☘️ پیش ثبت نام دورههای تابستانه تفکر سیستمی:
🔹 دورههای ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
🔸 دورههای ویژه مدیران و کارشناسان سازمانها
🔹 دورههای ویژه مدیران و کارکنان استارتاپها
🔸 اردوی یادگیری و تفکر سیستمی در روستا (ویژه خانوادهها)
🔹 دورههای اینترنتی
اگر علاقمند به شرکت در دورههای تابستانه تفکر سیستمی هستید، لطفا این فرم را پر کنید:
bit.ly/summer1398
🔹 دورههای ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
🔸 دورههای ویژه مدیران و کارشناسان سازمانها
🔹 دورههای ویژه مدیران و کارکنان استارتاپها
🔸 اردوی یادگیری و تفکر سیستمی در روستا (ویژه خانوادهها)
🔹 دورههای اینترنتی
اگر علاقمند به شرکت در دورههای تابستانه تفکر سیستمی هستید، لطفا این فرم را پر کنید:
bit.ly/summer1398
Forwarded from چهارمین کنفرانس بینالمللی تفکر سیستمی در عمل
در راستای گسترش و نهادینهسازی تفکر سیستمی و ابزارهای آن، اولین کنفرانس تفکر سیستمی در عمل برگزار میگردد.
برای اطلاع از آخرین رویدادهای کنفرانس به کانال مربوطه مراجعه نمایید👇:
@STinPConference
برای اطلاع از آخرین رویدادهای کنفرانس به کانال مربوطه مراجعه نمایید👇:
@STinPConference
Forwarded from SocialSystemsThinking
#الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی
#مسئولیت_پذیری
دیروز با دوستی ملاقات کردم که در کنکور انسانی ٩٨ شرکت کرده بود.
او قبلا لیسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده بود و این بار می خواست برای رشته دیگری اقدام کند.
لابلای صحبت هایش گفت: "من اگر جای وزیر علوم بودم یک دستور صادر می کردم"، پرسیدم که چه دستوری؟
گفت: "تمام سالن پر بود از زباله هایی که کنکور دهندگان در حین آزمون تولید کرده بودند ، واقعا صحنه ناپسندی بود. با خودم فکر کردم این بچه ها شش سال در خانه و دوازده سال در مدرسه چطور پرورش یافتند که خودشان را مسئول زباله شان نمی دانند، به علاوه واقعا چنین افرادی چقدر مناسب آموزش عالی هستند؟ من اگر جای وزیر بودم دستور می دادم هر فردی که زباله اش را پس از آزمون جمع نکند، پاسخنامه اش باطل است".
شیوه پرورش خانوادگی و مدرسه ای ما بر اساس #الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی است.
این الگو می گوید وقتی با مسأله ای مواجه می شویم برای حل آن دو راه پیش روی ما است، اول اینکه یک نفر دیگر به جز خودمان مسأله را حل کند و دوم اینکه با توان درونی خودمان مسأله را حل کنیم. در هر دو حالت مسأله حل می شود اما به دلیل اینکه حل مسأله با توان درونی خودمان به دانش و مهارت نیاز دارد و یادگیری دانش و ایجاد مهارت با تأخیر همراه است و ما دوست داریم مسائل زودتر حل شود، اتفاق معمولی که می افتد، حل مسأله توسط دیگران است.
علاوه بر این، برای انجام مسأله با توان فردی، به توانایی حل مسأله نیاز داریم و حل مسأله ها توسط دیگران به مرور زمان توانایی حل مسأله توسط خودمان را کاهش می دهد، زیرا باعث می شود توانایی مورد نظر را یاد نگیریم.
برای مثال در خانه اگر دلمان طاقت زمین خوردن های کودکمان را نداشته باشیم و همیشه او را بغل کنیم، فرصت یادگیری راه رفتن را از او می گیریم، اگر در دوران دانش آموزی وسایل مدرسه فرزندمان را هر شب خودمان حاضر کنیم و در کیفش بگذاریم تا مبادا در مدرسه توبیخ شود، فرصت یادگیری مسئولیت نسبت به خود را از می گیریم. در مدرسه اگر همیشه از سؤال هایی امتحان بگیریم که فقط یک جواب مشخص دارد، فرصت پرورش تفکر واگرا و خلاق را مسدود کردیم و یا اگر همیشه ناظم باید وجود داشته باشد تا دعوا نشود و اگر دعوا شد، آن را فیصله دهد، بچه ها یادنمی گیرند چگونه تعارض های بین خودشان را حل کنند.
درباره این الگو یک اتفاق بدتر وجود دارد و آن این است که اگر در مورد فرزند یا دانش آموزمان، پیش از اینکه او از مسأله ایجاد شده ناراحت شود، اقدام به رفع مسأله کنیم، کم کم او مسئولیت خودش را نسبت به مسائل اطرافش از دست می دهد زیرا اصلا از آنها آگاه نمی شود که بخواهد حلش کند و همیشه انتظار برآورده شدن نیازها و رفع مشکلاتش را از اطرافیانش دارد.
شاید بی توجهی نسل آینده ساز کشورمان به زباله های خودشان در کنکور، طی سالیان متمادی در این الگو شکل گرفته است. شاید انقدر زباله های بچه ها را سرایدار جمع آوری کرده است، که آنها خودشان را مسئول جمع آوری زباله ای که تولید کرده اند نمی دانند.
این شیوه در طول زمان، انگیزه و توان درونی افراد را برای یادگیری و اقدام از بین می برد و نسلی ایجاد می کند که مسئولیت زندگی اش را بر گرده دیگران می بیند.
امیدوارم راه های برون رفت از این الگو را بطور جدی تری پیاده کنیم.
@SocialSystemsThinking
#مسئولیت_پذیری
دیروز با دوستی ملاقات کردم که در کنکور انسانی ٩٨ شرکت کرده بود.
او قبلا لیسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده بود و این بار می خواست برای رشته دیگری اقدام کند.
لابلای صحبت هایش گفت: "من اگر جای وزیر علوم بودم یک دستور صادر می کردم"، پرسیدم که چه دستوری؟
گفت: "تمام سالن پر بود از زباله هایی که کنکور دهندگان در حین آزمون تولید کرده بودند ، واقعا صحنه ناپسندی بود. با خودم فکر کردم این بچه ها شش سال در خانه و دوازده سال در مدرسه چطور پرورش یافتند که خودشان را مسئول زباله شان نمی دانند، به علاوه واقعا چنین افرادی چقدر مناسب آموزش عالی هستند؟ من اگر جای وزیر بودم دستور می دادم هر فردی که زباله اش را پس از آزمون جمع نکند، پاسخنامه اش باطل است".
شیوه پرورش خانوادگی و مدرسه ای ما بر اساس #الگوی_انتقال_فشار_به_مداخله_گر_بیرونی است.
این الگو می گوید وقتی با مسأله ای مواجه می شویم برای حل آن دو راه پیش روی ما است، اول اینکه یک نفر دیگر به جز خودمان مسأله را حل کند و دوم اینکه با توان درونی خودمان مسأله را حل کنیم. در هر دو حالت مسأله حل می شود اما به دلیل اینکه حل مسأله با توان درونی خودمان به دانش و مهارت نیاز دارد و یادگیری دانش و ایجاد مهارت با تأخیر همراه است و ما دوست داریم مسائل زودتر حل شود، اتفاق معمولی که می افتد، حل مسأله توسط دیگران است.
علاوه بر این، برای انجام مسأله با توان فردی، به توانایی حل مسأله نیاز داریم و حل مسأله ها توسط دیگران به مرور زمان توانایی حل مسأله توسط خودمان را کاهش می دهد، زیرا باعث می شود توانایی مورد نظر را یاد نگیریم.
برای مثال در خانه اگر دلمان طاقت زمین خوردن های کودکمان را نداشته باشیم و همیشه او را بغل کنیم، فرصت یادگیری راه رفتن را از او می گیریم، اگر در دوران دانش آموزی وسایل مدرسه فرزندمان را هر شب خودمان حاضر کنیم و در کیفش بگذاریم تا مبادا در مدرسه توبیخ شود، فرصت یادگیری مسئولیت نسبت به خود را از می گیریم. در مدرسه اگر همیشه از سؤال هایی امتحان بگیریم که فقط یک جواب مشخص دارد، فرصت پرورش تفکر واگرا و خلاق را مسدود کردیم و یا اگر همیشه ناظم باید وجود داشته باشد تا دعوا نشود و اگر دعوا شد، آن را فیصله دهد، بچه ها یادنمی گیرند چگونه تعارض های بین خودشان را حل کنند.
درباره این الگو یک اتفاق بدتر وجود دارد و آن این است که اگر در مورد فرزند یا دانش آموزمان، پیش از اینکه او از مسأله ایجاد شده ناراحت شود، اقدام به رفع مسأله کنیم، کم کم او مسئولیت خودش را نسبت به مسائل اطرافش از دست می دهد زیرا اصلا از آنها آگاه نمی شود که بخواهد حلش کند و همیشه انتظار برآورده شدن نیازها و رفع مشکلاتش را از اطرافیانش دارد.
شاید بی توجهی نسل آینده ساز کشورمان به زباله های خودشان در کنکور، طی سالیان متمادی در این الگو شکل گرفته است. شاید انقدر زباله های بچه ها را سرایدار جمع آوری کرده است، که آنها خودشان را مسئول جمع آوری زباله ای که تولید کرده اند نمی دانند.
این شیوه در طول زمان، انگیزه و توان درونی افراد را برای یادگیری و اقدام از بین می برد و نسلی ایجاد می کند که مسئولیت زندگی اش را بر گرده دیگران می بیند.
امیدوارم راه های برون رفت از این الگو را بطور جدی تری پیاده کنیم.
@SocialSystemsThinking
Forwarded from روزهای زیبای زندگی
Forwarded from روزهای زیبای زندگی
🔹کتابهای درسی دبیرستان باید «خود خوان» باشند.
نتایج کنکور امسال یک بار دیگر بحث فاصله طبقاتی ایجاد شده در اثر نظام فعلی آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داده است.
کتابهای درسی دبیرستان همچنان یکی از بزرگترین متهمهای ایجاد این فاصله طبقاتی هستند.
دانشآموزان در این کتابها با مفاهیمی گسسته و بیربط مواجه میشوند که توضیح کافی برای فهمشان ارایه نشده.
اگر با طراحان این کتابها صحبت کنید به شما خواهند گفت فلسفه طراحی این کتابها این است که: «این کتابها خودخوان نیستند».
منظور از این جمله این است که دانش آموز با خواندن این کتابها نمیتواند متوجه مطالب شود و نیاز به توضیحات معلم دارد.
معنای دیگر این فلسفه طراحی کتابهای درسی این است که: فقط دانش آموزانی میتوانند مفاهیم این کتابها را متوجه شوند که یا معلم خوبی داشته باشند و یا دسترسی به کتابهای کمک آموزشی داشته باشند.
#عدالت_آموزشی نیاز به بازطراحی کتابهای تخصصی دبیرستان به گونهای دارد که دانشآموزان صرفا با مطالعه کتابها بتوانند مفاهیم آنها را متوجه شوند و بتوانند مسالهها را در همان سطحی که در کنکور از آنها پرسیده خواهد شد حل کنند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
نتایج کنکور امسال یک بار دیگر بحث فاصله طبقاتی ایجاد شده در اثر نظام فعلی آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داده است.
کتابهای درسی دبیرستان همچنان یکی از بزرگترین متهمهای ایجاد این فاصله طبقاتی هستند.
دانشآموزان در این کتابها با مفاهیمی گسسته و بیربط مواجه میشوند که توضیح کافی برای فهمشان ارایه نشده.
اگر با طراحان این کتابها صحبت کنید به شما خواهند گفت فلسفه طراحی این کتابها این است که: «این کتابها خودخوان نیستند».
منظور از این جمله این است که دانش آموز با خواندن این کتابها نمیتواند متوجه مطالب شود و نیاز به توضیحات معلم دارد.
معنای دیگر این فلسفه طراحی کتابهای درسی این است که: فقط دانش آموزانی میتوانند مفاهیم این کتابها را متوجه شوند که یا معلم خوبی داشته باشند و یا دسترسی به کتابهای کمک آموزشی داشته باشند.
#عدالت_آموزشی نیاز به بازطراحی کتابهای تخصصی دبیرستان به گونهای دارد که دانشآموزان صرفا با مطالعه کتابها بتوانند مفاهیم آنها را متوجه شوند و بتوانند مسالهها را در همان سطحی که در کنکور از آنها پرسیده خواهد شد حل کنند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
Systems Thinking
🔹کتابهای درسی دبیرستان باید «خود خوان» باشند. نتایج کنکور امسال یک بار دیگر بحث فاصله طبقاتی ایجاد شده در اثر نظام فعلی آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داده است. کتابهای درسی دبیرستان همچنان یکی از بزرگترین متهمهای ایجاد این فاصله طبقاتی هستند. دانشآموزان…
وقتی پسرم برای مطالعه درس ریاضیات گسسته پایه دوازدهم از من کمک خواست، گمان نمیکردم کار پیچیدهای در پیش داشته باشم.
من در یکی از بهترین دانشگاههای کشور (دانشگاه علم و صنعت ایران) مهندسی صنایع خواندهام. آنقدر مسالههای آمار و احتمال حل کردهام که این مسالهها برایم نقش بازی و سرگرمی پیدا کردهاند.
کارشناسی ارشدم را هم در دانشگاه صنعتی شریف گذراندهام که از بهترین دانشگاههای کشور است.
در دوره دکترا هم در دانشگاه شهید بهشتی با پیچیدهترین الگوریتمها و مفاهیم ریاضی مواجه بودهام و با معدلی نزدیک به ۱۸ درسهای پیچیده مدیریت تولید و عملیات را گذراندهام.
با این حال مواجهه با کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم، از جنس دیگری بود.
مکرر و مکرر صفحات کتاب را میخواندم و هر چه بیشتر میخواندم کمتر متوجه میشدم.
کتاب آنقدر پیچیده نوشته شده که تمام چیزهایی که در این زمینه بلد هستید را هم فراموش خواهید کرد.
ساده ترین اصول آموزشی در این کتاب رعایت نشده.
در قالب یک فعالیت، مفهوم پیچیدهای به طور ناقص آموزش داده میشود در حالی که برای انجام آن نیاز به یادگیری مفهوم پیچیده دیگری دارید که در این کتاب آموزش داده نشده.
خواندن و فهمیدن متن کتاب آنقدر پیچیده است که به تواناییتان در فهم زبان فارسی و فهم زبان ریاضی هم شک میکنید.
آیا فقط کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم این پیچیدگیها را دارد؟
متاسفانه مساله خیلی بزرگتر است.
تمام کتابهای تخصصی دبیرستان این ویژگی را دارند که با خواندن آنها نه تنها مفاهیم مورد انتظار را نمیتوانید یاد بگیرید، بلکه احساس میکنید مرتبا به شعورتان توهین میشود و اعصابتان به هم میریزد.
برای فهم چنین کتابهایی دانش آموزان ناگزیر به خرید کتابهای کمک آموزشی هستند.
در واقع آموزش و پرورش به گونهای کتابهای درسی را طراحی کرده است که این کتابها بهترین مروج برای کتابهای کمک آموزشی هستند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
من در یکی از بهترین دانشگاههای کشور (دانشگاه علم و صنعت ایران) مهندسی صنایع خواندهام. آنقدر مسالههای آمار و احتمال حل کردهام که این مسالهها برایم نقش بازی و سرگرمی پیدا کردهاند.
کارشناسی ارشدم را هم در دانشگاه صنعتی شریف گذراندهام که از بهترین دانشگاههای کشور است.
در دوره دکترا هم در دانشگاه شهید بهشتی با پیچیدهترین الگوریتمها و مفاهیم ریاضی مواجه بودهام و با معدلی نزدیک به ۱۸ درسهای پیچیده مدیریت تولید و عملیات را گذراندهام.
با این حال مواجهه با کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم، از جنس دیگری بود.
مکرر و مکرر صفحات کتاب را میخواندم و هر چه بیشتر میخواندم کمتر متوجه میشدم.
کتاب آنقدر پیچیده نوشته شده که تمام چیزهایی که در این زمینه بلد هستید را هم فراموش خواهید کرد.
ساده ترین اصول آموزشی در این کتاب رعایت نشده.
در قالب یک فعالیت، مفهوم پیچیدهای به طور ناقص آموزش داده میشود در حالی که برای انجام آن نیاز به یادگیری مفهوم پیچیده دیگری دارید که در این کتاب آموزش داده نشده.
خواندن و فهمیدن متن کتاب آنقدر پیچیده است که به تواناییتان در فهم زبان فارسی و فهم زبان ریاضی هم شک میکنید.
آیا فقط کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم این پیچیدگیها را دارد؟
متاسفانه مساله خیلی بزرگتر است.
تمام کتابهای تخصصی دبیرستان این ویژگی را دارند که با خواندن آنها نه تنها مفاهیم مورد انتظار را نمیتوانید یاد بگیرید، بلکه احساس میکنید مرتبا به شعورتان توهین میشود و اعصابتان به هم میریزد.
برای فهم چنین کتابهایی دانش آموزان ناگزیر به خرید کتابهای کمک آموزشی هستند.
در واقع آموزش و پرورش به گونهای کتابهای درسی را طراحی کرده است که این کتابها بهترین مروج برای کتابهای کمک آموزشی هستند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
کارگاه آموزشی «سازمان یادگیرنده»
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
اطلاعات بیشتر در فایل پی.دی.اف زیر آمده است.
@stlearning
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
اطلاعات بیشتر در فایل پی.دی.اف زیر آمده است.
@stlearning
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
1398-Learning_Organization-Workshop-Proposal-v01.pdf
849.3 KB
کارگاه آموزشی «سازمان یادگیرنده»
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
کارگاه «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه»
شهرستان سیب و سوران
استان سیستان و بلوچستان
پنجشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
پینوشت: نیمی از شرکت کنندگان دوره خانمها بودند اما تمایلی به حضور در عکس نداشتند.
@systemsthinking
شهرستان سیب و سوران
استان سیستان و بلوچستان
پنجشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
پینوشت: نیمی از شرکت کنندگان دوره خانمها بودند اما تمایلی به حضور در عکس نداشتند.
@systemsthinking
Forwarded from چهارمین کنفرانس بینالمللی تفکر سیستمی در عمل
Forwarded from مدرسهٔ بنگاههای مسئولیتپذیر
«با اقدامات اعانهای، خیریهها و سمنها رشد نکرده و توسعه نمییابند. در رویکرد سنتیِ مدیریت خیریهها، شیوهٔ کار اعانهای است و خیریهها نقش واسط بین کمککننده و کمکگیرنده را ایفا میکنند. در این رویکرد، کاهش هزینهٔ بالادستی اولویت دارد. در حالی که در رویکرد سیستمی، تمرکز بر تبدیل منابع به خدمات در جهت ایجاد ارزش افزودهٔ پایدار است.»
#آراسب_احمدیان، مدیرعامل مؤسسهٔ خیریهٔ #محک، در مصاحبه با عصر تشکل به مناسبت روز جهانی خیریه
✅ @RESchool
#آراسب_احمدیان، مدیرعامل مؤسسهٔ خیریهٔ #محک، در مصاحبه با عصر تشکل به مناسبت روز جهانی خیریه
✅ @RESchool
Forwarded from SocialSystemsThinking
#یک_داستان_ساده
شش ماه پیش با بردارزادهی شش سالهام به اسپایدرپارک رفته بودیم. در حین گشت و گذار در پارک، به یک فروشگاه اسباببازی رسیدیم و از آن بازدید کردیم. در فروشگاه دو اسباببازی انتخاب کرد. قیمت یکی مناسب بود و دیگری را میشد در بیرون فروشگاه با قیمت بهتری تهیه کرد. یکی از اسباببازیها را برایش خریدم و به او #قول دادم که دیگری را برایش خواهم خرید.
شش ماه از قولم گذشته بود. از یک سو اسباببازی را پیدا نکرده بودم و از سوی دیگر پیش خودم گفتم احتمالا #فراموش کرده است وگرنه به من یادآوری میکرد و بهتر است دیگر به فکر آن نباشم.
هفته گذشته در یک فروشگاه آن اسباببازی را دیدم. یاد قولم افتادم و خریداریاش کردم و به دیدار برادرزادهام رفتم. بمحض اینکه آن را در دستم دید بلند به مادرم و مادرش گفت: «من این را در اسپایدرپارک انتخاب کرده بودم و عمه به من قول داده بود آن را برایم میخرد، ممنونم عمه، این را خیلی دوست داشتم».
#شگفت زده شده بودم:
از اینکه قولم را یادش مانده بود و حتی یک کلمه یادآوری نکرده بود،
از اینکه #منتظر محقق شدن قولی بود که به او داده بودم،
از اینکه این وسیله را واقعا دوست داشت،
از اینکه بچهها در هر سن و سالی حرفهای ما را #باور میکنند و وقتی پای وعدهمان میایستیم #امنیت و #اطمینان_خاطر به آنها میبخشیم.
همچنین #خجالتزده شدم،
برای همه قولهایی که تابحال به اطرافیانم داده بودم اما جامه عمل به آنها نپوشانده بودم.
آن روز برای خرید این اسباببازی طوری از من تشکر کرد که در شش سال عمرش چنین تشکری نکرده بود.
در چهرهاش عمیق شدن یک باور به وضوح دیده میشد؛ اطرافیانم وقتی قول میدهند به آن عمل میکنند و میتوانم روی قولشان حساب کنم.
برادرزادهام یکی از بهترین #مربیهای من است. آن روز با بروز احساسش نسبت به اسباببازی، به من یادداد چقدر دیگران روی وعدهای که در قالب چند جمله به آنها میدهیم حساب باز میکنند و اگر خدای ناکرده آن را نادیده بگیریم یا خلافش عمل کنیم، چقدر به آنها و خودمان #آسیب وارد میکنیم. آسیب به آنها، سلب اطمینان خاطرشان به دیگران است و آسیب به خودمان، شکلگیری این تلقی در ذهن دیگران که ما قابل اطمینان نیستیم.
الان که فکر میکنم در پاره ای از موارد #خوش_قولی نکرده ام 😔 اما بطور معمول جزءافرادی نیستم که قول میدهند ولی عمل نمیکنند در عین حال در تعاملهایم با اطرافیانم فراوان مواردی است که تفسیرهای متعددی از حرفم میشود و فکر میکنم لازم است درباره #خطاهای_شناختی و #مدلهای_ذهنی بیشتر بخوانم و بدانم و عمل کنم.
@socialsystemsthinking
شش ماه پیش با بردارزادهی شش سالهام به اسپایدرپارک رفته بودیم. در حین گشت و گذار در پارک، به یک فروشگاه اسباببازی رسیدیم و از آن بازدید کردیم. در فروشگاه دو اسباببازی انتخاب کرد. قیمت یکی مناسب بود و دیگری را میشد در بیرون فروشگاه با قیمت بهتری تهیه کرد. یکی از اسباببازیها را برایش خریدم و به او #قول دادم که دیگری را برایش خواهم خرید.
شش ماه از قولم گذشته بود. از یک سو اسباببازی را پیدا نکرده بودم و از سوی دیگر پیش خودم گفتم احتمالا #فراموش کرده است وگرنه به من یادآوری میکرد و بهتر است دیگر به فکر آن نباشم.
هفته گذشته در یک فروشگاه آن اسباببازی را دیدم. یاد قولم افتادم و خریداریاش کردم و به دیدار برادرزادهام رفتم. بمحض اینکه آن را در دستم دید بلند به مادرم و مادرش گفت: «من این را در اسپایدرپارک انتخاب کرده بودم و عمه به من قول داده بود آن را برایم میخرد، ممنونم عمه، این را خیلی دوست داشتم».
#شگفت زده شده بودم:
از اینکه قولم را یادش مانده بود و حتی یک کلمه یادآوری نکرده بود،
از اینکه #منتظر محقق شدن قولی بود که به او داده بودم،
از اینکه این وسیله را واقعا دوست داشت،
از اینکه بچهها در هر سن و سالی حرفهای ما را #باور میکنند و وقتی پای وعدهمان میایستیم #امنیت و #اطمینان_خاطر به آنها میبخشیم.
همچنین #خجالتزده شدم،
برای همه قولهایی که تابحال به اطرافیانم داده بودم اما جامه عمل به آنها نپوشانده بودم.
آن روز برای خرید این اسباببازی طوری از من تشکر کرد که در شش سال عمرش چنین تشکری نکرده بود.
در چهرهاش عمیق شدن یک باور به وضوح دیده میشد؛ اطرافیانم وقتی قول میدهند به آن عمل میکنند و میتوانم روی قولشان حساب کنم.
برادرزادهام یکی از بهترین #مربیهای من است. آن روز با بروز احساسش نسبت به اسباببازی، به من یادداد چقدر دیگران روی وعدهای که در قالب چند جمله به آنها میدهیم حساب باز میکنند و اگر خدای ناکرده آن را نادیده بگیریم یا خلافش عمل کنیم، چقدر به آنها و خودمان #آسیب وارد میکنیم. آسیب به آنها، سلب اطمینان خاطرشان به دیگران است و آسیب به خودمان، شکلگیری این تلقی در ذهن دیگران که ما قابل اطمینان نیستیم.
الان که فکر میکنم در پاره ای از موارد #خوش_قولی نکرده ام 😔 اما بطور معمول جزءافرادی نیستم که قول میدهند ولی عمل نمیکنند در عین حال در تعاملهایم با اطرافیانم فراوان مواردی است که تفسیرهای متعددی از حرفم میشود و فکر میکنم لازم است درباره #خطاهای_شناختی و #مدلهای_ذهنی بیشتر بخوانم و بدانم و عمل کنم.
@socialsystemsthinking
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 انیمیشن #شغل ساختهٔ سال ۲۰۰۸، به کارگردانی «سانتیاگو بو گراسو»، #زندگی در دنیایی عجیب را تصویر کرده که در آن نقش افراد در ساختارهای اجتماعی به طور اغراقشدهای خالی از معنا و کرامت انسانی است.
نظر شما چیست؟
@systemsthinking
نظر شما چیست؟
@systemsthinking
«کودکان را به عشق تبدیل کنید، زیرا فقط عشق است که به کشف و آموزش میانجامد.»
فرازی از کتاب #آموزش و پرورش توران در فرهنگ صلح، گفتوگو با توران میرهادی
۲۱ سپتامبر، روز جهانی #صلح
به امید جهانی عاری از خشونت و سرشار از صلح و عشقورزی برای همهٔ انسانها 🕊
@systemsthinking
فرازی از کتاب #آموزش و پرورش توران در فرهنگ صلح، گفتوگو با توران میرهادی
۲۱ سپتامبر، روز جهانی #صلح
به امید جهانی عاری از خشونت و سرشار از صلح و عشقورزی برای همهٔ انسانها 🕊
@systemsthinking
شروع ماه مهر بر دوستداران #آموزش و #یادگیری مبارک ☘️
امید که همهٔ کلاسهای درس سرزمینمان با نشاط و پویایی سپری شود.
@systemsthinking
امید که همهٔ کلاسهای درس سرزمینمان با نشاط و پویایی سپری شود.
@systemsthinking