🔵ترامپ و پایان هژمونی آمریکا
▪️پروجکت سیندیکیت
📝جوزف ای. استیگلیتز
#اکوتهران
#آمریکای_شمالی
🔸به پایان بردن هر سال با صحبت از وضعیت «چندبحرانی» و اذعان به دشواری پیشبینی آیندهای آبستن خطر جنگهای تازه، همهگیریها، بحرانهای مالی و ویرانیهای ناشی از تغییرات اقلیمی تقریباً به یک روال تبدیل شده است. با این حال، در سال ۲۰۲۵ یک عنصر یگانه و مسموم به این ترکیب افزوده شد: بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید. سیاستهای بیثباتکننده و غیرقانونی او به آشوب در روند پساجنگِ جهانیشدن انجامیده است. پرسش این است که در معرض این همه آشوب و عدمقطعیت، آیا میتوان با اطمینان درباره مسیر آینده اقتصاد آمریکا و اقتصاد جهانی صحبت کرد؟
🔹یک نکته را میتوان با اطمینان گفت: اقتصاد آمریکا آنگونه که ترامپ، شیاد همیشگی، وانمود میکند وضعیت مناسبی ندارد. ایجاد شغل [جدید] تقریباً متوقف شده است؛ امری که با توجه به کاربست شیوههای بیسابقه برای کاشتن بذر عدمقطعیت و تضعیف اقتصاد توسط ترامپ، چندان تعجبآور نیست.
🔹در طرف عرضه، مخربترین سیاست ترامپ حمله مستقیم به کارگران مهاجر بوده است. اخراجهای گسترده دولتی مهمترین منبع عرضه بیرونی نیروی کار را درست در شرایطی از میان برده که [عرضه] نیروی کار داخلی رو به کاهش است. این مسئله برای همه مهم است؛ چرا که علاوه بر وابستگی به مهاجران در صنایع آمریکایی، این مهاجران خود به مثابه محرک و منبعی در طرف تقاضا نیز حضور دارند.
🔹تبعات منفی کاهشهای بیملاحظه ترامپ در هزینههای دولتی نیز در سراسر اقتصاد گسترش یافته است. همانگونه که برای گسترش دولت اثرات تکاثری قائل میشوند، انقباض نیز چنین اثراتی به دنبال دارد. رویکرد ناتوان و کورکورانه دولت، عدمقطعیت عمیقتری ایجاد کرده و رفتارهای احتیاطی شدیدی را در میان بنگاهها و مصرفکنندگان برانگیخته است.
🔹تعرفههای ترامپ و سایر سیاستهای تلافیجویانه وی باید به نام اصلی خود شناخته شوند: شوکهای بزرگ طرف عرضه به اقتصاد. این سیاستها بدون هیچ دلیل مشخص، عدمقطعیت را به هزینههای تولید و قیمت خرید مصرفکنندگان تزریق کردهاند و برنامهریزی بلندمدت جدی را برای بنگاهها ناممکن ساختهاند.
🔹این موارد تنها آثار کوتاهمدت هستند. چشمانداز بلندمدت اقتصاد آمریکا بهواسطه رویکرد ترامپ تیرهتر نیز به نظر میرسد. در حقیقت، مزیت نسبی آمریکا همواره بر فناوری و آموزش عالیِ آزاد و نامحدود استوار بوده است. با حمله به پژوهش و تلاش برای محرومکردن دانشگاهها از بودجه فدرال، ترامپ عملاً به اقتصاد آمریکا شلیک میکند.
🔹همانگونه که بسیاری از نوبلیستهای اقتصادی تأکید دارند، «ثروت ملتها» در نهادهای آنها، بهویژه در حاکمیت قانون، نهفته است. اما ترامپ حاکمیت قانون را لگدمال میکند و آن را با رژیمی مبتنی بر باجگیریِ معاملهمحور جایگزین میسازد. خیل عظیمی از کشورها با درک خطر اتکا به ایالات متحده، از همین حالا در پی خلق ترتیبات تجاری جدید هستند.
🔹پس چرا تولید ناخالص داخلی هنوز در حال رشد است؟ چرا بازارهای سهام به رکوردهای تازه دست یافتهاند و تورم پایینتر از سطحی است که منتقدان هشدار میدادند؟ درباره بازار سهام، رونق فعلی در واقع بسیار محدود است و عمدتاً در چند غول فناوری متمرکز است.
🔹با این حال، ارزشگذاری این شرکتها بازتاب انتظاراتی از سودهای انحصاری بلندمدت است که ممکن است هرگز محقق نشود. مخارج سرمایهای سنگین در حوزه هوش مصنوعی، ضعف موجود در بخشهای دیگر اقتصاد را جبران کرده است. اما مانند همه حبابها، این حباب نیز سرانجام خواهد ترکید. درباره چرایی عدم افزایش چشمگیر تورم نیز توضیح سادهای وجود دارد. نخست اینکه تعرفههای ترامپ عموماً به بلندیِ آنچه ابتدا تهدید میکرد نرسیدهاند. افزون بر این، آثار تعرفهها اغلب با تأخیرهای طولانی ظاهر میشود.
🔹همانگونه که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو به ما آموختند، رشد اقتصادی حاصل بهرهگیری از مزیتهای نسبی و صرفههای ناشی از مقیاس است. افزون بر این، آمریکا دیگر اهمیت گذشته را ندارد و اکنون، کمتر از ۱۰ درصد صادرات جهانی را به خود اختصاص میدهد.
✅ بیتردید، تحولات دوره کوتاهمدت آسان نخواهند گذشت؛ اما در اقتصاد جهانی جدیدی که در بلندمدت شکل میگیرد، آمریکا هژمونی خود را از دست خواهد داد. دوره گذار از همین حالا آغاز شده است. ممکن است لحظهای تعیینکننده با انتخابات میاندورهای آمریکا در نوامبر ۲۰۲۶ فرا برسد. در هر صورت، آمریکا و جهان همچنان دستکم دو سال دیگر با بیکفایتی اقتصادی و عدمقطعیت دست به گریبان خواهند بود.
🔗 برای مطالعه متن کامل کلیک کنید!🔗
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️پروجکت سیندیکیت
📝جوزف ای. استیگلیتز
#اکوتهران
#آمریکای_شمالی
🔸به پایان بردن هر سال با صحبت از وضعیت «چندبحرانی» و اذعان به دشواری پیشبینی آیندهای آبستن خطر جنگهای تازه، همهگیریها، بحرانهای مالی و ویرانیهای ناشی از تغییرات اقلیمی تقریباً به یک روال تبدیل شده است. با این حال، در سال ۲۰۲۵ یک عنصر یگانه و مسموم به این ترکیب افزوده شد: بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید. سیاستهای بیثباتکننده و غیرقانونی او به آشوب در روند پساجنگِ جهانیشدن انجامیده است. پرسش این است که در معرض این همه آشوب و عدمقطعیت، آیا میتوان با اطمینان درباره مسیر آینده اقتصاد آمریکا و اقتصاد جهانی صحبت کرد؟
🔹یک نکته را میتوان با اطمینان گفت: اقتصاد آمریکا آنگونه که ترامپ، شیاد همیشگی، وانمود میکند وضعیت مناسبی ندارد. ایجاد شغل [جدید] تقریباً متوقف شده است؛ امری که با توجه به کاربست شیوههای بیسابقه برای کاشتن بذر عدمقطعیت و تضعیف اقتصاد توسط ترامپ، چندان تعجبآور نیست.
🔹در طرف عرضه، مخربترین سیاست ترامپ حمله مستقیم به کارگران مهاجر بوده است. اخراجهای گسترده دولتی مهمترین منبع عرضه بیرونی نیروی کار را درست در شرایطی از میان برده که [عرضه] نیروی کار داخلی رو به کاهش است. این مسئله برای همه مهم است؛ چرا که علاوه بر وابستگی به مهاجران در صنایع آمریکایی، این مهاجران خود به مثابه محرک و منبعی در طرف تقاضا نیز حضور دارند.
🔹تبعات منفی کاهشهای بیملاحظه ترامپ در هزینههای دولتی نیز در سراسر اقتصاد گسترش یافته است. همانگونه که برای گسترش دولت اثرات تکاثری قائل میشوند، انقباض نیز چنین اثراتی به دنبال دارد. رویکرد ناتوان و کورکورانه دولت، عدمقطعیت عمیقتری ایجاد کرده و رفتارهای احتیاطی شدیدی را در میان بنگاهها و مصرفکنندگان برانگیخته است.
🔹تعرفههای ترامپ و سایر سیاستهای تلافیجویانه وی باید به نام اصلی خود شناخته شوند: شوکهای بزرگ طرف عرضه به اقتصاد. این سیاستها بدون هیچ دلیل مشخص، عدمقطعیت را به هزینههای تولید و قیمت خرید مصرفکنندگان تزریق کردهاند و برنامهریزی بلندمدت جدی را برای بنگاهها ناممکن ساختهاند.
🔹این موارد تنها آثار کوتاهمدت هستند. چشمانداز بلندمدت اقتصاد آمریکا بهواسطه رویکرد ترامپ تیرهتر نیز به نظر میرسد. در حقیقت، مزیت نسبی آمریکا همواره بر فناوری و آموزش عالیِ آزاد و نامحدود استوار بوده است. با حمله به پژوهش و تلاش برای محرومکردن دانشگاهها از بودجه فدرال، ترامپ عملاً به اقتصاد آمریکا شلیک میکند.
🔹همانگونه که بسیاری از نوبلیستهای اقتصادی تأکید دارند، «ثروت ملتها» در نهادهای آنها، بهویژه در حاکمیت قانون، نهفته است. اما ترامپ حاکمیت قانون را لگدمال میکند و آن را با رژیمی مبتنی بر باجگیریِ معاملهمحور جایگزین میسازد. خیل عظیمی از کشورها با درک خطر اتکا به ایالات متحده، از همین حالا در پی خلق ترتیبات تجاری جدید هستند.
🔹پس چرا تولید ناخالص داخلی هنوز در حال رشد است؟ چرا بازارهای سهام به رکوردهای تازه دست یافتهاند و تورم پایینتر از سطحی است که منتقدان هشدار میدادند؟ درباره بازار سهام، رونق فعلی در واقع بسیار محدود است و عمدتاً در چند غول فناوری متمرکز است.
🔹با این حال، ارزشگذاری این شرکتها بازتاب انتظاراتی از سودهای انحصاری بلندمدت است که ممکن است هرگز محقق نشود. مخارج سرمایهای سنگین در حوزه هوش مصنوعی، ضعف موجود در بخشهای دیگر اقتصاد را جبران کرده است. اما مانند همه حبابها، این حباب نیز سرانجام خواهد ترکید. درباره چرایی عدم افزایش چشمگیر تورم نیز توضیح سادهای وجود دارد. نخست اینکه تعرفههای ترامپ عموماً به بلندیِ آنچه ابتدا تهدید میکرد نرسیدهاند. افزون بر این، آثار تعرفهها اغلب با تأخیرهای طولانی ظاهر میشود.
🔹همانگونه که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو به ما آموختند، رشد اقتصادی حاصل بهرهگیری از مزیتهای نسبی و صرفههای ناشی از مقیاس است. افزون بر این، آمریکا دیگر اهمیت گذشته را ندارد و اکنون، کمتر از ۱۰ درصد صادرات جهانی را به خود اختصاص میدهد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍7😁4👌3👎2
#مقاله_تحلیلی
#چین #تایوان
#ژئوپلیتیک
📝مصطفی یوسفی
🔹چین طی دهههای اخیر تلاش کرده است تا با توجه به سیاست چین واحد و تنشهای فزاینده با ایالات متحده، شرایط ساختاری لازم برای حتی تصرف تایوان را فراهم کند. این اقدام شامل اصلاحات نظامی، سرمایهگذاری در زیرساختهای بندری و هوایی، توسعه ناوگان نظامی و تجاری، و استفاده از راهبردهای منطقه خاکستری است. در ادامه به مهمترین اقدامات چین در این راستا پرداخته میشود.
💢زمینه تاریخی
🔸ریشههای تنش تایوان به جنگ سرد بازمیگردد. پس از جنگ داخلی چین که به پیروزی حزب کمونیست در سال ۱۹۴۹ و استقرار حزب ناسیونالیست (کومینتانگ) در جزیره تایوان انجامید، ایالات متحده در دهه ۱۹۵۰ با تایوان معاهده دفاعی امضا کرد، اما در ۱۹۷۹ سیاست چین واحد را پذیرفت و روابط دیپلماتیک با پکن برقرار کرد. از این پس تایوان در شرایطی ابهامآمیز قرار گرفت: نه استقلال کامل و نه پیوستن به چین. این مسئله برای چین نماد یک زخم تاریخی است که طی سالها با اقداماتی چون حملات ژاپن و دخالتهای ایالات متحده در طول تاریخ پیچیدهتر شده است.
🔸از ۲۰۱۲، شی جینپینگ مسئله تایوان را به سطح ایدئولوژیک برده و در سخنرانیهای خود اتحاد مجدد را به عنوان یک رویای مشترک مطرح کرده است. سند سفید پکن در ۲۰۲۲ تایوان را به عنوان مانع احیای ملی توصیف کرده و از مدل یک کشور، دو سیستم که در هنگکنگ به کار رفته، برای تایوان دفاع کرده است.
💢چارچوب قانونی و سیاسی
🔸چین از منظر قانونی نیز ابزارهایی برای اعمال فشار دارد. قانون ضد جداییطلبی ۲۰۰۵ به پکن اجازه میدهد در صورت لزوم از اقدامات غیرمسالمتآمیز برای حفظ تمامیت ارضی استفاده کند. بر اساس گزارشها، تعداد کشورهایی که اصل چین واحد را پذیرفتهاند، از ۵۱ کشور در ۲۰۲۳ به ۱۱۹ کشور در ۲۰۲۵ افزایش یافته که به چین امکان میدهد اقدامات خود را بهطور مشروع توجیه کند. در داخل چین، حزب کمونیست این موضوع را به عنوان بخشی از احیای ملی تبلیغ کرده و هرگونه مخالفت در تایوان را به عنوان تهدید جداییطلبانه ارزیابی میکند.
💢اصلاحات ساختاری در ارتش آزادیبخش خلق
🔸در عرصه نظامی، اصلاحات در ارتش آزادیبخش خلق چین منجر به تشکیل یگانهای کوچکتر و چابکتر شده است. نیروی دریایی چین همچنین کشتیهای تهاجمی آبی-خاکی نوع ۰۷۵ ساخته که ظرفیت جابهجایی ۲۰ هزار سرباز را دارند. با این حال، به دلیل شکافهای موجود در ظرفیتهای نظامی، چین به ناوگان تجاری خود نیز متکی است.
💢استفاده از ناوگان مدنی و گسترش ظرفیت جابهجایی
🔸در تمرینهای ۲۰۲۵، چین از ۱۲ شناور غیرنظامی برای تمرین فرود آبی-خاکی استفاده کرد. این شناورها بدون نیاز به اسکله، خودروهای زرهی را به ساحل منتقل میکردند. استفاده از کشتیهای تجاری میتواند ظرفیت انتقال نیروی چین را از ۲۰ هزار نفر به ۶۰ هزار نفر افزایش دهد. همچنین، توسعه شناورهای جکآپ یا شوییچیاو به چین این امکان را میدهد تا در هر نقطه از ساحلهای تایوان عملیات انجام دهد. این شناورها قادر به ساخت پلهای موقت از آب به ساحل هستند که از مهمترین ابتکارات برای تسهیل تهاجم به شمار میروند.
💢عملیات منطقهی خاکستری و جنگ شناختی
🔸چین همچنین به فشارهای نظامی و اطلاعاتی خود در منطقه خاکستری ادامه میدهد. تعداد ورود هواپیماهای چین به منطقه شناسایی دفاعی تایوان از ۲۰ مورد در ۲۰۱۹ به ۳۰۷۵ مورد در ۲۰۲۴ افزایش یافته است. این اقدامات برای عادیسازی حضور چین و فرسایش اراده دفاعی تایوان انجام میشود. علاوه بر این، چین به افزایش نفوذ اطلاعاتی و جاسوسی در تایوان نیز پرداخته است.
💢ظرفیتها و محدودیتها
🔸در نهایت، با وجود پیشرفتها در حوزههای مختلف، چین با چالشهایی نیز روبروست. مشکلاتی همچون آسیبپذیری کشتیهای غیرنظامی در برابر حملات نظامی، محدودیتهای جغرافیایی ساحل غربی تایوان، و احتمال واکنش بینالمللی در صورت حمله نظامی، همگی از چالشهای بزرگ در راه تصرف تایوان هستند.
💢نتیجهگیری
🔄 مطالب مرتبط:
◽️«جنگهای سه گانه» چین؛ استراتژی پیروزی بدون درگیری نظامی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11🤔2👌2❤1
♦️آیا لبنان میتواند به سمت خلع سلاح در شمال لیتانی حرکت کند؟
▪️الشرق الاوسط
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه #حزب_الله
🔸ارتش لبنان در انتظار تصمیمی است که بناست دولت در آغاز سال جدید برای اجرای مرحله دوم انحصار سلاح اتخاذ کند. اظهارات نواف سلام و اعلام قریبالوقوع بودن خلع سلاح در محدوده میان رودهای لیتانی و الاولی، تأیید میکند که هفتههای نخست سال جدید در این زمینه تعیینکننده خواهد بود. با این حال، سرسختی حزبالله و مخالفت قاطع آن با تحویل سلاحهایش در شمال رود لیتانی، پرسشهای جدی درباره نحوه مواجهه دولت با این موضوع برمیانگیزد؛ بهویژه آنکه نزدیکان حزبالله موضع اخیر سلام را «امتیازدهی تازهای از سوی دولت لبنان بدون هیچ گام متقابل از سوی اسرائیل» توصیف کردهاند.
🔹به نظر میرسد شیوه برخورد حزبالله با این «گامهای امتیازدهنده» که در جنوب لیتانی چه از طریق تحویل سلاحها و مواضع نظامی به ارتش، چه از طریق خودداری از پاسخ به حملات مستمر اسرائیل، و چه با تعیین یک غیرنظامی در هیئت مذاکرهکننده با اسرائیل، ناچار به پذیرش آنها شده، با نحوه برخوردش با گسترش اجرای طرح محدودسازی سلاحها به شمال لیتانی، آن هم بدون رضایتش یکسان نخواهد بود.
🔹حزبالله هرگونه حرکت در این مسیر را به مجموعهای از شروط پیوند میزند؛ مهمترین آنها عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرا، توقف حملات و آغاز بازسازی است. این حزب همچنین سرنوشت سلاحهای خود در شمال رود را به «راهبرد دفاعی ملی»ای گره میزند که باید در داخل کشور بر سر آن توافق شود.
💢واقعیت میدانی
🔹بر اساس اطلاعات موجود، نیروها و افسران ارتش لبنان در دوره گذشته، در مأموریتهای خود برای محدودسازی سلاحها در جنوب رود لیتانی، به دستورالعملهای روشنی پایبند بودهاند که بر اساس آنها نباید به مواضع شمال لیتانی نزدیک شوند. همزمان با مأموریتهای میدانی در جنوب رود، اقدامات قاطعی نیز در شمال یعنی در مناطق مختلف لبنان اتخاذ شده است؛ بهویژه در زمینه جلوگیری از انتقال سلاح و مقابله با هرگونه تلاش برای قاچاق آن از مرز لبنان و سوریه.
🔹در پاسخ به این پرسش که آیا ارتش برای حرکت به منطقه میان رودهای لیتانی و الاولی آمادگی دارد یا نه، منابع امنیتی به الشرق الاوسط گفتهاند: «طرح برای اجرا آماده است و حرکت به این مرحله نیازمند تصمیمی سیاسی است.» آنها افزودهاند: «سرسختی حزبالله و امتناع آن از تحویل سلاحها، به معنای رویارویی ارتش با عناصر این حزب است؛ امری که تهدیدی برای صلح داخلی است و از دید ریاستجمهوری و فرماندهی ارتش خط قرمز محسوب میشود.»
💢احتیاط در برابر مصادره اجباری سلاحها
🔹احتمال اعمال قهرآمیز دولت برای انحصار سلاحها در شمال رود لیتانی منتفی است چرا که لبنان دولتی نرم است و همواره میان اتخاذ تصمیم و اجرای آن شکاف وجود دارد. دولت گزینههای چندانی ندارد و خواستار تمدید مهلتی است که برای محدودسازی سلاحها تا پایان سال ۲۰۲۶ به آن داده شده است. تلاش برای خلع سلاح با زور به جنگ داخلی، ازهمپاشیدگی ارتش و جدایی افسران شیعه منجر خواهد شد. در حال حاضر نیز ارتش با ساختار و دکترین خود، علیه یک طایفه یا گروه بزرگ نمیجنگد.
🔹احساس غالبی در میان شیعیان لبنان علیه تحویل سلاحها وجود دارد که به معنای از یین رفتن همه دستاوردهایی تلقی میشود که طی ۴۰ سال گذشته به دست آمده است. حزب همچنین علاقهای به پیشنهادهایی که امتیازات سیاسی را در برابر سلاحها عرضه میکنند ندارد. حزبی که سالها بر حیات سیاسی لبنان سیطره داشته، بهخوبی میداند این امتیازها پایدار نیستند.
🔹طرح موضوع راهبرد دفاعی از سوی حزبالله تلاشی برای خرید زمان است؛ با آگاهی از اینکه هرگونه گفتوگوی داخلی در این باره به نتیجه نخواهد رسید. هرچند این واقعیت میتواند به تشدید تنش از سوی اسرائیل بینجامد؛ تشدیدی که روشن نیست تا چه حد پیش خواهد رفت و آیا به سطح جنگ خواهد رسید یا نه.
💢موضع قطعی حزب
✅ حزب بهطور مطلق با خلع سلاح در شمال لیتانی مخالف است و مسئولیت را متوجه دولت، ارتش و حکومت لبنان میداند تا حملات اسرائیل را متوقف کنند، به اشغال پایان دهند و اسرا را آزاد سازند. هنوز روشن نیست روند رد این موضوع چگونه ترجمه خواهد شد؛ بهویژه پس از آنکه شیخ نعیم قاسم در آخرین سخنرانی خود بهصراحت گفت سلاحها همچون جان و زمیناند و از آنها دست کشیده نخواهد شد. حزب در برابر سلاحها امتیاز سیاسی مطالبه نمیکند؛ بلکه خواهان توقف تجاوز و اشغالگری اسرائیل، آزادی اسرا و بازسازی است و آمادگی خود را برای گفتوگو درباره راهبرد دفاعی یا ملی اعلام میکند… فراتر از این، حزب هیچ مطالبهای ندارد.
🔄 مطالب مرتبط:
◽️حزبالله چه جوابی به خلع سلاح میدهد؟
◽️وضعیت لبنان یک سال پس از ترور سیدحسن نصرالله
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️الشرق الاوسط
#رویة_العربیة
#تحولات_منطقه #حزب_الله
🔸ارتش لبنان در انتظار تصمیمی است که بناست دولت در آغاز سال جدید برای اجرای مرحله دوم انحصار سلاح اتخاذ کند. اظهارات نواف سلام و اعلام قریبالوقوع بودن خلع سلاح در محدوده میان رودهای لیتانی و الاولی، تأیید میکند که هفتههای نخست سال جدید در این زمینه تعیینکننده خواهد بود. با این حال، سرسختی حزبالله و مخالفت قاطع آن با تحویل سلاحهایش در شمال رود لیتانی، پرسشهای جدی درباره نحوه مواجهه دولت با این موضوع برمیانگیزد؛ بهویژه آنکه نزدیکان حزبالله موضع اخیر سلام را «امتیازدهی تازهای از سوی دولت لبنان بدون هیچ گام متقابل از سوی اسرائیل» توصیف کردهاند.
🔹به نظر میرسد شیوه برخورد حزبالله با این «گامهای امتیازدهنده» که در جنوب لیتانی چه از طریق تحویل سلاحها و مواضع نظامی به ارتش، چه از طریق خودداری از پاسخ به حملات مستمر اسرائیل، و چه با تعیین یک غیرنظامی در هیئت مذاکرهکننده با اسرائیل، ناچار به پذیرش آنها شده، با نحوه برخوردش با گسترش اجرای طرح محدودسازی سلاحها به شمال لیتانی، آن هم بدون رضایتش یکسان نخواهد بود.
🔹حزبالله هرگونه حرکت در این مسیر را به مجموعهای از شروط پیوند میزند؛ مهمترین آنها عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرا، توقف حملات و آغاز بازسازی است. این حزب همچنین سرنوشت سلاحهای خود در شمال رود را به «راهبرد دفاعی ملی»ای گره میزند که باید در داخل کشور بر سر آن توافق شود.
💢واقعیت میدانی
🔹بر اساس اطلاعات موجود، نیروها و افسران ارتش لبنان در دوره گذشته، در مأموریتهای خود برای محدودسازی سلاحها در جنوب رود لیتانی، به دستورالعملهای روشنی پایبند بودهاند که بر اساس آنها نباید به مواضع شمال لیتانی نزدیک شوند. همزمان با مأموریتهای میدانی در جنوب رود، اقدامات قاطعی نیز در شمال یعنی در مناطق مختلف لبنان اتخاذ شده است؛ بهویژه در زمینه جلوگیری از انتقال سلاح و مقابله با هرگونه تلاش برای قاچاق آن از مرز لبنان و سوریه.
🔹در پاسخ به این پرسش که آیا ارتش برای حرکت به منطقه میان رودهای لیتانی و الاولی آمادگی دارد یا نه، منابع امنیتی به الشرق الاوسط گفتهاند: «طرح برای اجرا آماده است و حرکت به این مرحله نیازمند تصمیمی سیاسی است.» آنها افزودهاند: «سرسختی حزبالله و امتناع آن از تحویل سلاحها، به معنای رویارویی ارتش با عناصر این حزب است؛ امری که تهدیدی برای صلح داخلی است و از دید ریاستجمهوری و فرماندهی ارتش خط قرمز محسوب میشود.»
💢احتیاط در برابر مصادره اجباری سلاحها
🔹احتمال اعمال قهرآمیز دولت برای انحصار سلاحها در شمال رود لیتانی منتفی است چرا که لبنان دولتی نرم است و همواره میان اتخاذ تصمیم و اجرای آن شکاف وجود دارد. دولت گزینههای چندانی ندارد و خواستار تمدید مهلتی است که برای محدودسازی سلاحها تا پایان سال ۲۰۲۶ به آن داده شده است. تلاش برای خلع سلاح با زور به جنگ داخلی، ازهمپاشیدگی ارتش و جدایی افسران شیعه منجر خواهد شد. در حال حاضر نیز ارتش با ساختار و دکترین خود، علیه یک طایفه یا گروه بزرگ نمیجنگد.
🔹احساس غالبی در میان شیعیان لبنان علیه تحویل سلاحها وجود دارد که به معنای از یین رفتن همه دستاوردهایی تلقی میشود که طی ۴۰ سال گذشته به دست آمده است. حزب همچنین علاقهای به پیشنهادهایی که امتیازات سیاسی را در برابر سلاحها عرضه میکنند ندارد. حزبی که سالها بر حیات سیاسی لبنان سیطره داشته، بهخوبی میداند این امتیازها پایدار نیستند.
🔹طرح موضوع راهبرد دفاعی از سوی حزبالله تلاشی برای خرید زمان است؛ با آگاهی از اینکه هرگونه گفتوگوی داخلی در این باره به نتیجه نخواهد رسید. هرچند این واقعیت میتواند به تشدید تنش از سوی اسرائیل بینجامد؛ تشدیدی که روشن نیست تا چه حد پیش خواهد رفت و آیا به سطح جنگ خواهد رسید یا نه.
💢موضع قطعی حزب
🔄 مطالب مرتبط:
◽️حزبالله چه جوابی به خلع سلاح میدهد؟
◽️وضعیت لبنان یک سال پس از ترور سیدحسن نصرالله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍7❤2👏1
♦️نتیجه معکوس حمایت آمریکا؛ آیا اسرائیل هنوز به «برتری کیفی نظامی» نیاز دارد؟
◾️رسپانسیبل استیتکرفت
📝جاش پاول
🔸در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵ دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرد با فروش پیشرفتهترین هواپیمای جنگی سرنشیندار ایالات متحده، یعنی اف-35 به عربستان سعودی موافقت خواهد کرد. این خبر یک روز قبل از سفر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به کاخ سفید منتشر شد؛ سفر او به منظور خرید ۴۸ فروند از این جنگندهها در یک توافق چند میلیارد دلاری است که میتواند وضعیت نظامی خاورمیانه را دستخوش تغییرات عمدهای کند. در حال حاضر، اسرائیل تنها دولتی است که در منطقه این جنگنده را در اختیار دارد.
🔹رویکرد دولت ترامپ در خصوص تعادل نظامی در خاورمیانه تنها بر پایه برنامههای سیاسی نیست، بلکه بر اساس الزامات قانونی ایالات متحده برای حفظ «برتری کیفی نظامی (QME)» اسرائیل نیز است. این سیاست تقریباً ۴۵ سال پیش بهعنوان یک راهکار برای تضمین ثبات خاورمیانه و حفظ برتری نظامی اسرائیل نسبت به رقبای منطقهای آن طراحی شد. اما الزامات این رویکرد موجب ایجاد انگیزههای معکوس شده است که میتواند به اقدامات نظامی بیثباتکننده از سوی اسرائیل منجر شود، رقابتهای تسلیحاتی را تشدید کند و در نهایت منافع استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه را تضعیف نماید.
💢ریشههای سیاست برتری کیفی نظامی
🔹تعهد رسمی ایالات متحده به حفاظت از برتری کیفی نظامی اسرائیل در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. این سیاست برای اولین بار تحت دولت ریگان در سال ۱۹۸۱ بهعنوان سیاست رسمی ایالات متحده مطرح شد. در سال ۲۰۰۸ برتری کیفی نظامی اسرائیل برای اولین بار در قوانین ایالات متحده بهطور رسمی تعریف شد. این قانون ایالات متحده را موظف به انجام ارزیابیهای چهارساله از برتری کیفی اسرائیل کرد و قانون کنترل صادرات تسلیحات ۱۹۷۶ (AECA) را اصلاح نمود تا از انتقال تسلیحاتی که ممکن است به برتری کیفی اسرائیل آسیب بزند به کشورهای دیگر در خاورمیانه جلوگیری کند. اصلاحات سال ۲۰۱۴ نیز الزامی را افزود که در آن دولت باید «توانایی اسرائیل برای مقابله با قابلیتهای بهبود یافته از چنین فروشها یا صادراتی را تأیید کند.»
💢برتری کیفی نظامی در عمل
🔹از سال ۲۰۰۸ وزارت امور خارجه آمریکا مسئول است اطمینان حاصل کند که انتقال تسلیحات پیشنهادی به خاورمیانه با الزامات قانونی برای حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل در طول فرآیند بررسی انتقال تسلیحات مطابقت دارد. وزارت امور خارجه این منطقه را بهعنوان کشورهای تحت پوشش دفتر امور خاور نزدیک (NEA) تعریف میکند که شامل کشورهای از مراکش تا ایران میشود. در عمل این قانون تنها به دنیای عرب اعمال میشود.
💢محدودیتهای موجود بر انتقال تسلیحات
🔹هنگامی که انتقال تسلیحات پیشنهادی به منطقه ممکن است بر برتری کیفی اسرائیل تأثیر بگذارد، دولت ایالات متحده میتواند سه گزینه را مدنظر قرار دهد: گزینه اول این است که به اسرائیل قابلیتهای نظامی اضافی ارائه شود تا در برتری باقی بماند. گزینه دوم اعمال محدودیتهایی برای فروش است. گزینه سوم رد فروش پیشنهادی به منظور حفظ برتری کیفی اسرائیل است که البته با سیاست لابی تسلیحات آمریکا در تضاد است.
💢پیامدهای منطقهای
🔹برتری فناوری نظامی ایالات متحده به آن کشور نفوذ قابل توجهی بر کشورهای عربی میدهد، اما اگر این برتری کاهش یابد یا اقلام ساخت ایالات متحده از سیستمهای تسلیحاتی شرکا حذف شوند، کشورهای عربی ممکن است به تأمینکنندگان جایگزین مانند چین، روسیه یا فرانسه روی آورند. نگرانی اصلی این است که اسرائیل به دلیل اطمینان از حمایت ایالات متحده در حفظ برتری نظامیاش، ممکن است از دیپلماسی فاصله بگیرد و تنها به نیروی نظامی تکیه کند، که این امر میتواند بیثباتی منطقهای را تشدید کرده و تهدیداتی را که QME قصد دارد از آنها جلوگیری کند، افزایش دهد.
💢آیا برتری کیفی نظامی آیندهای دارد؟
🔹چشمانداز بهبود امنیت منطقهای از طریق توافق ابراهیم ممکن است نیاز به تضمین ایالات متحده برای حفظ برتری کیفی اسرائیل را ضعیف کند، چرا که برخی مقامات اسرائیلی معتقدند نیازی به این برتری در برابر کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل نیست. گسترش مفهوم QME به کشورهایی مانند ترکیه و افزایش مسئولیت ایالات متحده در قبال آن میتواند پیچیدگیهای جدیدی ایجاد کرده و خطر افزایش مسابقات تسلیحاتی را به دنبال داشته باشد.
✅ با ظهور سیستمهای تسلیحاتی کمهزینه، ممکن است برتری نظامی اسرائیل دائمی نباشد و در آینده دیپلماسی، به ویژه در زمینه خودمختاری فلسطینیها، تنها راه برای کاهش بیثباتی و جلوگیری از مسابقات تسلیحاتی باشد.
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
◾️رسپانسیبل استیتکرفت
📝جاش پاول
🔸در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵ دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرد با فروش پیشرفتهترین هواپیمای جنگی سرنشیندار ایالات متحده، یعنی اف-35 به عربستان سعودی موافقت خواهد کرد. این خبر یک روز قبل از سفر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به کاخ سفید منتشر شد؛ سفر او به منظور خرید ۴۸ فروند از این جنگندهها در یک توافق چند میلیارد دلاری است که میتواند وضعیت نظامی خاورمیانه را دستخوش تغییرات عمدهای کند. در حال حاضر، اسرائیل تنها دولتی است که در منطقه این جنگنده را در اختیار دارد.
🔹رویکرد دولت ترامپ در خصوص تعادل نظامی در خاورمیانه تنها بر پایه برنامههای سیاسی نیست، بلکه بر اساس الزامات قانونی ایالات متحده برای حفظ «برتری کیفی نظامی (QME)» اسرائیل نیز است. این سیاست تقریباً ۴۵ سال پیش بهعنوان یک راهکار برای تضمین ثبات خاورمیانه و حفظ برتری نظامی اسرائیل نسبت به رقبای منطقهای آن طراحی شد. اما الزامات این رویکرد موجب ایجاد انگیزههای معکوس شده است که میتواند به اقدامات نظامی بیثباتکننده از سوی اسرائیل منجر شود، رقابتهای تسلیحاتی را تشدید کند و در نهایت منافع استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه را تضعیف نماید.
💢ریشههای سیاست برتری کیفی نظامی
🔹تعهد رسمی ایالات متحده به حفاظت از برتری کیفی نظامی اسرائیل در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. این سیاست برای اولین بار تحت دولت ریگان در سال ۱۹۸۱ بهعنوان سیاست رسمی ایالات متحده مطرح شد. در سال ۲۰۰۸ برتری کیفی نظامی اسرائیل برای اولین بار در قوانین ایالات متحده بهطور رسمی تعریف شد. این قانون ایالات متحده را موظف به انجام ارزیابیهای چهارساله از برتری کیفی اسرائیل کرد و قانون کنترل صادرات تسلیحات ۱۹۷۶ (AECA) را اصلاح نمود تا از انتقال تسلیحاتی که ممکن است به برتری کیفی اسرائیل آسیب بزند به کشورهای دیگر در خاورمیانه جلوگیری کند. اصلاحات سال ۲۰۱۴ نیز الزامی را افزود که در آن دولت باید «توانایی اسرائیل برای مقابله با قابلیتهای بهبود یافته از چنین فروشها یا صادراتی را تأیید کند.»
💢برتری کیفی نظامی در عمل
🔹از سال ۲۰۰۸ وزارت امور خارجه آمریکا مسئول است اطمینان حاصل کند که انتقال تسلیحات پیشنهادی به خاورمیانه با الزامات قانونی برای حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل در طول فرآیند بررسی انتقال تسلیحات مطابقت دارد. وزارت امور خارجه این منطقه را بهعنوان کشورهای تحت پوشش دفتر امور خاور نزدیک (NEA) تعریف میکند که شامل کشورهای از مراکش تا ایران میشود. در عمل این قانون تنها به دنیای عرب اعمال میشود.
💢محدودیتهای موجود بر انتقال تسلیحات
🔹هنگامی که انتقال تسلیحات پیشنهادی به منطقه ممکن است بر برتری کیفی اسرائیل تأثیر بگذارد، دولت ایالات متحده میتواند سه گزینه را مدنظر قرار دهد: گزینه اول این است که به اسرائیل قابلیتهای نظامی اضافی ارائه شود تا در برتری باقی بماند. گزینه دوم اعمال محدودیتهایی برای فروش است. گزینه سوم رد فروش پیشنهادی به منظور حفظ برتری کیفی اسرائیل است که البته با سیاست لابی تسلیحات آمریکا در تضاد است.
💢پیامدهای منطقهای
🔹برتری فناوری نظامی ایالات متحده به آن کشور نفوذ قابل توجهی بر کشورهای عربی میدهد، اما اگر این برتری کاهش یابد یا اقلام ساخت ایالات متحده از سیستمهای تسلیحاتی شرکا حذف شوند، کشورهای عربی ممکن است به تأمینکنندگان جایگزین مانند چین، روسیه یا فرانسه روی آورند. نگرانی اصلی این است که اسرائیل به دلیل اطمینان از حمایت ایالات متحده در حفظ برتری نظامیاش، ممکن است از دیپلماسی فاصله بگیرد و تنها به نیروی نظامی تکیه کند، که این امر میتواند بیثباتی منطقهای را تشدید کرده و تهدیداتی را که QME قصد دارد از آنها جلوگیری کند، افزایش دهد.
💢آیا برتری کیفی نظامی آیندهای دارد؟
🔹چشمانداز بهبود امنیت منطقهای از طریق توافق ابراهیم ممکن است نیاز به تضمین ایالات متحده برای حفظ برتری کیفی اسرائیل را ضعیف کند، چرا که برخی مقامات اسرائیلی معتقدند نیازی به این برتری در برابر کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل نیست. گسترش مفهوم QME به کشورهایی مانند ترکیه و افزایش مسئولیت ایالات متحده در قبال آن میتواند پیچیدگیهای جدیدی ایجاد کرده و خطر افزایش مسابقات تسلیحاتی را به دنبال داشته باشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍7❤2👏1
#مقاله_تحلیلی
#اروپا #اسرائیل
#میلیتاری
📝 سیدرضا میرطاهر
🔹پس از آغاز جنگ اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، کشورهای اروپایی به شدت درگیر تقویت توان نظامی خود شدند. تهدیدات فزاینده روسیه سبب شد تا آلمان بودجه دفاعی خود را با تزریق ۱۰۰ میلیارد یورو به ارتش این کشور افزایش دهد. این وضعیت موجب شد تا آلمان به دنبال خرید سامانههای تسلیحاتی جدید باشد.
💢خرید سامانه آرو۳
🔸در همان زمان، آلمان در حال بررسی خرید یک سامانه ضد موشکی برای مقابله با سامانههای روسی همچون «اسکندر» بود که در مناطق مختلف روسیه و بهویژه در کالینینگراد مستقر است. آلمان در نظر داشت سامانههای آرو۳ (ساخت اسرائیل) و تاد (ساخت آمریکا) را مورد بررسی قرار دهد، اما در نهایت تصمیم به خرید سامانه آرو۳ گرفت. در سال ۲۰۲۳، پارلمان آلمان موافقت خود را با خرید سه آتشبار سامانه آرو۳ به ارزش ۶۰۰ میلیون یورو اعلام کرد و قرارداد ۳.۵ میلیارد دلاری را نهایی کرد. آلمان پس از کسب تأیید آمریکا که الزامی بود خرید خود را نهایی کرد.
💢عملیاتی شدن سامانه
🔸 آلمان قصد دارد سامانه آرو۳ را در نقاط مختلف کشور مستقر کند. قرار است این سامانه تا سال ۲۰۳۰ بهطور کامل در آلمان عملیاتی شود. اولین بخش از این سامانه در پایگاه هوایی هولتسدورف در آلمان در ۳ دسامبر ۲۰۲۵ به بهرهبرداری رسید و زیرساختهای لازم برای گسترش آن تا سال ۲۰۳۰ تکمیل خواهد شد.
🔸آلمان بهمنظور ارتقای سیستم دفاعی خود در برابر تهدیدات روسی، سامانه آرو۳ را در چارچوب ابتکار «سپر آسمان اروپا» خریداری کرده است. این سامانه نهتنها به افزایش توان دفاعی آلمان، بلکه به تقویت همکاریهای دفاعی اروپا کمک خواهد کرد. این سامانه با قابلیتهای پیشرفتهاش، قدرت دفاعی آلمان و اروپا را در برابر تهدیدات موشکی فزاینده افزایش خواهد داد.
💢قرارداد جدید
🔸پس از عملیاتی شدن اولین بخشهای سامانه آرو۳، دولت آلمان قرارداد جدیدی به ارزش ۳.۱ میلیارد دلار برای افزایش ظرفیت عملیاتی این سامانه امضاء کرد. این قرارداد شامل افزایش تعداد آتشبارها، پرتابگرها، موشکهای رهگیر و رادارهای پیشرفته است. آلمان امیدوار است با این گسترش، سامانه آرو۳ به یکی از مؤثرترین سامانههای دفاع موشکی در اروپا تبدیل شود.
💢مشخصات فنی
🔸سامانه آرو۳، برخلاف سامانههای پاتریوت و تاد، از «Kill Vehicle» استفاده میکند و قادر است موشکها را در ارتفاعات ۱۰۰ کیلومتری رهگیری کند. موشکهای آرو۳ با سرعت ۷ ماخ قادر به انهدام اهداف خود هستند و برد آنها تا ۲۴۰۰ کیلومتر میرسد. هر آتشبار آرو۳ شامل چهار پرتابگر با ۲۴ موشک آماده شلیک است. همچنین، رادار EL/M-2080S "Super Green Pine" بهمنظور تأمین پوشش دقیق برای رهگیری موشکهای بالستیک به آلمان تحویل خواهد شد.
💢تأثیرات و پیامدها
1️⃣افزایش توان دفاعی آلمان: آرو۳ قادر است موشکهای بالستیک را در خارج از جو زمین رهگیری کند. این قابلیت، آلمان را در برابر تهدیدات موشکی دوربرد روسیه مقاومتر میسازد و شکاف موجود در سامانههای دفاعی اروپا را پر میکند.
2️⃣تقویت امنیت جمعی اروپا: آلمان با استقرار این سامانه، بخشی از ابتکار «سپر آسمان اروپا» را عملیاتی میکند. این امر موجب افزایش هماهنگی دفاعی میان کشورهای اروپایی و کاهش وابستگی به چتر دفاعی آمریکا خواهد شد.
3️⃣بازدارندگی در برابر روسیه: پیام سیاسی این اقدام روشن است؛ اروپا در حال سرمایهگذاری بر سامانههای دفاعی مستقل برای مقابله با تهدیدات احتمالی روسیه است. این بازدارندگی میتواند محاسبات راهبردی مسکو را تغییر دهد و هزینه هرگونه حمله موشکی را بالا ببرد.
4️⃣پیامدهای صنعتی و نظامی: قرارداد چند میلیارد دلاری با اسرائیل، علاوه بر تقویت همکاریهای دفاعی دوجانبه، به افزایش ظرفیتهای صنعتی و نظامی آلمان نیز کمک میکند. رژیم صهیونیستی تجربه منحصربهفردی در زمینه توسعه انواع سامانههای ضدموشکی دارد که اروپاییها بهخصوص در زمینه رهگیری موشکهای بالستیک از آن بهره چندانی ندارند.
💢جمعبندی
🔄 مطالب مرتبط:
◽️گنبد آهنین اروپایی؛ جاهطلبی نظامی جدید اتحادیه اروپا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍6👎4❤2
#تحلیل_کوتاه
#اروپا #بلغارستان
🔹بلغارستان از نوامبر ۲۰۲۵ شاهد اعتراضات گستردهای بود که به دلیل پیشنهاد جنجالی دولت برای افزایش مالیاتها بر بخش خصوصی و تخصیص منابع بیشتر به بخش دولتی آغاز شد. این پیشنهاد، که با هدف تأمین منابع بیشتر برای دولت صورت گرفت، تنها جرقهای برای آغاز اعتراضات شد. اعتراضاتی که ریشه در بحرانهای سیاسی عمیقتر و سالها بیثباتی در این کشور داشت و نهایتاً به سقوط دولت انجامید. این بحران نه تنها مختص مسائل داخلی بلغارستان است، بلکه تأثیرات آن بر وضعیت سیاسی و اقتصادی منطقه اروپا نیز مشهود خواهد بود.
💢فساد: ریشه اصلی بحران
🔸اعتراضات عمومی در بلغارستان از سال ۲۰۲۰ آغاز شد، زمانی که تصاویر و اطلاعاتی از زندگی لاکچری نخستوزیر وقت در رسانهها منتشر گردید. این موضوع به اعتراضات عمومی دامن زد و در نهایت منجر به استعفای دولت آن زمان شد. از آن تاریخ تا کنون، این کشور شاهد هفت انتخابات ملی بوده است که هیچکدام نتایج پایداری نداشتهاند. یا ائتلافها تشکیل نمیشد یا به سرعت دچار فروپاشی میشدند.
🔸چالش اصلی در بلغارستان، ناتوانی دولتها در مقابله با فساد ساختاری و الیگارشها است. علیرغم اعتراضات گسترده و برگزاری انتخابات متعدد، هیچگونه مبارزه مؤثری علیه فساد در کشور مشاهده نمیشود. حزب راست میانه «شهروندان برای توسعه اروپایی بلغارستان (GERB) » که یکی از احزاب اصلی این کشور است، همچنان محبوبیت زیادی دارد. اما شکافهای عمیق ایدئولوژیک و سیاسی میان احزاب مختلف باعث شده است که ائتلافهای قوی و پایدار شکل نگیرند. بسیاری از احزاب ضد فساد، به رغم حمایت از رویکرد اقتصادی و اروپایی، در مسائل داخلی با یکدیگر اختلاف دارند. همین امر باعث پیچیدگی در تشکیل دولتهای همراستا و مؤثر شده است.
💢پیامدهای منطقهای
🔸بیثباتی سیاسی در بلغارستان نه تنها بر وضعیت داخلی این کشور تأثیر میگذارد بلکه به طور مستقیم بر موقعیت آن در عرصههای بینالمللی، به ویژه در اتحادیه اروپا و ناتو، اثرگذار است. اولین پیامد این بحران، تضعیف جایگاه بلغارستان در ناتو و اتحادیه اروپا است. دولت بحرانزده نمیتواند به طور مؤثر در تصمیمگیریهای کلیدی قاره اروپا شرکت کند. این مسئله میتواند تأثیرات منفی بر حمایت بلغارستان از اوکراین در زمینههای تسلیحاتی و بشردوستانه به همراه داشته باشد.
🔸دومین پیامد عمده این بحران، تأثیر آن بر یورو است. بلغارستان در حال آمادهسازی برای پیوستن به منطقه یورو در ژانویه ۲۰۲۶ است. اما بیثباتی اقتصادی و فساد گسترده در دولت میتواند این روند را با چالشهایی جدی مواجه کند و بر ثبات اقتصادی منطقه یورو تأثیر بگذارد. این بحران میتواند باعث تشدید نوسانات مالی و کاهش اعتماد به اقتصاد بلغارستان و به تبع آن تأثیر منفی بر بازارهای مالی اروپا شود.
💢وضعیت احزاب و آینده سیاسی بلغارستان
🔸علیرغم اینکه اعتراضات اخیر به شدت جدی نبود و دولت هنوز اکثریت پارلمان را در دست داشت، تصمیم ناگهانی به استعفا از سوی دولت، بسیاری را شگفتزده کرد. این استعفا ممکن است ناشی از پیشبینی بحرانهای اقتصادی در آینده و به ویژه از زمان پیوستن بلغارستان به یورو باشد. دولت سعی داشت تا از مسئولیتپذیری در برابر مشکلات آتی که ممکن است ناشی از ورود به یورو باشد، شانه خالی کند.
🔸در انتخابات اکتبر ۲۰۲۴، حزب حاکم همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده بود، اما احزاب اپوزیسیون نسبت به دورههای گذشته قویتر شده بودند. با این حال، اختلافات عمیق و ریشهای میان احزاب مختلف همچنان پابرجاست و تا زمانی که این اختلافات حل نشود، آینده سیاسی بلغارستان همچنان در هالهای از ابهام قرار خواهد داشت.
💢جمعبندی
🔄 مطالب مرتبط:
◽️صلح شکننده، وابستگی پایدار: آینده اروپا در نظم پسا اوکراین
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8❤2🔥1
🔵بازار غیررسمی «جانگمادانگ» کره شمالی چگونه کار میکند؟
▪️دیپلمات
#اکوتهران
#شرق_آسیا
#کره_شمالی
🔸برای دههها، بازار سیاه یکی از مسیرهای تنفس شهروندان در کره شمالی بوده است. این بازار امکان تجارت کالا و خدمات را به نحوی فراهم میکرد که همه افراد بتوانند بقای خود را تضمین کنند و همزمان، برای برخی افراد فرصت تحرک رو به بالا در یک نظم سلسلهمراتبی سختگیرانه فراهم شود. جانگمادانگ نام بازار یا بستری مستقل از اقتدار و نظارت دولتی است که این مبادلات در آن انجام میپذیرد.
🔹در حالی که دولت کره شمالی تحت رهبری کیم جونگ اون برای سالیان متمادی، وجود این بازار به صورت ضمنی پذیرفته بود، قرنطینه کووید شرایط را تغییر داد و از آن زمان، دولت کره شمالی اقداماتی را برای محدودساختن این جنبه غیررسمی اقتصاد و بازسازی آن ذیل کنترل دولت آغاز کرده است. براساس آخرین گزارشهای داخلی کره شمالی، قرار است این بازارها و کسب و کارهای خصوصی فعال در آن تا پایان سال در محیطهایی تحت نظارت دولت ادغام شوند.
💢جانگمادانگ چیست؟
🔹برای درک نحوه شکلگیری بازارهای سیاه موسوم به «جانگمادانگ» لازم است به میانه دهه نود میلادی و قحطی معروف به «مارس طاقتفرسا» بازگردیم. ترکیبی از محصول برداشتی بسیار ضعیف، قطع حمایتهای غذایی خارجی و سوءمدیریت دولت باعث قحطی و گرسنگی سراسری شد. شرایط به قدری وخیم بود که دولت قادر نبود نیازهای اولیه را نیز باتکای نظام توزیع عمومی موجود در کشور تامین کند. تلفات این قحطی بسیار زیاد و از سوی برخی منابع معادل میلیونها نفر برآورد شده است.
🔹در واکنش به قحطی و به منظور تضمین بقا، مردم تهاتر و مبادله کالاهای اولیه همچون ماهی و سبزیجات و خدمات اولیه مانند اصلاح مو را در این قالب آغاز کردند. بعدتر، قاچاق از مرز چین به توسعه این بازارهای سیاه کمک کرد و به مرور، فروش کالاهای قاچاق و تبادلات غیررسمی با استفاده از پیک در سراسر کشور رواج یافت. بدین ترتیب «جانگمادانگ» ایجاد شد.
💢چالشهای برچیدن بازار غیررسمی
🔹علیرغم تعارض این بازارها با نظام اقتصادی رسمی کرهشمالی، کیم جونگ اون در سالهای ابتدایی حکومت از مقابله با این بازارها چشم پوشید؛ چرا که حذف یکباره آنها به چند دلیل دشوار بود. دلیل اول، نظام رشوهخواریای بود که ذیل این بازارها پدیدار شده بود. مقامات محلی به اندازه افراد معاملهکننده در این بازارها ذینفع بودند و علیرغم تلاش دولت برای سرکوب رشوهخواری، شبکهای پیچیده برای تداوم فعالیتها ایجاد شده بود.
🔹دلیل دوم، نفوذ «دونجوها» یا طبقه ثروتمند جدیدی بود که باتکای همین شبکه غیررسمی پدیدار شده بودند و در زمان قدرتیابی کیم جونگ اون، به عنوان دلالان نزدیک به دولت در اقتصاد کره شمالی نفوذ قابلتوجهی داشتند. دلیل سوم و نهایی، این واقعیت بود که حذف یکباره این بازارهای موازی به سبب سهم قابلتوجه آنها میتوانست به بیثباتی و بحرانی مشابه منجر شود.
🔹در عین حال، بازارهای غیررسمی برای حکومت کیم مشکلآفرین بودند؛ چرا که اقلامی را به کشور روانه میکردند که مطلوب حکومت نبود: حافظههای USB، تلفنهای همراه، دستگاههای پخش DVD و موارد مشابه. برای دولت کره شمالی، مسئله این بازارها نه تنها سیاست اقتصادی یا صیانت از مقررات، که کنترل جریان اطلاعات نیز هست. ضمن اینکه کاهش وابستگی مردم به حکومت، ابزار کنترلی دولت کرهشمالی را محدود میکند.
🔹کووید فرصت مناسبی برای برخورد با این بازارها فراهم کرد. دولت در ژانویه 2020 مرزهای خود را بست و برای مقابله با رواج رشوه و ایجاد اختلال در شبکه مذکور، واحدهای غیرنظامی را در مرز مستقر کرد. قاچاق متوقف شد و مبادلات دیگر نیز به شدت کُند شد؛ دولت حتی به شهروندان گفت که با توجه به احتمال انتقال بیماری، اجازه صید خرچنگ یا ماهی را نیز نخواهند داشت. در جریان بازگشایی این بازارها، دولت مراکز جدیدی را برای مبادله کالا راهاندازی کرد که امکان نظارت بیشتری را برای دولت فراهم میکرد.
💢جمعبندی
✅ اکنون، گام نهایی برای این ادغام نظارتی برداشته شده است و دولت کره شمالی فعالین این بازارها را موظف نموده تا در مراکز دولتی ادغام شوند. علیرغم احتمال تضعیف این بازارها، بعید است دولت کره شمالی بتواند این بازارها را به طور کامل تحت نظارت خود بگیرد و همان ابتکارات و روزنههای مبتنی بر فساد اداری که موجب ظهور جانگمادانگ شد، احتمالا زمینه را برای تداوم فعالیت غیررسمی به شکلی جدید فراهم خواهند کرد.
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️دیپلمات
#اکوتهران
#شرق_آسیا
#کره_شمالی
🔸برای دههها، بازار سیاه یکی از مسیرهای تنفس شهروندان در کره شمالی بوده است. این بازار امکان تجارت کالا و خدمات را به نحوی فراهم میکرد که همه افراد بتوانند بقای خود را تضمین کنند و همزمان، برای برخی افراد فرصت تحرک رو به بالا در یک نظم سلسلهمراتبی سختگیرانه فراهم شود. جانگمادانگ نام بازار یا بستری مستقل از اقتدار و نظارت دولتی است که این مبادلات در آن انجام میپذیرد.
🔹در حالی که دولت کره شمالی تحت رهبری کیم جونگ اون برای سالیان متمادی، وجود این بازار به صورت ضمنی پذیرفته بود، قرنطینه کووید شرایط را تغییر داد و از آن زمان، دولت کره شمالی اقداماتی را برای محدودساختن این جنبه غیررسمی اقتصاد و بازسازی آن ذیل کنترل دولت آغاز کرده است. براساس آخرین گزارشهای داخلی کره شمالی، قرار است این بازارها و کسب و کارهای خصوصی فعال در آن تا پایان سال در محیطهایی تحت نظارت دولت ادغام شوند.
💢جانگمادانگ چیست؟
🔹برای درک نحوه شکلگیری بازارهای سیاه موسوم به «جانگمادانگ» لازم است به میانه دهه نود میلادی و قحطی معروف به «مارس طاقتفرسا» بازگردیم. ترکیبی از محصول برداشتی بسیار ضعیف، قطع حمایتهای غذایی خارجی و سوءمدیریت دولت باعث قحطی و گرسنگی سراسری شد. شرایط به قدری وخیم بود که دولت قادر نبود نیازهای اولیه را نیز باتکای نظام توزیع عمومی موجود در کشور تامین کند. تلفات این قحطی بسیار زیاد و از سوی برخی منابع معادل میلیونها نفر برآورد شده است.
🔹در واکنش به قحطی و به منظور تضمین بقا، مردم تهاتر و مبادله کالاهای اولیه همچون ماهی و سبزیجات و خدمات اولیه مانند اصلاح مو را در این قالب آغاز کردند. بعدتر، قاچاق از مرز چین به توسعه این بازارهای سیاه کمک کرد و به مرور، فروش کالاهای قاچاق و تبادلات غیررسمی با استفاده از پیک در سراسر کشور رواج یافت. بدین ترتیب «جانگمادانگ» ایجاد شد.
💢چالشهای برچیدن بازار غیررسمی
🔹علیرغم تعارض این بازارها با نظام اقتصادی رسمی کرهشمالی، کیم جونگ اون در سالهای ابتدایی حکومت از مقابله با این بازارها چشم پوشید؛ چرا که حذف یکباره آنها به چند دلیل دشوار بود. دلیل اول، نظام رشوهخواریای بود که ذیل این بازارها پدیدار شده بود. مقامات محلی به اندازه افراد معاملهکننده در این بازارها ذینفع بودند و علیرغم تلاش دولت برای سرکوب رشوهخواری، شبکهای پیچیده برای تداوم فعالیتها ایجاد شده بود.
🔹دلیل دوم، نفوذ «دونجوها» یا طبقه ثروتمند جدیدی بود که باتکای همین شبکه غیررسمی پدیدار شده بودند و در زمان قدرتیابی کیم جونگ اون، به عنوان دلالان نزدیک به دولت در اقتصاد کره شمالی نفوذ قابلتوجهی داشتند. دلیل سوم و نهایی، این واقعیت بود که حذف یکباره این بازارهای موازی به سبب سهم قابلتوجه آنها میتوانست به بیثباتی و بحرانی مشابه منجر شود.
🔹در عین حال، بازارهای غیررسمی برای حکومت کیم مشکلآفرین بودند؛ چرا که اقلامی را به کشور روانه میکردند که مطلوب حکومت نبود: حافظههای USB، تلفنهای همراه، دستگاههای پخش DVD و موارد مشابه. برای دولت کره شمالی، مسئله این بازارها نه تنها سیاست اقتصادی یا صیانت از مقررات، که کنترل جریان اطلاعات نیز هست. ضمن اینکه کاهش وابستگی مردم به حکومت، ابزار کنترلی دولت کرهشمالی را محدود میکند.
🔹کووید فرصت مناسبی برای برخورد با این بازارها فراهم کرد. دولت در ژانویه 2020 مرزهای خود را بست و برای مقابله با رواج رشوه و ایجاد اختلال در شبکه مذکور، واحدهای غیرنظامی را در مرز مستقر کرد. قاچاق متوقف شد و مبادلات دیگر نیز به شدت کُند شد؛ دولت حتی به شهروندان گفت که با توجه به احتمال انتقال بیماری، اجازه صید خرچنگ یا ماهی را نیز نخواهند داشت. در جریان بازگشایی این بازارها، دولت مراکز جدیدی را برای مبادله کالا راهاندازی کرد که امکان نظارت بیشتری را برای دولت فراهم میکرد.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍9❤1🔥1👏1
♦️سومالیلند: جای پای اسرائیل در بابالمندب و مقصد کوچ اجباری مردم غزه
▪️الشرق الاوسط
#رویة_العربیة
#آفریقا #سومالیلند
#تحولات_منطقه
🔸در اقدامی ناگهانی و غیرمنتظره، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، «جمهوری سومالیلند» را به عنوان کشوری مستقل و دارای حاکمیت به رسمیت شناخت. این تصمیم متعاقب امضای بیانیهای مشترک میان نخستوزیر اسرائیل و عبدالرحمن محمد عبداللهی، رئیسجمهور این منطقه خودمختار، مبنی بر شناسایی رسمی سومالیلند صورت گرفت. خبری که واکنشهای متعددی را به دنبال داشت.
💢واکنشهای بینالمللی
🔹در واکنش به این تحول، کشورهای مصر، سومالی، ترکیه و جیبوتی بلافاصله مخالفت قاطع خود را با این اقدام تلآویو ابراز داشتند. وزرای امور خارجه این چهار کشور ضمن تأکید بر حمایت تمامعیار از وحدت و تمامیت ارضی سومالی، هرگونه اقدام یکجانبهای را که حاکمیت ملی این کشور را خدشهدار کند، مردود دانستند. همزمان، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس با محکوم کردن این تصمیم، آن را نقض صریح قوانین بینالمللی و تهدیدی برای امنیت قاره آفریقا برشمرد. سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب نیز در موضعگیریهایی مشابه، بر لزوم حفظ یکپارچگی سومالی تأکید کردند. وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز حمایت کامل خود را از حاکمیت ملی جمهوری سومالی اعلام داشت. علاوه بر این کشورها، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، نیز تصریح کرد که واشنگتن، سومالیلند را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نخواهد شناخت.
💢سومالیلند کجاست و چه اهمیتی دارد؟
🔹پیش از این، سومالیلند در ازای کسب شناسایی رسمی بینالمللی، از آمادگی خود برای واگذاری پایگاه نظامی به ایالات متحده و انعقاد قراردادهای مربوط به مواد معدنی استراتژیک سخن گفته بود. منطقه سومالیلند که در شاخ آفریقا واقع شده، بخشی از سرزمینی است که در سال ۱۹۶۰ استقلال خود را از بریتانیا کسب کرد؛ اما در پی جنگهای داخلی ویرانگر که منجر به کشته شدن حدود ۲۵۰ هزار غیرنظامی شد، «جنبش ملی سومالی» (SNM) در سال ۱۹۹۰ کنترل این منطقه را به دست گرفت و اعلام استقلال کرد. این منطقه با مساحتی بالغ بر ۱۶۹ هزار کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۶.۲ میلیون نفر، به مرکزیت «هرگیسا»، یکی از بنادر حیاتی منطقه در جنوب خلیج عدن و نزدیکی بابالمندب یعنی «بربره» را در خود جای داده است.
💢موقعیت سومالیلند و اهداف اسرائیل
🔹موقعیت ژئوپلیتیک سومالیلند در خلیج عدن و همجواری با اتیوپی و جیبوتی، پرسشهای مهمی را درباره زمانبندی تصمیم نتانیاهو برمیانگیزد. ریشههای این تصمیم را میتوان در حافظه تاریخی اسرائیل و نبرد ۶ اکتبر ۱۹۷۳ جستجو کرد؛ زمانی که نیروهای مصری با عبور از کانال سوئز و خط بارلو، تنگه بابالمندب را به روی کشتیرانی اسرائیل بستند و واردات نفت از ایران را متوقف کردند. در آن مقطع، فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری مانع از واکنش نظامی اسرائیل شد. تکرار این چالش در جریان جنگ اخیر با حماس در نوار غزه و نقشآفرینی انصارالله یمن در تهدید خطوط کشتیرانی به مقصد سرزمینهای اشغالی، اسرائیل را به این جمعبندی رسانده است که حضور نظامی در منطقه بابالمندب و شاخ آفریقا یک ضرورت استراتژیک است. شناسایی سومالیلند را نیز باید در قالب این موضوع تحلیل نمود.
🔹از سوی دیگر، گزارشهایی مبنی بر طرح اسرائیل برای جابهجایی بخشی از ساکنان نوار غزه (حدود ۱.۵ میلیون نفر) به سومالیلند منتشر شده است. واکنش وزارت امور خارجه سومالی که در بیانیهای اعلام کرد: «سومالی هرگز نخواهد پذیرفت که مردم فلسطین بدون کشور بمانند» مویدی بر این موضوع است. از سوی دیگر به لحاظ تحولات سیاست داخلی اسرائیل نیز، نتانیاهو در آستانه انتخابات نیازمند دستاوردی در حوزه امنیت ملی است تا توجه افکار عمومی را از تعویق مرحله دوم توافقنامه صلح شرمالشیخ منحرف سازد.
💢یک تیر و چند نشان
✅ هدف اسرائیل از به رسمیت شناختن سومالیلند، تغییر واقعیتهای جغرافیایی و جمعیتی این منطقه است. علاوه بر موارد فوق، این تحرکات اسرائیل تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی مصر نیز تلقی میشود؛ چرا که حضور نظامی در بندر بربره، مکمل پایگاههای فعلی قدرتهای بزرگ در جیبوتی شده و کنترل ورودی جنوبی کانال سوئز را تحتالشعاع قرار میدهد. انتظار میرود مصر با همکاری متحدان منطقهای و نهادهای بینالمللی، کارزاری دیپلماتیک را برای ابطال این اقدام یکجانبه در شورای امنیت سازمان ملل آغاز کند تا از ثبات مسیرهای تجارت جهانی و امنیت ملی کشورهای حوزه شاخ آفریقا صیانت شود.
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️الشرق الاوسط
#رویة_العربیة
#آفریقا #سومالیلند
#تحولات_منطقه
🔸در اقدامی ناگهانی و غیرمنتظره، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، «جمهوری سومالیلند» را به عنوان کشوری مستقل و دارای حاکمیت به رسمیت شناخت. این تصمیم متعاقب امضای بیانیهای مشترک میان نخستوزیر اسرائیل و عبدالرحمن محمد عبداللهی، رئیسجمهور این منطقه خودمختار، مبنی بر شناسایی رسمی سومالیلند صورت گرفت. خبری که واکنشهای متعددی را به دنبال داشت.
💢واکنشهای بینالمللی
🔹در واکنش به این تحول، کشورهای مصر، سومالی، ترکیه و جیبوتی بلافاصله مخالفت قاطع خود را با این اقدام تلآویو ابراز داشتند. وزرای امور خارجه این چهار کشور ضمن تأکید بر حمایت تمامعیار از وحدت و تمامیت ارضی سومالی، هرگونه اقدام یکجانبهای را که حاکمیت ملی این کشور را خدشهدار کند، مردود دانستند. همزمان، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس با محکوم کردن این تصمیم، آن را نقض صریح قوانین بینالمللی و تهدیدی برای امنیت قاره آفریقا برشمرد. سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب نیز در موضعگیریهایی مشابه، بر لزوم حفظ یکپارچگی سومالی تأکید کردند. وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز حمایت کامل خود را از حاکمیت ملی جمهوری سومالی اعلام داشت. علاوه بر این کشورها، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، نیز تصریح کرد که واشنگتن، سومالیلند را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نخواهد شناخت.
💢سومالیلند کجاست و چه اهمیتی دارد؟
🔹پیش از این، سومالیلند در ازای کسب شناسایی رسمی بینالمللی، از آمادگی خود برای واگذاری پایگاه نظامی به ایالات متحده و انعقاد قراردادهای مربوط به مواد معدنی استراتژیک سخن گفته بود. منطقه سومالیلند که در شاخ آفریقا واقع شده، بخشی از سرزمینی است که در سال ۱۹۶۰ استقلال خود را از بریتانیا کسب کرد؛ اما در پی جنگهای داخلی ویرانگر که منجر به کشته شدن حدود ۲۵۰ هزار غیرنظامی شد، «جنبش ملی سومالی» (SNM) در سال ۱۹۹۰ کنترل این منطقه را به دست گرفت و اعلام استقلال کرد. این منطقه با مساحتی بالغ بر ۱۶۹ هزار کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۶.۲ میلیون نفر، به مرکزیت «هرگیسا»، یکی از بنادر حیاتی منطقه در جنوب خلیج عدن و نزدیکی بابالمندب یعنی «بربره» را در خود جای داده است.
💢موقعیت سومالیلند و اهداف اسرائیل
🔹موقعیت ژئوپلیتیک سومالیلند در خلیج عدن و همجواری با اتیوپی و جیبوتی، پرسشهای مهمی را درباره زمانبندی تصمیم نتانیاهو برمیانگیزد. ریشههای این تصمیم را میتوان در حافظه تاریخی اسرائیل و نبرد ۶ اکتبر ۱۹۷۳ جستجو کرد؛ زمانی که نیروهای مصری با عبور از کانال سوئز و خط بارلو، تنگه بابالمندب را به روی کشتیرانی اسرائیل بستند و واردات نفت از ایران را متوقف کردند. در آن مقطع، فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری مانع از واکنش نظامی اسرائیل شد. تکرار این چالش در جریان جنگ اخیر با حماس در نوار غزه و نقشآفرینی انصارالله یمن در تهدید خطوط کشتیرانی به مقصد سرزمینهای اشغالی، اسرائیل را به این جمعبندی رسانده است که حضور نظامی در منطقه بابالمندب و شاخ آفریقا یک ضرورت استراتژیک است. شناسایی سومالیلند را نیز باید در قالب این موضوع تحلیل نمود.
🔹از سوی دیگر، گزارشهایی مبنی بر طرح اسرائیل برای جابهجایی بخشی از ساکنان نوار غزه (حدود ۱.۵ میلیون نفر) به سومالیلند منتشر شده است. واکنش وزارت امور خارجه سومالی که در بیانیهای اعلام کرد: «سومالی هرگز نخواهد پذیرفت که مردم فلسطین بدون کشور بمانند» مویدی بر این موضوع است. از سوی دیگر به لحاظ تحولات سیاست داخلی اسرائیل نیز، نتانیاهو در آستانه انتخابات نیازمند دستاوردی در حوزه امنیت ملی است تا توجه افکار عمومی را از تعویق مرحله دوم توافقنامه صلح شرمالشیخ منحرف سازد.
💢یک تیر و چند نشان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍6❤4🤯2
♦️عادیسازی با بنت ممکن است، با نتانیاهو؟ هرگز!
▪️اسرائیل هیوم
#تهران_ریویو
#تحولات_منطقه
🔹در حالی که گزارشهای جدیدی از تلاشهای ایالات متحده برای پیشبرد «پیمان ابراهیم» به گوش میرسد، یک پژوهشگر ارشد سیاست خارجی عربستان سعودی، در مصاحبه با «اسرائیل هیوم» سطح انتظارات در مورد عادیسازی روابط بین تلآویو و ریاض را کاهش داده است. این مصاحبه به بررسی نگاه موجود در سیاست خارجی عربستان سعودی در رابطه به موضوع عادیسازی میپردازد:
🔸در حال حاضر عادیسازی روابط با اسرائیل تقریباً غیرممکن است. اولاً، نتانیاهو روابط با اسرائیل و دولت خود را بیش از حد خطرناک کرده است. افکار عمومی در عربستان نگاه بسیار منفی به عادیسازی دارند و در واقع، عربستان سعودی در حال فاصله گرفتن از این مسیر است. ثانیاً، خواستههای عربستان از ایالات متحده به صورت مرحلهبندی شده قابل دستیابی است؛ ریاض میتواند به یک اتحاد دفاعی دست یابد، زیرا این مورد نیازی به تأیید کنگره ندارد.
🔸علاوه بر این، از زمان حمله اسرائیل در قطر، ذهنیت عربستان نسبت به اسرائیل به شدت منفی شده است. از نگاه او، بسیاری تلاش میکنند بر اساس آرزوهای قلبی خود یا به عنوان بخشی از یک راهبرد خاص، به گمانهزنیها پیرامون عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل دامن بزنند. گمانهزنی درباره عادیسازی به یک هنجار تبدیل شده، گویی هیچ اتفاق دیگری جز این در منطقه در حال رخ دادن نیست.
💢متغیرهای عادیسازی
🔸متغیرهای بسیار زیادی در رابطه با عادیسازی در جریان هستند؛ از جمله انتخابات در اسرائیل، رفتار دولت ایالات متحده و حتی احتمال برگزاری انتخابات در تشکیلات خودگردان فلسطین. به همین دلیل بعید است که عربستان در شرایط فعلی حتی چنین اقدامی را بررسی کند.
🔸حمله به رهبران حماس در قطر از نظر عربستان اقدامی شدیدا منفی تلقی شد. این لزوماً به حماس مربوط نمیشود چرا که در عربستان علاقه چندانی به حماس وجود ندارد. آنچه سعودیها را خشمگین کرد این بود که مذاکرات در مورد آتشبس و توافق آزادی گروگانها به خواست آمریکا در قطر برگزار میشد. نتانیاهو و اطرافیانش از اینکه قطر میانجیگری میکرد و به عنوان کانال ارتباطی عمل میکرد، قدردانی میکردند. دلیل خشم این است که قطریها میزبان تلاشهای میانجیگرانه بودند اما نتانیاهو به دوحه حمله کرد.
🔸دلیل دیگر این است که در حال حاضر به نظر میرسد اسرائیل به هر جای خاورمیانه که بخواهد دسترسی دارد. اسرائیل این موضوع را نشان میدهد و پنهانش نمیکند. به همین دلیل عربستان فعلاً تمایلی به عادیسازی ندارد. هرگونه بحث درباره عادیسازی در شرایط کنونی، اینگونه به نظر میرسد که عربستان از موضع ضعف عمل میکند یا تحت فشار مجبور به این کار شده است. صادقانه بگویم، این کار یک خودکشی سیاسی محسوب میشود. همچنین مسئله اعتماد به ایالات متحده مطرح است؛ چرا که آمریکاییها تمایلی به مهار نتانیاهو ندارند.
💢مذاکره با دولت جدید؟
🔸اگر دولت جدیدی در اسرائیل روی کار بیاید و بتواند دستاوردی در موضوع فلسطین داشته باشد، ممکن است اتفاقاتی بیفتد، اما موضوع پیچیدهتر از این حرفهاست. در حال حاضر حرکتی بزرگ لازم است تا هر دو طرف متقاعد شوند. پیش از هر چیز، افکار عمومی عربستان باید اقناع شود. اکنون دیگر باید افکار عمومی سعودی را در محاسبات لحاظ کرد؛ آنها مدتهاست که بر خواستهی «کشور مستقل فلسطین» تأکید میکنند.
🔸بر این اساس، هر چیزی کمتر از تشکیل دولت مستقل فلسطینی، باید به اندازه کافی معنادار و قابل توجه باشد. مسئله دیگر این است که تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باید نسبت به این حرکت متقاعد شود و بگوید «بله، این به اندازه کافی خوب است». افرادی مثل لاپید، آیزنکوت و حتی بنت میتوانند به آن نقطه برسند، اما شروط همینهاست. افکار عمومی عربستان اکنون بسیار بیشتر درباره تحولات اشغالگری و مسئله فلسطین و اسرائیل میدانند. به همین دلیل است که به اقدامی بزرگ نیاز است.
💢آل سعود و توجه به افکار عمومی
✅ تأثیر افکار عمومی بر تصمیمگیریهای آل سعود پدیده جدیدی نیست. عربستان همیشه افکار عمومی را در نظر داشته است. به همین دلیل است که سعودیها از نظر تاریخی در روند برقراری رابطه با اسرائیل و به طور کلی در روابط خارجی خود، تدریجی و آرام عمل کردهاند. برخلاف تصور مردم که فکر میکنند عربستان در دوران محمد بن سلمان به سرعت باز شده است، واقعیت این است که این بخشی از یک فرآیند تدریجی است. در تصمیمات سیاست خارجی، آنها همیشه افکار عمومی داخلی را لحاظ میکنند. به همین دلیل است که «فتواها» بسیار مهم بوده و خواهند بود. این موضوع را حتی در جریان عملیات «طوفان صحرا» (جنگ اول خلیج فارس) هم دیدیم.
🔄 مطالب مرتبط:
◽️ آینده روابط عربستان و آمریکا در دوره جدید ترامپ
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️اسرائیل هیوم
#تهران_ریویو
#تحولات_منطقه
🔹در حالی که گزارشهای جدیدی از تلاشهای ایالات متحده برای پیشبرد «پیمان ابراهیم» به گوش میرسد، یک پژوهشگر ارشد سیاست خارجی عربستان سعودی، در مصاحبه با «اسرائیل هیوم» سطح انتظارات در مورد عادیسازی روابط بین تلآویو و ریاض را کاهش داده است. این مصاحبه به بررسی نگاه موجود در سیاست خارجی عربستان سعودی در رابطه به موضوع عادیسازی میپردازد:
🔸در حال حاضر عادیسازی روابط با اسرائیل تقریباً غیرممکن است. اولاً، نتانیاهو روابط با اسرائیل و دولت خود را بیش از حد خطرناک کرده است. افکار عمومی در عربستان نگاه بسیار منفی به عادیسازی دارند و در واقع، عربستان سعودی در حال فاصله گرفتن از این مسیر است. ثانیاً، خواستههای عربستان از ایالات متحده به صورت مرحلهبندی شده قابل دستیابی است؛ ریاض میتواند به یک اتحاد دفاعی دست یابد، زیرا این مورد نیازی به تأیید کنگره ندارد.
🔸علاوه بر این، از زمان حمله اسرائیل در قطر، ذهنیت عربستان نسبت به اسرائیل به شدت منفی شده است. از نگاه او، بسیاری تلاش میکنند بر اساس آرزوهای قلبی خود یا به عنوان بخشی از یک راهبرد خاص، به گمانهزنیها پیرامون عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل دامن بزنند. گمانهزنی درباره عادیسازی به یک هنجار تبدیل شده، گویی هیچ اتفاق دیگری جز این در منطقه در حال رخ دادن نیست.
💢متغیرهای عادیسازی
🔸متغیرهای بسیار زیادی در رابطه با عادیسازی در جریان هستند؛ از جمله انتخابات در اسرائیل، رفتار دولت ایالات متحده و حتی احتمال برگزاری انتخابات در تشکیلات خودگردان فلسطین. به همین دلیل بعید است که عربستان در شرایط فعلی حتی چنین اقدامی را بررسی کند.
🔸حمله به رهبران حماس در قطر از نظر عربستان اقدامی شدیدا منفی تلقی شد. این لزوماً به حماس مربوط نمیشود چرا که در عربستان علاقه چندانی به حماس وجود ندارد. آنچه سعودیها را خشمگین کرد این بود که مذاکرات در مورد آتشبس و توافق آزادی گروگانها به خواست آمریکا در قطر برگزار میشد. نتانیاهو و اطرافیانش از اینکه قطر میانجیگری میکرد و به عنوان کانال ارتباطی عمل میکرد، قدردانی میکردند. دلیل خشم این است که قطریها میزبان تلاشهای میانجیگرانه بودند اما نتانیاهو به دوحه حمله کرد.
🔸دلیل دیگر این است که در حال حاضر به نظر میرسد اسرائیل به هر جای خاورمیانه که بخواهد دسترسی دارد. اسرائیل این موضوع را نشان میدهد و پنهانش نمیکند. به همین دلیل عربستان فعلاً تمایلی به عادیسازی ندارد. هرگونه بحث درباره عادیسازی در شرایط کنونی، اینگونه به نظر میرسد که عربستان از موضع ضعف عمل میکند یا تحت فشار مجبور به این کار شده است. صادقانه بگویم، این کار یک خودکشی سیاسی محسوب میشود. همچنین مسئله اعتماد به ایالات متحده مطرح است؛ چرا که آمریکاییها تمایلی به مهار نتانیاهو ندارند.
💢مذاکره با دولت جدید؟
🔸اگر دولت جدیدی در اسرائیل روی کار بیاید و بتواند دستاوردی در موضوع فلسطین داشته باشد، ممکن است اتفاقاتی بیفتد، اما موضوع پیچیدهتر از این حرفهاست. در حال حاضر حرکتی بزرگ لازم است تا هر دو طرف متقاعد شوند. پیش از هر چیز، افکار عمومی عربستان باید اقناع شود. اکنون دیگر باید افکار عمومی سعودی را در محاسبات لحاظ کرد؛ آنها مدتهاست که بر خواستهی «کشور مستقل فلسطین» تأکید میکنند.
🔸بر این اساس، هر چیزی کمتر از تشکیل دولت مستقل فلسطینی، باید به اندازه کافی معنادار و قابل توجه باشد. مسئله دیگر این است که تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باید نسبت به این حرکت متقاعد شود و بگوید «بله، این به اندازه کافی خوب است». افرادی مثل لاپید، آیزنکوت و حتی بنت میتوانند به آن نقطه برسند، اما شروط همینهاست. افکار عمومی عربستان اکنون بسیار بیشتر درباره تحولات اشغالگری و مسئله فلسطین و اسرائیل میدانند. به همین دلیل است که به اقدامی بزرگ نیاز است.
💢آل سعود و توجه به افکار عمومی
🔄 مطالب مرتبط:
◽️ آینده روابط عربستان و آمریکا در دوره جدید ترامپ
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5👎3👏1
#تحلیل_کوتاه
#تروریسم
🔹در تحولی تازه پس از جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل، گروهک «جیشالعدل» از ادغام خود با چند گروهک محلی با نامهای «جبهه محمد رسولالله»، «حرکت نصر بلوچستان» و «پادا بلوچ» در استان سیستان و بلوچستان و تشکیل «جبهه مبارزین مردمی» خبر داد. با فاصله چند روز از این اعلام، حملهای تروریستی نیز توسط این ائتلاف ساماندهی شد که به شهادت چهار تن از نیروهای نظامی کشور انجامید.
🔸این گروهک همچنین اقدامات جدیدی را در سطح باصطلاح «مدنی» از قبیل معرفی و برافراشتن پرچم آغاز کرده است که علیرغم گستره محدود، با روش مرسوم جیشالعدل تفاوت دارند. ائتلاف، تغییر نام و چهره سیاسی در میان گروهکها و سازمانهای تروریستی در محیط منطقهای به کرات مشاهده شده است. به عنوان مثال، تغییر جبههالنصره به تحریرالشام و لشکر طیبه (LeT) به جبهه مقاومت (TRF) نمونههایی متاخر از این تحول به حساب میروند که هر یک بسترها و اهداف خاص خود را داشتهاند.
💢ظرفیت حمایتهای خارجی
🔸از نظرگاه خارجی، نباید فراموش کرد که با استقرار طالبان در کابل و اوجگیری فعالیتهای طالبان پاکستان (TTP)، در کنار تشدید تحرکات تروریستی گروههای تجزیهطلب در ایالت بلوچستان پاکستان و انتقال بخشی از گروهکهای تروریستی مستقر در سوریه به افغانستان در حقیقت خط لجستیک و پشتیبانی گروهکهای تروریستی در مجاورت جنوب شرق به شکل قابلتوجهی تقویت شده است. همزمان، سرویسهای خارجی متعددی وجود دارند که مایلند از این گروهکها برای منافع خود اهرمسازی کنند. در راس این موارد میتوان به نقش پررنگ سرویس خارجی هند (RA&W) در تحریک گروهکهای بلوچ و طالبان پاکستان اشاره کرد.
🔸به نظر میرسد که همگام با تحولات متاخر در محیط منطقهای (اعم از جنگ غزه و جنگ دوازدهروزه)، ارتقای سطح قابلتوجهی در ارتباط میان گروهکهای تروریستی ضدایرانی و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیلی پدیدار شده باشد. ناکامی اسرائیل در ایجاد آشوب فراگیر داخلی به عنوان مکمل حملات خارجی در جنگ دوازده روزه، به طور حتم این بازیگر را به تحریک بیشتر و تقویت حمایتهای مالی-لجستیکی از گروهکهای تروریستی ترغیب خواهد کرد.
🔸گروهکهای فعال در مناطق بلوچنشین ایران و پاکستان، به دلایل متعدد مناسبترین نامزد اسرائیل برای افزایش حمایت و تحریک به حساب میروند که مهمترین موارد آن را میتوان توسعهنایافتگی اقتصادی در سطح محلی، وجود خط لجستیکی تقویت شده برای حمایت، امکان دسترسی به شبکه پیشینی موجود از طریق سرویس امنیتی هند به عنوان یک شریک نزدیک، و جذابیت اهرمسازی بلندمدت علیه پاکستان دانست.
💢خلق نام و هویت جدید
🔸در موارد مشابه، گریز از نام و هویت تحریمشده توسط کشورها و سازمانهای بینالمللی یکی از محرکهای مهم تلقی شده است. جیشالعدل به عنوان یک گروهک تروریستی، علاوه بر ایران از سوی کشورهایی همچون ایالات متحده و ژاپن نیز تحت تحریم است و این تغییر نام، میتواند مسیری برای تسهیل حمایتهای خارجی محسوب شود. با توجه به عدم محبوبیت عمومی جریانهای تکفیری در افکار عمومی جهان، تغییر چهره این گروهکها احتمالا فارغ از مسئله تحریم، در تصویرسازی مطلوب برای کارفرمای خارجی نیز اهمیت پیدا میکند.
🔸از طرف دیگر، این سازمان تروریستی به وضوح نزد افکار عمومی ایرانیان به عنوان یک حرکت سلفی-جهادی با تمایلات افراطگرایانه و تجزیهطلبانه شناخته میشد. این تحول ظاهری میتواند نوعی انفصال ذهنی از آن سابقه تیره برای جیشالعدل ایجاد کند و بستری برای گفتمانسازی جدید تلقی شود.
🔸با مرور بیانیهها و پیامهای تصویری منتشر شده از سوی این جبهه میتوان دریافت که بازنمایی منازعه با جمهوری اسلامی ایران در قالبی جدیدتر و نزدیکتر به گفتمان گروهکهایی مانند مجاهدین خلق انجام پذیرفته است. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نخواهد بود که از میان گروهکهای ادغام شده، اخبار تحرکات «پادا بلوچ» منحصرا توسط پایگاههای خبری سازمان مجاهدین خلق بازتاب داشته است. بر همین اساس ممکن است فصلی از همسویی منافع و همکاری میان مجاهدین و این گروهکها در محیط سیستان و بلوچستان آغاز شده باشد.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤2👏1
#مقاله_تحلیلی
#شرق_آسیا #آمریکا #چین
#جنگ_تجاری
📝مصطفی یوسفی
🔹جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین از سال ۲۰۱۸ با اعمال تعرفههای گسترده توسط دولت دونالد ترامپ آغاز شد و به تدریج به یک رقابت جامع اقتصادی، فناوری و ژئوپولیتیکی تبدیل گردید. این تنشها ابتدا بر کاهش کسری تجاری آمریکا تمرکز داشت، اما به سرعت به حوزههای فناوری پیشرفته، امنیت ملی، کنترل دادهها و منابع معدنی گسترش یافت. در آخرین تحول اخیراً در ۹ دسامبر ۲۰۲۵، لغو ممنوعیت صادرات تراشههای پیشرفته H۲۰۰ انویدیا به چین توسط ترامپ، بار دیگر مسیری که این جنگ طی میکند را به کانون توجهات بازگرداند.
💢روند جنگ تجاری؛ از آغاز تا اکنون
🔸جنگ در مارس ۲۰۱۸ با تعرفههای ۲۵ درصدی بر فولاد و ۱۰ درصدی بر آلومینیوم آغاز شد. در ژوئیه همان سال، آمریکا تعرفه ۲۵ درصدی بر ۳۴ میلیارد دلار کالای چینی اعمال کرد و چین پاسخ متقابل داد. در سپتامبر، تعرفهها بر ۲۰۰ میلیارد دلار کالا به ۲۵ درصد افزایش یافت و چین بر ۶۰ میلیارد دلار کالای آمریکایی تعرفه وضع کرد. در ۲۰۱۹، تحریم هوآوی و قرار گرفتن آن در لیست سیاه، رقابت را به حوزه فناوری کشاند. در ژانویه ۲۰۲۰، توافق فاز اول امضا شد که چین را به خرید ۲۰۰ میلیارد دلار کالا از آمریکا متعهد کرد و آمریکا برخی تعرفهها را کاهش داد.
🔸در دوران بایدن، سیاستهای سختگیرانه ادامه یافت. ممنوعیت اپلیکیشنهای تیکتاک و ویچت در ۲۰۲۰، کنترل صادرات نیمههادیها در ۲۰۲۲، و محدودیت سرمایهگذاری در فناوریهای حساس چین در ۲۰۲۳ از اقدامات کلیدی بودند. چین نیز با تقویت صنعت بومی نیمههادی و محدودیت صادرات عناصری مانند گالیوم و گرافیت پاسخ داد. در آوریل ۲۰۲۵، چین صادرات هفت عنصر معدنی کمیاب (مانند دیسپروزیم و ترابیوم) را مشروط به مجوز کرد، که اهرمی ژئوپولیتیکی بود.
🔸در اکتبر ۲۰۲۵، دیدار شی جینپینگ و ترامپ در بوسان کره جنوبی (حاشیه نشست APEC) به آتشبس موقت منجر شد. چین متعهد به توقف محدودیتهای معدنی کمیاب برای یک سال، ازسرگیری واردات سویا و همکاری در کنترل فنتانیل شد. آمریکا تعرفهها را ۱۰ درصد کاهش داد. ترامپ این دیدار را موفقیتآمیز خواند، اما تحلیلگران آن را تاکتیکی و موقت دانستند، زیرا مسائل ریشهای مانند ظرفیت مازاد تولید چین حل نشد.
🔸در دسامبر ۲۰۲۵، آمریکا اجازه صادرات تراشه H۲۰۰ انویدیا به مشتریان تأییدشده چینی را با پرداخت ۲۵ درصد عوارض به خزانه آمریکا داد. این تراشه شش برابر قدرتمندتر از گزینههای موجود در چین است، اما فروش آن با نظارت شدید برای جلوگیری از کاربرد نظامی همراه است. منتقدان آمریکایی این تصمیم را عقبنشینی از سیاست مهار دانستند، در حالی که چین ممکن است دسترسی داخلی به آن را محدود کند.
💢مؤلفههای اصلی
1️⃣تعرفهها و مقابلهبهمثل: آمریکا بر ۵۵۰ میلیارد دلار کالای چینی و چین بر ۱۸۵ میلیارد دلار کالای آمریکایی تعرفه وضع کرد. این امر قیمتها را افزایش داد و زنجیره تأمین را بیثبات کرد. سهم چین در واردات آمریکا از ۲۲ درصد در سال۲۰۱۷ به ۱۷ درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش یافت، و آمریکا تولید را به به ویتنام، هند، تایوان و مکزیک انتقال داد. اما جداسازی کامل رخ نداده، زیرا وابستگی به قطعات چینی باقی است.
2️⃣جنگ تراشهها و کنترل صادرات: آمریکا صادرات نیمههادیهای پیشرفته را ممنوع کرد تا پیشرفت چین در هوش مصنوعی و کاربردهای نظامی را کند کند. این سیاستها چین را به خودکفایی مانند برنامه ساخت چین ۲۰۲۵، ترغیب کرد، هرچند کوتاهمدت اختلال ایجاد کرد.
3️⃣محدودیت سرمایهگذاری و فناوری دیجیتال: ممنوعیت سرمایهگذاری آمریکایی در بخشهای حساس چین و نزاع بر سر تیکتاک که در نهایت در ۲۰۲۵ به واگذاری سهام عمده به کنسرسیوم آمریکایی منجر شد.
4️⃣ منابع معدنی کمیاب: چین با کنترل بیش از ۸۰ درصد تولید جهانی، از آن به عنوان سلاح استفاده کرد، اما پس از توافق بوسان تعلیق شد.
5️⃣تغییر زنجیره تأمین: استراتژیهای نزدیکسپاری و دوستسپاری توسط شرکتها، که رشد اقتصادی کشورهای ثالث را افزایش داد، اما رشد جهانی را کاهش و عدم اطمینان را بالا برد.
💢جمعبندی و چشمانداز
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5❤3👏1
🔵قوشتپه؛ بازتعریف دیپلماسی زور و تنشهای هیدروپلیتیک در حوضه آمودریا
#اکوتهران
📝شهرام پیرانی
🔸پروژه عظیم کانال «قوشتپه» در شمال افغانستان، فراتر از یک طرح عمرانی، امروزه بهمثابه یک «بیانیه سیاسی» مقتدرانه از سوی حکومت طالبان قلمداد میشود. این کانال که وظیفه انحراف حجم وسیعی از آب رودخانه مرزی آمودریا را بر عهده دارد، در زمانی احداث میشود که تغییرات اقلیمی، آب را به ارزشمندترین دارایی استراتژیک منطقه تبدیل کرده است. حرکت سریع و یکجانبه طالبان، بدون در نظر گرفتن پروتکلهای دیپلماتیک مرسوم، اساس روابط کابل با پایتختهای آسیای مرکزی را وارد مرحلهای از نااطمینانی و تقابل کرده و آمودریا را به صحنهای برای رقابت بر سر حاکمیت تبدیل نموده است.
💢انزوای دیپلماتیک و تولد دیپلماسی زور
🔹کانال قوشتپه ابزاری است که طالبان با آن درصدد است «حقانیت ملی» و توان مدیریتی خود را به نمایش بگذارد. ازبکستان و ترکمنستان که دههها بر اساس سهمیهبندیهای دوران شوروی از آمودریا بهرهبرداری کردهاند، اکنون با حکومتی روبهرو هستند که خود را متعهد به هیچیک از توافقات پیشین نمیداند. طالبان با بهرهگیری از خلأ معاهدات حقوقی بینالمللی، سیاست «عمل انجامیافته» را در پیش گرفته و دیپلماسی سنتی منطقه را با بنبست مواجه کردهاند.
🔹برای طالبان، تکمیل این کانال به معنای خروج از انزوای سیاسی و تحمیل اراده بر همسایگانی است که هنوز در به رسمیت شناختن این حکومت تردید دارند. بدین ترتیب، آب به اهرم فشاری تبدیل شده است که کشورهای منطقه را وادار میسازد میان «بحران کمآبی» و «تعامل رسمی با کابل» دست به انتخاب بزنند.
💢فرسایش روابط با ازبکستان و ترکمنستان
🔹تنش در روابط سیاسی کابل با تاشکند و عشقآباد به اوج خود رسیده است. ازبکستان که پیشتر پیشگام در تعاملات اقتصادی با طالبان بود، اکنون سکوت در برابر قوشتپه را برابر با پذیرش نابودی تدریجی کشاورزی و اقتصاد خود میداند. این مسئله، گفتمان دیپلماتیک منطقه را به هشدارهای امنیتی مبدل ساخته است. ترکمنستان نیز که معمولاً سیاست بیطرفی را دنبال میکند، با نگرانی از کاهش آب ورودی به کانال «قرهقوم»، ناچار به بازنگری در روابط خود با کابل شده است. این تقابل هیدروپلیتیک، پروژههای بزرگ منطقهای و اعتماد متقابل را بهشدت خدشهدار کرده است.
💢نقش قدرتهای منطقهای؛ روسیه و چین در میانه میدان
🔹در این میدان، قدرتهای بزرگی چون روسیه و چین نقشی تعیینکننده و در عین حال پیچیده ایفا میکنند. روسیه که آسیای مرکزی را حیاطخلوت تاریخی خود میپندارد، میان دو جبهه گرفتار آمده است: حفظ روابط با طالبان و جلوگیری از بیثباتی متحدانش در تاشکند و عشقآباد. مسکو بهخوبی آگاه است که بحران آب میتواند به سقوط دولتهای باثبات بینجامد؛ لذا میکوشد تا نقش میانجی را ایفا کند. از سوی دیگر، چین نگران است که تنشهای آبی، اجرای طرحهای کلان زیرساختیاش در چارچوب ابتکار «کمربند و جاده» را مختل سازد. پکن تمایل دارد با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین آبیاری از شدت تنش بکاهد، اما واقعیت سیاسی قوشتپه فراتر از راهکارهای فنی است و مستقیماً با موازنه قوای منطقه گره خورده است.
💢میلیتاریزه شدن حوضه آمودریا
🔹تبدیل آب به یک موضوع امنیتی، خطر درگیری فیزیکی در مرزها را افزایش داده است. گزارشها از تقویت پاسگاههای مرزی و برگزاری رزمایشهای نظامی در مجاورت حوضه آمودریا حکایت دارد. طالبان نیز با تشکیل یگانهای نظامی ویژه برای حفاظت از این پروژه، پیامی صریح مخابره کردهاند که هرگونه مداخله را تجاوز به حاکمیت ملی خود قلمداد خواهند کرد. این وضعیت، منطقه را در آستانه یک منازعه مسلحانه قرار داده است. همزمان، تضعیف دولتهای پاییندست در نتیجه بحرانهای اقتصادی ناشی از کمآبی، میتواند بستری برای رشد گروههای افراطی فراهم آورد.
💢نتیجهگیری
🔹کانال قوشتپه برای افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان، نماد «استقلال و حق توسعه» و برای کشورهای آسیای مرکزی «تهدیدی وجودی» است. فقدان یک نهاد ناظر بینالمللی کارآمد و عدم پایبندی به کنوانسیونهای مربوط به آبهای فرامرزی، این پروژه را به جرقهای در انبار باروت منطقه تبدیل کرده است. آینده سیاسی آسیای مرکزی امروز بیش از هر زمان دیگری به جریان آب در آمودریا گره خورده است.
✅ تداوم مسیر کنونی که مبتنی بر نادیده گرفتن منافع متقابل است، نهتنها مزارع افغانستان را سبز نخواهد کرد، بلکه سرچشمهای برای خشکسالی دیپلماتیک و بیثباتی پایدار خواهد شد. تنها راه برونرفت، عبور از منطق تقابل و حرکت به سمت یک پیمان هیدروپلیتیک نوین است که در آن افغانستان بهعنوان شریکی مسئولیتپذیر پذیرفته شود.
🔄مطالب مرتبط:
◽️خشکسالی چگونه منازعات هیدروپلیتیک را در پیرامون ایران تشدید کرده است؟
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
#اکوتهران
📝شهرام پیرانی
🔸پروژه عظیم کانال «قوشتپه» در شمال افغانستان، فراتر از یک طرح عمرانی، امروزه بهمثابه یک «بیانیه سیاسی» مقتدرانه از سوی حکومت طالبان قلمداد میشود. این کانال که وظیفه انحراف حجم وسیعی از آب رودخانه مرزی آمودریا را بر عهده دارد، در زمانی احداث میشود که تغییرات اقلیمی، آب را به ارزشمندترین دارایی استراتژیک منطقه تبدیل کرده است. حرکت سریع و یکجانبه طالبان، بدون در نظر گرفتن پروتکلهای دیپلماتیک مرسوم، اساس روابط کابل با پایتختهای آسیای مرکزی را وارد مرحلهای از نااطمینانی و تقابل کرده و آمودریا را به صحنهای برای رقابت بر سر حاکمیت تبدیل نموده است.
💢انزوای دیپلماتیک و تولد دیپلماسی زور
🔹کانال قوشتپه ابزاری است که طالبان با آن درصدد است «حقانیت ملی» و توان مدیریتی خود را به نمایش بگذارد. ازبکستان و ترکمنستان که دههها بر اساس سهمیهبندیهای دوران شوروی از آمودریا بهرهبرداری کردهاند، اکنون با حکومتی روبهرو هستند که خود را متعهد به هیچیک از توافقات پیشین نمیداند. طالبان با بهرهگیری از خلأ معاهدات حقوقی بینالمللی، سیاست «عمل انجامیافته» را در پیش گرفته و دیپلماسی سنتی منطقه را با بنبست مواجه کردهاند.
🔹برای طالبان، تکمیل این کانال به معنای خروج از انزوای سیاسی و تحمیل اراده بر همسایگانی است که هنوز در به رسمیت شناختن این حکومت تردید دارند. بدین ترتیب، آب به اهرم فشاری تبدیل شده است که کشورهای منطقه را وادار میسازد میان «بحران کمآبی» و «تعامل رسمی با کابل» دست به انتخاب بزنند.
💢فرسایش روابط با ازبکستان و ترکمنستان
🔹تنش در روابط سیاسی کابل با تاشکند و عشقآباد به اوج خود رسیده است. ازبکستان که پیشتر پیشگام در تعاملات اقتصادی با طالبان بود، اکنون سکوت در برابر قوشتپه را برابر با پذیرش نابودی تدریجی کشاورزی و اقتصاد خود میداند. این مسئله، گفتمان دیپلماتیک منطقه را به هشدارهای امنیتی مبدل ساخته است. ترکمنستان نیز که معمولاً سیاست بیطرفی را دنبال میکند، با نگرانی از کاهش آب ورودی به کانال «قرهقوم»، ناچار به بازنگری در روابط خود با کابل شده است. این تقابل هیدروپلیتیک، پروژههای بزرگ منطقهای و اعتماد متقابل را بهشدت خدشهدار کرده است.
💢نقش قدرتهای منطقهای؛ روسیه و چین در میانه میدان
🔹در این میدان، قدرتهای بزرگی چون روسیه و چین نقشی تعیینکننده و در عین حال پیچیده ایفا میکنند. روسیه که آسیای مرکزی را حیاطخلوت تاریخی خود میپندارد، میان دو جبهه گرفتار آمده است: حفظ روابط با طالبان و جلوگیری از بیثباتی متحدانش در تاشکند و عشقآباد. مسکو بهخوبی آگاه است که بحران آب میتواند به سقوط دولتهای باثبات بینجامد؛ لذا میکوشد تا نقش میانجی را ایفا کند. از سوی دیگر، چین نگران است که تنشهای آبی، اجرای طرحهای کلان زیرساختیاش در چارچوب ابتکار «کمربند و جاده» را مختل سازد. پکن تمایل دارد با سرمایهگذاری در فناوریهای نوین آبیاری از شدت تنش بکاهد، اما واقعیت سیاسی قوشتپه فراتر از راهکارهای فنی است و مستقیماً با موازنه قوای منطقه گره خورده است.
💢میلیتاریزه شدن حوضه آمودریا
🔹تبدیل آب به یک موضوع امنیتی، خطر درگیری فیزیکی در مرزها را افزایش داده است. گزارشها از تقویت پاسگاههای مرزی و برگزاری رزمایشهای نظامی در مجاورت حوضه آمودریا حکایت دارد. طالبان نیز با تشکیل یگانهای نظامی ویژه برای حفاظت از این پروژه، پیامی صریح مخابره کردهاند که هرگونه مداخله را تجاوز به حاکمیت ملی خود قلمداد خواهند کرد. این وضعیت، منطقه را در آستانه یک منازعه مسلحانه قرار داده است. همزمان، تضعیف دولتهای پاییندست در نتیجه بحرانهای اقتصادی ناشی از کمآبی، میتواند بستری برای رشد گروههای افراطی فراهم آورد.
💢نتیجهگیری
🔹کانال قوشتپه برای افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان، نماد «استقلال و حق توسعه» و برای کشورهای آسیای مرکزی «تهدیدی وجودی» است. فقدان یک نهاد ناظر بینالمللی کارآمد و عدم پایبندی به کنوانسیونهای مربوط به آبهای فرامرزی، این پروژه را به جرقهای در انبار باروت منطقه تبدیل کرده است. آینده سیاسی آسیای مرکزی امروز بیش از هر زمان دیگری به جریان آب در آمودریا گره خورده است.
🔄مطالب مرتبط:
◽️خشکسالی چگونه منازعات هیدروپلیتیک را در پیرامون ایران تشدید کرده است؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍8❤2👏1
اندیشکده تهران | Tehran Institute
🔻انتخاب هیبت الحلبوسی به عنوان رئیس جدید پارلمان عراق
#تعقیب_روند
#عراق #با_انتخابات
🔹نخستین جلسه دوره ششم مجلس نمایندگان عراق امروز با انتخاب هیبت الحلبوسی بهعنوان رئیس جدید پارلمان همراه شد. پس از هفتهها کشمکش میان نیروهای سیاسی اهلسنت، «مثنی السامرائی» رئیس ائتلاف «عزم»، که از نامزدهای جدی برای ریاست مجلس نمایندگان بود از نامزدی کنارهگیری کرد و به این ترتیب رقابت بین عامر عبدالجبار، سالم العیساوی و هیبت الحلبوسی برای تصدی ریاست پارلمان صورت گرفت. الحلبوسی ۲۰۸، سالم العيساوی ۶۶ و عامر عبد الجبار ۹ رای کسب کردند و ۲۶ رای نیز باطل شد.
🔄 مطالب مرتبط
▫️گزینههای رؤسای سهگانه عراق چه کسانی هستند؟
▫️اعداد و ارقام انتخابات پارلمانی عراق چه میگویند؟
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
#تعقیب_روند
#عراق #با_انتخابات
🔹نخستین جلسه دوره ششم مجلس نمایندگان عراق امروز با انتخاب هیبت الحلبوسی بهعنوان رئیس جدید پارلمان همراه شد. پس از هفتهها کشمکش میان نیروهای سیاسی اهلسنت، «مثنی السامرائی» رئیس ائتلاف «عزم»، که از نامزدهای جدی برای ریاست مجلس نمایندگان بود از نامزدی کنارهگیری کرد و به این ترتیب رقابت بین عامر عبدالجبار، سالم العیساوی و هیبت الحلبوسی برای تصدی ریاست پارلمان صورت گرفت. الحلبوسی ۲۰۸، سالم العيساوی ۶۶ و عامر عبد الجبار ۹ رای کسب کردند و ۲۶ رای نیز باطل شد.
🔄 مطالب مرتبط
▫️گزینههای رؤسای سهگانه عراق چه کسانی هستند؟
▫️اعداد و ارقام انتخابات پارلمانی عراق چه میگویند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4🔥1👏1
#تحلیل_کوتاه
#افغانستان #طالبان
🔹در سوم دی ماه ۱۴۰۴، ژنرال اکرامالدین سریع، فرمانده نظامی پیشین افغانستانی و چهره مخالف طالبان، در محله شهرک ولیعصر تهران در هنگام خروج از دفتر کار خود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت. در جریان ترور این فرمانده، دو نظامی پیشین افغانستانی با نامهای امین الماس و آغا شتاب نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که یکی از آنها جان باخته و دیگری زخمی شده است. در شهریور ماه سال جاری نیز حاجی معروف خان، دیگر چهره نظامی مخالف طالبان، در خیابان مفتح مشهد به ضرب گلوله کشته شد.
💢سوابق ژنرال اکرامالدین سریع
🔸ژنرال اکرامالدین سریع، از فارغالتحصیلان دانشکده نظامی کابل بود و در دوره جمهوریت مسئولیتهای متعددی در حوزههای امنیتی مختلف برعهده داشت که آخرین موارد آن فرماندهی پلیس در ولایتهای بغلان و تخار بود. با بازگشت طالبان به قدرت در کابل، اکرامالدین سریع به مقاومت پنجشیر پیوست و با سقوط پنجشیر، رهسپار ایران شد. با آغاز اخراج مهاجران غیرقانونی افغانستانی در ایران، فعالیت ژنرال سریع بیشتر بر سازماندهی چهرههای نظامی پیشین، اخذ اقامت برای آنها و جلوگیری از اخراج آنها به افغانستان بود. در عین حال، منابع افغانستانی از ارتباط نزدیک وی با جریانهای مسلح مخالف طالبان اعم از جبهه آزادی به رهبری یاسین ضیاء و جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود خبر دادهاند.
💢روایتهای موجود
🔸مقامات ایرانی از تداوم بررسیها درباره این حادثه خبر دادهاند و هنوز هیچ واکنش رسمی و شفافی از سوی منابع ایرانی به این ترور داده نشده است. در غیاب موضعگیری و روایت رسمی ایران، منابع افغانستانی روایتهای مختلفی را در خصوص انگیزه و اهداف ترور ژنرال اکرامالدین سریع منتشر ساختهاند که در بین آنها دو روایت شاخص وجود دارد.
🔸روایت اول، که از سوی اکثر چهرههای مخالف طالبان مطرح میشود، بر وقوع یک ترور سیاسی با هدایت و برنامهریزی استخبارات طالبان تاکید دارند. مشابهت الگوی این ترور با ترور حاجی معروف خان در مشهد از سوی عمده حامیان این روایت مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این منابع معتقدند که طالبان، از سفارتها و کنسولگریهای فعال افغانستان در قلمروی ایران، برای طراحی، برنامهریزی و اجیرسازی افراد در اقدامات اطلاعاتی و حملات مشابه به گستردگی بهره میبرد.
🔸روایت دوم، که بیشتر از سوی رسانههای نزدیک به طالبان و رقبای قومی اکرامالدین سریع منتشر شده است، بر احتمال وجود انگیزههای متفاوت در این ترور تاکید دارند و بیشتر بر دو محور متمرکزند. بخشی از راویان، از احتمال وقوع تسویه حساب داخلی مبتنی بر رقابتهای درونگروهی میان مخالفان صحبت میکنند و بخشی دیگر، حادثه اخیر را نه یک ترور سیاسی، که یک قتل با انگیزههای تجاری یا شخصی تصویر کردهاند. به عنوان مثال، در شبکههای اجتماعی یک فایل صوتی منسوب به ژنرال سریع دست به دست میشود که در آن، یکی دیگر از چهرههای نظامی مخالف طالبان به باد توهین و تهدید گرفته شده است.
🔸در نگاه اول، روایت مخالفان طالبان منسجمتر و معتبرتر به نظر میرسد؛ برخلاف تلاشهای سیاسی، طالبان نشان داده است که برای مقابله با تلاشهای نظامی علیه خود انگیزه قابلتوجهی دارد. علاوه بر این، نقشآفرینی اکرامالدین سریع در ممانعت از اخراج نظامیان سابق از ایران به وضوح با منافع طالبان در تضاد است؛ چرا که علیرغم اعلام ظاهری عفو عمومی در سال ۲۰۲۱، طالبان در چهار سال گذشته فعالانه در پی تعقیب و کشتار نظامیان سابق افغانستانی بوده است. با این وجود، بدون اطلاع از جنبههای پنهان این حمله نمیتوان به تایید یا رد هیچ یک از روایتهای موجود پرداخت.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤8💔2
♦️ تصمیم نهایی ریاض برای مقابله با شورای انتقالی جنوب!
▪️مفاتح السیاسیه
#رویة_العربیة
#عربستان #یمن
🔸درگیریها در استان حضرموت میان «شورای انتقالی جنوب» (مورد حمایت امارات) و «ائتلاف قبایل حضرموت» (مورد حمایت عربستان سعودی) در منطقه «خرد» از توابع بخش «الشحر» آغاز شده است. ائتلاف قبایل حضرموت به رهبری شیخ «عمرو بن حبربش» و شیخ «سالم الغرابی»، کمینی را علیه نیروهای کمکی «تیپ پشتیبانی امنیتی» وابسته به شورای انتقالی اجرا کردند. این عملیات منجر به کشته شدن ۶ سرباز، مجروح شدن ۱۵ تن دیگر و انهدام ۴ خودروی نظامی و ۲ زرهپوش شد.
🔹در همین حال، نیروی هوایی عربستان سعودی به پروازهای فشرده خود بر فراز ستونهای نظامی شورای انتقالی جنوب که به سمت منطقه «خرد» در حرکت بودند، ادامه داد و در اقدامی هشدارآمیز، دیوار صوتی را شکست. همچنین درگیریهای پراکندهای میان طرفین در منطقه «غیل بن یمین» در شمال مکلا گزارش شده است؛ جایی که افراد مسلح ائتلاف قبایل به رهبری شیخ «صالح بن حریز المری» بر تداوم حضور و آمادگی خود برای هرگونه تقابل جدید تأکید کردند. علاوه بر این، جنگندههای سعودی صبح جمعه، سه حمله هوایی علیه مواضع و اردوگاههای شورای انتقالی جنوب در «وادی نحب» انجام دادند که البته تلفات جانی یا خسارات تجهیزاتی از آن گزارش نشده است.
🔹در مقابل، فرماندهی منطقه دوم نظامی وابسته به شورای انتقالی جنوب مدعی شد که نیروهای «نخبگان حضرمی» کنترل اردوگاه وادی نحب را به دست گرفتهاند و شیخ «عمرو بن حبربش»، رهبر ائتلاف حضرموت را «شورشی» خواند. با این حال، ائتلاف قبایل حضرموت با انتشار ویدیویی، حضور خود در وادی نحب را در صبح جمعه تأیید کرد و شیخ صالح بن حریز المری از آمادگی کامل نیروهایش خبر داد.
🔹نکته قابل توجه این است که همزمان با حملات شورای انتقالی جنوب به آخرین سنگرهای ائتلاف در «الشحر» و «غیل بن یمین»، شیخ عمرو بن حبربش وارد ریاض شد. شورای انتقالی نیز با صدور بیانیهای ضمن اعلام آمادگی برای هرگونه هماهنگی جهت حفظ امنیت جنوب، تأکید کرد که حملات هوایی عربستان مانع از ادامه اقدامات این شورا نخواهد شد. منابع قبیلهای تأکید کردند که کمین نیروهای ائتلاف قبایل در پاسخ به حمله شورای انتقالی جنوب به مواضع آنها صورت گرفته است. تنشهای نظامی در مناطق الشحر، غیل بن یمین و وادی نحب همچنان ادامه دارد و آمار نهایی تلفات در برخی مناطق درگیری هنوز مشخص نیست.
💢پیامدهای مداخله عربستان
🔹تنشهای اخیر در حضرموت بازتابدهنده حساسیت اوضاع در شرق یمن و افزایش اصطکاک میان دو اردوگاه رقیب است. مداخله عربستان سعودی در این مرحله، جسارت و قاطعیت بیشتری نسبت به گذشته نشان میدهد؛ گویی ریاض تصمیم نهایی خود را برای مقابله با شورای انتقالی جنوب و جلوگیری از گسترش نفوذ یا کنترل مطلق این شورا بر مناطق استراتژیک و مهم حضرموت (علیرغم حمایت امارات از آن) اتخاذ کرده است.
در سایه این درگیریها، انصارالله به عنوان ذینفع اصلی این منازعه پدیدار شده است. گزارشهای متعددی درباره شتاب گرفتن تلاشهای عربستان و امارات برای باز کردن کانالهای ارتباطی یا روابط غیرمستقیم با صنعا وجود دارد. این وضعیت میتواند موازنه قدرت در یمن را تغییر داده، حاشیه تحرک انصارالله را در میدان نبرد افزایش دهد و آنها را به عنوان طرف پیروز جلوه دهد.
💢سناریوهای آتی
1️⃣ تداوم تنش نظامی: انتظار میرود درگیریها میان شورای انتقالی جنوب و ائتلاف قبایل ادامه یافته و احتمالاً گسترش یابد.
2️⃣ فشار حداکثری ریاض: عربستان سعودی فشارهای خود را بر شورای انتقالی جنوب (چه از طریق حملات هوایی و چه تحرکات دیپلماتیک) برای محدود کردن دامنه نفوذ آن افزایش خواهد داد.
3️⃣ تقویت موضع انصارالله: تداوم اختلافات میان متحدان سابق و تلاشهای متعدد برای ایجاد کانالهای ارتباطی با صنعا، در نهایت به نفع انصارالله تمام خواهد شد.
✅ به طور کلی، حضرموت امروز به میدان آزمون مستقیم موازنه قدرت در شرق یمن تبدیل شده است. هرگونه تشدید تنش میتواند این درگیری محلی را به یک بحران گستردهتر تبدیل کند که پیامدهای مستقیمی برای ائتلاف عربی و آینده جنوب یمن خواهد داشت.
🔁مطالب مرتبط
▫️جنگ قدرت در جنوب یمن و درگیری در حضرموت
▫️تجزیهطلبی: گزینهای که از نظر ژئوپلیتیکی در یمن غیرممکن است!
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️مفاتح السیاسیه
#رویة_العربیة
#عربستان #یمن
🔸درگیریها در استان حضرموت میان «شورای انتقالی جنوب» (مورد حمایت امارات) و «ائتلاف قبایل حضرموت» (مورد حمایت عربستان سعودی) در منطقه «خرد» از توابع بخش «الشحر» آغاز شده است. ائتلاف قبایل حضرموت به رهبری شیخ «عمرو بن حبربش» و شیخ «سالم الغرابی»، کمینی را علیه نیروهای کمکی «تیپ پشتیبانی امنیتی» وابسته به شورای انتقالی اجرا کردند. این عملیات منجر به کشته شدن ۶ سرباز، مجروح شدن ۱۵ تن دیگر و انهدام ۴ خودروی نظامی و ۲ زرهپوش شد.
🔹در همین حال، نیروی هوایی عربستان سعودی به پروازهای فشرده خود بر فراز ستونهای نظامی شورای انتقالی جنوب که به سمت منطقه «خرد» در حرکت بودند، ادامه داد و در اقدامی هشدارآمیز، دیوار صوتی را شکست. همچنین درگیریهای پراکندهای میان طرفین در منطقه «غیل بن یمین» در شمال مکلا گزارش شده است؛ جایی که افراد مسلح ائتلاف قبایل به رهبری شیخ «صالح بن حریز المری» بر تداوم حضور و آمادگی خود برای هرگونه تقابل جدید تأکید کردند. علاوه بر این، جنگندههای سعودی صبح جمعه، سه حمله هوایی علیه مواضع و اردوگاههای شورای انتقالی جنوب در «وادی نحب» انجام دادند که البته تلفات جانی یا خسارات تجهیزاتی از آن گزارش نشده است.
🔹در مقابل، فرماندهی منطقه دوم نظامی وابسته به شورای انتقالی جنوب مدعی شد که نیروهای «نخبگان حضرمی» کنترل اردوگاه وادی نحب را به دست گرفتهاند و شیخ «عمرو بن حبربش»، رهبر ائتلاف حضرموت را «شورشی» خواند. با این حال، ائتلاف قبایل حضرموت با انتشار ویدیویی، حضور خود در وادی نحب را در صبح جمعه تأیید کرد و شیخ صالح بن حریز المری از آمادگی کامل نیروهایش خبر داد.
🔹نکته قابل توجه این است که همزمان با حملات شورای انتقالی جنوب به آخرین سنگرهای ائتلاف در «الشحر» و «غیل بن یمین»، شیخ عمرو بن حبربش وارد ریاض شد. شورای انتقالی نیز با صدور بیانیهای ضمن اعلام آمادگی برای هرگونه هماهنگی جهت حفظ امنیت جنوب، تأکید کرد که حملات هوایی عربستان مانع از ادامه اقدامات این شورا نخواهد شد. منابع قبیلهای تأکید کردند که کمین نیروهای ائتلاف قبایل در پاسخ به حمله شورای انتقالی جنوب به مواضع آنها صورت گرفته است. تنشهای نظامی در مناطق الشحر، غیل بن یمین و وادی نحب همچنان ادامه دارد و آمار نهایی تلفات در برخی مناطق درگیری هنوز مشخص نیست.
💢پیامدهای مداخله عربستان
🔹تنشهای اخیر در حضرموت بازتابدهنده حساسیت اوضاع در شرق یمن و افزایش اصطکاک میان دو اردوگاه رقیب است. مداخله عربستان سعودی در این مرحله، جسارت و قاطعیت بیشتری نسبت به گذشته نشان میدهد؛ گویی ریاض تصمیم نهایی خود را برای مقابله با شورای انتقالی جنوب و جلوگیری از گسترش نفوذ یا کنترل مطلق این شورا بر مناطق استراتژیک و مهم حضرموت (علیرغم حمایت امارات از آن) اتخاذ کرده است.
در سایه این درگیریها، انصارالله به عنوان ذینفع اصلی این منازعه پدیدار شده است. گزارشهای متعددی درباره شتاب گرفتن تلاشهای عربستان و امارات برای باز کردن کانالهای ارتباطی یا روابط غیرمستقیم با صنعا وجود دارد. این وضعیت میتواند موازنه قدرت در یمن را تغییر داده، حاشیه تحرک انصارالله را در میدان نبرد افزایش دهد و آنها را به عنوان طرف پیروز جلوه دهد.
💢سناریوهای آتی
1️⃣ تداوم تنش نظامی: انتظار میرود درگیریها میان شورای انتقالی جنوب و ائتلاف قبایل ادامه یافته و احتمالاً گسترش یابد.
2️⃣ فشار حداکثری ریاض: عربستان سعودی فشارهای خود را بر شورای انتقالی جنوب (چه از طریق حملات هوایی و چه تحرکات دیپلماتیک) برای محدود کردن دامنه نفوذ آن افزایش خواهد داد.
3️⃣ تقویت موضع انصارالله: تداوم اختلافات میان متحدان سابق و تلاشهای متعدد برای ایجاد کانالهای ارتباطی با صنعا، در نهایت به نفع انصارالله تمام خواهد شد.
🔁مطالب مرتبط
▫️جنگ قدرت در جنوب یمن و درگیری در حضرموت
▫️تجزیهطلبی: گزینهای که از نظر ژئوپلیتیکی در یمن غیرممکن است!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5❤2👏1
♦️هشدار کارشناسان: سامانههای موشکی اسرائیل برای جنگ با ایران آماده نیستند!
◾️تایمز آو اسرائیل
📝استاو لواتون
#تهران_ریویو
#اسرائیل #نظامی
🔹با افزایش گزارشها درباره اطلاعاتی که به تولید مجدد موشکهای ایرانی از زمان جنگ ژوئن با اسرائیل اشاره دارد، تحلیلگران به طور فزایندهای بر این باورند که یک درگیری جدید با ایران ممکن است نزدیک باشد. اما در جنگ جدید ممکن است اسرائیل کمتر از قبل برای دفاع از خود در برابر تهدید همچنان قدرتمند موشکی ایران آماده باشد.
💢بازسازی توان موشکی ایران
🔸به تازگی، شبکه NBC نگرانی مقامات اسرائیلی پیرامون برنامه موشکی بالستیک ایران را گزارش کرد و هشدار داد که اگر این برنامه کنترل نشود، تولید ایران ممکن است به ۳۰۰۰ موشک در سال برسد. یک گزارش دیگر اشاره کرده که اسرائیل باور دارد ایران هماکنون حدود ۲۰۰۰ موشک بالستیک در اختیار دارد، تقریبا همان تعداد که پیش از جنگ ۱۲ روزه داشت. گفته میشود تحلیلگران به این نتیجه رسیدهاند که آسیبهایی که اسرائیل در طی درگیری با جمهوری اسلامی به برنامه موشکی بالستیک ایران وارد کرد، کمتر از آن چیزی بود که ابتدا ارزیابی شده بود. با این حال، در حالی که توجهها بیشتر بر تولید موشکهای ایران متمرکز شده است، کارشناسان هشدار میدهند که عدم تعادل عمده ممکن است در سمت سامانههای دفاعی اسرائیل قرار داشته باشد.
💢ذخایر محدود سامانههای دفاعی
🔸در جریان آخرین تبادل حملات اسرائیل و ایران، ذخایر رهگیرهای آمریکایی نقش بزرگی در انهدام موشکها ایفا کردند و به طور قابل توجهی تخلیه شدند، که این مسئله شک و تردیدهایی در مورد توانایی اسرائیل برای تکیه مجدد بر همان سطح از حمایت دفاع هوایی آمریکایی به وجود آورد. این یک نگرانی بسیار واقعی برای اسرائیل است. هم اسرائیل و هم ایالات متحده از حجم زیادی از ذخایر رهگیرهای خود استفاده کردند و همچنان فاصله زیادی با پر کردن مجدد این ذخایر برای بازگشت به سطح قبلی وجود دارد.
🔸این درگیری یک درس سخت برای اسرائیل و متحدانش به نمایش گذاشت: «آنچه که قبلاً داشته کافی نیست، آن مبنا دیگر کافی نیست». حجم وسیع رهگیرهای مورد نیاز، محدودیتهای فرضیات دفاع موشکی موجود را در برابر حملات موشکی مداوم و با شدت بالا نمایان کرد.
💢کاهش تمرکز آمریکا از خاورمیانه
🔸حتی اگر ایالات متحده بتواند ذخایر رهگیرهای تاد خود را قبل از درگیری بعدی اسرائیل و ایران به طور قابل توجهی تجدید کند، که این احتمال بهطور گستردهای غیرمحتمل است، اسرائیل ممکن است نتواند همان سطح حمایت آمریکایی را داشته باشد، چرا که ممکن است نیروهای ایالات متحده در جاهای دیگر متمرکز شده باشند. اکنون شاهد اولویتبندی کمتر ایالات متحده در اروپا و خاورمیانه هستیم. رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ و دولت او، توجه استراتژیک آمریکا را بیشتر به سوی مناطق دیگر، به ویژه چین و ونزوئلا معطوف کردهاند.
💢مزیت از دست رفته
🔸در جنگ قبلی، اسرائیل با یک حمله غافلگیرانه یک مزیت عظیم داشت، اما اگر در جنگ بعدی اینطور نباشد، چه به دلیل اینکه ایران قادر به تعمیر سیستمهای دفاع هوایی خود باشد، چه آمادهتر باشد یا تصمیم بگیرد پیشدستی کند، مسیر اولیه جنگ ممکن است طولانیتر شود.
🔸در یک درگیری آینده، ایران ممکن است در موقعیت بهتری برای شلیک چندین سری حملات در مدت زمان طولانیتر باشد، به ویژه اگر اسرائیل عنصر غافلگیری را نداشته باشد. این تغییر میتواند فاز اولیه جنگ را از یک مزیت سریع اسرائیل به یک تبادل طولانیتر و با تساوی بیشتر تبدیل کند که ممکن است بیش از ۱۲ روز طول بکشد و عواقب فاجعهباری برای هر دو طرف داشته باشد.
✅ اینبار شلیک ۱۰۰ موشک در روز توسط ایران طی چند روز «چالشی برای رهگیری خواهد بود». در حالی که زرادخانه اسرائیل شامل سیستمهای محلی ساخته شده است که میتواند به عنوان مکمل سیستم تاد عمل کند، هنوز هم برای مقابله با حملات موشکی گسترده و تکراری مشکل وجود خواهد داشت. مشکل اینبار در محدودیتهای ذاتی هر سیستم دفاع موشکی است که در برابر حملات سنگین و مداوم که به قصد فشار به موجودیهای رهگیر و ظرفیت پاسخدهی طراحی شدهاند، قرار میگیرد. در واقع، هیچکس نمیتواند تمام موشکهای ورودی را رهگیری کند. هیچ سیستم دفاع موشکی ۱۰۰ درصد وجود ندارد، اما وقتی شما با تعداد زیادی از موشک مواجه هستید، دفاع از یک موقعیت سختتر خواهد بود.
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
◾️تایمز آو اسرائیل
📝استاو لواتون
#تهران_ریویو
#اسرائیل #نظامی
🔹با افزایش گزارشها درباره اطلاعاتی که به تولید مجدد موشکهای ایرانی از زمان جنگ ژوئن با اسرائیل اشاره دارد، تحلیلگران به طور فزایندهای بر این باورند که یک درگیری جدید با ایران ممکن است نزدیک باشد. اما در جنگ جدید ممکن است اسرائیل کمتر از قبل برای دفاع از خود در برابر تهدید همچنان قدرتمند موشکی ایران آماده باشد.
💢بازسازی توان موشکی ایران
🔸به تازگی، شبکه NBC نگرانی مقامات اسرائیلی پیرامون برنامه موشکی بالستیک ایران را گزارش کرد و هشدار داد که اگر این برنامه کنترل نشود، تولید ایران ممکن است به ۳۰۰۰ موشک در سال برسد. یک گزارش دیگر اشاره کرده که اسرائیل باور دارد ایران هماکنون حدود ۲۰۰۰ موشک بالستیک در اختیار دارد، تقریبا همان تعداد که پیش از جنگ ۱۲ روزه داشت. گفته میشود تحلیلگران به این نتیجه رسیدهاند که آسیبهایی که اسرائیل در طی درگیری با جمهوری اسلامی به برنامه موشکی بالستیک ایران وارد کرد، کمتر از آن چیزی بود که ابتدا ارزیابی شده بود. با این حال، در حالی که توجهها بیشتر بر تولید موشکهای ایران متمرکز شده است، کارشناسان هشدار میدهند که عدم تعادل عمده ممکن است در سمت سامانههای دفاعی اسرائیل قرار داشته باشد.
💢ذخایر محدود سامانههای دفاعی
🔸در جریان آخرین تبادل حملات اسرائیل و ایران، ذخایر رهگیرهای آمریکایی نقش بزرگی در انهدام موشکها ایفا کردند و به طور قابل توجهی تخلیه شدند، که این مسئله شک و تردیدهایی در مورد توانایی اسرائیل برای تکیه مجدد بر همان سطح از حمایت دفاع هوایی آمریکایی به وجود آورد. این یک نگرانی بسیار واقعی برای اسرائیل است. هم اسرائیل و هم ایالات متحده از حجم زیادی از ذخایر رهگیرهای خود استفاده کردند و همچنان فاصله زیادی با پر کردن مجدد این ذخایر برای بازگشت به سطح قبلی وجود دارد.
🔸این درگیری یک درس سخت برای اسرائیل و متحدانش به نمایش گذاشت: «آنچه که قبلاً داشته کافی نیست، آن مبنا دیگر کافی نیست». حجم وسیع رهگیرهای مورد نیاز، محدودیتهای فرضیات دفاع موشکی موجود را در برابر حملات موشکی مداوم و با شدت بالا نمایان کرد.
💢کاهش تمرکز آمریکا از خاورمیانه
🔸حتی اگر ایالات متحده بتواند ذخایر رهگیرهای تاد خود را قبل از درگیری بعدی اسرائیل و ایران به طور قابل توجهی تجدید کند، که این احتمال بهطور گستردهای غیرمحتمل است، اسرائیل ممکن است نتواند همان سطح حمایت آمریکایی را داشته باشد، چرا که ممکن است نیروهای ایالات متحده در جاهای دیگر متمرکز شده باشند. اکنون شاهد اولویتبندی کمتر ایالات متحده در اروپا و خاورمیانه هستیم. رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ و دولت او، توجه استراتژیک آمریکا را بیشتر به سوی مناطق دیگر، به ویژه چین و ونزوئلا معطوف کردهاند.
💢مزیت از دست رفته
🔸در جنگ قبلی، اسرائیل با یک حمله غافلگیرانه یک مزیت عظیم داشت، اما اگر در جنگ بعدی اینطور نباشد، چه به دلیل اینکه ایران قادر به تعمیر سیستمهای دفاع هوایی خود باشد، چه آمادهتر باشد یا تصمیم بگیرد پیشدستی کند، مسیر اولیه جنگ ممکن است طولانیتر شود.
🔸در یک درگیری آینده، ایران ممکن است در موقعیت بهتری برای شلیک چندین سری حملات در مدت زمان طولانیتر باشد، به ویژه اگر اسرائیل عنصر غافلگیری را نداشته باشد. این تغییر میتواند فاز اولیه جنگ را از یک مزیت سریع اسرائیل به یک تبادل طولانیتر و با تساوی بیشتر تبدیل کند که ممکن است بیش از ۱۲ روز طول بکشد و عواقب فاجعهباری برای هر دو طرف داشته باشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5❤2👎2
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا #اسرائیل
🔹روز یکشنبه، بنیامین نتانیاهو برای دیدار با دونالد ترامپ در مارالاگو، به فلوریدای آمریکا سفر کرد. نتانیاهو در این سفر چند هدف را دنبال میکند: خلع سلاح حزبالله و حماس، مذاکرات با سوریه، مهار ترکیه در این کشور، پیمان ابراهیم و از همه مهمتر، توقف برنامه هستهای و موشکی ایران. آنچه ترامپ در کنفرانس خبری مشترک با نتانیاهو گفت نشان میدهد نتانیاهو در برخی موارد نتوانسته ترامپ را با خود همراه کند؛ اما در مسئله ایران این دو بازیگر کاملاً با یکدیگر همسو هستند.
💢خلع سلاح؛ هدفی همچنان دستنیافتنی
🔸ترامپ پس از دیدار با نتانیاهو در کنفرانس خبری حماس را تهدید کرد که اگر با آغاز مرحله دوم آتشبس خلع سلاح نشود «هزینه سنگینی را خواهد پرداخت.» او همچنین پیش از دیدار گفته بود که حزبالله «رفتار بسیار بدی دارد» اما از بیان اینکه چه اتفاقی در جنوب لبنان خواهد افتاد خودداری کرد. ترامپ در یک سال گذشته مواضع مشابهی در خصوص خلع سلاح این دو گروه داشته است؛ با این وجود، به نظر نمیرسد آمریکا بتواند وضعیت موجود لبنان و غزه را تغییر دهد، هرچند ابهام سخنان ترامپ خطر جنگ در لبنان را همچنان بالا نگه داشته است.
💢عفو نتانیاهو و الحاق کرانه باختری
🔸به گزارش آکسیوس، ترامپ و مشاورانش در دیدار با نتانیاهو از او خواستند که سیاستهایش در قبال کرانه باختری را تغییر دهد. این اولین بار نیست که دولت آمریکا مخالف الحاق کرانه باختری است چراکه دولتهای عرب در حال فشار به ترامپ هستند و ترامپ میداند تحقق چنین امری میتواند عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل را برهم بزند. دیروز ترامپ بیان داشت که به طور ۱۰۰٪ با نتانیاهو در خصوص کرانه باختری همراه نیست.
🔸احتمالاً محور دیگر دیدار نتانیاهو با ترامپ، درخواست مجدد او از ترامپ برای فشار بر رئیس جمهور اسرائیل، اسحاق هرتزوک جهت عفو حقوقی بوده باشد. صحبتهای دیروز ترامپ نیز مملؤ از تمجید بسیار زیاد از عملکرد نتانیاهو و حمایت مجددش از عفو کامل او بود.
💢چالشهای روابط با ترکیه و عربستان
🔸به نظر میرسد نتانیاهو نتوانسته دستاورد چندانی در مورد ترکیه و عربستان داشته باشد. هنگامی که یک خبرنگار از ترامپ در خصوص تنش اسرائیل با ترکیه پرسید، ترامپ از حمایت از اسرائیل خودداری کرده و موضعی خنثی در قبال ترکیه داشت، چیزی که سیاستهای ترامپ در قبال جولانی مؤید آن است. در مورد عربستان، صحبت ترامپ مبنی بر اینکه این کشور «یک زمانی» به پیمان ابراهیم خواهد پیوست نشان داد وضعیت کنونی روند عادیسازی میان عربستان و اسرائیل مساعد نیست. این را میتوان از صحبت ترکی فیصل، رئیس پیشین اطلاعات عربستان با تایمز اسرائیل نیز دریافت که گفت عادیسازی زمانی رخ میدهد که رفتار اسرائیل رفتار نرمال شود.
💢چراغ سبز حمله به ایران
🔸برجستهترین بخش سفر نتانیاهو به آمریکا، اظهارنظر ترامپ مبنی بر این بود که از حمله اسرائیل به ایران به دلیل افزایش موشکهای بالستیک یا احیای برنامه هستهای حمایت میکند. پیش از سفر نیز گزارشها و اخبار عبری و انگلیسی متعددی مبنی بر افزایش چشمگیر سرعت تولید موشک در ایران و حتی ساخت سلاحهای شیمیایی منتشر شده بودند که مشخص بود بیشتر برای بزرگنمایی غیرواقعی برنامه موشکی ایران و توجیه آغاز مجدد جنگ بودند.
🔸در این خصوص سه نکته لازم به ذکر است. نخست، اظهارنظر تهاجمی ترامپ ناشی از نتایج جنگ ۱۲ روزه و اطمینان آمریکا از ثبات قیمت نفت در جنگ اسرائیل با ایران است. دوم، حمایت آمریکا لزوماً به معنای ورود این کشور به یک جنگ احتمالی دیگر با ایران نیست؛ چه اینکه هدفقراردادن برنامه موشکی ایران نیازمند کارزار هوایی به مراتب گستردهتری از حمله به تأسیسات هستهای است. سوم، آمریکا و اسرائیل اگر بخواهند به برنامه موشکی ایران حمله کنند، مهلت تنها ۳_۴ ماههای دارند؛ چراکه پس از آن آمریکا وارد انتخابات میاندورهای و اسرائیل وارد انتخابات پارلمانی در سال آینده خواهند شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍10❤3👎2👌1
#تحلیل_کوتاه
#چین #تحولات_منطقه
📝احمد رمضانی
🔸سفر دیپلماتیک وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، به امارات متحده عربی، عربستان سعودی و اردن (۱۲–۱۶ دسامبر ۲۰۲۵) را میتوان نقطه عطفی در بازآرایی روابط پکن با غرب آسیا و بازتعریف نقش چین در نظم بینالمللی چندقطبی دانست. این سفر همزمان با ورود چین به برنامه پنجساله پانزدهم (۲۰۲۶–۲۰۳۰) و در بستر بیثباتیهای منطقهای انجام شد و فراتر از رایزنیهای دوجانبه، اهداف راهبردی برای تثبیت نفوذ اقتصادی–فناورانه و ارائه تصویر چین بهعنوان بازیگری ثباتبخش را دنبال میکرد.
💢چارچوب راهبردی و همسویی با برنامه پنجساله پانزدهم
🔹وانگ یی در این سفر کوشید برنامه داخلی توسعه چین را با چشماندازهای توسعهای کشورهای عربی همسو کند. سیاست پکن بهطور محسوسی از روابط سنتی مبتنی بر انرژی و تجارت خام به سمت مشارکت در نوسازی فناورانه و بومیسازی صنایع تغییر یافته است. تمرکز بر صادرات فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، هوافضا، زیرساختهای دیجیتال و انرژی سبز نشان میدهد چین منطقه را بازار و شریک بلندمدت فناوری خود میبیند و پیوند میان رشد داخلی و ثبات منطقهای را دنبال میکند.
💢ادغام اقتصادی و گرایش تجاری
🔹شاخصهای اقتصادی این گذار را تأیید میکنند. تجارت چین و کشورهای عربی در هفت ماه نخست ۲۰۲۵ به ۲۴۰ میلیارد دلار رسید و بیش از نیمی از نیاز نفتی چین از خلیج فارس و عراق تأمین میشود. سرمایهگذاری منطقهای در چین نیز به حدود ۴ میلیارد دلار بالغ شده است. پکن با گسترش استانداردهای صنعتی و اکوسیستمهای فناوری خود، بازارهای منطقه را تا حدی در برابر سیاستهای ریسکزدایی و جداسازی غرب مقاوم ساخته است.
💢امارات؛ مرکز فناوری و مالی
🔹در ابوظبی، نقش امارات بهعنوان هاب راه ابریشم دیجیتال و دروازه مالی برجسته شد. همکاریهای فناورانه در حوزه هوافضا، پروژههای آزمایشی هوش مصنوعی و حملونقل هوشمند، نشاندهنده سطح بالای اعتماد متقابل است. همچنین امارات بهعنوان حلقه اتصال بازارهای مالی چین و خلیج فارس و گزینهای برای کاهش وابستگی به دلار و پیشبرد توافق تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس مطرح شد.
💢عربستان سعودی؛ مشارکت راهبردی و بومیسازی انرژی
🔹دیدار وانگ یی با ولیعهد سعودی بر تسریع پروژههایی به ارزش حدود ۵۵ میلیارد دلار متمرکز بود. نکته کلیدی، تغییر رویکرد از واردات تجهیزات انرژی تجدیدپذیر به بومیسازی تولید در داخل عربستان است. همکاری با صندوق راه ابریشم و شرکتهایی مانند ACWA Power در حوزه انرژی خورشیدی، هیدروژن سبز و پروژههای نئوم، همراستا با گرایش سعودی به خودمختاری راهبردی و حمایت چین از انتخابهای مستقل کشورهای منطقه ارزیابی میشود.
💢اردن؛ میانجی بشردوستانه و محور فلسطین
🔹گنجاندن اردن در این سفر، بازتاب توجه چین به نقش امان در ثبات شامات و مدیریت بحران فلسطین بود. پکن با اعلام کمک ۱۰۰ میلیون دلاری به فلسطین و تأکید بر سه اصل آتشبس پایدار، راهحل دوکشوری و حاکمیت فلسطینی، تلاش کرد تصویر خود را بهعنوان بازیگری اخلاقمحور و مسئول در جنوب جهانی تقویت کند. اردن نیز این موضع را بهویژه بهدلیل ارائه کمکهای بدون پیششرط سیاسی مثبت ارزیابی کرد.
💢پیوند چندجانبه و افق اجلاس چین–اعراب (۲۰۲۶)
🔹وانگ یی از این سفر برای هماهنگی مقدمات دومین اجلاس سران چین و کشورهای عربی در سال ۲۰۲۶ بهره گرفت. انتظار میرود این اجلاس تعهدات جدیدی در حوزه تجارت، امنیت و تبادلات تمدنی نهایی کند. چین در چارچوب بریکس پلاس و سازوکارهای چندجانبه، در پی ترویج نظم مالی و امنیتی چندقطبی است که خلیج فارس را یکی از کانونهای آن میداند.
💢ریسکها و محدودیتهای راهبردی
🔹با وجود دستاوردهای دیپلماتیک، این مسیر با ریسکهایی همراه است. بیثباتیهای مداوم در غزه، لبنان و سوریه و پیامدهای بحران ایران پس از درگیری ژوئن ۲۰۲۵ میتواند کریدورهای تجاری چین را تهدید کند. افزون بر این، چین تمایلی به نقشآفرینی نظامی ندارد و ظرفیت میانجیگری آن عمدتاً نمادین است. تشدید جنگ فناوری آمریکا–چین نیز خطر اعمال فشار و تحریم بر شرکای منطقهای پکن را افزایش میدهد.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5❤2👏1
🔵چرا عربستان وارد میادین نفت و گاز سوریه شده است؟
▪️اویل پرایس
#اکوتهران
#غرب_آسیا #سوریه
#انرژی
🔸توافقهای اخیر عربستان با شرکت نفت سوریه برای کمک به احیا و توسعه میادین نفت و گاز این کشور یک اقدام خیرخواهانه از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیست؛ بلکه گامی تازه در اجرای یک راهبرد مرحلهبندیشده برای دوران پس از اسد است که در واشنگتن و لندن تدوین شده است. کنار رفتن بشار اسد در دسامبر گذشته به همان اندازه که ناشی از موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه و دسترسی آن به مدیترانه بود، از تمایل دولت جدید آمریکا برای نمایش آمادگی خود در برکناری حکومتهای ریشهدار غیرهمسو نشات میگرفت. اکنون، برنامهریزان غربی مصمم هستند تا خلأ ایجاد شده را با اشغالی پرهزینه مانند عراق پر نکنند و در عوض، یک الگوی بازسازی جدید را برگزیدهاند که در ظاهر توسط دولتهای قدرتمند عربی و در پشت صحنه توسط شرکتهای غربی هدایت میشود.
🔹پیشگامی زودهنگام امارات متحده عربی در احیای بخش گاز سوریه نخستین نمود این راهبرد بود و اکنون ورود ریاض به همان دو بخش گاز و نفت دومین نمود آن است. این روند با تلاش گستردهتر واشنگتن برای اهرمسازی از نفوذ منطقهای و احیای معماری منتهی به عادیسازی روابط عربی-اسرائیلی، مشابه دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ، همراستا به نظر میرسد.
🔹باید توجه داشت که توافقات اخیر عربستان و سوریه از جنس بیانیههای نمادین و توخالی نیستند؛ بلکه به صورت عملیاتی، جزئی تدوین شدهاند. در این توافقات چهار شرکت اصلی تحت نظارت وزارت انرژی عربستان نقش تعیینکننده دارند. ARGAS مسئول اجرای مطالعات لرزهنگاری دوبعدی و سهبعدی در میادین است. Arabian Drilling ارتقای دکلها، اجرای عملیات حفاری، تعمیر چاهها و آموزش نیروی انسانی را عهدهدار است. TAQA طراحی برنامه جامع تعمیر و نگهداری میادین را بر عهده گرفته است و در مرحله نخست ADES Holding مجری افزایش تولید در پنج میدان گازی خواهد بود.
🔹این ابتکارات با محوریت کشورهای حاشیه خلیج فارس در واقع پوشش تلاشهای غربی مشابهاند؛ در ماه ژوئیه اعلام شد که شرکتهای آمریکایی Baker Hughes، Hunt Energy و Argent LNG در حال انجام یک مطالعه گسترده برای بازسازی بخشهای نفت، گاز و برق سوریه هستند که در مرحله نخست بر مناطق غرب فرات متمرکز است و با بهبود شرایط به شرق نیز تسری مییابد.
🔹با وجود 14 سال جنگ داخلی، ظرفیت قابلتوجهی در بخش نفت و گاز سوریه وجود دارد. پیش از آغاز جنگ، سوریه حدود 316 میلیارد فوت مکعب در روز گاز طبیعی تولید میکرد و حدود 8.5 تریلیون فوت مکعب ذخایر اثباتشده داشت. صادرات نفت و گاز در آن مقطع، یکچهارم درآمد دولت را فراهم میکرد. شرکت روسی Stroytransgaz از سال 2009 توسعه ناحیه گازی جنوب–مرکز را آغاز کرده بود و تا 2011 تولید گاز سوریه تا 40 درصد افزایش پیدا کرد. پس از مداخله نظامی گسترده روسیه، مسکو و دمشق در قالب برنامه همکاری 2015 برای بازسازی بخشی از زیرساخت انرژی روسیه توافق کردند.
🔹در بخش نفت نیز وضعیت مشابه قابل مشاهده است. پیش از جنگ، سوریه حدود 400 هزار بشکه در روز تولید از ذخایر 2.5 میلیارد بشکهای خود برداشت میکرد. اروپا تا سال 2011 سالانه بیش از 3 میلیارد دلار نفت از سوریه وارد میکرد و شرکتهای بینالمللی متعددی از جمله Shell، Total، CNPC، ONGC و Tatneft در این کشور فعال بودند. در توافق 2015 با روسیه، بازسازی پالایشگاههای حمص و بانیاس با هدف رساندن ظرفیت به 360 هزار بشکه در سه فاز طراحی شد.
🔹همانگونه که تحولات پس از 2011 نشان داد، سوریه برای روسیه صرفاً یک متحد خاورمیانهای نبود، بلکه محور کل راهبرد منطقهای مسکو محسوب میشد. پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم به روسیه دسترسی دائمی به آبهای گرم مدیترانه و اهرمی سختافزاری در مجاورت جبهه جنوبی اروپا میداد؛ مضاف بر این، روسیه و ایران در حال نهاییسازی طرح «کریدور زمینی» از تهران تا سواحل مدیترانه در سوریه بودند.
✅ واشنگتن و لندن نمیتوانستند سوریه را به مثابه اهرمی روسی، با زیرساخت انرژی بازسازیشده و پایگاههای نظامی دائمی دشمن تحمل کنند. الگوی جدید بازسازی، صرفاً به دنبال کمک به سوریه نیست؛ بلکه به دنبال حذف ارزشمندترین دارایی ژئوپلیتیکی روسیه در خاورمیانه است. در این چارچوب، امارات و عربستان مشروعیت منطقهای را تأمین میکنند، شرکتهای غربی ستون فنی و عملیاتی را میسازند و واشنگتن طراحی کلان راهبردی را هدایت میکند؛ مدلی که نفوذ غرب را در سوریه بازمیگرداند و مسیر عادیسازی گستردهتر منطقهای با اسرائیل را دوباره هموار میکند.
✅ اندیشکده تهران✅
👨💻 سایت|📲 بله |🌐 اینستاگرام|📱 تلگرام
▪️اویل پرایس
#اکوتهران
#غرب_آسیا #سوریه
#انرژی
🔸توافقهای اخیر عربستان با شرکت نفت سوریه برای کمک به احیا و توسعه میادین نفت و گاز این کشور یک اقدام خیرخواهانه از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیست؛ بلکه گامی تازه در اجرای یک راهبرد مرحلهبندیشده برای دوران پس از اسد است که در واشنگتن و لندن تدوین شده است. کنار رفتن بشار اسد در دسامبر گذشته به همان اندازه که ناشی از موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه و دسترسی آن به مدیترانه بود، از تمایل دولت جدید آمریکا برای نمایش آمادگی خود در برکناری حکومتهای ریشهدار غیرهمسو نشات میگرفت. اکنون، برنامهریزان غربی مصمم هستند تا خلأ ایجاد شده را با اشغالی پرهزینه مانند عراق پر نکنند و در عوض، یک الگوی بازسازی جدید را برگزیدهاند که در ظاهر توسط دولتهای قدرتمند عربی و در پشت صحنه توسط شرکتهای غربی هدایت میشود.
🔹پیشگامی زودهنگام امارات متحده عربی در احیای بخش گاز سوریه نخستین نمود این راهبرد بود و اکنون ورود ریاض به همان دو بخش گاز و نفت دومین نمود آن است. این روند با تلاش گستردهتر واشنگتن برای اهرمسازی از نفوذ منطقهای و احیای معماری منتهی به عادیسازی روابط عربی-اسرائیلی، مشابه دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ، همراستا به نظر میرسد.
🔹باید توجه داشت که توافقات اخیر عربستان و سوریه از جنس بیانیههای نمادین و توخالی نیستند؛ بلکه به صورت عملیاتی، جزئی تدوین شدهاند. در این توافقات چهار شرکت اصلی تحت نظارت وزارت انرژی عربستان نقش تعیینکننده دارند. ARGAS مسئول اجرای مطالعات لرزهنگاری دوبعدی و سهبعدی در میادین است. Arabian Drilling ارتقای دکلها، اجرای عملیات حفاری، تعمیر چاهها و آموزش نیروی انسانی را عهدهدار است. TAQA طراحی برنامه جامع تعمیر و نگهداری میادین را بر عهده گرفته است و در مرحله نخست ADES Holding مجری افزایش تولید در پنج میدان گازی خواهد بود.
🔹این ابتکارات با محوریت کشورهای حاشیه خلیج فارس در واقع پوشش تلاشهای غربی مشابهاند؛ در ماه ژوئیه اعلام شد که شرکتهای آمریکایی Baker Hughes، Hunt Energy و Argent LNG در حال انجام یک مطالعه گسترده برای بازسازی بخشهای نفت، گاز و برق سوریه هستند که در مرحله نخست بر مناطق غرب فرات متمرکز است و با بهبود شرایط به شرق نیز تسری مییابد.
🔹با وجود 14 سال جنگ داخلی، ظرفیت قابلتوجهی در بخش نفت و گاز سوریه وجود دارد. پیش از آغاز جنگ، سوریه حدود 316 میلیارد فوت مکعب در روز گاز طبیعی تولید میکرد و حدود 8.5 تریلیون فوت مکعب ذخایر اثباتشده داشت. صادرات نفت و گاز در آن مقطع، یکچهارم درآمد دولت را فراهم میکرد. شرکت روسی Stroytransgaz از سال 2009 توسعه ناحیه گازی جنوب–مرکز را آغاز کرده بود و تا 2011 تولید گاز سوریه تا 40 درصد افزایش پیدا کرد. پس از مداخله نظامی گسترده روسیه، مسکو و دمشق در قالب برنامه همکاری 2015 برای بازسازی بخشی از زیرساخت انرژی روسیه توافق کردند.
🔹در بخش نفت نیز وضعیت مشابه قابل مشاهده است. پیش از جنگ، سوریه حدود 400 هزار بشکه در روز تولید از ذخایر 2.5 میلیارد بشکهای خود برداشت میکرد. اروپا تا سال 2011 سالانه بیش از 3 میلیارد دلار نفت از سوریه وارد میکرد و شرکتهای بینالمللی متعددی از جمله Shell، Total، CNPC، ONGC و Tatneft در این کشور فعال بودند. در توافق 2015 با روسیه، بازسازی پالایشگاههای حمص و بانیاس با هدف رساندن ظرفیت به 360 هزار بشکه در سه فاز طراحی شد.
🔹همانگونه که تحولات پس از 2011 نشان داد، سوریه برای روسیه صرفاً یک متحد خاورمیانهای نبود، بلکه محور کل راهبرد منطقهای مسکو محسوب میشد. پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم به روسیه دسترسی دائمی به آبهای گرم مدیترانه و اهرمی سختافزاری در مجاورت جبهه جنوبی اروپا میداد؛ مضاف بر این، روسیه و ایران در حال نهاییسازی طرح «کریدور زمینی» از تهران تا سواحل مدیترانه در سوریه بودند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3👏1👌1
#تحلیل_کوتاه
#آفریقا #تحولات_منطقه
📝احمد بروایه
🔸شناسایی استقلال جمهوری خودخوانده سومالی لند توسط رژیم صهیونیستی یکی از مهم رویدادهای هفته جاری در جهان بوده است. این رویداد را در حقیقت میتوان پاسخی راهبردی به چالش¬های ژئوپلیتیکی برخی از بازیگران منطقهای و بینالمللی تأثیرگذار در این منطقه و به طور خاص امارات متحده عربی، اتیوپی و ایالات متحده دانست. از این رو پیش بینی می شود که این بازیگران حتی در صورت عدم شناسایی این منطقه خودخوانده، دست به همکاری با رژیم صهیونیستی برای تسهیل فرایند جداسازی و تجزیه این منطقه بزند.
🔹از منظر ایالات متحده آمریکا، سومالی لند به خصوص بندر بربره یک پاسخ راهبردی به حضور رو به رشد چین در منطقه شاخ آفریقا و دریای سرخ و نظارت بر خطوط کشتیرانی است. این امر یکی از دلایلی بود که تایوان با چراغ سبز واشنگتن از سال 2020 تلاش کرده است روابط خود با هرجیسا را گسترش دهد. از این رو شناسایی دولت خودخوانده سومالی لند از سوی رژیم تل آویو سبب خواهد شد که هرجیسا روابط امنیتی عمیقتری با مجموعه غرب پیدا و تسهیلات و زیرساختهای فناورآنه، لجستیکی و فضای سیاسی بهتری را برای حضور آمریکا فراهم کند.
🔹از منظر اتیوپی، جدایی سومالیلند فرصتی برای دستیابی به آبهای آزاد، متنوع سازی مبادی تجاری و رهایی از خفگی ژئوپلیتیک و همچنین نقشآفرینی امنیتی و سیاسی در دریای سرخ است. این مسئله پیش از این نیز سبب شده بود که آدیس آبابا تلاش کند با عقد توافقی با هرجیسا، در ازای دریافت امتیاز دسترسی به بندر بربره، استقلال این منطقه را به رسمیت بشناسد. همچنین اتیوپی حضور در سومالیلند را برای مقابله با گروه های تکفیری و سلفی و همچنین امنیت مرزی مهم قلمداد میکند. از جانب دیگر به نظر می رسد آمریکا و رژیم صهیونیستی حاضر هستند در ازای دریافت تضمینهایی مبنی بر عدم حضور پکن در این مناطق از کانال اتیوپی، با نقش این کشور در دریای سرخ موافقت کنند؛ چرا که آدیس آبابا پیوندهای امنیتی و منافعی همسو با رژیم صهیونیستی در منطقه دارد. همچنین اتیوپی به طور تاریخی سومالی یکپارچه را تهدید برای خود می داند. از این رو به نظر می رسد آدیس آبابا نگاهی مثبت به این اقدام رژیم تل آویو دارد.
🔹امارات متحده عربی به عنوان یکی از بزرگترین حامیان و سرمایه گذران اقتصادی و امنیتی در منطقه خودخوانده سومالیلند به دنبال تثبیت موقعیت خود در ساختار نظامی، امنیتی، اقتصادی این منطقه، افزایش تعاملات بین المللی و تجاری آن و حضور عمیقتر در منطقه تنگه باب المندب و خلج عدن است. با توجه به روابط امنیتی و اقتصادی ابوظبی و تل آویو، حضور بیشتر رژیم صیهونیستی و آمریکا در این منطقه احتمالا به افزایش همکاری دو طرف در شاخ آفریقا منجر خواهد شد. همچنین دسترسی اتیوپی به بندر بربره می تواند منافع اقتصادی قابل توجهی را نصیب شرکت های اماراتی کند و نفوذ لجستیکی و تجاری این کشور را تا عمق شاخ آفریقا توسعه دهد.
🔹رژیم صهیونیستی نیز پس از عملیات طوفان الاقصی به منطقه باب المندب و دریای سرخ به عنوان یک تهدید امنیتی و نظامی فوری مینگرد. از این رو به دنبال پایگاهی امنیتی برای نظارت بر دولت یمن و مقابله با ظرفیت های رو به رشد این کشور در حوزه موشکی و نظامی است. رژیم تلآویو همچنین حضور در خلیج عدن را ابزاری برای نظارت بیشتر بر کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و مصر میداند. این مسئله یکی از مهم ترین عواملی بود که این اقدام با مخالفت ریاض و قاهره مواجه شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM