پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - دیباچه نیچر
عرفان خسروی - عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۱ - دیباچه نیچر
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - هاکسلی رمانتیک
عرفان خسروی - عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۲ - هاکسلی رمانتیک
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - علم یا فناوری؟
عرفان خسروی - عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۳ - علم یا فناوری؟
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ایامار پرستار آین
عرفان خسروی - عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۴ - ایامار پرستار آین
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - چرا علم؟
عرفان خسروی ـ عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۵ - چرا علم؟
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - پایان
عرفان خسروی - عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۶ - پایان
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - پشت‌صحنه
عرفان خسروی ـ عطا کالیراد
عجایب‌المخلوقات - قسمت یکم - ۷ - پشت صحنه
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علم چه فایده‌ای دارد؟
سخنرانی عرفان خسروی
در نخستین نشست سیتاک، اول بهمن ۱۳۹۵
ناظر به بخش سوم از قسمت یکم عجایب‌المخلوقات درباره علم و فناوری:
https://news.1rj.ru/str/ajamax/16
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
به پویش #تهران_کارگاه_ساختمانی بپیوندید!
https://www.instagram.com/p/BZ_HJTWhdAO/
ناظر به بخش چهارم از قسمت یکم عجایب‌المخلوقات با عنوان «ایامار پرستار آین»:
https://news.1rj.ru/str/ajamax/17

در زبان الفی، عبارت «ایامار پرستار آین» یعنی «دنیا دگرگون شده است» و این زبان حال ما و شهرهای ماست که زیرپای لشکر اورک‌های خانمان‌برانداز هر روز کوبیده می‌شوند و از نو سر از خاک برمی‌دارند. این عبارت را از زبان گالادریل می‌شنویم که از نخست‌زادگان الف‌ها و مادربزرگ آروین است:
I amar prestar aen, han mathon ne nen, han mathon ne chae a han noston ned 'wilith
دنیا دگرگون شده‌ است، می‌توانم در آب حس‌کنم‌اش، می‌توانم در خاک لمس‌کنم‌اش یا در هوا ببویم‌اش.
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
در_ستایش_بی‌فایدگی_علم_و_کنگره_سرکش.pdf
145.6 KB
در ستایش بی‌فایدگی علم از عطا کالیراد
و
کنگره سرکش کاخ علم از عرفان خسروی
دانستنیها، ۱۹۱، ۱۳ آبان ۹۶، صص ۱۰-۱۱
ناظر به بخش پنجم از قسمت یکم عجایب‌المخلوقات با عنوان «چرا علم؟»:
https://news.1rj.ru/str/ajamax/18
معرفی و بررسی کتاب: مواجهه با داروین: نخستین برخوردها با نظریۀ تکامل در شرق مسیحی و اسلامی

درسرای اهل قلم

عطاکالیراد(پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)
عرفان خسروی (دانشگاه تهران)
امیرمحمد گمینی
13 آذر 17-19
پارینه/پالئوگرام
ئیُونز! The Biggest Thing That Ever Flew بزرگترین پروازگر تاریخ ئیُونز را هر هفته با ترجمه عرفان خسروی در پالئوگرام دنبال کنید! t.me/paleogram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من دایناسورم!
این قسمت: Pteranodon
در این قسمت ترانودون (که تروسور مشهوری است) راز مهمی را با ما در میان می‌گذارد.
«من دایناسورم!» را با ترجمه عرفان خسروی در پالئوگرام تماشا کنید!
t.me/paleogram/648
پاهای دایناسورها

گابریل اوگتو (Gabriel Ugueto) خزنده‌شناس و یکی از ماهرترین پالئوآرتیست‌های نسل ماست. فعالیت او در عرصه پالئوآرت و تصویرگری از جانوران منقرض‌شده چنان چشمگیر است که کارهای پژوهشی او در شناسایی و رده‌بندی خزندگان کمتر به چشم می‌آید.
او در یادداشت کوتاهی که همراه چند عکس در اینستاگرام منتشر کرده، از مشاهده تنوع پوشش شاخی پا (پودوتکا) در دایناسورهای عصر حاضر (پرندگان) در باغ وحش میامی شگفت‌زده شده و حدس می‌زند این تنوع در دایناسورهای غیرپرنده حتی بیشتر بوده باشد.
این نکته مهمی در بازسازی ظاهر دایناسورهاست که همه آن‌ها را با الگوی ظاهری ثابتی تصور نکنیم! شکل پوشش شاخی روی دست و پا، پوشش شاخی روی پوزه، الگو و ظاهر و آرایش پرها، حتی میزان چربی زیرپوستی در ظاهر دایناسورها تاثیری هم‌اندازه یا بیشتر از استخوان‌بندی دارد. در نظر داشتن تنوع ظاهری ناشی از این موارد، ویژگی مهم پالئوآرت معاصر، از جمله آثار گابریل اوگتو است.
https://www.instagram.com/p/BcNBcLTHyyt/
پارینه/پالئوگرام
نسبت خویشاوندی کدام موجودات به هم نزدیکتر است؟ 🦀 به 🐜 نزدیکتره تا به 🦂 🕷 به 🦂 نزدیکتره تا به 🐜 🦎 به 🐍 نزدیکتره تا به 🐢 🦎 به 🦅 نزدیکتره تا به 🐢 🐊 به 🦅 نزدیکتره تا به 🦎 🦕 به 🦅 نزدیکتره تا به 🐊 🦖 به 🦅 نزدیکتره تا به 🦕 🐠 به 🐋 نزدیکتره تا به 🦈 🐢 به 🐋 نزدیکتره…
آیا پنگوئن نوعی پستاندار است؟

طی چند سال سروکله‌زدن با بچه‌های المپیادی، برای این که ساز بچه‌ها را کوک‌کنم و به تکاپو وابدارمشان، راه‌های مختلفی آزمودم. یکی از بهترین راه‌ها، پرسیدن و به چالش‌کشیدن پاسخ‌های نادرست است.
از سؤالاتی که چند سال پیش در قالب آزمون پایان دوره به بچه‌های المپیادی دادم، این بود:

از میان جانوران زیر کدام‌یک نزدیک‌ترین خویشاوند پنگوئن است؟
الفـ لاک‌پشت
بـ تمساح
جـ فک
د پلاتی‌پوس

جواب درست، البته گزینه بـ است، یعنی «تمساح».

لُب کلام: تمساح‌ها و پرندگان نزدیک‌ترین خویشاوندان زنده هم و شبیه‌ترین حیوانات امروزی به یکدیگرند.
شاید تمساح شبیه‌تر به مارمولک و لاک‌پشت به نظر برسد، اما شباهت‌های تمساح با خزندگان دیگر، نشان‌دهنده گذشته تکاملی مشترک آن‌ها نیست. اشتراکات ظاهری این خزندگان فقط مجموعه‌ای از «نداشتن»هاست. فقدان ویژگی‌هایی مثل پر و مو، پاهای بلند و سوخت‌وساز خونگرم برخی از اشتراکات تمساح و مارمولک و مار و لاک‌پشت است. این مجموعه‌ را می‌توان تا ابد بسط داد: تمساح‌ها و مارمولک‌ها به‌علاوه فاقد فرستنده رادیویی، قدرت تله‌پاتی و امکان سفر میان‌ستاره‌ای‌اند. این صفات سلبی نتیجه تغییرات تکاملی در نیاکان این موجودات نیستند، بلکه از روز نخست، همینطور نَهَست بودند.
برای اینکه دو جاندار را خویشاوند تلقی کنیم، باید شباهتی در آن‌ها بیابیم که حاصل تغییری باشد؛ شباهتی که پیشینیان و دیگران فاقد آن باشند. چنین شباهتی ما را وامی‌دارد نتیجه بگیریم زمانی جانداری قدیمی زندگی کرده و در نسل آن تغییری رخ‌داده، صفتی نو پیدا شده و موجوداتی که امروز واجد این صفت‌اند، از تبار همان جانداری‌اند که نخستین‌بار این صفت نو را پیدا کرده. اشتراکات عدمی تمساح و مارمولک چنین نیست؛ اشتراکات عدمی یعنی عدم اشتراک.
در عوض میان تمساح و پرندگان شباهت‌های اختصاصی زیادی می‌بینیم: شیوه عمودی‌ایستادن پاها، ساختار چهارحفره‌ای قلب، پوسته آهکی تخم، لوله‌های عرضی انتقال هوا در شش، رفتارهای مادرانه و ساخت لانه از گیاهان، استخوان‌بندی جمجمه، دنده‌های گردنی، پلک سوم و….
بچه‌ها پیش‌تر هم منطق این نتیجه‌گیری را آموخته بودند، هم جزئیات کالبدشناسانه شباهت پرندگان و تمساح را؛ اما بهره بزرگی از آن‌ها «فک» را به عنوان پاسخ درست انتخاب کردند؛ چون درباره طبیعت پنگوئن هیچ نمی‌دانستند و اغلب، خیالشان این بود که پنگوئن هم پستانداری است، مثل فک؛ همین‌ها که قدم در راه المپیاد زیست‌شناسی گذاشتند چنین‌اند؛ باقی که هیچ.
کارنامه آموزش پزشکی‌محور و کنکور‌پسندِ زیست‌شناسی در کشور ما همین است.

www.instagram.com/p/BcUBMWzhZ_q/
مواجهه با داروین میان اعراب و ایرانیان

نشست نقد و بررسی کتاب «مواجه با داروین؛ نخستین برخوردها با نظریه تکامل در شرق مسیحی و اسلامی» دوشنبه (۱۳ آذرماه) با حضور امیرمحمد گمینی، مترجم و پژوهشگر اثر، عطا کالیراد و عرفان خسروی در سرای اهل قلم برگزار شد.
خسروی در این نشست با بیان اینکه مواجهه با نظریه داروین چندین مرحله دارد که ما را به مقایسه نخبگان ایرانی با نخبگان عرب می‌رساند، گفت: مهمترین ایرانیانی که در این کتاب نقدی بر داروین داشتند و به آن اشاره شده است سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمدرضا نجفی اصفهانی است که مدت‌ها پس از ارائه نظریه داروین، آن را بیش‌وکم نقد کردند؛ در حالی که در سده نوزدهم طی مدت کوتاهی جامعه روشنفکری عرب برخورد بسیار بازتری با نظریه تکامل کرد و به نقد و بررسی آن پرداخت.
وی تاریخچه‌ای از کتاب‌هایی که در این حوزه نگاشته شده ارایه کرد و گفت: کتاب «جانورنامه» (انصاری کاشانی) در سال ۱۲۸۷ قمری نوشته شد اما کوچکترین ارتباطی با نظریه داروین ندارد. زیست‌شناسی مدرن شاخصه‌ای دارد که مهمترین آن مفهوم تاریخ طبیعی است. در کتاب «جانورنامه» تاریخ طبیعی وجود دارد اما در کنار بررسی جانوران زهرناک و مضر ایران، یعنی هم‌آن‌چه از دید علمای قدیم، علوم نافع شمرده می‌شود. آن‌چه از دیرینه‌شناسی و رده‌بندی در این کتاب مطرح می‌شود ارتباطی به داروین ندارد.
کتاب اصول علم گیاه‌شناسی (ناظم‌العلوم) نیز که بعدها منتشر شد تاریخ طبیعی بسیار کمرنگی دارد. کتاب «حیوان‌شناسی» (گراویه و ولی‌الله خان) نیز فاقد اشاره به تکامل است و «علم‌الاشیاء» (بیرجندی) نیز اشاره‌ای به تاریخ طبیعی و نگاه غایت‌گرایانه دارد. بعدها کتاب «تاریخ طبیعی» (گل‌گلاب) منتشر شد که باز اشاره‌ای به دیرینه‌شناسی در آن نمی‌شود. اکنون این سوال مطرح می‌شود که آیا در این فاصله از نظریه تکامل اطلاعی نداشتند؟ پاسخ این است که با توجه به نگارش کتاب نجفی اصفهانی احتمالا نخبگان ایران از نظریه داروین اطلاع داشتند. مثلا علی‌اصغر حکمت در سال ۱۲۹۳ شمسی کتاب «فلسفه نشو و ارتقا» را ترجمه می‌کند، اما تا سال ۱۳۵۴ از ترس اتهام الحاد آن را منتشر نمی‌کند.
در سال ۱۳۱۴ که کتاب «علوم طبیعی» (هاشمی) منتشر می‌شود، نام داروین برای نخستین بار آورده می‌شود. چهار سال بعد، عباس شوقی ترجمه ناقصی از کتاب داروین با‌عنوان بنیاد انواع منتشر می‌کند. نگاهی به آثار فوق نشان می‌دهد که در ایران برخورد محتاطانه با داروین صورت گرفته است در حالی که اعراب نگاه بازتری با نظریه داروین داشته‌اند.

https://goo.gl/ff9EJu

گزارشی که ایبنا از این نشست منتشرکرده کمی مخدوش است. بعضی تاریخ‌ها و نام‌ها را اشتباه ذکر کرده‌اند. من جزئیاتی را که به صحبت‌های خودم ارتباط داشت، تصحیح کردم.
می‌توانید صوت صحبت‌های امیرمحمد گمینی، عطا کالیراد و بنده را طی این جلسه، در ترعه عجایب‌المخلوقات بشنوید:

عجایب‌المخلوقات، جلسه نقد و بررسی کتاب مواجهه با داروین

معرفی کتاب:
t.me/ajamax/53
درباره کتاب:
t.me/ajamax/54
مواجهه با زیست‌شناسی نوین در ایران:
t.me/ajamax/55
مواجهه با علوم جدید در ایران:
t.me/ajamax/56
سابقه احتمالی نظریه تکامل در ایران:
t.me/ajamax/57
سوالات دکتر شیخ‌رضایی درباره مواجهه با تکامل:
t.me/ajamax/58
مواجهه با علوم جدید در ایران:
t.me/ajamax/59
نخستین بحث‌ها پیرامون تکامل انسان در ایران:
t.me/ajamax/60
درباره انتخاب واژه تکامل:
t.me/ajamax/62
دوستان و دشمنان علم: چرا «راس گلر» دیرینه‌شناس نیست؟
منتشرشده در شماره ۱۴۳ دانستنیها، ۱۴ آذر ۱۳۹۴

یکی از ناراحت‌کننده‌ترین تجربه‌های اجتماعی دیرینه‌شناس‌ها طی سال‌های اخیر، مقایسه ایشان با راس گلر، یکی از شخصیت‌های اصلی سریال «فرندز» است. شوخی یا جدی، هیچ دیرینه‌شناسی دوست ندارد با شخصیتی مقایسه شود که ضعف‌های فراوانش در روابط شخصی و اجتماعی، سال‌ها مایه مضحکه خلق‌الله بوده است. ضمن این که راس گلر به دلایلی فنی هرگز نمی‌تواند حتی شبیه دیرینه‌شناس‌های واقعی باشد.

دنباله این یادداشت را در پیوند زیر بخوانید:
http://telegra.ph/Paleogram-12-08
پارک ژوراسیک در البرز

دایناسور جدیدی کشف و توصیف‌شده. نام آن را گذاشته‌اند هالشکاراپتور که یعنی «شکاری هالشکا» و این‌طوری نوشته می‌شود:
Halszkaraptor*

این نام را به افتخار بانوی دیرینه‌شناس فقید لهستانی، هالشکا اوسمولسکا روی این دایناسور نهاده‌اند که که سال‌ها در مغولستان و کنار دیرینه‌شناسان مغول، مثل رینچن بارزبُولد، زحمت کشید و چند سال پیش درگذشت.

هالشکاراپتور در خانواده درومیوسوریدها رده‌بندی شده، یعنی همان خانواده‌ای که شامل ولاسی‌راپتور مشهور و باهوش پارک ژوراسیک است. البته می‌دانیم خلاف تصویری که در پارک ژوراسیک از این دایناسورها دیدیم، دایناسورهایی مثل ولاسی‌راپتور و هالشکاراپتور تقریبا فرقی با پرنده‌های واقعی نداشتند و ظاهرشان کاملا شبیه پرنده‌ها بوده.

هالشکاراپتور جثه‌ای به اندازه غاز و سروگردنی شبیه این پرندگان داشته. بال‌های کوتاهش هم برای شناکردن سازگاری یافته بودند و شواهد دیگری نیز در دست است که نشان می‌دهد آبزی و ماهی‌گیر بوده است. درباره هالشکاراپتور و ابعاد علمی کشف آن مطلبی مختصر نوشته‌ام که انشالله در دانستنیها خواهید خواند.

این غازهای خوشگل و شجاع را که در حیاط مصفای دبیرستان البرز دیدم، فکر کردم اگر پارک ژوراسیک واقعی می‌بود و در آن هالشکاراپتور پرورش می‌دادند، همین شکلی بودند.

*با توجه به سابقه‌ای که از خبرنویسی بی‌تحقیق در بسیاری رسانه‌های به‌اصطلاح علمی می‌شناسم، منتظرم ببینم نام این دایناسور که باید منعکس‌کننده نامی لهستانی باشد، با کدام تلفظ‌های من‌عندی منتشر می‌شود. بی‌دقتی (یا شاید بی‌سوادی) در یکی از رسانه‌های باسابقه علمی که چند صباحی است به دست «غیر» افتاده، تا حدی است که چند روز پیش نام دیوید اتنبرو را به صورت «آتن‌بروگ» منتشر کردند. کسی که در عمرش یک ساعت مستند حیات وحش ندیده و نام اتنبرو به گوشش غریبه است٬ انتقاد خصوصی و مؤدبانه را هم با درشتی و چارویداری پاسخ می‌دهد، البته که در فضای ترویج علم «غیر» شمرده می‌شود و بی‌شک، به گزاف در این جایگاه نشسته.

https://www.instagram.com/p/BcduGtFBL8q/
جايزه چراغ
همه ي برگزيدگانِ نخستين #جایزه_چراغ .
در جست‌وجوی قاتل دایناسور

گروه ساروس جمعی از بروبچه‌های باحال و باسواد و باسلیقه‌اند که نشریه‌ای درجه یک و برازنده در حوزه ترویج علم نجوم منتشر می‌کنند.
از ویژگی‌های مثبت نشریه ساروس یکی این‌که برخط است و کاغذی نیست. ارزش این استغنای رقومی را امروز بهتر می‌توان دانست که کاغذ گران شده و کمر نشریات زیر بار گرانش خمیده. امیدوارم با توسعه و ترویج روزافزون نشریات غیرکاغذی، چرخه اقتصادی روزنامه‌نگاری برخط کامل‌تر شود تا کار و بار دشوار ترویج علم به دوش عاشقیت چنین جوان‌های انگیزه‌مندی، سنگینی نکند. گروه ساروس و نشریه‌شان، شب یلدای پارسال، به عنوان «مروج سال» برنده نخستین جایزه ترویج علم چراغ شدند.
شماره ۲۵-ام نشریه ساروس اخیرا منتشر شده. در این شماره پرونده ویژه‌ای هم درباره علت انقراض دایناسورها دیده می‌شود. بخشی از این پرونده گزارش نشست یا مصاحبه‌ای است که دوستان ساروس با بنده و دوست عزیزم، احسان مهرجو، انجام داده‌اند. شماره ۲۵-ام ساروس را می‌توانید از پیوند پایین که هم در فرسته ترعه ایشان است، بارگذاری کنید:

https://news.1rj.ru/str/sarosteam/3466
https://goo.gl/Vdncya
پارینه/پالئوگرام
چرا در ایران دایناسور نداریم؟ این سوالی بود که در دهمین [و آخرین] شماره دانشنامه به بهانه پرونده‌ای درباره تیرانوسورِس از من پرسیده شد و پاسخ آن را به صورت یادداشتی دادم که در آغاز این شماره منتشر شده
آخرین یادداشت

دو سال پیش [دهمین و] آخرین شماره دانشنامه منتشر شد. با تصویر جلد جذابی از اسکلت تیرانوسورِس و پرونده‌ای با عنوان «تبارشناسی اژدها» که مثل بقیه محتوای این پرونده، ثمر ذوق و دانش کاوه فیض‌اللهی و همکارانش بود. از من و مجید میرزایی عطاآبادی هم خواسته شد چیزی درباره دایناسورهای ایران بنویسیم. یادداشت خودم را یک سال پس از انتشار در دانشنامه، در نخستین فرسته‌های پالئوگرام بازنشر کردم:
t.me/paleogram/18
t.me/paleogram/19
t.me/paleogram/20

اکنون دو سال است که دانشنامه به ابدیت پیوسته؛ نشریه‌ای علمی و به‌قاعده که از فرط بی‌توجهی فرهنگ‌دوستان و سینه‌چاکان علم تعطیل شد.

نشریه شهر کتاب نیز که به حوزه‌های گسترده‌تر فرهنگی، از جمله علم، می‌پرداخت، پس از چهارده شماره به سرنوشتی همچنان دچار شد و برای آن مراثی نوشتم:
t.me/paleogram/307

چند ماه پس از تعطیلی شهر کتاب، فرهنگستان زبان و ادب فارسی به این نشریه جایزه‌ای داد و رتبه‌‌ای نخست، بابت «درست‌نویسی» در حوزه «افزایش سواد عمومی جامعه». ضمنا توفیق مدیران و نویسندگان و همکاران آن مجله را از خداوند متعال مسئلت کرد. البته تقصیر فرهنگستان نبود اگر نشریه‌ای فرهنگی تعطیل می‌شد، ولی این جایزه دل من و خیلی‌ها را سوزاند:
t.me/paleogram/585

به‌هرحال از آن‌جا که چشمان دوربین فرهنگستان محترم زبان و ادب فارسی، برخی مسائل نزدیک را نمی‌بیند، الوند بهاری عزیز در یادداشتی پرحسرت توضیح داد که اصلا چرا شهر کتاب تعطیل شده:
t.me/alvandbh/164

امروز که پس از دو سال، یادداشت پر از بیم‌وامّید کاوه فیض‌اللهی را درباره دانشنامه محتضر می‌خواندم، همه این خاطرات از پیش چشمم گذشت و به یاد امّهات یادداشت الوند بهاری افتادم. به‌خصوص یادداشت کاوه فیض‌اللهی با عنوان «ما زیاد نیستیم»، حالا خواندن دارد که گرانی کاغذ، گردن باقی مطبوعات را هم می‌فشارد و شنیده‌ام برخی روزنامه‌ها تصمیم گرفته‌اند چند صفحه‌ای کمتر منتشر کنند و از میان همه موضوعات، صفحات علم را به خاطر گرانی کاغذ، به مذبح برده‌اند. مبارکشان باشد!

====

ما زیاد نیستیم
کاوه فیض‌اللهی

سخن گفتن از تیراژ و فروش در میان نشریه‌داران رایج نیست. مساله ناموسی است. آدم‌های موجه نیز به اینجا که می‌رسند، اگر تسلیم وسوسه دروغ نشوند، دست‌کم از گفتن راست پرهیز می‌کنند. اما تیراژ و فروش بالا کابوس دانشنامه است. هرگز نه انتظار داشتیم «پرفروش» باشیم و نه چنین آرزویی داریم. شماره صفر دانشنامه پاییز ۱۳۹۱ منتشر شد و اکنون شماره ۱۰ آن با تیراژ ۴۵۰۰ نسخه در کشور توزیع شده. از ابتدا می‌دانستیم که کاری به شیوه دانشنامه «پرفروش» نخواهد بود و هنوز هم فروش آن به دوهزار نسخه نرسیده است. دانشنامه یک نشریه حرفه‌ای نیست، دست‌پخت خانگی است و با خون دل حاصل می‌شود. تولید نمی‌شود، به عمل می‌آید. تخمیر و تقطیر می‌شود تا عصاره‌اش را در ضیافتی با حضور شما بنوشیم. شما که بی‌کران ذهن‌تان گنجایش دریانوشی دارد.
آرزوی ماست که تعداد زیادی از هموطنان‌مان عمیقا و با جدیت به علم علاقه‌مند باشند و مطالعه آن را در برنامه بگذارند. اما واقعیت جامعه ما این است که «ما زیاد نیستیم.» جامعه‌ای پیشاعلمی هستیم و نباید اجازه دهیم سیاهی لشکر دانشجو، استاد و دانشگاه فریب‌مان دهد. مردمی هستیم که کورمال پیش رفتن را خوش‌تر داریم تا نگریستن به جهان از پس عینک علم. با این همه ناامید نیستیم. آرزو داریم که این بذر امید، در این بیابان وحشت، لگدمال جبر تاریخ و جغرافیا نشود. دانشنامه با اتکا به شما خواهد ماند و به بار خواهد نشست، زیرا این راهی است که تنها نمی‌توان پیمود.

شماره ۱۰ دانشنامه با آثاری از عبدالحسین وهاب‌زاده، ناصر کرمی، امیرمحمد گمینی، مجید میرزایی عطاآبادی، عرفان خسروی، الیور ساکس، فرانس دوال و دیگران منتشر شد.