پارینه/پالئوگرام
سنگواره_دایناسورها_به_مثابه_سنگ.pdf
بازگشت_نظریههای_فراموششده،_دانستنیها.pdf
204.9 KB
بازگشت نظریههای فراموششده
پرندهها از دایناسورها فرگشت یافتهاند یا برعکس!؟
عرفان خسروی | منتشرشده در دانستنیها، مجلد ۱۵۸، ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ص. ۲۷
پرندهها از دایناسورها فرگشت یافتهاند یا برعکس!؟
عرفان خسروی | منتشرشده در دانستنیها، مجلد ۱۵۸، ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ص. ۲۷
پارینه/پالئوگرام
موتور جستجو نخستین گل و زایش زمین در فصل بهار سیاوش صفاریانپور محمد درویش عرفان خسروی #حفاظت_از_محیط_زیست #تنوع_زیستی #گیاهان #گیاهخواران #خرس_سیاه #یوز_آسیایی #کرگدن #دایناسورها #پروتوسراتوپس
آشتی سنگ و شیشه و گل
بالاخره گذاشتیمش توی قفسه بلورها. چه خوشگل هم شده! آن ساختار گلمانندی که وسط این سنگواره میبینید، اندام تولیدمثلی گلمانندی بوده، مخصوص راستهای منقرضشده از گیاهان دانهدار سیکادمانند به نام بنتّیتالها.
این گلها هم البته نقش اندام تولیدمثلی را ایفا میکردند؛ یعنی همان کاری که گل و میوه در گیاهان گلدار و مخروط در گیاهان بازدانه امروز به عهده دارند. برگها و قامت بنتّیتالها شبیه سیکادهای امروزی بود؛ یعنی همان گیاهانی که گلدانهای خانگی آنها به نام «سیکاس» شهرتگرفته؛ منتها بنتّیتالها اغلب درختان نخلآسای بلندی بودند که برگهایشان غذای دایناسورها میشد و گلهایشان غذای حشرههایی مثل پروانهها. آنها سیکادوئیدهای نخلمانند گلداری بودند که غنچههایشان یکصد میلیون سال پیش از نخستین گلهای حقیقی بر زمین شکوفا شد.
#فسیل #سنگواره #گل #سیکاس #سیکاد
#Fossil_plant #paleobotany
#bennettitales #bennettitales_flower
#cycadeoidea #strobilus #strobili
#Central_Alborz #Jurassic_fossil #jurassic_forest #Jurassic_park #Williamsonia
https://www.instagram.com/p/Bk91TPJBcnD/
بالاخره گذاشتیمش توی قفسه بلورها. چه خوشگل هم شده! آن ساختار گلمانندی که وسط این سنگواره میبینید، اندام تولیدمثلی گلمانندی بوده، مخصوص راستهای منقرضشده از گیاهان دانهدار سیکادمانند به نام بنتّیتالها.
این گلها هم البته نقش اندام تولیدمثلی را ایفا میکردند؛ یعنی همان کاری که گل و میوه در گیاهان گلدار و مخروط در گیاهان بازدانه امروز به عهده دارند. برگها و قامت بنتّیتالها شبیه سیکادهای امروزی بود؛ یعنی همان گیاهانی که گلدانهای خانگی آنها به نام «سیکاس» شهرتگرفته؛ منتها بنتّیتالها اغلب درختان نخلآسای بلندی بودند که برگهایشان غذای دایناسورها میشد و گلهایشان غذای حشرههایی مثل پروانهها. آنها سیکادوئیدهای نخلمانند گلداری بودند که غنچههایشان یکصد میلیون سال پیش از نخستین گلهای حقیقی بر زمین شکوفا شد.
#فسیل #سنگواره #گل #سیکاس #سیکاد
#Fossil_plant #paleobotany
#bennettitales #bennettitales_flower
#cycadeoidea #strobilus #strobili
#Central_Alborz #Jurassic_fossil #jurassic_forest #Jurassic_park #Williamsonia
https://www.instagram.com/p/Bk91TPJBcnD/
Instagram
Erfan Khosravi
☘ آشتی سنگ و شیشه و گل بالاخره گذاشتیمش توی قفسه بلورها. چه خوشگل هم شده! آن ساختار گلمانندی که وسط این سنگواره میبینید، اندام تولیدمثلی گلمانندی بوده، مخصوص راستهای منقرضشده از گیاهان دانهدار سیکادمانند به نام بنتّیتالها. این گلها هم البته نقش اندام…
پارینه/پالئوگرام
همکاری چگونه تکامل یافت؟ کانال «دانش همگانی» به کوشش سپنتا نوروزیان، یکی از بهترین، گزیدهترین و پیراستهترین کانالهای مروج علم در فضای تلگرام فارسی است؛ بهعلاوه جناب نوروزیان عزیز بارها به نشر مطالب پالئوگرام یاری رسانده و اخیرا هم، از راهنمایی و تجربه…
علت گذارهای فرگشتی (تکاملی) بزرگ در تاریخ حیات چه بوده است؟ چه نوع گذارها و تحولاتی را بزرگ مینامیم؟
ترجمه: سپنتا نوروزیان
https://news.1rj.ru/str/daneshhamegani/210
ترجمه: سپنتا نوروزیان
https://news.1rj.ru/str/daneshhamegani/210
Telegram
🔎دانش همگانی🔬
علت گذارهای فرگشتی (تکاملی) بزرگ در تاریخ حیات چه بوده است؟ چه نوع گذارها و تحولاتی را بزرگ مینامیم؟
ترجمه: سپنتا نوروزیان
@daneshhamegani
ترجمه: سپنتا نوروزیان
@daneshhamegani
پارینه/پالئوگرام
در جستجوی سنگوارهها دیرینهشناسی در موتور جستجو همه آنچه که میخواستید درباره سنگوارهها بدانید، اما خجالت میکشیدید بپرسید! به لطف سیاوش صفاریانپور عزیز که پیشنهاد کرد اینبار به جای پرداختن به روایت یا موضوعی خاص، به پرسشهای ساده، اما اغلب فراموششده…
در پی نخجیر رمیده
خوشترین لحظههای عمر من اوقاتی بوده که در بیابانها گذراندم؛ لحظههایی که در صید نخجیری بودم؛ نه از آن نخجیرها که عامیان در پی آناند؛ بلکه از آن نخجیرها که هزارانهزار سال پیش رمیده و اکنون از آنها جز اثری بر جای نیست. اینها بهترین ساعات من بودند و شیرینترین دقایق من در صحرا، لحظه یافتن همان اثرهایی است که بر جای مانده. اثرهای پایی که به سوی آسمان میروند.
هر کبوتر میپرد زی جانبی
این کبوتر جانب بیجانبی
منگر اندر نقش زشت و خوب خویش
بنگر اندر عشق و درمطلوب خویش
منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف
بنگر اندر همت خود، ای شریف
این طلب، مفتاح مطلوبات توست
این سپاه و نصرت رایات توست
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی.
مولای بلخ
#fossil_frenziness #fossil #iran_fossils #fossil_trackway #fossil_footprint #mammal_trackway #mammal_footprint
https://www.instagram.com/p/BlA6mEqBhBP/
خوشترین لحظههای عمر من اوقاتی بوده که در بیابانها گذراندم؛ لحظههایی که در صید نخجیری بودم؛ نه از آن نخجیرها که عامیان در پی آناند؛ بلکه از آن نخجیرها که هزارانهزار سال پیش رمیده و اکنون از آنها جز اثری بر جای نیست. اینها بهترین ساعات من بودند و شیرینترین دقایق من در صحرا، لحظه یافتن همان اثرهایی است که بر جای مانده. اثرهای پایی که به سوی آسمان میروند.
هر کبوتر میپرد زی جانبی
این کبوتر جانب بیجانبی
منگر اندر نقش زشت و خوب خویش
بنگر اندر عشق و درمطلوب خویش
منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف
بنگر اندر همت خود، ای شریف
این طلب، مفتاح مطلوبات توست
این سپاه و نصرت رایات توست
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی.
مولای بلخ
#fossil_frenziness #fossil #iran_fossils #fossil_trackway #fossil_footprint #mammal_trackway #mammal_footprint
https://www.instagram.com/p/BlA6mEqBhBP/
Instagram
Erfan Khosravi
🏹 در پی نخجیر رمیده خوشترین لحظههای عمر من اوقاتی بوده که در بیابانها گذراندم؛ لحظههایی که در صید نخجیری بودم؛ نه از آن نخجیرها که عامیان در پی آناند؛ بلکه از آن نخجیرها که هزارانهزار سال پیش رمیده و اکنون از آنها جز اثری بر جای نیست. اینها بهترین…
Forwarded from رازیک
✅ شماره 208 مجله «دانستنیها» منتشر شد.
◾️برجستهترین چهرههای ترویج علم در تلویزیون
◾️چرا «2001؛ ادیسه فضایی» تاثیرگذارترین فیلم علمی-تخیلی تاریخ است؟
🎨 طرح: مرتضی آذرخیل
#جلد
@Danestanihamag
◾️برجستهترین چهرههای ترویج علم در تلویزیون
◾️چرا «2001؛ ادیسه فضایی» تاثیرگذارترین فیلم علمی-تخیلی تاریخ است؟
🎨 طرح: مرتضی آذرخیل
#جلد
@Danestanihamag
پارینه/پالئوگرام
دزدی کلاغ سیّاس از گربه مسکین ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، پارک لاله موسیقی: «به من چه؟» از توفیق فرخ https://www.instagram.com/p/BXzirK_BqBD/
دخترهای رنگیپنگی
این دختری است که پانزدهشانزده سال پیش پایش را توی کفش من کرد و به فرزندی پذیرفتمش. از وقتی طفلی دبستانی بود و شبها توی پوتین میخوابید، از لولوی همسایه میترسید و میگفت از ترس لولو رنگش پریده. آن وقت ازش فراوان عکاسی و طراحی کردم. دبیرستان که رفت، هوایی شد و اغلب با فُسّاق سینهچاکش بود؛ من هم خون دل میخوردم. وقتی هم مادر شد و بچههایش را توی جاکفشی به دنیا آورد، خیلی از دست شوهرش ماجد پارسیغُر و مادرشوهرش شهره آغداشمیو مینالید. یک روز هم رفت و دیگر نیامد.
اسمش سپیده رئیسالقطاط بود، گرچه آهیانهای نارنجی داشت با خالهای قهوهای و دمی راهراه. معنی نام خانوادگیاش «سرور گربگان» بود و مسمایش همان کلاه سروری که بر سر داشت. قطاط جمع قطة است که از ریشه آشوری ܩܛܐ گرفته شده و خود ܩܛܐ نیز شاید برگرفته از κάττα یونانی یا cattus لاتین باشد. برخی هم عقیده دارند صورتهای لاتین و یونانی این واژه، از ریشهای سامی باشد، نه بالعکس.
امروز صحنه جالبی از گربهدختر دیگری در صفحه دکتر محمد کرامالدینی دیدم و یاد سپیده افتادم. گربهدختر دکتر کرامالدینی هم ماشاالله نوجوانی است رشیده و قریبالبلوغ، ولیکن هنوز از پستان مادر شیر میخورد. روی آن صحنه موسیقی کوتاهی گذاشتم؛ اگر ورق بزنید، ببینید و بشنوید!
اما شاید بپرسید از کجا معلومم شد که این گوینده میومیو دختر است؟
گربههای سهرنگ یا اصطلاحا کالیکو اغلب مادهاند، یا به ندرت نرهای کلاینفلتر (XXY). ژن تعیینکننده رنگ موی گربه روی کروموزوم جنسی X است و دو آلل (نسخه) نارنجی و سیاه دارد.
طی تکوین فرد ماده در پستانداران جفتدار، یکی از دو کروموزوم X آنها در نواحی مختلف پوست به صورت بختانه خاموش میشود، تا میزان فرآوردههای پروتئینی کروموزوم X دوبرابر نشود.
نرها که فقط یک کروموزوم X دارند، طبعا واجد یکی از دو آلل نارنجی یا سیاهاند. رنگ سفید هم محصول عوامل بازدارندهای است جز این دو آلل. پس نرها یا سیاهند، یا نارنجی، یا ترکیبی از سفید با هر یک از این دو رنگ. اما مادهها میتوانند ترکیبی از سه رنگ سفید و سیاه و نارنجی داشته باشند. نواحی سفید محصول همان عوامل بازدارنده از تجلی رنگ است، مناطق نارنجی محصول فعالیت کروموزوم حاوی آلل نارنجی و نواحی سیاه، حاصل تجلی آلل سیاه و خاموشی کروموزوم دیگر. آمیختگی و پراکندگی لکههای رنگی هم به زمان خاموششدن بختانه کروموزوم X و نرخ مهاجرت یاختههای جنینی گربه بستگی دارد.
نخستین بار Murray Barr و E.G. Bertram در سال ۱۹۴۸ این سازوکار ژنتیک را بررسیدند.
https://www.instagram.com/p/BlH-XmsBtck/
این دختری است که پانزدهشانزده سال پیش پایش را توی کفش من کرد و به فرزندی پذیرفتمش. از وقتی طفلی دبستانی بود و شبها توی پوتین میخوابید، از لولوی همسایه میترسید و میگفت از ترس لولو رنگش پریده. آن وقت ازش فراوان عکاسی و طراحی کردم. دبیرستان که رفت، هوایی شد و اغلب با فُسّاق سینهچاکش بود؛ من هم خون دل میخوردم. وقتی هم مادر شد و بچههایش را توی جاکفشی به دنیا آورد، خیلی از دست شوهرش ماجد پارسیغُر و مادرشوهرش شهره آغداشمیو مینالید. یک روز هم رفت و دیگر نیامد.
اسمش سپیده رئیسالقطاط بود، گرچه آهیانهای نارنجی داشت با خالهای قهوهای و دمی راهراه. معنی نام خانوادگیاش «سرور گربگان» بود و مسمایش همان کلاه سروری که بر سر داشت. قطاط جمع قطة است که از ریشه آشوری ܩܛܐ گرفته شده و خود ܩܛܐ نیز شاید برگرفته از κάττα یونانی یا cattus لاتین باشد. برخی هم عقیده دارند صورتهای لاتین و یونانی این واژه، از ریشهای سامی باشد، نه بالعکس.
امروز صحنه جالبی از گربهدختر دیگری در صفحه دکتر محمد کرامالدینی دیدم و یاد سپیده افتادم. گربهدختر دکتر کرامالدینی هم ماشاالله نوجوانی است رشیده و قریبالبلوغ، ولیکن هنوز از پستان مادر شیر میخورد. روی آن صحنه موسیقی کوتاهی گذاشتم؛ اگر ورق بزنید، ببینید و بشنوید!
اما شاید بپرسید از کجا معلومم شد که این گوینده میومیو دختر است؟
گربههای سهرنگ یا اصطلاحا کالیکو اغلب مادهاند، یا به ندرت نرهای کلاینفلتر (XXY). ژن تعیینکننده رنگ موی گربه روی کروموزوم جنسی X است و دو آلل (نسخه) نارنجی و سیاه دارد.
طی تکوین فرد ماده در پستانداران جفتدار، یکی از دو کروموزوم X آنها در نواحی مختلف پوست به صورت بختانه خاموش میشود، تا میزان فرآوردههای پروتئینی کروموزوم X دوبرابر نشود.
نرها که فقط یک کروموزوم X دارند، طبعا واجد یکی از دو آلل نارنجی یا سیاهاند. رنگ سفید هم محصول عوامل بازدارندهای است جز این دو آلل. پس نرها یا سیاهند، یا نارنجی، یا ترکیبی از سفید با هر یک از این دو رنگ. اما مادهها میتوانند ترکیبی از سه رنگ سفید و سیاه و نارنجی داشته باشند. نواحی سفید محصول همان عوامل بازدارنده از تجلی رنگ است، مناطق نارنجی محصول فعالیت کروموزوم حاوی آلل نارنجی و نواحی سیاه، حاصل تجلی آلل سیاه و خاموشی کروموزوم دیگر. آمیختگی و پراکندگی لکههای رنگی هم به زمان خاموششدن بختانه کروموزوم X و نرخ مهاجرت یاختههای جنینی گربه بستگی دارد.
نخستین بار Murray Barr و E.G. Bertram در سال ۱۹۴۸ این سازوکار ژنتیک را بررسیدند.
https://www.instagram.com/p/BlH-XmsBtck/
Instagram
Erfan Khosravi
دخترهای رنگیپنگی این دختری است که پانزدهشانزده سال پیش پایش را توی کفش من کرد و به فرزندی پذیرفتمش. از وقتی طفلی دبستانی بود و شبها توی پوتین میخوابید، از لولوی همسایه میترسید و میگفت از ترس لولو رنگش پریده. آن وقت ازش فراوان عکاسی و طراحی کردم. دبیرستان…
Forwarded from رازیک
🔖یادداشت عرفان خسروی در شماره 208 «دانستنیها» را بخوانید.
📌چطور دربارهی درستی یا نادرستی گفتههای مروجان علم داوری کنیم؟
عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ مروجان علم با تخصصها، تواناییها و مهارتهای مختلف مشغول کارند. برخی از آنها متخصصهایی هستند که با مردم از علم سخن میگویند و برخی دیگر علاقهمندانی که گرچه تخصص علمی ندارند، اما به مردم کمک میکنند از داستانهای علمی باخبر شوند. بین این دو، طیف گسترده ای از افراد قرار دارند؛ برای نمونه متخصصهایی که در زمینههای خارج از تخصص خود نیز مشغول ترویج علم هستند یا روزنامهنگارانی که در یک حوزهی علمی نیز کمابیش تخصص پیدا میکنند و بر آن متمرکز میشوند. این تنوع فضای ترویج را بسیار جذاب و هیجانانگیز میکند، اما مشکل کوچکی هم به وجود میآورد: چطور کار مروجان علم را داوری کنیم؟
◽ فراموش نباید کرد که علم مسیری است برای نزدیکشدن به حقیقت، نه خود حقیقت؛ بنابراین بیشتر اوقات روایتهای مختلفی از «حقایق علمی» در دست است و نمیتوان با استناد به آنچه که مروج علم بیان میکند، کیفیت کار او را سنجید. دانشمندان البته راههای دیگری برای داوری کارهای همدیگر دارند. همهی حرفهای علمی دانشمندان در قالب مقالات و کتابهایی منتشر میشود که دانشمندان دیگری آنها را داوری میکنند. اینطوری تضمینی وجود دارد که کسی نتواند با سوءاستفاده از عنوان پژوهشگر و دانشمند، حرفهای نیازموده و نادقیق بزند. فرایند داوری تضمین میکند وقتی مقالهای پژوهشی در دست داریم، اجماعی از دانشمندان دیگر قبلا مو را از ماست آن بیرون کشیدهاند. اما در فضای ترویج علم چنین فرایندی معنی ندارد، زیرا رسانههای مروج علم، تقریبا فاقد فرایند داوری علمی هستند و از آن مهمتر اینکه مخاطب مروجان علم، خود مردم هستند که ممکن است به هر خبر یا تحلیلی به راحتی اعتماد کنند، درحالیکه مخاطب مقالههای تخصصی دانشمندان، دانشمندان دیگری هستند که میتوانند حتی پس از انتشار دربارهی این مقالهها داوری علمی انجام دهند. به نظر میرسد مسئلهی ترویج علم و داوری مروجان علم کار دشواری باشد و معیار دقیقی برای این موضوع در دست ما نباشد. اما درحقیقت یک معیار وجود دارد.
◽ اغلب مروجان علم تنها به بازنشر اخبار و تحلیلهایی میپردازند که پیشتر از فرایند داوریهای علمی گذشتهاند و به صورت مقاله یا کتاب پژوهشی انتشار یافتهاند. فرقی نمیکند کسی که چنین خبرهایی را منتشر میکند، خودش چه میزان تخصص داشته باشد. اما گروه دیگری از مروجهای علم هستند که گاهی اخبار و تحلیلهای داورینشده را بازنشر میکنند. مرز میان ترویج علم دقیق و نادقیق همینجاست که قبلا به نمونههایی از آنها اشاره کردهام (دانستنیها، شمارهی ۱۰۵). باقی به کیفیت ،دقت و سلیقهی رسانهای مروجان علم بازمیگردد که باز هم در شمارههای پیش (دانستنیها، شماره ۲۰۴) به آن اشاره کردهام.
#یادداشت
@Danestanihamag
📌چطور دربارهی درستی یا نادرستی گفتههای مروجان علم داوری کنیم؟
عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ مروجان علم با تخصصها، تواناییها و مهارتهای مختلف مشغول کارند. برخی از آنها متخصصهایی هستند که با مردم از علم سخن میگویند و برخی دیگر علاقهمندانی که گرچه تخصص علمی ندارند، اما به مردم کمک میکنند از داستانهای علمی باخبر شوند. بین این دو، طیف گسترده ای از افراد قرار دارند؛ برای نمونه متخصصهایی که در زمینههای خارج از تخصص خود نیز مشغول ترویج علم هستند یا روزنامهنگارانی که در یک حوزهی علمی نیز کمابیش تخصص پیدا میکنند و بر آن متمرکز میشوند. این تنوع فضای ترویج را بسیار جذاب و هیجانانگیز میکند، اما مشکل کوچکی هم به وجود میآورد: چطور کار مروجان علم را داوری کنیم؟
◽ فراموش نباید کرد که علم مسیری است برای نزدیکشدن به حقیقت، نه خود حقیقت؛ بنابراین بیشتر اوقات روایتهای مختلفی از «حقایق علمی» در دست است و نمیتوان با استناد به آنچه که مروج علم بیان میکند، کیفیت کار او را سنجید. دانشمندان البته راههای دیگری برای داوری کارهای همدیگر دارند. همهی حرفهای علمی دانشمندان در قالب مقالات و کتابهایی منتشر میشود که دانشمندان دیگری آنها را داوری میکنند. اینطوری تضمینی وجود دارد که کسی نتواند با سوءاستفاده از عنوان پژوهشگر و دانشمند، حرفهای نیازموده و نادقیق بزند. فرایند داوری تضمین میکند وقتی مقالهای پژوهشی در دست داریم، اجماعی از دانشمندان دیگر قبلا مو را از ماست آن بیرون کشیدهاند. اما در فضای ترویج علم چنین فرایندی معنی ندارد، زیرا رسانههای مروج علم، تقریبا فاقد فرایند داوری علمی هستند و از آن مهمتر اینکه مخاطب مروجان علم، خود مردم هستند که ممکن است به هر خبر یا تحلیلی به راحتی اعتماد کنند، درحالیکه مخاطب مقالههای تخصصی دانشمندان، دانشمندان دیگری هستند که میتوانند حتی پس از انتشار دربارهی این مقالهها داوری علمی انجام دهند. به نظر میرسد مسئلهی ترویج علم و داوری مروجان علم کار دشواری باشد و معیار دقیقی برای این موضوع در دست ما نباشد. اما درحقیقت یک معیار وجود دارد.
◽ اغلب مروجان علم تنها به بازنشر اخبار و تحلیلهایی میپردازند که پیشتر از فرایند داوریهای علمی گذشتهاند و به صورت مقاله یا کتاب پژوهشی انتشار یافتهاند. فرقی نمیکند کسی که چنین خبرهایی را منتشر میکند، خودش چه میزان تخصص داشته باشد. اما گروه دیگری از مروجهای علم هستند که گاهی اخبار و تحلیلهای داورینشده را بازنشر میکنند. مرز میان ترویج علم دقیق و نادقیق همینجاست که قبلا به نمونههایی از آنها اشاره کردهام (دانستنیها، شمارهی ۱۰۵). باقی به کیفیت ،دقت و سلیقهی رسانهای مروجان علم بازمیگردد که باز هم در شمارههای پیش (دانستنیها، شماره ۲۰۴) به آن اشاره کردهام.
#یادداشت
@Danestanihamag
لطف جناب عبدالرضا شهبازی به بنده در ترعه ارزنده دیرینهنگار
https://news.1rj.ru/str/dirinenegar/436
https://news.1rj.ru/str/dirinenegar/436
Telegram
⛏🔎دیرینهنگار🔬
Forwarded from دیرینهنگار
چندین سال قبل، هنگامی که تازه شروع کرده بودم به مطالعۀ مباحث دیرینهشناسی و نوآموزی بیش نبودم، که همچنان هم هستم، ذیل مطلبی از عرفان خسروی عزیز، دیرینهشناس معاصر، که دربارهی دایناسوربودنِ پرندگان در فیسبوک نوشته بود ابراز تردید کردم.
عرفان لطف کرد و پاسخ روشنگر و قانعکنندهای نوشت که، دستکم برای خودم، میتواند سرمشقی باشد برای مواجهۀ صحیح و مودبانه با فردی که نظری مخالف دارد.
از آنجایی که این پاسخ سرشار از نکات ظریف و سودمند است آن را اینجا بازنشر میکنم.
--
جناب شهبازی عزیز، پرسشی که مطرح کردهاید، یکی از کلیدیترین پرسشهای مرتبط با مبحث سیستماتیک است و راههای مختلفی برای پاسخ اقناعی به آن وجود دارد که هیچکدام چندان کوتاه نیست.
نخستین مرحلۀ استدلال من در مقابل استدلال شما این است که «تمایز پرندگان از دایناسورها» امری است غیرعینی. یعنی نمیتوان گفت "چون ظاهر پرندهها «خیلی» با بقیۀ دایناسورها متفاوت است، بنابراین آنها از دایناسورها متمایز شدهاند." در مرحلۀ بعد سعی میکنم با تکیه بر اطلاعات عینی جایگاه پرندهها را در میان دایناسورها نشان دهم.
شما فرمودهاید که پرندگان طی این هشتاد میلیون سال فرصت متمایزشدن از دایناسورها را داشتهاند. خب، اولین سؤالی که پیش میآید این است که دایناسورها چه ویژگیهایی داشتهاند؟ ویژگیهایی که در میان همۀ دایناسورها مشترک است، همگی در نیای مشترک دایناسورها (که حدود ۲۴۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده) پیدا شدهاند و به نسلها و گونههای بعدی به ارث رسیدهاند. این ویژگیها شامل صفاتی میشوند از قبیل وجود یک زائدۀ مثلثی روی استخوان بازو (محل اتصال ماهیچۀ سینهای)، وجود یک زائدۀ بالارونده جلوی استخوان درشتنی و روی استخوان آستراگالوس (یکی از استخوانهای مچ پا که زیر درشتنی قرار دارد)، وجود یک حفره در محل مفصل ران و لگن (مفصل استابولوم )... .
این ویژگیها در همۀ دایناسورها دیده میشود. ویژگیهای دیگری هم هستند که هر کدام از زیرگروههای دیگر را از یکدیگر متمایز میکنند. مثلاً در تبار تروپودها (دایناسورهای عمدتاً شکارچی) طول زائدۀ روی استخوان استراگالوس بلندتر میشود و به یکششم طول ساق میرسد. در حقیقت این که موجودات زنده با گذشت زمان نسبت به هم متفاوت شوند، جزئی از سرشت زندگی است. همۀ موجودات زنده با هم فرق دارند و این که زیرگروههای یک گروه بزرگ، با هم تفاوت داشته باشند، هیچ منافاتی با وحدت آنها در یک گروه بزرگتر ندارد.
پرندهها هم با داشتن چند ویژگی نسبت به بقیۀ دایناسورها تفاوت دارند: کاهش تعداد مهرههای دمی به کمتر از ۲۶ مهره، تحلیلرفتن سد استخوانی پشت چشم (که از اتصال استخوانهای جوگال و پستاوربیتال به وجود میآمد)، برگشتن انگشت اول پاها به سمت عقب، متصلشدن استخوانهای کوراکوئید و کتف به یکدیگر...
این ویژگیهای برای تمایز پرندگان از دایناسورهای دیگر مهم هستند، اما هرکدام از گروههای دیگر دایناسورها هم ویژگیهایی برای تمایز از بقیۀ گروهها دارند. به علاوه، تمام ویژگیهای مشترک دایناسورها در میان پرندگان هم دیده میشود. به این ترتیب، پرندگان تنها یک زیرگروه معمولی از دایناسورها هستند، و البته یک زیرگروه بازمانده تا امروز.
در حقیقت اگر در دورۀ کرتاسه در جنگلها و بیابانها قدیم میزدیم، به سختی میتوانستیم فرق میان جانورانی که جزو پرندگان طبقهبندی میشوند و اعضای بقیۀ زیرگروههای دایناسورها را متوجه شویم. کشف سنگوارههای متعدد از دایناسورهای مختلف (حتی دایناسورهای گیاهخوار) به روشنی نشان داده وجود پَر یکی از ویژگیهایی بوده که احتمالاً در نیای مشترک دایناسورها پیدا شده و همه آنها، دستکم به صورت جزئی، پردار بودهاند. دایناسورهای گوشتخوار (از جمله تیرانوسورس) پرهایی با الگوی بسیار مشابه پرندگان داشتهاند و احتمالا به جز گروهی که به نام پرندگان ردهبندی میشوند، گروههای دیگری از این دایناسورهای پردار توانستهاند طی دورۀ کرتاسه توانایی پرواز کسب کنند. دست کم میدانیم پریدن با کمک بالهایی پردار میان شاخههای درختان پیش از نیای مشترک پرندگان تکامل یافته و دایناسورهایی دیگر نیز که خویشاوندان نزدیک پرندگان محسوب میشوند، قادر به این کار بودهاند.
اگر بخواهم یک مابهازای امروزی برای شما مثال بزنم میتوانم اینطور بگویم: فرض کنید در فاجعهای نسل همۀ پستانداران منقرض میشود و تنها خفاشها باقی میمانند. ۱۰۰ میلیون سال بعد، زیستشناسانِ تازه (که ممکن است از نسل هشتپاهای امروزی باشند) سنگوارههای پستانداران امروزی را کشف میکنند و البته خفاشهای آینده را به طور زنده مشاهده خواهند کرد. احتمالاً در آن زمان هم چند سالی طول میکشد تا اطلاعات کافی درباره ظاهر واقعی پستانداران از دل سنگوارهها استخراج شود و پس از مدتی هشتپاهای دیرینهشناس متوجه میشوند خفاشها جزو پستانداران بوده و هستند.
عرفان لطف کرد و پاسخ روشنگر و قانعکنندهای نوشت که، دستکم برای خودم، میتواند سرمشقی باشد برای مواجهۀ صحیح و مودبانه با فردی که نظری مخالف دارد.
از آنجایی که این پاسخ سرشار از نکات ظریف و سودمند است آن را اینجا بازنشر میکنم.
--
جناب شهبازی عزیز، پرسشی که مطرح کردهاید، یکی از کلیدیترین پرسشهای مرتبط با مبحث سیستماتیک است و راههای مختلفی برای پاسخ اقناعی به آن وجود دارد که هیچکدام چندان کوتاه نیست.
نخستین مرحلۀ استدلال من در مقابل استدلال شما این است که «تمایز پرندگان از دایناسورها» امری است غیرعینی. یعنی نمیتوان گفت "چون ظاهر پرندهها «خیلی» با بقیۀ دایناسورها متفاوت است، بنابراین آنها از دایناسورها متمایز شدهاند." در مرحلۀ بعد سعی میکنم با تکیه بر اطلاعات عینی جایگاه پرندهها را در میان دایناسورها نشان دهم.
شما فرمودهاید که پرندگان طی این هشتاد میلیون سال فرصت متمایزشدن از دایناسورها را داشتهاند. خب، اولین سؤالی که پیش میآید این است که دایناسورها چه ویژگیهایی داشتهاند؟ ویژگیهایی که در میان همۀ دایناسورها مشترک است، همگی در نیای مشترک دایناسورها (که حدود ۲۴۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده) پیدا شدهاند و به نسلها و گونههای بعدی به ارث رسیدهاند. این ویژگیها شامل صفاتی میشوند از قبیل وجود یک زائدۀ مثلثی روی استخوان بازو (محل اتصال ماهیچۀ سینهای)، وجود یک زائدۀ بالارونده جلوی استخوان درشتنی و روی استخوان آستراگالوس (یکی از استخوانهای مچ پا که زیر درشتنی قرار دارد)، وجود یک حفره در محل مفصل ران و لگن (مفصل استابولوم )... .
این ویژگیها در همۀ دایناسورها دیده میشود. ویژگیهای دیگری هم هستند که هر کدام از زیرگروههای دیگر را از یکدیگر متمایز میکنند. مثلاً در تبار تروپودها (دایناسورهای عمدتاً شکارچی) طول زائدۀ روی استخوان استراگالوس بلندتر میشود و به یکششم طول ساق میرسد. در حقیقت این که موجودات زنده با گذشت زمان نسبت به هم متفاوت شوند، جزئی از سرشت زندگی است. همۀ موجودات زنده با هم فرق دارند و این که زیرگروههای یک گروه بزرگ، با هم تفاوت داشته باشند، هیچ منافاتی با وحدت آنها در یک گروه بزرگتر ندارد.
پرندهها هم با داشتن چند ویژگی نسبت به بقیۀ دایناسورها تفاوت دارند: کاهش تعداد مهرههای دمی به کمتر از ۲۶ مهره، تحلیلرفتن سد استخوانی پشت چشم (که از اتصال استخوانهای جوگال و پستاوربیتال به وجود میآمد)، برگشتن انگشت اول پاها به سمت عقب، متصلشدن استخوانهای کوراکوئید و کتف به یکدیگر...
این ویژگیهای برای تمایز پرندگان از دایناسورهای دیگر مهم هستند، اما هرکدام از گروههای دیگر دایناسورها هم ویژگیهایی برای تمایز از بقیۀ گروهها دارند. به علاوه، تمام ویژگیهای مشترک دایناسورها در میان پرندگان هم دیده میشود. به این ترتیب، پرندگان تنها یک زیرگروه معمولی از دایناسورها هستند، و البته یک زیرگروه بازمانده تا امروز.
در حقیقت اگر در دورۀ کرتاسه در جنگلها و بیابانها قدیم میزدیم، به سختی میتوانستیم فرق میان جانورانی که جزو پرندگان طبقهبندی میشوند و اعضای بقیۀ زیرگروههای دایناسورها را متوجه شویم. کشف سنگوارههای متعدد از دایناسورهای مختلف (حتی دایناسورهای گیاهخوار) به روشنی نشان داده وجود پَر یکی از ویژگیهایی بوده که احتمالاً در نیای مشترک دایناسورها پیدا شده و همه آنها، دستکم به صورت جزئی، پردار بودهاند. دایناسورهای گوشتخوار (از جمله تیرانوسورس) پرهایی با الگوی بسیار مشابه پرندگان داشتهاند و احتمالا به جز گروهی که به نام پرندگان ردهبندی میشوند، گروههای دیگری از این دایناسورهای پردار توانستهاند طی دورۀ کرتاسه توانایی پرواز کسب کنند. دست کم میدانیم پریدن با کمک بالهایی پردار میان شاخههای درختان پیش از نیای مشترک پرندگان تکامل یافته و دایناسورهایی دیگر نیز که خویشاوندان نزدیک پرندگان محسوب میشوند، قادر به این کار بودهاند.
اگر بخواهم یک مابهازای امروزی برای شما مثال بزنم میتوانم اینطور بگویم: فرض کنید در فاجعهای نسل همۀ پستانداران منقرض میشود و تنها خفاشها باقی میمانند. ۱۰۰ میلیون سال بعد، زیستشناسانِ تازه (که ممکن است از نسل هشتپاهای امروزی باشند) سنگوارههای پستانداران امروزی را کشف میکنند و البته خفاشهای آینده را به طور زنده مشاهده خواهند کرد. احتمالاً در آن زمان هم چند سالی طول میکشد تا اطلاعات کافی درباره ظاهر واقعی پستانداران از دل سنگوارهها استخراج شود و پس از مدتی هشتپاهای دیرینهشناس متوجه میشوند خفاشها جزو پستانداران بوده و هستند.
👍1
پرونده_نقد_آراء_سید_حسین_نصر،_صفحههای.pdf
278.3 KB
پرونده نقد آراء #سید_حسین_نصر، صفحههای اندیشه و علم، #روزنامه_شرق، ۲۸ تیر ۱۳۹۷، صص. ۸-۹، با مطالبی از امیرمحمد گمینی، محمدرضا توکلی صابری، عطا کالیراد و عرفان خسروی
www.instagram.com/p/BlZjIrfhwQa/
www.instagram.com/p/BlZjIrfhwQa/
❤1
پارینه/پالئوگرام
پرونده_نقد_آراء_سید_حسین_نصر،_صفحههای.pdf
✒️
دایناسورها و پرهای آنها
زیستشناسی تکاملی چه پاسخی برای زنون الئایی و جرج میوارت - و حسین نصر - دارد؟
عرفان خسروی، شرق، ۲۸ تیر ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BlZjIrfhwQa/
از پرونده نقد آراء #سید_حسین_نصر، صفحه اندیشه و علم، #روزنامه_شرق، ۲۸ تیر ۱۳۹۷، صص. ۸-۹، با مطالبی از امیرمحمد گمینی، محمدرضا توکلی صابری، عطا کالیراد و عرفان خسروی
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/191692
دایناسورها و پرهای آنها
زیستشناسی تکاملی چه پاسخی برای زنون الئایی و جرج میوارت - و حسین نصر - دارد؟
عرفان خسروی، شرق، ۲۸ تیر ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BlZjIrfhwQa/
از پرونده نقد آراء #سید_حسین_نصر، صفحه اندیشه و علم، #روزنامه_شرق، ۲۸ تیر ۱۳۹۷، صص. ۸-۹، با مطالبی از امیرمحمد گمینی، محمدرضا توکلی صابری، عطا کالیراد و عرفان خسروی
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/191692
پارینه/پالئوگرام
گوسان سنگها سنگوارهها از دیرباز مورد توجه نیاکان ما بودند و به خواص جادویی یا درمانی آنها باور داشتند. سیاهه خواصی که در فرهنگها و اقوام مختلف برای سنگوارههایی مثل آمونیتها قائل بودهاند، کتابی مفصل خواهد شد، اصلا همین که پلینی کبیر نام این سنگوارههای…
راز و نیاز
از بس بزرگ و سنگین است، هیچ جابجا نمیشود. کنج دیوار، کنار گلدان خوشنشسته و ما را نگاه میکند. ما آدمیان نام این فرزند ۱۱۰میلیونساله تت[یس/وس] (Τηθύς/Tethys) را آکانتوئوپل[ای/ی]تس (Ἄκανθοὁπλίτης/Acanthohoplites) نهادهایم که یعنی «بیدق خارپوش»؛ گرچه خلاف نامش، حالا سپر انداخته، گوشهگرفته و با آیون (Αἰών/ÆON)، خدای پیر ادوار و اعصار راز و نیاز میکند.
خارپوش پیر ما خسته است؛ زود ملول میشود، از هرچه جز آن موسیقی که یادآور موجهای هماغوشی مادرش تتیس باشد و پدرش اُ[ک/ق]یانوس (Ὠκεανός/Oceanus). ما هم آنگاه که خستگی امان از ما بریدهباشد، چای را میبریم کنار حضرت خارپوشاش، جرعهای مینوشیم و نفسی با استاد جهاندیده تاریخ همنشین میشویم که گفتهاند «المؤمن مرآة أخيه».
خارپوش ما پیش از آنکه در قعر آبهای مادرش بخسبد و جاودانه شود، بارها دور دنیای آن زمان را گشته و از دندان اژدهاکان دریایی گریخته که وقتی فراوان بودند. خارپوش ما آنقدر فرصت گریز از ابدیت یافت که خلاف خواهران و برادرانش، بزرگجثه و پروار شود و عاقبت سرنوشتی یافت، جز خردشدن میان سنگدان معده اژدها. خارپوش ما این قصهها را هزار بار گفته و باز نامکرر است. اگر ملول نباشد و عبوس ننشیند، قصههای فراوان دیگری هم دارد؛ قصه مردن خودش، قصه مردن نسل اژدها که دشمن او و خویشان او بود، قصه مردن نسل خویشاوندانش که هرگز از انقراض اژدها کام نگرفتند، قصه مردن مادرش تتیس، قصه برآمدن کوههایی که همچون خنجری از ژرفنای احشاء مادرش تتیس بیرون زدند و یکیشان شد کوههای کپهداغ؛ سلسلهجبالی که برآمدنش خارپوش ما را نیز از قعر دریا به کف خاک آورد و بالاترش برد، تا نزدیک قلهای بلندتر از وحشیترین خیالهای خارپوش.
خارپوش ما یکجا نشسته و با موسیقیهای همچون خودش، به جا مانده از ادوار ماضیه، راز و نیاز میکند.
هدیه رفیق جونیام، پوریا واعظنیا
پ.ن. طی صحبتی که دیروز و امروز با حسین آقای کوهکن داشتم، متوجه شدم که در تشخیص این آمونیت به خطا رفتهام و در انتشار این فرسته نیز، شتاب بیجا به خرج دادم. به نظر صائب ایشان که تجربه و دانشی بسیار گستردهتر و عمیقتر از دانش بنده درباره آمونیتها دارند، این پیر خُمنشین، آکانتوئوپلایتس نیست، بلکه یوپاکیدیسکوس (Eupachydiscus) است. حق گفتهاند که المؤمن مرآة أخيه.
#Acanthohoplites, #Aptian to Early #Albian, #Sanganeh_Formation, #Kopet_Dagh #Turkmen_Khorasan_Mountain_Range #Iran
#Ammonite #Fossil #fossil_frenziness
#فسیل #سنگواره #کپه_داغ #سازند_سنگانه #خراسان
https://www.instagram.com/p/BlcIxWdBH-y/
از بس بزرگ و سنگین است، هیچ جابجا نمیشود. کنج دیوار، کنار گلدان خوشنشسته و ما را نگاه میکند. ما آدمیان نام این فرزند ۱۱۰میلیونساله تت[یس/وس] (Τηθύς/Tethys) را آکانتوئوپل[ای/ی]تس (Ἄκανθοὁπλίτης/Acanthohoplites) نهادهایم که یعنی «بیدق خارپوش»؛ گرچه خلاف نامش، حالا سپر انداخته، گوشهگرفته و با آیون (Αἰών/ÆON)، خدای پیر ادوار و اعصار راز و نیاز میکند.
خارپوش پیر ما خسته است؛ زود ملول میشود، از هرچه جز آن موسیقی که یادآور موجهای هماغوشی مادرش تتیس باشد و پدرش اُ[ک/ق]یانوس (Ὠκεανός/Oceanus). ما هم آنگاه که خستگی امان از ما بریدهباشد، چای را میبریم کنار حضرت خارپوشاش، جرعهای مینوشیم و نفسی با استاد جهاندیده تاریخ همنشین میشویم که گفتهاند «المؤمن مرآة أخيه».
خارپوش ما پیش از آنکه در قعر آبهای مادرش بخسبد و جاودانه شود، بارها دور دنیای آن زمان را گشته و از دندان اژدهاکان دریایی گریخته که وقتی فراوان بودند. خارپوش ما آنقدر فرصت گریز از ابدیت یافت که خلاف خواهران و برادرانش، بزرگجثه و پروار شود و عاقبت سرنوشتی یافت، جز خردشدن میان سنگدان معده اژدها. خارپوش ما این قصهها را هزار بار گفته و باز نامکرر است. اگر ملول نباشد و عبوس ننشیند، قصههای فراوان دیگری هم دارد؛ قصه مردن خودش، قصه مردن نسل اژدها که دشمن او و خویشان او بود، قصه مردن نسل خویشاوندانش که هرگز از انقراض اژدها کام نگرفتند، قصه مردن مادرش تتیس، قصه برآمدن کوههایی که همچون خنجری از ژرفنای احشاء مادرش تتیس بیرون زدند و یکیشان شد کوههای کپهداغ؛ سلسلهجبالی که برآمدنش خارپوش ما را نیز از قعر دریا به کف خاک آورد و بالاترش برد، تا نزدیک قلهای بلندتر از وحشیترین خیالهای خارپوش.
خارپوش ما یکجا نشسته و با موسیقیهای همچون خودش، به جا مانده از ادوار ماضیه، راز و نیاز میکند.
هدیه رفیق جونیام، پوریا واعظنیا
پ.ن. طی صحبتی که دیروز و امروز با حسین آقای کوهکن داشتم، متوجه شدم که در تشخیص این آمونیت به خطا رفتهام و در انتشار این فرسته نیز، شتاب بیجا به خرج دادم. به نظر صائب ایشان که تجربه و دانشی بسیار گستردهتر و عمیقتر از دانش بنده درباره آمونیتها دارند، این پیر خُمنشین، آکانتوئوپلایتس نیست، بلکه یوپاکیدیسکوس (Eupachydiscus) است. حق گفتهاند که المؤمن مرآة أخيه.
#Acanthohoplites, #Aptian to Early #Albian, #Sanganeh_Formation, #Kopet_Dagh #Turkmen_Khorasan_Mountain_Range #Iran
#Ammonite #Fossil #fossil_frenziness
#فسیل #سنگواره #کپه_داغ #سازند_سنگانه #خراسان
https://www.instagram.com/p/BlcIxWdBH-y/
Instagram
Erfan Khosravi
راز و نیاز از بس بزرگ و سنگین است، هیچ جابجا نمیشود. کنج دیوار، کنار گلدان خوشنشسته و ما را نگاه میکند. ما آدمیان نام این فرزند ۱۱۰میلیونساله تت[یس/وس] (Τηθύς/Tethys) را آکانتوئوپل[ای/ی]تس (Ἄκανθοὁπλίτης/Acanthohoplites) نهادهایم که یعنی «بیدق…
پارینه/پالئوگرام
موتور جستجو تغییرات اقلیمی و دیرینهاقلیمشناسی سیاوش صفاریانپور آرش شریفی عرفان خسروی #تغییرات_اقلیمی #دیرینه_اقلیم #پلئیستوسن #اقلیم_شناسی
🎉🎊
این سنگواره چیست؟
مسابقه علمی با جایزه 🏆
این سنگواره بسیار نادر و ارزشمند را به تازگی از دوست دانشمندم، دکتر آرش شریفی هدیه گرفتهام. سن این سنگواره احتمالا به اوایل دوره ائوسن، یعنی حدود ۵۵ میلیون سال پیش بازمیگردد و در زاگرس پیدا شده است. نمونههای زیادی شبیه این در مجموعه من نیست و میتوان گفت، این نوع از سنگواره با توجه به سن، حفظشدگی و گروهی که به آن تعلق دارد، در مجموعه من کاملا بینظیر است. وقتی دیدمش، حسابی ذوق کردم و هنوز بر سر همان ذوق اول استم و چیزی بیش.
وقتی کسی اینطوری خوشحال است، دوست دارد خوشحالی خود را با بقیه قسمت کند؛ برای همین به فکرم رسید شناسایی این نمونه را به موضوع مسابقهای برای دوستان علاقهمند به سنگوارهها تبدیل کنم. همه میتوانند در مسابقه شرکت کنند و پاسخ بدهند، ولی دوستان دانشمند بنده که سنگوارهشناسی تخصص و موضوع تحصیل یا کار آنهاست، خوب است پاسخ مخفی خود را مستقیما برای بنده بفرستند تا نتیجه مسابقه زود فاش نشود. به قید قرعه جایزهای با ارزش «علمی» به یک نفر از کسانی تعلق میگیرد که تا آخر هفته پاسخ درست و دقیق را در پای همین فرسته اینستاگرام یا فیسبوک بنویسد. اگر تعداد پاسخهای صحیح زیاد شود، شاید تعداد جایزهها هم افزایش یابد. ببینم چه میکنید!
https://www.instagram.com/p/Blf97LCBTiQ
این سنگواره چیست؟
مسابقه علمی با جایزه 🏆
این سنگواره بسیار نادر و ارزشمند را به تازگی از دوست دانشمندم، دکتر آرش شریفی هدیه گرفتهام. سن این سنگواره احتمالا به اوایل دوره ائوسن، یعنی حدود ۵۵ میلیون سال پیش بازمیگردد و در زاگرس پیدا شده است. نمونههای زیادی شبیه این در مجموعه من نیست و میتوان گفت، این نوع از سنگواره با توجه به سن، حفظشدگی و گروهی که به آن تعلق دارد، در مجموعه من کاملا بینظیر است. وقتی دیدمش، حسابی ذوق کردم و هنوز بر سر همان ذوق اول استم و چیزی بیش.
وقتی کسی اینطوری خوشحال است، دوست دارد خوشحالی خود را با بقیه قسمت کند؛ برای همین به فکرم رسید شناسایی این نمونه را به موضوع مسابقهای برای دوستان علاقهمند به سنگوارهها تبدیل کنم. همه میتوانند در مسابقه شرکت کنند و پاسخ بدهند، ولی دوستان دانشمند بنده که سنگوارهشناسی تخصص و موضوع تحصیل یا کار آنهاست، خوب است پاسخ مخفی خود را مستقیما برای بنده بفرستند تا نتیجه مسابقه زود فاش نشود. به قید قرعه جایزهای با ارزش «علمی» به یک نفر از کسانی تعلق میگیرد که تا آخر هفته پاسخ درست و دقیق را در پای همین فرسته اینستاگرام یا فیسبوک بنویسد. اگر تعداد پاسخهای صحیح زیاد شود، شاید تعداد جایزهها هم افزایش یابد. ببینم چه میکنید!
https://www.instagram.com/p/Blf97LCBTiQ
Instagram
Erfan Khosravi
🎉🎊 این سنگواره چیست؟ مسابقه علمی با جایزه 🏆 این سنگواره بسیار نادر و ارزشمند را به تازگی از دوست دانشمندم، دکتر آرش شریفی (@arashpaleo) هدیه گرفتهام. سن این سنگواره احتمالا به اوایل دوره ائوسن، یعنی حدود ۵۵ میلیون سال پیش بازمیگردد و در زاگرس پیدا شده است.…
Forwarded from علم برای همه (sona babaee)
راهنمای سفر به درون حیات
وسایل لازم: آب، باد، خاک و آتش
آنچه خواهید دید: با کشف فسیل های دیرینه و حرکت در درون لایه های زمین به ابتدای حیات می رسید. کمی جلوتر سراغی از دایناسورهای ایرانی بگیرید. سپس سوار بر باد، ردپای حیوانات مختلف را دنبال کنید تا به ساحل دریا برسید و در کنار جنگل های حرا ساکن شوید. گوش به صدای دلنشین پرندگان بسپارید و از آتش طبیعت انرژی بگیرید. شما جزئی از طبیعت هستید.
در انتهای سفر هم صحبتی با دانشمندان را از دست ندهید.
زمان حرکت : بی سرو صدا، روزی بین تاریخ های 15 تا 25 مرداد، دم دمای غروب از 18تا 21 به موزه ملی علوم و فناوری بیایید تا سفرتان را آغاز کنید.
هزینه های ضروری: هزینه بلیط برای کودک15هزار تومان. همراه کودک: 5 هزار تومان
Www.inmost.ir
وسایل لازم: آب، باد، خاک و آتش
آنچه خواهید دید: با کشف فسیل های دیرینه و حرکت در درون لایه های زمین به ابتدای حیات می رسید. کمی جلوتر سراغی از دایناسورهای ایرانی بگیرید. سپس سوار بر باد، ردپای حیوانات مختلف را دنبال کنید تا به ساحل دریا برسید و در کنار جنگل های حرا ساکن شوید. گوش به صدای دلنشین پرندگان بسپارید و از آتش طبیعت انرژی بگیرید. شما جزئی از طبیعت هستید.
در انتهای سفر هم صحبتی با دانشمندان را از دست ندهید.
زمان حرکت : بی سرو صدا، روزی بین تاریخ های 15 تا 25 مرداد، دم دمای غروب از 18تا 21 به موزه ملی علوم و فناوری بیایید تا سفرتان را آغاز کنید.
هزینه های ضروری: هزینه بلیط برای کودک15هزار تومان. همراه کودک: 5 هزار تومان
Www.inmost.ir
به دستور رفیق ِ جونیام، دکتر برهانی عزیز که این روزها دانشآموزان سابقش طعم پیروزی را چشیده و در صدد انتخاب رشتههای دانشگاهیاند، رشتههای علوم پایه رو معرفی کردم و گفتم چه کسانی بهتر است در این رشتهها، بهخصوص زیستشناسی تحصیل کنند.
https://news.1rj.ru/str/onlinazmon/161
https://news.1rj.ru/str/onlinazmon/161
Telegram
آنلاینازمون دکتر برهانی
#انتخاب_رشته
#علوم_پایه
#عرفان_خسروی
#زیست_شناسی
#شیمی
#فیزیک
#ریاضی
#دکتربرهانی
@BioDrBorhani
#علوم_پایه
#عرفان_خسروی
#زیست_شناسی
#شیمی
#فیزیک
#ریاضی
#دکتربرهانی
@BioDrBorhani
آیا انسان نوعی میمون است؟
در یکی از گروههای اجتماعی تلگرام که علاقهمندان به مسائل علمی مشغول بحث و تبادل نظر هستند، دوستی چنین موردی طرح کرده و از بنده هم نظر خواسته:
«بحثی در گروه دیگری پیش اومد که آیا انسانها و کلا ایپها میمون حساب میشن یا نه؟
من تو ویکیپدیای انگلیسی نگاه کرده بودم در مورد میمون نوشته بود:
monkeys are non-hominoid simians»
پاسخ نسبتا مشروح بنده:
میمون (monkey) و میمون بیدم (ape) اصطلاحات عامیانه و غیرعلمیاند. این اصطلاحات تعریف علمی ندارند بلکه تعریف فرهنگنامهای و عامیانه دارند. اگر بخواهیم آنها را با ترمینولوژیهای علمی مقایسه کنیم، باید در تعریف عامیانه و فرهنگنامهای آنها تجدید نظر کنیم.
در ردهبندی مفهومی دقیق وجود دارد به نام گروه پارافیلتیک. گروه پارافیلتیک به دستهای از جانداران دلالت دارد که گرچه نیای مشترکی دارند و این نیای مشترک نیز در خود گروه قرار گرفته، اما برخی از موجوداتی که از نسل همان نیای مشترک تکامل یافتهاند، از گروه مستثنی هستند. بنابراین گروه پارافیلتیک شامل جاندارانی است که برخی از آنها بیش از آنکه خویشاوند سایر اعضاء گروه باشند، خویشاوندی نزدیکتر با موجودات مستثنی دارند.
گروههای پارافیلتیک در ردهبندیهای سنتی به کار میرفتند و در نظام فکری جدید، نیاز به بازنگری دارند تا از حالت پارافیلتیک خارج شوند و تبدیل به گروه مونوفیلتیک شوند.
تعریف عامیانه و فرهنگنامهای هر دو عبارت میمون و میمون بیدم، دائر بر گروهبندی پارافیلتیک است. مادامی که در همان فضای فرهنگنامهای و عامیانه صحبت کنیم، مشکلی نیست ولی وقتی از «منظر زیستشناسی» به ماهیت این دو دسته نگاه کنید، خواهید دید که مطابق گروهی پارافیلتیک اند. چاره چیست؟
ما در برابر گروههای پارافیلتیک یکی از این دو راه را داریم: کلا آن را به دور اندازیم و از حیثیت کاربرد علمی، منسوخ کنیم (مثلا عبارات بیمهرگان، پروکاریوتها، جانوران شعاعی یا دیپلوبلاستها، گیاهان بیآوند، نهانزادان، آغازیان، ماهیها…) یا با تغییر در تعریف عامیانه، دایره دلالت آنها را طوری گسترش دهیم که خویشاوندان مستثنی را هم در بر بگیرند و مفهومی مونوفیلتیک بیابند. ماهیهای استخوانی (شامل کلیه مهرهداران چهارپا)، خزندگان (شامل پرندگان)، مارمولکها (شامل مارها)، زوجسمان (شامل والها) و میمونها (شامل انسانها) نمونههایی از این تغییرات اشتمالی برای دلالت مونوفیلتیک هستند.
بنابراین، بله، انسان نوعی میمون است.
https://news.1rj.ru/str/paleogram/567
در یکی از گروههای اجتماعی تلگرام که علاقهمندان به مسائل علمی مشغول بحث و تبادل نظر هستند، دوستی چنین موردی طرح کرده و از بنده هم نظر خواسته:
«بحثی در گروه دیگری پیش اومد که آیا انسانها و کلا ایپها میمون حساب میشن یا نه؟
من تو ویکیپدیای انگلیسی نگاه کرده بودم در مورد میمون نوشته بود:
monkeys are non-hominoid simians»
پاسخ نسبتا مشروح بنده:
میمون (monkey) و میمون بیدم (ape) اصطلاحات عامیانه و غیرعلمیاند. این اصطلاحات تعریف علمی ندارند بلکه تعریف فرهنگنامهای و عامیانه دارند. اگر بخواهیم آنها را با ترمینولوژیهای علمی مقایسه کنیم، باید در تعریف عامیانه و فرهنگنامهای آنها تجدید نظر کنیم.
در ردهبندی مفهومی دقیق وجود دارد به نام گروه پارافیلتیک. گروه پارافیلتیک به دستهای از جانداران دلالت دارد که گرچه نیای مشترکی دارند و این نیای مشترک نیز در خود گروه قرار گرفته، اما برخی از موجوداتی که از نسل همان نیای مشترک تکامل یافتهاند، از گروه مستثنی هستند. بنابراین گروه پارافیلتیک شامل جاندارانی است که برخی از آنها بیش از آنکه خویشاوند سایر اعضاء گروه باشند، خویشاوندی نزدیکتر با موجودات مستثنی دارند.
گروههای پارافیلتیک در ردهبندیهای سنتی به کار میرفتند و در نظام فکری جدید، نیاز به بازنگری دارند تا از حالت پارافیلتیک خارج شوند و تبدیل به گروه مونوفیلتیک شوند.
تعریف عامیانه و فرهنگنامهای هر دو عبارت میمون و میمون بیدم، دائر بر گروهبندی پارافیلتیک است. مادامی که در همان فضای فرهنگنامهای و عامیانه صحبت کنیم، مشکلی نیست ولی وقتی از «منظر زیستشناسی» به ماهیت این دو دسته نگاه کنید، خواهید دید که مطابق گروهی پارافیلتیک اند. چاره چیست؟
ما در برابر گروههای پارافیلتیک یکی از این دو راه را داریم: کلا آن را به دور اندازیم و از حیثیت کاربرد علمی، منسوخ کنیم (مثلا عبارات بیمهرگان، پروکاریوتها، جانوران شعاعی یا دیپلوبلاستها، گیاهان بیآوند، نهانزادان، آغازیان، ماهیها…) یا با تغییر در تعریف عامیانه، دایره دلالت آنها را طوری گسترش دهیم که خویشاوندان مستثنی را هم در بر بگیرند و مفهومی مونوفیلتیک بیابند. ماهیهای استخوانی (شامل کلیه مهرهداران چهارپا)، خزندگان (شامل پرندگان)، مارمولکها (شامل مارها)، زوجسمان (شامل والها) و میمونها (شامل انسانها) نمونههایی از این تغییرات اشتمالی برای دلالت مونوفیلتیک هستند.
بنابراین، بله، انسان نوعی میمون است.
https://news.1rj.ru/str/paleogram/567
Telegram
پالئوگرام
مروجان عزیز علم! این جملهای که برای پرهیز از دردسر به کار میبرید، نادرست است:
«انسان از نسل میمون نیست، بلکه نیای مشترکی با میمون دارد».
لطفا بیشتر از این به کارش نبرید!
با تشکر
t.me/paleogram
«انسان از نسل میمون نیست، بلکه نیای مشترکی با میمون دارد».
لطفا بیشتر از این به کارش نبرید!
با تشکر
t.me/paleogram
👍5👎1
Forwarded from رازیک
🔖یادداشت عرفان خسروی در شماره 209 «دانستنیها» را بخوانید.
📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم
آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم
📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با زمین و طبیعت آن مهربان نبودیم و برخی هم میگویند اگر طبیعت را بهتر میشناختیم یا دربارهی آن بیشتر با ما صحبت کرده بودند، شاید اینطوری نمیشد. اما هنوز هم دیر نیست. ما زندهایم، زمین زنده است، نسلهای آینده در راهاند و همهی ما باید به عنوان جزئی از طبیعت سعی کنیم در هماهنگی و صلح با گیاهان و جانوران و زمین و دریا و هوا و منابع انرژی زندگی کنیم.
◽آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم؛ اینها عنصرهایی هستند که زمین و زندگی روی این سیاره را تشکیل میدهند و اگر آنها را بهتر بشناسیم، قطعا آیندهی روشنتری در پیش خواهیم داشت. اگر شما هم اینطوری فکر میکنید حتما طی نیمهی دوم مرداد ماه، سری به موزهی علوم و فناوری* بزنید، چون قرار است رویدادی تابستانی با همین عنوان «آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم» در موزه برگزار شود که برای همهی اعضای خانواده جالب خواهد بود، به خصوص دانشآموزان و البته بزرگترهایی که به طبیعت و علم علاقهمند هستند.
◽برنامهی هر روز این رویداد تابستانی یک قسمت ثابت و یک قسمت متغیر دارد. قسمت ثابت این برنامه شامل چند بازی جذاب است؛ از قبیل کشف سنگوارهی بیش از 20 جانور و گیاه مختلف، آشنایی با ردپای جانوران و دایناسورها، آشنایی با ظاهر و آوای پرندگان بومی تهران، آشنایی با اعصار گذشتهی زمین، حل معماهای علمی دربارهی طبیعت، آشنایی با چگونگی تغییرات ساختار پوستهی زمین و پیدایش کوهها، گسلها و زلزله و البته تمرین قالبگیری و رنگآمیزی سنگوارهها و بقایای جانوران. در قسمت متغیر این برنامه هم هر روز یکی از چند پژوهشگری که دربارهی طبیعت ایران تحقیق میکنند، بعد از پایان بخش ثابت، قصههایی علمی برای مخاطبان برنامه نقالی خواهند کرد؛ برای مثال دکتر «آرش شریفی» قرار است دربارهی داستان زمین و اقلیمشناسی صحبت کند، «علیرضا زمانی» دربارهی عنکبوتهای ایران و من هم در همین بخش، چند روزی دربارهی موضوعاتی مثل دایناسورهای ایران، اهمیت تنوع زیستی و سازوکار فرگشت صحبت خواهم کرد.
*نشانی موزهی علوم و فناوری: تهران، خیابان امام خمینی(ره)، خیابان سی تیر، بالاتر از موزهي ایران باستان و نرسیده به خیابان سرهنگ سخایی، ساختمان سابق کتابخانهی ملی ایران، موزهي علوم و فناوری؛
هماهنگی و اطلاعات بیشتر:
INMOST.ir
۶۶۷۲۴۶۹۴ ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸
#یادداشت
@Danestanihamag
📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم
آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم
📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»
◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با زمین و طبیعت آن مهربان نبودیم و برخی هم میگویند اگر طبیعت را بهتر میشناختیم یا دربارهی آن بیشتر با ما صحبت کرده بودند، شاید اینطوری نمیشد. اما هنوز هم دیر نیست. ما زندهایم، زمین زنده است، نسلهای آینده در راهاند و همهی ما باید به عنوان جزئی از طبیعت سعی کنیم در هماهنگی و صلح با گیاهان و جانوران و زمین و دریا و هوا و منابع انرژی زندگی کنیم.
◽آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم؛ اینها عنصرهایی هستند که زمین و زندگی روی این سیاره را تشکیل میدهند و اگر آنها را بهتر بشناسیم، قطعا آیندهی روشنتری در پیش خواهیم داشت. اگر شما هم اینطوری فکر میکنید حتما طی نیمهی دوم مرداد ماه، سری به موزهی علوم و فناوری* بزنید، چون قرار است رویدادی تابستانی با همین عنوان «آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم» در موزه برگزار شود که برای همهی اعضای خانواده جالب خواهد بود، به خصوص دانشآموزان و البته بزرگترهایی که به طبیعت و علم علاقهمند هستند.
◽برنامهی هر روز این رویداد تابستانی یک قسمت ثابت و یک قسمت متغیر دارد. قسمت ثابت این برنامه شامل چند بازی جذاب است؛ از قبیل کشف سنگوارهی بیش از 20 جانور و گیاه مختلف، آشنایی با ردپای جانوران و دایناسورها، آشنایی با ظاهر و آوای پرندگان بومی تهران، آشنایی با اعصار گذشتهی زمین، حل معماهای علمی دربارهی طبیعت، آشنایی با چگونگی تغییرات ساختار پوستهی زمین و پیدایش کوهها، گسلها و زلزله و البته تمرین قالبگیری و رنگآمیزی سنگوارهها و بقایای جانوران. در قسمت متغیر این برنامه هم هر روز یکی از چند پژوهشگری که دربارهی طبیعت ایران تحقیق میکنند، بعد از پایان بخش ثابت، قصههایی علمی برای مخاطبان برنامه نقالی خواهند کرد؛ برای مثال دکتر «آرش شریفی» قرار است دربارهی داستان زمین و اقلیمشناسی صحبت کند، «علیرضا زمانی» دربارهی عنکبوتهای ایران و من هم در همین بخش، چند روزی دربارهی موضوعاتی مثل دایناسورهای ایران، اهمیت تنوع زیستی و سازوکار فرگشت صحبت خواهم کرد.
*نشانی موزهی علوم و فناوری: تهران، خیابان امام خمینی(ره)، خیابان سی تیر، بالاتر از موزهي ایران باستان و نرسیده به خیابان سرهنگ سخایی، ساختمان سابق کتابخانهی ملی ایران، موزهي علوم و فناوری؛
هماهنگی و اطلاعات بیشتر:
INMOST.ir
۶۶۷۲۴۶۹۴ ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸
#یادداشت
@Danestanihamag
رازیک
🔖یادداشت عرفان خسروی در شماره 209 «دانستنیها» را بخوانید. 📌رویدادی علمی و سرگرمکننده برای همهی اعضای خانواده در موزهی علوم آب، باد، خاک، آتش و عنصر پنجم 📝عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها» ◽ این روزها همه به این فکر میکنند که شاید به قدر کافی با…
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم
رویداد تابستانی موزه علوم
کشف سنگوارهها
سرگذشت زمین
ردپای جانوران
دایناسورهای ایران
تغییرات اقلیمی
صدای پرندگان
لایههای زمین
اثر گلخانهای… و
همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی
۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BmId2i4HILF/
نشانی: خیابان سی تیر، نرسیده به سرهنگ سخایی، موزه علوم و فناوری
www.inmost.ir
هماهنگی: ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸ - ۰۲۱۶۶۷۲۴۶۹۴
رویداد تابستانی موزه علوم
کشف سنگوارهها
سرگذشت زمین
ردپای جانوران
دایناسورهای ایران
تغییرات اقلیمی
صدای پرندگان
لایههای زمین
اثر گلخانهای… و
همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی
۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BmId2i4HILF/
نشانی: خیابان سی تیر، نرسیده به سرهنگ سخایی، موزه علوم و فناوری
www.inmost.ir
هماهنگی: ۰۹۱۹۸۹۶۲۰۰۸ - ۰۲۱۶۶۷۲۴۶۹۴
Instagram
Erfan Khosravi
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم رویداد تابستانی موزه علوم کشف سنگوارهها سرگذشت زمین ردپای جانوران دایناسورهای ایران تغییرات اقلیمی صدای پرندگان لایههای زمین اثر گلخانهای… و همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی ۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ نشانی: خیابان…
پارینه/پالئوگرام
آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم رویداد تابستانی موزه علوم کشف سنگوارهها سرگذشت زمین ردپای جانوران دایناسورهای ایران تغییرات اقلیمی صدای پرندگان لایههای زمین اثر گلخانهای… و همراه با نقالی علمی دانشمندان طبیعیدان ایرانی ۱۵ تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ https://www.i…
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و
جعبه شنبازی!
جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی سنگواره خود آشنا شوند.
این یکی از چندین بازی مختلفی است که این روزها (از پانزدهم تا بیستوپنجم مرداد ۹۷) میتوانید در نمایشگاه تابستانی «آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم» در موزه علوم و فناوری (ابتدای خیابان سی تیر) تجربه کنید.
به نظر من که درنگ نکنید، دست بروبچهها را بگیرید و به موزه علوم بیایید! هر روز از ساعت شش بعد از ظهر تا نُه شب در موزه علوم منتظر شما هستیم.
هر روز یکی از پژوهشگران طبیعیدان در محل موزه برای راهنمایی بچهها، پاسخ به پرسشهای علمی و نقالی علمی کوتاهی درباره کارهای علمیاش حاضر خواهد بود.
راستی خود من هم در روزهای پنجشنبه، هژدهم مرداد و پنجشنبه، بیستوپنجم مرداد در خدمت بازدیدکنندگان عزیز، به خصوص بچههای عاشق دایناسور خواهم بود.
پس اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/p/BmOABgYhUqx
جعبه شنبازی!
جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی سنگواره خود آشنا شوند.
این یکی از چندین بازی مختلفی است که این روزها (از پانزدهم تا بیستوپنجم مرداد ۹۷) میتوانید در نمایشگاه تابستانی «آب، باد، آتش، خاک و عنصر پنجم» در موزه علوم و فناوری (ابتدای خیابان سی تیر) تجربه کنید.
به نظر من که درنگ نکنید، دست بروبچهها را بگیرید و به موزه علوم بیایید! هر روز از ساعت شش بعد از ظهر تا نُه شب در موزه علوم منتظر شما هستیم.
هر روز یکی از پژوهشگران طبیعیدان در محل موزه برای راهنمایی بچهها، پاسخ به پرسشهای علمی و نقالی علمی کوتاهی درباره کارهای علمیاش حاضر خواهد بود.
راستی خود من هم در روزهای پنجشنبه، هژدهم مرداد و پنجشنبه، بیستوپنجم مرداد در خدمت بازدیدکنندگان عزیز، به خصوص بچههای عاشق دایناسور خواهم بود.
پس اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/p/BmOABgYhUqx
Instagram
Erfan Khosravi
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و جعبه شنبازی! جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی…
پارینه/پالئوگرام
آب، باد، آتش، خاک، عنصر پنجم و جعبه شنبازی! جعبه شنبازی سنگوارهها جایی است که بچهها میتوانند در آن تمرین دیرینهشناسی کنند، سنگواره کشف کنند، با کمک راهنمای صحرایی سنگوارهها آن را شناسایی کنند، سن دقیق آن را در نوار زمان بیابند و با وقایع مهم زمان زندگی…
اگر دوست دارید خودم برایتان از دایناسورهای ایران صحبت کنم، حتما دست بر و بچهها را بگیرید، این پنجشنبه (هژدهم) یا پنجشنبه بعد (بیست و پنجم) بیایید موزه علوم، از جعبه شنبازی سنگواره پیدا کنید!
https://www.instagram.com/tv/BmN5ysDhfri
https://www.instagram.com/tv/BmN5ysDhfri