Parviz Sedaghat Critique magazine Webinar.pdf
423.5 KB
این نوشتار بازخوانیای انتقادی از گفتار #پرویز_صداقت با عنوان «سرگردانی نظری در چپ ایرانی» در وبینار مجلهی #کریتیک به سردبیری #یاسمین_میظر است که نسخهای از آن در مجلهی اینترنتی #نقد_اقتصاد_سیاسی منتشر شده بود. این یادداشت به معنای دقیق کلمه یادداشتی شتابزده است و به همین دلیل امیدوارم در آن به بیراهه نرفته باشم.
@interventions
@interventions
نسخهی تلگرامی یادداشت «بداهتزدایی از سرگردانی نظری چپ در ایران»
این نوشتار بازخوانیای انتقادی از گفتار #پرویز_صداقت با عنوان «سرگردانی نظری در چپ ایرانی» در وبینار مجلهی #کریتیک به سردبیری #یاسمین_میظر است که نسخهای از آن در مجلهی اینترنتی #نقد_اقتصاد_سیاسی منتشر شده بود. این یادداشت به معنای دقیق کلمه یادداشتی شتابزده است و به همین دلیل امیدوارم در آن به بیراهه نرفته باشم.
https://bit.ly/3xorI39
@interventions
این نوشتار بازخوانیای انتقادی از گفتار #پرویز_صداقت با عنوان «سرگردانی نظری در چپ ایرانی» در وبینار مجلهی #کریتیک به سردبیری #یاسمین_میظر است که نسخهای از آن در مجلهی اینترنتی #نقد_اقتصاد_سیاسی منتشر شده بود. این یادداشت به معنای دقیق کلمه یادداشتی شتابزده است و به همین دلیل امیدوارم در آن به بیراهه نرفته باشم.
https://bit.ly/3xorI39
@interventions
Telegraph
بداهتزدایی از «سرگردانی نظری در چپ ایرانی»
وارسی انتقادی گفتار پرویز صداقت در وبینار مجلهی کریتیک
در اینجا نسخهی تلگرامی یادداشت یا به عبارت دیگر «پیشطرح یا طرح اولیه»ی «چپ ادبی و چپ سیاسی در سرزمین شعر» را گذاشتهام که پیشتر از انتشارش در مجلهی #وزن_دنیا گفته بودم. اگر بخواهم استدلال این متن را در یک عبارت نادقیق خلاصه کنم باید بگویم که در این متن از جدایی چپ سیاسی و چپ ادبی دفاع کردهام. به هر حال همانطور که گفتم امیدوارم اشارات انتقادی دیگران بتواند راهی به دقیقترشدن آن و ایجاد فرصتی دیگر برای تکمیل آن ـ شاید در قالبی جدیتر از یک جستار یا یادداشت ـ بگشاید. باز هم باید از دوستان نازنین در مجلهی وزن دنیا تشکر کنم که امکان انتشار آن را فراهم کردند.
#ادبیات
#درباره_شعر
https://bit.ly/left-poetry
@interventions
#ادبیات
#درباره_شعر
https://bit.ly/left-poetry
@interventions
Telegraph
چپ سیاسی و چپ ادبی در سرزمین شعر
نوگرایی در هنر و ادبیات در تاریخ معاصر ایران همواره پیوندی وثیق با گرایش سیاسیفرهنگی چپ داشته است، همانطور که سنتگرایی همواره با راست. اولی را میتوان با دگرگونی در فرم و محتوا ـ شعر نوگرای پیشانیمایی و شعر نیمایی ـ و دگرگونی در رابطهی میان این دو و هر…
👍1
دربارهی نوبل اقتصاد
دقیقاً همین حس را بعد از دادن نوبل اقتصاد به #ریچارد_تالر، واضع نظریهی تلنگر، داشتم. داستان مکرر و جالبی است!
اما نکتهای مهم دربارهی این نظریهها و رابطهشان با نظریهی مارکس وجود دارد که در یادداشتی دربارهی آن مینویسم.
#اشارهها
@interventions
دقیقاً همین حس را بعد از دادن نوبل اقتصاد به #ریچارد_تالر، واضع نظریهی تلنگر، داشتم. داستان مکرر و جالبی است!
اما نکتهای مهم دربارهی این نظریهها و رابطهشان با نظریهی مارکس وجود دارد که در یادداشتی دربارهی آن مینویسم.
#اشارهها
@interventions
❤2👏1
به پیشنهاد #کتاب_روزآروز مروری بر کتاب #انقلاب_آلمان نوشتهی #پییر_بروئه (ترجمهی #حسن_مرتضوی) نوشتم که در شمارهی چهار آن منتشر شد. نسخهی کنونی که پیش روی شماست نسخهی کاملتری از آن متنی است که در کتاب روزآروز منتشر شد.
از #متین_غفاریان ممنونم بهخاطر راهنماییهای روشنگرانهاش دربارهی اینکه یک مرور کتاب استاندارد چه شکلی باید داشته باشد و راهنماییهایش دربارهی برجستهکردن این یا آن روند یا رویداد تاریخی.
امیدوارم این مرور کتاب بتواند از یک سو چشماندازی دقیق و درست از کلیت اثر بروئه ارائه دهد و از سوی دیگر شما را به خواندن خود این کتاب گیرا ترغیب کند.
#مرور_کتاب
#تاریخ_نگاری
https://bit.ly/407JQdt
@interventions
از #متین_غفاریان ممنونم بهخاطر راهنماییهای روشنگرانهاش دربارهی اینکه یک مرور کتاب استاندارد چه شکلی باید داشته باشد و راهنماییهایش دربارهی برجستهکردن این یا آن روند یا رویداد تاریخی.
امیدوارم این مرور کتاب بتواند از یک سو چشماندازی دقیق و درست از کلیت اثر بروئه ارائه دهد و از سوی دیگر شما را به خواندن خود این کتاب گیرا ترغیب کند.
#مرور_کتاب
#تاریخ_نگاری
https://bit.ly/407JQdt
@interventions
Telegraph
طوفان در برلین
داستان لحظهبهلحظهی انقلاب پرولتاریایی آلمان در آغاز سدهی بیستم میلادی به روایت پییر بروئه
❤6
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
امروز ۱۲ آذر #محمد_مختاری را کشتند و شش روز بعد در ۱۸ آذر #محمدجعفر_پوینده را. این #شعر را به هر دو آنها تقدیم میکنم که چراغ راه بودند و هستند و امید راستین به انسان. نمیدانم به کدام علت، بخش سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دستور به حذف کامل آن از مجموعه شعرم «اسفار کلمه و رویا» داد.
کدام «یأس مخملینه» محمد؟
«غبار فقر بر استخوان»هامان نشسته است و
فضیلت؛ فضلهای نابهنگام از آسمان
تو رفتی با طنابهایت
با دوزاری تهِ جیبت
و «نگاه ممنوع»ات در بوی همه نانواییها پیچیده است
زندانی در چشمانداز یا دانشگاه
تنها «صدای تاریکی» را میشنود
و مسیح، نسخهبدل صلیبش را
اینجا و آنجا به قیمت روز میفروشد
دنیا هیچ وزنی نداشت دیگر
وقتی دهانِ فاجعه گشود و
«حشرهی سکوت»
در رگهای تو لانه کرد
کدام «یأس مخملینه» محمد؟
چشم را
چرک و خونابه انباشته است
و جمجمه را
شکست
@interventions
کدام «یأس مخملینه» محمد؟
«غبار فقر بر استخوان»هامان نشسته است و
فضیلت؛ فضلهای نابهنگام از آسمان
تو رفتی با طنابهایت
با دوزاری تهِ جیبت
و «نگاه ممنوع»ات در بوی همه نانواییها پیچیده است
زندانی در چشمانداز یا دانشگاه
تنها «صدای تاریکی» را میشنود
و مسیح، نسخهبدل صلیبش را
اینجا و آنجا به قیمت روز میفروشد
دنیا هیچ وزنی نداشت دیگر
وقتی دهانِ فاجعه گشود و
«حشرهی سکوت»
در رگهای تو لانه کرد
کدام «یأس مخملینه» محمد؟
چشم را
چرک و خونابه انباشته است
و جمجمه را
شکست
@interventions
❤1👍1
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
Telegraph
رواداری آزادانه و برابرانه
کاربردهای گوناگون برخی مفاهیم موجب شده معناهای متفاوتی پیدا کنند. برخی دیگر به خودی خود دارای معنایی پیچیده و چندلایهاند. مفهوم رواداری (مدارا، tolerance) هر دو این دو سطح را با هم دارد: هم تاریخ کاربردش موجب شده معنایی چندلایه پیدا کند و هم خود دارای چندلایگی…
Forwarded from جغد مینروا
از دفتر دهم دفترهای زندان گرامشی
§<۲۴>. مقدمهای برای مطالعهی فلسفه. در طرح مسائل تاریخی ـ انتقادی، نباید بحث علمی را همچون دادگاهی تلقی کرد که در آن متهمی وجود دارد و دادستانی که به موجب وظیفهاش باید ثابت کند متهمْ گناهکار است و باید از صحنه کنار گذاشته شود. از آنجا که در بحث علمی فرض بر این است که هدف همانا جستجوی حقیقت و پیشرفت علم است، کسی که از این منظر به موضوع بنگرد که طرف مقابل میتواند مطالبهای را بیان کند که حتی به عنوان عنصری حاشیهای در ساختار فکریاش ادغام شود، فردی «پیشروتر» محسوب میشود. درک و ارزیابی واقعبینانهی مواضع و دلایل مخالف (و گاه کل اندیشهی گذشته در حکم یک مخالف است) دقیقاً به معنای رهایی از زندان ایدئولوژیها (به معنای منفی آن، یعنی تعصب ایدئولوژیک کورکورانه) است، یعنی اتخاذ موضعی «انتقادی» که تنها موضع ثمربخش در پژوهش علمی است.
§<۲۴>. مقدمهای برای مطالعهی فلسفه. در طرح مسائل تاریخی ـ انتقادی، نباید بحث علمی را همچون دادگاهی تلقی کرد که در آن متهمی وجود دارد و دادستانی که به موجب وظیفهاش باید ثابت کند متهمْ گناهکار است و باید از صحنه کنار گذاشته شود. از آنجا که در بحث علمی فرض بر این است که هدف همانا جستجوی حقیقت و پیشرفت علم است، کسی که از این منظر به موضوع بنگرد که طرف مقابل میتواند مطالبهای را بیان کند که حتی به عنوان عنصری حاشیهای در ساختار فکریاش ادغام شود، فردی «پیشروتر» محسوب میشود. درک و ارزیابی واقعبینانهی مواضع و دلایل مخالف (و گاه کل اندیشهی گذشته در حکم یک مخالف است) دقیقاً به معنای رهایی از زندان ایدئولوژیها (به معنای منفی آن، یعنی تعصب ایدئولوژیک کورکورانه) است، یعنی اتخاذ موضعی «انتقادی» که تنها موضع ثمربخش در پژوهش علمی است.
مُداخِلات
دربارهی نوبل اقتصاد دقیقاً همین حس را بعد از دادن نوبل اقتصاد به #ریچارد_تالر، واضع نظریهی تلنگر، داشتم. داستان مکرر و جالبی است! اما نکتهای مهم دربارهی این نظریهها و رابطهشان با نظریهی مارکس وجود دارد که در یادداشتی دربارهی آن مینویسم. #اشارهها…
دو بستر و یک رویا؟
در این یادداشت به دوگانهای پرداختهام که به بهترین شکل در تصویر پست بالا بازنمایی شده است اینکه چگونه برخی یافتههای علم اقتصاد نتایج منطقی یا پژوهشی نظریهی مارکسیستی را به یاد میآورند.
@interventions
http://bit.ly/43Axjku
در این یادداشت به دوگانهای پرداختهام که به بهترین شکل در تصویر پست بالا بازنمایی شده است اینکه چگونه برخی یافتههای علم اقتصاد نتایج منطقی یا پژوهشی نظریهی مارکسیستی را به یاد میآورند.
@interventions
http://bit.ly/43Axjku
Telegraph
دو بستر و یک رویا؟
چگونه برخی یافتههای علم اقتصاد نتایج منطقی یا پژوهشی نظریهی مارکسیستی را به یاد میآورند کسی که با چارچوب مفهومی و نظریهایِ «نقد اقتصاد سیاسی» مارکسی آشنا باشد، هنگام برخورد با چارچوب نظری یا برخی نتایج پژوهشی در چارچوب علم اقتصاد رسمی دچار وسوسهای…
Forwarded from پایگاه خبری تحلیلی رج
🌐 فوتبال در آفتاب و سایه
🔹پایگاه خبری رج، روزبه آقاجری: برای ناهواداری مثل من، خوشبختی بزرگی است که نوشتن دربارهی فوتبال چندان ربطی به هوادار آن بودن ندارد هر چند یکی از کتابهای جذاب دربارهی آن را سایمون کریچلی، فیلسوف معاصر بریتانیایی و هوادار سرسخت تیم زیبای لیورپول، نوشته است...
#کتاب #فوتبال
📌جزئیات کامل این #یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
🔗 https://rajcast.ir/?p=7152
@Raj_khabar
🔹پایگاه خبری رج، روزبه آقاجری: برای ناهواداری مثل من، خوشبختی بزرگی است که نوشتن دربارهی فوتبال چندان ربطی به هوادار آن بودن ندارد هر چند یکی از کتابهای جذاب دربارهی آن را سایمون کریچلی، فیلسوف معاصر بریتانیایی و هوادار سرسخت تیم زیبای لیورپول، نوشته است...
#کتاب #فوتبال
📌جزئیات کامل این #یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
🔗 https://rajcast.ir/?p=7152
@Raj_khabar
❤1👍1🤮1
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
🔸بیانیهی بیش از 500 چهرهی دانشگاهی و غیردانشگاهی ایرانی و جهانی برای توقف جنگ با ایران
______________
🔸ما امضاکنندگان این بیانیه، جنگ اسراییل علیه ایران را قاطعانه محکوم میکنیم. این موضع به هیچ وجه به معنای حمایت از طبقهی حاکم بر ایران یا سیاستهای داخلی و خارجی حکومت ایران نیست، بلکه از سر همبستگی با مردم ایران است. ایرانیان حق دارند که سرنوشتشان را خود رقم بزنند، و توان آن را نیز دارند. ما باور داریم که این جنگ، با تقویت فضای سرکوب و خاموشسازی صداهای مخالف، تهدیدی جدی برای دموکراسی، عدالت و استقلال مردم ایران است. خاورمیانه سرشار از نمونههای تراژیک جوامعی است که در پی هجوم و مداخلهی قدرتهای خارجی به ورطهی جنگ و ویرانی افتادهاند: لیبی، عراق، سوریه، یمن، و افغانستان تنها چند نمونهاند.
شجاعت و پایداری ایرانیان بارها در جنبشهای اعتراضی گستردهای چون اعتراضات زنان، کارگران، بازنشستگان، اقلیتهای قومی، فعالان محیط زیست، و به ویژه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نمایش در آمده است....
...
(متن کامل بیانیه همراه با اسامی کامل امضاکنندگان در فایل پیوست پست بعدی)👇
______________
🔸ما امضاکنندگان این بیانیه، جنگ اسراییل علیه ایران را قاطعانه محکوم میکنیم. این موضع به هیچ وجه به معنای حمایت از طبقهی حاکم بر ایران یا سیاستهای داخلی و خارجی حکومت ایران نیست، بلکه از سر همبستگی با مردم ایران است. ایرانیان حق دارند که سرنوشتشان را خود رقم بزنند، و توان آن را نیز دارند. ما باور داریم که این جنگ، با تقویت فضای سرکوب و خاموشسازی صداهای مخالف، تهدیدی جدی برای دموکراسی، عدالت و استقلال مردم ایران است. خاورمیانه سرشار از نمونههای تراژیک جوامعی است که در پی هجوم و مداخلهی قدرتهای خارجی به ورطهی جنگ و ویرانی افتادهاند: لیبی، عراق، سوریه، یمن، و افغانستان تنها چند نمونهاند.
شجاعت و پایداری ایرانیان بارها در جنبشهای اعتراضی گستردهای چون اعتراضات زنان، کارگران، بازنشستگان، اقلیتهای قومی، فعالان محیط زیست، و به ویژه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نمایش در آمده است....
...
(متن کامل بیانیه همراه با اسامی کامل امضاکنندگان در فایل پیوست پست بعدی)👇
❤1🤮1
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
stop the war .pdf
356.2 KB
بیانیهی بیش از 500 چهرهی دانشگاهی و غیردانشگاهی ایرانی و جهانی برای توقف جنگ با ایران - لینک امضای بیانیه: https://tinyurl.com/5dn9sbne
👍2🤮1
Forwarded from نقد
در کنار همشهریان افغانستانیمان و در برابر این فاشیسم عریان و عادیسازی آن بایستیم.
🖋@naghd_com
🖋@naghd_com
❤2👎2👏2
governmental trajectory.pdf
224.2 KB
مسیرهای حکمرانی در دوران پسامشروطیت
همانطور که در مقدمه و نتیجهگیری این جستار تأکید کردهام، بحثهای مطرحشده در آن مسألهدار و به عبارت بهتر بحثبرانگیزند. طبیعتاً کوشیدهام دلایلی را در دفاع از ایدهی این جستار بیان کنم و گمان میکنم میتوان آن را جدی گرفت.
این جستار در سال ۱۴۰۱ در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. از آنجایی که دست کم نزد خودم دلایل انتشار آن به آن صورت از میان رفته است، در اینجا آن را با تغییراتی بازنشر میکنم.
@interventions
همانطور که در مقدمه و نتیجهگیری این جستار تأکید کردهام، بحثهای مطرحشده در آن مسألهدار و به عبارت بهتر بحثبرانگیزند. طبیعتاً کوشیدهام دلایلی را در دفاع از ایدهی این جستار بیان کنم و گمان میکنم میتوان آن را جدی گرفت.
این جستار در سال ۱۴۰۱ در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. از آنجایی که دست کم نزد خودم دلایل انتشار آن به آن صورت از میان رفته است، در اینجا آن را با تغییراتی بازنشر میکنم.
@interventions
❤2
این یادداشت اولین از مجموعهای از یادداشتها دربارهی موضوعات گوناگونی است که در دوران مهاجرت با آنها مواجه شدهام. زبان خام و ناپروردگی ایده در این اولی به چشم خودم هم آمده است. آن را بر من ببخشایید و بگذارید پای فرصت کوتاه و خستگی فرسایندهی کار.
#مهاجرت #گزارش_شخصی #اقتصاد_سیاسی #یادداشت
http://bit.ly/4mAtFxV
@interventions
#مهاجرت #گزارش_شخصی #اقتصاد_سیاسی #یادداشت
http://bit.ly/4mAtFxV
@interventions
Telegraph
قیمت دستوری در اقتصاد بازار (روایتی تجربی)
دربارهی قیمتگذاری آزادانه در بازار یا آزادگذاری قیمتها بسیار شنیده بودم. این یکی از آن عبارتهایی است که کموبیش در دو دههی گذشته در ایران ورد زبانها بوده است و خیلی از اقتصاددانها و دولتیان و روزنامهنگاران و مانند اینها آن را نوشداروی دردهای اقتصادی…
قضیهی فردوسی
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
هزل[۱] خردهسلبریتی اینستاگرامی، زینب موسوی، دربارهی فردوسی گسترهای از موضوعات را به بحث روز تبدیل کرد: از رابطهی میان طنز و مظاهر ملی گرفته تا شکل داستانسرایی آثار ادبی تا سانسور و آزادی بیان. آنچه به نظرم میتواند جنبهای دیگر از موضوع را روشن کند، فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی است. فردوسی/شاهنامه عنصری مهم در کشاکشهای گفتمانی یک سدهی گذشته در ایران بوده است. هر چند به طور دقیق نمیدانیم که در پیشامشروطه شاهنامه/فردوسی به چه صورتی فهمیده میشده است، اما کموبیش میتوانیم این روند گفتمانی را در دوران پسامشروطه، دست کم به شکلی نادقیق در این یادداشتی که میخوانید، بازآفرینی کرد.
فردوسی/شاهنامه در گام نخست همچون عنصری از گفتمان ناسیونالیستی مشروطهخواه بازسازی شد، از خانههای مردمان بیرون کشیده شد و پا به عرصهی سیاست ملی گذاشت. این را باید از آن فردوسی/شاهنامهای که دوران پهلوی اول بهویژه همچون مظهر گفتمان پادشاهیخواهی شکل یافت جدا کرد. اولی به آن شکل معتدلی از ملیگرایی غیرتهاجمی بیتفاوت نسبت به شکل حکومت (پادشاهی یا جمهوری) تعلق دارد که داستانهای شاهنامه را همچون آثاری در شکلدهی به حکمرانی عادلانه درک میکند اما دومی به ناسیونالیسم تهاجمی و اقتدارگرا متعلق است که شاهنامه برای او چیزی نیست جز کتاب مقدس تاریخ اسطورهای شاهنشاهی پیوسته و متداوم ایرانشهری. این دو گفتمان تا همین امروز ما نیز با وجود درهمرویها و سازگاریها و نوشدنهای مفهومی و بازسازیهای سیاسی دوام داشتهاند. در سطحی دیگر هر دو اینها شاهنامه را همچون «متن بنیانگذار» زبان فارسی همچون زبان ملی میبینند.
پیوند انداموار این دو گفتمان با دو حکمرانی متأخر در ایران یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی ـ چه در متن چه در حاشیهی آنها ـ به شکلگیری گفتمان سومی انجامید که تلاش کرد فردوسی/شاهنامه را از چنبرهی تعلق اختصاصیافته ناسیونالیستی برهاند و آن را همچون متنی چندسویهتر بخواند. این رویکرد مشخصاً از سوی نویسندگان چپگرا پی گرفته شد از فرجالله میزانی (جوانشیر) و مصطفی رحیمی با رویکرد حزبیسیاسی مشخص تا شاهرخ مسکوب و باقر پرهام که آنها را میتوان مشخصاً غیرحزبی اما از نظر سیاسی چپگرا در نظر گرفت.
اسلامگرایان هرگز نخواستند و، آنجا که خواستند، نتوانستند شاهنامه/فردوسی را به عنصری سازنده در گفتمان خود بدل کنند اما با تشکیل حکومت ملی در سال ۱۳۶۱ وارد رابطهای پرکشاکش و پرفرازونشیب با این اثر کلاسیک زبان فارسی شدند که خود آن داستانی دیگر است.
فهم فردوسی/شاهنامه همچون عنصری گفتمانی کمک میکند که به نقش اساسی گفتمانهای مسلط به برجستهسازی یا کمرنگسازی این یا آن پدیدهی فرهنگی یا اجتماعی توجه نشان دهیم و بخشی از هیستری عمومی نسبت به این یا آن پدیده را به کارکرد گفتمانی آنها مربوط بدانیم و کمتر در مسیرهای ایدئولوژیک گموگور شویم.
پانوشت +++++++++++++
[۱] طنز شکلهای گوناگونی دارد، از هزل و هجو تا تمسخر و نقیضهسازی و کاریکاتور و لطیفه و مانند اینها.
[۲] بگذارید در همین جا پژوهشهای ادبی اکثراً دانشگاهی درباره یا حول شاهنامه را در جایگاهی جدا بنشانم. آنها، با وجود سوگیریهای محتمل گفتمانیشان، فراوردههای پژوهشهای علمیاند و باید آنها را در جایگاهی جدا از متون و برداشتهایی نشاند که گرایش گفتمانی مشخصی را پی میگیرند.
#مطالعات_فرهنگی #یادداشت #فردوسی
@interventions
👎1
مواجههی طنزآلود با شاهنامه
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
متأسفانه مواجههی طنازانه با شاهنامه چندان جایی در آثار ادبی فارسی نداشته است. معمولاً عناصر داستانی شاهنامه گاهی در کاریکاتورهای روزنامههای مدرن ایران بازنمایی میشدهاند ـ در چارچوب طنز شستهرفته و محترمانهای که درخور آن شخصیتها میدانستهاند ـ اما کمتر جایی را در متون ادبی میتوان پیدا کرد که شخصیتهای شاهنامه در موقعیتی طنزآلود وارد شده باشند. یک نمونهی خلاف آن رمان «رستم در قرن ۲۲» عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی (منتشره در سال ۱۳۱۳) است که میتوان آن را درواقع اولین رمان طنز علمیتخیلی با حضور چشمگیر شخصیتهای شاهنامه در نظر گرفت. شاید برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی باشد که شخصیتهای اسطورهای شاهنامه در قالب داستانی طنز جانی دوباره مییابند. البته چه بسا بتوان از آثار دیگری نام برد که دست به چنین کاری زده باشند.
@interventions
مردم سرباز نیستند
گویا باید همواره به یاد عدهای آورد که مردم سرباز نیستند.
این یادداشت با اینکه دربارهی اتفاقی دیگر نوشته شده است، میتواند به فهم حرفوحدیثهای اینروزها دربارهی #کنسرت_شجریان کمک کند.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
گویا باید همواره به یاد عدهای آورد که مردم سرباز نیستند.
این یادداشت با اینکه دربارهی اتفاقی دیگر نوشته شده است، میتواند به فهم حرفوحدیثهای اینروزها دربارهی #کنسرت_شجریان کمک کند.
@interventions
https://bit.ly/2ME2vbs
Telegraph
مردم سرباز به دنیا نمیآیند
این یادداشت درباره دختران خیابان انقلاب نیست، درباره مردم خیابان انقلاب است، همانهایی که شاید بیاعتنا از کنار آن دختران بگذرند، شاید نگاهی بیندازند، شاید دوربینشان را در بیاورند و عکسی یا فیلمی بگیرند، شاید متلکی نثار این دختران کنند، شاید این دختران را…
❤2🤮2👍1
این یادداشت چند سال قبل (به گمانم سال ۱۳۹۸) در پروندهای که دوستی نازنین در روزنامهای گرد آورد، منتشر شد. قرار بود دربارهی #رویای_ایرانی و اینکه چه چیزی میتواند باشد نوشته شود. این یادداشت اگر بتواند کمک کند وقتی داریم دربارهی «ایران آزاد و آباد [آینده]» رویا میپردازیم، دقیقتر باشیم سهم خودش را ادا کرده است.
@interventions
http://bit.ly/3IaUiug
@interventions
http://bit.ly/3IaUiug
Telegraph
رویای ایرانی
چیزی مضحکتر این نیست که بیشرط از «رویای ایرانی» حرف بزنیم. نه به این دلیل که چنین چیز مخدوش و تناقضآمیزی امکان بهوجودآمدن ندارد یا ناممکن است بلکه به این دلیل که چیزی نیست جز «رویای [حاکمان برای] ایرانی»، حال گیرم گاهی بتوانند برای تحققاش اکثریتی را…
جستار «امپریالیسم یا دیکتاتوری: طرحی اولیه برای یک مسأله» در سال ۱۳۹۹ در پی بحثوجدلهایی که حول دو موضع «چپ محور مقاومتی» و سپس «چپ برانداز» فجازی و نوشتارها را پر کرد، در #رادیو_زمانه با نام مستعار منتشر شد. گمان میکنم بتوان آن را مداخلهای دانست که هنوز اهمیت خودش را از دست نداده است.
@interventions
http://bit.ly/3K2zcPl
@interventions
http://bit.ly/3K2zcPl
Telegraph
امپریالیسم یا دیکتاتوری؛ طرحی اولیه برای یک مسأله
باید از یک پرسش آغاز کنم: آیا برای کسی که در ساختار سیاسی ملیای استبدادی و دیکتاتورانه زندگی میکند، این سرنوشتی محتوم است که اگر به مبارزه علیه امپریالیسم بپردازد، نظراً و عملاً، در دامن آن استبداد و دیکتاتوری بیفتد و به عامل بقای آن تبدیل شود؟ این پرسش…