مُداخِلات – Telegram
مُداخِلات
467 subscribers
44 photos
5 videos
41 files
197 links
اظهارات و مکتوبات یک جامعه‌روزشناس‌نامه‌شعرنگار
Download Telegram
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
بحث‌هایی که حول مدرسه تابستانه #مطالعات_فرهنگی و اجتماعی شکل گرفت، تکرار مکررات بود. برایم مهم شد که دست کم تا حدی که می‌توانم آن را به مسأله‌ای قابل توجه بدل کنم. این یادداشت تلاشی برای این کار است و امیدوارم توانسته باشم موضوع را به‌درستی صورت‌بندی کنم.


@interventions


http://problematicaa.com/summer-school-usc/
امروز #هشت_مارس، #روز_جهانی_زن، است. در این نوشته که لینکش را می‌گذارم، نگاهی انداخته‌ام به جنبه‌هایی از اثر سترگ #سیمون_دوبووار یعنی #جنس_دوم. نوشته‌ای قدیمی (میانه دهه‌ی هشتاد شمسی) که هر چند دوست دارم در قالب کتابی کوچک تکمیلش کنم اما فرصت‌اش فراهم نشده: یک‌جور «چگونه جنس دوم را بخوانیم».

#هشت_مارس

@interventions

https://problematicaa.com/fightingsubject/
به گمانم بهمن سال ۱۳۸۷ بود که این یادداشت کوتاه را برای مجله «سرپیچ» نوشتم؛ یادداشتی قدیمی است اما با ایده‌های اصلی‌اش هنوز هم همدلم، به‌ویژه این‌که شکل برخورد برآیند نیروها در انقلاب با مسأله‌ی زن است که چشم‌اندازهای بعدی آن را تعیین می‌کند.

#هشت_مارس

@interventions

https://bit.ly/3tBSn6I
سال ۱۳۸۹ بود که فیلم «زنان بدون مردان» اثر شیرین نشاط (بر پایه‌ی رمان شهرنوش پارسی‌پور) پخش شد. همان زمان این یادداشت را در شرح و نقد آن برای «مدرسه‌ی فمینیستی» نوشتم. هنوز برای خودم نقدی خواندنی است.

#هشت_مارس

@interventions

https://bit.ly/3pNQse6
کتاب‌ها و تبعیض جنسی.pdf
336.6 KB
سال ۱۳۸۱ تازه نوشتن جدی را آغاز کرده بودم. این جستار که در مجله‌ی عزیز «چیستا» منتشر شد، یکی از اولین نقدهای محتوایی به کتاب‌های درسی (دبستانی) بود که تا آن زمان منتشر می‌شد. توجه‌دادن به کلیشه‌های جاافتاده‌ی جنسیتی در کتاب‌های درسی نکته‌ی بااهمیت در آن بود. پیش از اینْ یادداشت کوچکی هم در چیستا منتشر کرده بودم که آن هم به تبعیض جنسی می‌پرداخت.

#هشت_مارس

@interventions
«نظریه‌ی دیدگاه (منظر) فمینیستی» برای من کتاب مهمی است، کتابی که به نظرم مواجهه‌ای خلاقانه با نظریه‌ی دیدگاه پرولتاریای مارکس است یعنی همان نظریه‌ی آگاهی طبقاتی خاص پرولتاریا که دقیقاً جایگاه ساختاری او آن را ممکن می‌کند. نانسی هارتسوک همین کار را با جایگاه ساختاری زنان می‌کند و نتایج درخشانی می‌گیرد. کتاب به لطف انتشارات #خرد_سرخ منتشر شده است.

#هشت_مارس

@interventions
Forwarded from نقد
▫️ جنگ و چپ

نوشته‌ی: مارچلو موستو
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی

5 آوریل 2022

🔸 پایان جنگ سرد نه از میزان مداخله در امور دیگر کشورها کاست و نه آزادی مردم را در انتخاب رژیم سیاسی‌ای که تحت آن زندگی می‌کردند، افزایش داد. جنگ‌های متعددی که ایالات متحد در بیست و پنج سال گذشته حتی بدون دستور سازمان ملل متحد برپا کرد و به نحو یاوه‌ای «بشردوستانه» تعریف می‌شدند، و باید به آن‌ها شکل‌های جدید کشمکش، تحریم‌های غیرقانونی و محدودیت‌های سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای را افزود، نشان می‌دهد که تقسیم دوقطبی جهان بین دو ابرقدرت، جای خود را به عصر آزادی و پیشرفت وعده داده‌شده با شعار نئولیبرالی «نظم نوین جهانی» نداد. در این زمینه، بسیاری از نیروهای سیاسی که زمانی مدعی ارزش‌های چپ بودند، به طرفداران بسیاری از جنگ‌ها پیوستند. این نیروها هر بار از کوزوو تا عراق و افغانستان ــ چند جنگ‌ اصلی ناتو از زمان فروپاشی دیوار برلین ــ از مداخله‌ی مسلحانه حمایت کرده و کمتر و کمتر از راست‌ها متمایز شده‌اند.

🔸 جنگ روسیه و اوکراین دوباره چپ را با این دوراهی مواجه کرده است که چگونه باید در زمانی که حاکمیت یک کشور موردحمله قرار می گیرد واکنش نشان دهد. عدم محکومیت حمله روسیه به اوکراین یک اشتباه سیاسی از سوی دولت ونزوئلا است و باعث می‌شود که تقبیح اقدامات تجاوزکارانه‌ی احتمالی ایالات متحد در آینده کمتر باورکردنی به نظر برسد. درست است که همان‌طور که مارکس در سال 1860 به فردیناند لاسال نوشت، «در سیاست خارجی، با استفاده از کلمات کلیدی مانند ”ارتجاعی“ و ”انقلابی“ چیز دندان‌گیری‌ به دست نمی‌آید» ــ یعنی ممکن است آن‌چه «به لحاظ سوبژکتیو ارتجاعی است [یا ممکن است ثابت شود ارتجاعی است] از لحاظ ابژکتیو در سیاست خارجی انقلابی باشد.» اما نیروهای چپ باید از سده‌ی بیستم می‌آموختند که اتحاد «با دشمنِ دشمن من» اغلب منجر به توافقات معکوسی می‌شود، به ویژه هنگامی که، مانند زمان ما، جبهه‌ی مترقی از نظر سیاسی ضعیف و از لحاظ نظری سردرگم است و از حمایت بسیج توده‌ای برخوردار نیست

🔸 تفکر کسانی که مخالف ناسیونالیسم روسیه و اوکراین و هم‌چنین مخالف گسترش ناتو هستند، دلیلی بر بلاتکلیفی سیاسی یا ابهام نظری نیست. در هفته‌های اخیر، تعدادی از کارشناسان توضیحاتی درباره‌ی ریشه‌های درگیری ارائه کرده‌اند (که به‌هیچ‌وجه از بربریت تهاجم روسیه نمی‌کاهد) و موضع کسانی که سیاست عدم‌تعهد را پیشنهاد می‌کنند مؤثرترین راه برای پایان دادن به جنگ در سریع‌ترین زمان ممکن و تضمین کمترین شمار قربانیان است. مسئله این نیست که مانند «جان‌های زیبا» غرق‌شده در ایده‌آلیسم انتزاعی رفتار کنیم که هگل فکر می‌کرد نمی‌توانند به واقعیت بالفعل تضادهای زمینی توجه کنند. برعکس: نکته این است که واقعیت را تنها پادزهر واقعی برای گسترش نامحدود جنگ بدانیم. صداهایی که خواستار سربازگیری بیشتر هستند، یا کسانی که مانند نماینده‌ی عالی سیاست خارجی و سیاست امنیتی اتحادیه‌ی اروپا فکر می‌کنند که وظیفه‌ی اروپا تأمین «سلاح‌های لازم برای جنگ» به اوکراینی‌هاست، پایانی ندارد. اما برخلاف این مواضع، لازم است فعالیت دیپلماتیک بی‌وقفه بر اساس دو نکته‌ی قطعی دنبال شود: تنش‌زدایی و بی‌طرفی اوکراین مستقل.

🔸 جنگ برای چپ نمی‌تواند بنا به ‌قول معروف کلاوزویتس «ادامه‌ی سیاست با ابزارهای دیگر» باشد. در واقع، این فقط شکست سیاست را تأیید می‌کند. اگر چپ می‌خواهد هژمونیک باشد و نشان دهد که می‌تواند از تاریخش برای وظایف امروزی استفاده کند، باید واژه‌های «ضدنظامی‌گرایی» و «نه به جنگ!» را بر پرچم‌های خود به‌نحو ماندگاری بنویسد.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2Uv

#مارچلو_موستو #دلشاد_عبادی
#اوکراین #جنگ

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
کشاکش‌های گفتمانی و قدرت کارگران

اینْ مقاله‌ای است برگرفته از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشدم، «کشاکش‌های گفتمانی و قدرت کارگران؛ واکاوی میدان گفتمانیت در اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران» که با همراهی استادم، دکتر بهرنگ صدیقی، نوشته شده است. فراموش نمی‌کنم هنگامی که این موضوع در جلسه‌ی شورا مطرح شد جدا از مسائلی که حول نظریه‌‌روش‌ام یعنی «تحلیل گفتمان انتقادی» وجود داشت، برخی از استادان حاضر در آن جلسه از این‌که می‌خواهم روی موضوعی مربوط به کارگران کار کنم، متعجب بودند. به‌هرروی با همراهی استادم، دکتر محمد رضایی، عنوان پذیرفته شد و توانستم کار را با دکتر صدیقی پیش ببرم. اما چرا این موضوع؟
در آن زمان (سال ۱۳۹۴) گرایش کلی در رشته‌ی مطالعات فرهنگی در رادیکال‌ترین متمرکز بود بر آن لایه‌ی اجتماعی که فرودستان حاشیه‌نشین خوانده می‌شد. کوشیدم موضوع پایان‌نامه‌ام را به‌شکلی انتخاب کنم که برخلاف گرایش حاکم و هژمونیک در رشته‌ی مطالعات فرهنگی باشد. با این‌که ورود به رشته‌ی مطالعات فرهنگی کمک بزرگی به منِ گرفتار در ساختارگرایی‌ای به‌شکلی ناآگاهانه یک‌سویه‌نگر کرد تا مسأله‌ی فرهنگ و درهم‌تنیدگی آن با مسأله‌ی عاملیت را دقیق‌تر درک کنم، اماخود آن عملاً هیچ توجهی به زندگی کارگران نداشت و به گمانم، بر پایه‌ی تصور نظری سنت انتقادی فرانکفورتی، کارگران را دیگر سوژه‌ی دگرگونی در نظر نمی‌گرفت. البته این بی‌توجهی مختص مطالعات فرهنگی نبود و به شکل عجیبی در آن زمان و حتا امروز هم، زندگی و فعالیت اقتصادی‌سیاسی کارگران اهمیت خاص و متمایز و چشم‌گیری برای شکل‌های گوناگون مطالعات اجتماعی در ایران ندارد.
از سوی دیگر رویکرد مارکسیستی که با علاقه و شوق به مسائل کارگران توجه نشان می‌داد، آن را نه آن‌چه در ذهن این یا آن کارگر بلکه معطوف به وظیفه‌ی تاریخی‌ای می‌دانست که کارگران در سرنگونی مناسبات سرمایه‌داری بر عهده دارند. دست کم در ایران، هنوز هم چنین رویکردی دست بالا را دارد. رویکردم در این پایان‌‌نامه را اساساً به‌شکلی در نظر گرفتم که بر خلاف این جریان، به زندگی روزمره کارگران یا به عبارت بهتر آن‌طور که آن‌ها خود کنش و فعالیت خود را می‌فهمند، نزدیک‌تر باشد. به همین دلیل باید گروهی از کارگران را در نظر می‌گرفتم که بشود از طریق مصاحبه‌هایی به آن چیزی پی برد که خود از کاری که کرده‌اند (اعتصاب بزرگ رانندگان اتوبوس‌رانی تهران در اسفند ۱۳۸۳ و سپس در پاییز و زمستان ۱۳۸۴) دریافته‌اند.
نکته دیگر این‌که تلاش‌ام این بوده است که عنصری اساسی را در مبارزات کارگران برجسته کنم که از آن با عنوان «قدرت کارگران» یاد می‌کنم، چیزی که فراتر از تشکل‌یابی صنفی طبقه (اتحادیه‌ها و مانند این‌ها) و تشکل‌یابی سیاسی آن (احزاب و سازمان‌ها) می‌رود.
نتیجه‌ی نهایی کار و این مقاله نه صرفاً به‌شکلی درون‌ماندگار بلکه به دلیل مسائلی دیگر که جای طرح‌شان در این‌جا نیست، ایرادهای روشی و نظری جدی‌ای دارند که ناشی از بضاعت ناچیزم در آن زمان بود. چیزی که امیدوارم با تکمیل پژوهش‌ام درباره‌ی شکل‌گیری و بالیدن سندیکای شرکت اتوبوس‌رانی تهران و حومه شکلی منسجم‌تر و بسط‌یافته‌تر و همه‌سویه‌تر به خود بگیرد؛ پژوهشی که امیدوارم در سال آینده به سرانجام برسد.
به هر روی امیدوارم این مقاله توانسته باشد گوشه‌ای از مبارزات کارگران را بازتاب دهد.

@interventions

http://jcsc.iaocsc.ir/article_242434.html
👍1
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
خرده‌کارفرمایان موتورسوار
«درباره‌ی اعتصاب رانندگان پیک موتوری اسنپ‌فود»
✍🏼روزبه آقاجری

از متن:
اعتصاب پیک‌موتوری‌های شبکه‌ی اسنپ را می‌شود اولین اعتصاب در بخش اقتصاد برخط در ایران قلمداد کرد. اهمیت این پراتیک «نیروی کار برخط» در این است که نشان از بالاگرفتن تنش‌ها در این بخش اقتصادی و فروافتادن پرده‌های خوش‌نقش‌ونگار کار انعطاف‌پذیر و آزادانه دارد که اقتصاددان‌های بازار آزاد و کارفرمایان وعده‌اش را می‌دادند. خود نیروی کار، خود کارگران این بخش، اولین کسانی هستند که با سازوکارهای بهره‌کشانه‌ی کسب‌وکارهای سرمایه‌دارانه مواجه می‌شوند و به آن واکنش نشان می‌دهند. هر چند پیش از این و متأثر از بالاگرفتن بحث‌ها حول این لایه‌ی اقتصادی بازار سرمایه‌داری در اروپا پژوهش‌هایی در ایران درباره‌ی این موضوع انجام شده است اما این پراتیک تازه کل فضای موجود را دگرگون خواهد کرد و آرام‌آرام گروه‌های ذی‌نفع‌تر را در این بخش اقتصادی به جنبش در خواهد آورد.

در این نوشته می‌خواهم کمی از ابعاد این بخش اقتصادی نوپدید ـ از ۲۰۰۸ تا امروز در شمال اقتصاد جهانی و از دهه‌ی ۹۰ شمسی در ایران ـ را واکاوی کنم.




برای خواندن متن به آدرس زیر بروید:
https://problematicaa.com/snapp-food/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
Forwarded from فضا و دیالکتیک (Aidin Torkameh)
ایران همچون ملتی موهومی:
نگاهی به کتاب طردشده‌ی مصطفا وزیری، مرتدی در مذهب ایران‌شناسی
گزینش و ترجمه: آیدین ترکمه

«مصطفا وزیری در سال ۱۹۹۳ یعنی در حدود ۳۰ سال پیش کتابی منتشر کرده است با عنوان ایران همچون ملتی موهومی. این کتاب اما توجه چندانی را در فضای فارسی‌زبان به خود جلب نکرده و در حوزه‌ی مطالعات ایران حتا به نوعی طرد هم شده است. این نادیده‌گرفتن البته عجیب نیست به ویژه با درنظرگرفتن استدلال‌های نامتعارف و جدید وزیری درباره‌ی ایران، و اینکه جریان غالبِ فکری در آنچه با نام مطالعات ایران (Iranian Studies) می‌شناسیم همچنان شدیدن پایبند ناسیونالیسم است. وزیری در کتابش کوشیده تاریخ‌نگاریِ ناسیونالیستی و ملی را به چالش بکشد. او تاریخِ ملی ایران را ابداعی بسیار متاخر می‌داند. به گفته‌ی او در دویست سالِ گذشته مورخان و دیگر عالمان علوم اجتماعی گذشته را بر اساس جهت‌گیری‌های نسلی، موقتی و ایدئولوژیکی خودشان و بی‌توجه به ماهیتِ سیال دولت ملی و ناسیونالیسم روایت کرده‌اند. از دید وزیری، هویت ملی یک توهم‌ تاریخی است. او شرح می‌دهد که چگونه برداشت‌های اروپایی از ملت و ناسیونالیسم، تاریخ‌نگاری را با نظریه‌ی نژادی درآمیخته است. کتاب شکل‌گیری مفهوم هویت ملی را می‌کاود و استدلال می‌کند که برآمدنِ شرق‌شناسی، ایده‌ی نژاد آریایی، و دسته‌بندی‌های زبانی (مانند زبان هندواروپایی و یا زبان‌های ایرانی) چگونه همبسته و در راستای ایجاد و تقویت یک تاریخ‌نگاریِ الیتیستیِ سوگیرانه و غیرواقعی بوده‌اند.

در چنین بستری است که از دید وزیری، یافته‌های فیلولوژیک و باستان‌شناسانه در پیوند با اسطوره‌ی نژاد آریایی به منظور طرح و ترویج تفسیری خاص از ایران به کار گرفته شده‌اند. شرق‌شناسان نام ایران را نه صرفن برای دلالت بر یک مردم، که همچنین همچون معادلی برای یک خانواده‌ی زبانی، یک تمدن و یک فرهنگ جعل کرده‌اند. و این به رغم آن بود که چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی، ایران همچون یک موجودیت همگن اساسن وجود نداشت. از فیلولوژی و باستان‌شناسی بهره گرفته شد تا به مصنوعات بشری دوران باستان نام‌هایی الصاق شود و همزمان ادبیات را به سنتی ملی گره بزنند. وزیری معتقد است که شرق‌شناسان به این ترتیب کوشیدند یک هویت ملیِ ناموجود را برای مردمانی در گذشته‌ی بسیار دور دست‌وپا کنند.

کتاب مصطفا وزیری حاوی بینش‌های انتقادی و نامتعارف بسیاری است اما در این نوشته می‌کوشم فقط برخی از آن‌ها را برجسته کنم.»

برای خواندن و دانلود این متن به سایت فضا و دیالکتیک (لینک زیر) مراجعه کنید:
http://dialecticalspace.com/iran-as-imagined-nation/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرام سایت «فضا و دیالکتیک»
@dialectialspace
موریس داب احتمالاً صاحب‌نام‌ترین اقتصاددان مارکسیست بریتانیا بود که در سال 1900 به دنیا آمد، در دانشگاه کمبریج درس خواند و تا زمان مرگ در سال 1976 در همان دانشگاه به تدریس و پژوهش پرداخت. حوزه‌ی اساسی پژوهش داب درباره‌ی تاریخ تحول عقاید اقتصادی بود که با درک همه‌جانبه‌ای از مقوله‌های اقتصاد سیاسی به روایت کلاسیک‌ها توأم شده بود. یکی از عمده‌ترین قابلیت‌های داب این بود که به تجربه‌ی زندگی می‌توانست پیچیده‌ترین مقوله‌های نظری را به ساده‌ترین بیان ممکن به نحوی که برای همگان قابل درک باشد توضیح بدهد بدون این که از پیچیدگی مقوله‌ها هزینه کند.
______________
👈متن کامل
یادداشت کوتاه «رنج‌وعذاب رضا شهابی چه معنایی دارد؟» یادداشتی قدیمی است که به گمانم چهارپنج‌سال قبل نوشته شد هنگامی که شهابی را گرفتار زندان و بازداشت‌های مکرر کرده بودند. بازنشر این یادداشت قدیمی دقیقاً به این دلیل است که دست‌ودلم به نوشتن نمی‌رود وگرنه باید بدون شک آن را بازنویسی می‌کردم هر چند به گمانم، از آن‌جا که بسیاری رویه‌ها معمولا سال‌ها و سال‌ها پایدار می‌مانند، حرف‌های این نوشته هنوز خواندنی باشد.

@interventions

https://bit.ly/3MKhxHJ
این یادداشت دو هدف را پی گرفته است: اول، بحثی تاریخی درباره ریشه‌ها و روندهای همپیوندی میان #لیبرالیسم و #محافظه‌کاری و دوم، نقد مقاله‌ای از #فردریش_فون_هایک با عنوان «چرا محافظه‌کار نیستم». به نظرم خواندن‌اش می‌تواند چرخش‌های تاریخی لیبرالیسم را به سمت محافظه‌کاری و همچنین #نئولیبرالیسم نشان دهد. نشان‌دادن آن هم‌پیوندی‌های تاریخی با تأکید بر وجوه محافظه‌کارانه‌‌شان، به‌ویژه در دوران ما که دوران پاگرفتن لیبرال‌ناسیونالیسم (مذهبی یا غیرمذهبی) است، اهمیتی حیاتی دارد. این یادداشت در سال‌های آغازین دهه‌ی هشتاد شمسی نوشته شد و سپس در #پروبلماتیکا بازنشر شد. اکنون که سایت پروبلماتیکا دردسترس نیست، در این‌جا نسخه‌ی موبایلی تلگرامی‌اش را بازنشر می‌کنم.

@interventions

https://bit.ly/3QvHA8C
Forwarded from نقد
▫️ خاستگاه‌های جنگ، نقش ناتو و آینده‌ی سناریوها در اوکراین
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی

مارچلو موستو
ترجمه‌ی: بهرام صفایی

28 ژوئن 2021‏

📝 توضیح مارچلو موستو:

🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500‌ غیرنظامی انجامیده و حدود پنج‌ میلیون نفر را از خانه‌هایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دست‌کم ده‌ هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیش‌تر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شده‌اند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنه‌‌ی شهرها و زیرساخت‌های غیرنظامی شده که بازسازی‌شان نسل‌ها به درازا می‌کشد، و هم‌چنین جنایات جنگی چشم‌گیر، همانند مواردی که در خلال محاصره‌ی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.

🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهش‌گر مشهور در سطح بین‌الملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانه‌ی فلسفه‌ی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشسته‌ی فلسفه‌ی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهش‌گر ارشد بازنشسته‌ی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصه‌ی آن در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوهای پرشماری است که در چند هفته‌ی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.

🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-31C


#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
موضوع #دختران_خیابان_انقلاب و دیگر شکل‌های اعتراض مانند آن، واکنش‌هایی بر می‌انگیزند (به طرفداری یا ضدیت) که در آن برخوردها، برخی جنبه‌های به‌ظاهر بدیهی وجود دارد که به‌سادگی نادیده گرفته می‌شوند. آن جنبه‌ها، در این برخوردها طبیعی فرض می‌شوند. یکی از این جنبه‌ها مسأله «مردم خیابان انقلاب» است که این یادداشت درباره آن‌هاست. هر نوع سخن‌گفتنی از #مردم به‌سادگی ممکن است دچار این یا آن شکل از #فروکاست‌گرایی شود. در این یادداشت سعی کرده‌ام با سکوت درباره ماهیت «مردم خیابان انقلاب» از این نوع فروکاست‌گرایی دوری کنم. پس دقیق‌تر آن است که بگویم این یادداشت نه درباره خود «مردم خیابان انقلاب» که درباره شکل خاصی از برخورد و شکل خاصی از داوری درباره آن‌هاست.
عنوان این یادداشت را از عنوان رمان کنستانتین میخائلوویچ سیمونوف شاعر و نویسنده شوروی وام گرفته‌ام.

@interventions

https://bit.ly/2ME2vbs
👏1
در این یادداشت کوشیده‌ام درباره‌ی این‌که در گران‌سازی قیمت کالاها در چند ماه اخیر چه کسانی ضرر می‌کنند صحبت کنم. البته باید در نظر بگیرید که چنین یادداشتی شکلی مداخله‌ای دارد و مباحث به‌شکلی فشرده و جدلی در آن طرح می‌شوند و بیش‌ازهرچیز می‌خواهد توجه عموم را به وجوه نادیده یا کمتردیده‌شده یا لاپوشانی‌شده پدیده‌ها جلب کند. امیدوارم از درستی و اعتبار استدلالی و منطقی کافی برخوردار باشد.



@interventions

https://bit.ly/3acvy3M
👍1
اسطوره‌ای نوساخته وجود دارد که «با اعلام منع پوشیدن چادر» در دوران رضاشاه است که بوی خوش آزادی برای زنان در ایران می‌پیچد. این را مبلغان نوپا و دیرپای سلطنت ساخته‌اند. اما آن‌چه #کشف_حجاب در دوران پهلوی اول خوانده می‌شود، هم جزئی از فرایندی طولانی و هم به دلیل ماهیت دیکتاتورانه‌ی آن دارای پیامدهای منفی‌ای بود که توسط آن مبلغان لاپوشانی می‌شود. در این یادداشت با جزئیات بیشتر به همین موضوع پرداخته‌ام. این یادداشت پیش‌تر در #پروبلماتیکا منتشر شده بود.

@interventions

https://bit.ly/3RWLc4t
گفت‌وگو با نظریه‌پرداز مارکسیست و جامعه‌شناس مقیم مسکو
_________________
آنچه کماکان پای پوتین ایستاده است عمدتاً نیروی پلیس و گروهی از ممتازترین الیگارش‌ها هستند. این گروه بسیار کوچکی در طبقه‌ی سرمایه‌دار است، و به همین دلیل است که فکر نمی‌کنم خیلی طولانی دوام بیاورند، چون با منطق درازمدت جامعه‌ی سرمایه‌داری در تناقض‌اند. شما، حداقل درون طبقه‌ی حاکم، برای اداره‌ی کشور به پایگاه وسیع‌تری نیاز دارید.
_________________
👈متن کامل
بخش‌هایی از متن پاسخ‌های #بوریس_کاگارلیستکی به پرسش‌ها. بوریس کاگارلیتسکی نظریه‌پرداز مارکسیست، استاد جامعه‌شناسی در دانشکده‌ی علوم اجتماعی و اقتصادی مسکو و سردبیر رابکور است. برخی کتاب‌هایش عبارتند از: «میان طبقه و گفتمان: روشنفکران چپ در دفاع از سرمایه‌داری» (راتلج، 2020)، «امپراتوری پیرامون: روسیه و سیستم جهانی» (پلوتو، 2007) و «بازسازی در روسیه: چرا سرمایه داری شکست خورد» (ورسو، 1995).

«بیشتر مردم نه برنامه‌های سیاسی تلویزیون را تماشا می‌کنند و نه برنامه‌ی رسانه‌های مخالف را در اینترنت. آنها اصلاً علاقه به هیچ نوع سیاستی ندارند. مجموع دیدگاه‌های سیاسی – از جمله وفاداران به حکومت و مخالفان، خواه چپ باشند یا فاشیست، لیبرال باشند یا محافظه کار – شاید 15 تا 20 درصد جمعیت و احتمالاً کمتر از 10 درصد مردم را تشکیل می‌دهند. بقیه‌ی مردم کاملاً غیر سیاسی هستند.
از یک سو، این مزیت بزرگی برای رژیم است، اما در عین حال بزرگترین مشکل رژیم هم است. هیچ کس علیه دولت کاری نمی‌کند، اما کسی هم به نفع آن حرکت نمی‌کند. به همین دلیل است که کارزار واکسیناسیون کرونا شکست خورد و از این روست که پوتین نمی‌تواند بسیج عمومی اعلام کند. ولودیمیر زلنسکی دیروز اعلام کرد که می‌خواهد یک میلیون نفر را بسیج کند. روسیه نمی‌تواند دویست هزار نفر را بسیج کند زیرا همه فرار می‌کنند.»

«[پرسش] اگر اکثر روس‌ها موضعی در قبال جنگ نمی‌گیرند، چه نوع نگرانی‌هایی دارند؟ قطعاً نگران تأثیر تحریم‌های اقتصادی هستند؟
[پاسخ] وضعیت اقتصادی رو به وخامت است و ما از اواخر اوت یا سپتامبر به طور جدی این وخامت را حس خواهیم کرد. این روندی تدریجی است. یک شرکت تعطیل می‌شود، مردم باید به دنبال شغل جدید باشند، سپس دیگری تعطیل می‌شود و به همین ترتیب. برخی اجناس ناپدید می‌شوند، اما نه همه‌ی اجناس.
همانطور که گفتم، اکثر روس‌ها غیرسیاسی هستند. آنها دل‌مشغول کار، خانواده، نزدیک‌ترین دوستان و شاید خانه و حیوانات خانگی خود هستند. روس‌ها خیلی مذهبی هم نیستند، اگرچه کلیسا به عنوان یک نهاد سیاسی نقش مهمی ایفا می‌کند. آنچه مهم است این است که زندگی خانوادگی شما دست‌نخورده باشد، آن‌گاه می‌توانید بقیه‌ی چیزها را تحمل کنید.»

«پوتین بارها وعده کرد که روند انتقال را آغاز کند، اما هرگز به این کار دست نزد، زیرا وقتی جانشینی را معرفی کند، دیگر کنترلی بر اوضاع نخواهد داشت. طرح اولیه‌ی تغییر قانون اساسی در سال 2020 که خود پوتین تصویب کرد، در مورد سازماندهی دوره‌ی انتقال به گونه‌ای بود که پوتین مانند ایران به‌نوعی آیت‌الله‎العظمی بدل می‌شود. سپس ناگهان در همان روزی که دوما قصد داشت به این اصلاحیه رای دهد، والنتینا ترشکووا [نماینده‌ی طرفدار پوتین در دوما] ناگهان خواستار طولانی شدن دوره‌ی ریاست جمهوری پوتین شد و البته همه در عرض بیست دقیقه نظر خود را تغییر دادند و به چیز دیگری رأی دادند.
آنها نهادهایی را که برای مدیریت دوره‌ی انتقال طراحی شده بود، نابود کردند، بنابراین اکنون آنها انتقالی بدون هیچ قانون و قاعده‌ای دارند که خود پوتین مدیریت می‌کند. برای این کار به اختیارات فوق‌العاده نیاز دارید. چگونه اختیار فوق‌العاده به دست می‌آورید؟ با جنگ.»

«جنبش مستقل اتحادیه‌ای در روسیه بسیار ضعیف است. اتحادیه‌های رسمی صرفاً بخشی از دولت‌اند و ربطی به جنبش کارگری ندارند.
در مورد حزب کمونیست فدراسیون، اساساً سه گرایش وجود دارد. اول، رهبران حزب کمونیست. آنها کاملاً در سیستم ادغام شده‌اند و هر کاری که به آنها گفته شود انجام می‌دهند. سپس شما اعضای عادی حزب را دارید که عمدتاً با جنگ مخالف‌اند – افرادی مانند آندری دانیلوف. و مثل همیشه نوعی جناح میانه وجود دارد، سیاستمدارانی که خاموش و منتظرند ببینند چه کسی برنده می‌شود.
دیگر حزب سوسیال دموکرات، روسیه‌ی عادلانه، حتی بدتر است. آن‌ها اظهارات فوق‌العاده جنگ‌طلبانه و تقریباً فاشیستی می‌کنند، اما تعداد زیادی از افراد حزب را ترک کرده‌اند، و بدنه‌ی این حزب عملاً از دست رفته است. من اعضایی را می‌شناسم که بسیار منتقدند، اما ترجیح می‌دهند سکوت کنند. فراتر از آن، البته چپ مستقلی هم وجود دارد که بیشتر در یوتیوب و تلگرام فعال است.»

@interventions