Systems Thinking
🔹کتابهای درسی دبیرستان باید «خود خوان» باشند. نتایج کنکور امسال یک بار دیگر بحث فاصله طبقاتی ایجاد شده در اثر نظام فعلی آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داده است. کتابهای درسی دبیرستان همچنان یکی از بزرگترین متهمهای ایجاد این فاصله طبقاتی هستند. دانشآموزان…
وقتی پسرم برای مطالعه درس ریاضیات گسسته پایه دوازدهم از من کمک خواست، گمان نمیکردم کار پیچیدهای در پیش داشته باشم.
من در یکی از بهترین دانشگاههای کشور (دانشگاه علم و صنعت ایران) مهندسی صنایع خواندهام. آنقدر مسالههای آمار و احتمال حل کردهام که این مسالهها برایم نقش بازی و سرگرمی پیدا کردهاند.
کارشناسی ارشدم را هم در دانشگاه صنعتی شریف گذراندهام که از بهترین دانشگاههای کشور است.
در دوره دکترا هم در دانشگاه شهید بهشتی با پیچیدهترین الگوریتمها و مفاهیم ریاضی مواجه بودهام و با معدلی نزدیک به ۱۸ درسهای پیچیده مدیریت تولید و عملیات را گذراندهام.
با این حال مواجهه با کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم، از جنس دیگری بود.
مکرر و مکرر صفحات کتاب را میخواندم و هر چه بیشتر میخواندم کمتر متوجه میشدم.
کتاب آنقدر پیچیده نوشته شده که تمام چیزهایی که در این زمینه بلد هستید را هم فراموش خواهید کرد.
ساده ترین اصول آموزشی در این کتاب رعایت نشده.
در قالب یک فعالیت، مفهوم پیچیدهای به طور ناقص آموزش داده میشود در حالی که برای انجام آن نیاز به یادگیری مفهوم پیچیده دیگری دارید که در این کتاب آموزش داده نشده.
خواندن و فهمیدن متن کتاب آنقدر پیچیده است که به تواناییتان در فهم زبان فارسی و فهم زبان ریاضی هم شک میکنید.
آیا فقط کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم این پیچیدگیها را دارد؟
متاسفانه مساله خیلی بزرگتر است.
تمام کتابهای تخصصی دبیرستان این ویژگی را دارند که با خواندن آنها نه تنها مفاهیم مورد انتظار را نمیتوانید یاد بگیرید، بلکه احساس میکنید مرتبا به شعورتان توهین میشود و اعصابتان به هم میریزد.
برای فهم چنین کتابهایی دانش آموزان ناگزیر به خرید کتابهای کمک آموزشی هستند.
در واقع آموزش و پرورش به گونهای کتابهای درسی را طراحی کرده است که این کتابها بهترین مروج برای کتابهای کمک آموزشی هستند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
من در یکی از بهترین دانشگاههای کشور (دانشگاه علم و صنعت ایران) مهندسی صنایع خواندهام. آنقدر مسالههای آمار و احتمال حل کردهام که این مسالهها برایم نقش بازی و سرگرمی پیدا کردهاند.
کارشناسی ارشدم را هم در دانشگاه صنعتی شریف گذراندهام که از بهترین دانشگاههای کشور است.
در دوره دکترا هم در دانشگاه شهید بهشتی با پیچیدهترین الگوریتمها و مفاهیم ریاضی مواجه بودهام و با معدلی نزدیک به ۱۸ درسهای پیچیده مدیریت تولید و عملیات را گذراندهام.
با این حال مواجهه با کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم، از جنس دیگری بود.
مکرر و مکرر صفحات کتاب را میخواندم و هر چه بیشتر میخواندم کمتر متوجه میشدم.
کتاب آنقدر پیچیده نوشته شده که تمام چیزهایی که در این زمینه بلد هستید را هم فراموش خواهید کرد.
ساده ترین اصول آموزشی در این کتاب رعایت نشده.
در قالب یک فعالیت، مفهوم پیچیدهای به طور ناقص آموزش داده میشود در حالی که برای انجام آن نیاز به یادگیری مفهوم پیچیده دیگری دارید که در این کتاب آموزش داده نشده.
خواندن و فهمیدن متن کتاب آنقدر پیچیده است که به تواناییتان در فهم زبان فارسی و فهم زبان ریاضی هم شک میکنید.
آیا فقط کتاب ریاضیات گسسته پایه دوازدهم این پیچیدگیها را دارد؟
متاسفانه مساله خیلی بزرگتر است.
تمام کتابهای تخصصی دبیرستان این ویژگی را دارند که با خواندن آنها نه تنها مفاهیم مورد انتظار را نمیتوانید یاد بگیرید، بلکه احساس میکنید مرتبا به شعورتان توهین میشود و اعصابتان به هم میریزد.
برای فهم چنین کتابهایی دانش آموزان ناگزیر به خرید کتابهای کمک آموزشی هستند.
در واقع آموزش و پرورش به گونهای کتابهای درسی را طراحی کرده است که این کتابها بهترین مروج برای کتابهای کمک آموزشی هستند.
#مدرسه #آموزش #کتاب_درسی
(اگر شما هم با این تحلیل موافق هستید، این پیام را با دیگران به اشتراک بگذارید تا مورد توجه قرار بگیرد)
@systemsthinking
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
کارگاه آموزشی «سازمان یادگیرنده»
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
اطلاعات بیشتر در فایل پی.دی.اف زیر آمده است.
@stlearning
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
اطلاعات بیشتر در فایل پی.دی.اف زیر آمده است.
@stlearning
Forwarded from وبینارهای یادگیری و تفکر سیستمی
1398-Learning_Organization-Workshop-Proposal-v01.pdf
849.3 KB
کارگاه آموزشی «سازمان یادگیرنده»
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
ارایه کننده: محمدعلی اسماعیل زاده اصل
تعداد ساعات آموزشی: ۱۶ ساعت
این کارگاه برای مدیران و کارکنان سازمانهایی که علاقمند به تبدیل سازمانشان به یک «سازمان یادگیرنده» هستند مفید خواهد بود.
در صورت تمایل به برگزاری این کارگاه در سازمانتان برای هماهنگی به این یوزر پیام دهید:
@systemsthinker
کارگاه «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه»
شهرستان سیب و سوران
استان سیستان و بلوچستان
پنجشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
پینوشت: نیمی از شرکت کنندگان دوره خانمها بودند اما تمایلی به حضور در عکس نداشتند.
@systemsthinking
شهرستان سیب و سوران
استان سیستان و بلوچستان
پنجشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
پینوشت: نیمی از شرکت کنندگان دوره خانمها بودند اما تمایلی به حضور در عکس نداشتند.
@systemsthinking
Forwarded from چهارمین کنفرانس بینالمللی تفکر سیستمی در عمل
Forwarded from مدرسهٔ بنگاههای مسئولیتپذیر
«با اقدامات اعانهای، خیریهها و سمنها رشد نکرده و توسعه نمییابند. در رویکرد سنتیِ مدیریت خیریهها، شیوهٔ کار اعانهای است و خیریهها نقش واسط بین کمککننده و کمکگیرنده را ایفا میکنند. در این رویکرد، کاهش هزینهٔ بالادستی اولویت دارد. در حالی که در رویکرد سیستمی، تمرکز بر تبدیل منابع به خدمات در جهت ایجاد ارزش افزودهٔ پایدار است.»
#آراسب_احمدیان، مدیرعامل مؤسسهٔ خیریهٔ #محک، در مصاحبه با عصر تشکل به مناسبت روز جهانی خیریه
✅ @RESchool
#آراسب_احمدیان، مدیرعامل مؤسسهٔ خیریهٔ #محک، در مصاحبه با عصر تشکل به مناسبت روز جهانی خیریه
✅ @RESchool
Forwarded from SocialSystemsThinking
#یک_داستان_ساده
شش ماه پیش با بردارزادهی شش سالهام به اسپایدرپارک رفته بودیم. در حین گشت و گذار در پارک، به یک فروشگاه اسباببازی رسیدیم و از آن بازدید کردیم. در فروشگاه دو اسباببازی انتخاب کرد. قیمت یکی مناسب بود و دیگری را میشد در بیرون فروشگاه با قیمت بهتری تهیه کرد. یکی از اسباببازیها را برایش خریدم و به او #قول دادم که دیگری را برایش خواهم خرید.
شش ماه از قولم گذشته بود. از یک سو اسباببازی را پیدا نکرده بودم و از سوی دیگر پیش خودم گفتم احتمالا #فراموش کرده است وگرنه به من یادآوری میکرد و بهتر است دیگر به فکر آن نباشم.
هفته گذشته در یک فروشگاه آن اسباببازی را دیدم. یاد قولم افتادم و خریداریاش کردم و به دیدار برادرزادهام رفتم. بمحض اینکه آن را در دستم دید بلند به مادرم و مادرش گفت: «من این را در اسپایدرپارک انتخاب کرده بودم و عمه به من قول داده بود آن را برایم میخرد، ممنونم عمه، این را خیلی دوست داشتم».
#شگفت زده شده بودم:
از اینکه قولم را یادش مانده بود و حتی یک کلمه یادآوری نکرده بود،
از اینکه #منتظر محقق شدن قولی بود که به او داده بودم،
از اینکه این وسیله را واقعا دوست داشت،
از اینکه بچهها در هر سن و سالی حرفهای ما را #باور میکنند و وقتی پای وعدهمان میایستیم #امنیت و #اطمینان_خاطر به آنها میبخشیم.
همچنین #خجالتزده شدم،
برای همه قولهایی که تابحال به اطرافیانم داده بودم اما جامه عمل به آنها نپوشانده بودم.
آن روز برای خرید این اسباببازی طوری از من تشکر کرد که در شش سال عمرش چنین تشکری نکرده بود.
در چهرهاش عمیق شدن یک باور به وضوح دیده میشد؛ اطرافیانم وقتی قول میدهند به آن عمل میکنند و میتوانم روی قولشان حساب کنم.
برادرزادهام یکی از بهترین #مربیهای من است. آن روز با بروز احساسش نسبت به اسباببازی، به من یادداد چقدر دیگران روی وعدهای که در قالب چند جمله به آنها میدهیم حساب باز میکنند و اگر خدای ناکرده آن را نادیده بگیریم یا خلافش عمل کنیم، چقدر به آنها و خودمان #آسیب وارد میکنیم. آسیب به آنها، سلب اطمینان خاطرشان به دیگران است و آسیب به خودمان، شکلگیری این تلقی در ذهن دیگران که ما قابل اطمینان نیستیم.
الان که فکر میکنم در پاره ای از موارد #خوش_قولی نکرده ام 😔 اما بطور معمول جزءافرادی نیستم که قول میدهند ولی عمل نمیکنند در عین حال در تعاملهایم با اطرافیانم فراوان مواردی است که تفسیرهای متعددی از حرفم میشود و فکر میکنم لازم است درباره #خطاهای_شناختی و #مدلهای_ذهنی بیشتر بخوانم و بدانم و عمل کنم.
@socialsystemsthinking
شش ماه پیش با بردارزادهی شش سالهام به اسپایدرپارک رفته بودیم. در حین گشت و گذار در پارک، به یک فروشگاه اسباببازی رسیدیم و از آن بازدید کردیم. در فروشگاه دو اسباببازی انتخاب کرد. قیمت یکی مناسب بود و دیگری را میشد در بیرون فروشگاه با قیمت بهتری تهیه کرد. یکی از اسباببازیها را برایش خریدم و به او #قول دادم که دیگری را برایش خواهم خرید.
شش ماه از قولم گذشته بود. از یک سو اسباببازی را پیدا نکرده بودم و از سوی دیگر پیش خودم گفتم احتمالا #فراموش کرده است وگرنه به من یادآوری میکرد و بهتر است دیگر به فکر آن نباشم.
هفته گذشته در یک فروشگاه آن اسباببازی را دیدم. یاد قولم افتادم و خریداریاش کردم و به دیدار برادرزادهام رفتم. بمحض اینکه آن را در دستم دید بلند به مادرم و مادرش گفت: «من این را در اسپایدرپارک انتخاب کرده بودم و عمه به من قول داده بود آن را برایم میخرد، ممنونم عمه، این را خیلی دوست داشتم».
#شگفت زده شده بودم:
از اینکه قولم را یادش مانده بود و حتی یک کلمه یادآوری نکرده بود،
از اینکه #منتظر محقق شدن قولی بود که به او داده بودم،
از اینکه این وسیله را واقعا دوست داشت،
از اینکه بچهها در هر سن و سالی حرفهای ما را #باور میکنند و وقتی پای وعدهمان میایستیم #امنیت و #اطمینان_خاطر به آنها میبخشیم.
همچنین #خجالتزده شدم،
برای همه قولهایی که تابحال به اطرافیانم داده بودم اما جامه عمل به آنها نپوشانده بودم.
آن روز برای خرید این اسباببازی طوری از من تشکر کرد که در شش سال عمرش چنین تشکری نکرده بود.
در چهرهاش عمیق شدن یک باور به وضوح دیده میشد؛ اطرافیانم وقتی قول میدهند به آن عمل میکنند و میتوانم روی قولشان حساب کنم.
برادرزادهام یکی از بهترین #مربیهای من است. آن روز با بروز احساسش نسبت به اسباببازی، به من یادداد چقدر دیگران روی وعدهای که در قالب چند جمله به آنها میدهیم حساب باز میکنند و اگر خدای ناکرده آن را نادیده بگیریم یا خلافش عمل کنیم، چقدر به آنها و خودمان #آسیب وارد میکنیم. آسیب به آنها، سلب اطمینان خاطرشان به دیگران است و آسیب به خودمان، شکلگیری این تلقی در ذهن دیگران که ما قابل اطمینان نیستیم.
الان که فکر میکنم در پاره ای از موارد #خوش_قولی نکرده ام 😔 اما بطور معمول جزءافرادی نیستم که قول میدهند ولی عمل نمیکنند در عین حال در تعاملهایم با اطرافیانم فراوان مواردی است که تفسیرهای متعددی از حرفم میشود و فکر میکنم لازم است درباره #خطاهای_شناختی و #مدلهای_ذهنی بیشتر بخوانم و بدانم و عمل کنم.
@socialsystemsthinking
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 انیمیشن #شغل ساختهٔ سال ۲۰۰۸، به کارگردانی «سانتیاگو بو گراسو»، #زندگی در دنیایی عجیب را تصویر کرده که در آن نقش افراد در ساختارهای اجتماعی به طور اغراقشدهای خالی از معنا و کرامت انسانی است.
نظر شما چیست؟
@systemsthinking
نظر شما چیست؟
@systemsthinking
«کودکان را به عشق تبدیل کنید، زیرا فقط عشق است که به کشف و آموزش میانجامد.»
فرازی از کتاب #آموزش و پرورش توران در فرهنگ صلح، گفتوگو با توران میرهادی
۲۱ سپتامبر، روز جهانی #صلح
به امید جهانی عاری از خشونت و سرشار از صلح و عشقورزی برای همهٔ انسانها 🕊
@systemsthinking
فرازی از کتاب #آموزش و پرورش توران در فرهنگ صلح، گفتوگو با توران میرهادی
۲۱ سپتامبر، روز جهانی #صلح
به امید جهانی عاری از خشونت و سرشار از صلح و عشقورزی برای همهٔ انسانها 🕊
@systemsthinking
شروع ماه مهر بر دوستداران #آموزش و #یادگیری مبارک ☘️
امید که همهٔ کلاسهای درس سرزمینمان با نشاط و پویایی سپری شود.
@systemsthinking
امید که همهٔ کلاسهای درس سرزمینمان با نشاط و پویایی سپری شود.
@systemsthinking
اولین روز #مدرسه
امروز بچهها در مورد اولین روز مدرسه مشغول صحبت بودند.
خلاصه گفتگویشان این بود که: اولین روز مدرسه، بدترین روز مدرسه است.
چرا؟
برای اینکه حوصله مان سر میرود.
هر کسی میآید به سهم خودش یک ساعت نصیحتمان میکند و میرود!
@systemsthinking
مدیران و معلمان عزیز،
اولین روز مدرسه باید شادترین روز مدرسه باشد.
فعالیتهای شاد، مفرح و آموزنده بسیاری وجود دارد که میتوانید از آنها در روز اول مدرسه استفاده کنید.
کمی وقت بگذارید و از این فعالیتها یاد بگیرید و اولین مواجهه با دانش آموزان را به تجربهای دوست داشتنی تبدیل کنید.
در ادامه به پستهایی ارجاع میدهم که چند نمونه از این فعالیتها در آنها ذکر شده.
https://news.1rj.ru/str/SocialSystemsThinking/6
https://news.1rj.ru/str/SocialSystemsThinking/7
امروز بچهها در مورد اولین روز مدرسه مشغول صحبت بودند.
خلاصه گفتگویشان این بود که: اولین روز مدرسه، بدترین روز مدرسه است.
چرا؟
برای اینکه حوصله مان سر میرود.
هر کسی میآید به سهم خودش یک ساعت نصیحتمان میکند و میرود!
@systemsthinking
مدیران و معلمان عزیز،
اولین روز مدرسه باید شادترین روز مدرسه باشد.
فعالیتهای شاد، مفرح و آموزنده بسیاری وجود دارد که میتوانید از آنها در روز اول مدرسه استفاده کنید.
کمی وقت بگذارید و از این فعالیتها یاد بگیرید و اولین مواجهه با دانش آموزان را به تجربهای دوست داشتنی تبدیل کنید.
در ادامه به پستهایی ارجاع میدهم که چند نمونه از این فعالیتها در آنها ذکر شده.
https://news.1rj.ru/str/SocialSystemsThinking/6
https://news.1rj.ru/str/SocialSystemsThinking/7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی گرتا تونبرگ نوجوان فعال محیط زیست در همایش سازمان ملل
🔹گرتا تونبرگ نوجوان ۱۶ ساله سوئدی که حرکتی جهانی برای آگاهی بخشی در مورد مخاطرات محیط زیستی به راه انداخته است، در همایش سازمان ملل، با بیان حقایقی در مورد خطرات زیست محیطی پیش روی بشریت، رهبران دنیا را به باد انتقاد گرفت.
زیرنویس: @EtemadTV
@systemsthinking
🔹گرتا تونبرگ نوجوان ۱۶ ساله سوئدی که حرکتی جهانی برای آگاهی بخشی در مورد مخاطرات محیط زیستی به راه انداخته است، در همایش سازمان ملل، با بیان حقایقی در مورد خطرات زیست محیطی پیش روی بشریت، رهبران دنیا را به باد انتقاد گرفت.
زیرنویس: @EtemadTV
@systemsthinking
کنفرانس ملی تفکر سیستمی در عمل
۲۰ و ۲۱ آذر ۱۳۹۸
دانشگاه فردوسی مشهد
@STinPconference
www.stinp.um.ac.ir
۲۰ و ۲۱ آذر ۱۳۹۸
دانشگاه فردوسی مشهد
@STinPconference
www.stinp.um.ac.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«موضوع انشاء: چرا باید در زندگی #بخشش و #گذشت داشته باشیم؟»
فیلم کوتاه «گذشت»
نهمین جشنوارهٔ فیلمهای کوتاه صدثانیهای
@systemsthinking
فیلم کوتاه «گذشت»
نهمین جشنوارهٔ فیلمهای کوتاه صدثانیهای
@systemsthinking
Forwarded from کانال میثم هاشمخانی
✅⭕️ یک فصل، ویژه رشد مهارت «گفتگو»
✍ میثم هاشم خانی
۳۷ ساله شدم و در تولد ۳۷ سالگیم تصمیم مهمی گرفتم: از این به بعد هر فصل بر بهبود یک مهارت فردی متمرکز شوم. مهارتی که برای هر فصل انتخاب میکنم باید آنقدر مهم باشد که اگر عمر م به فصل بعد نرسید، باز هم خوشحال باشم که بخشی از آخرین فصل عمر م را بر آن مهارت متمرکز شدهام.
⚪️ اولین مهارتی که انتخاب کردهام، مهارت «گفتگو» است؛ مهارتی که همه ما روزی چند بار به آن نیاز داریم. بسیاری از تنشهای دوستانه یا خانوادگی یا همکارانهای که با آن دست و پنجه نرم میکنیم، ناشی از ضعف در این مهارت است. حتی بخشی از گرههای مهم در سیاستگذاریهای کلان جامعه ما هم میتواند با ارتقای این مهارت در بین سیاستگذاران و محققان و عامه شهروندان، بهبود پیدا کند. بخشی از گرههای سیاست داخلی و یا سیاست خارجی ما هم میتواند با ارتقای مهارت گفتگو، رقیقتر شود.
برای قویتر شدن در مهارت گفتگو، باید ۳ نوع مهارت را در خودم تقویت کنم:
اول) خوب گوش کردن
دوم) دقیق بیان کردن مقصود
سوم) آغوش باز برای بازخوردها و واکنشهای طرف مقابل
⚪️ مهارت اول: خوب گوش کردن
این مهارت یعنی در زمان صحبت طرف مقابل، موقتا هر گونه پیشفرض منفی یا مثبت درباره گوینده را از ذهنمان خارج کنیم. هر کار دیگری را متوقف کنیم و فقط و فقط به دنبال رسیدن به درک صحیح از فضای ذهنی و حسی طرف مقابل باشیم؛ چه طرف مقابل دوست ما باشد و چه عضو خانواده یا شریک عاطفی ما؛ چه طرف مقابل همکارمان باشد و چه یک صاحبنظر یا محقق؛ چه یک مقام سیاسی داخلی باشد و چه یک مقام سیاسی خارجی.
اگر در زمان صحبت طرف مقابل مدام منتظر اتمام صحبت او باشیم تا بلافاصله جواب از پیشآمادهمان را حوالهاش کنیم، یا اگر در زمان صحبت طرف مقابل مدام پیشفرضها و قضاوتهای منفیمان درباره او را در ذهنمان مزمزه کنیم و مدام به دنبال یافتن شواهدی برای تایید آن پیشفرضها باشیم، یعنی فرایند گفتگو را از همان پله اول تخریب کردهایم.
پس مهارت اولی که انشاء... در این فصل سعی میکنم در خودم تقویت کنم، این است که در زمان صحبت طرف مقابل، با تمام وجود بر گوش کردن متمرکز باشم و سعی کنم درک دقیقی از فضای ذهنی و حسی طرف مقابل به دست بیاورم.
⚪️ مهارت دوم: دقیق بیان کردن مقصود
بعد از تقویت مهارت در زمینه خوب گوش کردن، سعی میکنم مهارتم در بیان دقیق مقصود م را بالا ببرم. این مهارت یعنی در درجه اول بتوانم ساده و صریح صحبت کنم تا مطمئن شوم مقصودم به درستی به طرف مقابل منتقل میشود. در درجه بعد باید تلاش کنم تا (حتی در شرایط اختلاف نظر شدید) جملاتم هیچ اثری از برچسبزنی یا اتهامزنی به طرف مقابل نداشته باشد. شاید مطمئن باشم بخشی از حرفهای طرف مقابل غلط یا حتی نامنصفانه است، اما اگر این مخالفتم را بدون برچسبزنی و اتهامزنی بیان کنم، قطعا اثربخشتر است و گفتگوی بسیار باکیفیتتری شکل میگیرد.
اگر جملات من کاملا منطقی باشند اما با لحن پرخاشگرانه یا تحقیرآمیز بیان شوند، این شانس که طرف مقابل حتی لحظهای به حرفهای من فکر کند، به کمترین مقدار ممکن میرسد.
بهعلاوه باید این مهارت را تقویت کنم که به اندازه کافی و با جملات دقیق مقصودم را توضیح بدهم. اگر بخشی از مطالب را سرسری بگویم و در ذهنم تصور کنم که طرف مقابل وظیفه دارد این بخش از مطالب را خودبهخود متوجه شود، فرایند گفتگو تخریب میشود.
⚪️ مهارت سوم: آغوش باز برای بازخوردها و واکنشهای طرف مقابل
اگر بتوانیم هم مهارتمان در خوب گوش کردن و هم مهارتمان در بیان دقیق مقصودمان را روزبهروز بهتر کنیم، بخش بزرگی از مهارتهای گفتگو را کسب کردهایم. اما در قدم بعد باید رفتاری داشته باشیم که طرف مقابل از آغوش باز ما برای بازخوردها و انتقادها و واکنشها مطمئن باشد؛ چه در زمان فعلی گفتگو و چه در آینده.
خلاصه اینکه بسیاری از گرههای کور در روابط دوستانه یا روابط خانوادگی یا روابط عاطفی یا روابط همکارانه، میتوانند با بهبود مهارتهای گفتگو حل شوند. قسمتی از گرههای سیاستگذاری کلان کشور هم میتواند به همین شکل حل شود. پس ارزشش را دارد که یک فصل از عمرمان را بهطور ویژه به بهبود مهارتهای گفتگو اختصاص بدهیم و در مابقی عمر از منافع سرشارش استفاده کنیم.
من، در تولد ۳۷ سالگیم، تصمیم گرفتم «پاییز ۹۸» را برای بهبود این مهارت انتخاب کنم.
⭕️ تماس با نویسنده: @hashemkhany
〰〰〰〰〰〰
✅ کانال «اقتصاد اجتماعی»
@Social_Economics
✍ میثم هاشم خانی
۳۷ ساله شدم و در تولد ۳۷ سالگیم تصمیم مهمی گرفتم: از این به بعد هر فصل بر بهبود یک مهارت فردی متمرکز شوم. مهارتی که برای هر فصل انتخاب میکنم باید آنقدر مهم باشد که اگر عمر م به فصل بعد نرسید، باز هم خوشحال باشم که بخشی از آخرین فصل عمر م را بر آن مهارت متمرکز شدهام.
⚪️ اولین مهارتی که انتخاب کردهام، مهارت «گفتگو» است؛ مهارتی که همه ما روزی چند بار به آن نیاز داریم. بسیاری از تنشهای دوستانه یا خانوادگی یا همکارانهای که با آن دست و پنجه نرم میکنیم، ناشی از ضعف در این مهارت است. حتی بخشی از گرههای مهم در سیاستگذاریهای کلان جامعه ما هم میتواند با ارتقای این مهارت در بین سیاستگذاران و محققان و عامه شهروندان، بهبود پیدا کند. بخشی از گرههای سیاست داخلی و یا سیاست خارجی ما هم میتواند با ارتقای مهارت گفتگو، رقیقتر شود.
برای قویتر شدن در مهارت گفتگو، باید ۳ نوع مهارت را در خودم تقویت کنم:
اول) خوب گوش کردن
دوم) دقیق بیان کردن مقصود
سوم) آغوش باز برای بازخوردها و واکنشهای طرف مقابل
⚪️ مهارت اول: خوب گوش کردن
این مهارت یعنی در زمان صحبت طرف مقابل، موقتا هر گونه پیشفرض منفی یا مثبت درباره گوینده را از ذهنمان خارج کنیم. هر کار دیگری را متوقف کنیم و فقط و فقط به دنبال رسیدن به درک صحیح از فضای ذهنی و حسی طرف مقابل باشیم؛ چه طرف مقابل دوست ما باشد و چه عضو خانواده یا شریک عاطفی ما؛ چه طرف مقابل همکارمان باشد و چه یک صاحبنظر یا محقق؛ چه یک مقام سیاسی داخلی باشد و چه یک مقام سیاسی خارجی.
اگر در زمان صحبت طرف مقابل مدام منتظر اتمام صحبت او باشیم تا بلافاصله جواب از پیشآمادهمان را حوالهاش کنیم، یا اگر در زمان صحبت طرف مقابل مدام پیشفرضها و قضاوتهای منفیمان درباره او را در ذهنمان مزمزه کنیم و مدام به دنبال یافتن شواهدی برای تایید آن پیشفرضها باشیم، یعنی فرایند گفتگو را از همان پله اول تخریب کردهایم.
پس مهارت اولی که انشاء... در این فصل سعی میکنم در خودم تقویت کنم، این است که در زمان صحبت طرف مقابل، با تمام وجود بر گوش کردن متمرکز باشم و سعی کنم درک دقیقی از فضای ذهنی و حسی طرف مقابل به دست بیاورم.
⚪️ مهارت دوم: دقیق بیان کردن مقصود
بعد از تقویت مهارت در زمینه خوب گوش کردن، سعی میکنم مهارتم در بیان دقیق مقصود م را بالا ببرم. این مهارت یعنی در درجه اول بتوانم ساده و صریح صحبت کنم تا مطمئن شوم مقصودم به درستی به طرف مقابل منتقل میشود. در درجه بعد باید تلاش کنم تا (حتی در شرایط اختلاف نظر شدید) جملاتم هیچ اثری از برچسبزنی یا اتهامزنی به طرف مقابل نداشته باشد. شاید مطمئن باشم بخشی از حرفهای طرف مقابل غلط یا حتی نامنصفانه است، اما اگر این مخالفتم را بدون برچسبزنی و اتهامزنی بیان کنم، قطعا اثربخشتر است و گفتگوی بسیار باکیفیتتری شکل میگیرد.
اگر جملات من کاملا منطقی باشند اما با لحن پرخاشگرانه یا تحقیرآمیز بیان شوند، این شانس که طرف مقابل حتی لحظهای به حرفهای من فکر کند، به کمترین مقدار ممکن میرسد.
بهعلاوه باید این مهارت را تقویت کنم که به اندازه کافی و با جملات دقیق مقصودم را توضیح بدهم. اگر بخشی از مطالب را سرسری بگویم و در ذهنم تصور کنم که طرف مقابل وظیفه دارد این بخش از مطالب را خودبهخود متوجه شود، فرایند گفتگو تخریب میشود.
⚪️ مهارت سوم: آغوش باز برای بازخوردها و واکنشهای طرف مقابل
اگر بتوانیم هم مهارتمان در خوب گوش کردن و هم مهارتمان در بیان دقیق مقصودمان را روزبهروز بهتر کنیم، بخش بزرگی از مهارتهای گفتگو را کسب کردهایم. اما در قدم بعد باید رفتاری داشته باشیم که طرف مقابل از آغوش باز ما برای بازخوردها و انتقادها و واکنشها مطمئن باشد؛ چه در زمان فعلی گفتگو و چه در آینده.
خلاصه اینکه بسیاری از گرههای کور در روابط دوستانه یا روابط خانوادگی یا روابط عاطفی یا روابط همکارانه، میتوانند با بهبود مهارتهای گفتگو حل شوند. قسمتی از گرههای سیاستگذاری کلان کشور هم میتواند به همین شکل حل شود. پس ارزشش را دارد که یک فصل از عمرمان را بهطور ویژه به بهبود مهارتهای گفتگو اختصاص بدهیم و در مابقی عمر از منافع سرشارش استفاده کنیم.
من، در تولد ۳۷ سالگیم، تصمیم گرفتم «پاییز ۹۸» را برای بهبود این مهارت انتخاب کنم.
⭕️ تماس با نویسنده: @hashemkhany
〰〰〰〰〰〰
✅ کانال «اقتصاد اجتماعی»
@Social_Economics
Forwarded from مُستشار
ما معمولاً در موقعیتی که یکی از اطرافیانمان ناراحت است و گریه میکند، به او میگوییم: «گریه نکن٬ چیزی نیست»؛ در حالی که شاید چیزی باشد و گریه کردن هم لازم. این جملات، انگار #همدلی پختهتری است:
- من کنارتم.
- حق داری که ناراحت باشی.
- فک کنم خیلی موقعیت سختی باشه.
- میتونی دربارهش با من دردِ دل کنی.
- من بهت کمک میکنم تا درست بشه.
- این اتفاق واقعاً منصفانه نبوده.
- این ماجرا خیلی غمانگیز بوده.
- احتمالاً میخوای تنها باشی؛ با این حال من همین اطرافم که هر وقت خواستی با هم باشیم.
@mostashaar
- من کنارتم.
- حق داری که ناراحت باشی.
- فک کنم خیلی موقعیت سختی باشه.
- میتونی دربارهش با من دردِ دل کنی.
- من بهت کمک میکنم تا درست بشه.
- این اتفاق واقعاً منصفانه نبوده.
- این ماجرا خیلی غمانگیز بوده.
- احتمالاً میخوای تنها باشی؛ با این حال من همین اطرافم که هر وقت خواستی با هم باشیم.
@mostashaar