Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
83 files
649 links
Download Telegram
Forwarded from SocialSystemsThinking
#بستر_حل_مسأله_های_واقعی_درمدرسه
#شورای_دانش_آموزی
#هفتم_و_هشتم

به نام خدا

پس از مشخص شدن مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی، از بچه ها خواستم گروه بندی شوند و به کارهایی که بایست در هر مرحله انجام شود فکر کنند. برای این کار از روش how you make toast استفاده کردم.

بعد از اینکه گروه ها مرحله ها را نوشتند، از آنها خواستم به سراغ جدول بروند و برای هر کار روی قانون های مورد نیاز، وظایف تیم اجرایی، زمان و مکان، ابزار مورد نیاز و هماهنگی های لازم فکر کنند.

از آنجا که پروژه شورای دانش آموزی بخش های زیادی از کتاب درسی هر دو پایه را به خود اختصاص می دهد، از دانش آموزان در هر 4 کلاس خواستم روی تمام مراحل راه اندازی شورای دانش آموزی فکر کنند و به این صورت در هر کلاس یک جدول انجام کار با جزئیات کامل اماده شد.

آماده شدن این جدول ها یادگیری های ارزشمندی برای دانش آموزان داشت.
به این فکر می کردند که چقدر هیجان انگیز است که قرار است خودشان یک کار اجرایی را از 0 تا 100 برنامه ریزی و اجرا کنند.
به این فکر کردند که راه اندازی یک شورا انقدر بررسی و برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد، راه اندازی یک مدرسه چقدر سخت است.
یکی از بچه ها در ابتدای کار می گفت خانم به نظر من واقعا نمی شود و این کار خیلی کار پیچیده ای است، ما نمی توانیم هماهنگی این همه مصاحبه و تأیید صلاحیت را انجام دهیم و در خلال کار با قسمت قسمت شدن کارها کم کم به این نتیجه رسید که شدنی است.
در یکی از کلاس ها بین دو نفر از بچه ها پیرامون اینکه سؤال های تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در کدام مرحله باید نوشته شود بحث جدی صورت گرفت. در بحث آنها ورود نکردم تا خودشان راه را پیدا کنند. این اتفاق برای آنها از دو جهت جالب بود. اول اینکه وقتی می خواهیم کاری انجام دهیم طبیعی است که اختلاف نظر پیش بیاید و می توانیم از این اختلاف نظر برای آشنایی با دیدگاه های یکدیگر و یادگیری حل تعارض های میان فردی استفاده کنیم و نگذاریم اختلاف نظر به دعوا و قهر تبدیل شود و دوم اینکه ابتدای کار، هر کدام شان به دنبال ثابت کردن حرف خودش بود و بعد از اینکه با هم گفت و گو کردند و دیدند که هدف مشترکی دارند به این نتیجه رسیدند که مهم نیست که حرف چه کسی به کرسی بنشیند مهم است که حرفی انتخاب شود که با آن بهترین کار انجام شود.
من هم در شروع و پایان هر کلاس کلی تجربه و دیدگاه جدید پیدا کرده بودم و آن را با خودم به کلاس بعدی منتقل می کردم. در یکی از کلاس های هشتم ایده طراحی لیست رأی دهی را مطرح کردم. اینکه هر فردی که رأی داد، بعد از رأی دادن مقابل اسمش را امضاء کند تا هر نفرفقط یک بار رأی بدهد. بعد از بیان این مطلب، بچه ها گفتند خانم شما به چه نکته ای توجه کرده اید!! به آنها گفتم راستش ساعت پیش هفتمی ها این را بیان کردند.
در تمامی این روند من چارچوب و قوانین و ضوابط از قبل نوشته شده ای نداشتم. فقط ظرفیت سازی کردم و تمام این ها توسط فکر و مشورت جمعی بچه ها ایجاد شد که برای خودم ارزش و اعتبار بالایی داشت.

پس از این مرحله در جلسه بعدی از دانش آموزان اولین کلاس خواستم با روش how you make toastمراحل انجام کار را روی برد نصب کنند. تمپلیت اولیه آماده شد. وارد هر کلاس که می شدم جدول های بقیه کلاس ها را به گروه های مختلف می دادم و بعد به آنها می گفتم به سراغ مراحل نصب شده در راهرو بروند و اگر تغییری لازم است اعمال کنند.

وقتی همه مراحل با تمام جزئیاتش مشخص شد، روی زمان بندی هم به تصمیم مشترک رسیدیم و آن را با مدرسه هماهنگ کردیم وارد فاز اجرایی شدیم.

در فاز اجرایی تصمیم گرفتیم هر مرحله از کار را یکی از کلاس ها انجام دهد.
به این منظور از اعضای هر کلاس خواستم یک جدول زمانبندی آماده کنند و در آن عنوان کار، تاریخ شروع و تاریخ تحویل، افراد اجرا کننده و وضعیت کار را مشخص کنند و بر اساس آن کار را پیش ببرند.

در حال حاضر بچه ها اطلاع رسانی را انجام داده اند و در حال ثبت نام کاندیداها هستند.
به امید خدا قرار است هر گروه یک گزارش از کارشان ارائه دهند.

پایان
بهاره میرزاپور
28 مهر 1397
@SocialSystemsThinking
‏آیا قوه قضاییه با نوع مواجهه‌ای که با افراد معتمد مردم در کمک به زلزله کرمانشاه دارد، آگاهانه به دنبال از بین بردن نهاد «خیرین معتمد مردمی» است، یا هدفش چیز دیگری است و اشتباها دارد این نهاد مهم اجتماعی را تخریب می‌کند؟

#تفکر_کل_نگر
#تفکر_حلقه_بسته
@systemsthinking

https://twitter.com/esmaeilzadehasl/status/1054109086835339264?s=12
Forwarded from آکادمی سواد مالی نشا (Maryam Masoumi)
#تفکر_سیستمی
#پیوستگی
#کلاس_یازدهم
#جلسه_چهارم

در این جلسه در کلاس در مورد روابط بین اجزا در سیستمها صحبت کردم. برای ملموس‌شدن مفهوم از بازی پیوستگی کمک‌ گرفتم.
بازی به اینگونه اجرا می‌شود که بچه‌ها در یک حلقه می‌ایستند سپس هر نفر در ذهن خود طبق قاعده‌ای دو نفر را در نظر می‌گیرد و باید فاصله خود را نسبت به آن دو نفر در نظر گرفته شده به اندازه مساوی تنظیم کند. هدف بازی رسیدن به تعادل است.
بچه‌ها در حین بازی مدام به یکدیگر می‌گفتند سر جای خودت بایست. چقدر حرکت می‌کنی و… تا اینکه بالاخره به تعادل رسیدند.

پس از بازی در مورد آن و دنیای واقعی با بچه‌ها صحبت کردم. نظرات و یادگیریهای بچه‌ها متفاوت بود.
در اینجا برخی از صحبتهای کلاس یازدهم ریاضی را می‌نویسم.

- هدف این بازی نشان‌دادن وابستگی بین اعضا بود و اینکه ما به یکدیگر وابسته هستیم.
- در بازی حواسم نبود چه کسانی من را انتخاب کرده‌اند.
- من از اینکه می‌دیدم با حرکت من چه نفراتی مدام حرکت می‌کنند تقریبا متوجه شدم چه کسانی دنباله‌رو من هستند.

- طبق این بازی اگر بخواهیم اینگونه فکر کنیم که هر حرکت اعضا روی دیگران اثر می‌گذارد خیلی باید حواسمان به رفتارمان باشد، ولی خیلی از رهبران و افراد تاثیر‌گذاری را می‌بینیم که اصلا به اثراتی که تصمیم‌های آنها بر افراد دیگر می‌گذارند توجهی ندارند و ابتدا خود و منافع خود را در نظر می‌گیرند.

- طبق این بازی خیلی ترسناک است هر رفتار ما بر روی همه اثر دارد و ما باید خیلی مسئولانه رفتار کنیم ولی این غیر ممکن است، خیلی از افراد این دید را ندارند.
- خیلی از معلمها فکر نمی‌کنند که یک حرف بی‌موقع و توهین آنها می‌تواند سرنوشت بچه را تغییر دهد.

- خانم شما با این طرز تفکر آشنا هستید و می‌دانید هر رفتار شما بر بچه‌‌ها اثر می‌گذارد ولی خیلی از معلمها نمی‌دانند.

- شما فکرمی‌کنید چند نفر از ما در آینده این دیدگاه را خواهیم ‌داشت و در تصمیم‌هایی که می‌گیریم به اثرات رفتارمان فکر می‌کنیم.

- از جمعیت 25 نفری ما اگر 4 نفر هم بتوانیم این تفکر را پیدا کنیم برای خانم یک موفقیت است.

در اینجا من حرف او را تایید کردم و گفتم هدف ما اینست که بتوانیم این روش فکر کردن را در جامعه توسعه دهیم. اینکه هرکس مسئولیت رفتار خود را برعهده بگیرد و بداند هر حرکت او بر دیگر اعضای جامعه اثر‌ خواهد گذاشت.

@systemsthinking
Forwarded from آکادمی سواد مالی نشا (Maryam Masoumi)
#تفکر_سیستمی
#کلاس_دهم
#جلسه_پنجم

برای برگزاری این جلسه از قبل تعدادی سوال طرح کردم، پس از گروه‌بندی بچه‌ها سوالات را بین آنها براساس قرعه‌کشی پخش ‌کردم و از آنها خواستم در مورد هر سوال فکر و علت را بیان کنند و راهکارهای خود را بنویسند. هدف از طرح سوالات سنجش نحوه تفکر بچه‌ها بود.

بعضی از سوالات را اینجا به اشتراک می گذارم:

- اعتصاب کارگران یک شرکت
- دانش‌آموزی که در کلاس هنگام تدریس صحبت می‌کند.
- افزایش تقاضا برای شرکت در رشته تجربی
و...
بچه‌ها در گروهها به بحث در مورد هر مساله پرداختند، سپس مساله را برای جمع بیان و علل مساله و راهکارهای آن را بیان کردند.
واکنش هرگروه هنگام مواجهه با مساله خود دیدنی بود.
هریک از گروهها پس از بحث در مورد مسئله گروه خود باید برای دیگران مساله خود را بیان می‌کرد.
نظر گروهی که مساله‌اشان اعتصاب کارگران در شرکت بود را اینجا به اشتراک می‌گذارم.

نظر گروه این بود که با آنها گفتگو می‌کنیم و علت مشکل را می‌پرسیم و با آنها همدردی می‌کنیم.
شاید علت اعتصاب آنها بیکاری و بی‌پولی باشد ممکن است آنها خانواده داشته باشند و نگران تامین مخارج آنها باشند.
- یکی از بچه‌ها گفت تولید را زیاد کنیم.
دانش‌آموز دیگری به او پاسخ داد در کتاب درس اقتصاد در مورد عرضه و این چیزها نوشته شده است ولی کتاب درمورد دنیای ایده‌آل نوشته شده ‌است و به درد واقعیت نمی‌خورد و نمی‌توانیم از نظرات کتاب برای این مورد استفاده کنیم.
-پدرم تعریف می‌کرد یکی از شرکتها کارگر خود را اخراج کرد و کارگر بخاطر مخارج خانواده خود و اینکه نمی توانست درآمد داشته باشد خودکشی کرد.

-ممکن است این کارگرها بخاطر اختلاف طبقاتی اعتراض کرده باشند مثلا وقتی می‌بینند مدیر خود با ماشین لوکس سرکار می‌آید و خانه مدرن دارد ولی حقوق اینها را نمی‌دهد ناراحت هستند.

- مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که مصرف‌گرایی در کشور ما زیاد است و بسیاری از افراد با هر سطحی از درآمد می‌خواهند موبایل برند و... داشته ‌باشند من اگر مدیرعامل این شرکت باشم حقوق اینها را به هر روشی که شده جور و پرداخت می‌کنم ولی به آنها آموزش هم می‌دهم که پول خود را درست خرج کنند.

بحث و صحبت بچه‌ها درمورد موضوع به اندازه‌ای بالا گرفته ‌بود که متوجه زنگ نشدیم و با تذکر معلم درس بعدی مواجه شدیم.

مریم معصومی
آبان ۹۷
@systemsthinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
#طراحی_مسیر_زندگی
#اصالت
#خود_آگاهی

به نام خدا

قسمت اول

در ادامه مبحث خودشناسی درس تفکر، پس از مباحث شناخت احساسات می توانستیم وارد مباحث مرتبط با توسعه فردی شویم اما با مطالعه کاربرگ های دانش آموزان، بهتر دیدم کمی تغییر جهت دهیم و مبحث خودآگاهی و اصالت و طراحی مسیر زندگی را شروع کنیم.

مباحث مرتبط با اصالت را با تجربه های یادگیری کارگاه های آقای دکتر سیدبابک علوی طراحی کرده ام و به طور خاص فعالیت اجرا شده در کلاس اول فعالیتی است که ایشان طراحی کرده اند.
مباحث مرتبط با طراحی مسیر زندگی نیز حاصل تجربه های یادگیری کارگاه های آقای دکتر محمدعلی اسماعیل زاده است و فعالیت های کلاس سوم را با آموخته های حاصل از کارگاه های ایشان طراحی کردم.

آنچه می خوانید مرور کوتاهی بر فعالیت های انجام شده در سه کلاس پیرامون این مباحث است.
طول این جلسات 40 دقیقه ای است و این گزارش برای سه جلسه 40 دقیقه ای است.


کلاس اول

برای کلاس اول مبحث خودآگاهی و اصالت را انتخاب کردم. در این کلاس بچه ها پروژه شورا را تمام کرده بودند. ابتدا از آنها پرسیدم از ابتدای پروژه شورا تا انتهای آن چه کارهایی انجام دادیم؟
• درباره مسأله هایی که ما را ناراحت می کرد فکر کردیم
• فکر کردیم برای حل مسأله ها در مدرسه شورا راه بیندازیم
• به مراحل کار فکر کردیم
• به قوانین فکر کردیم
• یک گروه انتخاب کردیم
• تقسیم کار کردیم
• اطلاع رسانی و ثبت نام را انجام دادیم

به آنها گفتم از هر کدام از شما می خواهم یک داستان بنویسد و در داستانش این موارد را توصیف کند:
1. در این پروژه من چه کارهایی انجام دادم و چرا این کارها را انجام دادم؟
2. در جریان این پروژه من چه انتخاب هایی کردم و چرا این انتخاب ها را کردم؟
3. از این انتخاب ها چه حسی داشتم و چرا این حس ها را داشتم؟
4. یادگیری کلی من از این پروژه چه بود؟
5. اگر بخواهم آن را دوباره انجام دهم به چه نکاتی توجه بیشتری می کنم؟
6. با انجام این پروژه چه چیزی درباره خودم متوجه شدم؟
و سپس به آنها تأکید کردم که لازم است داستان را طوری بنویسند که مشخص باشد داستان زندگی آنهاست و خودشان مؤلف آن هستند.
بچه ها داستان ها را نوشتند و هر کسی که دوست داشت آن را در کلاس خواند.

پاسخ به این سؤال که «چه چیزی درباره خودم متوجه شدم» برای خود بچه ها جالب بود:
• من فهمیدم به دیگران اجازه کار کردن نمی دهم و همه کارها را خودم انجام می دهم و بعد خسته می شوم و می گویم هیچ کس کار نمی کند.
• من فهمیدم بر اساس چیزهایی که در ذهنم می گذرد قضاوت می کنم و تصمیم می گیرم در حالیکه واقعیت چیز دیگری است.
• من فهمیدم یک کم اضطراب و نگرانی دارم که باعث می شود بعضی وقت ها کارها را درست انجام ندهم.
• من فهمیدم زود جا می زنم و خودم را کنار می کشم و برای همین معمولا حرفم را نمی زنم و نظرم را نمی گویم.
• من فهمیدم وقتی می خواهم یک کار را شروع کنم ابتدای کار فکر می کنم که شوخی است و آن را جدی نمی گیرم و بعد که متوجه می شوم جدی است مجبور می شوم با سرعت دو برابر کار کنم.
• من فهمیدم به اندازه کافی مسئولیت پذیر نیستم و به راحتی از زیر بار کاری که باید انجام دهم شانه خالی می کنم.
• من اعتماد به نفسم زیاد شد، اصلا فکر نمی کردم بتوانم این کارها را انجام دهم.


کلاس دوم

در کلاس دوم مبحث اصالت و طراحی مسیر زندگی را انتخاب کردم. وقتی وارد کلاس شدم از بچه ها پرسیدم: شما در 13 سالگی چه چیزهایی در زندگی دارید؟ و برای مواردی که می گفتند یک عنوان روی تخته می نوشتم.
1. ویژگی های جسمی
2. ویژگی های ظاهری
3. ویژگی های اخلاقی
4. ویژگی های رفتاری
5. ویژگی های عاطفی
6. استعدادها
7. چیزهایی که بلد هستم
8. عادت ها
9. خانواده و دوستان
10. روابط اجتماعی
11. عقاید مذهبی
12. علاقه ها
13. ارزش ها
14. نیازها
15. هدف ها
16. مادیات
17. آرزوها
18. نگاه کلی به زندگی

سپس از آنها خواستم یک جدول بکشند و در آن بنویسند که از هر کدام از اینها چه چیزهایی دارند.

در جلسه بعد از آنها خواستم جدول شان را مقابل شان بگذارند و ویژگی هایی را که نوشتند بخوانند، اگر از اینکه آن را دارند خوشحال هستند :) این علامت و اگر از اینکه آن را دارند خوشحال نیستند :( این علامت را بگذراند.
این مرحله برای بچه ها خیلی جالب بود چون متوجه شدند یک چیزهایی در زندگی دارند که آن را دوست ندارند.
سپس از آنها خواستم مقابل جدول قبلی دو ستون دیگر رسم کنند. در ستون اول بنویسند چه چیزهایی در 13 سالگی ندارند و از اینکه آنها را ندارند ناراحت هستند و چه چیزهایی در 13 سالگی ندارند و از اینکه آنها را ندارند خوشحال هستند.

ادامه دارد ...
@SocialSystemsThinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
#طراحی_مسیر_زندگی
#اصالت
#خود_آگاهی

قسمت دوم

برای جلسه سوم از آنها خواستم یک جعبه درست کنند و در آن برای چیزهایی که در 13 سالگی در زندگی دارند و از داشتن آن خوشحال هستند یک نماد قرار دهند.
در جلسه سوم هر دانش آموزای که جعبه و نمادهایش را با خود آورده بود در صورت تمایل آن را به دانش آموزان نشان داد.

پس از آن از دانش آموزان خواستم به این فکر کنند که دوست دارند 20 سال دیگر یعنی در سن 33 سالگی چه چیزهایی در زندگی داشته باشند.
از آنجا که این کلاس هم پروژه شورای دانش آموزی را تمام کردند، تمرین داستان نویسی کلاس قبلی را به این کلاس هم دادم.


کلاس سوم

در کلاس سوم مبحث خودآگاهی و طراحی مسیر زندگی را انتخاب کردم. ابتدا یک داستان برای بچه ها تعریف کردم و سپس از آنها خواستم به جای شخص اول داستان خودشان را قرار دهند و تصوری که از خودشان دارند را بنویسند. بچه ها این کار را انجام دادند و هر کدام که تمایل داشت، نوشته اش را در کلاس خواند.

سپس به آنها گفتم به چرایی انتخاب هایی که کرده اند و مواردی که در مراحل مختلف زندگی نوشته اند فکر کنند و و با توجه به پاسخ این سوال داستان را دوباره بنویسند.

برای جلسه دوم به آنها جدول خودآگاهی را دادم. جدول خودآگاهی جدولی است که در آن به ویژگی های مثبت خود از نگاه خودشان و دیگران فکرمی کنند.

در جلسه دوم بعضی از بچه ها جدول خودآگاهی خود را خواندند و سپس بخشی از تمرین داشته ها را با آنها انجام دادم و از آنها خواستم برای جلسه بعد به چیزهایی که دوست دارند در 20 سال آینده داشته باشند فکر کنند.

در جلسه سوم با استفاده از مفاهیم متغیر نرخ و حالت رفتار داشته های مان را در طول زمان بررسی کردیم. فهمیدن نکات زیر برای بچه ها جالب توجه بود:
• من واقعا دوست دارم موسیقی بخوانم و همین الان می توانم آهنگ درست کنم اما همه اعضای خانواده ما پزشک هستند و من باید پزشک شوم، مطمئنم اگر پزشک شوم پزشک خوبی می شوم اما از زندگی ام خوشحال نخواهم بود.
• اگر الان یک کم عصبانی می شوم، باید همین الان علت های آن را بشناسم و یادبگیرم عصبانیتم را کنترل کنم و گرنه وقتی بزرگ شوم عصبانیت یکی از داشته های من می شود که نمی توانم آن را کنترل کنم و سر هر چیز بزرگ و کوچکی اعصابم بهم می ریزد.


پایان
بهاره میرزاپور
12 آبان 1397

@SocialSystemsThinking
Forwarded from SocialSystemsThinking
به نام خدا

#حق_و_مسئولیت
#قانون_و_قانون_گذاری
#قوای_سه_گانه
#پروژه_شورا
#ساختار


پروژه شورای دانش آموزی دربرگیرنده درس یک تا پنج مطالعات اجتماعی هفتم و درس یک تا شش مطالعات اجتماعی هشتم است.
برای بچه ها خیلی جالب بود که به جای روخوانی از کتاب، این مفاهیم را در موقعیت واقعی و برای حل مسأله واقعی یادگرفته اند.

برای این درس ها، طرح درس هم آماده کرده بودم که اگر پروژه مطلوب دانش آموزان نبود از آنها استفاده کنم.
در پیام های بعدی طرح درس ها و فایل های مرتبط با آنها را به اشتراک می گذارم.
برای اینکه بچه ها متوجه ارتباط کتاب درسی با پروژه شورای دانش آموزی شوند، پس از اتمام پروژه شورا، از آنها خواستم این درس ها را پیش مطالعه کنند و به کلاس بیایند.

کلاس هفتم
در کلاس هفتم ابتدا با دانش آموزان فعالیت پیوستگی را انجام دادیم و سپس درباره فعالیت با بچه ها صحبت کردیم و ابعاد مختلف حقوق و مسئولیت را بررسی کردیم.
به آنها سه تمرین دادم:
یک: از کلاس امروز چه چیزی یادگرفتم؟
دو: در این هفته چند بار مسئولیتم را گردن دیگران انداختنم؟
سه: حقوق و مسئولیت های من در خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک دختر چیست؟

برای سرفصل قانون و قانون گذاری هم دو فعالیت دیگر انجام دادم و به بچه ها یک تمرین دادم:
گروه بندی شوید و برای راه اندازی شورای دانش آموزی اساسنامه حقوقی تنظیم کنید.

به آنها توضیح دادم که این کار برای این است که سال آینده برای راه اندازی شورا از مصوبات و تلاش های امسال تان استفاده کنید.
یکی از آنها گفت من یک سوال دارم، سال قبلی ها این کارها را انجام نداده بودند؟ پاسخ دادم نه، بعد دوباره پرسید سال بعدی ها هم قرار نیست انجام دهند؟ گفتم وقتی شما انجام دادید آنها دوباره کار شما را تکرار نمی کنند و از نتایج شما بهره مند می شوند، یک لبخند رضایت زد و پرسید: پس آنها چه کار می کنند؟ گفتم به امید خدا با هم مسأله واقعی دیگری پیدا می کنیم و این مفاهیم را با حل کردن آن مسأله یاد می گیریم.

کلاس هشتم
در کلاس هشتم پس از تطبیق کارهای انجام شده در پروژه شورا با سرفصل های کتاب درسی، با بچه ها درباره طراحی ساختار شورای دانش آموزی و شورای نظارت و حل اختلاف صحبت کردیم.
ابتدا از آنها درباره معنای ساختار پرسیدم و بعد از شنیدن عبارت های بچه ها، برای اینکه همگی ذهنیت مشترکی از ساختار بدست بیاورند یک فعالیت ساده انجام دادم.

نزد یکی از دانش آموزان رفتم و یک کیسه پارچه ای از او گرفتم و اجازه گرفتم از وسایل روی میزش استفاده کنم. از روی میزش یک ماژیک برداشتم و گفتم فرض کنید این مغز است و آن را داخل کیسه انداختم، یک مداد برداشتم و گفتم فرض کنید این قلب است و آن را هم در داخل کیسه انداختم و به همین ترتیب اعضای دیگر بدن را داخل کیسه انداختم و گفتم خوب، این بدن انسان تقدیم شما. مات و مبهوت من را نگاه کرد و گفت متشکرم.
گفتم مگر نگفتید ساختار از یک اجزایی تشکیل شده است، اجزای بدن انسان تقدیم شما، اگر فرض کنیم که مغز و قلب و کبد و کلیه واقعی در این کیسه بود، آیا یک بدن انسان واقعی بود؟
گفتند نه نبود، چون هر کدام از اینها باید در یک جای مشخص و در ارتباط با اعضای دیگر قرار بگیرد تا به بدن انسان تبدیل شود.
دیگری گفت پس ساختار یعنی اجزاء و ارتباط آنها با هم.

بعد از آنها پرسیدم در بدن انسان مغز مهم تر است یا ناخن؟ پاسخ های متنوعی دادند و در نهایت یکی از بچه ها گفت همه مهم هستند زیرا اگر یکی از آنها نباشد ما دچار مشکل می شویم اما مهم تر بودن به معنای برتر بودن نیست، بلکه به معنای این است که مسئولیت های بیشتری دارد و باید حواسش را بیشتر جمع کند و کارش را درست تر انجام دهد زیرا مثلا اگر مغز درست کار نکند کل بدن دچار مشکل می شود اما اگر دست مان ناخن نداشته باشد فقط در انجام کارهایی که با دستمان انجام می دهیم مشکل پیدا می کنیم.

بعد از آنها خواستم به چند ساختار اشاره کنند و اهمیت روابط اجزاء را در آن بررسی کنند.
به ساختار خانواده، ساختمان، ساختمان مدرسه، نظام آموزشی و نظام حکومت اشاره کردند و به این فکر کردند که هر قدر ساختار بزرگ تر باشد طراحی آن پیچیده تر می شود.

به آنها گفتم چیزهایی که از کلاس امروز یادگرفته اید را در دفترشان یادداشت کنید و سپس از آنها خواستم گروه بندی شوند و تا هفته آینده ساختار پیشنهادی شورای دانش آموزی و شورای نظارت و حل اختلاف را طراحی کنند.
برای اینکار دو فایل آموزشی به آنها معرفی کردم.

در کلاس هر زمان لازم است، یک بازی شاد و مفرح با بچه ها انجام می دهیم و این برای آنها خیلی لذت بخش است.

پایان
بهاره میرزاپور
13 آبان 1397
@SocialSystemsThinking
#اقتصاد_ایران
#قاچاق #سوخت

آمار و ارقام نشان می‌دهد که این روزها حدود ۲۰ تا ۴۰ میلیون لیتر در روز قاچاق بنزین ⛽️ وجود دارد.

بعضی‌ها آدرس غلط می‌دهند و می‌گویند این حجم قاچاق توسط مرزنشینان انجام می‌شود.

این آدرس غلط را بررسی کنیم:
فرض کنیم این قاچاق از طریق خودروهایی انجام شود که هرکدام ۲۰۰ لیتر بنزین با خودشان حمل می‌کنند.

۲۰ میلیون لیتر تقسیم بر ۲۰۰ لیتر در هر خودرو، می‌شود ۱۰۰ هزار خودرو.
طول هر خودرو را در جاده ۵ متر در نظر بگیرید.
می‌شود صفی از خودروها به طول ۵۰۰ کیلومتر.
آیا ممکن است بدون جلب توجه ماموران مرزی، روزانه این حجم از خودرو در قاچاق سوخت مشارکت داشته باشند؟

با این حساب، شاید بتوانیم فرض کنیم که کمتر از ۱۰ درصد قاچاق سوخت توسط مرزنشینان انجام شود، اما به نظر می‌رسد قسمت عمده قاچاق سوخت به روش‌های دیگری انجام می‌شود که از عهده مرز نشینان خارج است.

مثال ساده‌اش وجود خودروهای «سوخت‌کش» «بدون پلاک» در شهرهای مرزی است که صرفا جهت قاچاق سوخت استفاده می‌شوند و آزادانه در شهر و جاده تردد می‌کنند...

با ارقام فعلی قیمت بنزین و نرخ ارز، سود قاچاق بنزین ماهیانه ۶ هزار میلیارد تومان تخمین زده می‌شود که دو برابر بودجه ماهیانه آموزش و پرورش کشور است.

این ارقام نجومی، هیچ‌گاه به جیب مردم ضعیف مرزنشین نخواهد رفت. همانطور که کولبران، سهمی از سفره قاچاق غرب کشور نداشتند و تنها بدنامی قاچاق به نامشان زده شد. این صاحبان قدرت و ثروت هستند که دست به دست هم می‌دهند و سود قاچاق بنزین را هم در کنار سایر فسادهای بزرگشان، می‌بلعند و با بی‌شرفی تمام، بدنامی‌اش را به نام مردم مظلوم مرزنشین می‌زنند...

@systemsthinking
#اقتصاد_ایران

خطاهای فاحش سیاست‌گذار، ساده‌ترین اقدامات بازار را به جرم تبدیل می‌کند.
اخبار این روزهای کشور، به فکاهه‌های باورناپذیری می‌ماند که نمی‌دانیم به آنها بخندیم، یا بر آنها بگرییم.
به لطف بلاهت دولت و همراهی قوای دیگر، زندان‌ها را از فعالان اقتصادی خرده‌پا پر می‌کنیم.

جرمت چیست: قاچاق گوجه! 🍅

==========
کشف ۱۵ تن گوجه فرنگی جاسازی شده در محموله صادراتی کاهو
🔹گمرک ایران از توقیف ۱۵ تن گوجه فرنگی به جرم قاچاق در گمرک سومار خبر داد.
🔹قاچاقچیان قصد داشتند با جاسازی، این مقدار گوجه‌فرنگی را در قالب محموله صادراتی کاهو به کشور عراق صادر کنند.
bit.ly/2zqAYlf
منبع: اقتصادنیوز

@systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking
پیش ثبت نام دوره‌های آموزشی تفکر سیستمی
پاییز ۱۳۹۷
https://goo.gl/yqsA2N
انجمن پویایی‌شناسی سیستم‌ها با همکاری موسسه آموزشی – پژوهشی سیستم‌های مدیریتی الگومحور (سمام) برگزار می‌کند.
نشست تخصصی با موضوع شناخت و واکاوی مسائل اجتماعی با رویکرد سیستمی
🛑به همراه برگزاری جلسه مجمع عمومی انجمن پویایی شناسی سیستم‌ها 🛑
سخنران ویژه
🔵 دکتر علینقی مشایخی، استاد دانشگاه شریف و رئیس انجمن پویایی شناسی سیستم‌ها
همراه با میزگرد علمی
سخنرانان:

دکتر سید حسین حسینی، موسسه آموزشی- پژوهشی سیستم‌های مدیریتی الگو محور سمام
دکتر محمد یزدانی نسب محقق و پژوهشگر مرکز پژوهش و افکارسنجی صدا و سیما
دکتر علی پالیزبان، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
دکتر سجاد یاهک، محقق و پژوهشگر مرکز پژوهش و افکارسنجی صدا و سیما
📆 چهارشنبه 21 آذر ماه سال 1397
🕑 ساعت 14:30 تا 19
📍دانشگاه شریف- دانشکده مدیریت و اقتصاد- سالن اجتماعات دکتر مشایخی
هزینه ثبت نام: ۱۰۰۰۰ تومان برای ثبت نام آزاد-
🛑رایگان برای اعضای انجمن🛑
اطلاعات بیشتر:
http://www.systemdynamics.ir
ثبت نام در ایوند: https://evnd.co/clUSg
فرشته نجات بخش #بازنشستگی و تهدید عفریت خناس #ژن_خوب

چهل سال از انقلاب اسلامی در ایران گذشته است.
بعد از انقلاب، با کنارگذاشتن مدیران گذشته، خلا مدیریتی بزرگی در کشور ایجاد شد و برای حل مشکل، مسوولیت‌های بزرگی به افراد جوان انقلابی که تخصص چندانی نداشتند واگذار شد.

این افراد که بسیاری از آنها انقلابی و دلسوز و پرتلاش بودند، در طی سالیان متمادی، با هزینه‌های بسیار بزرگی که تصمیمات غلطشان برای مردم ایجاد کرد، در مسیر یادگیری قرار گرفتند. با این حال، بسیاری از این افراد، به رغم خسارت‌های بزرگی که تصمیمات غلطشان ایجاد کرد، به دلیل ضعف دانش پایه‌ای، هیچ‌گاه یادگیری مناسبی برایشان ایجاد نشد و بسیاری از دلسوزان نظام، منتظر بودند که این نسل مدیران بدون تخصص، اداره کشور را رها کنند و به جوانان متخصصی که طی سال‌های پس از انقلاب در دانشگاه‌ها آموزش دیده‌اند، اجازه دهند تا اداره کشور را به عهده بگیرند.

در فضایی که تصور می‌شد تنها چیزی که می‌تواند این مدیران را از صندلی‌هایشان جدا کند، حضرت عزرائیل است، «طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان در دستگاه‌های دولتی»، امید زیادی ایجاد می‌کند که بالاخره مدیریت کشور از دست حلقه بسته مدیران بدون تخصص خارج شود.

با این حال، در این شرایط عفریت خناسی کشور را تهدید می‌کند که اگر به اهدافش برسد، بسیار خطرناک‌تر از وضعیت گذشته خواهد بود: ژن‌های خوب در کمین تصاحب پست‌های از دست رفته پدرانشان نشسته‌اند.

این ژن‌های خوب که مانند پدرانشان، اولین شغلی که به عهده می‌گیرند مدیریت است و هیچ‌گاه تجربه کار کارشناسی و کار در سطوح پایین سازمان‌ها را نداشته‌اند، با توهم دانستن و نخوتی که به لطف «جایگاه مدیریتی اهدا شده به آنها» و چاپلوسی بادمجان دور قاب چین‌ها، روز به روز گسترش پیدا می‌کند، بیش از پدرانشان از فرصت‌های یادگیری به دور هستند و با توجه به روحیه‌ای که خودشان را به جای خادم مردم، وارثان حکومت می‌دانند، آسیب‌های بسیار بزرگتری می‌توانند به کشور وارد کنند و بیم آن می‌رود که فرصتی که پیش روی کشور قرار دارد را تا ۴۰ سال دیگر به عقب بیاندازند.

هرچند برخی از فرزندان مسوولین گذشته هم ممکن است افراد خودساخته‌ای باشند، با این حال شاید اگر قانونی در کشور وجود داشته باشد که استخدام فرزندان مدیران سابق کشور در سمت‌های مدیریتی دولتی را ممنوع کند، خیرش برای کشور بیشتر باشد. بگذاریم این عزیزان که پدرانشان دینشان را به انقلاب پرداخته‌اند، از کیفیت خوب ژن‌هایشان برای فعالیت در بخش خصوصی کشور استفاده کنند و سمت‌های مدیریت دولتی را به کارشناسان کاربلدی بسپارند که از متن مردم برآمده‌اند و با سختی و زحمت تحصیل کرده‌اند و تجربه اندوخته‌اند.

@systemsthinking
عواقب مخرب برخوردهای خشن امنیتی با مدیران و فعالان اقتصادی

مدیران خوش‌نام و افراد تحصیل کرده و محترمی‌ هستند. چند نفری زیر دستشان مشغول کار هستند و در یک سازمان دولتی یا یک بنگاه اقتصادی فعالیت می‌کنند.

ناگهان عده‌ای مسلح با رفتاری رعب‌آور به محل کارشان هجوم می‌برند و آنها را به همراه خودشان می‌برند!

تا چند روز همکاران و خانواده‌شان اطلاعی از وضعیتشان ندارند. بعد از چند روز تماس کوتاهی می‌گیرند و اطلاع می‌دهند که در بازداشت هستند. جرمشان؟ هنوز نمی‌دانند!

یک ماه بعد خانواده‌شان اجازه ملاقات پیدا می‌کنند. گاهی هم بدون هیچ توضیحی آزاد می‌شوند، بدون اینکه مشخص باشد جرمشان چه بوده. بعضی هم به بند عمومی منتقل می‌شوند و قرار می‌شود به دادگاه بروند و در صورت امکان برایشان قرار وثیقه تعیین می‌شود. اگر امکان تامین وثیقه را داشته باشند، می‌توانند تا زمان دادگاه آزاد باشند.

چرا دستگیر شدند؟ یکیشان مدیر شرکتی بوده که کالاهایی در انبارهای عمومی داشته. در یکی از انبارهای عمومی که ۲۰ شرکت دیگر هم کالاهایشان آنجا بوده، مقداری مواد مخدر پیدا شده. با مدیران تمام شرکت‌هایی که در آن انبار کالا داشته‌اند، چنین برخوردی شده و در نهایت هم بعد از چند ماه معلوم نشده مواد مخدر از کجا آمده بوده. یکی دیگر، مجرمی ادعا کرده که در تقسیم رشوه دریافتی سهیم بوده. دیگری...

این نوع برخورد خشن و غیر ضروری امنیتی با چنین افرادی، به صرف اتهامی که علیه آنها مطرح شده، ضمن اینکه ناقض حقوق اولیه انسان‌هاست و آسیب‌های غیر قابل جبرانی به این افراد و خانواده‌هایشان وارد می‌کند، در جامعه رعب و وحشت ایجاد می‌کند؛ جرات تصمیم‌گیری را از مدیران می‌گیرد و آنها را به مدیران بی‌خاصیت تبدیل می‌کند؛ افراد دلسوز را به حاشیه می‌راند؛ و سرمایه‌گذاران را فراری می‌دهد.

دلسوزان نظام در قوه قضاییه، لازم است ساختار بررسی چنین پرونده‌هایی را بازنگری کنند و امنیت را به جامعه مدیران و فعالان اقتصادی بازگردانند.

@systemsthinking