👍2
ولایت یعنی تنها علی را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این ولایت و سرپرستی است که معاویه و جرج جرداق و و و از آن بهرهای ندارند، که حاکم در درون آنها و محرک در وجود آنها امر علی و دستور علی نیست؛ که هواها و حرفها و جلوهها در آنها حکومت دارند.
معاویه گرچه علی را دوست دارد، ولی سلطنت را بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است.
جرج جرداق گرچه از علی مینویسد، اما برای علی نمینویسد؛ که محرکی دیگر دارد و عاطفهای فقط او را به چرخ انداخته است.
و احمد حنبل گرچه برای علی شعر میسراید اما حکومت دیگری را برعهده دارد.
#غدیر
#عین_صاد
معاویه گرچه علی را دوست دارد، ولی سلطنت را بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است.
جرج جرداق گرچه از علی مینویسد، اما برای علی نمینویسد؛ که محرکی دیگر دارد و عاطفهای فقط او را به چرخ انداخته است.
و احمد حنبل گرچه برای علی شعر میسراید اما حکومت دیگری را برعهده دارد.
#غدیر
#عین_صاد
❤3
ما درد را به ذوق می ناب میکشیم
از آه سرد منت مهتاب میکشیم
از حیف و میل پله میزان ما تهی است
از سنگ، ناز گوهر سیراب میکشیم
پاکی است شرط صحبت پاکیزه گوهران
پیش از پیاله دست و دهن آب میکشیم!
بر خاک تشنه جرعه فشانی عبادت است
ما باده را به گوشه محراب میکشیم
از آب زندگی نکشد هیچ تشنه لب
نازی که ما ز خنجر سیراب میکشیم
داریم با کجی طمع راستی ز خلق
گوهر برون ز بحر به قلاب میکشیم
نتوان به خار و خس ره سیلاب را گرفت
دست ازعنان این دل بیتاب میکشیم
ترسانده است دولت بیدار چشم ما
از بخت خفته ناز شکر خواب میکشیم
از رفتن حیات که بودیم دلگران
امروز ناز آمدن آب میکشیم
ما خواب را به دیده خود تلخ کردهایم
شیر و شکر ز ساغر مهتاب میکشیم
صائب به زور گریه بیاختیار، ما
در گوش بحر حلقه گرداب میکشیم
#صائب_تبریزی
از آه سرد منت مهتاب میکشیم
از حیف و میل پله میزان ما تهی است
از سنگ، ناز گوهر سیراب میکشیم
پاکی است شرط صحبت پاکیزه گوهران
پیش از پیاله دست و دهن آب میکشیم!
بر خاک تشنه جرعه فشانی عبادت است
ما باده را به گوشه محراب میکشیم
از آب زندگی نکشد هیچ تشنه لب
نازی که ما ز خنجر سیراب میکشیم
داریم با کجی طمع راستی ز خلق
گوهر برون ز بحر به قلاب میکشیم
نتوان به خار و خس ره سیلاب را گرفت
دست ازعنان این دل بیتاب میکشیم
ترسانده است دولت بیدار چشم ما
از بخت خفته ناز شکر خواب میکشیم
از رفتن حیات که بودیم دلگران
امروز ناز آمدن آب میکشیم
ما خواب را به دیده خود تلخ کردهایم
شیر و شکر ز ساغر مهتاب میکشیم
صائب به زور گریه بیاختیار، ما
در گوش بحر حلقه گرداب میکشیم
#صائب_تبریزی
Forwarded from 🎧پادکست شعر پارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹️سیودو سال، زمان بسیار کم و کوتاهی به نظر میرسد. چنان که شاید بسیاری از افراد تازه بعد از این سن به فکر بیفتند که برای «آینده» خود کاری کنند. اما این زمان، برای درخشیدن ستارهای شبیه فروغ، ابدا کوتاه نیست.
🎙فروغ فرخزاد که به راستی یک استعداد و یک ستاره پرنور در آسمان ادبیات و شعر فارسی است، در عمر کوتاه سیودو ساله خود، آثار ماندگار بسیاری خلق کرد. آثاری که هنوز بعد از سالها مورد استقبال و تحسین عوام و خواص از مخاطبین است.
◀️در این قسمت با محمدکاظم کاظمی سری به زندگی و آثار فروغ فرخزاد میزنیم و یکی از بهترین اشعار او را با صدای زینب بیات میشنویم تا بیش از پیش با این شاعر توانا آشنا شویم.
🎧برای شنیدن قسمت جدید پادکست شعر پارسی با عنوان «فروغ فروغ»، کانال شعر پارسی را در رسانههای انتشار پادکست دنبال کنید:
📎 https://yek.link/Shearparsipod
🎧 @shearparsipod
🎙فروغ فرخزاد که به راستی یک استعداد و یک ستاره پرنور در آسمان ادبیات و شعر فارسی است، در عمر کوتاه سیودو ساله خود، آثار ماندگار بسیاری خلق کرد. آثاری که هنوز بعد از سالها مورد استقبال و تحسین عوام و خواص از مخاطبین است.
◀️در این قسمت با محمدکاظم کاظمی سری به زندگی و آثار فروغ فرخزاد میزنیم و یکی از بهترین اشعار او را با صدای زینب بیات میشنویم تا بیش از پیش با این شاعر توانا آشنا شویم.
🎧برای شنیدن قسمت جدید پادکست شعر پارسی با عنوان «فروغ فروغ»، کانال شعر پارسی را در رسانههای انتشار پادکست دنبال کنید:
📎 https://yek.link/Shearparsipod
🎧 @shearparsipod
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که… نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#نجمه_زارع
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که… نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#نجمه_زارع
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقۀ سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوش میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیات، که مرا نوش میکنی
تو درۀ بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه، از چه سیهپوش میکنی؟
#فروغ_فرخزاد
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقۀ سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوش میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیات، که مرا نوش میکنی
تو درۀ بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه، از چه سیهپوش میکنی؟
#فروغ_فرخزاد
نمیشود توضیح داد، کاتیرینافیودوروونا. تصورِ اینکه یک آدم چرا و چطور عاشق میشود دشوار است.
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
❤1
وقتی خودش از اندیشیدن و استدلال کردن عاجز بود، خاصه جذب کسانی میشد که میتوانستند به جایش بیندیشند و حتی آرزو کنند، و کاتیا، از پیش، او را زیر بال و پر خودش گرفته بود.
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
وقتی توی چیزی درمیمانم، همیشه به دلم رجوع میکنم، و اگر دلم آسوده باشد، من هم آسوده میشوم. این کاری است که آدم همیشه باید بکند. و من با همان صراحت و صداقتی با شما حرف میزنم که دلم میخواهد با خودم حرف بزنم.
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
👍2
و من فکر میکنم که دلم کاملا صاف نیست. اگر دل صافی داشتم، میدانستم چه تصمیمی بگیرم.
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
#رنجکشیدگان_و_خوارشدگان
#داستایفسکی
👍3