Forwarded from دفتر تحکیم وحدت | تبریز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز برگزار میکند:
🔻زن و ایران پیشرو🔺️
▫️[سلسله نشستهای تحکیم اندیشه]
•تحلیل و بررسی اعتراضات اخیر ایران
🗓زمان: سهشنبه ساعت ۱۲
📍مکان:دانشگاه تبریز_ساختمان مرکزی_تالار شهید باکری
.
.
📌ورود برای عموم آزاد است.
🆔️ @anjoman_eslami_tbz
🆔️@seyedjavadmiri
🆔️@IslamicLeft
🔻زن و ایران پیشرو🔺️
▫️[سلسله نشستهای تحکیم اندیشه]
•تحلیل و بررسی اعتراضات اخیر ایران
🗓زمان: سهشنبه ساعت ۱۲
📍مکان:دانشگاه تبریز_ساختمان مرکزی_تالار شهید باکری
.
.
📌ورود برای عموم آزاد است.
🆔️ @anjoman_eslami_tbz
🆔️@seyedjavadmiri
🆔️@IslamicLeft
👍8👎3
Audio
🔺صوت ارائه مقاله «علم مدنی فرونتیک؛ چرخش عملی در خوانش فلسفه سیاسی فارابی»/ کنگره بینالمللی فارابی/ یازدهم اسفند ۱۴۰۱
📍چکیده
📍فایل پاورپوینت
📍چکیده
📍فایل پاورپوینت
👍4👎3👏1
Farabi Congress.pdf
3.8 MB
🔺فایل پاورپوینت ارائه مقاله «علم مدنی فرونتیک؛ چرخش عملی در خوانش فلسفه سیاسی فارابی» به انگلیسی/ کنگره بینالمللی فارابی/ یازدهم اسفند ۱۴۰۱
📍چکیده
📍فایل صوتی
📍چکیده
📍فایل صوتی
👍3👎3👏2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺کلیپی از نشست نقد و بررسی مستند «شهر نو»، گفتگوی محمدحسین بادامچی و فاطمه دلاوری، کتابخانه شهرداری اصفهان، پانزده دی ۱۴۰۱ (صوت کامل نشست)
👍3👎3👏3
شماره نهم نشریه شهربانو.pdf
6.3 MB
🔺شماره نهم مجله شهربانو (ویژهنامه ولادت حضرت زهرا) کاری از انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز که میزبان نشست چند روز پیش «زن و ایران پیشرو» بود. از معدود تشکلهای دانشجویی که به جای انقیاد مرسوم واحد خواهران تحت ولایت واحد برادران در گروههای با صبغه مذهبی، در چند سال اخیر دبیر آن از میان زنان انتخاب میشود. با بیاعتباری تشکلهای با گرایش اصولگرا و اصلاحطلب در سالهای اخیر، امید میرود که بهار زنانه جنبش دانشجویی در جنبش ژینا با این نسل جدید از تشکلهای دانشجویی توسعه یابد.
👍13
بنیادگرایی به مثابه جنبشی ارتجاعی:
درباره شباهت مسمومیت سریالی مدارس دخترانه به قتلهای سریالی مشهد
🔴هانا آرنت در کتاب «توتالیتاریسم» خود که درباره رژیمهای هیتلر و استالین است متذکر میشود که توتالیتاریسم را نباید صرفا یک دولت ملّی دانست بلکه توتالیتاریسم یک جنبش ارتجاعی وسیعتر است که با «انقلاب» بر یک دولت دست یافته و ماشین آنرا در اختیار میگیرد. این کتاب آرنت را اگر در کنار کتاب «اسلامگرایی» ارنست نولته بخوانیم که در آن به مقایسه میان سه جنبش ارتجاعی کمونیسم، نازیسم و بنیادگرایی میپردازد بهتر میتوانیم رابطه میان بنیادگرایی و دولت اسلامی را تحلیل کنیم.
🔴از این منظر بنیادگرایی اگرچه در دولت اسلامی سکنا کرده اما قابل تقلیل به آن نیست. همانطور که کارن آرمسترانگ هم در کتاب «بنیادگرایی» در بررسی شباهتهای خانوادگی میان بنیادگرایی یهودی و مسیحی و اسلامی مطرح میکند واکنش به فمینیسم و آزادی زن و تلاش برای اعاده اقتدار پدرسالاری از مهمترین آبشخورها و محرکات اصلی ظهور، استقرار و بسط بنیادگرایی مذهبی در یک قرن اخیر است.
🔴 در نشانههای اینکه چگونه بیشتر از اتکای بنیادگرایی به دولت اسلامی، دولت اسلامی از روح زنستیز بنیادگرایی برای حفظ اقتدار خود استفاده میکند قتلهای زنجیرهای مشهد نمونهای بسیار جالب توجه است. اینکه چگونه اقتدار مذکر دهه شصت در سالهای دهه هفتاد سست میشود و رزمنده مقدس و متشرع را وادار به واکنش خشونتآمیز و «آتش به اختیار» علیه زنان روسپی بعنوان مهمترین نمادهای فساد و گناه و «فسق زنانه» در اتوپیای اسلامی پدرسالار میکند تا جاییکه به اذعان مستندی که از آن ساخته شد، مورد تحسین جامعه متدینین و متشرعین نیز قرار گرفت.
♦️از این حیث قابل پیشبینی است که پس از جنبش ژینا، قدرت یافتن زنان و پدیداری آستانهی جدید آزادی زنان از گفتمان حجاب و کنترل بدن زنانه در خانه، جنبش ارتجاعی بنیادگرایی با ملامت کاهلی دولت اسلامی، خود دست به کار شود. بنیادگرایی در کل تاریخ یکصدسال اخیر خود در هراس از زن، زندگی و آزادی به خود پیچیده و اکنون پس از پیروزیهای مکرری که پس از انقلاب بدست آورده دوباره احساس خطر میکند. فراتر از تحولات سیاسی پیش رو، بنیادگرایی همچنان مساله ایران است و جنبش مترقی ژینا تنها پادزهر آن که میتواند نیروی لازم برای تغییر دینداری پدرسالار تاریخی را از درون و توسط خود زنان فراهم کند.
درباره شباهت مسمومیت سریالی مدارس دخترانه به قتلهای سریالی مشهد
🔴هانا آرنت در کتاب «توتالیتاریسم» خود که درباره رژیمهای هیتلر و استالین است متذکر میشود که توتالیتاریسم را نباید صرفا یک دولت ملّی دانست بلکه توتالیتاریسم یک جنبش ارتجاعی وسیعتر است که با «انقلاب» بر یک دولت دست یافته و ماشین آنرا در اختیار میگیرد. این کتاب آرنت را اگر در کنار کتاب «اسلامگرایی» ارنست نولته بخوانیم که در آن به مقایسه میان سه جنبش ارتجاعی کمونیسم، نازیسم و بنیادگرایی میپردازد بهتر میتوانیم رابطه میان بنیادگرایی و دولت اسلامی را تحلیل کنیم.
🔴از این منظر بنیادگرایی اگرچه در دولت اسلامی سکنا کرده اما قابل تقلیل به آن نیست. همانطور که کارن آرمسترانگ هم در کتاب «بنیادگرایی» در بررسی شباهتهای خانوادگی میان بنیادگرایی یهودی و مسیحی و اسلامی مطرح میکند واکنش به فمینیسم و آزادی زن و تلاش برای اعاده اقتدار پدرسالاری از مهمترین آبشخورها و محرکات اصلی ظهور، استقرار و بسط بنیادگرایی مذهبی در یک قرن اخیر است.
🔴 در نشانههای اینکه چگونه بیشتر از اتکای بنیادگرایی به دولت اسلامی، دولت اسلامی از روح زنستیز بنیادگرایی برای حفظ اقتدار خود استفاده میکند قتلهای زنجیرهای مشهد نمونهای بسیار جالب توجه است. اینکه چگونه اقتدار مذکر دهه شصت در سالهای دهه هفتاد سست میشود و رزمنده مقدس و متشرع را وادار به واکنش خشونتآمیز و «آتش به اختیار» علیه زنان روسپی بعنوان مهمترین نمادهای فساد و گناه و «فسق زنانه» در اتوپیای اسلامی پدرسالار میکند تا جاییکه به اذعان مستندی که از آن ساخته شد، مورد تحسین جامعه متدینین و متشرعین نیز قرار گرفت.
♦️از این حیث قابل پیشبینی است که پس از جنبش ژینا، قدرت یافتن زنان و پدیداری آستانهی جدید آزادی زنان از گفتمان حجاب و کنترل بدن زنانه در خانه، جنبش ارتجاعی بنیادگرایی با ملامت کاهلی دولت اسلامی، خود دست به کار شود. بنیادگرایی در کل تاریخ یکصدسال اخیر خود در هراس از زن، زندگی و آزادی به خود پیچیده و اکنون پس از پیروزیهای مکرری که پس از انقلاب بدست آورده دوباره احساس خطر میکند. فراتر از تحولات سیاسی پیش رو، بنیادگرایی همچنان مساله ایران است و جنبش مترقی ژینا تنها پادزهر آن که میتواند نیروی لازم برای تغییر دینداری پدرسالار تاریخی را از درون و توسط خود زنان فراهم کند.
Telegram
جمهورى سوم
برگی از یک نوشته:
«توتالیتاریسم در رأس قدرت»، نوشته هانا آرنت
🔴از نظر فنون حکومتی، تدابیر توتالیتر ساده و بسیار مؤثر مینمایند، تدابیری که نه تنها انحصار مطلق فرامین، بلکه اجرای همیشگی آنها را تضمین می کنند. تعدد خطوط ارتباطی و درهم آمیختگی سلسله مراتب…
«توتالیتاریسم در رأس قدرت»، نوشته هانا آرنت
🔴از نظر فنون حکومتی، تدابیر توتالیتر ساده و بسیار مؤثر مینمایند، تدابیری که نه تنها انحصار مطلق فرامین، بلکه اجرای همیشگی آنها را تضمین می کنند. تعدد خطوط ارتباطی و درهم آمیختگی سلسله مراتب…
👍28👎13🔥1👏1
پوشیدن روی یا نپوشیدن روی-مینوی.pdf
382.5 KB
🔺این مقاله ایست از مجتبی مینوی با عنوان «پوشیدن روی یا نپوشیدن روی: ای زنان بکوشید تا چادر حقارت نپوشید!» منتشرشده در سال ۱۳۲۷ در مجله یغما. این مقاله سند معتبری است از استدلالهای مدافعان کشف حجاب که رسول جعفریان نیز در پیوست کتاب «رسائل حجابیه» آنرا آورده. از مطالعه این مقاله و باقی مباحثات قلمی در کتاب رسائل حجابیه به خوبی مشخص میشود که کل دعوای کشف حجاب در آن مقطع بر سر «حجاب وجه و کفین» زنان بوده که متدینین و روحانیون به هیچ وجه از آن کوتاه نمیآمدند چون (به درستی) حجاب را گفتمان زنستیزانه وسیعتری در نظم اجتماعی و سیاسی پدرسالار اسلامی میدانستند که قابل استثنا خوردن نیست. با خواندن این مقاله بخوبی روشن میشود که بر خلاف تصور موجود کتاب «مسأله حجاب» شهید مطهری نیز استدلالی نه در دفاع از حجاب بلکه در دفاع از کشف حجاب در آن مقطع بوده است.
👍14👎5👏3❤1
Forwarded from دفتر تحکیم وحدت | تبریز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟥سلسله نشستهای تحکیم اندیشه
🔻زن و ایرانِ پیشرو
🎤دکتر محمدحسین بادامچی
▫️درون انقلاب ۵۷، ضدانقلابی مستتر بود که ما این را کمتر مورد بررسی قرار داده ایم.
▪️اولین طبقه ای که از ضد انقلاب مستتر در درون انقلاب ۵۷ آگاهی پیدا کرد "زنان" بودند.
▫️نهم اسفندماه ۱۴۰۱
▫️دانشگاه تبریز
.
.
#زن
#دفتر_تحکیم_وحدت
#ایران
🆔️ @anjoman_eslami_tbz
🆔 @IslamicLeft
🔻زن و ایرانِ پیشرو
🎤دکتر محمدحسین بادامچی
▫️درون انقلاب ۵۷، ضدانقلابی مستتر بود که ما این را کمتر مورد بررسی قرار داده ایم.
▪️اولین طبقه ای که از ضد انقلاب مستتر در درون انقلاب ۵۷ آگاهی پیدا کرد "زنان" بودند.
▫️نهم اسفندماه ۱۴۰۱
▫️دانشگاه تبریز
.
.
#زن
#دفتر_تحکیم_وحدت
#ایران
🆔️ @anjoman_eslami_tbz
🆔 @IslamicLeft
👍5👎2
پایان حجاب در ایران
در اولین بهار پس از ژینا
🔴در مراحل گذر از پدرسالاری، «آزادی» منزلگاههای مختلفی را تجربه میکند. در آغاز عمده مردمان چنان به اسارت خو کردهاند که آزادی، بیان منفرد چند مجنون به نظر میآید. اندکی بعد که گروهی از نخبگان دل و جانشان به آزادی منور میشود آنرا سوغاتی میخواهند برای هموطنانشان که آزادشان کنند. «آزاد کردن» اما در این منزلگاه خود لاجرم ساختاری استکباری و اجباری و «استعماری» به خود میگیرد و همزمان هم خوی آزادگان را میآزارد و هم خوی بردگان را. «آزادسازی» که از مصدر منحوس «ساختن» در مرام دولتمردان و ایدئولوگها از قلب آزادی به تکنیک ساخته میشود، خود به بزرگترین مانع در راه آزادی، و عامل تولد و گسترش نفرین بنیادگرایی که فریاد گوشخراش هراس از آزادی پدرسالاران است مبدل میشود.
🔴مسیر آزادیخواهی نخبگان که اینچنین در دوراهی آزادسازی و بنیادگرایی مسدود میشود، آزادی در مسیر پربرکت تازهای میافتد و آن خواست آزادی مردمان عادی و بویژه زنان بعنوان یک مطالبه حیاتی است. تا جاییکه میدانم چنین مسیری از فراگیری آزادیخواهی ویژگی خاص تجربه تاریخی کشور ماست و بر خلاف عمده جوامع است که در آن خواست آزادی از بالا به پایین جاری شده است. این تجربه خاص تنها در رژیمهای توتالیتری قابل تحقق است که میتوانند سلطه و مداخله پدرسالارانه را به سطح شکنجه کردن شهروندان در جزئیترین تصمیمات زندگیشان بکشانند.
🔴آزادی در چهارمین منزلگاه خود دیگر یک خواستهی حیاتی نیست بلکه پنجرهای نورانی است که هر وقت اندکی گشوده میشود مرزهای جهان آزاد را که پیش از این در خانهها و فرهنگ مجازی متولد شده، پدیدار میکند و توسعه میدهد. این وضعیتی است که جامعه ایران امروز در اولین بهار پس از جنبش ژینا دارد. با ضعیف شدن تهاجم سنگین سیاسی و مذهبی و خانوادگی علیه زنان، هرچه پیشتر میرویم بیشتر روشن میشود که تنها اقلیت بسیار محدودی از چادریها به حجاب باور داشتهاند که حتی آنها هم با نسلهای جوان و نوجوان خود بر سر از دست دادن جزئیترین قلمروهای زنانه، دست و مو و آرایش و خنده و ورزش و بروز نشاط دخترانه، در جنگی ناموفقند.
♦️میتوان به تدریج جرأت کرد و چنین نتیجه گرفت که تجربه دولتی شدن حجاب در ایران باعث شد که حجاب مذهبی سرنوشت به کلی متفاوتی در ایران در مقایسه با روند سکولاریزاسیون دیگر کشورهای مسلمان پیدا کند. در حالیکه زن مسلمان در حکومت سکولار عربی و ملّی، همچنان در گیر و دار گفتمان چپ پسااستعماری حجاب آنرا دفاع از بدن خود در برابر هجمهی غربی و نوعی دفاع از هویت سنتی و قومی و فرهنگی قلمداد میکند، ایران با پشت سر گذاشتن دولت اسلامی یک فاز جلوتر رفته و توانسته به درکی درونی و بیواسطه نه فقط از پدرسالاری سیاسی بلکه از پدرسالاری مقدس و عمیق سنتی و مذهبی دست یابد. زنان ایرانی با عبور از دوگانهی منسوخ اسلام و سکولاریسم مسیر تازهی پساسکولار-پسا اسلامیستی تازهای را به روی ایران گشودهاند که همچون تجربیات معاصر پیشین تأثیر آن بر تحولات آتی جهان اسلام در پیش خواهد بود.
در اولین بهار پس از ژینا
🔴در مراحل گذر از پدرسالاری، «آزادی» منزلگاههای مختلفی را تجربه میکند. در آغاز عمده مردمان چنان به اسارت خو کردهاند که آزادی، بیان منفرد چند مجنون به نظر میآید. اندکی بعد که گروهی از نخبگان دل و جانشان به آزادی منور میشود آنرا سوغاتی میخواهند برای هموطنانشان که آزادشان کنند. «آزاد کردن» اما در این منزلگاه خود لاجرم ساختاری استکباری و اجباری و «استعماری» به خود میگیرد و همزمان هم خوی آزادگان را میآزارد و هم خوی بردگان را. «آزادسازی» که از مصدر منحوس «ساختن» در مرام دولتمردان و ایدئولوگها از قلب آزادی به تکنیک ساخته میشود، خود به بزرگترین مانع در راه آزادی، و عامل تولد و گسترش نفرین بنیادگرایی که فریاد گوشخراش هراس از آزادی پدرسالاران است مبدل میشود.
🔴مسیر آزادیخواهی نخبگان که اینچنین در دوراهی آزادسازی و بنیادگرایی مسدود میشود، آزادی در مسیر پربرکت تازهای میافتد و آن خواست آزادی مردمان عادی و بویژه زنان بعنوان یک مطالبه حیاتی است. تا جاییکه میدانم چنین مسیری از فراگیری آزادیخواهی ویژگی خاص تجربه تاریخی کشور ماست و بر خلاف عمده جوامع است که در آن خواست آزادی از بالا به پایین جاری شده است. این تجربه خاص تنها در رژیمهای توتالیتری قابل تحقق است که میتوانند سلطه و مداخله پدرسالارانه را به سطح شکنجه کردن شهروندان در جزئیترین تصمیمات زندگیشان بکشانند.
🔴آزادی در چهارمین منزلگاه خود دیگر یک خواستهی حیاتی نیست بلکه پنجرهای نورانی است که هر وقت اندکی گشوده میشود مرزهای جهان آزاد را که پیش از این در خانهها و فرهنگ مجازی متولد شده، پدیدار میکند و توسعه میدهد. این وضعیتی است که جامعه ایران امروز در اولین بهار پس از جنبش ژینا دارد. با ضعیف شدن تهاجم سنگین سیاسی و مذهبی و خانوادگی علیه زنان، هرچه پیشتر میرویم بیشتر روشن میشود که تنها اقلیت بسیار محدودی از چادریها به حجاب باور داشتهاند که حتی آنها هم با نسلهای جوان و نوجوان خود بر سر از دست دادن جزئیترین قلمروهای زنانه، دست و مو و آرایش و خنده و ورزش و بروز نشاط دخترانه، در جنگی ناموفقند.
♦️میتوان به تدریج جرأت کرد و چنین نتیجه گرفت که تجربه دولتی شدن حجاب در ایران باعث شد که حجاب مذهبی سرنوشت به کلی متفاوتی در ایران در مقایسه با روند سکولاریزاسیون دیگر کشورهای مسلمان پیدا کند. در حالیکه زن مسلمان در حکومت سکولار عربی و ملّی، همچنان در گیر و دار گفتمان چپ پسااستعماری حجاب آنرا دفاع از بدن خود در برابر هجمهی غربی و نوعی دفاع از هویت سنتی و قومی و فرهنگی قلمداد میکند، ایران با پشت سر گذاشتن دولت اسلامی یک فاز جلوتر رفته و توانسته به درکی درونی و بیواسطه نه فقط از پدرسالاری سیاسی بلکه از پدرسالاری مقدس و عمیق سنتی و مذهبی دست یابد. زنان ایرانی با عبور از دوگانهی منسوخ اسلام و سکولاریسم مسیر تازهی پساسکولار-پسا اسلامیستی تازهای را به روی ایران گشودهاند که همچون تجربیات معاصر پیشین تأثیر آن بر تحولات آتی جهان اسلام در پیش خواهد بود.
Telegram
جمهورى سوم
ارشاد یا افساد
🔴آهنگ «برای» شروین حاجیپور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزشهای انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت…
🔴آهنگ «برای» شروین حاجیپور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزشهای انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت…
👍21👎11🤬3❤2😁2
از سال لیلا به سال برادران لیلا
تصمیمگیری در دوران زوال پدرسالاری
🔴«برادران لیلا» -که امیدوارم امکان خرید قانونی آن هم به زودی فراهم شود- فیلم بهنگامیست درباره پدرسالاری در منحطترین دوران زوال آن و نشانهای از پیشرویی اجتماعی و روشنفکری هنرمند ایرانی در مقایسه با دانشگاهیان که خود یکی از همان برادران لیلا هستند. به زبان فیلم اگر بخواهیم سخن بگوییم سال ۱۴۰۱ با جنبش ژینا سال لیلا بود و سال ۱۴۰۲ سال برادران لیلا که باید تصمیم بگیرند که با پدر و میراث پدر چه خواهند کرد.
🔴هرچه لیلا در شناخت ریشه مشکلات خانواده و راه برونرفت از باتلاق تباهی جمعی، خودآگاه و کنشگر است برادران او شخصیتهایی میانمایه، فاقد آگاهی، عاجز، بیجنم، وابسته و ناتوانند که آمادگی فکری و روانی فهم و همراهی با لیلا را ندارند. این ویژگی پدرسالاریست که در آن رؤیای اقتدار پدر، ضحاکوار برای بقای خود از جوانی و زندهگی فرزندان خود تغذیه میکند و لاشهای بیاراده و فاقد توان تغییر از فرزندان خود به جا میگذارد. با اینکه فرزندان ذکور همواره خود را در رؤیای پدر شریک و ذینفع میبینند، زن سهمی از جهان پوچ رقابتهای فاسد میان پدرسالاران ندارد مگر آنکه از «دختر»ی که تنها وظیفهاش خدمت به پدر و برادران است به «مادر» زنستیزی استحاله شود که معاون همه خیانتها و استثمارهای پدر، و «متعلقه»ی رؤیای سادیستی اقتدار و بزرگی اوست. همین بیگانگی و مطرودشدگی زن در نظام پدرسالار است که او را به تنها سوژهی ممکنِ طرح رؤیای خروج از سیاهچاله تاریخی پدرسالاری تبدیل میکند.
♦️در سال ۱۴۰۲ برادران لیلا هنوز در حال چرتکه انداختنند. در سال لیلا پدر بعد از عربدهکشی همیشگی علیه لیلا به نام غیرت و ناموس و مقدسات، در گرو بودن سند خانه (یا همان تمامیت ارضی) را بهانه کرد و بازندگان را بازندهتر کرد. با این حال بر خلاف فیلم، برادران لیلا روی علیرضای «وسطباز» اجماع ندارند که عزا و عروسی روز مرگ پدر را به هم بیامیزد. دگرگونی یا بازسازی پدرسالاری، ایستادن در کنار لیلا یا مصادرهی اعتراضات او؛ مسألهایست که برادران لیلا مسئولیت خطیر آنرا در این نقطه عطف بیبدیل تاریخی به دوش میکشند.
تصمیمگیری در دوران زوال پدرسالاری
🔴«برادران لیلا» -که امیدوارم امکان خرید قانونی آن هم به زودی فراهم شود- فیلم بهنگامیست درباره پدرسالاری در منحطترین دوران زوال آن و نشانهای از پیشرویی اجتماعی و روشنفکری هنرمند ایرانی در مقایسه با دانشگاهیان که خود یکی از همان برادران لیلا هستند. به زبان فیلم اگر بخواهیم سخن بگوییم سال ۱۴۰۱ با جنبش ژینا سال لیلا بود و سال ۱۴۰۲ سال برادران لیلا که باید تصمیم بگیرند که با پدر و میراث پدر چه خواهند کرد.
🔴هرچه لیلا در شناخت ریشه مشکلات خانواده و راه برونرفت از باتلاق تباهی جمعی، خودآگاه و کنشگر است برادران او شخصیتهایی میانمایه، فاقد آگاهی، عاجز، بیجنم، وابسته و ناتوانند که آمادگی فکری و روانی فهم و همراهی با لیلا را ندارند. این ویژگی پدرسالاریست که در آن رؤیای اقتدار پدر، ضحاکوار برای بقای خود از جوانی و زندهگی فرزندان خود تغذیه میکند و لاشهای بیاراده و فاقد توان تغییر از فرزندان خود به جا میگذارد. با اینکه فرزندان ذکور همواره خود را در رؤیای پدر شریک و ذینفع میبینند، زن سهمی از جهان پوچ رقابتهای فاسد میان پدرسالاران ندارد مگر آنکه از «دختر»ی که تنها وظیفهاش خدمت به پدر و برادران است به «مادر» زنستیزی استحاله شود که معاون همه خیانتها و استثمارهای پدر، و «متعلقه»ی رؤیای سادیستی اقتدار و بزرگی اوست. همین بیگانگی و مطرودشدگی زن در نظام پدرسالار است که او را به تنها سوژهی ممکنِ طرح رؤیای خروج از سیاهچاله تاریخی پدرسالاری تبدیل میکند.
♦️در سال ۱۴۰۲ برادران لیلا هنوز در حال چرتکه انداختنند. در سال لیلا پدر بعد از عربدهکشی همیشگی علیه لیلا به نام غیرت و ناموس و مقدسات، در گرو بودن سند خانه (یا همان تمامیت ارضی) را بهانه کرد و بازندگان را بازندهتر کرد. با این حال بر خلاف فیلم، برادران لیلا روی علیرضای «وسطباز» اجماع ندارند که عزا و عروسی روز مرگ پدر را به هم بیامیزد. دگرگونی یا بازسازی پدرسالاری، ایستادن در کنار لیلا یا مصادرهی اعتراضات او؛ مسألهایست که برادران لیلا مسئولیت خطیر آنرا در این نقطه عطف بیبدیل تاریخی به دوش میکشند.
👍43👎30👏2❤1🤔1
فقه به مثابه بستهبندی منجمد سعادت
🔴اینکه مجموعه قواعد و ضوابط ریاضیوار نمیتواند انسان را به فضیلت و کمال در هیچ یک از امور بشری برساند مسألهایست که عقل سلیم آدمی به راحتی آنرا در هر زمینه و موضوعی درک میکند الا در امور دینی. آدمی به مدد تجربه به خوبی درک میکند که قواعد و ضوابط و چارچوبهای بستهی دستورالعمل، تنها برای آموزش در مراحل صغارت از روی دست صاحبان فضیلت و کمال ساخته و پرداخته شدهاند و هیچکسی به خبرگی در کاری نمیرسد مگر آنکه این شابلونها یا چرخهای کمکی را کنار بگذارد و خود مبتکرانه وارد عمل شود.
🔴این چارچوبهای آموزشی اگرچه بر طفل صغیر به عنوان تنها متدهای ممکن و خنثای دستیابی به اهداف عرضه میشود اما در مراحل بالاتر رشد، فرد بالغ درمییابد که این بستهبندی به ظاهر منجمد خود شکل خاصی محصول معادلات ارزشی و قدرت و زمینه و تلقی خاص در آن مقطع تاریخی بوده و میتواند و باید مورد واسازی و تجدید نظر متناسب با موقعیتهای جدید قرار گیرد.
🔴اینکه فقه به مثابه چارچوبی از ضوابط ریاضیوار که معجزهآسا و بدون هیچ نسبتمندی با زمینه جهان انسانی موجب بهشت رفتن مکلف میشود بیش از یک خطای راهبردی نوعی انحراف در دین محسوب میشود. در واقع یک شابلون متصلبشده و مقدسنمای برگرفته از آرایش دینی خاصی در جوامع پدرسالار قرون میانه، ایمان و عمل صالح متصل به زمانه و زمینه را به اسارت خود درآورده است.
🔴اینکه چگونه چنین انحرافی فراگیر شده و فقه بر جای عمل خیر اخلاقی و سیاسی نشسته و آنرا به تمامی به محاق برده به ساختار پدرسالارانه تقلید شرعی بازمیگردد. در واقع اگر به زبان هابرماس سخن بگوییم تقلید، جامعه دینی را به دو گروه دینداران زیستجهانی یا روحانیون و مکلفان سیستمی یا توده مردم تقسیم میکند که این دومی به واسطه صغارت ازلی و ابدی هرگز به جایگاه اختیار و ایمان و عمل صالح نمیرسد بلکه زیست ماقبل انسانی او تقلیدی از رفتار ادوار کهن زندگی دینی است. علوم اسلامی یعنی فلسفه اسلامی و عرفان و موعظه و خواندن سیره هم این ساختار را نمیتواند تغییر دهد چون همه در جهان مادون تفکر و اختیار به نحوی عقیدتی و کلامی بر مقلد مکلف عرضه میشود. در تلقی پیشرفتهتری از ولایت و مرجعیت، این طبقه از روحانیت صاحب امتیاز دینداری زیستجهانی به تنها «یک مرد» منحصر میشود.
♦️در این ساختار معنادار کردن مجدد دین نهضت مقاومت رادیکالی علیه بنیادگرایی فقاهتی است که نمیگذارد تفاوت میان سعادت بستهبندی منجمدشده با فعل زنده و آزاد فضیلتمندانه مشخص شود. مجال تفصیل آن نیست که زنان بخاطر اتصال دائمی خود به زندهگی در جریان و وضع و «حال» کنونی در مقابل استعلاجویی و تجرد مردانه، مهمترین پایگاه این نهضت بازمعنابخشی به دین قالبیشدهی بیارتباط با زندگی یا به تعبیر بهتر استثمارکنندهی زندهگی محسوب میشوند. دین احیاشدهی زنانهای که میرود جایگزین بنیادگرایی فقاهتی منسوخ در ایران آینده گردد.
🔴اینکه مجموعه قواعد و ضوابط ریاضیوار نمیتواند انسان را به فضیلت و کمال در هیچ یک از امور بشری برساند مسألهایست که عقل سلیم آدمی به راحتی آنرا در هر زمینه و موضوعی درک میکند الا در امور دینی. آدمی به مدد تجربه به خوبی درک میکند که قواعد و ضوابط و چارچوبهای بستهی دستورالعمل، تنها برای آموزش در مراحل صغارت از روی دست صاحبان فضیلت و کمال ساخته و پرداخته شدهاند و هیچکسی به خبرگی در کاری نمیرسد مگر آنکه این شابلونها یا چرخهای کمکی را کنار بگذارد و خود مبتکرانه وارد عمل شود.
🔴این چارچوبهای آموزشی اگرچه بر طفل صغیر به عنوان تنها متدهای ممکن و خنثای دستیابی به اهداف عرضه میشود اما در مراحل بالاتر رشد، فرد بالغ درمییابد که این بستهبندی به ظاهر منجمد خود شکل خاصی محصول معادلات ارزشی و قدرت و زمینه و تلقی خاص در آن مقطع تاریخی بوده و میتواند و باید مورد واسازی و تجدید نظر متناسب با موقعیتهای جدید قرار گیرد.
🔴اینکه فقه به مثابه چارچوبی از ضوابط ریاضیوار که معجزهآسا و بدون هیچ نسبتمندی با زمینه جهان انسانی موجب بهشت رفتن مکلف میشود بیش از یک خطای راهبردی نوعی انحراف در دین محسوب میشود. در واقع یک شابلون متصلبشده و مقدسنمای برگرفته از آرایش دینی خاصی در جوامع پدرسالار قرون میانه، ایمان و عمل صالح متصل به زمانه و زمینه را به اسارت خود درآورده است.
🔴اینکه چگونه چنین انحرافی فراگیر شده و فقه بر جای عمل خیر اخلاقی و سیاسی نشسته و آنرا به تمامی به محاق برده به ساختار پدرسالارانه تقلید شرعی بازمیگردد. در واقع اگر به زبان هابرماس سخن بگوییم تقلید، جامعه دینی را به دو گروه دینداران زیستجهانی یا روحانیون و مکلفان سیستمی یا توده مردم تقسیم میکند که این دومی به واسطه صغارت ازلی و ابدی هرگز به جایگاه اختیار و ایمان و عمل صالح نمیرسد بلکه زیست ماقبل انسانی او تقلیدی از رفتار ادوار کهن زندگی دینی است. علوم اسلامی یعنی فلسفه اسلامی و عرفان و موعظه و خواندن سیره هم این ساختار را نمیتواند تغییر دهد چون همه در جهان مادون تفکر و اختیار به نحوی عقیدتی و کلامی بر مقلد مکلف عرضه میشود. در تلقی پیشرفتهتری از ولایت و مرجعیت، این طبقه از روحانیت صاحب امتیاز دینداری زیستجهانی به تنها «یک مرد» منحصر میشود.
♦️در این ساختار معنادار کردن مجدد دین نهضت مقاومت رادیکالی علیه بنیادگرایی فقاهتی است که نمیگذارد تفاوت میان سعادت بستهبندی منجمدشده با فعل زنده و آزاد فضیلتمندانه مشخص شود. مجال تفصیل آن نیست که زنان بخاطر اتصال دائمی خود به زندهگی در جریان و وضع و «حال» کنونی در مقابل استعلاجویی و تجرد مردانه، مهمترین پایگاه این نهضت بازمعنابخشی به دین قالبیشدهی بیارتباط با زندگی یا به تعبیر بهتر استثمارکنندهی زندهگی محسوب میشوند. دین احیاشدهی زنانهای که میرود جایگزین بنیادگرایی فقاهتی منسوخ در ایران آینده گردد.
👍23❤6👏2👎1
🔺هیچ چیز بهتر از تصویر مرد مذهبی متعصب و مستأصلی که در نوروز ۱۴۰۲ سطل ماست بر موی دختر ایرانی و روسری مادرش برمیگرداند، پوچی «سنت» ما را آشکار نمیکند. سنتی که معناداری اخلاقی کل بنای اجتماعی خود را از زنستیزی میگیرد و اگر اینرا از آن بگیریم فرو میریزد.
تمام دستاورد سنت سه نهاد «خانواده، دین و دولت» است که سه ستون اصلی پدرسالاری را تشکیل میدهند و هر سه در تحلیل نهایی بر انقیاد و طرد زنان استوارند. خواهید دید که در شبهای قدر امسال هم بیش از هرسال پیام روحانیون حکومتی هرزهنمایی زنانگی و بسیج غیرت مردان خواهد بود.
در واقع بیش از این چیزی در چنته ندارند که بخواهند عرضه کنند. به همین دلیل است که بنیادگرایی از سفاک آلسعود میگذرد اما از زنی که در حجاب شدن را نمیپذیرد نه.
در عین حال اما از این «سنت» گریزی نیست همانقدر که برده آفریقایی نمیتواند از سیاهی پوستش فرار کند. این ماییم که باید «دگرگون» شویم تا آنچه درونمان بود اما سرکوبش کردیم بالا بیاید. زنان دارند به جامعه مذکر ایرانی کمک میکنند که از پیله سنت بیرون بیاییم. این تنها سوژههای نجات ایستاده در آستانه تاریخ تاریک دیروز و روشنایی فردا...
تمام دستاورد سنت سه نهاد «خانواده، دین و دولت» است که سه ستون اصلی پدرسالاری را تشکیل میدهند و هر سه در تحلیل نهایی بر انقیاد و طرد زنان استوارند. خواهید دید که در شبهای قدر امسال هم بیش از هرسال پیام روحانیون حکومتی هرزهنمایی زنانگی و بسیج غیرت مردان خواهد بود.
در واقع بیش از این چیزی در چنته ندارند که بخواهند عرضه کنند. به همین دلیل است که بنیادگرایی از سفاک آلسعود میگذرد اما از زنی که در حجاب شدن را نمیپذیرد نه.
در عین حال اما از این «سنت» گریزی نیست همانقدر که برده آفریقایی نمیتواند از سیاهی پوستش فرار کند. این ماییم که باید «دگرگون» شویم تا آنچه درونمان بود اما سرکوبش کردیم بالا بیاید. زنان دارند به جامعه مذکر ایرانی کمک میکنند که از پیله سنت بیرون بیاییم. این تنها سوژههای نجات ایستاده در آستانه تاریخ تاریک دیروز و روشنایی فردا...
👎76👍72❤6🤔2🤬2
رخداد_زن،_زندگی،_آزادی_و_نبرد_بر_سر_تسخیر_فضا_حامد_طاهری_کیا.pdf
1.7 MB
🔺مقاله خواندنی دوست و همکار عزیز دکتر حامد طاهری کیا با عنوان «رخداد زن، زندگی، آزادی و نبرد بر سر تسخیر فضا» منتشرشده در فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات
✍حامد کیا در این مقاله میکوشد جنبش ژینا را بصورت تلاشی برای بازپسگیری فضا یا ملأ عام اسلامی توسط فرهنگ اندرونی و طرد شدهی خانهها توضیح دهد. تأکید او بر اهمیت استراتژیک مدیریت فضا در استقرار دولت اسلامی بسیار مهم است که به عقیده من البته باید با رویکردی فمینیستی تقویت شود.
در واقع به گمان من «بیرون آمدن زن از زیر حجاب» چنان شکافی در فضا و زمان اسلامی پدید میآورد که قابل توضیح صرف با تضاد فرهنگی خانه و خیابان در چهار دهه اخیر نیست. خروج زن بر الزام سیاسی و اخلاقی حجاب که دین و دولت و خانواده پدرسالار قرنها بر او تحمیل کردهاند نه تنها عرصه عمومی که اندرونی، و نه تنها اندرونی خانهها که روان و ذهن تاریخی دینداران را با شکافی بنیادین روبرو کرده. سنت دینی موجود ثبات و قرار حیثیتی و اخلاقی خود را از جنسی کردن زن و گناه شمردن مواجهه با زنانگی میگیرد و به همین دلیل بیحجابی زلزلهای در ارکان وجودی اوست که با هیچ نافرمانی دیگری قابل مقایسه نیست.
✍حامد کیا در این مقاله میکوشد جنبش ژینا را بصورت تلاشی برای بازپسگیری فضا یا ملأ عام اسلامی توسط فرهنگ اندرونی و طرد شدهی خانهها توضیح دهد. تأکید او بر اهمیت استراتژیک مدیریت فضا در استقرار دولت اسلامی بسیار مهم است که به عقیده من البته باید با رویکردی فمینیستی تقویت شود.
در واقع به گمان من «بیرون آمدن زن از زیر حجاب» چنان شکافی در فضا و زمان اسلامی پدید میآورد که قابل توضیح صرف با تضاد فرهنگی خانه و خیابان در چهار دهه اخیر نیست. خروج زن بر الزام سیاسی و اخلاقی حجاب که دین و دولت و خانواده پدرسالار قرنها بر او تحمیل کردهاند نه تنها عرصه عمومی که اندرونی، و نه تنها اندرونی خانهها که روان و ذهن تاریخی دینداران را با شکافی بنیادین روبرو کرده. سنت دینی موجود ثبات و قرار حیثیتی و اخلاقی خود را از جنسی کردن زن و گناه شمردن مواجهه با زنانگی میگیرد و به همین دلیل بیحجابی زلزلهای در ارکان وجودی اوست که با هیچ نافرمانی دیگری قابل مقایسه نیست.
👍12👎4
🔺نشست تخصصی «جامعهشناسی و تکنولوژی؛ معرفی چهار رویکرد در مطالعات تکنولوژی معاصر» با ارائه محمدحسین بادامچی، یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور (چکیده در پست بعدی)
👍1
جامعهشناسی و تکنولوژی:
معرفی چهار رویکرد در مطالعات تکنولوژی معاصر
محمدحسین بادامچی – عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف
📝چکیده ارائه:
در این ارائه با بررسی جایگاه تکنولوژی در جامعهشناسی و سیر تحولات نظریه اجتماعی در چهار رویکرد مهم از قرن نوزدهم تا کنون، میکوشم توضیح دهم که بررسی «رابطه دوسویه میان تکنولوژی و جامعه» موضوع بسیار تازهای در جامعهشناسی و مطالعات تکنولوژی است. در رویکرد اول جامعهشناسی و تکنولوژی هردو ذیل «علم» قرار دارند، دوگونه از «علم کاربردی» که مهندسیِ طبیعت، انسان و جامعه را در مسیر «عقلانی شدن جهان» بر عهده دارند. در این رویکرد پوزیتیویستی-تکنوکراتیک، تکنولوژی و جامعه هیچیک هستی مستقلی ندارند و بخشی از مسیر رشد خطی و انباشتی عقلانیت علمی و پیشرفت سازمان کارآمد صنعتی شدن هستند. در رویکرد دوم که متأثر از مارکس آغاز و به هایدگر و الول ختم میشود، تکنولوژی به تدریج از زیر سایه علم خارج میشود و به عنوان عامل مستقلی در شکلدهی جوامع شناخته میشود. این رویکرد جبرانگارانه به تکنولوژی بر تأثیر یکسویه تکنولوژی بر جامعه تأکید دارد و آنرا در دو سویه کاملاً متضاد تکنولوژیشیفتگی (مدافعان توسعه، جامعه پساصنعتی و کارآفرینی) یا تکنولوژیهراسی (مکتب فرانفکورت، سنتگرایان) بروز میدهد. در رویکرد سوم که بعد از تحولات معرفتشناختی دهه 1960 میلادی و تنها در دهه 1980 به بعد امکان بروز مییابد با نقد توأمان دو رویکرد قبلی و همچنین ابزارانگاری ایدئولوژیک، تأثیر جامعه و فرهنگ بر تکنولوژی برای اولین بار شناخته میشود که نقطه تولد رشته جدید «مطالعات علم و فناوری» و برساختگرایی اجتماعی تکنولوژی است. رویکرد چهارم بسیار متأخر است و با تلفیق رویکردهای قبلی با نظریات انتقادی پسامدرن میکوشد پیچیدگی رابطه دوسویه میان تکنولوژی و جامعه را به نحوی انتقادی، انضمامی و در عین حال تئوریک و ساختارمند مورد بررسی قرار دهد. اندرو فینبرگ و نظریه انتقادی تکنولوژی او و برخی مطالعات فمینیستی تکنولوژی الگوهای پیشروی رویکرد چهارم هستند. لازم به ذکر است که فضای مهندسی، مدیریت و سیاستگذاری علم و تکنولوژی در ایران هنوز در رویکرد اول و فضای علوم انسانی ایران عمدتاً تلفیقی از رویکردهای پوزیتیویستی و ذاتگرایانه اول و دوم است و آشنایی با تحولات جدید در رویکردهای سوم و چهارم به دلایل متعددی حاصل نشده است.
معرفی چهار رویکرد در مطالعات تکنولوژی معاصر
محمدحسین بادامچی – عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف
📝چکیده ارائه:
در این ارائه با بررسی جایگاه تکنولوژی در جامعهشناسی و سیر تحولات نظریه اجتماعی در چهار رویکرد مهم از قرن نوزدهم تا کنون، میکوشم توضیح دهم که بررسی «رابطه دوسویه میان تکنولوژی و جامعه» موضوع بسیار تازهای در جامعهشناسی و مطالعات تکنولوژی است. در رویکرد اول جامعهشناسی و تکنولوژی هردو ذیل «علم» قرار دارند، دوگونه از «علم کاربردی» که مهندسیِ طبیعت، انسان و جامعه را در مسیر «عقلانی شدن جهان» بر عهده دارند. در این رویکرد پوزیتیویستی-تکنوکراتیک، تکنولوژی و جامعه هیچیک هستی مستقلی ندارند و بخشی از مسیر رشد خطی و انباشتی عقلانیت علمی و پیشرفت سازمان کارآمد صنعتی شدن هستند. در رویکرد دوم که متأثر از مارکس آغاز و به هایدگر و الول ختم میشود، تکنولوژی به تدریج از زیر سایه علم خارج میشود و به عنوان عامل مستقلی در شکلدهی جوامع شناخته میشود. این رویکرد جبرانگارانه به تکنولوژی بر تأثیر یکسویه تکنولوژی بر جامعه تأکید دارد و آنرا در دو سویه کاملاً متضاد تکنولوژیشیفتگی (مدافعان توسعه، جامعه پساصنعتی و کارآفرینی) یا تکنولوژیهراسی (مکتب فرانفکورت، سنتگرایان) بروز میدهد. در رویکرد سوم که بعد از تحولات معرفتشناختی دهه 1960 میلادی و تنها در دهه 1980 به بعد امکان بروز مییابد با نقد توأمان دو رویکرد قبلی و همچنین ابزارانگاری ایدئولوژیک، تأثیر جامعه و فرهنگ بر تکنولوژی برای اولین بار شناخته میشود که نقطه تولد رشته جدید «مطالعات علم و فناوری» و برساختگرایی اجتماعی تکنولوژی است. رویکرد چهارم بسیار متأخر است و با تلفیق رویکردهای قبلی با نظریات انتقادی پسامدرن میکوشد پیچیدگی رابطه دوسویه میان تکنولوژی و جامعه را به نحوی انتقادی، انضمامی و در عین حال تئوریک و ساختارمند مورد بررسی قرار دهد. اندرو فینبرگ و نظریه انتقادی تکنولوژی او و برخی مطالعات فمینیستی تکنولوژی الگوهای پیشروی رویکرد چهارم هستند. لازم به ذکر است که فضای مهندسی، مدیریت و سیاستگذاری علم و تکنولوژی در ایران هنوز در رویکرد اول و فضای علوم انسانی ایران عمدتاً تلفیقی از رویکردهای پوزیتیویستی و ذاتگرایانه اول و دوم است و آشنایی با تحولات جدید در رویکردهای سوم و چهارم به دلایل متعددی حاصل نشده است.
Telegram
جمهورى سوم
🔺نشست تخصصی «جامعهشناسی و تکنولوژی؛ معرفی چهار رویکرد در مطالعات تکنولوژی معاصر» با ارائه محمدحسین بادامچی، یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور (چکیده در پست بعدی)
👍6❤1
ایران در بزنگاه تاریخی سقوط به شرق
در اهمیت ژئوپلتیک جنبش ژینا
🔴به یونانیان منسوب است که معتقد بودند آسیاییها بربرهایی بالطبع بردهخو هستند که تاب تحمل آزادی ندارند. آنها سلطنت مشهور ایرانشهری را به حق «یک جمهوری یکنفره» مینامیدند. همین ادعاها را غربیها در دوره مدرن تکرار کردند و استعمار اقوام عقبمانده توسط ملل متمدن را رقم زدند. در چند دهه اخیر ادوارد سعید متأثر از فوکو کلیت این شرقشناسی را گفتمانی معیوب و برساختهای برای اعمال سلطه غرب بر شرق دانست. ساختار دانش-قدرت یکپارچهای برای اعمال امپریالیسم.
🔴ادوارد سعید از طرح این نقد نافذ میخواست بگوید که این برچسب ناروایی است که غرب بر پیشانی شرق چسبانده و حال آنکه شرق هم شایسته و مستعد آزادی و مشارکت در تمدن است. ادوارد سعید اما احتمالا هرگز به مخیلهاش خطور نمیکرد که گفتار ضداستعماری خود او به نحوی توسط غربستیزان و مبارزان استقلالطلب یا به تعبیر خودشان محور مقاومت علیه امپریالیسم وارونه شود که همان ادبیات تحقیرآمیز علیه شرق به بیانیهی افتخارآمیز و مقدس اتباع عقبماندهی شرقی تبدیل شود.
🔴امروز ما مردمان شرق عالم، از چین تا عربستان و روسیه به جای آنکه از استعمارگران غربی با لحنی تحقیرآمیز بشنویم که نابالغانی هستیم که ذاتا تاب آزادی نداریم و جد اندر جد در زندان بردگان زیستهایم آنرا هر روز از زبان حاکمان خود میشنویم اما اینبار با لحنی تفاخرآمیز به این جهل و محرومیت تاریخی. در واقع در این گذار از نسل قرن نوزدهمی ملل مسلمان و شرقی استعمار شده به دولت-ملتهای استقلالیافته و رهبران مقاومتهای بنیادگرایانه و ناسیونالیستی ضد امپریالیستی، چیزی به غایت اساسی تغییر کرده است: آنها استعمارزده و تحقیرشده اما در تمنای آزادی و مدنیت و دستیابی به کرامت گمشدهی انسان
بودند و تاریخ جهل دینی و پدرسالاری ارتجاعی را لکه ننگی بر دامان خود میدیدند؛ اینها استقلالیافته اما بیزار از آزادی و کرامت انسانی و مفتخر به تاریخ جهل و پدرسالاری. نسل حاکمان کنونی شرق جملگی گذشته و آینده تمدنهای غیرغربی را تاریخ تسلیم و اطاعت توده بردهخو از پیشوایان مقدس میدانند و آزادی و انسان بودن را سمّ فاسدی که با بادهای غربی به سرزمینهای شرقی میوزد و باید در برابرش دیوارها کشید تا از «خانواده ، دین و دولت» این دستاوردهای بزرگ شرق صیانت کرد.
♦️نسل قرن بیست و یکمی کنونی در ایران در موقعیت سرنوشتسازی پس از آزادیخواهی و حقوقطلبی بیدارشدگان قرن نوزدهمی و اقتدارگرایی و تمدنگرایی پدران غربستیز قرن بیستمی حاکم قرار دارد. نسل پدران به هر نحوی که بتواند دارد میکوشد که ایران را در سرزمین سلاطین شرق ادغام کند و ظاهراً غربیهای نژادپرست نیز مثل همیشه بیعلاقه نیستند که کار و بار بربرها را به توحش خودشان واگذارند و درست بودن ادعاهایشان را اثبات کنند. این بزنگاهی تاریخی در زورآزمایی میان دولت و ملت است که در یک قرن پیش رو در کنار توتالیتاریسم چین و روسیه و عربستان پشت دیوارهای جهان متمدن غرب میایستیم یا با تقلای پیشبینیناپذیر سوژه نوظهور زنانه، ناحیه تمدنی تازهای از دل سیاهچاله تاریک بنیادگرایی و پدرسالاری ظهور خواهد کرد.
در اهمیت ژئوپلتیک جنبش ژینا
🔴به یونانیان منسوب است که معتقد بودند آسیاییها بربرهایی بالطبع بردهخو هستند که تاب تحمل آزادی ندارند. آنها سلطنت مشهور ایرانشهری را به حق «یک جمهوری یکنفره» مینامیدند. همین ادعاها را غربیها در دوره مدرن تکرار کردند و استعمار اقوام عقبمانده توسط ملل متمدن را رقم زدند. در چند دهه اخیر ادوارد سعید متأثر از فوکو کلیت این شرقشناسی را گفتمانی معیوب و برساختهای برای اعمال سلطه غرب بر شرق دانست. ساختار دانش-قدرت یکپارچهای برای اعمال امپریالیسم.
🔴ادوارد سعید از طرح این نقد نافذ میخواست بگوید که این برچسب ناروایی است که غرب بر پیشانی شرق چسبانده و حال آنکه شرق هم شایسته و مستعد آزادی و مشارکت در تمدن است. ادوارد سعید اما احتمالا هرگز به مخیلهاش خطور نمیکرد که گفتار ضداستعماری خود او به نحوی توسط غربستیزان و مبارزان استقلالطلب یا به تعبیر خودشان محور مقاومت علیه امپریالیسم وارونه شود که همان ادبیات تحقیرآمیز علیه شرق به بیانیهی افتخارآمیز و مقدس اتباع عقبماندهی شرقی تبدیل شود.
🔴امروز ما مردمان شرق عالم، از چین تا عربستان و روسیه به جای آنکه از استعمارگران غربی با لحنی تحقیرآمیز بشنویم که نابالغانی هستیم که ذاتا تاب آزادی نداریم و جد اندر جد در زندان بردگان زیستهایم آنرا هر روز از زبان حاکمان خود میشنویم اما اینبار با لحنی تفاخرآمیز به این جهل و محرومیت تاریخی. در واقع در این گذار از نسل قرن نوزدهمی ملل مسلمان و شرقی استعمار شده به دولت-ملتهای استقلالیافته و رهبران مقاومتهای بنیادگرایانه و ناسیونالیستی ضد امپریالیستی، چیزی به غایت اساسی تغییر کرده است: آنها استعمارزده و تحقیرشده اما در تمنای آزادی و مدنیت و دستیابی به کرامت گمشدهی انسان
بودند و تاریخ جهل دینی و پدرسالاری ارتجاعی را لکه ننگی بر دامان خود میدیدند؛ اینها استقلالیافته اما بیزار از آزادی و کرامت انسانی و مفتخر به تاریخ جهل و پدرسالاری. نسل حاکمان کنونی شرق جملگی گذشته و آینده تمدنهای غیرغربی را تاریخ تسلیم و اطاعت توده بردهخو از پیشوایان مقدس میدانند و آزادی و انسان بودن را سمّ فاسدی که با بادهای غربی به سرزمینهای شرقی میوزد و باید در برابرش دیوارها کشید تا از «خانواده ، دین و دولت» این دستاوردهای بزرگ شرق صیانت کرد.
♦️نسل قرن بیست و یکمی کنونی در ایران در موقعیت سرنوشتسازی پس از آزادیخواهی و حقوقطلبی بیدارشدگان قرن نوزدهمی و اقتدارگرایی و تمدنگرایی پدران غربستیز قرن بیستمی حاکم قرار دارد. نسل پدران به هر نحوی که بتواند دارد میکوشد که ایران را در سرزمین سلاطین شرق ادغام کند و ظاهراً غربیهای نژادپرست نیز مثل همیشه بیعلاقه نیستند که کار و بار بربرها را به توحش خودشان واگذارند و درست بودن ادعاهایشان را اثبات کنند. این بزنگاهی تاریخی در زورآزمایی میان دولت و ملت است که در یک قرن پیش رو در کنار توتالیتاریسم چین و روسیه و عربستان پشت دیوارهای جهان متمدن غرب میایستیم یا با تقلای پیشبینیناپذیر سوژه نوظهور زنانه، ناحیه تمدنی تازهای از دل سیاهچاله تاریک بنیادگرایی و پدرسالاری ظهور خواهد کرد.
👍31👎17👏2🤨1
جمهورى سوم pinned «از سال لیلا به سال برادران لیلا تصمیمگیری در دوران زوال پدرسالاری 🔴«برادران لیلا» -که امیدوارم امکان خرید قانونی آن هم به زودی فراهم شود- فیلم بهنگامیست درباره پدرسالاری در منحطترین دوران زوال آن و نشانهای از پیشرویی اجتماعی و روشنفکری هنرمند ایرانی…»
🔺پنل مقدماتی از سلسله نشستهای «نخبگان و مسأله هویت» که در همکاری مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بنیاد ملّی نخبگان به ترتیب زیر برگزار میشود:
1️⃣پنل مقدماتی (با ارائه دبیران کارگروههای ششگانه)/ دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۲/ ساعت ۱۴ تا ۱۷
2️⃣کارگروه مهندسی (دبیر پنل: دکتر محمدحسین بادامچی)/ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲/ سه پنل صبح و بعداز ظهر
3️⃣کارگروه علوم انسانی و اجتماعی (دبیر پنل: دکتر رضا ماحوزی)/ دوشنبه یکم خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
4️⃣کارگروه حوزههای علمیه و علوم اسلامی (دبیر پنل: دکتر محمدتقی موحد ابطحی)/ دوشنبه ۸ خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
5️⃣کارگروه علوم پایه (دبیر پنل: دکتر مسعود سعیدی طوسی)/ دوشنبه ۲۲ خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
6️⃣کارگروه پزشکی (دبیر پنل: دکتر جبار رحمانی)/ دوشنبه ۵ تیر/ دو پنل صبح و بعد از ظهر
7️⃣کارگروه هنر (دبیر پنل: دکتر محمدعلی مرادی)/ دوشنبه ۱۹ تیر/ دو پنل صبح و بعد از ظهر
8️⃣پنل جمعبندی (با ارائه دبیران کارگروههای ششگانه)/ دوشنبه ۲۶ تیر/ ساعت ۱۴ تا ۱۷
1️⃣پنل مقدماتی (با ارائه دبیران کارگروههای ششگانه)/ دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۲/ ساعت ۱۴ تا ۱۷
2️⃣کارگروه مهندسی (دبیر پنل: دکتر محمدحسین بادامچی)/ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲/ سه پنل صبح و بعداز ظهر
3️⃣کارگروه علوم انسانی و اجتماعی (دبیر پنل: دکتر رضا ماحوزی)/ دوشنبه یکم خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
4️⃣کارگروه حوزههای علمیه و علوم اسلامی (دبیر پنل: دکتر محمدتقی موحد ابطحی)/ دوشنبه ۸ خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
5️⃣کارگروه علوم پایه (دبیر پنل: دکتر مسعود سعیدی طوسی)/ دوشنبه ۲۲ خرداد/ سه پنل صبح و بعد از ظهر
6️⃣کارگروه پزشکی (دبیر پنل: دکتر جبار رحمانی)/ دوشنبه ۵ تیر/ دو پنل صبح و بعد از ظهر
7️⃣کارگروه هنر (دبیر پنل: دکتر محمدعلی مرادی)/ دوشنبه ۱۹ تیر/ دو پنل صبح و بعد از ظهر
8️⃣پنل جمعبندی (با ارائه دبیران کارگروههای ششگانه)/ دوشنبه ۲۶ تیر/ ساعت ۱۴ تا ۱۷
👍3❤1