باگ نویس فعلی، کشاورز آینده – Telegram
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
48 subscribers
335 photos
88 videos
94 links
OLD: SomeRegularBPDguy
Everybody is welcomed to join 🦖

-Do you think God stays in heaven because he too lives in fear of what he's created?

http://t.me/BluChtBot?start=61a5a807bcd5aa8a8949
Download Telegram
روزمرگی‌های یک روان‌درمانگر
تو بیشتر کدوم صدا رو می‌شنوی؟ منتقد یا حامی؟
مشاورم بهم یاد داد که خیلی اوقات صدای منتقده، مثل یه پدر مادریه ایه که از ترس شکست تنبیهت میکنن که کم نیاری، اما نیت بدی ندارن و فقط راه درستشو بلد نیستن

و همین باعث شد که جاهایی که منتقد درون درست میگه رو بشنوم ولی نذارم خفه کننده حامی درونم باشه
👏1
عه یه بیننده جدید اومد
خوش اومدی
چقد خوشحال میشم وقتی در نظر ادما جالب بنظر میام D':
🎃1
براتون «خیالِ راحت» می‌خوام. تازگیا فهمیدم چقدر مهمه.
+سخت ترین راه؟
-راهی که طِی میکنی تا برگردی سمتِ خودت.
🍓1
«انسان وقتی با هم‌سطح خودش رابطه برقرار نکنه، فرسوده می‌شه»

چیزی که ما اسمشو «رابطه» می‌ذاریم، فقط با کسی معنا پیدا می‌کنه که انرژی و سازگاری روانی‌ش با ما هم‌تراز باشه، در غیر این‌صورت چیزی جز بار و رنج مضاعف نخواهد بود...
Athena
توضیحات بیشتر لطفا
جوزعییات ادیت میشود و گذاریده میشود*
درحال پاریده شدنم و زیاد دسترسی به عنترنت ندارم*

یکی از مواردی که این موضوع بهش اشاره میکنه رو میشه با هرم مازلو توضیح دادش:
«انسان وقتی با هم‌سطح خودش رابطه برقرار نکنه، فرسوده می‌شه»
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
جوزعییات ادیت میشود و گذاریده میشود* درحال پاریده شدنم و زیاد دسترسی به عنترنت ندارم* یکی از مواردی که این موضوع بهش اشاره میکنه رو میشه با هرم مازلو توضیح دادش: «انسان وقتی با هم‌سطح خودش رابطه برقرار نکنه، فرسوده می‌شه»
فرض کن در سطح چهارم هرم (از پایین) هستی و با کسی (بهش میگیم Z) وارد رابطه می‌شی که در سطح دوم قرار داره.
- چرا و چطور این رابطه فرساینده میشه؟
- چطور خیلی‌ها با این شرایط باهم کنار میان؟

واقعیت اینه که در بیشتر مواقع (حتی اگر به‌زور هم شده) فردی که در سطح بالاتره، ناخواسته درگیر مشکلات سطح پایین‌تر میشه. اغلب هم این اتفاق میفته که فرد پایین‌تر، طرف مقابلش رو با خودش به پایین می‌کشونه.

شما که سه سطح اول رو پشت سر گذاشتی و الان در مرحله «نیاز به احترام و ارزشمندی» (esteem) هستی، دیگه دغدغه‌ات مشکلات اولیه مثل بقا یا امنیت نیست؛ اینها رو حل کردی و الان تمرکزت روی رشد و تکامل شخصی قرار گرفته.

اما حالا میای وارد رابطه‌ای میشه با کسی که هنوز در سطح دوم گیر کرده؛ یعنی هنوز دنبال امنیت زندگی خودشه، کار و درآمد پایدار نداره، و حتی سقفی برای خودش فراهم نکرده. مشخصا تمرکز جناب تمرکز Z به‌جای ارزش انسانی و احترام، روی گذران روزمره و زنده موندنه
شما هرچقدرم که به جناب Z کمک کنی، تا زمانی که خودش نتونه به جلو رفتن مسلط بشه و این مراحل رو طی کنه و دوباره درگیرش نشه، جناب Z قراره با کله بخوره زمین و برگرده سر خونه اول

* بله استثناعاتی هست که فرد لول پایین با دست رسوندن فرد بالایی موفق میشه و خودشو به سطح بالاتر میرسونه، و این افراد پیش میاد که بخاطر شرایط زندگی امکانات رد کردن لول پیش روشون رو نداشتن ولی درحدی بودن که لول های بعدی رو به سرعت به دست میاوردن
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
انرژی و سازگاری روانی‌ش با ما هم‌تراز باشه، در غیر این‌صورت چیزی جز بار و رنج مضاعف نخواهد بود...
تا بخش های زیادی، این بحث تفاوت سطحه شامل همین میشه:
شما تو هر سطحی هم باشی، خواه ناخواه درگیر مشکلاته سطح آدمی میشی که باهاش تو رابطه، چون هی در تلاشی به خودت برسونیش و ممکنه که فرد به هر دلیلی قصد بالا اومدن نداشته باشه، و همین باعث میشه که شمارو بکشونه عقب

میدونیم که استثنا هم هست اما اینکه چطور بفهمیم فرد لول پایین ماجرا بدرد ما میخوره، اینه که ببینی اصلا میل بالا اومدن داره یا نه!
ببینی اونقدری ذهنش قوی بوده که هدفش رد کردن این مسائل و پیشرفت خودشه یا تموم ذهنش با این مشکلات شکل داده شده و خود زندگیش شده مشکلاتش
مثل کسی میمونه که توی گل گیر کرده، شما هرچقدرم طناب بندازی و بخوای بکشیش بالا، تا وقتی خودش طنابو نگیره ببنده به خودش و حواس جمعی کنه که بیشتر فرو نره، نمیتونی نجاتش بدی!
باگ نویس فعلی، کشاورز آینده
«انسان وقتی با هم‌سطح خودش رابطه برقرار نکنه، فرسوده می‌شه» چیزی که ما اسمشو «رابطه» می‌ذاریم، فقط با کسی معنا پیدا می‌کنه که انرژی و سازگاری روانی‌ش با ما هم‌تراز باشه، در غیر این‌صورت چیزی جز بار و رنج مضاعف نخواهد بود...
خلاصه مطالبمو عمو ژپتو (GPT) برخلاف من به زبون قابل فهم تر نوشت:

رابطه‌ی هم‌سطح

«انسان وقتی با هم‌سطح خودش رابطه برقرار نکنه، فرسوده میشه.»

رابطه فقط وقتی معنا پیدا می‌کنه که سطح روانی و انرژی دو طرف با هم هماهنگ باشه؛ وگرنه چیزی جز بار اضافه و رنج نیست.


---

هرم مازلو و تفاوت سطح‌ها

فرض کن تو در سطح چهارم هرم مازلو هستی (نیاز به احترام و ارزشمندی) و با کسی وارد رابطه می‌شی که هنوز در سطح دوم گیر کرده (نیاز به امنیت).

تو دغدغه‌ی رشد شخصیتی داری، اون هنوز درگیر سقف بالای سر و درآمد پایدارشه.

نتیجه؟ تو ناخواسته دوباره می‌افتی توی مشکلات پایه‌ای که سال‌ها قبل حل کرده بودی. همین باعث میشه انرژی‌ات تخلیه و روانت فرسوده بشه.


---

چرا خیلی‌ها تحمل می‌کنن؟

چون فکر می‌کنن عشق کافیه و میشه طرف مقابل رو بالا کشید.

چون از تنهایی یا قضاوت بقیه می‌ترسن.

یا چون خودشون هم ته دل هنوز آماده‌ی سطح بالاتر نیستن و ناخودآگاه توی «امنیت سطح پایین‌تر» گیر می‌کنن.

---

استثناها

بعضی وقت‌ها فردی که در سطح پایین‌تره، واقعاً ظرفیت رشد داره ولی شرایط زندگی فرصت نداده.
وقتی چنین کسی وارد رابطه با فرد سطح بالاتر میشه، ممکنه خیلی سریع رشد کنه و سطحش رو بالا بیاره. اینجا رابطه میشه سکوی پرش، نه بار اضافه.


---

معیار اصلی

باید ببینی طرف مقابل «میل بالا اومدن» داره یا نه.

اگه ذهنش آماده‌ی عبور باشه، میشه روش حساب کرد.

اما اگه کل وجودش با مشکلات سطح پایین تعریف شده و قصد تغییر نداره، تو فقط درگیر گل و لای اون میشی.



---

مثال گل و طناب

مثل کسیه که توی گل گیر کرده؛
تو هرچقدر هم طناب بندازی، تا وقتی خودش طنابو نگیره و ببنده به خودش، نه‌تنها بالا نمیاد، بلکه ممکنه تو رو هم پایین بکشه.


---

خلاصه اینکه: رابطه وقتی «رابطه» حساب میشه که هر دو طرف حداقل توی یک سطح باشن یا هر دو در مسیر رشد رو به بالا. وگرنه فقط فرسایشه.
@averagebpdguy
Forwarded from نیل‌سآ👛
اولین‌بار که کلاسِ نقّاشی رفتم دیدم که استادم روبه‌روی بومِ سفید نشسته‌. پرسیدم چطور بدونِ اینکه بدونی آخرش چی میشه شروع می‌کنی؟ گفت من فقط اوّلین ضربه‌ی قلم‌مو رو می‌زنم. وقتی اون روی بوم نشست، ضربه‌ی بعدی، خودش راهش‌رو نشون میده. نقاشیِ بزرگ، همیشه با دیدنِ همون تیکه‌ی کوچیکِ جلوی چشم شروع میشه.
Forwarded from دُری گمشده (negin)
روی پله‌ی هزارم تمرکز می‌کنی، بعد انتظار داری نیوفتی؟ همیشه فقط روی پله‌ی بعدی تمرکز کن. با غیرمنتظره بودن زندگی کنار بیا، چون در این زندگی اگر منعطف نباشی، می‌شکنی.
من فکر می‌کنم گیر کردن تو یه رابطه‌ی تموم‌شده‌ و مسموم، نشونه‌ی عشق و تعهد نیست. اتفاقا نشونه‌ی عدم تعهد یه آدم به خودشه! و کسی هم که به خودش متعهد نباشه، اصلا آدم قابل اعتمادی نیست به نظرم.🕯🤍 .
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفت: دلم می‌خواست کسی باشه، که بشه تو آغوشش گریه کرد بدون اینکه بپرسه «چی شده؟»
یک چیزی ذهنم رو درگیر کرده که نمی‌دونم چقدر قابلیت عملی شدن داره ولی حس می‌کنم اگه خودمون رو فقط در معرض صداهایی قرار بدیم که شبیه ما فکر می‌کنن، کم‌کم توی یک «حباب فکری» گرفتار می‌شیم. توی چنین فضایی، کوچک‌ترین مواجهه با نظر مخالف می‌تونه ما رو عصبانی کنه، چون اساساً به شنیدن اختلاف عادت نکردیم‌. اما وقتی دیدگاه‌های متفاوت —حتی اگر نپذیریمشون— رو بشنویم، ذهن ما یاد می‌گیره تفاوت‌ها رو تحمل کنه. درست مثل تمرین بدنی که عضلات رو قوی‌تر می‌کنه، تمرین «شنیدن» هم ذهن رو مقاوم‌تر و منعطف‌تر می‌کنه. حالا سوال اصلی اینجاست: با دیدگاه‌هایی که مثلاً ذاتاً تبعیض‌آمیزن چه باید کرد؟ برای نمونه «زن‌ها ذاتاً برای سیاست یا پوزیشن‌های مدیریتی مناسب نیستن»، «مهاجرها باید از حقوق کمتری برخوردار باشن»، یا «خون نژاد ایکس قرمزتره». خب این‌ها صرفاً نظر مخالف نیستن، این‌ها دیدگاه‌هایین که ارزش و حق برابر آدم‌ها رو زیر سؤال می‌برن. از یک طرف، وقتی بفهمیم چنین نگاه‌هایی وجود دارن و سازوکارشون چطوری بازتولید می‌شه، می‌تونیم در برابرشون استدلال کنیم و ابزار نقد مؤثرتری داشته باشیم. از طرف دیگه، یک خط قرمز وجود داره. اگر «شنیدن» به معنای «دادن تریبون، مشروعیت یا فضا» برای تکرار و تثبیت این تبعیض‌ها باشه، دیگه نه‌تنها مفید نیست، بلکه به بازتولید همون تبعیض‌ها هم کمک می‌کنه. برای همین باید فرق بذاریم بین آگاهی داشتن و مشروعیت دادن. خلاصه کنم که ما باید بدونیم در مورد یک موضوع خاص، چه دیدگاه‌هایی وجود دارن، اما لازم نیست اون‌ها رو در جایگاه برابر با صداهای دیگه قرار بدیم. این آشنا بودنه برای تقویت منِ نوعیه، نه برای کم‌رنگ کردن مرزهای ارزشیم. نمی‌دونم همین موردی که اندازهٔ یه مثنوی براش نوشتم چقدر ایده‌آل‌گرایانه‌ست.
انسان با فرد مناسب شکوفا میشه...
بکند کارا شاید پشت کارشون قوی باشه ولی پشت کارشون قوی نیست.🌚
اسکرول کردن مداومت در اینستاگرام، بالا و پایین کردن چنل‌ها تو تلگرام و اینکه به هر بهانه‌ای گوشی دستت می‌گیری، تلاشی بیهوده برای فرار از اضطرابته.