نادرستی شان فراهم کند.
🔹 ملاحظات #روششناختی پژوهش
در این بررسی 198 کشور که 99.5% جمعیت جهان را تشکیل می دهند به حساب آورده شده اند.
به لحاظ متدلوژیک، این پژوهش یک مطالعه اسنادی بوده، و مبتنی بر نظرسنجی نبوده است. بیست منبع اصلی در این پژوهش بررسی شده و دادههای اسناد و منابع مختلف با هم مقابله شده است (از جمله قانون اساسی کشورها، اسناد و گزارشهای سازمان ملل، گزارشهای دیده بان حقوق بشر، عفو بینالملل و ...).
همچنین ملاحظات فراوانی در نظر گرفته شده تا پژوهش به یافتههای دقیق و معتبری برسد (از جمله استفاده از کدگذاری دو سو کور، چک سازگاری بین کدگذاران، و پایش دقیق رعایت پروتکلهای کدگذاری).
https://pewrsr.ch/2XTqgTu
🔹گزارش یافتهها (۲۰۱۹) در ۶ صفحه، همراه با نمودار:
A Closer Look at How Religious Restrictions Have Risen Around the World (2019, JULY 15). Retrieved from https://www.pewforum.org/2019/07/15/a-closer-look-at-how-religious-restrictions-have-risen-around-the-world/
🔹جزییات دادههای شاخصها به تفکیک کشور (۲۰۱۹):
Appendix E: Country category scores by region (2019) Retrieved from https://www.pewforum.org/wp-content/uploads/sites/7/2019/07/6-PF_19.07.15_Restrictions2019appendixE.pdf
🔹 بخش روش شناسی پژوهش (۲۰۱۹):
https://www.pewforum.org/2019/07/15/methodology-26/
🔸پستهای پیشینم در همینباره:
🔹نگاهی به گزارش ۲۰۱۵ مرکز پژوهشی پیو در کانال نیمنگاه جامعهشناختی
https://news.1rj.ru/str/nedarazavichannel/97
🔹نگاهی به گزارش ۲۰۱۷ مرکز پژوهشی پیو در کانال نیمنگاه جامعهشناختی
https://news.1rj.ru/str/nedarazavichannel/481
#یافته_پژوهشی
#داده
#یافته
------------------------------------------
☘ @NedaRazaviChannel
------------------------------------------
مرکز پژوهشی #PEW در گزارشی با عنوان «نگاهی نزدیک به افزایش محدودیتهای مذهبی در جهان» که سه روز پیش (15 جولای 2019) منتشر کرده یافتههای مفصلی را درباره محدودیتهای مذهبی در کشورهای جهان در اختیار قرارداده است.
به نظرم خلاصه مفید و مختصر #یافتهها درباره ایران این را میگوید که بهرغم آن که ساختار حاکمیتی #قیدهای_مذهبی در سطح بالا دارد، بافت اجتماعی ایرانی نسبت به تفاوتهای مذهبی بسیار مداراگر است. خصوصا وقتی دادههای این گزارش دربارهی جامعه ایران را با کشورهای اسلامی مشابه در منطقه و خارج از منطقه مقایسه کنیم، #خصومت_مذهبی در بستر اجتماعی در ایران بسیار کمتر از دیگر کشورهای اسلامی است. این یافته بسیار مهم است و ارزش تحلیلی و کاربردی بالایی دارد.
به نظر من وضعیت ویژهی ایران در این #دادهها نشان میدهد که بهرغم تحمیلهای ساختاری، رفتار کنشگران به طور کامل از سوی این قیدهای ساختاری تعیّن نیافته است و #تجارب تاریخی و فرهنگی ایرانیان چه در گذشته دور و چه در دوران معاصر، به علاوهی سطح #توسعه_انسانی به طور کلی، و سطح #تحصیلات و جریانهای فرهنگی و روشنفکری آن به طور خاص، در این مداراگری تاثیر داشته است. اینها فرضیاتی است که مطالعات #تطبیقی و #تاریخی روشمند میتواند شواهد دقیقتری برای درستی یا نادرستی شان فراهم کند.
🔹 ملاحظات #روششناختی پژوهش
در این بررسی 198 کشور که 99.5% جمعیت جهان را تشکیل می دهند به حساب آورده شده اند.
به لحاظ متدلوژیک، این پژوهش یک مطالعه اسنادی بوده، و مبتنی بر نظرسنجی نبوده است. بیست منبع اصلی در این پژوهش بررسی شده و دادههای اسناد و منابع مختلف با هم مقابله شده است (از جمله قانون اساسی کشورها، اسناد و گزارشهای سازمان ملل، گزارشهای دیده بان حقوق بشر، عفو بینالملل و ...).
همچنین ملاحظات فراوانی در نظر گرفته شده تا پژوهش به یافتههای دقیق و معتبری برسد (از جمله استفاده از کدگذاری دو سو کور، چک سازگاری بین کدگذاران، و پایش دقیق رعایت پروتکلهای کدگذاری).
https://pewrsr.ch/2XTqgTu
🔹گزارش یافتهها (۲۰۱۹) در ۶ صفحه، همراه با نمودار:
A Closer Look at How Religious Restrictions Have Risen Around the World (2019, JULY 15). Retrieved from https://www.pewforum.org/2019/07/15/a-closer-look-at-how-religious-restrictions-have-risen-around-the-world/
🔹جزییات دادههای شاخصها به تفکیک کشور (۲۰۱۹):
Appendix E: Country category scores by region (2019) Retrieved from https://www.pewforum.org/wp-content/uploads/sites/7/2019/07/6-PF_19.07.15_Restrictions2019appendixE.pdf
🔹 بخش روش شناسی پژوهش (۲۰۱۹):
https://www.pewforum.org/2019/07/15/methodology-26/
🔸پستهای پیشینم در همینباره:
🔹نگاهی به گزارش ۲۰۱۵ مرکز پژوهشی پیو در کانال نیمنگاه جامعهشناختی
https://news.1rj.ru/str/nedarazavichannel/97
🔹نگاهی به گزارش ۲۰۱۷ مرکز پژوهشی پیو در کانال نیمنگاه جامعهشناختی
https://news.1rj.ru/str/nedarazavichannel/481
#یافته_پژوهشی
#داده
#یافته
------------------------------------------
☘ @NedaRazaviChannel
------------------------------------------
Forwarded from ندارضویزاده|نيمنگاهجامعهشناختی (ندا رضویزاده)
🔹🔹🔹نقشهی مقایسه میزان خصومت اجتماعی مذهبی در ایران با سایر کشورهای جهان
مأخذ:
A Closer Look at How Religious Restrictions Have Risen Around the World (2019, JULY 15). PEW
https://www.pewforum.org/wp-content/uploads/sites/7/2019/07/PF_07.15.19_religiousrestrictions-3-04.png?resize=1024,739
🔹🔹🔹نقشهی مقایسه میزان خصومت اجتماعی مذهبی در ایران با سایر کشورهای جهان
مأخذ:
A Closer Look at How Religious Restrictions Have Risen Around the World (2019, JULY 15). PEW
https://www.pewforum.org/wp-content/uploads/sites/7/2019/07/PF_07.15.19_religiousrestrictions-3-04.png?resize=1024,739
معرفی و نقدی اولیه به کتاب «نه طبقه نه متوسط» #مراد_ثقفی. اما چرا اولیه؟ به این دلیل که در این نوشته صرفاً ـ البته بهشکلی فشرده ـ به موضع ثقفی در این کتاب پرداختهام، در حالی که باید کار او را در بستری بزرگتر هم از نظر تاریخی و هم از نظر سیاسی خواند که چنین کاری نوشته ضروری دیگری میطلبد.
به دلیل ملاحظات سردبیر سایت #وینش عنوان اصلی نوشته را که «روضهخوانی روی قبر خالی» بود، به عنوان فعلی تغییر دادم. چند تغییر دیگر هم اِعمال شد به فال نیک میگیرماش و در آن نوشته دوم به آنها خواهم پرداخت. یکی از این تغییرات مربوط بود به دیگر نیروهای سیاسیای که قصد ازآنخودکردن #طبقه_متوسط کردهاند.
@interventions
yon.ir/fOnmR
به دلیل ملاحظات سردبیر سایت #وینش عنوان اصلی نوشته را که «روضهخوانی روی قبر خالی» بود، به عنوان فعلی تغییر دادم. چند تغییر دیگر هم اِعمال شد به فال نیک میگیرماش و در آن نوشته دوم به آنها خواهم پرداخت. یکی از این تغییرات مربوط بود به دیگر نیروهای سیاسیای که قصد ازآنخودکردن #طبقه_متوسط کردهاند.
@interventions
yon.ir/fOnmR
وینش | سایت معرفی و نقد کتاب
مرثیهای برای طبقه متوسط | وینش | سایت معرفی و نقد کتاب
آنچه ثقفی در این کتاب میخواهد انجام دهد یک خطاب است: «ای گروههای میانی، ای طبقه متوسط که تابهحال نادیده گرفته شده و عاملیتتان از شما سلب شده، متحد شوید!». و به دلیل همین وظیفه تاریخیای که ثقفی بر دوش خود حس میکند، کتاب عمیقاً شکل خطابه پیدا کرده. مسأله…
بحثهایی که حول مدرسه تابستانه #مطالعات_فرهنگی و اجتماعی شکل گرفت، تکرار مکررات بود. برایم مهم شد که دست کم تا حدی که میتوانم آن را به مسألهای قابل توجه بدل کنم. این یادداشت تلاشی برای این کار است و امیدوارم توانسته باشم موضوع را بهدرستی صورتبندی کنم.
@interventions
http://problematicaa.com/summer-school-usc/
@interventions
http://problematicaa.com/summer-school-usc/
یادداشت کوتاه خواندنی از #مهدی_سلیمانیه عزیز درباره همهچیزدانهای شبهعلمی. هر چند نمیتوانم با او در اینکه صرفاً پیچیدگی زبانی پژوهشگران و اینکه «متخصصین واقعی ما، زبان حرف زدن با مردم عادی را یاد نگرفتهاند»، باعث پروبالگرفتن این «آچارفرانسههای شبهعلمی» شدهاند، با او موافق باشم اما مسأله را بهدرستی تشخیص داده است.
@interventions
https://news.1rj.ru/str/Inkojaa/1147
@interventions
https://news.1rj.ru/str/Inkojaa/1147
Telegram
اینکُجا - ایده نوشت های مهدی سلیمانیه
♦ همهچیزدانها♦
(در نقد شبهعلومانسانی رسانهای)
▪ مجری رادیو میپرسد: خانم دکتر! میشود برای ما توضیح بدهید که چرا پدر و مادرها، معمولاً بچههای خودشان را باهوشتر از بقیه بچهها میدانند؟
خانم دکتر روانشناس: با سلام به شنوندگان عزیز. دلیل این مسألهای…
(در نقد شبهعلومانسانی رسانهای)
▪ مجری رادیو میپرسد: خانم دکتر! میشود برای ما توضیح بدهید که چرا پدر و مادرها، معمولاً بچههای خودشان را باهوشتر از بقیه بچهها میدانند؟
خانم دکتر روانشناس: با سلام به شنوندگان عزیز. دلیل این مسألهای…
مُداخِلات
بحثهایی که حول مدرسه تابستانه #مطالعات_فرهنگی و اجتماعی شکل گرفت، تکرار مکررات بود. برایم مهم شد که دست کم تا حدی که میتوانم آن را به مسألهای قابل توجه بدل کنم. این یادداشت تلاشی برای این کار است و امیدوارم توانسته باشم موضوع را بهدرستی صورتبندی کنم.…
تکملهای مهم بر یادداشت
از دوستی شنیدهام که برخی افراد صرفاً به دلیل مشکل مالی و ناتوانی در پرداخت هزینه نتوانستهاند در این یا آن کارگاه شرکت کنند و بهرغم اطلاع از این وضع، برگزارکنندگان هم هیچ راهکاری نیندیشیدهاند که این امکان برای آنها فراهم شود. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، چنان شرمآور و تأسفبار است که حد ندارد.
هر چند هنوز بر درستی استنتاجهای این یادداشت تأکید میگذارم، اما از کسانی که به دلایل بالا نتوانستند در این کارگاهها شرکت کنند و در این یادداشت به دلیل بیاطلاعی، وضع آنها را در نظر نگرفتهام، عذر میخواهم.
@interventions
از دوستی شنیدهام که برخی افراد صرفاً به دلیل مشکل مالی و ناتوانی در پرداخت هزینه نتوانستهاند در این یا آن کارگاه شرکت کنند و بهرغم اطلاع از این وضع، برگزارکنندگان هم هیچ راهکاری نیندیشیدهاند که این امکان برای آنها فراهم شود. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، چنان شرمآور و تأسفبار است که حد ندارد.
هر چند هنوز بر درستی استنتاجهای این یادداشت تأکید میگذارم، اما از کسانی که به دلایل بالا نتوانستند در این کارگاهها شرکت کنند و در این یادداشت به دلیل بیاطلاعی، وضع آنها را در نظر نگرفتهام، عذر میخواهم.
@interventions
این یادداشت تکاندهنده است و صرفاً نشان از ویرانسازی آموزش در مهمترین سالهای زندگی افراد دارد.
@interventions
@interventions
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
🔹مدارس درآمدزایی کنند، فقط مصرفی نباشند!
🔸در ادبیات مربوط به سیاستگذاری آموزش، «اجازهدادن به مدارس دولتی برای درآمدزایی» یک سیاست راستگرایانۀ رادیکال شناخته میشود. جالب است که اخیراً در معرفی دومنیک راب، وزیر خارجۀ جدید بریتانیا نوشته بودند او یکی از اعضای رادیکال دستراستی حزب محافظهکار و از طرفداران این سیاست است؛ سیاستی که تاکنون در انگلستان اجرا نشده است. اما همین سیاست طی سالهای اخیر به یک رویۀ غالب در نظام آموزشی ایران تبدیل شده است تاجاییکه از آن به «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی یاد میکنند.
🔸بنا به اظهار یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش در این سیاست بنا است «دست مدرسه در جیب خودش باشد. یعنی درآمدزایی کند و بخشی از آن را به حساب ناحیه و منطقه واریز کند». بهویژه از سال ۱۳۹۴ موجی از تغییر کاربری فضای مدارس به فضای تجاری حتی در شهرهای کوچک شکل گرفته است. اخیراً شهردار یکی از شهرهای با جمعیت کمتر از ۲۰ هزار نفر میگفت: «آموزش و پرورش شهرستان فهرست تمامی مدارس برِ خیابانهای شهر را به شورای شهرسازی داده و درخواست تغییر کاربری به مغازه را دارد. ادعا هم این است که میخواهیم دستمان به جیب خودمان باشد».
🔸اخیراً یکی از دبیران نسیمشهر در استان تهران نوشتهاند در ۵ مدرسۀ واقع در بر یکی از خیابانهای اصلی، بخشی از فضای مدارس به فضای تجاری تبدیل و ۲۶ باب مغازۀ ۱۲ متری از آن ایجاد و به مبلغ ۱ میلیارد تومان اجاره داده شده است. ایشان توضیح دادهاند در جلسۀ مدیران عالی آموزش و پرورش شهرستان این نمونه بهعنوان نمونۀ موفق درآمدزایی معرفی شده و از مناطق دیگر خواسته شده این رویه را در پیش بگیرند و فقط مصرفکننده نباشند.
🔸هفتۀ قبل در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بحثی ارائه کردم با عنوان «کالاییسازی آموزش و روند دگردیسی مدرسه در ایران». در آن جلسه، معاون پشتیبانی آموزش و پرورش میگفت بیش از ۸۰ کیلومتر مدرسه برِ خیابانهای اصلی در کشور داریم و گویا برنامه دارند این فضاها یا بخشی از آن را تجاری کنند. برخی اقتصاددانان نیز تحت عنوان «مولدسازی داراییهای دولت» چنین روندی را توجیه تئوریک میکنند و حتی در قانون بودجۀ ۱۳۹۸ و متن منتشرشده از سوی سازمان برنامه و بودجه باعنوان «اصلاح ساختار بودجه» بهعنوان یکی از سازوکارهای اصلاحی بر آن تأکید کردهاند.
🔸این سیاستها در شرایطی در حال اعمال است که براساس برآوردهای جمعیتی تا سال ۱۴۰۱ حدود ۱.۵ میلیون دانشآموز به جمعیت دانشآموزی کشور اضافه میشود و برای حفظ تراکم دانشآموز در کلاس درس در میزان فعلی (میانگین ۲۳ نفر در هر کلاس)، باید طی ۴ سال بیش از ۵۰ هزار کلاس درس جدید ساخته شود.
@omidi_reza
🔸در ادبیات مربوط به سیاستگذاری آموزش، «اجازهدادن به مدارس دولتی برای درآمدزایی» یک سیاست راستگرایانۀ رادیکال شناخته میشود. جالب است که اخیراً در معرفی دومنیک راب، وزیر خارجۀ جدید بریتانیا نوشته بودند او یکی از اعضای رادیکال دستراستی حزب محافظهکار و از طرفداران این سیاست است؛ سیاستی که تاکنون در انگلستان اجرا نشده است. اما همین سیاست طی سالهای اخیر به یک رویۀ غالب در نظام آموزشی ایران تبدیل شده است تاجاییکه از آن به «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی یاد میکنند.
🔸بنا به اظهار یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش در این سیاست بنا است «دست مدرسه در جیب خودش باشد. یعنی درآمدزایی کند و بخشی از آن را به حساب ناحیه و منطقه واریز کند». بهویژه از سال ۱۳۹۴ موجی از تغییر کاربری فضای مدارس به فضای تجاری حتی در شهرهای کوچک شکل گرفته است. اخیراً شهردار یکی از شهرهای با جمعیت کمتر از ۲۰ هزار نفر میگفت: «آموزش و پرورش شهرستان فهرست تمامی مدارس برِ خیابانهای شهر را به شورای شهرسازی داده و درخواست تغییر کاربری به مغازه را دارد. ادعا هم این است که میخواهیم دستمان به جیب خودمان باشد».
🔸اخیراً یکی از دبیران نسیمشهر در استان تهران نوشتهاند در ۵ مدرسۀ واقع در بر یکی از خیابانهای اصلی، بخشی از فضای مدارس به فضای تجاری تبدیل و ۲۶ باب مغازۀ ۱۲ متری از آن ایجاد و به مبلغ ۱ میلیارد تومان اجاره داده شده است. ایشان توضیح دادهاند در جلسۀ مدیران عالی آموزش و پرورش شهرستان این نمونه بهعنوان نمونۀ موفق درآمدزایی معرفی شده و از مناطق دیگر خواسته شده این رویه را در پیش بگیرند و فقط مصرفکننده نباشند.
🔸هفتۀ قبل در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بحثی ارائه کردم با عنوان «کالاییسازی آموزش و روند دگردیسی مدرسه در ایران». در آن جلسه، معاون پشتیبانی آموزش و پرورش میگفت بیش از ۸۰ کیلومتر مدرسه برِ خیابانهای اصلی در کشور داریم و گویا برنامه دارند این فضاها یا بخشی از آن را تجاری کنند. برخی اقتصاددانان نیز تحت عنوان «مولدسازی داراییهای دولت» چنین روندی را توجیه تئوریک میکنند و حتی در قانون بودجۀ ۱۳۹۸ و متن منتشرشده از سوی سازمان برنامه و بودجه باعنوان «اصلاح ساختار بودجه» بهعنوان یکی از سازوکارهای اصلاحی بر آن تأکید کردهاند.
🔸این سیاستها در شرایطی در حال اعمال است که براساس برآوردهای جمعیتی تا سال ۱۴۰۱ حدود ۱.۵ میلیون دانشآموز به جمعیت دانشآموزی کشور اضافه میشود و برای حفظ تراکم دانشآموز در کلاس درس در میزان فعلی (میانگین ۲۳ نفر در هر کلاس)، باید طی ۴ سال بیش از ۵۰ هزار کلاس درس جدید ساخته شود.
@omidi_reza
مقاله خواندنی و فوقالعاده #مهدی_سمائی درباره #شکنجه با عنوان «دسترسی به عدالت برای قربانیانِ شکنجه».
بخشی از متن:
[«اندکی پس از انقلاب 1357، شام در منزل یک ژنرال شاهنشاهیِ پیر مهمان بودم. به عنوان پژوهشگرِ جوانی به او معرّفی شده بودم که روی شکنجه در ایران کار میکند. سکوت مودبانه به مصاحبت انجامید وقتی که ژنرال پیر به من رو کرد و با صدایی دوستانه گفت: «پسرم؛ در ایران هیچ وقت شکنجه وجود نداشته و اکنون هم … وجود ندارد». و سپس به سرعت به من چشمک زد! به نظرم رسید که شکنجه چنان به بخشی رایج از تجربهی ایرانی تبدیل شده که کسی به نشانهی تعجب برایش ابرو بالا نمیاندازد. ایرانیان با شنیدنش چشمک میزنند، ناگزیریاش را تصدیق میکنند، و به رغم اینها، غیرمدرن نمیپندارندش.»
در متن بالا، داریوش رجالی از عادی بودنِ شکنجه در زندگیِ ایرانیان سخن میگوید. با وجود این، اگرچه شاید خبر شکنجه شدن تعجبی برنیانگیزد، امّا شنیدنِ خبری در مورد محکومیتِ قضاییِ شکنجهگران، کاملاً نادر و تعجبآور است. از زمان تشکیل عدلیه تاکنون، چندان حکمی به چشم نمیخورَد که بر اساس آن، دادگاهی کسی را به ارتکاب شکنجه محکوم کرده باشد. دادگاهها چندان با بازشناسیِ تجربهی شکنجهشدن، میانهای ندارند. بنابراین، از یکسو با عادی بودنِ تجربهی شکنجه در زندگیِ روزمره در صد سال اخیر روبروایم، و از سوی دیگر با استثنایی بودنِ بازشناسیِ آن تجربه در آرای قضایی. مسئلهی این پژوهش، همین ناسازه است. داریوش رجالی و نویسندگان دیگر، در تاریخ صد سالهی اخیر، انبوهی از موارد شکنجه را روایت کردهاند. اما اگر بخواهیم تاریخِ شکنجه را بر اساس آرای دادگاهها بنویسیم، به این نتیجهی نادرست میرسیم که چند مورد شکنجه بیشتر رخ نداده است. شکافی ژرف بین آرای دادگاهها و واقعیت گشوده شده است. این شکاف، مسئلهای مهم را برملا میکند: قربانیان شکنجه به عدالت دسترسی ندارند. عدم دسترسی به عدالت باعث میشود قربانیانِ شکنجه نتوانند محکومیتِ شکنجهگرشان را به دست بیاورند. در نتیجه، صدای شکنجهشدگان به گوش قاضی نمیرسد و جایی در آرای قضایی پیدا نمیکند. این مقاله در مورد همین شکاف میاندیشد.]
@interventions
http://problematicaa.com/torture/
بخشی از متن:
[«اندکی پس از انقلاب 1357، شام در منزل یک ژنرال شاهنشاهیِ پیر مهمان بودم. به عنوان پژوهشگرِ جوانی به او معرّفی شده بودم که روی شکنجه در ایران کار میکند. سکوت مودبانه به مصاحبت انجامید وقتی که ژنرال پیر به من رو کرد و با صدایی دوستانه گفت: «پسرم؛ در ایران هیچ وقت شکنجه وجود نداشته و اکنون هم … وجود ندارد». و سپس به سرعت به من چشمک زد! به نظرم رسید که شکنجه چنان به بخشی رایج از تجربهی ایرانی تبدیل شده که کسی به نشانهی تعجب برایش ابرو بالا نمیاندازد. ایرانیان با شنیدنش چشمک میزنند، ناگزیریاش را تصدیق میکنند، و به رغم اینها، غیرمدرن نمیپندارندش.»
در متن بالا، داریوش رجالی از عادی بودنِ شکنجه در زندگیِ ایرانیان سخن میگوید. با وجود این، اگرچه شاید خبر شکنجه شدن تعجبی برنیانگیزد، امّا شنیدنِ خبری در مورد محکومیتِ قضاییِ شکنجهگران، کاملاً نادر و تعجبآور است. از زمان تشکیل عدلیه تاکنون، چندان حکمی به چشم نمیخورَد که بر اساس آن، دادگاهی کسی را به ارتکاب شکنجه محکوم کرده باشد. دادگاهها چندان با بازشناسیِ تجربهی شکنجهشدن، میانهای ندارند. بنابراین، از یکسو با عادی بودنِ تجربهی شکنجه در زندگیِ روزمره در صد سال اخیر روبروایم، و از سوی دیگر با استثنایی بودنِ بازشناسیِ آن تجربه در آرای قضایی. مسئلهی این پژوهش، همین ناسازه است. داریوش رجالی و نویسندگان دیگر، در تاریخ صد سالهی اخیر، انبوهی از موارد شکنجه را روایت کردهاند. اما اگر بخواهیم تاریخِ شکنجه را بر اساس آرای دادگاهها بنویسیم، به این نتیجهی نادرست میرسیم که چند مورد شکنجه بیشتر رخ نداده است. شکافی ژرف بین آرای دادگاهها و واقعیت گشوده شده است. این شکاف، مسئلهای مهم را برملا میکند: قربانیان شکنجه به عدالت دسترسی ندارند. عدم دسترسی به عدالت باعث میشود قربانیانِ شکنجه نتوانند محکومیتِ شکنجهگرشان را به دست بیاورند. در نتیجه، صدای شکنجهشدگان به گوش قاضی نمیرسد و جایی در آرای قضایی پیدا نمیکند. این مقاله در مورد همین شکاف میاندیشد.]
@interventions
http://problematicaa.com/torture/
Problematicaa
دسترسی به عدالت برای قربانیانِ شکنجه - پروبلماتیکا
«اندکی پس از انقلاب ۱۳۵۷، شام در منزل یک ژنرال شاهنشاهیِ پیر مهمان بودم. به عنوان پژوهشگرِ جوانی به او معرّفی شده بودم که روی شکنجه در ایران کار میکند. سکوت مودبانه به مصاحبت انجامید وقتی که ژنرال پیر […]
موضوع #دختران_خیابان_انقلاب و دیگر شکلهای اعتراض مانند آن، واکنشهایی بر میانگیزند (به طرفداری یا ضدیت) که در آن برخوردها، برخی جنبههای بهظاهر بدیهی وجود دارد که بهسادگی نادیده گرفته میشوند. آن جنبهها، در این برخوردها طبیعی فرض میشوند. یکی از این جنبهها مسأله «مردم خیابان انقلاب» است که این یادداشت درباره آنهاست. هر نوع سخنگفتنی از #مردم بهسادگی ممکن است دچار این یا آن شکل از #فروکاستگرایی شود. در این یادداشت سعی کردهام با سکوت درباره ماهیت «مردم خیابان انقلاب» از این نوع فروکاستگرایی دوری کنم. پس دقیقتر آن است که بگویم این یادداشت نه درباره خود «مردم خیابان انقلاب» که درباره شکل خاصی از برخورد و شکل خاصی از داوری درباره آنهاست.
عنوان این یادداشت را از عنوان رمان کنستانتین میخائلوویچ سیمونوف شاعر و نویسنده شوروی وام گرفتهام.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
عنوان این یادداشت را از عنوان رمان کنستانتین میخائلوویچ سیمونوف شاعر و نویسنده شوروی وام گرفتهام.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
Telegraph
مردم سرباز به دنیا نمیآیند
این یادداشت درباره دختران خیابان انقلاب نیست، درباره مردم خیابان انقلاب است، همانهایی که شاید بیاعتنا از کنار آن دختران بگذرند، شاید نگاهی بیندازند، شاید دوربینشان را در بیاورند و عکسی یا فیلمی بگیرند، شاید متلکی نثار این دختران کنند، شاید این دختران را…
#لو_ویگوتسکی یکی از چهرههای کمترشناختهشده در حوزه #روانشناسی است. او و همکارش لوریا پایهگذار رویکردی قابل توجه و مهم در روانشناسی بودند که در لابهلای ستیزههای جنگ سرد ناشناخته ماند. خوشبختانه در فارسی مهمترین کتابهای او ترجمه یا کتابها و مقالههایی درباره او تألیف شده است: «اندیشه و زبان» ترجمه حبیبالله قاسمزاده، «روانشناسی ویگوتسکی سیر و تحول اندیشهها» حبیبالله قاسمزاده و ترجمه دیگر از بهروز عزبدفتری، «روانشناسی هنر» ترجمه بهروز عزبدفتری، «ذهن و جامعه: رشد فرآیندهای روانشناختی عالی» ترجمه بهروز عزبدفتری و کتابهای دیگر. جدا از این دو مترجم میدانم که دکتر حسن عشایری و دکتر شیوا دولتآبادی هم نگاهی به این متفکر دارند.
گویا کتابی در سال ۲۰۱۷ نیز در انتشارات راتلج در آمده با عنوان «ویگوتسکی و #مارکس: به سوی روانشناسی مارکسیستی» به گردآوری کارل راتنر و دانیل نونس هنریک سیلوا.
لینک زیر معرفیای بر کتاب اخیر است.
@interventions
http://isj.org.uk/revolutionary-psychology/
گویا کتابی در سال ۲۰۱۷ نیز در انتشارات راتلج در آمده با عنوان «ویگوتسکی و #مارکس: به سوی روانشناسی مارکسیستی» به گردآوری کارل راتنر و دانیل نونس هنریک سیلوا.
لینک زیر معرفیای بر کتاب اخیر است.
@interventions
http://isj.org.uk/revolutionary-psychology/
پنج سال از بودن در پروبلماتیکا و همراهی با دوستان و رفقایم در آن گذشت. این، افتخاری برای من بوده است که در کنار آنها بودهام، آموختهام، راه یافتهام و از حضور گرمشان بهره بردهام.
اما فراتر از ما و برآمده از کنش ما، خود #پروبلماتیکا است که توانسته در این سالها در فراز و فرود، موضع متکثر خود را نشان دهد و تحقق بخشد؛ موضعی که بیش از ارائه پاسخهای حاضروآماده در پی تشخیص و صورتبندی انتقادی مسائلی بوده که در زندگی فکری و عملی ما و جامعهمان با آنها مواجه میشدهایم.
و نکته مهم درباره پروبلماتیکا این است که در آن نه با یک رویکرد مشخص و متعیِّن که با تکثری از دیدگاهها روبهروییم، و از آن، نه یک صدا که صداهای گوناگون برخاسته است. این برای من تجربهای یکتا بوده.
در پایین نشانی مانیفست اولیه پروبلماتیکا را میگذارم.
@interventions
http://problematicaa.com/m/
اما فراتر از ما و برآمده از کنش ما، خود #پروبلماتیکا است که توانسته در این سالها در فراز و فرود، موضع متکثر خود را نشان دهد و تحقق بخشد؛ موضعی که بیش از ارائه پاسخهای حاضروآماده در پی تشخیص و صورتبندی انتقادی مسائلی بوده که در زندگی فکری و عملی ما و جامعهمان با آنها مواجه میشدهایم.
و نکته مهم درباره پروبلماتیکا این است که در آن نه با یک رویکرد مشخص و متعیِّن که با تکثری از دیدگاهها روبهروییم، و از آن، نه یک صدا که صداهای گوناگون برخاسته است. این برای من تجربهای یکتا بوده.
در پایین نشانی مانیفست اولیه پروبلماتیکا را میگذارم.
@interventions
http://problematicaa.com/m/
Problematicaa
مانیفستی برای پروبلماتیکا - پروبلماتیکا
اول. هر مانیفستی احتمالاً با این سودا نوشته میشود که خود را از گذشته آزاد کند و در دل اکنون راهی به آینده بگشاید. به این معنا، هر مانیفستی به اتکای نیروهای تازهای که از درون تاریخِ اکنون احضار میکند […]
مقالهای کوتاه اما بهشدت خواندنی از #مایکل_رابرتز با ترجمه #احمد_سیف درباره مفهوم «سرمایهداری مترقی» که در کتاب جدید جوزف استیگلیتز درباره آن حرف زده شده است.
از متن: «جالب این که استیگلیتز هرگز توضیح نمیدهد که چه شد که سرمایهداری مترقی، دموکراتیک و نظارتشده در دههیی 1970 به پایان رسید به غیر از این که بگوید این نتیجهی سیاستهای ناهنجار ریگان و تاچر و غیره بود. ولی خوانندگان نوشتههای من میدانند که از اواسط دههی 1960 درشرایط عینی تغییر پیش آمد و سودآوری سرمایه در ابعاد جهانی کاهش یافت.
معنایش این بود که سرمایه دیگر نمیتواند افزایش درآمد واقعی، ارایهی خدمات عمومی و آموزش رایگان و بهداشت را برتابد. سالهای سودآوری بالا که امکان ارایهی این امتیازها را میداد دیگر گذشته بود. همهی سیاستمدارانی که انتخاب میشدند (چپ و راست) به کاستن از دولت رفاه و قدرت کارگران، خصوصیسازی، و نظارتزدایی متعهد بودند. بهعلاوه، سرمایهداری مترقی گرفتار چند رکود جدی شده بود که قدرت جنبش کارگری را کاهش داده بود و سودآوری (تا حدودی) احیا شد».
@interventions
https://bit.ly/2WVj9oX
از متن: «جالب این که استیگلیتز هرگز توضیح نمیدهد که چه شد که سرمایهداری مترقی، دموکراتیک و نظارتشده در دههیی 1970 به پایان رسید به غیر از این که بگوید این نتیجهی سیاستهای ناهنجار ریگان و تاچر و غیره بود. ولی خوانندگان نوشتههای من میدانند که از اواسط دههی 1960 درشرایط عینی تغییر پیش آمد و سودآوری سرمایه در ابعاد جهانی کاهش یافت.
معنایش این بود که سرمایه دیگر نمیتواند افزایش درآمد واقعی، ارایهی خدمات عمومی و آموزش رایگان و بهداشت را برتابد. سالهای سودآوری بالا که امکان ارایهی این امتیازها را میداد دیگر گذشته بود. همهی سیاستمدارانی که انتخاب میشدند (چپ و راست) به کاستن از دولت رفاه و قدرت کارگران، خصوصیسازی، و نظارتزدایی متعهد بودند. بهعلاوه، سرمایهداری مترقی گرفتار چند رکود جدی شده بود که قدرت جنبش کارگری را کاهش داده بود و سودآوری (تا حدودی) احیا شد».
@interventions
https://bit.ly/2WVj9oX
نقد اقتصاد سیاسی
تناقض مفهوم سرمایهداری مترقی / مایکل رابرتز / ترجمهی احمد سیف
جوزف استیگلیتز یکی از برندگان جایزهی نوبل در اقتصاد و اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی و همچنین مشاور رهبری چپگرای حزب کارگر در انگلیس است. در طیف گستردهی اقتصاددانان جریان اصلی، او در چپ قرار دا…
مقاله خواندنی و مهم #میشل_لووی درباره رابطه مذهب و مبارزه طبقاتی بهويژه در نوشتههای #انگلس. این مقاله ابعاد توجه انگلس را به مذهب و نیروهای مذهبی نشان میدهد و همچنین به نادیدهانگاریها و بیتوجهی او نیز اشاره میکند.
@interventions
https://bit.ly/2NfwhDx
@interventions
https://bit.ly/2NfwhDx
نقد اقتصاد سیاسی
مذهب و مبارزهی طبقاتی از منظر انگلس / میشل لووی / ترجمهی حامد پایدار
بیشتر موافقان و مخالفان مارکسیسم، عبارت آشنا و مشهور «مذهب افیون تودهها است» را همچون جوهر نظریهی مارکسیستی در واکاوی پدیدهی مذهب دانستهاند. این دیدگاه تا چه اندازه میتواند موجه و کامل باشد؟…
50-51.pdf
7.3 MB
شماره جدید #قلمرو_رفاه
آنقدر در تبوتاب و بالاوپایین هرروزه گذشت که نمیدانم چه حسی باید به این شماره قلمرو داشته باشم با اینکه بخشهای بسیار مهم و جذابی دارد.
در این شماره (یعنی شماره ۵۰-۵۱) از صفحه ۸ تا ۱۹ میتوانید میزگردی جالب و عجیب درباره #اصلاحات_پارامتریک و گزارش از نتایج جهانی خصوصیسازی صندوقهای بازنشستگی بخوانید.
از صفحه ۲۰ تا ۳۵ پروندهای داریم درباره #کودکان_کار و #کار_کودکان که مقاله اولی آن را دکتر #احمد_سیف به قلمرو افتخار دادند و نوشتند و یادداشت پایانی آن را هم حسام حسینزاده درباره سمنهای فعال در این حوزه قلمی کرده.
پرونده جذاب «جهان بدون پلاستیک» در صفحات ۳۶ تا ۵۵ آمده و پرونده خواندنی «فاشیسم #ترامپ» در صفحات ۷۲ تا ۱۰۵.
اما پروندهی جذاب و خواندنی دیگری هم داریم که در آن سعی کردهام زیر و بالای طرح #نیودیل_سبز خانم کورتز معلوم شود به همین دلیل در آن از گزارشهای گوناگون کوشیده شده به جنبههای گوناگون این لایحه ورود شود. این پرونده را میتوانید در صفحات ۵۶ تا ۷۱ بخوانید.
@interventions
آنقدر در تبوتاب و بالاوپایین هرروزه گذشت که نمیدانم چه حسی باید به این شماره قلمرو داشته باشم با اینکه بخشهای بسیار مهم و جذابی دارد.
در این شماره (یعنی شماره ۵۰-۵۱) از صفحه ۸ تا ۱۹ میتوانید میزگردی جالب و عجیب درباره #اصلاحات_پارامتریک و گزارش از نتایج جهانی خصوصیسازی صندوقهای بازنشستگی بخوانید.
از صفحه ۲۰ تا ۳۵ پروندهای داریم درباره #کودکان_کار و #کار_کودکان که مقاله اولی آن را دکتر #احمد_سیف به قلمرو افتخار دادند و نوشتند و یادداشت پایانی آن را هم حسام حسینزاده درباره سمنهای فعال در این حوزه قلمی کرده.
پرونده جذاب «جهان بدون پلاستیک» در صفحات ۳۶ تا ۵۵ آمده و پرونده خواندنی «فاشیسم #ترامپ» در صفحات ۷۲ تا ۱۰۵.
اما پروندهی جذاب و خواندنی دیگری هم داریم که در آن سعی کردهام زیر و بالای طرح #نیودیل_سبز خانم کورتز معلوم شود به همین دلیل در آن از گزارشهای گوناگون کوشیده شده به جنبههای گوناگون این لایحه ورود شود. این پرونده را میتوانید در صفحات ۵۶ تا ۷۱ بخوانید.
@interventions
کتاب «شورش خرد؛ فلسفه علمی و دانش نوین» نوشته تد گرانت و آلن وودز را با خوشبینی تمام شروع به خواندن کردم اما متأسفانه حالا چنان سرخوردهام که نگو. نویسندگانی که با تعصبی احمقانه جملاتی چنین کوتهبینانه را در مقدمه این اثر آن هم در سال ۱۹۹۵ مینویسند، معلوم است در باقی کتاب چه کردهاند و با مروری کوتاه میشود فهمید چه کردهاند. عکس این بخش از مقدمهشان را اینجا میگذارم. نه مارکسیسم به همین سه منبعی که گفتهاند خلاصه میشود، نه رویکردی چنین سادهانگارانه به حتا ماتریالیسم دیالکتیک، خیر و بهرهای به کسی میرساند.
درباره «دنیا»ی ارانی
این یادداشت کوتاه بیش از هر چیز ادای دینی در روز تولد دکتر ارانی (۱۳ شهریور) است و البته اشاره به برخی ایدههای جذاب در کار او در مجله «دنیا». یادش گرامی.
@interventions
https://bit.ly/2keDiIN
این یادداشت کوتاه بیش از هر چیز ادای دینی در روز تولد دکتر ارانی (۱۳ شهریور) است و البته اشاره به برخی ایدههای جذاب در کار او در مجله «دنیا». یادش گرامی.
@interventions
https://bit.ly/2keDiIN
Telegraph
میراثهای متمایز «دنیا»ی ارانی
این یادداشت کوتاه میخواهد ـ هر چند بهشکلی گذرا ـ به برخی ابعاد قابلتوجهترِ آن در نوشتههای یکی از چهرههای بنیادگذار چپ کمونیست در ایران یعنی دکتر تقی ارانی (بهویژه در مجله «دنیا» (منتشره از ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۴)) اشاره کند. این یادداشت صرفاً میخواهد آن ایدههای…
درسهای استراتژیک برآمده از بهار عربی
این مصاحبه با #ژیلبر_آشکار اهمیت فوقالعادهای دارد. او بهدقت نشان میدهد که چه مسیرهایی پس از انقلابهای عربی طی شد.
او از قطببندیای نام میبرد که اهمیت تحلیلی بسیاری دارد. قطب اول (اسلامگرایان بنیادگرا)، قطب دوم (نیروهای امنیتی ـ نظامی باقیمانده از رژیم قبل) و قطب سوم یعنی نیروهای مردمی و مترقی (سکولار، سوسیالیست، فمینیست و حتا ناسیونالیست).
در جنبشهایی که بهشکلی قطب اول و سوم همراه هم شدند، بعد از مدتی قطب اول به سمت قطب دوم گرایید تا بهشکلی جنبش را مصادره کند. این، ازقضا اهمیت خاصی دارد.
اما در جنبشهایی (مثل سودان) که قطبهای اول و دوم در رژیم قدیم با هم همکاری میکردند و قطب اول نتوانست خود را در جنبش جا بزند، هر چند ممکن است موفقتر (در بهدستگرفتن قدرت) عمل نکرده باشند (به دلیل سمبه پرزور مخالفانشان یعنی قطب اول و دوم) اما توانستهاند جنبشی مترقیتر و پویاتر را شکل دهند.
او در آخر به نکتهای بسیار مهم اشاره میکند: «سودانیها از تجربه مصر و تونس به این نتیجه رسیدهاند که هرچه انتخابات زودتر برگزار شود، احتمال برندهشدن گروههایی که بیشترین سازماندهی، منابع و حمایت بینالمللی را دارند بیشتر است. در مصر و تونس، بنیادگرایان اسلامی پیروز شدند. در سودان احتمالاً آن دسته از نیروهای سیاسی شانس بیشتری خواهند داشت که از دل رژیم قبلی بیرون آمدهاند، از جمله اخوانالمسلمین و سلفیها. ابزارهای مادی آنها به مراتب بیشتر از ابزارهای ائتلاف نیروهای آزادی و تغییر است». توجه به این نکته اهمیت بسیاری برای همه کشورهای منطقه دارد.
@interventions
https://pecritique.files.wordpress.com/2019/05/the-long-arab-spring.pdf
این مصاحبه با #ژیلبر_آشکار اهمیت فوقالعادهای دارد. او بهدقت نشان میدهد که چه مسیرهایی پس از انقلابهای عربی طی شد.
او از قطببندیای نام میبرد که اهمیت تحلیلی بسیاری دارد. قطب اول (اسلامگرایان بنیادگرا)، قطب دوم (نیروهای امنیتی ـ نظامی باقیمانده از رژیم قبل) و قطب سوم یعنی نیروهای مردمی و مترقی (سکولار، سوسیالیست، فمینیست و حتا ناسیونالیست).
در جنبشهایی که بهشکلی قطب اول و سوم همراه هم شدند، بعد از مدتی قطب اول به سمت قطب دوم گرایید تا بهشکلی جنبش را مصادره کند. این، ازقضا اهمیت خاصی دارد.
اما در جنبشهایی (مثل سودان) که قطبهای اول و دوم در رژیم قدیم با هم همکاری میکردند و قطب اول نتوانست خود را در جنبش جا بزند، هر چند ممکن است موفقتر (در بهدستگرفتن قدرت) عمل نکرده باشند (به دلیل سمبه پرزور مخالفانشان یعنی قطب اول و دوم) اما توانستهاند جنبشی مترقیتر و پویاتر را شکل دهند.
او در آخر به نکتهای بسیار مهم اشاره میکند: «سودانیها از تجربه مصر و تونس به این نتیجه رسیدهاند که هرچه انتخابات زودتر برگزار شود، احتمال برندهشدن گروههایی که بیشترین سازماندهی، منابع و حمایت بینالمللی را دارند بیشتر است. در مصر و تونس، بنیادگرایان اسلامی پیروز شدند. در سودان احتمالاً آن دسته از نیروهای سیاسی شانس بیشتری خواهند داشت که از دل رژیم قبلی بیرون آمدهاند، از جمله اخوانالمسلمین و سلفیها. ابزارهای مادی آنها به مراتب بیشتر از ابزارهای ائتلاف نیروهای آزادی و تغییر است». توجه به این نکته اهمیت بسیاری برای همه کشورهای منطقه دارد.
@interventions
https://pecritique.files.wordpress.com/2019/05/the-long-arab-spring.pdf
داستان یک کتاب
کتاب «بازخوانی انگلس» داستانی پرفرازونشیب دارد. دوستان در خبرنامه داخلی نشر چشمه #چشمهخوان این فرصت را فراهم کردند که بتوانم از آن بگویم. ممنون از این دوستان که متن را بیکموکاست منتشر کردند. در اینجا هم فایل پیدیاف آن و هم اینستنتویوی خود مطلب را میگذارم.
@interventions
https://bit.ly/2mvme24
کتاب «بازخوانی انگلس» داستانی پرفرازونشیب دارد. دوستان در خبرنامه داخلی نشر چشمه #چشمهخوان این فرصت را فراهم کردند که بتوانم از آن بگویم. ممنون از این دوستان که متن را بیکموکاست منتشر کردند. در اینجا هم فایل پیدیاف آن و هم اینستنتویوی خود مطلب را میگذارم.
@interventions
https://bit.ly/2mvme24
Telegraph
انگلسی که نمیشناسیم
«بازخوانی انگلس» عمیقاً با تحولات سیاسی و فکری دو دهه اخیر همپیوند بوده است. درواقع میشود گفت که این کتاب از سه لایه بازخوانی تشکیل شده است. اولین لایه همان است که جان ریز در مقالهاش با عنوان اصلی «مارکسیسم انگلس» واکاوی میکند؛ بازخوانی میراث انگلس و…